فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:143
عنوان پایان نامه:
رسانه ها ، جرائم اجتماعی و احساس امنیت و آگاهی
(تاثیر انعکاس جرائم اجتماعی در مطبوعات بر میزان احساس امنیت و آگاهی شهروندان تهرانی)
چکیده:
1-1- طرح مسأله
رسانه ها در عصر ارتباطات و اطلاعات، یکی از مهترین ابزارهای دسترسی به اهداف تلقی میشوند. از این رو پس از جنگ جهانی دوم استقبال وافری از رسانهها، صورت گرفت و سازمانهای ارتباطی همراه با مقولة مدیریت، آن هم از طریق مطالعه و پیدا کردن قواعد، تشکیل شد. کارشناسان ارتباطات، رسانههای ارتباطی را مسیرهایی میدانند که از طریق آنها پیامی به مخاطبان میرسد. با این مفهوم، رسانه باید تا حد مطلوب به مثابه گذرگاهی بیمقاومت برای پیامها عمل کند.
هارولد لاسول در بیان کارکردهای رسانه ها معتقد است که رسانههای جمعی باید به حراست از محیط، همبستگی بین اجزای گوناگون جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی، انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر، کمک نمایند. مرتن و لازارسفلد به عنوان پیشگامان پژوهش در باب وسایل ارتباط جمعی، رسانه ها را دارای نقشهایی از این قبیل میدانند: وظیفه اخلاقی(حمایت از هنجارهای اجتماعی)، امکان اعطای پایگاه اجتماعی به اشخاص و گروهها (آشکار نمودن یا ارتقای پایگاههای آنها از طریق معروفیت دادن به آنان) و همچنین برخی کارکردهای نامطلوب . نیازمندی انسان امروز به اطلاعات واخبار در جهت دستیابی به رفاه بیشتر ، بهتر زیستن وارضای نیاز کنجکاوی ،قدرت ساخت انگاره ها وشکل دهی افکار عمومی را به رسانه ها داده است ورسانه ها به عنوان بهترین منابع شکل دهی افکار وتصورات ما از محیط پیرامون بویژه در مورد رویدادهایی که خارج از دسترس، دید وتجربه مستقیم ما قراردارند ، نقش مهم وبرجسته ای ایفا می کند . بویژه رسانه ای چون مطبوعات که به دلیل ماندگاری پیام و کثرت مخاطبان ،به وسائل پرقدرتی در جهت اطلاع رسانی در جهان امروز تبدیل شده است(دادگران،172،صص35-36)
اما هرگاه سخن از قدرت وسایل ارتباط جمعی در اثر گذاری بر مخاطب مطرح می شود، خود به خود مطبوعات به عنوان یکی از مهمترین وسایل ارتباط جمعی اثر گذار بیش از همه و پیش از سایر وسایل ارتباط جمعی در اذهان خطور می کند. اهمیت این مسأله زمانی بیشتر می شود که بدانیم وسایل ارتباط جمعی و به ویژه مطبوعات نقش اثر گذار و همی در دانایی و آگاهی افراد دارد و به صورت های مستقیم و غیر مستقیم بر رفتار مخاطبان تأثیر می گذارد. در این میان مطبوعات از جایگاهی ویژه برخوردارند؛ چرا که مطبوعات نسبت به سایر رسانه های ارتباط جمعی، امکان بیشتری برای پرداختن به علل، ریشه ها و راه حل های مسائل دارند. مطبوعات از یک طرف با سابقه ترین وسایل ارتباط جمعی هستند که تاریخ حیات فرهنگی جامعه را در درون خود نگاه داشته و به قول «پیرآلبر» ، اسناد غنی و در خور توجه برخور دارند» (اکبری، 1368، ص6).
از سوی دیگر، پیام های مطبوعات، به دلایل زیادی منجمله ماندگاری آنها و نحوة پرداخت به موضوعات، تأثیرات ژرف و عمیقی از خود بر جای گذاشته است.
در عصر ارتباطات که جهان زیر سیطره ماهواره ها، خبرگزاریهای بین المللی، بنگاههای سخن پراکنی، و همه ابزارهای تبلیغاتی نظام امپریالیسم خبری قرار دارد، «مطبوعات» از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مطبوعات به مثابه بهترین و فراگیرترین ابزار فرهنگ مکتوب در هیاهوها و سروصداهای بسیاری که ابزارهای نوین ارتباطی به راه انداخته اند،آهنگ خوش طنین گسترش آگاهی ها، انعکاس بی دریغ رویدادها و انعکاس «افکار عمومی» را در پهنه وسیع ارتباطات می نوازند. (بدیعی، 1378)
اما فارغ از کارکردهای مطلوب و نقش های خاص مطبوعات از جمله آگاه سازی افکار عمومی، نقش هدایت و آموزش، تفریح و سرگرمی و خبری و سیاسی، یکی از مسائل و موضوعات مهمی که امروزه به کانون بحث و تنش پیرامون نقش های مطبوعات بدل شده است، نقش مطبوعات در ایجاد احساس ناامنی در مخاطبان است. مساله ای که امروزه تبدیل به یکی از مباحث مهم در رابطه با کارکرد مطبوعات شده است؛ چرا که امروزه مطبوعات همه روزه اخبار مربوط به جرم و جنایت و جنگ را منعکس می کنند. تنظیم کنندگان صفحات حوادث روزنامه ها یا مجلات عامیانه می کوشند، حادترین و خشن ترین جنایات را با طول و تفصیل منتشر کنند. درباره متهمان یا مجرمان حتی پیش از صدور حکم قطعی داوری می کنند و شاید این داوری های نابجا در رای قضات دادگاه ها بی اثر نباشد.
شاید اولین بار در تاریخ مطبوعات، در 16 آوریل 1836، وقتی خبرنگار روزنامه نیویورک هرالد آمریکا با انتشار گزارشی با عنوان «آلن جوویت توسط عاشقش کشته شد» جزئیات یک قتل را برای خوانندگان بیان کرد، این مساله رنگ تازه ای به خود گرفت. در اروپا و در کشور فرانسه نیز در تابستان داغ و دمکرده 1869؛ وقتی خبرنگار«لوپاتی ژورنال» - اولین روزنامه یومیه فرانسه – اخبار حوادث را وارد مطبوعات کرد و چند روز پیاپی خبر قتل عام 8 عضو یک خانواده را- که توسط شخصی به نام "تروپمان" سلاخی شده بودند- منتشر کرد، بار دیگر این سوء تفاهم تقویت شد. انتشار این گزارش باعث شد، تا شمارگان روزنامه در مدتی بسیار کوتاه با افزایش 100 درصدی تا مرز 467 هزار نسخه بالا برود. و شاید همین جا بود که جرقه پرداختن ویژه به اخبار مربوط به ناامنی زده شد؛ جرقهای که امروز آتش شعلهوری است بر جان روزنامههایی که تنها و تنها تیراژ برایشان اهمیت دارد. ( شفیعی، 1383)
از آن سال ها تا کنون، علاقه مردم هنوز هم به چنین مطالب روزنامه ها ادامه دارد. شاید نیمی از مخاطبان برخی روزنامه های خاص - که انرژی زیادی را برای پر کردن صفحات حوادث خود صرف میکنند- روزنامه را صرفا به خاطر مطالعه صفحه حوادث می خرند. گزارش لحظه به لحظه از مراحل وقوع یک قتل، تجاوز جنسی، خودکشی و زورگیری ها سوژه های خوبی هستند که مخاطبان خاص و ویژه ای را از هر صنف و قشری جذب کنند. آگاهی از حوادثی که در سطح یک جامعه اتفاق می افتد، یقینا از حقوق حقه مردم است و آنها حق دارند که از اتفاقاتی که در اجتماع پیرامونشان می افتد، مطلع شوند، اما نکته ای که غالب روزنامه ها از آن غافل شده اند، غوطه ور شدن در باتلاق سیاه نمایی و ایجاد رعب، وحشت، ناامنی و عدم اطمینان در جامعه است. در بسیاری از مطبوعات غربی و به تقلید از آن در مطبوعات ایرانی، حوادث جنایی در مرکز دقت روزنامه نگاران قرار می گیرند؛ تا در پناه آن آگهی های تبلیغاتی کالاهای مصرفی را بدیده خوانندگان برسانند. انتشار اخبار مربوط به جرم وجنایت، ناامنی و بزهکاری، تنها به روزنامه ها و مجلات ختم نمی شود، بلکه بعدها در محافل دوستانه، زنانه و مردانه دوباره بازگو شده و از جهات گوناگون مورد تعبیر و تفسیر قرار می گیرند.
تکیه بیش از حد مطبوعات به تشریح ناامنی در جامعه و ورود به زوایای پنهان حوادث علاوه بر ایجاد جو بدبینی، موجی از ناامیدی را نیز در بین مردم بوجود خواهد آورد. با نگاهی اجمالی به صفحه حوادث جراید متوجه می شویم، که تهیه کنندگان علاقه زیادی به بزرگ نمایی حوادث کوچک دارند؛ ایجاد جو ناامنی و بدبینی نسبت به جامعه ای که افراد در حال زندگی در آن هستند از مهمترین آسیب های موجود در برخی صفحات مطبوعات می باشد. مخاطب وقتی در برابر موجی از حوادث ناگوار قرار می گیر،د یکباره امید به زندگی و پیشرفت را در چنین جامعه ای از دست داده، نسبت به جامعه، مسئولان و حتی دوستان نزدیک خود هم بدبین و بی اعتماد می شود. اگر چه این واقعیت را در مورد همه مخاطبین نمی توان به کار برد اما همه مخاطبین را هم نباید دارای تحصیلات دانشگاهی و دارای روحیاتی دانست که قابلیت مواجه شدن با اینگونه خبرهای ناگوار را دارند. خیل عظیمی از مخاطبین پس از یک دوره طولانی که مبادرت به مطالعه چنین مطالبی می کنند آرام آرام دچار نوعی افسردگی شده و دیگر میلی به اطلاع از اخبار معمول جامعه را هم ندارند.
شاید تا چند سال پیش صحبت از تجاوز به زنان و کودکان و دختران در جامعه ما امری بس ناخوشایند و مورد تقبیح مردم بود اما امروز گاهی در بعضی از روزنامه ها تمام خبرهایی که یک صفحه حوادث را پر می کند، خبرهای مربوط به تجاوز به عنف و دختران کم سن و سال است. این روزها دیگر آن قبحی که برای بیان چنین مسائلی در گذشته وجود داشت، از بین رفته و به نوعی نقل و نبات در میان روزنامه ها و مردم کوچه و بازار تبدیل شده است. مردم دیگر منتظرند تا هر روز خبری از این مدل را بخوانند و دهن به دهن به دوستان و آشنایان خود برسانند و البته که تاثیر مخرب اینگونه اطلاعرسانی زرد همین است که مردم نه تنها خودشان میخوانند بلکه دهان به دهان به دیگران نیز گوشزد میکنند...
