فایل آماده اسکچاپ آمفی تئاتر ( خارجی) 3d سه بعدی
این فایل با فرمت اسکچاپ (skp) میباشد.
عقاید و افکاری که رمانتیک ها در زمینۀ نقد ادبی نشر و ترویج کردند روی هم رفته به مکتب آنها صبغۀ فلسفی و انتقادی قابل ملاحظه یی می داد .این عقاید و افکار بیشتر مشتمل بود بر اعتقاد به نسبی بودن زیبایی و هنر ، تأکید در وحدت و همانندی شعر در نزد تمام اقوام عالم ، اصرار در برتری احساسات قلبی بر سایر قوای ذهنی ، توجه به عنصر عامیانه و جهات مشترک در بین اشعار اقوام مختلف ، اعتقاد به رابطۀ بین شعر و موسیقی و ضرورت رهایی از قیود سنت ها در شعر . شاید مهمترین کاری نقد رمانتیک انجام داد و منجر به توسعه قلمرو و نفوذ منتقد گشت همین نکته بود که وی کار خود را از صورت قانون پردازی جزئی که لازمه تلقی نقد به عنوان داوری هست بیرون آورد و آن را متوجه به بررسی نحوه تکوین آثار کرد که یک حاصل عمده اش هم عبارت بود از غور در مسایل مربوط به گذشته آلمان و تحقیق در قصه ها و ترانه های قومی و هر چیز که جنبه ملی و آلمانی داشت . چنانچه نقد رمانتیک های جوان رمانتیک های هاید لبرگ – هم که ، نا خرسندی هیجان آلودی از هجوم و استیلای بناپارت در خاطر آنها خلجان داشت رنگ تعصب شدید ملی یافت و اقدام به جمع و نشر قصه ها و ترانه های عامیانه هم که این دسته توجه مخصوصی به آن داشت انعکاسی از همین هیجان تازه بود 2 . این توجه به شرق نه فقط یک ویژگی فکر رمانتیک بلکه در عین حال خاصیت فکری عصر تازه یی بود که توسعه اقتصادی درتمام اروپا فکر استعمار شرقی را در اذهان پرورش می داد و انتظار را به جاذبه های شرق متوجه می داشت .
1-چکیده
2-مقدمه
ادبیات و نقادی در یونان باستان
آریستوفان
سقراط
افلاطون
ارسطو
شاگردان ارسطو
دو : مکتب اسکندریه
زوئیلوس
دیونیزوس
لوسین
لونگینوس
سه : ادبیات و نقادی در روم باستان
سیسرو
هوراس
دوره امپراطوری
سنکا
کنتی لین
تاسیت
فترت و مسیحیت
پنج: نهضت هومانیسم در ایتالیا
پترارکا و بوکاتچو
رنسانس و ادبیات ایتالیا
شارحان ارسطو
شش : رنسانس اسپانیایی
هومانیسم در اسپانیا
قرن طلایی اسپانیا
سر وانتس و دن کیخوته
لوپه دوگا وکمدی اسپانیائی
پلئیاد و دوبلی
ولتر
دیدرو
هشت : مکتب کلاسیک در انگلستان
تحول ادبیات انگلیسی
جان درایدن
الکساندر پوپ
سامویل جانسون
منتقدان کهتر انگلیسی و اسکاتلندی
نه : مکتب کلاسیک در ایتالیا
ده : مکتب کلاسیک در آلمان
اشتورم اوند درانگ و هردر
کانت و شیلر
یازده : نهضت رمانتیک در آلمان
شلگل ها و رمانتیسم
فردریش شلگل
اوگوست ویلهلم شلگل
شامل 537 صفحه فایل word
چکیده:
تئاتر تجربی رویکردی آزمایش محور و پژوهش محور به تئاتر است که از قرن نوزدهم به بعد مرزهای تئاتر جهان را تغییر داده و انواع گوناگونی از تئاتر را پدید آورده است.هنرمندان تئاتر تجربی جهان سالها عاشقانه، آگاهانه، صادقانه و متواضعانه در کارگاهها و آزمایشگاهها ریاضت کشیدند و همراه با تحولات سیاسی و اجتماعی، هنر تئاتر را نیز متحول کردند و به آن تنوع و غنا بخشیدند.وجه تمایز این جنبش با تجربههای نامتعارف در تئاتر کدام است؟ اگر هر اثر هنری به معنای دقیق کلمه یک تجربه است، پس اطلاق عنوان "تئاتر تجربی" بر بعضی از این آثار چه پایه و اساسی دارد؟ این نوشته درصدد طرح چنین مباحثی است و میکوشد تا با بررسی ویژگیهای مشترک تجربههای "تئاتر تجربی" بر ناهمخوانی این دو مفهوم از یک اصطلاح –تئاتر تجربی- تأکید کند.
