کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درباره عواملی که باعث بدرفتاری کودکان می شوند 23 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره عواملی که باعث بدرفتاری کودکان می شوند 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

چکیده مقاله :

در این مقاله به عواملی که باعث بدرفتاری کودکان می شوند می پردازیم ، موضوع اصلی این مقاله کمک کردن به حل مشکلات رفتاری کودکان بین سه تا شش سال است . مطمئنا منظورمان این نیست که ولدین کودکان قبل از این گروه سنی هرگز با فرزندانشان دچار مشکل نمی شوند . نوزادان و کودکان نوپا هم احتمالا مشکلات واقعی برای پدر و مادرشان پیش می آورند. تقریبا در همه موارد کودکان مشکلات رفتاری را می آموزند . این نکته اکثر والدین را شگفت زده میکند چون هیچ پدر و مادری هرگز در پی آموزش بر رفتاری به کودک خود نیست و بیشتر آنها فعالانه می کوشند تا رفتار خوب را به فرزندانشان بیاموزند . بخشی از این مشکل به منظور ما از یادگیری برمی گردد .

برای تغییر اعمال کودکان باید چند مرحله طی شود : نخستین مرحله آشنایی با آن اصول یادگیری است که راهنمایی فرایند تغییر رفتار به شمار می آیند . دومین مرحله آشنایی با آن اصول در مورد مشکل رفتاری خاص فرزندتان است .سومین و مهم ترین مرحله عبارت است از اجرای این برنامه در مورد فرزندتان .

برای جلوگیری از بد رفتاری کودکان می توانیم تقویت کننده هایی را به عنوان پاداش یا چیزهای خشنود کننده ای در نظر بگیریم ، اساسی ترین نوع تقویت کننده ها پاداش عینی یا معمولی است . پاداش معمولی شی یا امتیازی عینی و مشخص است . نزد بزرگسالان پاداش ملموس عبارت است از : حقوق یا پول ، اتومبیل جدید ، رفتن به رستوران مورد علاقه یا انجام ورزش که از آن لذت می برند . کودکان نیز به مشوقهای مملوس واکنش نشان می دهند و برای کسب آن تلاش میکنند.

والدین بعنوان الگوهای خوب سرمشق فرزندانشان قرار می گیرند . روند یادگیری از طریق الگوسازی نه خوب است نه بد ؛ بلکه صرفا یکی از راه هایی است که کودکان از طریق آن الگوهای رفتاری شان را فرا می گیرند .

در بعضی از موارد والدین باید برای تغییر رفتار کودکان از متخصص کمک بگیرند . مثلا در مواردی مانند :

پی گیرانه با مشکلات رفتاری فرزندتان مطابق روشهای ارائه شده مواجه شده اید ولی بعد از گذشت یک ماه هنوز بهبودی چندانی مشاهده نکرده اید . 2- به نظر می رسد که فرزندتان با وجود انکه مطابق دستورالعملهای ارائه شده استفاده کرده اید واکنش نشان نمی دهد و فکر میکنید روشها باید بیشتر با اوضاع منطبق شوند . 3- فرزندتان افسرده وغمگین است . یا کارهایی می کند که ممکن است به خودش آسیب برساند . 4- پرسشهایی درباره رشد عاطفی وتحصیلی فرزندتان دارید و صرفا مایلید آنها را با متخصص مطرح کنید .

مقدمه :

پرورش گودکان نوعی مبارزه و در عین حال یکی از مهمترین ‹‹ وقت گیر ترین ›› و طاقت فرساترین وظایفی است که انسانها تا کنون با آن روبرو شده اند اما بطور بالقوه یکی از خشنود ترین کارها نیز هست . ما برای پیش بردن بیشتر امور مهم زندگی مان تمهیدات طولانی مدت وگسترده ای نیاز داریم . برای اینکه شهروند خوبی باشیم ، دبیرستانها و دانشکده ها دوره های تعلیمات اجتماعی تاریخ و امور جاری را تدارک می بینند ؛ برای اینکه آماده کار شویم . دروه های مقدماتی را در مدرسه می گذرانیم که بعدا با آموزشهای تخصصی درهر شغلی که می خواهیم پیشینه کنیم ، دنبال خواهد شد . با این همه معمولا مردم در مورد وظیفه بسیار مهم تری چون پرورش کودکانمان غالبا ناچاریم به سه تدبیر اساسی ولی ناقص متوسل نشویم. نخستین و مهم ترین تدبیر همانا تجربه ی پرورش خودمان است. مردم مایل اند که کودکشان راهمانطورتربیت کنند که خودشان تربیت شده اند . دوم والدین بر مبنای تشخیص خودشان تصمیم میگیرند . مثلا وقتی کودک بد رفتاری می کند ولدین اغلب بر تشخیص تکیه می کنند که به آنها می گوید بد رفتاری را نادیده بگیرند . سوم ما پدرومادری کردن را صرفا با آزمون و خطا یادمیگیریم . مخصوصا در مورد بچه اول ،وقتی والدین با وضعیتی مواجه می شوند که نمی دانند چگونه از عهده ی آن بر آیند . اغلب در مورد اینکه چه باید بکنند صرفا به گمانه زنی می پردازند و امیدوارند که حدس شان درست از کار در آید .

