لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
« مقدمه »
آفرینش با رحمت و محبت آغاز شد،خدای رحمان موجودات را آفرید و رحمتش را در همه جا گستراند. محبت دل را از مردگی بیرون می آورد و به آن زندگی می بخشد.
هر محبی به خاطر زیبایی ها یی که در محبوب می بیند او را دوست میدارد و اگر آ ن زیبایی ها اکتسابی باشد تلاش می کند خودش نیز به آن زیبایی ها دست یابد.
امام جعفر صادق ( ع ) فرمودند:
سه چیز موجب جلب محبت و دوستی دیگران است
1- دینداری 2- تواضع وفروتنی 3- بذل وبخشش
استاد کا ئنات که این کارخانه ساخت
مقصود عشق بود و جهان را بهانه ساخت
دوست دا شتن
دوست داشتن بدین معنی است که ا نسان خود را بدون هیچ ضمانتی واگذارد. خود را به طورکامل تسلیم کند. هیچکس نمی تواند آنچه را نمی فهمد به دیگری بیا موزد برای تعلیم دوست داشتن باید عشق را بفهمی انسان نیاز دارد که دوست داشته باشد و دوستش بدارند انسان عشق میورزد، زیرا اراده می کند زیرا عشق ورزیدن به او شادی می بخشد ،زیرا می داند برای رشد و کشف خود به آن متکی است او میداند که تنها اطمینان خاطری که هست در وجود خود اوست اگرخود را باور بدارد اگر به خود اعتماد کند دیگران را باور می کند وبه آنها اعتماد می ورزد او مشتاق است که هر آن چه ازعشق را آنان ارزانی می کنند بگیرد اما جز خویش نه از چیزی می تواند مطمئن باشد و نه به چیزی می تواند تکیه کند.
برای دوست داشتن دیگران ابتدا باید خود را دوست بداری قبل از آنکه آدمی بتواند دیگری یا دیگرانی رادوست بدارد نخستین مسئولیت او در عشق نسبت به خویشتن است آدمی به دیگران همان اندازه مهر خواهد ورزید که خویشتن را دوست بدارد آن کس که نمی تواند همهی انسانها را دوست بدارد نمی تواند حتی یک نفررا دوست بدارد چرا که بنی آدم اعضای یکدیگرند دوست داشتن همه انسانها به معنای دوست داشتن تک تک آنهاست دوستی در تکامل عاطفی وجود انسان و در موقعیت زندگی نقش مهمی دارد کسی که عشق نمی ورزد خدا را نیزنمی شناسد ،زیرا خدا خود عشق است پس دوست بدارید اگر قبول کنیم که خدا ما را دوست دارد ما نیز در عوض باید یکدیگر را دوست بداریم.
انسانها با وابستگی به یکدیگرمی توانند خود را به خدا نزدیک و وابسته کنند هیچ انسانی را نمی توان یافت که دوست نداشته باشد البته اگر این واقعیت زیبا را بداند که او را دوست دارند به عبارت دیگراگرزندگی ودنیای شخص خالی ازعشق باشد وجود عشق خدا نیز به سختی می تواند تمامی قلب و روح و مغز او را در برگیرد ما باید یکدیگررا دوست بداریم تنها عشق غیرخود خواهانه ای که انسانها می توانند داشته باشند عشق به خداست ، کسانی که بر افکار واهی و اشتباه خود غلبه نکنند همیشه در سایههای تاریک و بد شرارت های خاص خویش زندگی خواهند کرد و هرگز قادر نخواهند بود که تمامی مغز و قلب و روح عشق را تجربه کند.
کسی که عشق را نمی شناسد خود را هم نمی شناسد ، زیرا که خدا خود عشق است. هرگز کسی او را ندیده اما اگر ما یکدیگر را دوست بداریم او درما ساکن می شود عشق ما نسبت به او و یکدیگر بی نهایت میشود عشق از خود گذشتگی کامل می خواهد این دو لازم و ملزوم یکدیگرند آیا واقعاً می دانیم که خوشحالی و راحتی دیگری درذهن و روح ما چه جا و حجمی را اشغال کرده است ؟ آیا می توانیم برای دیگری کار وعملی انجام دهیم بدون آنکه در بازده آن باشیم ؟ اگر واقعاً بخواهیم که دوست بداریم باید همواره از خود این سئوالات را بپرسیم.
رابطه دوستانه وصمیمی
بیشتر آدمها آنقدر درلاک خود فرو رفته اند آنقدر با غم و غصه های خود عجینند که دیگر نمی توانند از خودشان بیرون بیایند ،تا عشق و دوست داشتن واقعی را تجربه کنند. اگر فردی گرمای عشق و محبت را نچشد همیشه در خود بسته و خاموش می ماند ، عوامل متحرکه ای وجود دارند که درساختن شخصیت افراد مؤثرند حال اگر به هر علتی مانعی درساختن و تکمیل کردن این مرحله بوجود آید شخص دچار تزلزل شخصیت شده و اعتماد به نفس خوش را ازدست می دهد. این دسته افراد نمی توانند دوست با همدمی دائمی برای خود اختیارکنند و همیشه در تنهایی به سر خواهند برد . برای ایجاد رابطه ای دوستانه و صمیمی با دیگران باید با آنها هماهنگ شد باید درخوشی ها و ناراحتی ها یشان سهیم بود باید به آنان اعتماد کرد تا ازاعتماد آنان برخوردارشد.
هنگامی که به شخصی تحت عنوان همدم، همسر و یا دوست اجازه میدهیم به ما نزدیک شود میتوانیم تمامی مسائل خود را با او به بحث و مشورت بگذاریم و این تنها راه شناخت خویش است تا دیگری ما را نشناسد ما نیزخود را نخواهیم شناخت.عده ای فکر می کنند نباید درمورد مسائل و مشکلاتشان با کسی مشورت
دانلود مقاله کامل درباره چه کنیم تا یکدیگر را دوست داشته باشیم