این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 105 صفحه می باشد.
مقدمه: جایگاه اخلاق در جهان معاصر ۶
رشد ملاکهای اخلاقی ۱۰
بیان موضوع ۱۳
هدف پژوهش ۱۴
ضرورت و اهمیت پژوهش ۱۵
تاریخچه مختصر در جهان و ایران ۲۰
مفهوم اخلاق با چه مفاهیم دیگری در ارتباط است؟ ۲۱
پیشینه پژوهش ۲۴
ماهیت اخلاق ۲۵
مفهوم رشد اخلاقی در نوجوانی و جوانی ۲۸
زمینههای اجتماعی و فرهنگی رشد ۳۰
تعریف واژهها ۳۱
نکاتی دربارة چگونگی تحول اخلاقی ۳۳
دیدگاه بد سرشت بودن ذاتی انسان ۳۴
رشد اخلاق در کودک ۳۷
روش آموزش اخلاق ۳۸
رشد شناختی ۴۲
شناخت ۴۲
تحول شناختی از دیدگاه پیاژه ۴۳
رشد اخلاقی از دیدگاه پیاژه ۴۵
رشد اخلاقی از دیدگاه کهلبرگ ۴۸
سطح اخلاق قبل قراردادی ۵۲
سطح اخلاق قراردادی ۵۳
سطح اخلاق فرا قراردادی ۵۴
محدوده سنی در رشد قضاوت اخلاقی ۵۶
مفاهیم مهم در نظریه کهلبرگ ۵۷
مقایسه نظامهای اخلاقی پیاژه و کهلبرگ ۶۰
دیدگاه نه بد و نه خوب بودن ذاتی انسان ۶۲
پیشینة مطالعاتی در جهان و ایران ۶۶
روش شناسی ۷۵
موضوع پژوهش ۷۶
سؤالهای پژوهش ۷۶
فرضیههای پژوهش ۷۷
تعریف عملیاتی متغیرهای پژوهش ۷۷
روش پژوهش ۷۸
نوع پژوهش ۷۹
ابزار پژوهش ۸۰
شیوه نمره گذاری ۸۱
جمعیت پژوهش ۸۳
نمونة پژوهش: ۸۳
روش انتخاب آزمودنی ۸۳
تجزیه و تحلیل آماری ۸۴
تجزیه و تحلیل کیفی ۸۴
روشهای جدید در سنجش قضاوتهای اخلاقی ۸۵
تجزیه و تحلیل نتایج ۸۷
توصیف اطلاعات ۸۸
تبیین فرضیه ۹۵
تجزیه و تحلیل نتایج پژوهش ۹۶
محدودیتها ۱۰۱
پیشنهادها ۱۰۳
فهرست منابع ۱۰۴
در عصری زندگی میکنیم که تنظیم روابط اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی اهمیتی فوقالعاده پیدا کرده است. زندگی، آسایش و حرمت شخصی هر یک از ما، بیش از پیش، در گرو آن قرار دارد که اصول اخلاقی تا چه حد به طور عمومی مورد رعایت قرار میگیرند. در بسیاری از عرصههای نوین کار و زندگی اگر انسانها نخواهند به احکام اخلاقی وفادار بمانند هیچ نیرویی برای بازداری آنها از تجاوز به حقوق یکدیگر وجود ندارد. همبستگی جماعتی و قومی و قوام زندگی اجتماعی نیز ضعیفتر از آن است که افراد را به یکدیگر مرتبط سازد و انسانها بیش از پیش به صورت افراد مجزا، مستقل و بی اعتنا نسبت به یکدیگر درآمدهاند.
دولتهای ملی، به دنبال جهانی شدن اقتصاد و عروج نهادهای سیاسی بین المللی، قدرت و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده اند؛ بحرانهای اقتصادی و سیاسی و انقراض باورهای سخت گیرانه سنتی تضعیف دستگاههای امنیتی را به همراه آورده است؛ و نهادهای گوناگون جامعه، محکوم به انشقاق و از هم پاشیدگی، توان نظارت بر اعمال اعضای خود را از دست دادهاند. در نتیجه، حوزههایی از زندگی اجتماعی که بر آنها هرج و مرج و اغتشاش حاکم است به طور مداوم در حال تکثیر و گسترش هستند. در این شرایط تنها اخلاق است که به علت موقعیت استعلایی خود میتواند، انسانها را به جدی گرفتن مسئولیت خود در قبال یکدیگر فرا خواند.
اما امروزه آموزههای اخلاقی نیز در وضعیتی بحرانی قرار دارند. بنیادها، مراجع و تکیه گاههای سنتی احکام اخلاقی، تا حد معینی مشروعیت خود را از دست دادهاند و هیچ گونه الگوی رفتاری معینی – حداقل برای نسل جوان – وجود ندارد.
هنجارهای اجتماعی، باورهای مذهبی و آموزشهای فلسفی، سه بنیاد اصلی ترویج آموزههای اخلاقی، هر یک به نوعی، دیگر از اعتبار و نفوذ دیرینه خود برخوردار نیستند.
