اهداف اساسی و کلی مدیریت آموزشی
1 - مهمترین هدف مدیریت آموزشی رسیدن بهاهداف کلی تعلیم و تربیت است.
2 - برقراری هماهنگی بین منابع و فعالیتهای مختلف سازمان آموزشی.
3 - اصلاح و بهبود جریان آموزش و پرورش.
4 - شناساندن و تفهیم هدفهای تعلیم و تربیت بهمعلمان و کارکنان مدرسه.
5 - حمایت و تقویت سازمان آموزشی منبع رفع مشکلات معلمان.
6 - ایجاد زمینههای شور و تبادل نظر و بهوجود آوردن احساس مسؤولیتمشترک در سازمان آموزشی (مدیریت مشارکتی).
7 - برقراری، حفظ و گسترش روابط انسانی مطلوب و احترام متقابل در مدرسه.
8 - فراهم کردن زمینهی بروز ابتکار و خلاقیت و رشد اعضای سازمان آموزشی.
9 - تشخیص نیازها و حل مشکلات دانشآموزان برای دستیابی بهاهداف.
10 - ایجاد زمینهی کشف و بروز استعدادهای دانشآموزان.
تفاوتهای مدیریت و رهبری آموزشی
غالبٹ دو اصطلاح >مدیریت و رهبری< را مترادف استعمال میکنند. در چارچوبمورد بحث میان رهبری و مدیریت میتوان تمایز قائل شد. بهنظر میرسد که مدیریتبا بعد هنجاری و رهبری با بعد شخصی، پیوستگی دارد. مدیریت در اساس بر اجرایخط مشی و تحقق هدفها توجه دارد، در حالی که رهبری بهبررسی و بهبودهدفهای موجود علاقه نشان میدهد. مدیریت بیشتر بهحال و اکنون توجه دارد درحالی که رهبری حال و آینده را در نظر میگیرد و بهجریان تغییر برای ایجاد خطمشیها و رویههای جدید سازمانی اعتنا میکند(57).
مدیریت بهمعنی اداره کردن سازمانهای بهنسبت کوچک است که اصطلاحٹ ادارهخوانده میشود. مدیران افرادی هستند که بهانجام وظایف قانونی خود تأکید دارند.
مدیریت حالتی سنتی یا کلاسیک دارد و تصمیمات رفتار خود را براساس قانونبهشکل ثابتی تنظیم میکند. مدیر عاملی انتصابی است و منبع قدرت او قانون است.
منظور از رهبری در مدیریت، فراگرد اثرگذاری و نفوذ در رفتار اعضای سازمان براییاری و هدایت آنان در ایفای وظایف سازمانی است(58).
رهبری یعنی هدایت و راه بردن و نشان دادن راه بهانسانها. تکیهی رهبری برانسانها است. رهبری بهعنوان یک پیشآهنگ، اسوه و راهنما بهامور اساسی،مخاطرهآمیز و حساس میپردازد. رهبری مصلحتگراست و تصمیمها و رفتار رهبریبر پایه ضرورتهای زمانی و اقتضائات محیطی است. رهبر، عاملی انتخابی است کهبهطور غیررسمی از طرف عدهای از انسانها برای تحقق هدف و یا رسالتی انتخابمیشود. جهت و جریان قدرت در رهبری از پایین بهبالاست و تا زمانی که پیروان بامیل و ارادهی خود فردی را قبول داشته باشند، رهبری او پابرجاست.
رهبری در مدیریت سه ویژگی دارد (استونر، 1982)(59).
1 - رهبری مستلزم وجود افرادی است که بهعنوان زیردستان یا پیروان،دستورهای رهبر را با میل و اراده بپذیرند.
2 - در جریان رهبری، توزیع قدرت میان رهبر و زیردستان نابرابر است.
3 - رهبر علاوه بر اینکه بهطور مشروع (قانونی) قادر بههدایت زیردستان است،همچنین میتواند اعمال نفوذ کند و بر زیردستان اثر بگذارد.
رهبر کسی است که با کردار و گفتار خاص، کاری میکند که افراد با میل خودهدفهای مشترک را محقق سازند(60).
مدیریت و رهبری آموزشی
بهترین نوع مدیریت آموزشی، مدیریتی است که همراه با رهبری باشد. مدیر موفقکسی است که علاوه بر پشتوانهی قانونی و رسمی از حمایت افراد نیز برخوردار باشد.مدیریت و رهبری در آموزش و پرورش، لازم و ملزوم یکدیگرند و وجود هر یک بدونوجود دیگری میزان کارآمدی فرد مسؤول را کم میکند.
ذاتی یا اکتسابی بودن مدیریت و رهبری
در مورد ذاتی یا اکتسابی بودن مدیریت و رهبری نظرهای متفاوتی توسطگذشتگان ارائه شده است. بعضی صفات و تواناییهای مدیریت و رهبری را ذاتیدانسته و تقدیر الهی میدانند که فردی را برای رهبری خلق میکند و برخی براکتسابی بودن صفات رهبری تکیه دارند. ویژگیهایی مانند سلامت جسمی، شهامت،تحمل، صبر، تواضع، ایثار، عفو، شجاعت، هوش بالا، فرهی، قوت اراده، اعتمادبهنفس، مصمم بودن و امانتداری را عامل مدیریت و رهبری در افراد میدانند.
با توجه بهاین که بسیاری از صفات مدیریت و رهبری اکتسابی و بر اثر تجربهتکامل پیدا میکنند و از طرف دیگر افرادی با هوش بالا نه تنها نتوانستهاند در دیگراننفوذ کنند، بلکه مشکل ارتباطی نیز داشتهاند و همچنین بسیاری از افرادی که درمدیریت نیز نبودند چنین صفاتی داشتند، میتوان گفت مدیریت و رهبری صرفٹ ذاتینیست. اگر چه اعتقاد بهذاتی بودن ویژگیهای مدیریت از قطعیت افتاده است،معذالک هر کسی نمیتواند بدون داشتن زمینهها، استعدادها و قابلیتهایی بهرهبرییا مدیریت بپردازد. داشتن استعداد یادگیری، شناخت و تطبیق با محیط میتواندعاملی برای کسب موفقیت در مدیریت بهحساب آید.
بهترین صفاتی که در رهبران یا مدیران غالبٹ وجود دارد، هوش، برونگرایی،اعتماد بهنفس و دلسوزی است. از این صفات غیر از عامل هوش، بقیهی صفات ازقابلیت تعمیم کمی برخوردارند.
تعداد صفحه :10