* واژگان کلیدی: تئاتر تجربی،تجربه تئاتری،تئاتر آزمایشگاهی، متن و صفحه
به نظر میرسد که سوءتفاهم در مورد تئاتر تجربی مربوط به کاربرد ناهمگون این اصطلاح و بار کردن مفاهیم گوناگون بر آن است، تا جایی که همواره برابهام مطلب افزوده شده است.
اصطلاح تئاتر تجربی برگردان Experimental Theatre است.در واژهنامه آکسفورد Experiment به معنای "آزمایش دقیق به منظور مطالعه آنچه روی میدهد و کسب دانستن نو" است.(هورن بای،299،1987).به این مفهوم این اصطلاح به گونهای از تئاتر اطلاق میشود که آن را آزمایشگاهی نامیدهاند. همه منابعی که از تئاتر تجربی نام بردهاند به همین مفهوم نظر داشتهاند. از جمله کتاب "تئاتر تجربی" که به فارسی نیز ترجمه شده است.از استانیسلاوسکی تا باربا کسانی که به پیشگامان تئاتر تجربی شهرهاند، همه به نوعی آزمایشگاه داشتهاند. استانیسلاوسکی در ملک خود محیطی برای آزمایش نظریههای خود ایجاد کرده بود و تجربههایش را گاهی حتی با یک تماشاگر میآزمود. در مورد پیشگامانی مثل گروتفسکی، بروک، منوشکین، باربا و دیگران نیز بسیار گفته و نوشتهاند. این جنبش را تئاتر تجربی، آوانگارد یا پیشرو، آزمایشگاهی، کارگاهی و درون کارگاهی گفتهاند.
اما از مجموعه مباحث چنین برمیآید که اصطلاح تئاتر تجربی را در مورد هر کار غیرمتعارفی نیز به کار بردهاند. در حقیقت بخصوص در تئاتر کشور ما هر تجربه ریز و درشت غیر متعارفی را تئاتر تجربی نامیدهاند. باید دید که آیا این دو مفهوم برهم منطبقاند یا خیر و اگر نیستند، اصرار بر این خلط مبحث از کجاست.
تجربه برگردان اصطلاح Experience است و آن " فرایند کسب دانش یا مهارت با انجام دادن و دیدن امور است و به دانش یا مهارتی که از این راه به دست میآید نیز گفته میشود".(هورن بای،299،1987). به این معنا هر اثر هنری یک تجربه است و"تئاتر تجربی" اصطلاحی زیادهگو و بی معناست.
واقعیت این است که هر اثر هنری به معنای دقیق کلمه یک "تجربه" است و همه آدمها هم بالقوه هنرمندند. این که تجربه واقع شود و کسی بالفعل هنرمند گردد، تابع شرایطی است و چون این شرایط برای همه مهیا نیست یا همیشه دست نمیدهد، همه تراوشات ذهنی و قلمی و دستی نیز تجربه (هنر) نیستند.خیلیها تولید میکنند، ولی تجربه نمیکنند.خیلیها یک بار تجربه میکنند و باقی عمر به تکرار تجربه خود میپردازند. پدر یوجین اونیل بیست سال هر شب نقش کنت مونت کریستو را تکرارکرد و در این تکرار حسرت نبوغ ونوآوری وخلاقیت او بردل او و خانوادهاش ماند.خیلیها تجربه دیگران را تقلید میکنند. چه بسیار کارهایی که در تئاتر و در سینما به عنوان تجربه مورد استقبال قرار گرفتهاند؛ و بعداً معلوم شده که کپی از روی دست کسی در جایی دیگر بوده است.