هنجارهای اجتماعی، از یک سو، حالتی آن چنان مجرد و عام پیدا کردهاند که هیچ تکلیف مشخصی را برای کسی تعیین نمیکنند و از سوی دیگر، دلیل انشقاق جامعه و تضعیف نهادهای اجتماعی اقتدار و نفوذ خود را بر اذهان مردم از دست دادهاند. در سطح کلی زندگی اجتماعی، مشروعیت هنجارهای اجتماعی چندان ضربه نخورده است، اما این هنجارها آن قدر از اقتدار برخوردار نیستند که فرد را از تکروی و بیتوجهی به منافع جمع باز دارند.
به علاوه فرد نیز دیگر از آن توان، شهامت و امکانات برخوردار نیست که بتواند به صورت خودانگیخته و خودجوش از سر اقتدار و بزرگواری، اخلاقی عمل کند.
قدرت عظیم نهادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حاکمیت شرایط بغرنج و پیچیده جهانی بر فراز و نشیب زندگی اجتماعی انسانها را به موجوداتی خرد و حقیر تبدیل نموده است. فرد در چنبرة زنجیر منطق سرمایه، عقلانیت نظم اداری و پیامدهای تصمیمهای خیل کنشگران قدرتمند گرفتار آمده است. در چنین شرایطی انسان دیگر سرنوشت را به مبارزه نمیطلبد، خود را وارد ماجراهای پیچیده برای تغییر شرایط کلی جهان نمیسازد و نگران از عواقب اعمال خود، خویش را چندان درگیر مشکلات دیگران نمیکند. او بیشتر سعی میکند تا از فرصتهای ممکن بهره جسته و امکانات لازم برای بهره مندی از یک زندگی بی دردسر را برای خود فراهم آورد. فداکاری و احساس مسئولیت نسبت به وجود و موقعیت دیگران برای او اهمیت چندانی ندارد. بیهوده نیست که ما امروزه با خیل افرادی روبرو هستیم که درصدد بازگردانیدن مشروعیت و اقتدار سابق به بنیادها و مراجع احکام اخلاقی هستند. در زمینة درک مذهبی، اجتماعی و فلسفی از امور رد پای این تلاش را میتوان مشاهده کرد. این گونه تلاشها در برخی از مناطق جهان و حوزههای زندگی اجتماعی با موفقیت روبرو شدهاند. اینجا و آنجا، مذهب، نهادهای سنتی جامعه و تعقل و استدلال وجههای نو پیدا کردهاند و افراد و گروههای بسیاری راغب شدهاند که ادعای از نو طرح شدة این نهادها و مراجع را مورد ملاحظة جدی قرار دهند.
معهذا فریب ظاهر قضیه را نباید خورد. بنیادها و مراجع سنتی هر قدر که نوسازی شده باشند باز توان ارایة چنان احکام جهانشمولی را ندارند که انسان، جدا از موقعیت اجتماعی و اندیشه و طرز نگرشش به جهان، آنها را معتبر بشمارد. موقعیت قدرتمند این بنیادها و مراجع بیشتر اوقات محدود به یک زمان معین و وضعیت خاص است. مذهب به طور عمده مؤمنین، هنجارهای اجتماعی افراد میانسال و کمابیش موفق و استدلال و تعقل روشنفکران را مخاطب قرار میدهد.
به علاوه، آنها نمیتوانند همان گروه مخاطب خود را به صورت جمع و کلیتی واحد تثبیت نمایند. مذهب خود متشکل از مذاهب مختلف است و هر مذهب احکام اخلاقی خاص خود را دارد. اعتقاد و ایمان به یک مذهب به طور معمول انسان را از مؤمنین به مذاهب دیگر دور و حتی گاه منزجر میسازد. از این لحاظ، حس عطوفت و اخوت نشأت گرفته از درک مذهب به طور معمول محدود به انسانهای خاص است. هنجارهای اجتماعی نیز به طور مداوم در حال تغییر هستند. هنجارهای حاکم بر نهادهای سنتی اجتماعی نیز هر چند در عرصههای خرد زندگی اجتماعی به کار میآیند، در عرصههای کلان و وسیع زندگی اجتماعی نقشی سرکوبگرایانه پیدا میکنند. هر چند صلابت و اقتدار این هنجارها ممکن است زمینة امن کار و کوشش را برای برخی فراهم آورد ولی این امنیت به بهای نقض آزادی عمل برخی دیگر از افراد به دست میآید. شکست این پروژهها در عین حال شکست تلاش برای بنیان گذاری و فراافکندن هر نوع مرجع فرا-فردی برای اصول اخلاقی است.
در عصری که انسان تنها و تنها خویشتن را به عنوان جولانگاه اندیشه و تأملات خود در اختیار دارد، در عصری که همبستگیهای اجتماعی ضعیف و شکننده هستند، در عصری که روابط اجتماعی هر چه بیشتر بر پایة ضابطههای حقوقی تعریف میشوند و بالاخره در عصری که زندگی به تجریبات شخصی و درد محدود شده است. براستی، چگونه میتوان برای انسانها مرجعی در ورای فردیت آنها، برای تنظیم روابط اجتماعیشان، فرا افکند. برای چنین انسانی تنها آنچه از درون او میجوشد و میشکوفد مشروعیت دارد. معیار اصلی تمیز امور برای او ارزشهای فردی و شیوة داوری شخصی خود او هستند، نه احکامی که از پیش بر حق و درست فرض شدهاند.