در وضعیت بسیاری این سه روش انجام آن چه والدین مان می کردند استفاده از بهترین تشخیص های خودمان و حتی آزمون و خطا برای راهنمایی والدین در پرورش فرزندان شان کافی است .

والدین درمعرض دریافت آرایی متفاوت و اغلب متناقض قراردارند . درباره اینکه چه نوع پدر ومادری باشند هدف ما این نیست که شما رامتقاعد کنیم نوع خاصی از پدر یا مادر بشوید بلکه ارائه تدبیر واقع بینانه ای برای مواجهه با مشکلات رفتاری فرزندتان است . رهیافتی که تاکید دارد انسان ها فرا می گیرند که با توجه به نتیجه ای تجارب خود و پی آمدهای اعمال شان به طریق مشخص رفتار کنند . رهیافتهایی که ارائه میکنیم نشان داده اند که نه تنها در بسیاری درمانگاه های مختلف کودکان بلکه در مطالعات تحقیقی مفصل درباره ی مشکلات رفتاری کودکان نیز موثر بوده است .

هدفهای رفتاری مقاله

در این مقاله می خواهیم بررسی کنیم وبدانیم که چرا کودکان بد رفتاری میکنند و عوامل بد رفتاری کودکان چه عواملی میباشد؟ وراههای پیشگیری از این بد رفتاری کودکان چیست؟ هدفهای اساسی ما حل مشکلات رفتاری کودکان است تا کودکان بتوانند مهارتهای مهم و جدید زندگی و روش تفکر مثبت درباره خود را بیازمایند تا در آینده پیشه و کار مناسبی را برای خود بر گزینند که هم برای خود و هم برای جامعه مفید واقع شوند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عواملی که باعث بدرفتاری کودکان می شوند 23 ص

تحقیق وبررسی در مورد عواملی که باعث بدرفتاری کودکان می شوند 23 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق وبررسی در مورد عواملی که باعث بدرفتاری کودکان می شوند 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

چکیده مقاله :

در این مقاله به عواملی که باعث بدرفتاری کودکان می شوند می پردازیم ، موضوع اصلی این مقاله کمک کردن به حل مشکلات رفتاری کودکان بین سه تا شش سال است . مطمئنا منظورمان این نیست که ولدین کودکان قبل از این گروه سنی هرگز با فرزندانشان دچار مشکل نمی شوند . نوزادان و کودکان نوپا هم احتمالا مشکلات واقعی برای پدر و مادرشان پیش می آورند. تقریبا در همه موارد کودکان مشکلات رفتاری را می آموزند . این نکته اکثر والدین را شگفت زده میکند چون هیچ پدر و مادری هرگز در پی آموزش بر رفتاری به کودک خود نیست و بیشتر آنها فعالانه می کوشند تا رفتار خوب را به فرزندانشان بیاموزند . بخشی از این مشکل به منظور ما از یادگیری برمی گردد .

برای تغییر اعمال کودکان باید چند مرحله طی شود : نخستین مرحله آشنایی با آن اصول یادگیری است که راهنمایی فرایند تغییر رفتار به شمار می آیند . دومین مرحله آشنایی با آن اصول در مورد مشکل رفتاری خاص فرزندتان است .سومین و مهم ترین مرحله عبارت است از اجرای این برنامه در مورد فرزندتان .

برای جلوگیری از بد رفتاری کودکان می توانیم تقویت کننده هایی را به عنوان پاداش یا چیزهای خشنود کننده ای در نظر بگیریم ، اساسی ترین نوع تقویت کننده ها پاداش عینی یا معمولی است . پاداش معمولی شی یا امتیازی عینی و مشخص است . نزد بزرگسالان پاداش ملموس عبارت است از : حقوق یا پول ، اتومبیل جدید ، رفتن به رستوران مورد علاقه یا انجام ورزش که از آن لذت می برند . کودکان نیز به مشوقهای مملوس واکنش نشان می دهند و برای کسب آن تلاش میکنند.

والدین بعنوان الگوهای خوب سرمشق فرزندانشان قرار می گیرند . روند یادگیری از طریق الگوسازی نه خوب است نه بد ؛ بلکه صرفا یکی از راه هایی است که کودکان از طریق آن الگوهای رفتاری شان را فرا می گیرند .

در بعضی از موارد والدین باید برای تغییر رفتار کودکان از متخصص کمک بگیرند . مثلا در مواردی مانند :

پی گیرانه با مشکلات رفتاری فرزندتان مطابق روشهای ارائه شده مواجه شده اید ولی بعد از گذشت یک ماه هنوز بهبودی چندانی مشاهده نکرده اید . 2- به نظر می رسد که فرزندتان با وجود انکه مطابق دستورالعملهای ارائه شده استفاده کرده اید واکنش نشان نمی دهد و فکر میکنید روشها باید بیشتر با اوضاع منطبق شوند . 3- فرزندتان افسرده وغمگین است . یا کارهایی می کند که ممکن است به خودش آسیب برساند . 4- پرسشهایی درباره رشد عاطفی وتحصیلی فرزندتان دارید و صرفا مایلید آنها را با متخصص مطرح کنید .