تجربه چنان که دیدیم فرایندی است و در این فرایند ساختارشکنی میکند و این ساختارشکنی به معنای درهم ریختن ساختار و سرهم کردن دوباره آن است و طیف دارد. یعنی از جزئیترین چیزها تا کلیترین را در بر میگیرد. پس تجربه هم نسبی است و هم به خیلی چیزها وابسته است. هنر نمایش بخشهای متعددی دارد و میتوان در هر گوشه و بخش آن تجربهای تازه کرد؛ یا میتوان به کلی آن را در هم ریخت و چیز تازهای از آن درآورد. چیزی که دوباره سرهم میکنیم، یا بی ریخت و بی مصرف است که آن را دور میاندازیم و فراموش میکنیم، یا قاعده و ساختار جدیدی دارد که میتواند تبدیل به یک شکل قابل استفاده جدید، یک سنت جدید، بشود که میماند.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:126
فهرست مطالب:
عنوان شماره صفحه
مقدمه 1
فصل اول :
1 –1 شناخت نویسنده 5
1-2 بسترهای نمایشنامه 9
1-3 تحلیل کلی نمایشنامه 12
1-4 فضا و عناصر دراماتیک نمایشنامه 20
1-5 روابط و چگونگی ارتباط اشخاص نمایشنامه 26
فصل دوم :
2-1 تشریح نقش انتخابی بر اساس تیپ یا شخصیت 32
2-2 تشریح کلی و عام شخص 36
2-3 تشریح وضعیت جانبی نقش 39
2-4 تشریح وضعیت روحی / روانی نقش و پیچیدگی های آن 42
2-5 تشریح شرایط و موقعیتهای محیطی و غیر محیطی شخص بازی 45
فصل سوم :
الف : رفتار بیرونی 51
ب : رفتار درونی 52
ج : ریتم نمایش 53
فصل چهارم :
4-1 تشریح نظر و تحلیل کارگردان در بارة نقش 56
4-2 تشریح شیوه و مکتب انتخابی کارگردان در هدایت جمعی گروه و نوع
بازی بازیگران 63
4-3 نکته های مورد توافق و اختلاف بازیگر و کارگردان درباره نقش 69
4-4 تشریح و گزارش جلسات تمرین 72
فصل پنجم :
5-1 نتیجه گیری 76
5-2 منابع و ماخذ 78
مقدمه :
بدیهی است ، بازیگری انسانی ترین هنرهاست . از آن جهت که همدم روح ، کالبد ، پدیده ها و جهان پیرامون آدمیاست ، به مکاشفه ای میماند که جز با از میان بردن موانع بازدارنده و آزار دهنده موجود در کار انسان نمایشگر ، امکان بروز نخواهد یافت .
بازیگری فن مقابله آدمیبا خود است و یافتن یا ایجاد بهانه ای برای تسلط نقش بر بازیگر .
چگونه ایفای نقش کنم ؟
این پرسشی است که هر بازیگر از خود در ابتدای کارش بر روی متن نمایشنامه و کاراکتری که قرار است بازی کند ، میپرسد و با استفاده از دانش علمیو تجربی خود سعی میکند که به آن پاسخ دهد . در واقع او برای شخصیت پردازی درست نیاز به دانش و تجربه تئائری دارد و در این میان تئوریهای موجود تئائر نقش ویژهای را ایفا میکند . احتمالاً تئوری از زمانیکه علم رو به پیشرفت گذاشته است اهمیت بیشتری پیدا کرده است و در واقع هر تئوری چکیده تجربیات و آموخته های یک یا چند نسل از پیشینیان است ، پس بایستی با تأمل و احترامیخاص با آنها برخورد کنیم . نکته دیگر اینکه ما بواسطه همین تئوریهاست که میتوانیم به تجربیات جدید دست پیدا کنیم و همین تئوریها هستند که اندوخته علمیما را تشکیل میدهند و گاهی اوقات نیز با توجه به شرایط بایستی حذف و تعدیل شوند .
بارها و بارها از کارگردانم شنیدم که میگفت : بازیگر نباید نقش را بازی کند ، او ابزاری است در خدمت نقش ، پس بگذارید نقش شما را بازی کند . برای رسیدن به این نظریه و عمل کردن به آن دست به تجربه ای نو زدیم .
