فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:148
فهرست مطالب:
فصل اول طرح مسأله (کلیات) 1
مقدمه 2
مفهوم سازی: جهانیشدن 5
تعریف جهانی شدن 6
مطالعه جهانی شدن در سطح فرد 12
دلایل تأکید بر ارتباطات اینترنتی 20
پرسش تحقیق 24
فصل دوم چارچوب نظری 25
مقدمه 26
نظریه دو جهانی شدنها 26
جهان مجازی و پایگاه فلسفی آن 31
عبور از نظریه پوپر 37
تجمیع نظری 40
نحوه رسیدن از فرد جهاننگر به جماعت جهاننگر 48
فصل سوم روش تحقیق 60
مقدمه 61
نحوه جمع آوری ویژگیهای افراد متصل برای تنظیم پرسشنامه 63
معرفی روش پیمایش برخط 66
بررسی استفاده از پرسشنامه برخط 68
تعریفهای عملیاتی برای ساخت پرسشنامه 70
مقیاس نگرش سنجی لیکرت 74
نمونهگیری 75
مطالعه مقدماتی 76
فصل چهارم بررسی و تحلیل دادههای جمعآوری شده 78
مقدمه 79
تحلیل عاملی و دستهبندی دوباره گویهها 80
جنسیت پاسخگویان 82
سن پاسخگویان 83
تحصیلات پاسخگویان 84
کانالهای ارتباطی پاسخگویان 85
رسانه اصلی مورد استفاده پاسخگویان 86
ساعات حضور پاسخگویان در اینترنت 88
تعداد دوستان پاسخگویان در جهان واقعی و مجازی 89
نوع عضویت پاسخگویان در گروههای اینترنتی 90
جهاننگری سیاسی-حقوقی پاسخگویان 92
جهاننگری اجتماعی-فرهنگی پاسخگویان 94
جهاننگری اقتصادی پاسخگویان 96
جهاننگری پاسخگویان 98
رابطه جهاننگری پاسخگویان و ساعات حضور آنها در اینترنت 100
رابطه جهاننگری پاسخگویان و نوع عضویت آنها در گروههای اینترنتی 102
رابطه جهاننگری پاسخگویان و سن آنها 105
فصل پنجم نتیجهگیری 108
پیشنهاد برای مطالعات بعدی 118
منابع 119
کتابنامه منابع فارسی 120
کتابنامه منابع لاتین 125
پیوستها 128
تحلیل روانکاوانه جهانی شدن 129
فرد مناسب این فضا 141
نمونه پرسشنامه برخط 146
چکیده
پایاننامه حاضر به بررسی در تلاش است که جهاننگری ایرانی را در عصر جهانی مورد سنجش قرار دهد. در واقع این تحقیق، قصد دارد نگرش ایرانیان را بسنجد و مشخص کند که ایرانیان از چه میزان جهاننگری در سه حوزه سیاسی-حقوقی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی برخوردار هستند.
جهت دست یافتن به این هدف، از نظریه "دو جهانی شدنها"ی "عاملی"، پنج مشخصه جماعتهای معاصر از "عاملی"،و طیف نگرش سنجی لیکرت بهره گرفته شده است.
از آنجا که نگرش سنجی ابزاری جهت پیمانه کردن نگرش افراد است، با استفاده از نظرات "گرانیک و لیمی"، مسیری جهت حرکت از افراد به سوی جماعتهای جهاننگر طی خواهیم کرد.
مقدمه
هدف اصلی این تحقیق مطالعه "نگرش ایرانیان به جهانی شدن" در فضای دوجهانی شده جدید است. پدیدهای که قدرت اخیر خود را مدیون ارتباطات همزمان، افزایش قدرت انتخاب و "آگاهی از دیگری منتج به توافق بین ذهنی" است(هلد،2002: 29). این تحقیق با تکیه بر "پارادیم دو جهانی شدنها" (عاملی، 1382،1383الف، ب، ج) برای پرداختن به جهان گرایی ایرانی که در پیوند ارتباطی با فضای واقعی صرف و فضای واقعی مجازی میباشد، ابتدا مفهوم جهانی شدن را مورد توجه قرار میدهد و سپس دست به کار فراهم آوردن مبنایی نظری برای توصیف نحوه تعامل این دو فضا به واسطه انسان جهاننگر میشود.
این تحقیق میکوشد روشن کند که آیا دسترسی و دستیابی به منابع معنایی جدید به یاری سامانههای ارتباطی نوین، منجر به تغییر نگرش افراد به مقولههای شناختی-هویتی و یا بازبینی، بازتعریف و بازسازی هویتهای متناسب با شرایط جهان شبکه ای شده است یا خیر.