در این وضعیت جدید دیگر از خودگذشتگی، توجه به منافع و حقوق دیگری و کنش اخلاقی اموری نیستند که به خودی خود به ذهن فرد خطور کنند و یا اگر خطور کنند در اعمال و رفتار او انعکاس یابند. گرفتار در وجود شخصی خویش، او انگیزه و شور دست زدن به کنشی را ندارد که هدف آن تضمین منافع دیگری باشد.
در این میان، یک عامل و تنها یک عامل میتواند موقعیت فرد را تا حدی ثبات بخشد و او را به سمت اتخاذ موضعی اخلاقی نسبت به امور سوق دهد. این عامل همانا وجود دیگری به صورت یک شخص معین با احساسات و تمایلات مختص به خود است. وجود دیگری همیشه به صورت حضور زنده و فعال دیگری در عرصههای مختلف زندگی برای فرد مطرح است. او مجبور است در مقابل برخوردهای دم به دم متفاوت دیگران عکس العمل نشان دهد. اگر به برخوردهای مستقل و پویا با حس مسئولیت فردی نسبت به استقلال دیگری ، ترکیب شود، فرد از حد معینی از استقلال و اقتدار برخوردار خواهد شد. در متن احساس مسئولیت نسبت به وجود و تضمین استقلال و پویایی دیگری، در متن معمولی نسبت به استقلال او، فرد میتواند احساس کند که هستی و حضور خاصی در جهان دارد. بدین شکل دیگری میدانی میشود که فرد در آن وسعت حضور و اقتدار خود را باز مییابد. در این روند او بر ضعفها و سرگشتگیهای خویش فایق میشود. از این رو میتوان گفت نه خودمحوری و احساس توانمندی بلکه ضعف و فقر وجودی، فرد را بر میانگیزد تا با رویکردی اخلاقی تأمین آزادی و بهروزی دیگری را غایت اعمال خود گرداند (محمودیان، ۱۳۸۰).
تاریخ اخلاقیات حرکتی است از یک وحدت شکل تقریباً بی چون و چرا در سلوک و رفتار به یک مسئولیت دایم التزاید شخصی. آن روزها دیر زمانی است سپری شدهاند که نویسندة اخلاقیات میتوانست زندگی اقوام ابتدایی، یا حالت به اصطلاح فطرت را هر طور که دلش میخواست تفسیر کند و نظر ساده لوحانهای که میگفت انسان وحشی بر خلاف انسان متمدن زندگی بهتر یا بدتری در یک حالت آزادی نسبی داشته، به کلی متلاشی شده است.
انسان وحشی در چارچوب محدودیتهای نظام اخلاقی اش که به طرز غرابت آمیزی نامطمئن و به طور باور نکردی پیچیده است، موجود دست و پا بستهای است. ولی تمکینی که میکند از هر
نظر داوطلبانه و تا جایی که تماسی با تأثیرات خارجی نیافته، عاری از سؤال است.
نظام او ضابطه به غایت خاصی است از رعایتها و وظایفی که از اصولی کلی سرچشمه نگرفتهاند و البته به هیچ وجه ملاحظات انسجام و تجانس را هم بر نمیتابند. واضح است که در این جا محلی هم برای تفکر و نظرورزی آزادانه نمیتواند وجود داشته باشد چون با اولین اشارهای که از چون و چرا حکایت کند کل بنا فرو میریزد و همه چیز متلاشی میشود.
انسان متمدن مورد متفاوتی را ارایه میدهد. ضابطة او در برابر انتقاد پابرجا میماند و او انتظار دارد که توانایی دفاع از آن را داشته باشد. درست است که رسوم گرایش بدان دارند تا این ضابطه را یا بخشی از آن را با مقداری قداست در هم آمیزند. نیز درست است که نادرند مراحلی از تاریخ که در آنها انتقاد آزادانه به طور بی کم و کاست مجاز بوده باشد. با همة اینها، ضابطهای که نام بردیم باز هم علیالاصول رابطهای منطقی را بین اصول کلی از قبیل عدالت، حقیقت، شرافت و امثال ذالک از سویی و سخنهای اعمال ناشی از اینها را از سوی دیگر به بیان در میآورد. در اینجا همواره پای رجوع و توسل واضحی به ذهن و به عواطف در میان است و بیان هنری آرمانهای اخلاقی مسلماً اثرگذارترین بنای یادبودی است که یک تمدن میتواند برجا بگذارد.
آثاری نظیر ایلیاد و ادیسه یا قصص قهرمانی، به هر تقدیر تکان دهندهاند و این تکان دهنده بودن را خصوصاً بدان سبب واجدند که آفرینندگان خود را نه چنانکه بودهاند بلکه چنانکه میخواستند باشند معرفی میکنند. چنین آفرینشهایی ضمناً در گذشته و چه در زمان ما عواملی به مراتب اثرگذارتر از فکر مجرد بودهاند و هستند و هنر بیشتر از فلسفه در شکل دادن به رفتار نقش دارد. رشد اخلاقی به این ترتیب فاصلة بسیار بعیدی پیدا میکند از اینکه بر اصول مجرد مبتنی باشد، بلکه رشدی است محسوس و انضمامی مثل خود تمدن. تمدن را میتوانیم به عنوان صنعتی که با بصیرت به کار گرفته شده تعریف کنیم. اختراع مهارت را میزاید، مهارت قدرت را و قدرت به نوبة خود مهارت بیشتر و اختراع وافرتری را به عرصه میآورد. اما فرق میکند که تکامل مورد اشارة ما دقیقاً از چه نقطهای مجال شروع پیدا کرده باشد، چه آنچه که یکبار با نظامی عجین شد بر تمام رشد بعدی اش اثر میگذارد. این به خصوص در مورد ابداعاتی که در عرصة اخلاق پدید میآیند صدق میکند.