شکسته شدن قبح جرائم در منظر عمومی از دیگر آسیب هایی است که در اینگونه از مطالب مطوعات، قابل رویت است. دیگر می توان لیستی بلند بالا از این گونه موارد را تهیه کرد که ارتکاب آن از سوی مجرم و شنیدن خبر آن از سوی مردم، دیگر به یک امر عادی تبدیل شده است. خودکشی، زورگیری، کودک آزاری و ... از مواردی هستند که مردم دیگر به چشم حادثه و یک امر خلاف به آن نگاه نمی کنند، بلکه هدف خود از مطالعه چنین خبرهایی را ارضای حس کنجکاوی و علاقه به سریال وار بودن این نوع خبرها عنوان می کنند. در واقع دیگر حس مقابله ذهنی مردم در برخورد با این حوادث از بین رفته و به مدد "روزنامهنگاری نوین" در کشورمان خواندن خبر قتل و جنایت و تجاوز به یک سرگرمی تبدیل شده است...
کاهش احساس امنیت در جامعه به عنوان یکی از مخاطرات مهم این سبک از روزنامه نگاری، مساله مهمی است که پرداختن به آن در این مقطع بسیار مهم جلوه می کند، چرا که می توان با آسیب شناسی صحیحی از نقش ها و کارکردهای مطبوعات، از بروز ناامنی و احساس خطر در مخاطب و ترویج خشونت و ناامنی در جامعه جلوگیری و با ارئه الگوی مطلوبی از کارکردهای مطبوعات به سمت مسیری حرکت کرد، که مطبوعات ترویج کننده و تامین گر امنیت روانی و اجتماعی جامعه باشند، تا مخل امنیت و دستمایه احساس ناامنی، چراکه امنیت به عنوان اصلی ترین و مهمترین نیاز بشری چنانچه دستمایه تهدید قرار گیرد، آنگاه ناخودآگاه سایر نیازهای انسانی نیز دچار انحراف شده و جامعه را از رسیدن به سلامت و سعادت حقیقی باز می دارد.
سخن از امنیت و ضرورت نیاز به امنیت در جامعه به عنوان یک اصل بدیهی و نخستین نیاز آدمی، امری کاملا روشن و بدیهی است. نیاز به امنیت همواره یکی از نیازهای اساسی بشر به شمار میرفته است. بگونهای که رفع سایر نیازهای مهم آدمیحتی نیازهای زیستی او نیز به نوعی تابع میزان امنیت است.اما احساس امنیت و امنیت روانی در یک جامعه به همان اندازه مهم است که وجود امنیت در آن جامعه بگونهای که برخی از کارشناسان وجود احساس امنیت را مهمتر از وجود امنیت در آن جامعه میدانند. احساس امنیت (Secure feeling) پدیده روانشناختی ـ اجتماعی است که دارای ابعاد گوناگونی میباشد. این احساس ناشی از تجربه های مستقیم و غیر مستقیم افراد از شرایط و اوضاع محیط پیرامونی است و افراد مختلف بصورتهای گوناگون آن را تجربه میکنند. به لحاظ روش شناسی احساس امنیت سازه چند بعدی است و در ارتباط با شرایط اجتماعی و افراد مختلف به گونه های متفاوت ظهور یافته و به اشکال مختلف نیز قابل سنجش واندازه گیری است.(نوید نیا، 1382)
منابع تامین کننده احساس امنیت برای آحاد و گروههای مختلف جامعه نیز متفاوت از همدیگر است و این منابع در سه سطح کلان، میانی و خرد اثر گذار میباشند. در سطح کلان ساختار کلی جامعه و ایمن بودن آن از جنگ، قحطی، خشکسالی، زلزله، سیل و سقوط ساختار سیاسی حکومت از عمده منابعی است که ساختار کلان احساس امنیت در افراد را شکل میدهند(چلبی، 1375). روابط میان نهادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه، چالشهای بین گروهها و جناحهای مختلف، کارکرد نیروهای انتظامی،ارتش، قوه قضائیه، نظام پولی، نظام مندی شغلی، تعاملات جناحهای سیاسی، بهره وری اقتصادی و بسیاری دیگر از پارامترها ساختار میانی احساس امنیت در گروههای جامعه را شکل میدهند و در سطح خرد نیز روابط بین افراد جامعه در حوزه کار، تحصیل، اقوام و خویشاوندان، همسایگان، همکاران و نیز تجربه های مستقیم و غیر مستقیم روزانه افراد از پدیده های مختلف از جمله سرقت، ضرب و شتم، قتل و غیره و برخورداریهای اقتصادی - اجتماعی افراد احساس امنیت در سطح خرد را شکل میدهد (چلبی، 1375).
بنابراین احساس امنیت با بسیاری از عناصر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ارتباط مییابد. تفسیر درست یا نادرست افراد و تجارب آنان از شرایط اجتماعی، همواره احساس امنیت را در طیفی از احساس امنیت درست و واقعی یا کاذب و غیر واقعی قرار میدهد.
گاهی اوقات ساختارهای اجتماعی و انتظامیجامعه و شاخص های لازم امنیت بالایی را درجامعه نشان میدهند، اما برداشت افراد از فضای اجتماعی یا اطلاعات آنان در مورد دیگران آنان را در مخمصه روانی احساس ناامنی قرار میدهد (بلندیان، 1379) . برخی از افراد جامعه نیز، بخاطر تامین منافع مورد نظر خویش با پذیرش ریسکهای گوناگون ناخواسته خود را در معرض احساس ناامنی قرار میدهند، که این شرایط خود ساخته با فضای کلان و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه فاصله دارد و بالعکس گاهی اوقات برخی افراد در فضایی کاملاً ناامن زندگی میکنند اما هیچگونه احساس ناامنی نمینمایند (موتیمر، 1380).
بنابراین احساس امنیت، فرآیندهای روانی و اجتماعی است که صرفاً بر افراد تحمیل نمیشود، بلکه اکثر افراد جامعه بر اساس نیازها، علایق، خواسته ها و توانمندیهای شخصیتی و روانی خود در ایجاد و یا از بین بردن آن سهم اساسی دارند.
شاخصهای مختلفی در جامعه وجود دارند، که بطور مستقیم و غیر مستقیم به سنجش واندازهگیری احساس امنیت در میان افراد جامعه میپردازند(فریدمن، 1387).
بنابراین، احساس امنیت که موضوع اصلی این تحقیق می باشد ، می تواند ناشی از وضعیت سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی یک جامعه باشد که بواسطه انعکاس این وضعیت (به درست یا غلط) توسط رسانه ها در جامعه ایجاد می شود . بطور مثال آسیب های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی و یا بزهکاری هایی چون قتل، جنایت و اختلافات خانوادگی، انواع سرقت و درگیری از جمله موضوعاتی هستند که مورد توجه مخاطبان روزنامه ها و مطبوعات قرار می گیرد.
امروزه صاحبنظران علوم ارتباطات با اذعان به توانایی شگرف رسانههای جمعی در شکل دهی افکار، نگرشها و رفتار افراد، مطالعات مختلفی را در مورد سنجش میزان و نوع تأثیرات رسانهها انجام میدهند. آنان بیان میدارند که وسائل ارتباط جمعی قادرند با کارکردهای منفی و تخطی از اخلاق رسانهای، سلامت فکری و اخلاقی آحاد جامعه را تهدید کنند و الگوهای نابهنجار رفتاری را در جامعه تثبیت نمایند و از سوی دیگر میتوانند با توجه به کارایی و توان رسانهها، نرخ وقوع انحرافات اجتماعی را کاهش دهند.
بنابراین مساله اساسی در این تحقیق، عبارت است از اینکه انعکاس حوادث و جرائم در مطبوعات کشور، به چه میزان بر احساس امنیت و آگاهی شهروندان تهرانی تاثیرگذار بوده است؟ به عبارت دیگر آیا ارائه و انعکاس اخبار مربوط به ناامنی در مطبوعات یومیه و سراسری کشور، بر احساس ناامنی مخاطبان تاثیرگذار بوده است؟
2-1 - ضرورت و اهمیت تحقیق
امروزه صاحبنظران علوم ارتباطات با اذعان به توانایی شگرف رسانههای جمعی در شکل دهی افکار، نگرشها و رفتار افراد، مطالعات مختلفی را در مورد سنجش میزان و نوع تأثیرات رسانهها انجام میدهند. آنان بیان میدارند که وسائل ارتباط جمعی قادرند با کارکردهای منفی و تخطی از اخلاق رسانهای، سلامت فکری و اخلاقی آحاد جامعه را تهدید کنند و الگوهای نابهنجار رفتاری را در جامعه تثبیت نمایند و از سوی دیگر میتوانند با توجه به کارایی و توان رسانهها، نرخ وقوع انحرافات اجتماعی را کاهش دهند.
برخی از کارشناسان بر ضرورت اطلاع رسانی به هنگام، جامع و مفید درباره وقوع جرم و علل شکل گیری آن با هدف جلوگیری از دامنه جنایات تاکید می کنند. ( Deborah, 1999) اما برخی دیگر معتقدند که گروهی از مطبوعات و بعضا سیما شیوه های ارتکاب جرم را بر اصل اطلاع رسانی ترجیح داده اند و باید در این باره روش ها را بازنگری کرد (Hovden, 2004). در این نکته شکی نیست که از زمان وقوع جرم تا زمان انتشار آن فاصله ای بسیار کوتاه وجود دارد، هیچ خبری را نمی توان سربسته نگاه داشت بلکه اصرار بر این شیوه نادرست زمینه گسترش شایعات و افزایش شاخ و برگ های یک حادثه را ایجاد می کند.
دست اندرکاران چرخه تولید در رسانه های گروهی، اعم از مطبوعات، تلویزیون، رادیو به خوبی می دانند هر پدیده در قالب خبر، گزارش، فیلم سینمایی، مجموعه های تلویزیونی و برنامه های رادیو با انبوه مخاطبان با استعدادها، افکار، روحیه و شرایط زیستی، فرهنگی اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی مختلف سر و کار دارند. هرگونه تولید این گروه رسانه ای تاثیر مستقیم بر نبض و تحرک اقشار جامعه می گذارد. امید، ناامیدی، نشاط، اندوه، رستگاری، کجروی، نیک اندیشی و بداندیشی طنین موسیقیایی می توانند باشند بر فضای جامعه که نت آنها را هر یک از خالقان آثار ذکر شده، تحریر می کنند. یک رسانه می تواند مخاطبان خود را به درستی هدایت کند یا افرادی پرخاشگر و خشونت طلب و سرکش را پرورش دهد. اخبار مربوط به ناامنی و ارائه تصوری ناامن از جامعه نیز به سهم خود نقشی تاثیرگذار در این بازپروری دارد.