در این تجربه جدید برای رسیدن به شیوه اجرایی مورد نظر کارگران مجبور بودیم که بعضی از تئوری ها را به شکلی تعدیل و یا حذف کنیم . این قضیه در ابتدا باعث بوجود آمدن اختلاف نظر بین اعضا گروه شد . زیرا عده ای بر این عقیده بودند که ماحق نداریم در تئوریها دست ببریم و باید آنها را بطور کامل بپذیریم و بقیه عکس این نظر را داشتند ولی کارگران برای آنها این موضوع را توضیح داد و گفت : که قصد ما نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن اصول نیست و مـا فقط میخواهیم تجربه ای جدیدی را به انجام برسانیم.
این شیوه اجرایی که ما میخواستیم تجربه کنیم و این نحوه بازی گرفتن از بازیگران برای من بسیار جالب بود و با انگیزه بدست آوردن تجربه ای نو و گرانبها کار را شروع کردیم . در این شیوه کارگردان متذکر میشود که ؛ برای جان بخشیدن به یک نقش و یک صحنه باید به اندازه کافی از قوه تخیل بهره مند باشید تا بتوانید مجذوب مشکلات و گرفتاریهای دنیای تخیلی نقش بشوید و نه درگیر گرفتاریهای حقیقی – واقعی دنیای بازیگری خودتان . اساس بازیگری باوراندن است .
در این راستا ، استانیسلاوسکی هم به شاگردانش یاد داد که از « اگر سحر آمیز » استفاده کنند تا در فکر کردن و عمل کردن به کلمات ، موفقیت اجرای کامل نقش را کسب کنند و شرایط مفروض به همان مقدار « اگر » واقعی شود ، در دنیای خیالی صحنه بازیگر به آن چیزی تبدیل میشود که نویسنده خواسته است . عاشق ، دوست ، دشمن ، والد ، بردار ، خواهر و …. باید طوری عمل کرد که در صورت حقیقی بودن مسئله رفتار میکردیم . به عبارت دیگر ، موقع هنرپیشگی توجهمان را معطوف مشکلات نقش کنیم طوری که اگر مشکلات خودمان بودند . عمل میکردیم و تمام نیروهایمان را صرف پیدا کردن راه حل میکردیم . اگر نتوانیم این اطمینان را در خود ایجاد کنیم ، انتظار نداشته باشیم که تماشاچی این کار را بکند .
آلانازیمف (Alla Nazimova) ، بازیگر زن اوایل قرن بیستم که به خاطر چگونگی برداشتش از شخصیتهای ایبسن معروفیت داشت ، میگفت : « اول ، آخر و همیشه، یک بازیگر باید قوه تخیل داشته باشد ، بدون قوه تخیل بهتر است که یک واکسی باشد تا یک هنر پیشه » .
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 536 صفحه می باشد.
فهرست
1-چکیده ۵
۲-مقدمه. ۷
۳- فصل اول زمینه. ۸
پژوهش در گذشته: ۸
الف-۱) نقد قدیم: ۹
ادبیات و نقادی در یونان باستان. ۹
آریستوفان. ۹
سقراط. ۱۰
افلاطون. ۱۱
ارسطو. ۱۴
ادبیات نقادی در یونان باستان. ۲۰
شاگردان ارسطو. ۲۳
دو : مکتب اسکندریه. ۲۳
زوئیلوس.. ۲۵
ارسیتارکس.. ۲۶