با این حال رشد اخلاقی اگرچه الزاماً به وسیلة گذشته محدود میشود، ولی وجود دارد. تمدن نمیتواند از حرکت باز بماند زیرا قوایی که قادرند به آن ثبات ببخشند درست همانهایی هستند که توانایی بالیدن به آن میدهند. اگر از حرکت باز بماند، میمیرد. اجتناب ناپذیری این امر غالباً توسط دولت سازان سنخ افلاطونی به فراموشی سپرده میشود. انسان نمیتواند به چیزی که دارد راضی بماند، و سهل گرفتن احتیاجات و جامعهای که صفات برجسته اش را ساده زیستن و علو اندیشه تشکیل دهد با همة جذابیتی که دارد از محالات است.
نیازهای ساده، خام و ابتدایی اند، همانطور که ابزارهای ساده آنهایی هستند که به درد نمیخورند. عقل و درایت عالی بهترین اثرش را تنها در یک سازمان عالی میتواند به ظهور برساند. پیشداوری محض است که چیز بسط یافته را به صرف اینکه بسط یافته است با سوءظن نگاه کنیم یا قایل باشیم که تمدنی که غایت پیچیدگی را پیدا کرده باید به یک معنی محل انحطاط باشد یا معتقد باشیم که اقوام سادهتر، جنس بادوام تری دارند. بر عکس خیلی آسانتر است فردی از باشندگان جزایر دریای جنوب (بومیان جزایر ملانزی) بودن تا یک اروپایی بودن.
جامعه نمیتواند بدون پیچیده شدن رشد کند.
اما کار تفکر در زمینه اخلاقی این نیست که مستقیماً به این رشد استعانت کند. تفکر در زمینة اخلاق باید مسایلی را مطرح کند که تا هنگامی که او مطرحشان نکرده وجود ندارد و او هم صرفاً به دلیل وضوح فهم و تصور است که مطرحشان میکند. و وقتی این کار انجام گرفت تفکر اخلاقی باید انتظاری بیش از آن نداشته باشد که فقط تأثیری غیر مستقیم باقی بگذارد. راز تغییر اخلاقی در این است که قبل از آنی که خبردار شویم، به سراغمان آمده است (استفن وارد، ۱۳۷۴).
موضوع این پژوهش بررسی رشد قضاوت اخلاقی در دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) و همچنین مقایسهای بین متولدین سالهای ۶۳، ۶۱، ۶۰ و ۵۹ است.
گروه نمونه از دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین انتخاب شده است. تعداد افرادی که در این پژوهش شرکت داشتند ۹۶ نفر بود که به چهار گروه ۲۴ نفری تقسیم شدند.
تلاش این بررسی، تحقیق دربارة نظریه روان شناسان شناختی به خصوص پیاژه و کهلبرگ است و در پی پاسخ به این سؤال است که آیا اخلاق تابع مراحل رشد عقلی است، به عبارتی دقیقتر آیا قضاوتهای اخلاقی همراه با افزایش توانشهای شناختی و سن، رشد مییابد؟
مسأله تحول اخلاقی – اجتماعی با فرایند اجتماعی شدن یا جامعهپذیری و همنوایی همبستگی زیادی دارد. جامعهپذیری و همنوایی دو زاویه دارد؛ یکی شیوهها و الگوهایی است که متولیان جامعه برای درونی کردن یا آموزش دادن هنجارهای اقتصادی، عرفی، حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی به کار میگیرند.
دیگر اینکه این الگوها باید از سوی کسی آموخته شود و فرد بخصوصی باید با این الگوها خود را انطباق دهد و سازگار کند. در جامعة ما در آموزش عمومی و اختصاصی مقولة اجتماعی شدن، از هر دو زاویه نقص آشکاری وجود دارد. چنین آموزشی نیاز فردی جامعه است و برای فرهنگپذیری لازم است.
اگر آموزش فرهنگپذیری وارد یک فراسة عملی آموزشی شود، در حد بسیار وسیعی از تعارضها کاسته شده و یک وفاق فرهنگی – اجتماعی بر مبنای معیارهای عام و پذیرفته شده، به وجود میآید.
آموزش و پرورش به عنوان یکی از نهادهای اصلی اجتماعی، مهمترین نهادی است که فرایند جامعهپذیری را میسر و تسهیل میکند و فرد را مهیای پذیرش نقشهای محول و محقق خود میسازد. امیل دورکیم[۱] در این خصوص عقیده دارد که کنش اساسی آموزش و پرورش اتصال هنجارها و ارزشهای اجتماعی است. بقای جامعه به تجانس و تشابهات لازم بین اعضای آن بستگی دارد و جامعه با انسجام و یگانگی اجتماعی شکل میگیرد و متکی بر احساسات و کار مشترک اعضای خود است. (کدیور، ۱۳۷۸)
با به دست آوردن یافتههای عینی و پژوهشی و شناخت مقطعهای مختلف تحولات اخلاقی-اجتماعی میتوان مبتنی بر یافتهها راجع به برنامههای آموزشی، کتابهای درسی، شیوههای آموزشی و نوع آموزش پیشنهادهایی ارایه داد که این پیشنهادها مستقیماً در مراکز آموزشی به کار گرفته میشود.