قتل، جنایت و اختلافات خانوادگی، انواع سرقت و درگیری از جمله موضوعاتی هستند که مورد توجه مخاطبان رسانه ها قرار می گیرد. این در حالی است که در انعکاس حوادث از آنجایی که فاقد تحلیل کارشناسی است، تاثیر نامطلوبی بر خوانندگان و در نتیجه کاهش احساس امنیت را در بر دارد.
امروزه تقریبا همه روزنامه ها (مطبوعات)، درباره جرایم خشونت آمیز مطالبی را درج می کنند. انتشار مکرر اینگونه اخبار در روزنامه ها بر ذهنیت مردم تاثیر نامطلوبی گذاشته و احساس ناامنی را در سطح جامعه تقویت می کند که البته این امر نیازمند بررسی و ارزیابی دقیق است. توجه به آثار منفی رسانه از دیرباز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و پیوسته تحقیقات بسیاری درخصوص نقش رسانه ها در ارتکاب جرایم و حتی ناامنی صورت گرفته است(Kaslin,1991).
وقتی سخن از امنیت روانی و پیوند آن با عملکرد رسانه می رود، مقصود ما این است که محتوای رسانه پس از پخش می تواند احساس امنیت خاطر، اعتماد، بر آورده شدن انتظارات و نیازها و دلگرمی را برای مخاطب به همراه آورد و ناامنی روانی یا عدم امنیت روانی آن است که محتوای رسانه پس از پخش، احساس ترس، اضطراب، بی ثباتی، اغتشاش ذهنی و ... را در مخاطب ایجاد کند. وقتی که اخباری پیرامون اغتشاش، خشونت و اوباشگری در مطبوعات انتشار می یابد موجب ناامنی روانی می شود.(فیروز بخت، 1380) به عبارتی این اخبار در مخاطب از اینکه در دنیای پر آشوب زندگی می کند، ایجاد بدبینی و ترس می کند و همین ناامنی روانی در فعالیت ها یا حیات اجتماعی نوعی اختلاف و بی اعتمادی و ترس و هیجان های کاذب و اضطراب در حیات اجتماعی و خانواده ها ظاهرمی شود. نابسامانی اجتماعی و ناامنی اجتماعی هم قطعا در تخلفات فردی، بی توجهی به ضوابط یا بزهکاری تاثیر منفی خواهد گذاشت.
البته، گزارش این گونه انحرافات اجتماعی توسط رسانهها، چنانچه با تحلیل و تبیین آسیب های آنها و به منظور حفظ جامعه از گسترش انحرافات صورت گیرد، امری مفید، بلکه ضروری است که ضمن افزایش آگاهی مخاطبین رسانهها، موجب میشود، که رفتار اجتماعی خود را براین اساس تنظیم نمایند و از پیامدهای کجرویهای اجتماعی در امان باشند. آنها باید در کنار ذکر حوادث، به جنبه عبرت آموزی حوادث جهت پیشگیری از وقوع انحراف توجه داشته باشند و در این راستا، به تحلیل انحرافات و راه های مبارزه با آن و شیوه های جایگزینی مثبت آنها اشاره نمایند و اگر به صرف نقل و ذکر انحرافات اکتفا شود، افزایش دامنه و نوع کارکردهای منفی رسانهها دور از انتظار نخواهد بود. .(فیروز بخت، 1380)
اما این یک سوی قضیه است و رسالت رسانه ها و بالاخص مطبوعات در آگاهی بخشی و همچنین هشیار سازی و ایجاد آمادگی اجتماعی و فردی در مواجهه با نا امنی های فوق الذکر طرف دیگر این بحث است. به بیان دیگر، محقق در این اثر می کوشد به تبیین هر دو سوی این مساله بپردازد.
3-1- اهداف تحقیق
هدف کلی این تحقیق، عبارت از تبیین رابطه احساس امنیت شهروندان تهرانی و مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها می باشد.
سایر اهداف این تحقیق عبارتند از :
1ـ شناخت میزان عدم احساس امنیت ناشی از عملکرد رسانه ها از دید شهروندان تهرانی
2ـ سنجش میزان بروز جرائم مختلف در شهر تهران از دید شهروندان؛
3ـ سنجش ابعاد عوامل تامین کننده امنیت در بین مردم شهر تهران؛
4ـ سنجش میزان تاثیر گذاری عوامل ایجاد کننده امنیت بر میزان احساس امنیت شهروندان تهرانی؛
5- بررسی میزان اعتماد و توجه شهروندان تهران به مطبوعات و تاثیر این اعتماد در احساس امنیت شهروندان.
6- بررسی میزان استفاده و بهره مندی شهروندان تهرانی از مطبوعات و تاثیر آن در احساس امنیت یا ناامنی شهروندان.
7ـ مقایسه تطبیقی وضعیت گروههای مختلف جامعه مورد مطالعه به تفکیک سن، جنس، وضعیت تاهل، تحصیلات، میزان درآمد و قومیت در ارتباط با متغیر وابسته مورد مطالعه.
4-1-سئوالات تحقیق
- آیا بین احساس امنیت شهروندان تهرانی و میزان مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها رابطه وجود دارد؟
- آیا بین آگاهی شهروندان تهرانی و میزان مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها رابطه وجود دارد؟
- آیا بین میزان توجه و اعتماد به مطبوعات کشور و احساس امنیت اجتماعی رابطه وجود دارد؟
- چه میزان از احساس امنیت و یا آگاهی شهروندان تهرانی مرتبط با عملکرد روزنامه هاست؟
- آیا بین میزان استفاده و بهره مندی شهروندان تهرانی از مطبوعات و تاثیر آن در احساس امنیت شهروندان تهرانی رابطه وجود دارد؟
- و آیا برجسته سازی موضوعات و مطالب پیرامون ناامنی توسط مطبوعات، موجب ایجاد احساس ناامنی در عموم شهروندان شده است؟ به عبارتی آیا انعکاس حوادث و جرائم اجتماعی در مطبوعات کشور، منتهی به ایجاد احساس ناامنی در عموم شهروندان شده است؟
5-1. فرضیات تحقیق
1- بین احساس امنیت شهروندان تهرانی و میزان مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها رابطه وجود دارد.
2- بین میزان استفاده و بهره مندی شهروندان از مطبوعات و احساس امنیت اجتماعی آنها رابطه وجود دارد.
3- بین استفاده از منابع واحساس امنیت رابطه وجود دارد.
4- بین میزان آگاهی شهروندان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
5-بین جنس پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
6-بین وضعیت اشتغال پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
7-بین تحصیلات پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
8-بین سن پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
9-بین درآمد پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
10-بین وضعیت تاهل پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
رمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:143
عنوان پایان نامه:
رسانه ها ، جرائم اجتماعی و احساس امنیت و آگاهی
(تاثیر انعکاس جرائم اجتماعی در مطبوعات بر میزان احساس امنیت و آگاهی شهروندان تهرانی)
چکیده:
1-1- طرح مسأله
رسانه ها در عصر ارتباطات و اطلاعات، یکی از مهترین ابزارهای دسترسی به اهداف تلقی میشوند. از این رو پس از جنگ جهانی دوم استقبال وافری از رسانهها، صورت گرفت و سازمانهای ارتباطی همراه با مقولة مدیریت، آن هم از طریق مطالعه و پیدا کردن قواعد، تشکیل شد. کارشناسان ارتباطات، رسانههای ارتباطی را مسیرهایی میدانند که از طریق آنها پیامی به مخاطبان میرسد. با این مفهوم، رسانه باید تا حد مطلوب به مثابه گذرگاهی بیمقاومت برای پیامها عمل کند.
هارولد لاسول در بیان کارکردهای رسانه ها معتقد است که رسانههای جمعی باید به حراست از محیط، همبستگی بین اجزای گوناگون جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی، انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر، کمک نمایند. مرتن و لازارسفلد به عنوان پیشگامان پژوهش در باب وسایل ارتباط جمعی، رسانه ها را دارای نقشهایی از این قبیل میدانند: وظیفه اخلاقی(حمایت از هنجارهای اجتماعی)، امکان اعطای پایگاه اجتماعی به اشخاص و گروهها (آشکار نمودن یا ارتقای پایگاههای آنها از طریق معروفیت دادن به آنان) و همچنین برخی کارکردهای نامطلوب . نیازمندی انسان امروز به اطلاعات واخبار در جهت دستیابی به رفاه بیشتر ، بهتر زیستن وارضای نیاز کنجکاوی ،قدرت ساخت انگاره ها وشکل دهی افکار عمومی را به رسانه ها داده است ورسانه ها به عنوان بهترین منابع شکل دهی افکار وتصورات ما از محیط پیرامون بویژه در مورد رویدادهایی که خارج از دسترس، دید وتجربه مستقیم ما قراردارند ، نقش مهم وبرجسته ای ایفا می کند . بویژه رسانه ای چون مطبوعات که به دلیل ماندگاری پیام و کثرت مخاطبان ،به وسائل پرقدرتی در جهت اطلاع رسانی در جهان امروز تبدیل شده است(دادگران،172،صص35-36)
اما هرگاه سخن از قدرت وسایل ارتباط جمعی در اثر گذاری بر مخاطب مطرح می شود، خود به خود مطبوعات به عنوان یکی از مهمترین وسایل ارتباط جمعی اثر گذار بیش از همه و پیش از سایر وسایل ارتباط جمعی در اذهان خطور می کند. اهمیت این مسأله زمانی بیشتر می شود که بدانیم وسایل ارتباط جمعی و به ویژه مطبوعات نقش اثر گذار و همی در دانایی و آگاهی افراد دارد و به صورت های مستقیم و غیر مستقیم بر رفتار مخاطبان تأثیر می گذارد. در این میان مطبوعات از جایگاهی ویژه برخوردارند؛ چرا که مطبوعات نسبت به سایر رسانه های ارتباط جمعی، امکان بیشتری برای پرداختن به علل، ریشه ها و راه حل های مسائل دارند. مطبوعات از یک طرف با سابقه ترین وسایل ارتباط جمعی هستند که تاریخ حیات فرهنگی جامعه را در درون خود نگاه داشته و به قول «پیرآلبر» ، اسناد غنی و در خور توجه برخور دارند» (اکبری، 1368، ص6).