مقدمه :

پرورش گودکان نوعی مبارزه و در عین حال یکی از مهمترین ‹‹ وقت گیر ترین ›› و طاقت فرساترین وظایفی است که انسانها تا کنون با آن روبرو شده اند اما بطور بالقوه یکی از خشنود ترین کارها نیز هست . ما برای پیش بردن بیشتر امور مهم زندگی مان تمهیدات طولانی مدت وگسترده ای نیاز داریم . برای اینکه شهروند خوبی باشیم ، دبیرستانها و دانشکده ها دوره های تعلیمات اجتماعی تاریخ و امور جاری را تدارک می بینند ؛ برای اینکه آماده کار شویم . دروه های مقدماتی را در مدرسه می گذرانیم که بعدا با آموزشهای تخصصی درهر شغلی که می خواهیم پیشینه کنیم ، دنبال خواهد شد . با این همه معمولا مردم در مورد وظیفه بسیار مهم تری چون پرورش کودکانمان غالبا ناچاریم به سه تدبیر اساسی ولی ناقص متوسل نشویم. نخستین و مهم ترین تدبیر همانا تجربه ی پرورش خودمان است. مردم مایل اند که کودکشان راهمانطورتربیت کنند که خودشان تربیت شده اند . دوم والدین بر مبنای تشخیص خودشان تصمیم میگیرند . مثلا وقتی کودک بد رفتاری می کند ولدین اغلب بر تشخیص تکیه می کنند که به آنها می گوید بد رفتاری را نادیده بگیرند . سوم ما پدرومادری کردن را صرفا با آزمون و خطا یادمیگیریم . مخصوصا در مورد بچه اول ،وقتی والدین با وضعیتی مواجه می شوند که نمی دانند چگونه از عهده ی آن بر آیند . اغلب در مورد اینکه چه باید بکنند صرفا به گمانه زنی می پردازند و امیدوارند که حدس شان درست از کار در آید .

در وضعیت بسیاری این سه روش انجام آن چه والدین مان می کردند استفاده از بهترین تشخیص های خودمان و حتی آزمون و خطا برای راهنمایی والدین در پرورش فرزندان شان کافی است .

والدین درمعرض دریافت آرایی متفاوت و اغلب متناقض قراردارند . درباره اینکه چه نوع پدر ومادری باشند هدف ما این نیست که شما رامتقاعد کنیم نوع خاصی از پدر یا مادر بشوید بلکه ارائه تدبیر واقع بینانه ای برای مواجهه با مشکلات رفتاری فرزندتان است . رهیافتی که تاکید دارد انسان ها فرا می گیرند که با توجه به نتیجه ای تجارب خود و پی آمدهای اعمال شان به طریق مشخص رفتار کنند . رهیافتهایی که ارائه میکنیم نشان داده اند که نه تنها در بسیاری درمانگاه های مختلف کودکان بلکه در مطالعات تحقیقی مفصل درباره ی مشکلات رفتاری کودکان نیز موثر بوده است .

هدفهای رفتاری مقاله

در این مقاله می خواهیم بررسی کنیم وبدانیم که چرا کودکان بد رفتاری میکنند و عوامل بد رفتاری کودکان چه عواملی میباشد؟ وراههای پیشگیری از این بد رفتاری کودکان چیست؟ هدفهای اساسی ما حل مشکلات رفتاری کودکان است تا کودکان بتوانند مهارتهای مهم و جدید زندگی و روش تفکر مثبت درباره خود را بیازمایند تا در آینده پیشه و کار مناسبی را برای خود بر گزینند که هم برای خود و هم برای جامعه مفید واقع شوند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد عواملی که باعث بدرفتاری کودکان می شوند 23 ص

دانلود روش تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانش‎آموزان شهرستان ایلام

اختصاصی از کوشا فایل دانلود روش تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانش‎آموزان شهرستان ایلام دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود روش تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانش‎آموزان شهرستان ایلام


دانلود روش تحقیق  بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانش‎آموزان  شهرستان ایلام

دانلود روش تحقیق  بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانش‎آموزان  شهرستان ایلام با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 65