از طرف دیگر رشد اخلاق به معنای روان شناختی و علمی با آنچه که به معنای عام آن مراد میشود، تفاوت دارد و این پژوهش میتواند این تفاوتها را روشن سازد. همچنین با تبیین روان شناختی اخلاقی و رشد آن میتوانیم بازخورد اجتماع را نسبت به اخلاق تصحیح کرده و بستر آموزشی آن را تسهیل کنیم.
اخلاق یکی از موضوعات مهم روان شناسی رشد است، اخلاق در روان شناسی تربیتی و تعلیم و تربیت جایگاه مخصوص و ویژهای دارد. اگر به اخلاق در فرایند تعلیم و تربیت توجه شایسته شود، آنگاه تعلیم و تربیت میتواند به حالت آرمانی خویش نزدیک شود و چنانچه نظام تعلیم و تربیت در شناخت و آموزش و ارایه اخلاق شایسته ناموفق و نارسا باشد حتماً اگر توان مناسب در جهت رشد ذهنی، بدنی، اجتماعی و عاطفی را داشته باشد ولی باز هم احساس میشود که عنصری اساسی و فرایندی همه جانبه در کنار خود ندارد و این چیزی غیر از اخلاق نمیباشد.
(رمضانی، ۱۳۷۸)
مطالعات روان شناسان شناختی نشان میدهد که فرایند تحول قضاوتهای اخلاقی، مانند تحول شناختی، مراحلی ثابت غیر قابل تغییر و جهان شمول را طی میکند. در این دیدگاه با تأکید بر مرحلهای بودن تحول اخلاقی، مفهوم آمادگی برای تربیت اخلاقی یکی از مفاهیم اساسی است. از نظر روان شناسان شناختی، هر مرحله محدودیتها و نکات قوت خاص خود را دارد. افزودن بر این ، مرحله زبان خاص خود را داشته و باید از آن برای تربیت اخلاقی کودک و نوجوان استفاده کرد. در مرحلة واقعگرایی اخلاقی، اخلاق رشد چشمگیری ندارد، زیرا ارتباط کودک و بزرگسالان یک رابطة یک جانبه و مبتنی بر اطاعت است و در آن احترام و همکاری متقابل وجود ندارد. مرحلة اصلی تحول اخلاقی و تربیت اخلاقی با احترام متقابل شروع میشود، رفتار اخلاقی خود پیرو در جریان احترام متقابل با همسالان شکل میگیرد. از اینرو شرایط برای ایجاد ارتباطهای اجتماعی کودکان و نوجوانان با همسالان باید هر چه بیشتر فراهم آید. (کدیور، ۱۳۷۸)
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 15 صفحه می باشد.
((چکیده))
ضعف وکم کاری که دانش آموزان درساعت انشا ونگارش ازخود نشان می دادند مرا بر آن داشت که این مسئله را به صورت موشکافانه ای ،مورد کنکاش و وبررسی قرار دهم واین کلاس ها را از یک نواختی خارج سازم.
همین امر باعث شده دست به تحقیق وتفحص دامنه داری بزنم به همین خاطر برای شروع به صاحبان اصلی این درس که همان فراگیران می باشند ؛رجوع نمودم که با جوابهای خود کلید خیلی ازسوالهای من شدند،سعی کردم که از نظرات دیگر همکارانم نیز بهره بگیرم. که با مساعدت مدیرآموزشگاه مقدور شد.
همچنین طرح خود را درانجمن اولیا و مربیان آموزشگاه و در گروههای آموزشی منطقه نیز مطرح نمودم.
که درآن جا چند تن از همکاران همراه وهم گام من شدند وقبول نمودند که مرا یاری دهند تا شیوه های مختلف تدریس انشا را به اجرا درآوردیم.
نتایج حاصله بسیار مطلوب وحتی دربرخی موارد فراتر ازانتظار من بود و بعداز اجرا تاثیر شگرفی درکلاس های انشا به جا گذاشت.
چرا دانش آموزان اشتیاق زیادی نسبت به درس انشا ندارند؟. 5
راههای پیشنهادی برای انشا نویسی. 9
جدیدنظر درروشهای انجام گرفته واعتبار بخشی به آن. 11
قالب بندی : Word 2003
شرح مختصر :
شاید مهم ترین و مشکل ترین فرایند در هر سازمان ایجاد تحول و تغییر در سازمان باشد چرا که در محیط متغیر امروزی سازمان ها بایستی با توجه به تغییرات محیط متحول شده و از خود واکنش نشان دهند در غیر این صورت در ورطه نابودی قرار می گیرند. با توجه به اهمیت تغییر در تحول سازمان به ویژه در زمینه کسب و کار در مقاله حاضر تلاش می شود تا به بررسی تاثیر مدیریت تحول بر فناوری اطلاعات و کسب وکار پرداخته شود و بدین منظور ابتدا مدیریت تغییر و تحول تعریف شده ،مدل های مربوطه ارائه گردیده و علل مقاومت در مقابل تغییر و تحول بررسی می گردد و در پایان رابطه بین مدیریت تحول و کسب و کار و فناوری اطلاعات با ارائه یک مدل توضیح داده شده است.