از سوی دیگر، پیام های مطبوعات، به دلایل زیادی منجمله ماندگاری آنها و نحوة پرداخت به موضوعات، تأثیرات ژرف و عمیقی از خود بر جای گذاشته است.
در عصر ارتباطات که جهان زیر سیطره ماهواره ها، خبرگزاریهای بین المللی، بنگاههای سخن پراکنی، و همه ابزارهای تبلیغاتی نظام امپریالیسم خبری قرار دارد، «مطبوعات» از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مطبوعات به مثابه بهترین و فراگیرترین ابزار فرهنگ مکتوب در هیاهوها و سروصداهای بسیاری که ابزارهای نوین ارتباطی به راه انداخته اند،آهنگ خوش طنین گسترش آگاهی ها، انعکاس بی دریغ رویدادها و انعکاس «افکار عمومی» را در پهنه وسیع ارتباطات می نوازند. (بدیعی، 1378)
اما فارغ از کارکردهای مطلوب و نقش های خاص مطبوعات از جمله آگاه سازی افکار عمومی، نقش هدایت و آموزش، تفریح و سرگرمی و خبری و سیاسی، یکی از مسائل و موضوعات مهمی که امروزه به کانون بحث و تنش پیرامون نقش های مطبوعات بدل شده است، نقش مطبوعات در ایجاد احساس ناامنی در مخاطبان است. مساله ای که امروزه تبدیل به یکی از مباحث مهم در رابطه با کارکرد مطبوعات شده است؛ چرا که امروزه مطبوعات همه روزه اخبار مربوط به جرم و جنایت و جنگ را منعکس می کنند. تنظیم کنندگان صفحات حوادث روزنامه ها یا مجلات عامیانه می کوشند، حادترین و خشن ترین جنایات را با طول و تفصیل منتشر کنند. درباره متهمان یا مجرمان حتی پیش از صدور حکم قطعی داوری می کنند و شاید این داوری های نابجا در رای قضات دادگاه ها بی اثر نباشد.
شاید اولین بار در تاریخ مطبوعات، در 16 آوریل 1836، وقتی خبرنگار روزنامه نیویورک هرالد آمریکا با انتشار گزارشی با عنوان «آلن جوویت توسط عاشقش کشته شد» جزئیات یک قتل را برای خوانندگان بیان کرد، این مساله رنگ تازه ای به خود گرفت. در اروپا و در کشور فرانسه نیز در تابستان داغ و دمکرده 1869؛ وقتی خبرنگار«لوپاتی ژورنال» - اولین روزنامه یومیه فرانسه – اخبار حوادث را وارد مطبوعات کرد و چند روز پیاپی خبر قتل عام 8 عضو یک خانواده را- که توسط شخصی به نام "تروپمان" سلاخی شده بودند- منتشر کرد، بار دیگر این سوء تفاهم تقویت شد. انتشار این گزارش باعث شد، تا شمارگان روزنامه در مدتی بسیار کوتاه با افزایش 100 درصدی تا مرز 467 هزار نسخه بالا برود. و شاید همین جا بود که جرقه پرداختن ویژه به اخبار مربوط به ناامنی زده شد؛ جرقهای که امروز آتش شعلهوری است بر جان روزنامههایی که تنها و تنها تیراژ برایشان اهمیت دارد. ( شفیعی، 1383)
از آن سال ها تا کنون، علاقه مردم هنوز هم به چنین مطالب روزنامه ها ادامه دارد. شاید نیمی از مخاطبان برخی روزنامه های خاص - که انرژی زیادی را برای پر کردن صفحات حوادث خود صرف میکنند- روزنامه را صرفا به خاطر مطالعه صفحه حوادث می خرند. گزارش لحظه به لحظه از مراحل وقوع یک قتل، تجاوز جنسی، خودکشی و زورگیری ها سوژه های خوبی هستند که مخاطبان خاص و ویژه ای را از هر صنف و قشری جذب کنند. آگاهی از حوادثی که در سطح یک جامعه اتفاق می افتد، یقینا از حقوق حقه مردم است و آنها حق دارند که از اتفاقاتی که در اجتماع پیرامونشان می افتد، مطلع شوند، اما نکته ای که غالب روزنامه ها از آن غافل شده اند، غوطه ور شدن در باتلاق سیاه نمایی و ایجاد رعب، وحشت، ناامنی و عدم اطمینان در جامعه است. در بسیاری از مطبوعات غربی و به تقلید از آن در مطبوعات ایرانی، حوادث جنایی در مرکز دقت روزنامه نگاران قرار می گیرند؛ تا در پناه آن آگهی های تبلیغاتی کالاهای مصرفی را بدیده خوانندگان برسانند. انتشار اخبار مربوط به جرم وجنایت، ناامنی و بزهکاری، تنها به روزنامه ها و مجلات ختم نمی شود، بلکه بعدها در محافل دوستانه، زنانه و مردانه دوباره بازگو شده و از جهات گوناگون مورد تعبیر و تفسیر قرار می گیرند.
تکیه بیش از حد مطبوعات به تشریح ناامنی در جامعه و ورود به زوایای پنهان حوادث علاوه بر ایجاد جو بدبینی، موجی از ناامیدی را نیز در بین مردم بوجود خواهد آورد. با نگاهی اجمالی به صفحه حوادث جراید متوجه می شویم، که تهیه کنندگان علاقه زیادی به بزرگ نمایی حوادث کوچک دارند؛ ایجاد جو ناامنی و بدبینی نسبت به جامعه ای که افراد در حال زندگی در آن هستند از مهمترین آسیب های موجود در برخی صفحات مطبوعات می باشد. مخاطب وقتی در برابر موجی از حوادث ناگوار قرار می گیر،د یکباره امید به زندگی و پیشرفت را در چنین جامعه ای از دست داده، نسبت به جامعه، مسئولان و حتی دوستان نزدیک خود هم بدبین و بی اعتماد می شود. اگر چه این واقعیت را در مورد همه مخاطبین نمی توان به کار برد اما همه مخاطبین را هم نباید دارای تحصیلات دانشگاهی و دارای روحیاتی دانست که قابلیت مواجه شدن با اینگونه خبرهای ناگوار را دارند. خیل عظیمی از مخاطبین پس از یک دوره طولانی که مبادرت به مطالعه چنین مطالبی می کنند آرام آرام دچار نوعی افسردگی شده و دیگر میلی به اطلاع از اخبار معمول جامعه را هم ندارند.
شاید تا چند سال پیش صحبت از تجاوز به زنان و کودکان و دختران در جامعه ما امری بس ناخوشایند و مورد تقبیح مردم بود اما امروز گاهی در بعضی از روزنامه ها تمام خبرهایی که یک صفحه حوادث را پر می کند، خبرهای مربوط به تجاوز به عنف و دختران کم سن و سال است. این روزها دیگر آن قبحی که برای بیان چنین مسائلی در گذشته وجود داشت، از بین رفته و به نوعی نقل و نبات در میان روزنامه ها و مردم کوچه و بازار تبدیل شده است. مردم دیگر منتظرند تا هر روز خبری از این مدل را بخوانند و دهن به دهن به دوستان و آشنایان خود برسانند و البته که تاثیر مخرب اینگونه اطلاعرسانی زرد همین است که مردم نه تنها خودشان میخوانند بلکه دهان به دهان به دیگران نیز گوشزد میکنند...
شکسته شدن قبح جرائم در منظر عمومی از دیگر آسیب هایی است که در اینگونه از مطالب مطوعات، قابل رویت است. دیگر می توان لیستی بلند بالا از این گونه موارد را تهیه کرد که ارتکاب آن از سوی مجرم و شنیدن خبر آن از سوی مردم، دیگر به یک امر عادی تبدیل شده است. خودکشی، زورگیری، کودک آزاری و ... از مواردی هستند که مردم دیگر به چشم حادثه و یک امر خلاف به آن نگاه نمی کنند، بلکه هدف خود از مطالعه چنین خبرهایی را ارضای حس کنجکاوی و علاقه به سریال وار بودن این نوع خبرها عنوان می کنند. در واقع دیگر حس مقابله ذهنی مردم در برخورد با این حوادث از بین رفته و به مدد "روزنامهنگاری نوین" در کشورمان خواندن خبر قتل و جنایت و تجاوز به یک سرگرمی تبدیل شده است...
کاهش احساس امنیت در جامعه به عنوان یکی از مخاطرات مهم این سبک از روزنامه نگاری، مساله مهمی است که پرداختن به آن در این مقطع بسیار مهم جلوه می کند، چرا که می توان با آسیب شناسی صحیحی از نقش ها و کارکردهای مطبوعات، از بروز ناامنی و احساس خطر در مخاطب و ترویج خشونت و ناامنی در جامعه جلوگیری و با ارئه الگوی مطلوبی از کارکردهای مطبوعات به سمت مسیری حرکت کرد، که مطبوعات ترویج کننده و تامین گر امنیت روانی و اجتماعی جامعه باشند، تا مخل امنیت و دستمایه احساس ناامنی، چراکه امنیت به عنوان اصلی ترین و مهمترین نیاز بشری چنانچه دستمایه تهدید قرار گیرد، آنگاه ناخودآگاه سایر نیازهای انسانی نیز دچار انحراف شده و جامعه را از رسیدن به سلامت و سعادت حقیقی باز می دارد.