مقدمه
مطالعه پیرامون نحوه رفتار والدین و ویژگیهای فرزندان موضوع بسیاری از تحقیقات علمی در کشورهای مختلف جهان بوده است از جمله موارد مهم و اساسی در این تحقیق ویژگی عزت نفس کودکان در رابطه با بدرفتاری والدین آنها است.
بدون تردید خانواده عمده‎ترین و مؤثرترین نقش را در فرایند شکل‎گیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس در کودکان دارد. در خانواده‎ای که صمیمیت، محبت، مهربانی وجود دارد کودک می‎تواند هم عزت نفس بالایی داشته باشد و هم تغییرات مطلوب در شخصیت او ایجاد گردد. از یک سو کودک می‎تواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از سوی دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی می‎کند آنها را به نحو مطلوب تغییر دهد. شکل‎گیری بنیادین عزت نفس در کودکان متأثر از فضای کلی خانواده است.
می‎دانیم که اگر گویا فضای کل خانواده هر حرکت و رفتار کودک را علی‎رغم نادرست بودن پذیرا باشند، کودک به احتمال زیاد دچار اختلال رفتار می‎گردد زیرا تفاوت بین رفتارهای درست و غلط را نمی‎داند و از دیگران نیز انتظار دارد که همچون مادر و پدر هرگونه رفتار او را به گرمی و صمیمیت بپذیرد و چون چنین چیزی مقدور نیست مشکلات و درگیری‎های اجتماعی او آغاز می‎گردد. در نقطه مقابل خانواده‎هایی وجود دارند که رفتارهای کودک را نمی‎پذیرند و در حقیقت دائماً در حال طرد کودک خود هستند در چنین فضای خانوادگی کودک نمی‎داند چه چیزی باعث قبول و تشویق از طرف دیگران می‎گردد و کودک در هر امری دچار بلاتکلیفی است.
عزت نفس مبتنی بر ارزیابی قضاوتهایی است که شخص درباره خصوصیات خود به عمل می‎آورد. روانشناسان و جامعه‎شناسان عزت نفس را از شخصیت و هسته مرکزی سازگاری اجتماعی می‎دانند «اسلامی نسب، 1373».
تحقیقات انجام شده بر ارتباط متقابل بین عزت نفس فرد و تصور فرد از توانائیهای خود تأکید دارد بدین معنا که اگر عزت نفس کاهش یابد، احساس ضعف و ناتوانی در فرد ایجاد می‎شود و بالعکس با افزایش اعتماد به نفس احساس توانمندی به وجود می‎آید.
خانواده‎ها یا والدینی که بطور مستمر کودکان خود را مورد حمایت قرار می‎دهند، با آنها گرم و صمیمی‎اند و کنترل منطقی و متعادل را اعمال می‎کنند، در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبول را ایجاد می‎کنند و زمینه را برای بروز استعدادها و توانائیهای کودکان و نوجوانان خود فراهم می‎آورند. برعکس والدین آسان گیر که از کنترل کودکان خود پرهیز می‎کنند، کودکان آنها اشتیاقی ندارند که از رفتارهای قابل قبول و معیارهای تعریف شده گروه‎های مختلف جامعه اطاعت کنند.
والدینی وجود دارند که کارهای کودکان خود را در دوره طفولیت و کودکی به گونه صحیح کنترل نمی‎کنند، در نتیجه در دوره نوجوانی و جوانی از درونی ساختن اخلاقیات و ارزشها در آنها عاجز می‎مانند. این گروه دیر دست به کار می‎شوند و فقط در دوره جوانی اقدام به کنترل جوانان خود می‎کنند، دوره‎ای که مداخلات دیروقت والدین و اختلافات ایجاد شده جوانان را به سوی کژرفتاری اجتماعی و انحرافات اخلاقی سوق می‎دهد.

بیان مسأله
یکی از نیازهای اصلی و اساسی انسان احساس ارزش نسبت به خود و یا بطور کلی عزت نفس ‎(self esteem) می‎باشد در واقع برخوردار از این احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس است که برای انسان به مانند یک سرمایه و ارزش حیاتی به حساب آمده و از جمله عوامل مهم و عمده در امر شکوفایی استعدادها و خلاقیت در انسانها محسوب می‎گردد این احساس ارزش بخشی از خودپنداره ‎(self concept) انسان می‎باشد که شامل تصویر خود از خود و احساسی که او نسبت به خویشتن دارد و درجه پذیرش و تأیید شخص نسبت به خویش می‎باشد. نوع نگرش انسان نسبت به خودش، براساس تجربیاتی است که از نگرش دیگران و ارزیابی آنها نسبت به شخصیت خودش دارد (میرزابیگی، 1373).
توجه پژوهشگران به عامل عزت نفس تا آنجا که مورد تحقیق قرار گرفته که بسیاری آن را به عنوان یک نیازمهم و اساسی در وجود افراد با ابعاد فردی و اجتماعی تلقی نموده‎اند در این زمینه می‎توان به افرادی چون: آدلر 1930، آلپورت 1937، مورفی 1947. مزلو 1970، راجرز و سالیوان 1959 اشاره نمود. (بیابانگرد، 1373، ص 11)
نقش خانواده در میزان عزت نفس براساس تحقیقات انجام شده قبلی اثبات شده است حال اگر والدین به گونه‎ای رفتار کنند که کودک آزرده خاطر شود در این صورت عزت نفس کودک پایین می‎آید. زیرا یکی از راه‎های ارضای نفس، تکریم افراد و توجه به شخصیت آنهاست.
فردی که در محیط خانواده به اندازه کافی مورد احترام و پذیرش واقع شود و عزت نفس وی بطور مطلوب ارضاء گردد روحیه‎ای طبیعی و روان و معتدل خواهد داشت. برعکس فردی که از پدر و مادر احترام و تکریم ندیده و والدین با او بدرفتاری داشته‎اند عزت نفس او پایین شکل می‎گیرد و کودک در خود احساس پستی و حقارت کرده و شکست خورده و افسرده خواهد شد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم دچار مشکلات و اختلالات رفتاری و شخصیتی می‎گردد هیلز و کوپر اسمیت گزارش می‎دهد دختران و پسرانی که از عزت نفس بالایی برخوردار بودند والدین پذیرنده، خوش برخورد، بامحبت و خونگرم داشته‎اند. (بوشهری، 1373، ص 23).
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس کودکان دختر و پسر می‎باشد و قصد بر آن است که آیا رابطه‎ی بین این دو وجود دارد یا نه. در مکتب اعتقادی اسلام نیز توجه بارزی به ارزشمند بودن انسان و ایجاد یک تصور مطلوب و ارزشمند در انسان نسبت به خودش و دیگر انسانها وجود دارد چنانکه در یک دیدگاه کلی و اساسی انسان به عنوان موجودی در نظر گرفته شده است که دارای ارزش و کرامت است که لازم است درک و احساس عمیق نسبت به عزت و کرامت خود و دیگران داشته باشد در این تحقیق برآنیم که روشن کنیم بدرفتاری والدین به خصوص در دوران کودکی به چه میزانی بر عزت نفس آنها در آینده تأثیر می‎گذارد.
احساس ارزش درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس می‎کند (شاملو، 1372، ص 137).