برای نیل به این اهداف، تلاش خواهد شد عناصر وصف کننده دنیای بین الاذهانی جهان نگر را استخراج و سپس بررسی کند که آیا این صفات نگرشی در بین ایرانیان نیز وجود دارد یا خیر. اما به لحاظ محدودیت روشی، این مطالعه، نقطه آغاز خود را افراد قرار داده است. سپستر این نگرشها در حوزه های سیاسی-حقوقی، فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی بررسی خواهند شد.
اگر قرار باشد پیش بینی هربرت مارشال مک لوهان ، در سال 1964 مبنی بر اینکه تا پنجاه سال دیگر عصر الکترونیک مسلط خواهد شد و آگاهیهای انسان در مورد فناوریهای جدید هیچ رازی را سرپوشیده باقی نخواهد گذاشت (مک لوهان، 1377: 175) درست باشد، و اگر بنا باشد که به گفته مایکل هایم ، تا سال 2015 کارها در حیات مجازی به پیش زمینه زندگی روزانه تبدیل شود (1998: 48)، هنوز چند سالی زمان داریم تا رازهای نامکشوف این فضای جدید را کشف، بررسی و درک کنیم. فضایی که در آن مردم شبکهای شده "به طور فزایندهای زبان و شیوه زندگی در واقعیت مجازی را وارد زندگی روزمره خود میکنند" (همان: ix)
ضرورت این اکتشاف البته به گمان بسیاری از واقع گرایان -به عنوان نحلهای از نظریه پردازان جهانی شدن- به شکل اغراق شدهای در بیان آلوین تافلر در کتاب شوک آینده (1984) آمده است. تافلر در این کتاب ضمن استقبال از این انقلاب دیجیتالی معتقد است در صورتی که به این انقلاب نپیوندیم، زیر چرخهای تاریخ مچاله خواهیم شد.
مایکل هایم، در کتاب "واقع گرایی مجازی" برای رهایی یافتن از این اتمسفر دوگانة واقعی-مجازی ضمن تاکید بر لزوم تحقیق و متعاقبا شناخت این فضا، توصیه میکند: "اگر میخواهیم نجات پیدا کنیم باید ذات دوگانه این فضای ملتهب را درک کنیم. ما باید با آن زندگی کنیم. باید بین شورِ ایدهآلیستی حیات کامپیوتری شده و واقعگرایی بیحسِ بیتغییر، تعادل برقرار کنیم. به نظر میرسد که این تعادل سختْ ایجاد، همان حرکت بر بستر واقعیت مجازی باشد." (هایم، 1998: 43)
گسترش فراگیر واقعیتمجازی، باعث شده است که بتوان مردم را به دو دسته قسمت کرد. دستهای که با این فضا آشنا هستند و عدهای که از این فضا بیگانهاند. متعاقب انفکاک و یا اتصال به این فضا، انتظار می رود دو نوع نگرش نیز بوجود آید. چراکه اساسا این دو جهان دارای خصوصیات و شرایط متفاوتی هستند و لذا هر یک مستلزم شکل گیری شیوه خاصی از حیات و نوع خاصی از نگرش هستند. این تفاوت تا به حدی است که دیوید گِلِرنتِر هشدار میدهد:" ما در آستانه برخورد و جنگ هستیم. بخشی از مردم در حال ساخت سامانههای کامپیوتری به عنوان کلیساهای جامع دوران هستند، درحالیکه سایرین کاملاً با این فضا نامأنوس و بیگانه هستند. این وضع در دل خود بزرگترین خطر تصادم فرهنگی را نهفته حمل میکند" (همان: 33).
خلقت و شکلگیری جهان مجازی به عنوان جهان هم زیست و موازیِ جهان واقعی و در یک کلام جهانیشدن در این دو فضا(عاملی، 1383)، که در آن اراده و اقدام به مصرف، تأمین کننده نیاز اطلاعاتی فرد است، پیشینهای طولانی ندارد. واترز می گوید جهان مجازی " نتیجه تعاملات فراملی است که طی 20 تا 30 سال گذشته عینیت پیدا کرده است." (به نقل از عاملی، 1383)
هر چند دیوید هلد معتقد است ردپایّ این کلیشه را میتوان در آثار بسیاری از روشنفکران قرن 19 و اوایل قرن بیستم، از کارل مارکس و سن سیمون جامعهشناس تا عالمان جغرافیای سیاسی مانند مک کیندر دنبال کرد؛ اما "واژه جهانیشدن" تا دهه 1960 و اولیل 1970 رواج آکادمیک گستردهای نیافت." (هلد و مک گرو، 2002: 1)
اما علیرغم این عمر کوتاه، جهانیشدن به یک "فرا مفهوم" تبدیل شده است که تقریباً تمام حوزههای نظری و فناورانه را متأثر کرده است، تا جایی که عاملی (1383: 2) معتقد است: "جهانی شدن، یک تجربه به مراتب ساختاریتر و فراگیرتر را [نسبت به بازنگریهای منتج از مدرنیته] به وجود آورده است که ممکن است نوعی بازسازی و حتی آغازهای جدید را در پژوهشهای آکادمیک به وجود بیاورد."