سخن از امنیت و ضرورت نیاز به امنیت در جامعه به عنوان یک اصل بدیهی و نخستین نیاز آدمی، امری کاملا روشن و بدیهی است. نیاز به امنیت همواره یکی از نیازهای اساسی بشر به شمار میرفته است. بگونهای که رفع سایر نیازهای مهم آدمیحتی نیازهای زیستی او نیز به نوعی تابع میزان امنیت است.اما احساس امنیت و امنیت روانی در یک جامعه به همان اندازه مهم است که وجود امنیت در آن جامعه بگونهای که برخی از کارشناسان وجود احساس امنیت را مهمتر از وجود امنیت در آن جامعه میدانند. احساس امنیت (Secure feeling) پدیده روانشناختی ـ اجتماعی است که دارای ابعاد گوناگونی میباشد. این احساس ناشی از تجربه های مستقیم و غیر مستقیم افراد از شرایط و اوضاع محیط پیرامونی است و افراد مختلف بصورتهای گوناگون آن را تجربه میکنند. به لحاظ روش شناسی احساس امنیت سازه چند بعدی است و در ارتباط با شرایط اجتماعی و افراد مختلف به گونه های متفاوت ظهور یافته و به اشکال مختلف نیز قابل سنجش واندازه گیری است.(نوید نیا، 1382)
منابع تامین کننده احساس امنیت برای آحاد و گروههای مختلف جامعه نیز متفاوت از همدیگر است و این منابع در سه سطح کلان، میانی و خرد اثر گذار میباشند. در سطح کلان ساختار کلی جامعه و ایمن بودن آن از جنگ، قحطی، خشکسالی، زلزله، سیل و سقوط ساختار سیاسی حکومت از عمده منابعی است که ساختار کلان احساس امنیت در افراد را شکل میدهند(چلبی، 1375). روابط میان نهادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه، چالشهای بین گروهها و جناحهای مختلف، کارکرد نیروهای انتظامی،ارتش، قوه قضائیه، نظام پولی، نظام مندی شغلی، تعاملات جناحهای سیاسی، بهره وری اقتصادی و بسیاری دیگر از پارامترها ساختار میانی احساس امنیت در گروههای جامعه را شکل میدهند و در سطح خرد نیز روابط بین افراد جامعه در حوزه کار، تحصیل، اقوام و خویشاوندان، همسایگان، همکاران و نیز تجربه های مستقیم و غیر مستقیم روزانه افراد از پدیده های مختلف از جمله سرقت، ضرب و شتم، قتل و غیره و برخورداریهای اقتصادی - اجتماعی افراد احساس امنیت در سطح خرد را شکل میدهد (چلبی، 1375).
بنابراین احساس امنیت با بسیاری از عناصر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ارتباط مییابد. تفسیر درست یا نادرست افراد و تجارب آنان از شرایط اجتماعی، همواره احساس امنیت را در طیفی از احساس امنیت درست و واقعی یا کاذب و غیر واقعی قرار میدهد.
گاهی اوقات ساختارهای اجتماعی و انتظامیجامعه و شاخص های لازم امنیت بالایی را درجامعه نشان میدهند، اما برداشت افراد از فضای اجتماعی یا اطلاعات آنان در مورد دیگران آنان را در مخمصه روانی احساس ناامنی قرار میدهد (بلندیان، 1379) . برخی از افراد جامعه نیز، بخاطر تامین منافع مورد نظر خویش با پذیرش ریسکهای گوناگون ناخواسته خود را در معرض احساس ناامنی قرار میدهند، که این شرایط خود ساخته با فضای کلان و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه فاصله دارد و بالعکس گاهی اوقات برخی افراد در فضایی کاملاً ناامن زندگی میکنند اما هیچگونه احساس ناامنی نمینمایند (موتیمر، 1380).
بنابراین احساس امنیت، فرآیندهای روانی و اجتماعی است که صرفاً بر افراد تحمیل نمیشود، بلکه اکثر افراد جامعه بر اساس نیازها، علایق، خواسته ها و توانمندیهای شخصیتی و روانی خود در ایجاد و یا از بین بردن آن سهم اساسی دارند.
شاخصهای مختلفی در جامعه وجود دارند، که بطور مستقیم و غیر مستقیم به سنجش واندازهگیری احساس امنیت در میان افراد جامعه میپردازند(فریدمن، 1387).
بنابراین، احساس امنیت که موضوع اصلی این تحقیق می باشد ، می تواند ناشی از وضعیت سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی یک جامعه باشد که بواسطه انعکاس این وضعیت (به درست یا غلط) توسط رسانه ها در جامعه ایجاد می شود . بطور مثال آسیب های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی و یا بزهکاری هایی چون قتل، جنایت و اختلافات خانوادگی، انواع سرقت و درگیری از جمله موضوعاتی هستند که مورد توجه مخاطبان روزنامه ها و مطبوعات قرار می گیرد.
امروزه صاحبنظران علوم ارتباطات با اذعان به توانایی شگرف رسانههای جمعی در شکل دهی افکار، نگرشها و رفتار افراد، مطالعات مختلفی را در مورد سنجش میزان و نوع تأثیرات رسانهها انجام میدهند. آنان بیان میدارند که وسائل ارتباط جمعی قادرند با کارکردهای منفی و تخطی از اخلاق رسانهای، سلامت فکری و اخلاقی آحاد جامعه را تهدید کنند و الگوهای نابهنجار رفتاری را در جامعه تثبیت نمایند و از سوی دیگر میتوانند با توجه به کارایی و توان رسانهها، نرخ وقوع انحرافات اجتماعی را کاهش دهند.
بنابراین مساله اساسی در این تحقیق، عبارت است از اینکه انعکاس حوادث و جرائم در مطبوعات کشور، به چه میزان بر احساس امنیت و آگاهی شهروندان تهرانی تاثیرگذار بوده است؟ به عبارت دیگر آیا ارائه و انعکاس اخبار مربوط به ناامنی در مطبوعات یومیه و سراسری کشور، بر احساس ناامنی مخاطبان تاثیرگذار بوده است؟
2-1 - ضرورت و اهمیت تحقیق
امروزه صاحبنظران علوم ارتباطات با اذعان به توانایی شگرف رسانههای جمعی در شکل دهی افکار، نگرشها و رفتار افراد، مطالعات مختلفی را در مورد سنجش میزان و نوع تأثیرات رسانهها انجام میدهند. آنان بیان میدارند که وسائل ارتباط جمعی قادرند با کارکردهای منفی و تخطی از اخلاق رسانهای، سلامت فکری و اخلاقی آحاد جامعه را تهدید کنند و الگوهای نابهنجار رفتاری را در جامعه تثبیت نمایند و از سوی دیگر میتوانند با توجه به کارایی و توان رسانهها، نرخ وقوع انحرافات اجتماعی را کاهش دهند.
برخی از کارشناسان بر ضرورت اطلاع رسانی به هنگام، جامع و مفید درباره وقوع جرم و علل شکل گیری آن با هدف جلوگیری از دامنه جنایات تاکید می کنند. ( Deborah, 1999) اما برخی دیگر معتقدند که گروهی از مطبوعات و بعضا سیما شیوه های ارتکاب جرم را بر اصل اطلاع رسانی ترجیح داده اند و باید در این باره روش ها را بازنگری کرد (Hovden, 2004). در این نکته شکی نیست که از زمان وقوع جرم تا زمان انتشار آن فاصله ای بسیار کوتاه وجود دارد، هیچ خبری را نمی توان سربسته نگاه داشت بلکه اصرار بر این شیوه نادرست زمینه گسترش شایعات و افزایش شاخ و برگ های یک حادثه را ایجاد می کند.
دست اندرکاران چرخه تولید در رسانه های گروهی، اعم از مطبوعات، تلویزیون، رادیو به خوبی می دانند هر پدیده در قالب خبر، گزارش، فیلم سینمایی، مجموعه های تلویزیونی و برنامه های رادیو با انبوه مخاطبان با استعدادها، افکار، روحیه و شرایط زیستی، فرهنگی اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی مختلف سر و کار دارند. هرگونه تولید این گروه رسانه ای تاثیر مستقیم بر نبض و تحرک اقشار جامعه می گذارد. امید، ناامیدی، نشاط، اندوه، رستگاری، کجروی، نیک اندیشی و بداندیشی طنین موسیقیایی می توانند باشند بر فضای جامعه که نت آنها را هر یک از خالقان آثار ذکر شده، تحریر می کنند. یک رسانه می تواند مخاطبان خود را به درستی هدایت کند یا افرادی پرخاشگر و خشونت طلب و سرکش را پرورش دهد. اخبار مربوط به ناامنی و ارائه تصوری ناامن از جامعه نیز به سهم خود نقشی تاثیرگذار در این بازپروری دارد.
قتل، جنایت و اختلافات خانوادگی، انواع سرقت و درگیری از جمله موضوعاتی هستند که مورد توجه مخاطبان رسانه ها قرار می گیرد. این در حالی است که در انعکاس حوادث از آنجایی که فاقد تحلیل کارشناسی است، تاثیر نامطلوبی بر خوانندگان و در نتیجه کاهش احساس امنیت را در بر دارد.
امروزه تقریبا همه روزنامه ها (مطبوعات)، درباره جرایم خشونت آمیز مطالبی را درج می کنند. انتشار مکرر اینگونه اخبار در روزنامه ها بر ذهنیت مردم تاثیر نامطلوبی گذاشته و احساس ناامنی را در سطح جامعه تقویت می کند که البته این امر نیازمند بررسی و ارزیابی دقیق است. توجه به آثار منفی رسانه از دیرباز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و پیوسته تحقیقات بسیاری درخصوص نقش رسانه ها در ارتکاب جرایم و حتی ناامنی صورت گرفته است(Kaslin,1991).
وقتی سخن از امنیت روانی و پیوند آن با عملکرد رسانه می رود، مقصود ما این است که محتوای رسانه پس از پخش می تواند احساس امنیت خاطر، اعتماد، بر آورده شدن انتظارات و نیازها و دلگرمی را برای مخاطب به همراه آورد و ناامنی روانی یا عدم امنیت روانی آن است که محتوای رسانه پس از پخش، احساس ترس، اضطراب، بی ثباتی، اغتشاش ذهنی و ... را در مخاطب ایجاد کند. وقتی که اخباری پیرامون اغتشاش، خشونت و اوباشگری در مطبوعات انتشار می یابد موجب ناامنی روانی می شود.(فیروز بخت، 1380) به عبارتی این اخبار در مخاطب از اینکه در دنیای پر آشوب زندگی می کند، ایجاد بدبینی و ترس می کند و همین ناامنی روانی در فعالیت ها یا حیات اجتماعی نوعی اختلاف و بی اعتمادی و ترس و هیجان های کاذب و اضطراب در حیات اجتماعی و خانواده ها ظاهرمی شود. نابسامانی اجتماعی و ناامنی اجتماعی هم قطعا در تخلفات فردی، بی توجهی به ضوابط یا بزهکاری تاثیر منفی خواهد گذاشت.
البته، گزارش این گونه انحرافات اجتماعی توسط رسانهها، چنانچه با تحلیل و تبیین آسیب های آنها و به منظور حفظ جامعه از گسترش انحرافات صورت گیرد، امری مفید، بلکه ضروری است که ضمن افزایش آگاهی مخاطبین رسانهها، موجب میشود، که رفتار اجتماعی خود را براین اساس تنظیم نمایند و از پیامدهای کجرویهای اجتماعی در امان باشند. آنها باید در کنار ذکر حوادث، به جنبه عبرت آموزی حوادث جهت پیشگیری از وقوع انحراف توجه داشته باشند و در این راستا، به تحلیل انحرافات و راه های مبارزه با آن و شیوه های جایگزینی مثبت آنها اشاره نمایند و اگر به صرف نقل و ذکر انحرافات اکتفا شود، افزایش دامنه و نوع کارکردهای منفی رسانهها دور از انتظار نخواهد بود. .(فیروز بخت، 1380)
اما این یک سوی قضیه است و رسالت رسانه ها و بالاخص مطبوعات در آگاهی بخشی و همچنین هشیار سازی و ایجاد آمادگی اجتماعی و فردی در مواجهه با نا امنی های فوق الذکر طرف دیگر این بحث است. به بیان دیگر، محقق در این اثر می کوشد به تبیین هر دو سوی این مساله بپردازد.