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه بدرفتاری بر عزت نفس

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه بدرفتاری بر عزت نفس دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه بدرفتاری بر عزت نفس


مقدمه

مطالعه پیرامون نحوه رفتار والدین و ویژگیهای فرزندان موضوع بسیاری از تحقیقات علمی در کشورهای مختلف جهان بوده است از جمله موارد مهم و اساسی در این تحقیق ویژگی عزت نفس کودکان در رابطه با بدرفتاری والدین آنها است. بدون تردید خانواده عمده‎ترین و مؤثرترین نقش را در فرایند شکل‎گیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس در کودکان دارد. در خانواده‎ای که صمیمیت، محبت، مهربانی وجود دارد کودک می‎تواند هم عزت نفس بالایی داشته باشد و هم تغییرات مطلوب در شخصیت او ایجاد گردد. از یک سو کودک می‎تواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از سوی دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی می‎کند آنها را به نحو مطلوب تغییر دهد. شکل‎گیری بنیادین عزت نفس در کودکان متأثر از فضای کلی خانواده است. می‎دانیم که اگر گویا فضای کل خانواده هر حرکت و رفتار کودک را علی‎رغم نادرست بودن پذیرا باشند، کودک به احتمال زیاد دچار اختلال رفتار می‎گردد زیرا تفاوت بین رفتارهای درست و غلط را نمی‎داند و از دیگران نیز انتظار دارد که همچون مادر و پدر هرگونه رفتار او را به گرمی و صمیمیت بپذیرد و چون چنین چیزی مقدور نیست مشکلات و درگیری‎های اجتماعی او آغاز می‎گردد. در نقطه مقابل خانواده‎هایی وجود دارند که رفتارهای کودک را نمی‎پذیرند و در حقیقت دائماً در حال طرد کودک خود هستند در چنین فضای خانوادگی کودک نمی‎داند چه چیزی باعث قبول و تشویق از طرف دیگران می‎گردد و کودک در هر امری دچار بلاتکلیفی است. عزت نفس مبتنی بر ارزیابی قضاوتهایی است که شخص درباره خصوصیات خود به عمل می‎آورد. روانشناسان و جامعه‎شناسان عزت نفس را از شخصیت و هسته مرکزی سازگاری اجتماعی می‎دانند «اسلامی نسب، 1373».