کلمات کلیدی : مدیریت تحول، تکنولوژی اطلاعات، کسب و کار، فرایند تغییر، تغییرات برنامه ریزی شده، تغییرات برنامه ریزی نشده، تعریف تحول در سازمان، تحول سازمانی، تخصیص بهینه منابع، مقاومت در برابر تغییر، حمایت در قالب مشاوره، مدل کرت لوین، مدل هفت مرحله ای تغییر، مدل سیستمی تغییر، اجزای اصلی مدل سیستمی، فناوری اطلاعات و کسب و کار، استیفن رابین، مبانی رفتار سازمانی، رقص تغییر،
زمینه های بنیادی مدیریت تحول
مقوله مدیریت تحول هرچند که بحثی نو و تازه در رشته مدیریت است، با اینحال در دو دهه گذشته الگوها و روندهای آن به شکل شتابنده ای با دگرگونی اساسی روبرو شده است.
دهه 1980 میلادی را به ویژه می توان دوره نوآوری ها و سمت گیری های بی پیشینه برای مدیریت تحول دانشت.
این دوره شاهد پدیدار شدن روندهای برجسته و بدون پیشینه ای در زمینه های ساختاری، عملیاتی و ارائه خدمات سازمانی بود.
فرهنگ سازمانی و روند گروهی دو مقوله بنیادی استراتژی های تحول سازمانی در زمان حاضر را تشکیل می دهند.
ساختار گروهی:
گرایش نوین مدیریت
نتیجه های نسبتاً درخشانی از شیوه های مدیریت ژاپن، اروپا و بعضاً سازمانهای آمریکائی در یکی دو دهه گذشته به دست آمده است، اهمیت سازماندهی بر پایه روشهای مشارکتی و اولویت دادن به روند گروهی را به نحو فزاینده ای نمایان می کند.
پیشینه و مفهوم گروه
پیشینه و کاربرد گروه در چارچوب فعالیتهای سازمان یافته به چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح بازمی گردد. از جمله ملت های باستانی، مصری ها مهارت خود را در تجهیز و تشکیل گروههای رسمی در به ثمر رساندن پروژه های غول آسا مانند هرمهای 3 گانه بروز داردند.
به طور کلی تاریخ مدون زندگی انسانها از آغاز تا به امروز به شکل های گوناگون به کاربرد شیوه گروهی در دسترسی به هدفهای جامعه اشاره داشته است.
با این حال گسترش بهره گیری از شیوه گروهی در دسترسی به سازمانها به مطالعه گروه که در زمینه روانشناسی اجتماعی انجام شده بستگی دارد.
گروه، در مفهوم امروزی تعبیرهای گوناگونی دارد.اما همه این تعریف ها به یک سلسله مفاهیم و عناصر اصلی اشاره دارند.
برای نمونه یکی از تعریف های نوین گروه عبارت است از:
فرآیندی که انسانهائی را که دارای نیازها، زمینه ها و مهارتهای گوناگونی هستند گرد هم می آورد و با بهره گیری از روشهای کارآمد توانائی آنان را به شکل یکپارچه با هم ترکیب سازد.
تعداد صفحات: 9
بررسی عوامل موثر در مدیریت تحول و تاثیر آن بر روی اثربخشی کارکنان بانک سپه
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:42
فهرست مطالب :
هدفهای پژوهش: ۵
سؤالهای پژوهش: ۵
فرضیههای تحقیق: ۵
روش تحقیق.. ۶
جامعه آماری و نمونه آماری.. ۶
قلمرو تحقیق.. ۶
محدودیتهای تحقیق: ۷
انتخاب نمونه: ۷
آزمون همبستگی رتبه ای اسپیرمن.. ۷
ب)قابلیت اعتماد( پایائی): ۸
ابزار اندازه گیری و بررسی اعتبار آن.. ۹
تعریف واژهها و اصطلاحات تخصصی طرح. ۱۰
عوامل تحول زا: ۱۱
تحول از دیدگاه علم مدیریت: ۱۲
عوامل موثر بر شاخصهای اثربخشی.. ۱۳
تجزیه و تحلیل داده های توصیفی پاسخگویان.. ۱۴
نمودار۲-۱ : وضعیت سنی کارکنان بانک سپه سرپرستی منطقه ۲٫ ۱۵
۲-تفکیک پاسخگویان بر اساس جنسیت… ۱۵
جدول شماره (۱-۲) توزیع فراوانی جنسیت کارکنان بانک سپه منطقه ۲ شهر تهران.. ۱۵
نمودارشماره(۲-۲) جنسیت کارکنان بانک سپه منطقه ۲ شهر تهران.. ۱۵
۳-تفکیک پاسخگویان بر اساس وضعیت تاهل.. ۱۶
جدول شماره (۱-۳) توزیع فراوانی وضعیت تاهل کارکنان بانک سپه منطقه ۲ شهر تهران.. ۱۶
۴- تفکیک پاسخگویان بر اساس میزان تحصیلات.. ۱۷
جدول شماره( ۱-۴) توزیع فراوانی میزان تحصیلات کارکنان بانک سپه منطقه ۲شهر تهران.. ۱۷
وضعیت تحصیلی کارکنان بانک سپه منطقه ۲ شهر تهران ۴- نمودار شماره۲٫ ۱۸
۵- تفکیک پاسخگویان بر اساس عنوان شغل.. ۱۸
نمودارشماره۱-۵)عنوان شغلی پاسخ دهندگان.. ۲۰
۶- تفکیک پاسخ گویان بر اساس نوع استخدام. ۲۱