3-1- اهداف تحقیق
هدف کلی این تحقیق، عبارت از تبیین رابطه احساس امنیت شهروندان تهرانی و مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها می باشد.
سایر اهداف این تحقیق عبارتند از :
1ـ شناخت میزان عدم احساس امنیت ناشی از عملکرد رسانه ها از دید شهروندان تهرانی
2ـ سنجش میزان بروز جرائم مختلف در شهر تهران از دید شهروندان؛
3ـ سنجش ابعاد عوامل تامین کننده امنیت در بین مردم شهر تهران؛
4ـ سنجش میزان تاثیر گذاری عوامل ایجاد کننده امنیت بر میزان احساس امنیت شهروندان تهرانی؛
5- بررسی میزان اعتماد و توجه شهروندان تهران به مطبوعات و تاثیر این اعتماد در احساس امنیت شهروندان.
6- بررسی میزان استفاده و بهره مندی شهروندان تهرانی از مطبوعات و تاثیر آن در احساس امنیت یا ناامنی شهروندان.
7ـ مقایسه تطبیقی وضعیت گروههای مختلف جامعه مورد مطالعه به تفکیک سن، جنس، وضعیت تاهل، تحصیلات، میزان درآمد و قومیت در ارتباط با متغیر وابسته مورد مطالعه.
4-1-سئوالات تحقیق
- آیا بین احساس امنیت شهروندان تهرانی و میزان مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها رابطه وجود دارد؟
- آیا بین آگاهی شهروندان تهرانی و میزان مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها رابطه وجود دارد؟
- آیا بین میزان توجه و اعتماد به مطبوعات کشور و احساس امنیت اجتماعی رابطه وجود دارد؟
- چه میزان از احساس امنیت و یا آگاهی شهروندان تهرانی مرتبط با عملکرد روزنامه هاست؟
- آیا بین میزان استفاده و بهره مندی شهروندان تهرانی از مطبوعات و تاثیر آن در احساس امنیت شهروندان تهرانی رابطه وجود دارد؟
- و آیا برجسته سازی موضوعات و مطالب پیرامون ناامنی توسط مطبوعات، موجب ایجاد احساس ناامنی در عموم شهروندان شده است؟ به عبارتی آیا انعکاس حوادث و جرائم اجتماعی در مطبوعات کشور، منتهی به ایجاد احساس ناامنی در عموم شهروندان شده است؟
5-1. فرضیات تحقیق
1- بین احساس امنیت شهروندان تهرانی و میزان مطالعه اخبار جرائم روزنامه ها رابطه وجود دارد.
2- بین میزان استفاده و بهره مندی شهروندان از مطبوعات و احساس امنیت اجتماعی آنها رابطه وجود دارد.
3- بین استفاده از منابع واحساس امنیت رابطه وجود دارد.
4- بین میزان آگاهی شهروندان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
5-بین جنس پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
6-بین وضعیت اشتغال پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
7-بین تحصیلات پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
8-بین سن پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
9-بین درآمد پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
10-بین وضعیت تاهل پاسخگویان و احساس امنیت رابطه وجود دارد.
div style="margin:5px auto;padding:5px;min-width:300px;max-width:500px;border:1px solid #a9a9a9 !important;background-color:#ffffff !important;color:#000000 !important;font-family:tahoma !important;font-size:13px !important;line-height:140% !important;border-radius:5px;" dir="rtl">
<div style="font-size:14px;font-family:tahoma;color:navy !important;padding:5px;margin:0px;"><a style="color:navy !important;text-decoration:none !important;font-weight:bold;" href="http://payanname4u.sellfile.ir/prod-392728-پایان+نامه+رسانه+ها+،+جرائم+اجتماعی+و+احساس+امنیت+و+آگاهی.html?r=19343"> پایان نامه رسانه ها ، جرائم اجتماعی و احساس امنیت و آگاهی </a></div>
<img src="http://payanname4u.sellfile.ir/prod-images/392728.jpg" border="0" align="right" width="120" style="padding:3px">
<p> </p><p> </p><p> </p><p> </p><p> </p><p><br />فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)<br /><br />تعداد صفحات:143</p><p><strong><span style="color: #0000ff;">عنوان پایان نامه:</span></strong><br /><br /><strong><span style="color: #0000ff;">رسانه ها ، جرائم اجتماعی و احساس امنیت و آگاهی</span></strong><br /><br /><strong><span style="color: #0000ff;">(تاثیر انعکاس جرائم اجتماعی د ...<br clear="both">
<div style="border-radius:3px;border:1px solid #0066aa;font-size:20px;font-family:arial;color:#ffffff !important;padding:5px;margin:0px;background-color:#0066cc;width:100px;margin:5px auto;text-align:center;"><a style="color:#ffffff !important;text-decoration:none !important;font-weight:bold;" href="http://payanname4u.sellfile.ir/prod-392728-پایان+نامه+رسانه+ها+،+جرائم+اجتماعی+و+احساس+امنیت+و+آگاهی.html?r=19343"> دریافت فایل </a></div>
</div>
انسانیت و جرائم علیه آن
مقدمه
به تازگی در فرانسه مردی در زندان مرد که متهم بود چهل و چند سال پیش به مدت دو سال عامل کشتار, شکنجه و قتل عام اهالی لیون بوده است. یک آلمانی اصیل برخاسته از رایش سوم و غرق شده در تخیلات و اوهام ناسیونال سوسیالیسم آلمان و ابر مرد هیتلر یکی از هزاران عوامل تفکر افراطی و جاه طلبانه رایش و خود یکی از دهها قربانیان شیفته رژیمی که سوداگری مرگ دیگران را تبیلغ می کرد و مدعی سردمداری و سروری عالم بوده, مردی که به هنگام پیروزی فراموش کرده بود که زمان فراموش نمی کند و به دنبال سالها انتظار در سن هقتاد و چند سالگی در پپشت دیوارهای زندان حبابهای تخیلات او را مرگ نابود کرد, و باز به تازگی گفتگو از کسان دیگری که نه در قفس زندان بلکه بر مسند قدرت, متهم به تجاوز به انسان و حریم انسانیت اند.
اینکه در عصر ما یکیابر دیگر جرایم علیه انسانیت مطرح می شود: بمبارانهای شیمیایی مردم بیگناه وفروریختن بمب بر خانه های مسکونی, کشتارهای دسته جمعی همه نشان از جرایمی هستند که از طرفی می توانند به دلیل برخورد با وجدان جامعه بشری موضوع بحثهای اخلاقی و عاطفی باشند و از طرف دیگر به واسطه قرار گرفتن در محدوده حقوق جزای بین الملل موضوع تحلیلهای حقوقی فراوان گردند که گرچه در قسمت اول بسیار گفته و نوشته شده اما در قسمت دوم لزوم دقت در جنحه های حقوقی واجتماعی آن بیشتر ضروری است.
در حقوق جزای داخلی به جرایم علیه اشخاص توجه فراوان شده است و در مجموعه های قوانین و مقررات جزایی به اینگونه جرایم دقت کرده اند اما جرایم علیه انسانیت در مفهوم خاص خود اصلاحی است که در اساسنامه دادگاه نورمبرگ برای محاکمه جنایتکاران و بزهکاران علیه انسانیت به کار گرفته ده است.
توجه به اینگونه حرایم با دقت در این نکته که انسانیت را در مفهوم شناخت عام بشری مورد آسیب وخدشه قرار می دهد نیاز به تفکری مجدد درمفاهیم جرم از سویی و انسانیت از سوی دیگر دارد, مفاهیمی تقریباً روشن از نظر جرم و مبهم از نظر انسانیت. در وهله اول شناخت این مفاهیم به شکل تجریزی و در وهله دوم ترکبی این دو از نظر آگاهی بر حدود و ثغور جرایم ضروری است.
قسمت اول _ شاخت مفاهیم جرم و انسانیت
قسمت دوم _ حدود و قلمرو جرایم علیه انسانیت
قسمت 1
ناخت مفاهیم جرم و انسانیت
به لحاظ آشنایی با مفهوم جرایم علیه انسانیت در وهله اول باید جرم نه از باب تعریف قانونی که بسیار در آن بحث دشه بلکه از نظر تحلیل روان _ اجتماعی ان بررسی گردد و در ثانی باید مفهوم انسانیت مورد دقت قرار گیرد.
بند اول:
جرم
اعمال انسان تحت تاثیر کششهای درونی و فشارهای بیرونی اتفاق می افتد. غالباً کششهای درونی را به واکنشهای روانی ادمی در قبال کنشهای مختلف تعبیر می کنند و فشارهای بیرونی را به جبرهای پیچیده اجتماعی که انسان را از کودکی در بر می گیرد پیوند می زنند.
این هر دو در تکوین فعل آدمی یا ترک فعل او موثر است. انسان رفتار خود را با توجه به تعادلی که میان آن کششها و این جبرها ایجاد می کند هماهنگ می سازد و یا بهتر بگوییم ناچار از این هماهنگی است چه در غیر این صورت به اصطلاح جرم شناسان حاشیه نشین جامعه می شود و در متن اصلی نقشی پیدا نمی کند, پس از هماهنگی فرد تطبیق به هر دلیل و باوری که باشد. ناهماهنگی در حقیقت عدول آگاه فرد از معیارهاست که اگر در شکلی محدود, متعارف و فاقد لطمه و آسیب (لااقل به ظاهر امر) به جامعه باشد عمل را ضد اخلاقی, مخالف با وجدان و ضد اجتماعی نشان می دهد مشروط بر آنکه جامعه آسیبها را آنچنان جدی تلقی نکند که تنبیه موثر و شدیدی را برای مرتکبین ضروی تشخیص دهد. در صورت اول نکوهش و سرزنش با پند و اندرز پاسخگوی ناهماهنگی است: پدری فرزند دروغگوی خود را سرزنش می کند, معلمی شاگرد تنبل خود را اندرز می دهد و مدیری کارمند فراری از کار را توبیخ می نماید. نه سرزنش پدر, نه اندرز معلم و نه توبیخ مدیر هیچ یک مجازات نیستند گرچه فرزند و شاگر و کارمند هر یک به نوعی بامعیارهای اجتماعی که دروغ را بد می داند, تنبلی را نکوهش می کند و کم کاری را ناپسند می شمارد ناهماهنگی نشان داده اند. اما چنانچه جامعه فراتر از این مسایل به ناهماهنگیهای بنگرد و وجود و حیثیت انسانی را دستخوش آنچنان لطماتی ببیند که پاداش آنها باید به دلیل تجاوز به حریم انسان شدید باشد تنبیه موثری را برای ناهماهنگان در نظر می گیرد که اصطلاحاً این تنبیهات را مجازات می گویند در این صورت عمل فاعل را جرم می نامند و آن را فعل یا ترک فعل قابل مجازات می شناسند. بی آنکه در این تعریف به انگیزه های وقوع جرم اشاره کنند و یا به علتهای آن بپردازند, در این حال جرم در حقیقت ارزشها را دستخوش آسیب ساخته به معیارهای اجتماعی صدمه وارد کرده و موجب گسیختگی علقه های اجتماعی شده است مجازات مجرم تلاشی است برای استقرار تعادلی که با جرم دچار نوسان شده و جامعه انسانی را جریحه دار کرده است و انسانیت در نتیجه این یورش قربانی گردیده است.