دیونیزوس.. ۲۸
لوسین. ۲۹
لونگینوس.. ۳۰
سه : ادبیات و نقادی در روم باستان. ۳۶
سیسرو. ۳۸
هوراس.. ۴۰
دوره امپراطوری.. ۴۱
سنکا ۴۲
کنتی لین. ۴۳
تاسیت.. ۴۳
فترت و مسیحیت.. ۴۴
الف-۲) نقد جدید ۴۸
ادبیّات و قرون وسطی. ۴۸
ارزیابی میراث دانته. ۴۹
پنج: نهضت هومانیسم در ایتالیا ۵۰
پترارکا و بوکاتچو. ۵۱
رنسانس و ادبیات ایتالیا ۵۲
شارحان ارسطو. ۵۳
شش : رنسانس اسپانیایی. ۵۴
هومانیسم در اسپانیا ۵۵
قرن طلایی اسپانیا ۵۸
سر وانتس و دن کیخوته. ۵۹
لوپه دوگا وکمدی اسپانیائی. ۶۰
پنج: اندیشۀ دکارت، اندیشۀ فرانسوی.. ۶۲
پلئیاد و دوبلی. ۶۳
مکتب کلاسیک در فرانسه. ۶۴
ولتر. ۶۵
دیدرو. ۶۸
دیگر منتقدان فرانسوی.. ۷۱
هشت : مکتب کلاسیک در انگلستان. ۷۵
تحول ادبیات انگلیسی. ۷۶
جان میلتون. ۷۷
جان درایدن. ۷۸
الکساندر پوپ.. ۸۰
سامویل جانسون. ۸۱
منتقدان کهتر انگلیسی و اسکاتلندی.. ۸۵
نه : مکتب کلاسیک در ایتالیا ۸۸
ده : مکتب کلاسیک در آلمان. ۹۰
اشتورم اوند درانگ و هردر. ۹۴
کانت و شیلر. ۹۸
یازده : نهضت رمانتیک در آلمان. ۱۰۲
شلگل ها و رمانتیسم ۱۰۳
فردریش شلگل. ۱۰۳
اوگوست ویلهلم شلگل. ۱۰۵
نسل نخست رمانتیکهای آلمان. ۱۰۶
شلینگ… ۱۰۶
نووالیس.. ۱۰۸
واکنر ودروتیک.. ۱۰۹
یوهان پاول ریشتر ( ژان پل ) ۱۱۱
دوازده: رمانتیک در انگلستان. ۱۱۳
از جفری تا شلی. ۱۱۳
وردزورث.. ۱۲۰
کولر یج. ۱۲۱
هزلت ، لم ، کیتس.. ۱۲۴
سیزده: رمانتیک در فرانسه. ۱۳۳
هوگو. ۱۳۵
ویلمن ،سن مارک ژیراردن، دزیره نیزار، سنت بوو هیپولیا ان و پرونتیر. ۱۳۸
سنت بوو. ۱۳۹
هیپولیت تن. ۱۴۰
چهارده: نهضت رمانتیک در ایتالیا ۱۴۳
دسانکتیس.. ۱۴۶
کاردوچی. ۱۴۸
سنت های ادبی در روسیه پانزده: سنت های ادبی در روسیه. ۱۵۰
لوموسونوف ومکتب کلاسیک.. ۱۵۱
بلینسکی انقاد بزرگ.. ۱۵۲
چرنیشفسکی وهرتسن. ۱۵۳
دوبرولیوبوف.. ۱۵۵
شانزدهم: فورمالیست های روسی. ۱۵۸
فرمالیسم روسی. ۱۵۸
مقدمه : ادبیات چیست ؟. ۱۵۸
هفده: نقد درآلمان. ۱۷۳
سخن شناسی رومیایی. ۱۷۳
گوند ولف ( ۱۸۸۱-۱۹۳۱) ۱۷۳
اوئر باخ ( ۱۸۹۲-۱۹۵۷) ۱۷۹
اشپیتسر. ۱۸۸
هجده: مکتب ژنو. ۱۹۰
اَلبربگن ( ۱۹۰۱-۱۹۵۷) ۱۹۲
ژرژپوله ( ۱۹۰۲-۱۹۹۱) ۱۹۵
ژان روسه ( ۱۹۱۰) ۱۹۸
نوزده: نقد روانکاوانه. ۱۹۹
فروید ۱۹۹
بیست: جامعه شناسی ادبیات.. ۲۰۲
جرج لوکاچ. ۲۰۳
لوسین گولدمن (۱۹۱۳-۱۹۷۰) ۲۰۷
بیست و یک : پدیدار شناسی علم تفسیری Hermenuties نظریه دریافت Reception theory. 211
بیست و دو : ساخت گرائی و نشانه شناسی. ۲۲۳
بیست و سوم: ۴- مابعد ساختگرائی. ۲۳۵
بیست و چهارم: نقدتکوینی. ۲۴۲
گوستاورودلر. ۲۴۷
شرح حالا اثر ادبی. ۲۵۲