جدول شماره۱-۶) توزیع فراوانی نوع استخدامی کارکنان.. ۲۱
نمودارشماره(۲-۶:)نوع استخدامی کارکنان بانک سپه منطقه ۲ شهر تهران.. ۲۱
آزمونهای آماری.. ۲۲
نتایج آزمون همبستگی.. ۲۲
جدول شماره (۱-۱ )همبستگی بین ابعاد اثربخشی و عوامل موثر در مدیریت تحول.. ۲۲
۲- نتایج آزمون رگرسیون.. ۲۳
۱-۲ نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل فرهنگ و تعهد سازمانی.. ۲۳
۲-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل رسالت / استراتژی و تعهد سازمانی.. ۲۳
نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل قوانین ومقررات و تعهد سازمانی.. ۲۴
۴-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل رهبری و تعهد سازمانی.. ۲۴
۵-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل محیط خارجی و تعهد سازمانی.. ۲۵
۶-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل عملکرد فردی و تعهد سازمانی.. ۲۵
۷-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل عملکرد سازمانی و تعهد سازمانی.. ۲۶
۸-۲نتایج آزمون رگرسیون عامل فرهنگ و مقاومت منفی.. ۲۷
۹-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل رسالت/ استراتژی و مقاومت منفی.. ۲۷
۱۰-۲نتایج آزمون رگرسیون عامل قوانین و مقررات و مقاومت منفی.. ۲۸
۱۱-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل رهبری و مقاومت منفی.. ۲۸
۱۲-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل محیط خارجی و مقاومت منفی.. ۲۹
۱۳-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل عملکرد فردی و مقاومت منفی.. ۲۹
۱۴-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل عملکرد سازمانی و مقاومت منفی.. ۳۰
۱۵-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل فرهنگ و انگیزش کاری.. ۳۱
۱۶-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل رسالت / استراتژی و انگیزش کاری.. ۳۱
۱۷-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل قوانین و مقررات و انگیزش کاری.. ۳۲
۱۸-۴نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل رهبری و انگیزش کاری.. ۳۲
۱۹-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل محیط خارجی و انگیزش کاری.. ۳۳
۲۰-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل عملکرد فردی و انگیزش کاری.. ۳۳
۲۱-۲نتایج آزمون رگرسیون بر روی عامل عملکردسازمانی و انگیزش کاری.. ۳۴
۳-آزمون تحلیل واریانس فریدمن.. ۳۵
۱-۳ اولویت بندی عوامل موثر در مدیریت تحول.. ۳۵
۲-۳ اولویت بندی ابعاد اثربخشی.. ۳۶
جدول رتبه بندی فریدمن ابعاد اثربخشی : ۳۶
الف- یافته های پژوهش با توجه به فرضیات تحقیق (آزمون همبستگی) ۳۷
۱- فرضیه اول: بررسی همبستگی بین عامل فرهنگ و اثربخشی.. ۳۷
۲- فرضیه دوم:بررسی همبستگی بین عامل رسالت و استراتژی و اثربخشی.. ۳۷
۳- فرضیه سوم:بررسی همبستگی بین عامل قوانین و مقررات و اثربخشی.. ۳۷
۴-فرضیه چهارم: بررسی همبستگی بین عامل رهبری و اثربخشی.. ۳۷
۵- فرضیه پنجم:بررسی همبستگی بین عامل محیط خارجی و اثربخشی.. ۳۸
۶- فرضیه ششم: بررسی همبستگی بین عامل عملکرد فردی و اثربخشی.. ۳۸
۷- فرضیه هفتم: بررسی همبستگی بین عملکرد سازمانی و اثربخشی.. ۳۸
پیشنهادات بر مبنای یافته های تحقیق: ۴۰
پیشنهادهای کلی: ۴۱
پیشنهادات برای تحقیقات آتی: ۴۳
چکیده :
هدفهای پژوهش:
سؤالهای پژوهش:
فرضیههای تحقیق:
روش تحقیق
تحقیق حاضر یک تحقیق توصیفی است که از حهت روابط بین متغیرها از نوع همبستگی، از نظر مطالعات محیطی از نوع پیمایشی و با توجه به مبانی نظری و علمی از نوع مطالعات کاربردی است.روشهای جامعه آماری اطلاعات در این تحقیق روش کتابخانه ای و پرسشنامه می باشد که در اینجا به بررسی و ارزیابی ارتباط عوامل موثر بر مدیریت تحول با اثربخشی کارکنان بانک سپه (سرپرستی منطقه 2 تهران) می پردازد.