مفهوم سازی: جهانیشدن
پدیده جهانیشدن برخلاف حضور پررنگ، قابل مشاهده و غیرقابلانکار در حیات فردی، اجتماعی و آکادمیک، دارای معنای مشترکی بین بهکاربرندگان این مفهوم نیست. لذا پیش از هر گامی، در جهت احصا اجماع بین نگارنده به عنوان خوانشگر این بافت و مخاطب قصد داریم، تعریف مفاهیم کلیدی حاضر در این تحقیق مانند جهانی شدن و انواع آن را تشریح کنیم تا توافق معنایی لازم بر مفاهیم، ادامه تحقیق را معنادار کند.
تعریف جهانی شدن
همچنان که رابرتسون(1383: 61) معتقد است "اصطلاح جهانی شدن حتی در برخی محافل دانشگاهی بدون هیچ معنای مشخصی به کار میرود." لذا در انجام تحقیق در مورد جهانی شدن، پیش از هر کاری نیازمند زدودن ابهام از مفهوم جهانیشدن هستیم تا بتوان از بین برداشتها و تعاریف مختلف که هر یک بخشی از خصوصیات این پدیده درحالِشدن را مد نظر داشتهاند، یکی را عامل توافق قرار داد.
"به طور ساده میتوان گفت که جهانیشدن بر سطح در حال افزایش، دامنه رو به رشد و تاثیر پرشتاب، فزاینده و عمیق جریانها و الگوهای فراقارهای تعامل اجتماعی دلالت دارد. جهانی شدن به تغییر یا دگرگونی در سطح سازماندهی بشری اشاره دارد که جوامع دور را به یکدیگر مرتبط میسازد و دامنه دسترسی روابط قدرت در سراسر مناطق و قارههای جهان را گسترش میدهد" (هلد و مکگرو، 1382: 17)
واترز هم با بیانی مشابه، در تعریف جهانیشدن مینویسد:" جهانی شدن فرآیندی است که منجر به ضعیف شدن قیدها و مرزهای جغرافیایی و اجتماعی و قراردادهای فرهنگی میشود به حیثی که مردم نسبت به این ضعیفشدن مرزها آگاهی بیشتری پیدا میکنند". (به نقل از عاملی ب،1382)
اما آنچه که در اینجا برای ما مهم است و مایه توافق، در بیان "رابرتسون و حق خندکر " (1383: 64)به خوبی انعکاس یافته است:" جهانی شدن در اصیلترین معنای خود، از یک سو متضمن فشردگی تمام جهان و از سوی دیگر، متضمن افزایشی سریع در خودآگاهی کل جهان است. جهانیشدن معاصر، وضعیتی جهانی ایجاد کرده است که تمدنها، منطقهها، دولت-ملتها، ملتهای محدود به دولتها یا فراتر از آنها و مردم بومی را بیش از پیش ملزم میکند تا تاریخها و هویتهای خاص خود را بسازند".
این بیان رابرتسون و تاکید او بر افزایش خودآگاهی جهانی دلالت بر تغییر نگرشها دارد. به این معنی که به موازات محوشدن تدریجی مرزهای فیزیکی و جغرافیایی، آگاهی نیز از مرزهای قومی، ملی و منطقهای سابق فراتر میرود و حتی با نگاهی جهانی، به نوعی درگیر با آینده پیش روی خود میشود، عصبیتهای قومی و مذهبی کاهش مییابد، ارزشهای مشترک تحکیم میشوند، گروههای مرجع جدید شکل میگیرند، همگونیها بیش از ملی و محلی بودن، فراملی میشوند و با وساطت ماشین و تشکیلشدن شبکهها، در پی "تلهپاتی" جهانی (به نقل از عاملی، 1382 ج)، حول برخی مسایل وفاقهای جهانی ایجاد میشود و شاید در انتها به مرحلهای برسیم که در آن به باور پیتر راسل (راسل، 1995)، مغزی جهانی شکل میگیرد.
بعد از تعریف جهانی شدن، در بخش بعدی به دستهبندی از انواع جهانیشدن پرداخته و مشخص خواهد شد که کدامیک از انواع جهانی شدن مدنظر این تحقیق است.