بیان مسأله

یکی از نیازهای اصلی و اساسی انسان احساس ارزش نسبت به خود و یا بطور کلی عزت نفس ‎(self esteem) می‎باشد در واقع برخوردار از این احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس است که برای انسان به مانند یک سرمایه و ارزش حیاتی به حساب آمده و از جمله عوامل مهم و عمده در امر شکوفایی استعدادها و خلاقیت در انسانها محسوب می‎گردد این احساس ارزش بخشی از خودپنداره ‎(self concept) انسان می‎باشد که شامل تصویر خود از خود و احساسی که او نسبت به خویشتن دارد و درجه پذیرش و تأیید شخص نسبت به خویش می‎باشد. نوع نگرش انسان نسبت به خودش، براساس تجربیاتی است که از نگرش دیگران و ارزیابی آنها نسبت به شخصیت خودش دارد (میرزابیگی، 1373). توجه پژوهشگران به عامل عزت نفس تا آنجا که مورد تحقیق قرار گرفته که بسیاری آن را به عنوان یک نیازمهم و اساسی در وجود افراد با ابعاد فردی و اجتماعی تلقی نموده‎اند در این زمینه می‎توان به افرادی چون: آدلر 1930، آلپورت 1937، مورفی 1947. مزلو 1970، راجرز و سالیوان 1959 اشاره نمود. (بیابانگرد، 1373، ص 11) نقش خانواده در میزان عزت نفس براساس تحقیقات انجام شده قبلی اثبات شده است حال اگر والدین به گونه‎ای رفتار کنند که کودک آزرده خاطر شود در این صورت عزت نفس کودک پایین می‎آید. زیرا یکی از راه‎های ارضای نفس، تکریم افراد و توجه به شخصیت آنهاست. فردی که در محیط خانواده به اندازه کافی مورد احترام و پذیرش واقع شود و عزت نفس وی بطور مطلوب ارضاء گردد روحیه‎ای طبیعی و روان و معتدل خواهد داشت. برعکس فردی که از پدر و مادر احترام و تکریم ندیده و والدین با او بدرفتاری داشته‎اند عزت نفس او پایین شکل می‎گیرد و کودک در خود احساس پستی و حقارت کرده و شکست خورده و افسرده خواهد شد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم دچار مشکلات و اختلالات رفتاری و شخصیتی می‎گردد هیلز و کوپر اسمیت گزارش می‎دهد دختران و پسرانی که از عزت نفس بالایی برخوردار بودند والدین پذیرنده، خوش برخورد، بامحبت و خونگرم داشته‎اند. (بوشهری، 1373، ص 23). هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس کودکان دختر و پسر می‎باشد و قصد بر آن است که آیا رابطه‎ی بین این دو وجود دارد یا نه. در مکتب اعتقادی اسلام نیز توجه بارزی به ارزشمند بودن انسان و ایجاد یک تصور مطلوب و ارزشمند در انسان نسبت به خودش و دیگر انسانها وجود دارد چنانکه در یک دیدگاه کلی و اساسی انسان به عنوان موجودی در نظر گرفته شده است که دارای ارزش و کرامت است که لازم است درک و احساس عمیق نسبت به عزت و کرامت خود و دیگران داشته باشد در این تحقیق برآنیم که روشن کنیم بدرفتاری والدین به خصوص در دوران کودکی به چه میزانی بر عزت نفس آنها در آینده تأثیر می‎گذارد.

اهمیت و ضرورت مسئله

عزت نفس از نظر روانشناسان به میزان ارزشی که فرد برای کفایت و صلاحیت خود در رابطه با اهداف کلی و ایده‎آل‎های خود در نظر می‎گیرد برمی‎گردد. بنابراین ممکن است فردی از نظر دیگران بسیار موفق ارزیابی شود ولی هنوز در نظر خود او فردی ناموفق باشد. البته زیربنای این نوع تصور به خود پنداشت فرد مربوط است. قضاوت دیگران او را به احساس رضایت از خود نمی‎رساند. البته دیگران در شکل‎گیری این احساس در کودکی مؤثرند. پایین بودن عزت نفس همواره با تعریف بنیادی ناروشن فرد از آینده خود همراه است. برای مثال کسی که دارای عزت نفس پایینی است برای توصیف خود از اصلاحات دوسوگرایانه یا دوگانه استفاده می‎کند بنابراین خود را هم کم‎رو و بزدل و هم بی‎باک و جسور هم سرسخت و نامنعطف و هم انعطاف‎پذیر و ملایم توصیف می‎کند. این درهم شدگی قضاوت با فقدان پایداری بی‎ثباتی و بی‎اعتمادی نسبت به سرشت و سرنوشت بنیادین خود پیوند می‎یابد بر همین اساس این افراد احتمالاً نمی‎توانند تصمیم بگیرند که در چه موقعیت اجتماعی شرکت کنند آنها حتی ممکن است خود رادر موقعیت‎هایی قرار دهند که پیامهای اجتماعی ضد و نقیض و منفی درباره ارزشمندی خود دریافت می‎کنند و بنابراین خود را در معرض در هم‎شدگی بیشتر قرار می‎دهند. داشتن عزت نفس برای همه انسانها یک ضرورت است. در واقع چیزی است که همیشه در جستجوی آن هستیم با این حال و با همه تلاشها،‌ بعضی از افراد انسانی هرگز به آنچنان اعتماد به نفسی که بتواند احساس واقعی و شادی کنند نمی‎رسند و همیشه در ناراحتی و شک و تردید زندگی می‎کنند و هیچ وقت به موفقیت در زندگی دست پیدا نمی‎کنند. ما در طول زندگی، انرژی زیادی مصرف می‎کنیم تا اطرافیانمان را وادار به تغییر کنیم. اگر ذره‎ای از آن انرژی را برای کار بر روی خودمان معطوف می‎کردیم، نسبت به دیگران محبت بیشتری در ما به وجود می‎آمد، زیرا عزت نفس قوی به ایجاد احساس قوی‎تری از محبت نسبت به اطرافیان منجر می‎شود، دنیایی که در آن افراد بتوانند واقعاً به خودشان ارزش و احترام قائل شوند، دنیایی خواهد بود که مردم بیشتر به فکر یکدیگر هستند. اگر انسانها به عنوان یک کل بتوانند عزت نفس خود را بالا ببرند ما شاهد تغییر بزرگی در کیفیت زندگی خود و آنها خواهیم بود. در این تحقیق سعی شده است تأثیر بدرفتاری والدین را بر عزت نفس دانش‎آموزان را بررسی و مشخص کرد. همانطور که می‎دانید خانواده و نحوه برخورد و رفتار آنها کودکان در میزان عزت نفس آنها بسیار مؤثر و تأثیرگذار می‎باشد. بنابراین کودکان باید در محیط گرم خانواده و در کنار والدین خود میزان عزت نفس خود را بالا ببرند تا در دوران جوانی و نوجوانی و بزرگسالی بتوانند زندگی مستقلی داشته باشند

