تعریف سازمان :
«ساختی که از طریق گروه بندی نظام مند وظایف و برقراری ارتباط رسمی جهت توانمندتر ساختن افراد برای کار اثربخشتر با یکدیگر و دستیابی به هدفهای مشترک، شکل گرفته است» (بیتل، 1974، ص 136).
ویژگیهای سازمانهایی که مدیران
آنها به کارگروهی ترغیب می شوند:
1- هدفهای سازمان برای اکثریت کارکنان روشن است و کلیه ی فعالیتها در جهت دستیابی به هدفهای سازمان، انجام می گیرد.
2- کلیه ی کارکنان نسبت به سازمان محل کار خود احساس تعلق و وابستگی دارند .
3- مسایل و مشکلات در چهارچوب امکانات موجود و به صورت فعال و واقع بینانه، حل می شود.
4- کارکنان سازمان به صورت غیررسمی و بدون توجه به عنوان مقام رسمی خود در سازمان، در جهت حل مشکلات با یکدیگر همکاری می کنند.
5- تصمیم گیری در زمینه ی افزایش بهره وری سازمان بر اساس عواملی نظیر «توانایی» ، «حس مسئولیت»، «موجود بودن اطلاعات»، «حجم کار»، «زمان مناسب»
و «تجزیه و تحلیل منطقی مسایل»، صورت می گیرد.
6- برنامه ریزیها در سازمان، بر اساس واقعیتها و «آینده نگری»، «عملکرد» و برقراری نظم» صورت می گیرد به عبارت دیگر، «قبول» مسئولیت با مشارکت فعال
همه ی اعضای سازمان»، بخوبی و با میل و رغبت انجام می گیرد.
7- نحوه ی قضاوت و خواستهای منطقی کارکنان سطح پایین سازمان مورد توجه و احترام مقامات و مدیران سطوح بالاتر است.
8- نیازهای شخصی و روابط انسانیِ مناسب نیز از جمله امور مهمی تلقی می شوند که باید در سازمان، مورد توجه و بررسی قرار گیرند.
9- تشریک مساعی به صورت آزاد و داوطلبانه انجام می گیرد
10- وقتی سازمان دچار بحران می شود، کارکنان خود را موظف می دانند آن بحران را رفع می کنند.
11- اختلاف نظر در تصمیم گیریها مهم تلقی می گردد و این تضادها به شیوه ای اثربخش، با همکاران در میان گذاشته می شود.
12- یادگیری در حین انجام دادن وظایف شغلی به میزان زیاد، بر اساس ارایه طریق، کوشش فرد یادگیرنده و همچنین راهنمایی و توصیه ی یاددهنده صورت می گیرد.
13- انتقاد گروهی در رابطه با پیشرفت کارها، به طور عادی و به شیوه ای معقول، بی طرفانه، محترمانه و با بینش و آگاهی انجام می گیرد.
14- صداقت کارکنان در هنگام تعامل با یکدیگر کاملاً مشهود است و کارکنان نسبت به یکدیگر احساس احترام و تعلق دارند.
15- اساس فعالیت سازمان را گروههای کار، فعالیت های گروهی و گروههای منسجم تشکیل می دهند (فِرنِچ و بِل، 1995، ص168).
ویژگیهای مدیرانی که نسبت به همکاری گروهی علاقه نشان می دهند:
1- در رهبری و مدیریت سازمان تحت نظارت خود، عملاً از نوعی دیدگاه نظام مند پیروی می کنندو شیوه ی کار آنان در مدیریت منابع انسانی سازمان نیز به گونه ای است
که افراد را در جهت دستیابی به هدف اصلی
سازمان، یعنی، «بهره وری بهینه»، سوق می دهند.
2- نسبت به آموزش کارکنان سازمان توجه نشان می دهند ضمناً، صَرف هزینه برای آموزش کارکنان سازمان و به ویژه برای مدیران را جزء سرمایه گذاری اساسی (و نه
هزینه)، تلقی می کنند.
3- نسبت به فرایند ارزیابی عملکرد کارکنان تحت نظارت خود و به ویژه مشارکت آنان در فعالیتهای گروهی، توجه خاص نشان می دهند و تلاش می کنند تا این گونه
ارزیابیهای بر اساس ضابطه و معیارهای علمی انجام
گیرد. ضمناً از دید آنان، مهمترین بخش فرایند ارزیابی عملکرد شغلی کارکنان سازمان، «مصاحبه ی ارزشیابی» است (ساعتچی، 1374).
4- به اعتقاد این مدیران، تا وقتی انتخاب کارکنان سازمان به درستی و با روشهای علمی انجام نگیرد، بهره وری سازمان نیز تا آن میزان افزایش نشان نخواهد داد .
5- نسبت به شناخت ماهیت شغلی کارکنان سازمان علاقه مند هستند .
6- اثر بخشترین شیوه های ارتباطی در سازمان را به
کار می گیرند .
7- می دانند که نگرش کارکنان سازمان تا چه
میزان بر عملکرد شغلی آنان اثر دارد .
8- به تجربه و در طی دوره های آموزشی اثربخش آموخته اند که تا وقتی
کارکنان برای ارایه خدمات بیشتر در سازمان انگیخته نشده باشند، بهره وری شغلی
آنان اندک است و به همین دلیل، از راهبردهای مختلف برای افزایش سطح انگیزش
شغلی افراد برای مشارکت در فعالیتهای گروهی و در نتیجه ارای کار بهتر، استفاده می کنند.
9- به دلیل آگاهی و بینشی که کسب کرده اند، می دانند که تأمین بهداشت روانی کارکنان تا چه میزان بر فعالیتهای گروهی و عملکرد شغلی آنان اثر دارد .
10- فرهنگ سازمان را بُعد تلقی می کنند و از راهبردهای مختلف، یعنی، با ارایه ی مثالها و نمونه های عملی، با بیان مطالب، با تغییر نگرشها و معرفی آرمانهای سودمند بهره می گیرند تا فرهنگ سازمان تحت نظارت
خود را در جهت علاقمند ساختن کارکنان به فعالیتهای گروهی و د نتیجه افزایش بهره وری و رسانیدن سطح آن به حد «بهینه»، تغییر دهند.
11- در عمل و از طریق تشکیل دوره های آموزشی اثربخش، می کوشند تا کارکنان سازمان را با مفهوم «مدیریت زمان» در فعالیت های گروهی آشنا سازند .
12- اهمیت مفاهیمی چون «تفاوتهای فردی کارکنان»، «آثار و نتایج منفی فرسودگی شغلی کارکنان» ، «کار پژوهی» (ارگونومی) و نظایر آن را می شناسند .
13- در نظر آنان بهترین شیوه ی دستیابی به سطوح بالاتر بهره وری، مشارکت در فعالیتهای گروهی، تشکیل گروه های منسجم و اجتناب از تکروی است.
شامل 19 اسلاید POWERPOINT
دانلود پاورپوینت روانشناسی کار