پیش متن ۲۵۸
الف-۳) تاریخچه پیدایش کارگردانی در جهانساکس ماینینگن. ۲۶۲
ساکس ماینینگن. ۲۶۳
آنتوان و تئاتر لیبر. ۲۶۶
فرایه بویه و واقعگرایی در آلمان. ۲۶۷
تئاتر مستقل، و و اقعگرایی، در انگلستان. ۲۶۹
زندگی استانیلاوسکی در هنر. ۲۷۰
میرهولد و آوان گارو روسی. ۲۷۲
تایروف و تئاتر ترکیبی. ۲۷۵
دستاورد واختانگوف.. ۲۷۷
کریگ وآپیا- دیداری ها ۲۷۸
راینهارت، پیسکاتوروبرشت.. ۲۸۵
تئاتر وجد- آرتور ، اُخلوپکوف، ساواری.. ۲۹۰
سهم رقص مدرن- مارتاگراهام و آلوین نیکلاییس.. ۲۹۴
دیگر تجربیات امروز- در آمریکا ۲۹۶
ریچاردفورمن، رابرت ویلسن و تئاترنان و عروسک… ۲۹۸
آناهلپرین و کارگاه رقص…. ۳۰۲
گروه توفسکی و تئاتر بی چیز. ۳۰۴
گروتوفسکی و سفر به شرق. ۳۰۶
یوجینو باربا و تئاتر سوم ۳۰۸
ب) تاریخچه پیدایش کارگردانی در ایرانیاددشت نخست.. ۳۱۴
یاددشت نخست.. ۳۱۵
مقدمات.. ۳۱۷
نمایش های پیش از اسلام ۳۲۵
نمایش های پس از اسلام ۳۳۸
نمایشهای عروسکی. ۳۵۶
تعزیه. ۳۶۲
نمایشهای شادی آور. ۳۷۵
نمایش های شادی آور زنانه. ۳۸۹
دو: دوران معاصر. ۳۹۱
بخش نخست.. ۳۹۱
میرزا آقا تبریزی.. ۳۹۶
تئاتر نوع اروپایی. ۳۹۹
تلاش های آماتوری : تروپ های مشخص نمایشی. ۴۰۱
« انجمن اخوت ». ۴۰۲
« شرکت علمیه فرهنگ » ( ۱۲۸۸-۱۲۸۶ ) ۴۰۳
تئاتر ملی ( ۱۲۹۴- ۱۲۸۸ ) ۴۰۳
نمایشنامه نویسان ملی. ۴۰۴
نرمیان نریمانف ( ۱۹۲۵-۱۸۷۰) ۴۰۵
عزیز حاجی بگف ( ۱۹۴۸-۱۸۸۰) ۴۰۶
مرتضی قلی خان فکری ( مؤید الممالک ) ۴۱۰
« ارشاد». ۴۱۰
میرزا احمد خان محمودی – کمال الوزاره ۴۱۱
نشریات تئاتری.. ۴۱۲
روزنامه « تئاتر ». ۴۱۳
« ایران نو » – محمد امین رسول زاده ۴۱۵
خان ملک ساسانی. ۴۱۶
تاثیر خلع دودمان قاجار. ۴۱۸
آغاز سلطنت خاندان پهلوی.. ۴۱۸
میرزاده عشقی ( ۱۳۰۳-۱۲۷۲) ۴۱۹
ابوالقاسم لاهوتی. ۴۲۰
حسن مقدم ۴۲۲
گروه های نمایشی : ۴۲۳
« کمدی اخوان » – محمود ظهیر الدینی. ۴۲۴
« کمدی ایران » علی نصر. ۴۲۵
«جامعه باربد ». ۴۲۶
« استودیو درام کرمانشاهی ». ۴۲۷
هنرمندان ارمنی – پاپا زیان. ۴۲۹
واهرام پایازیان. ۴۲۹
بازیگر وکارگردان ارمنستان شوروی.. ۴۲۹
هزاره فردوسی. ۴۳۰
هنرستان هنر پیشگی تهران وعلی نصر. ۴۳۱
« تئاتر فرهنگ ». ۴۳۳
« تئاتر سعدی ». ۴۳۵
« گروه هنر ملی ». ۴۴۱
انقلاب در تئاتر ایران. ۴۴۲
ج) تاریخچه پیدایش نقد در ایراننقد عر ب.. ۴۴۹
نقد عر ب.. ۴۵۰
مقدمات و تعریفات.. ۴۵۰
از گذشتة ادبی ایران. ۴۸۳
۴- فصل سوم: اهداف تحقیقفهرست نمایش های اجرا شده در دهه هفتاد ایران. ۵۲۶
فهرست نمایش های اجرا شده در دهه هفتاد ایران. ۵۲۷
یافته ها و بحث : ۵۳۸
۶- فهرست منابع و مأخذ ۵۳۹