فرمت ورد تعداد صفحات 96


دانلود با لینک مستقیم

دانلود روش تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانش‎آموزان مقطع راهنمایی شهرستان ایلام

اختصاصی از کوشا فایل دانلود روش تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانش‎آموزان مقطع راهنمایی شهرستان ایلام دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود روش تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانش‎آموزان مقطع راهنمایی شهرستان ایلام


دانلود روش تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانش‎آموزان  مقطع راهنمایی شهرستان ایلام

دانلود روش تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانش‎آموزان  مقطع راهنمایی شهرستان ایلام با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 62

مقدمه
مطالعه پیرامون نحوه رفتار والدین و ویژگیهای فرزندان موضوع بسیاری از تحقیقات علمی در کشورهای مختلف جهان بوده است از جمله موارد مهم و اساسی در این تحقیق ویژگی عزت نفس کودکان در رابطه با بدرفتاری والدین آنها است.
بدون تردید خانواده عمده‎ترین و مؤثرترین نقش را در فرایند شکل‎گیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس در کودکان دارد. در خانواده‎ای که صمیمیت، محبت، مهربانی وجود دارد کودک می‎تواند هم عزت نفس بالایی داشته باشد و هم تغییرات مطلوب در شخصیت او ایجاد گردد. از یک سو کودک می‎تواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از سوی دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی می‎کند آنها را به نحو مطلوب تغییر دهد. شکل‎گیری بنیادین عزت نفس در کودکان متأثر از فضای کلی خانواده است.
می‎دانیم که اگر گویا فضای کل خانواده هر حرکت و رفتار کودک را علی‎رغم نادرست بودن پذیرا باشند، کودک به احتمال زیاد دچار اختلال رفتار می‎گردد زیرا تفاوت بین رفتارهای درست و غلط را نمی‎داند و از دیگران نیز انتظار دارد که همچون مادر و پدر هرگونه رفتار او را به گرمی و صمیمیت بپذیرد و چون چنین چیزی مقدور نیست مشکلات و درگیری‎های اجتماعی او آغاز می‎گردد. در نقطه مقابل خانواده‎هایی وجود دارند که رفتارهای کودک را نمی‎پذیرند و در حقیقت دائماً در حال طرد کودک خود هستند در چنین فضای خانوادگی کودک نمی‎داند چه چیزی باعث قبول و تشویق از طرف دیگران می‎گردد و کودک در هر امری دچار بلاتکلیفی است.
عزت نفس مبتنی بر ارزیابی قضاوتهایی است که شخص درباره خصوصیات خود به عمل می‎آورد. روانشناسان و جامعه‎شناسان عزت نفس را از شخصیت و هسته مرکزی سازگاری اجتماعی می‎دانند «اسلامی نسب، 1373».
تحقیقات انجام شده بر ارتباط متقابل بین عزت نفس فرد و تصور فرد از توانائیهای خود تأکید دارد بدین معنا که اگر عزت نفس کاهش یابد، احساس ضعف و ناتوانی در فرد ایجاد می‎شود و بالعکس با افزایش اعتماد به نفس احساس توانمندی به وجود می‎آید.
خانواده‎ها یا والدینی که بطور مستمر کودکان خود را مورد حمایت قرار می‎دهند، با آنها گرم و صمیمی‎اند و کنترل منطقی و متعادل را اعمال می‎کنند، در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبول را ایجاد می‎کنند و زمینه را برای بروز استعدادها و توانائیهای کودکان و نوجوانان خود فراهم می‎آورند. برعکس والدین آسان گیر که از کنترل کودکان خود پرهیز می‎کنند، کودکان آنها اشتیاقی ندارند که از رفتارهای قابل قبول و معیارهای تعریف شده گروه‎های مختلف جامعه اطاعت کنند.
والدینی وجود دارند که کارهای کودکان خود را در دوره طفولیت و کودکی به گونه صحیح کنترل نمی‎کنند، در نتیجه در دوره نوجوانی و جوانی از درونی ساختن اخلاقیات و ارزشها در آنها عاجز می‎مانند. این گروه دیر دست به کار می‎شوند و فقط در دوره جوانی اقدام به کنترل جوانان خود می‎کنند، دوره‎ای که مداخلات دیروقت والدین و اختلافات ایجاد شده جوانان را به سوی کژرفتاری اجتماعی و انحرافات اخلاقی سوق می‎دهد.