بند دوم
انسانیت
انسانیت مصدر جعلی از انسان است, تعریف انسان در وهله نخست جنبه عینی وجود او را متبادر به ذهن می کند و در گام بعدی ذهنیت انسان در ارتباط با مفهوم ذاتی او مشخص می گردد. وقتی با شما در مورد الف صحبت می کند بلافاصله اگر او را بشناسید تصویر خارجی وی در نظرتان مجسم می شود, ادراکات هماهنگ بعدی از شناخت الف تصویر شخصیت او را به دست می دهد این شخصیت جدا از هیات مورد شناسایی شما نیست, بهتر بگوییم جنبه عینی انسان وجود خارجی اوست, آن چیزی که می بینیم و می توانیم لمس کنیم, موجودی که روی دو پا می ایستد, دارای ویژگیهای خاص جمجمه خویش است و به قول فلاسفه وجود متفکر است که با منطق سرو کار دارد.
اما این موجود متفکر و منطقی چگونه به منطق دست یافته و از آن بهره برده است؟ پاسخ را باید در ذهنیت انسان که ناشی از سیستم مغزی اوست جستجو کرد. مغز با دریافت داده های خارج و تنظیم آنها به نحو مطلوب (و البته در شرابطی ممکن و با توجه به عدم اخلال ارگانیسم ) به مرور زمان ذهنیت انسانی را می سازد و این ذهنیت به ارزیابی مسایل و داده ها می پردازد و باز داده های جدید کسب و ارزیابیهای تازه ای به وجود می آید, شرایط روانی و جبرهای اجتماعی ماده قضاوت فرد را نسبت به خود و محیط ایجاد می کنند در حالی که خود این داده ها از محیط و شریاط خاص فرد متاثر شده اند؛ به هر حال ذهنیت با معیارهای مختلفی آشنا می شود و به تدریج معیارهای مشترکی با ذهنیت دیگران پیدا می کند, معیارهای مشترک صرفنظر از تعریف, عمق, بعد, شرایط زمانی و مکانی ونوعشان (که تاثیر هر یک را بدواً تحلیلی و آنگاه ترکیبی می توان بررسی کرد) عناوینی را به خود می گیرند که گرچه در همه عالم به یکسان تفسیر نمی شوند اما به دلیل اشتراک معنوی در جهات مختلف به اشتراک لفظی می رسند. بدین تعبیر انسان در این اشتراک موجودی است متفکر , مسئول , خیر خواه و نه موجودی فاقد تفکر, بی بند و بار و طالب شر و بدی, چنین موجودی در مورد مسایل به تعمق می نشیند, خود را در قبال خود, خداوند و دیگران مسئول می شناسد به ارزشهای فردی خود و دیگران احترام می گذارد, ستمگری را نفی می کند و ستمکشی را تحقیر می نماید, آزادی را دوست دارد و خیر را برای خود و دیگران جستجو می کند, شرور نیست و پلیدی را نمی پسندد و خلاصه علیرغم تفسیرهای موسع این مفاهیم از ناحیه پردازان, در حد توان خویش و با توجه به استعمال این مفاهیم در مواضع عرفی خود (چه در یک جامعه معین و چه در جوامع مختلف) سعی می کند تا انسان باشد و انسانی فکر کند. انسان بودن و انسانی فکر کردن و یا به تعبیر دیگر انسانیت با وجود تفسیر پذیری مفاهیمی تازه نیستند. بدیهی است فرهنگ جوامع مختلف تعاریف کم و بیش متنوعی از انسانیت می دهند, اما همچنانکه گفته شد وجوه مشترک این تعاریف در آن حد متعارف و منطقی قابل رویت است که بتوان تعریفی از انسانیت داد و آن را جلوه پسندیده کششهای متعالی آدمی به سوی کمال شناخت. مقصود از این کششهای متعالی مجموعه داده های مورد قبول متعارف اخلاقی اکثریت جوامع انسانی است بی آنکه موارد استثنایی نادیده انگاشته شود. انسانیت در این تعریف سخن شیرین و جذابی برای خوشامد دیگران نیست, واقعیت جاندار زمانه و گویای سیر آدمی به سوی کمال است. شتابان از کنار آن گذاشتن و دل به نام آن خویش داشتن بی آنکه سر در قدمش نهادن و عبادتش کردن, آرام آرام به قربان فرستادن اوست, کاری که در زمانه ما به آسانی انجام می پذیرد, به سادگی فروریختن دیواری و شکستن شیشه ای.
قسمت 2
حدود قلمرو و جریام علیه انسانیت
رفتارها و روابط انسانی افراد در جامعه غالباً بر دو محور رفتارهای عاطفی و روابط حقوقی دور می زند. انسان در رفتارهای عاطفی خود نسبت به دیگران محبت می ورزد, مهربانی می کند, خشمگین روابط افراد از این حیث است؛ اما انسان با دیگران روابط حقوقی نیز ایجاد می کند, خانه ای نی خرد یا می فروشد, بستانکار و بدهکار می گردد و نیز اعمالی انجام می دهد که گاه عنوان جرم می گیرد و برای آن مجازات تعیین می شود. این روابط که به هر حال چندان جدا از روباط دسته اول نیستند اگر در قالبهای مشخص حقوقی قرار گیرند روابط حقوقی افراد را معین می کنند. این روابط هم می توانند موضوع بحث در حقوق داخلی باشند و هم در حقوق بین الملل. مطالعه در حقوق داخلی در زمینه این روابط غالباً ساده تر است زیرا مقررات داخلی بیشتر مدون و قابلیت اجرایی آنها زیادتر است در حالی که در حقوق بین الملل قواعد و مقررات به دلیل عرفی بودن آنها دستخوش تعبیرها و تفسیرها طبق سلایق مختلف دولتها, مقتضیات و اوضاع و احوال می گردد. بدین لحاظ قلمرو و جرایم علیه انسانیت در حقوق داخلی با آنچه در حقوق بین الملل با آن برخورد می شود تفاوت دارد.
بند اول
قلمرو جرایم علیه انسانیت در حقوق داخلی
در حقوق داخلی بحثی از انسان و انسانیت نشده است ولی تجاوز به حریم انسانیت با ایجاد قواعد و مقرراتی که ارزشهای انسانی را حراست کنند مدنظر قرار گرفته است.
احترام به تمامیت جسمی و روانی فرد و همچنین حیثیت, آبرو, مال و ناموس او به عنوان ارزشهای شناخته شده در جوامع مختلف به اشکال گوناگون مورد توجه قرار گرفته است, همچنین احترام به تعهدات و قراردادهای ناشی از روابط افراد چنانچه بر مبنای قانونی و صحیح تنظیم گردیده باشند میزان ارزش در جامعه هستند.
مساله ارزش را معیارهای اجتماعی مشخص می کند که البته این معیارها نمی توانند دور از زیربنیادهای جسمی و روانی افراد باشند. جایگزینی در گروه و در اجتماع معیار اجتماعی است, اما افراد دارای هوش بیشتر و ادراک دقیقتر ساده تر به این جایگزینی می رسند. البته خصوصیات این ارزشها در ارتباط باساختارهای روانی_ اجتماعی جوامع مختلف تفاوتهایی گاه اندک و گاه چشمگیر دارد. ولی به هر حال چون هر جامعه ای با ارزشهای خاص خود زندگی می کند لذا معیارها را باید حسب مقتضیات و تحولات کمی و کیفی آن جامعه سنجید . بحث در ارزشها به شناخت نسبی جامعه می انجامد, اما در جمع می توان گفت علیرغم گونه گونی جوامع مختلف, نژادهای متنوع و اندیشه های متفاوت, انسان در کلیاتی مفاهیم ارزشها را یکسان تلقی می کند. انسان در آینه بزرگ انسانیت با قضایا به نحو منصفانه تری برخورد می کند ود رغیر آن راه جدول در پیش می گیرد. تجاوز به این ارزشهاست که در حقوق داخلی عنوان جرم می گیرد و برای آن مجازات یا قادامات تامین تعیین می گردد و آسیب پذیری اجتماعی را محدود می کند اما این قوانین بیشتر ناظر برفرزند نه بر اجتماع. در قوانین جزایی آسیب به جان پاداشی سخت دارد, تجاوز به مال افراد مجازاتهای شددی طلب می نماید وهتک حیثیت و آبروی افراد با کیفرها یمناسب جبران می گردد. در این جرایم علی الاصول وجدان اجتماعی به شکل محدود آسیب می بیند, جامعه گاه حتی از وقوع اینگونه جرایم آگاه نمی شود
تعداد صفحه :21
موضوع: مسمومیت با الکل و روابط آن با ارتکاب جرائم
بعقیده پرفسور تار دیو استعمال سموم عملی است فیر طبیعی و اگر جانیان احمقان و بی مبالاتان وجود نداشتند اطلاع بر مسمومیت و علائم آن در علم طب وجود خارجی نداشت ولی بعقیده پرفسور بالتازا همانطور که ضرب و جرح ضایعاتی تولید می کند که بدن باید در مقابل آنها دفاع و ضایعه را مرمت نماید در مسمومیت نیز همین امر وجود دارد. بخصوص که میکروبها هم در بدن سمومی ترشح می کنند و در مقابل هر یک بنحوی خاص دفاع مینمایند پس وقوف بر مسمومیتها چه از نقطه طب عمومی چه از نظر پزشکی قانونی لازم و دارای اهمیت است .