متغییر ملاک(مستقل): در این تحقیق عبارتست از مدیریت تحول و عوامل موثر در آن شامل ( فرهنگ، رسالت ، استراتژی، محیط خارجی، رهبری؛ عوامل و عملکرد فردی، عوامل و عملکرد سازمانی، قوانین و مقررات).
متغییر پیش بین( وابسته):عبارتست از اثربخشی کارکنان که از سه بعد تعهد سازمانی، انگیزش کاری و کاهش مقاومت منفی در مقابل تغییرات سازمان ، مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد.
جامعه آماری و نمونه آماری
در اینجا قلمرو تحقیق: کارکنان بانک سپه سرپرستی منطقه 2 تهران شامل 715 نفر میباشند، از میان این جامعه آماری تعداد 110 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیده اند.
قلمرو تحقیق
به منظور تشخیص درست و بهتر مساله، کاربردی تر ساختن آن و رسیدن به راه حلهای دقیقتر، قطعی تر و سازنده تر کردن آن، مشخص کردن قلمرو موضوعی، مکانی و زمانی پژوهش ضروری و لازم است؛
محدودیتهای تحقیق:
انتخاب نمونه:
که در آن nتعداد نمونه،z آماره توزیع استاندارد در سطح اطمینان 95 درصد، p نسبت موفقیت (وجود همبستگی بین دو متغییر) می باشد که معمولا 5/0 فرض میشود ،q نسبت عدم موفقیت وd میزان خطای مجاز است که مقدار آن با استفاده از تحقیقات مشابه داخلی تعیین میگردد و در تحقیق ما مقدار آن 112/0 بدست آمد. با جایگزینی در فرمول یاد شده حجم نمونه بدست میآید:
آزمون همبستگی رتبه ای اسپیرمن
برای تعیین درجه همبستگی بین دو متغییر xوy از ضریب همبستگی خطی استفاده میشود. فرض صفر در این آزمون فرض می کند که همبستگی معنا داری وجود ندارد. ضریب همبستگی رتبه ای را با rs نشان میدهیم.
ب)قابلیت اعتماد( پایائی):
در این تحقیق پایایی پرسشنامه از طریق نرم افزار spss و به روش آلفای کرونباخ 87 درصد محاسبه گردیده است که نشانگر قابلیت اعتماد بالای پرسشنامه است. فرمول مورد استفاده در روش مذکور جهت محاسبه پایایی پرسشنامه به صورت زیر می باشد:
Sj2 ∑ j
Ra=------------------( 1- -----------------------)
که در آن : j-1 s2
j =تعداد زیر مجموعه سئوال های پرسشنامه( زیر آزمون)
Sj2 = واریانس زیر آزمون jام
S2 =واریانس کل آزمون
برای تعیین اعتبار(روایی) پرسشنامه نیز به روش صوری عمل گردیده است. در این تحقیق سئوالات پرسشنامه با مبانی نظری و اهداف و فرضیات تحقیق و بر مبنای تحقیقات مشابه و با توجه به جزئیات تعریف شده هر کدام از متغییرها طراحی شده و با متخصصان امر در رابطه با سئوالات پرسشنامه یک مصاحبه مقدماتی صورت گرفته و پس از تعدیل یا حذف سئوالات نامفهوم و نامناسب، پرسشنامه با نظر موافق اساتید محترم راهنما و مشاور تنظیم و توزیع گردیده است. در راستای افزایش روایی پرسشنامه سعی گردیده که سئوالات پرسشنامه بصورت ساده و واضح طرح گردد، به گونه ای که برای پاسخ دهنده مشخص و محرز است که چه متغییری را می سنجیم. همچنین با انجام یک مطالعه مقدماتی از روایی و پایایی پرسشنامه تحقیق، اطمینان کامل به عمل آمد.
در تحقیق حاضر از هر دوی آمار توصیفی و آمار استنباطی جهت توصیف و تجزیه تحلیل داده ها استفاده به عمل آمده است بدین معنی که پس از بررسی متغیرهای جمعیت شناختی تحقیق شامل جنسیت، سن، وضغیت تاهل، مدرک تحصیلی، عنوان شغلی، نوع استخدام، به بررسی متغیرها شامل فراوانی، درصد تجمعی.. پرداخته شده است و سپس در قسمت تحلیل استنباطی یافته ها از طریق نرم افزار spss ، ابتدا با استفاده از "آزمون همبستگی رتبه ای اسپیرمن" به بررسی همبستگی بین متغیرها پرداخته سپس از طریق" آزمون رگرسیون" به مطالعه این موضوع می پردازیم که همبستگی بدست آمده از آزمون فوق دارای رابطه خطی هست یا خیر؟و نهایتا جهت رتبه بندی متغیرهای تحقیق از "آزمون تحلیل واریانس فرید من" بهره جسته ایم.
ابزار اندازه گیری و بررسی اعتبار آن
پرسشنامه اول شامل 35 سئوال می باشد که به بررسی عوامل موثر در مدیریت تحول می پردازد پرسشنامه دوم جهت سنجش اثربخشی است که شامل 24 سئوال می باشد و اثربخشی را از سه بعد تعهد سازمانی، مقاومت منفی، انگیزش کاری مورد ارزیابی قرار می دهد. در این پژوهش مقیاس مورد استفاده برای سنجش نگرشها ، مقیاس لیکرت بوده است
و...