بیان مسأله
یکی از نیازهای اصلی و اساسی انسان احساس ارزش نسبت به خود و یا بطور کلی عزت نفس ‎(self esteem) می‎باشد در واقع برخوردار از این احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس است که برای انسان به مانند یک سرمایه و ارزش حیاتی به حساب آمده و از جمله عوامل مهم و عمده در امر شکوفایی استعدادها و خلاقیت در انسانها محسوب می‎گردد این احساس ارزش بخشی از خودپنداره ‎(self concept) انسان می‎باشد که شامل تصویر خود از خود و احساسی که او نسبت به خویشتن دارد و درجه پذیرش و تأیید شخص نسبت به خویش می‎باشد. نوع نگرش انسان نسبت به خودش، براساس تجربیاتی است که از نگرش دیگران و ارزیابی آنها نسبت به شخصیت خودش دارد (میرزابیگی، 1373).
توجه پژوهشگران به عامل عزت نفس تا آنجا که مورد تحقیق قرار گرفته که بسیاری آن را به عنوان یک نیازمهم و اساسی در وجود افراد با ابعاد فردی و اجتماعی تلقی نموده‎اند در این زمینه می‎توان به افرادی چون: آدلر 1930، آلپورت 1937، مورفی 1947. مزلو 1970، راجرز و سالیوان 1959 اشاره نمود. (بیابانگرد، 1373، ص 11)
نقش خانواده در میزان عزت نفس براساس تحقیقات انجام شده قبلی اثبات شده است حال اگر والدین به گونه‎ای رفتار کنند که کودک آزرده خاطر شود در این صورت عزت نفس کودک پایین می‎آید. زیرا یکی از راه‎های ارضای نفس، تکریم افراد و توجه به شخصیت آنهاست.
فردی که در محیط خانواده به اندازه کافی مورد احترام و پذیرش واقع شود و عزت نفس وی بطور مطلوب ارضاء گردد روحیه‎ای طبیعی و روان و معتدل خواهد داشت. برعکس فردی که از پدر و مادر احترام و تکریم ندیده و والدین با او بدرفتاری داشته‎اند عزت نفس او پایین شکل می‎گیرد و کودک در خود احساس پستی و حقارت کرده و شکست خورده و افسرده خواهد شد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم دچار مشکلات و اختلالات رفتاری و شخصیتی می‎گردد هیلز و کوپر اسمیت گزارش می‎دهد دختران و پسرانی که از عزت نفس بالایی برخوردار بودند والدین پذیرنده، خوش برخورد، بامحبت و خونگرم داشته‎اند. (بوشهری، 1373، ص 23).
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس کودکان دختر و پسر می‎باشد و قصد بر آن است که آیا رابطه‎ی بین این دو وجود دارد یا نه. در مکتب اعتقادی اسلام نیز توجه بارزی به ارزشمند بودن انسان و ایجاد یک تصور مطلوب و ارزشمند در انسان نسبت به خودش و دیگر انسانها وجود دارد چنانکه در یک دیدگاه کلی و اساسی انسان به عنوان موجودی در نظر گرفته شده است که دارای ارزش و کرامت است که لازم است درک و احساس عمیق نسبت به عزت و کرامت خود و دیگران داشته باشد در این تحقیق برآنیم که روشن کنیم بدرفتاری والدین به خصوص در دوران کودکی به چه میزانی بر عزت نفس آنها در آینده تأثیر می‎گذارد.
احساس ارزش درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس می‎کند (شاملو، 1372، ص 137).
اهمیت و ضرورت مسئله
عزت نفس از نظر روانشناسان به میزان ارزشی که فرد برای کفایت و صلاحیت خود در رابطه با اهداف کلی و ایده‎آل‎های خود در نظر می‎گیرد برمی‎گردد.
بنابراین ممکن است فردی از نظر دیگران بسیار موفق ارزیابی شود ولی هنوز در نظر خود او فردی ناموفق باشد. البته زیربنای این نوع تصور به خود پنداشت فرد مربوط است. قضاوت دیگران او را به احساس رضایت از خود نمی‎رساند. البته دیگران در شکل‎گیری این احساس در کودکی مؤثرند. پایین بودن عزت نفس همواره با تعریف بنیادی ناروشن فرد از آینده خود همراه است. برای مثال کسی که دارای عزت نفس پایینی است برای توصیف خود از اصلاحات دوسوگرایانه یا دوگانه استفاده می‎کند بنابراین خود را هم کم‎رو و بزدل و هم بی‎باک و جسور هم سرسخت و نامنعطف و هم انعطاف‎پذیر و ملایم توصیف می‎کند. این درهم شدگی قضاوت با فقدان پایداری بی‎ثباتی و بی‎اعتمادی نسبت به سرشت و سرنوشت بنیادین خود پیوند می‎یابد بر همین اساس این افراد احتمالاً نمی‎توانند تصمیم بگیرند که در چه موقعیت اجتماعی شرکت کنند آنها حتی ممکن است خود رادر موقعیت‎هایی قرار دهند که پیامهای اجتماعی ضد و نقیض و منفی درباره ارزشمندی خود دریافت می‎کنند و بنابراین خود را در معرض در هم‎شدگی بیشتر قرار می‎دهند.
داشتن عزت نفس برای همه انسانها یک ضرورت است. در واقع چیزی است که همیشه در جستجوی آن هستیم با این حال و با همه تلاشها،‌ بعضی از افراد انسانی هرگز به آنچنان اعتماد به نفسی که بتواند احساس واقعی و شادی کنند نمی‎رسند و همیشه در ناراحتی و شک و تردید زندگی می‎کنند و هیچ وقت به موفقیت در زندگی دست پیدا نمی‎کنند.


دانلود با لینک مستقیم