قانون مجازات عمومی ایران ماده 170 میگوید: مجازات مرتکب قتل عمدی اعدام است و ماده 176 چنین می گوید: هر کس عمدا بدیگری داروی سمی یا مشروباتی بدهد که موجب قتل یا مرض یا عجزاواز کار گردد مثل آن است که بواسطه جرح یا ضرب موجب آن شده ابشد و همان مجازات را خواهد داشت .
مواد فوق در واقع مانند واد 30 و 317 قانون مجازات فرانسه است که ضمنا تعریف مسمومیت را هم نموده است بهر حال ماده 170 قانون مجازات قتل عمد را اعدام می داند و بدون ذکر علت قتل .
بنابراین مسموست عمدی را نیز شامل است و ماده 176 دادن داروها و مشروبات را مانند ضرب و جرح دانسته یعنی در صورتیکه دارو و مشروبات کشند باشند و قصد کشتن نداشته باشند ولی منتهی بقتل شده باشند مرتکب از سه تا ده سال محکوم به حبس با اعمال شاقه خواهد شد و اگر دارو کشنده باشد یاقصد قتل داشته باشد مرتکب در حکم قاتل عمدی و مجازات آن اعدام است و اگر دادن داروها و مشروبات منتهای بقطع یا نقصان یا شکستن یا از کار افتادن عضوی از اعضا یا منتهای به بیماری دائمی یا فقدان یکی از حواس گردد مرتکب به دو تا ده سال حبس مجرد محکوم خواهد شد و اگر دادن داروها و مشروبات موجب مرض یا سلب قدرت کار کردن در مدتی زائد بر 20 روز گردد مرتکب به 6 ماه تا یک سال حبس تادیبی محکوم خواهد شد و اگر موجب مرض یا سلب قدرت کار کردن در مدتی کمتر از 20 روز گردد مرتکب به 11 روز تا ده ماه حبس تادیبی محکوم خواهد گردید .
از نقطه نظر پزشکی قانونی در مسمومیتها سه مطلب مورد توجه است:
1-تعیین وجود سم در بدن شخص مظنون به مسمومیت
2-تعیین ضایعاتی که سم مذکور در اعضا و نسوج مختلفه بدن تولید می کند .
3-تعیین اینکه عوارض حاصله مربوط بسم مذکوره بوده یا نه .
در قسمت اول کار مهم مربوط بشیمی و آزمایشههای مخصوص می باشد که در بعضی موارد نسبتا آسان است مثلا وجود سمی بخوبی بواسطه فعل و انفعالات شیمیائی ثابت می گردد و در بعضی موارد بسیار مشکل است. مخصوصا اگر کالبد شکافی و آزمایشهای شیمیائی مدتی پس از مرگ انجام گرفته و عفونت و پوسیدگی شروع شده باشد .
در قسمت دوم اطلاعات حاصله نتیجه تجربیاتی است که با سموم در یدن حیوانات شده با تشریحی که از سموم بعمل آمده که قصد خودکشی داشته و سم استعمال شده معلوم نبوده است .
در قسمت سوم پزشکی قانونی از نتایج حاصله از آزمایشهای شیمیائی و امتحانات نسجی و ضایعات تشریحی و علائم مرگ و آنچه که عملا و علما بر او ثابت می شود باید در گزارش خود بطور قطع و یقین ذکر کند و درباره آنچه که با وجود آزمایشات دقیق مشکوک باقی می ماند حق ندارد بطور قطع و یقین اظهار نظر نماید.
نوشابه های الکلی
اگر در بحث مسمومیت سخن از نوشابه های الکلی به میان می آوریم از آنجهت است که این سهم مهلک موجب بروز بسیاری از حوادث ناگوار و جنایات هولناک می شود .
و اگر آنرا در فصل پزشکی قانونی جا داده اند از آن نظر است که نوشابه های الکلی پس از استعمال سریعا جذب خون می شوند و خون در مسیر خود مغز و مغز حرام را نیز بی نصیب نمیگذارد و در نتیجه عمل سلسله اعصاب رو به ضعف میرود و کف نفس که ارادی بوده و منشا شرم و حیا در انسانی است و مانه از بروز اعمال وقیحانه است از کف بدر می رود بعبارت دیگر الکل عالیترین اعمال مغزی یعنی اعمال توقفی را فلج مینماید. و انسان را بهمان سیرت و منش اولیه خالی از ملکات و فضائل اکتسابی و بری از دانش و بینش که سالیان دراز در راه کسب آن مرارتها کشیده نمودار می سازد .
شخصیت حقیقی انسان که بوسیله شرم و حیا بر روی آن سرپوشی بوده و خویشتن داری افسار و مهار آنرا بدست دستگاه مرکزی اعصاب سپرده بود با ضعیف شدن این فرمانده لجام گسیخته خود را همچنانکه هست نشان می دهد .
تعداد صفحات: 24
موضوع : مسئولیت کیفری در قلمرو جرائم مطبوعاتی
مقدمه:
دخالت افراد متعدد در تحقق پدیده مجرمانه مطبوعاتی (نویسنده، صاحب امتیاز، مدیر مسوول، سردبیر، خبرنگار و … باعث پیچیدگی موضوع مسوولیت کیفری (مباشرت، شرکت و معاونت) در حقوق ایران شده است.
به علاوه حضور هیأت منصفه در رسیدگی به جرایم مطبوعاتی جهت احراز تقصیر متهم و نیز تعدد مراجع قضایی در کشور (دادگاههای عمومی، انقلاب، نظامی و ویژه روحانیت) و سایر ویژگیهای دادرسی مطبوعاتی (نظیر علنی بودن، توقیف موقت، دستور موقت و …) باعث اهمیت خاص مقوله چگونگی پاسخها در قلمرو پدیده مجرمانه مطبوعاتی شده است.
به دلیل تعداد افرادی که در تهیه و نشر مطبوعات دخالت دارند، بررسی مسوولیت کیفری آنان در این قلمرو همراه با پیچیدگی بیشتر و مستلزم نظریههای خاص است؛ چنانکه این قلمرو اقتضای داشتن آیین دادرسی ویژهای نظیر علنی بودن رسیدگی و حضور هیأت منصفه را نیز دارد.
مسوولیت کیفری در قلمرو جرایم مطبوعاتی
مسوولیت کیفری عبارت است از: «الزام به جواب دادن از نتایج اعمال بزهکارانه و تحمل مجازاتی که از طرف قانون برای آن پیشبینی شده است؛ پس مسوولیت یکی از عناصر متشکله جرم نبوده بلکه اثر و نتیجه قضایی آن است».(1) در اکثر جرایم مرتکبین یک جرم در زنجیره مباشر، شریک و معاون به سادگی قابل تشخیص هستند، در حالیکه طبع خاص جرایم مطبوعاتی که مستلزم دخالت افراد متعدد (نویسنده، صاحب امتیاز، مدیر مسوول، سردبیر، خبرنگار، حروفچین، ویراستار، چاپکننده، ناشر، توزیعکنند) در تحقق آنهاست، باعث پیچیدگی موضوع مسوولیت کیفری در این قلمرو شده است.
ابتدا به بررسی نظریههای موجود در این مورد و سپس به بررسی سیر تاریخی و تحولات قانونگذاری در این خصوص میپردازیم و در نهایت مسوولیت کیفری در جرایم مطبوعاتی را بر اساس قوانین جاری بررسی خواهیم نمود.
الف) نظریههای مسوولیت کیفری در قلمرو جرایم مطبوعاتی
در خصوص چگونگی احراز مسوولیت کیفری مرتکبین جرایم مطبوعاتی، سه نظریهی «مسوولیت جمعی (تضامنی)»، «مسوولیت ترتیبی» و «مسوولیت شخص واحد» ارائه شده است.
بر اساس نظریه مسوولیت «جمعی یا تضامنی»(2) تمام کسانی که به نحوی از انحا در نوشتن، چاپ، انتشار و توزیع مطلب مجرمانه (مطبوعاتی) دخیل هستند، با عناوین مباشر، شریک و معاون جرم مطبوعاتی مورد تعقیب قرار میگیرند. مطابق این نظر، اگر دو عنصر نوشته مجرمانه و انتشار آن، علت تحقق جرم مطبوعاتی باشد. باید تمام افراد مؤثر در این علت، اعم از نویسنده، صاحب امتیاز، مدیر مسوول و … دارای مسوولیت کیفری باشند. این نظریه سادهترین نظریه موجود در این زمینه و مطابق قواعد کلی مسوولیت کیفری است و اولین بار در «تدوین ماده 24 قانون 17 می 1819 فرانسه مورد توجه قرار گرفت».(3) اگرچه با پذیرش این نظریه و ایجاد احساس مسوولیت در افراد دخیل در چاپ، نشر و توزیع مطبوعات، دفاع جامعه بهتر تضمین میشود، اما از این لحاظ که هیأت تحریریه و توزیعکنندگان مطبوعات به طور دائم در معرض خطر تعقیب کیفری قرار میگیرند، مخل آزادی مطبوعات است و موجب خودسانسوری، تورم کار دستگاه قضایی و انجام محاکمات متعدد مطبوعاتی به دلیل انتشار یک مطلب مجرمانه در مطبوعات میگردد.
در نظریه «ترتیبی»(4) برای احراز مسوولیت کیفری مرتکبین جرایم مطبوعاتی، سلسله مراتب تعیین شده است. به این معنا که نویسنده مطلب به عنوان مسوول اصلی در طبقه اول، مدیر و ناشر در طبقه دوم و سایر افراد دخیل در امر چاپ و نشر (چاپکننده، حروفچین، توزیعکننده و … ) در طبقات بعدی قرار میگیرند. در این نظریه به جز نویسنده که به عنوان مسوول اصلی قابل تعقیب است، مرتکبین دیگر تنها در صورتی تحت تعقیب قرار میگیرند که در طبقه مقدم آنان کسی دستگیر نشود.
در قانون مطبوعات بلژیک که قانون اساسی مشروطه نیز در این زمینه تا حدودی از آن ملهم بود، این نظریه به این شرح پذیرفته شده بود: «هر گاه نویسنده یک مقاله مجرمانه معلوم باشد و در قلمرو این کشور مقیم و اقامتگاه معلوم داشته باشد، فقط نویسنده تعقیب میشود و نویسنده نه فقط به عنوان مرتکب اصلی شناخته میشود، بلکه فقط او به تنهایی مسوول جرم است و لاغیر؛ مدیر و چاپ کننده و توزیعکننده در مرحله دوم و سوم و چهارم مسوولیت قرار گرفتهاند و در صورتی که مسوول هر مرحله مسوول طبقه قبلی خود را معرفی کند، از تعقیب معاف است».
تعداد صفحات: 54