کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

اختصاصی از کوشا فایل مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف


مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:37

معنای هنر و تعریف آن با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف مورد پژوهش و بررسی واقع شده و مطالب زیادی در این زمینه موجود است. فلاسفه، زیبائی شناسان، مورخین، باستان شناسان، مردم شناسان و بالاخره ناقدین هنر نیز به نوبه خود هر یک از منظر خاص خود موضوع را بررسی کرده و سعی کرده‌اند راه به جائی ببرند. اما تاکنون یک تعریف واحد و مقبول همگان ارائه نشده است. بلکه برخلاف تصور، مسأله آنقدر گسترده و پیچیده است که پژوهشگر به یاد این دو بیتی خیام می‌افتد که :

آنانکه محط فضل و آداب شدند           در جمع کمال شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند برون          گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند

علاوه بر اختلاف روش‌ها، اختلاف مشرب‌ها و روحیات، اختلاف جهان‌بینی‌ها و مرام‌ها نیز مزید بر علت شده، و به اختلافات دامن زده است. در صورتی که هنر یک مقولة علمی و یا تجربی نیست که بتوان مستقل از ذهنیت‌ها و روحیات و حتی اهداف و آرمان‌های فردی و اجتماعی به آن پرداخت و یا آن را تعریف کرد. اگر در علوم محض و علوم تجربی بتوان تا حدودی ـ و تاکید می‌کنم تا حدودی ـ شاهد و مشهود را از یکدیگر جدا کرد، در مورد هنر به هیچ روی نمی‌توان «تماشاگر» و «بازیگر» یا «ناظر» و «منظر» را از یکدیگر جدا کرد. در امور هنری، ناظر، منظر و منظور چنان با یکدیگر آمیخته‌اند که نه تنها جدا کردنشان از یکدیگر دشوار است، بلکه در آمیختگی این سه عنصر شناخت چنان عمیق است که منجر به پیدایش نظریات کاملاً متفاوت در تعریف هنر شده. در حالی که هیچ یک از این نظریات را نمی‌توان کامل و بی‌عیب و نقص دانست. تعدادی از این تعاریف به شرح زیر است:

- استعداد تجسم آزادانه بخشیدن به افکار

- انتقال احساسات و عواطف

- گریز از هیولی (بی‌شکلی ماده خالص ـ فلاسفة یونان) یا جبران خلاء و تنگی فضای عالم خاکی

- کوششی برای خلق زیبایی یا‌ آفرینش صور لذتبخش

- عاطفه‌ای که صورت خوب از آن حاصل شود

- بیان و خلق

- روزنه‌ای به ماوراء یا کوششی برای اتصال به منشاء وجود

- انجام کاری برحسب قواعد یا به دست آوردن نتیجه از طریق استعدادهای طبیعی

- درک بی شائبه از جهان و...

به طوری که ملاحظه می‌شود این تعاریف بعضاً تفاوت‌های اساسی با یکدیگر دارند. بعضی اشراقی و عارفانه‌اند برخی فلسفی. و برخی واقع‌گرایانه و تحققی (پوزیتیویستی). بعضی‌ها بسیار کلی و عمومی و بعضی‌ها خاص هستند. بعضی اساساً واجد ویژگیهای اولیه یک تعریف علمی که عبارتست از جامع و مانع بودن نمی‌باشند (تعداد زیادی از این نوع تعاریف وجود دارند که ذکرشان در این مختصر نمی‌گنجد).

در عین حال این پراکندگی و اختلاف آراء موجب نمی‌شود که گمان کنیم پژوهش‌ها و مطالعات تفصیلی و زیادی که تاکنون برای کشف ماهیت هنر و منشاء آن شده بی‌فایده بوده و یا خواهد بود. برخلاف، در فراگرد این پژوهش‌های تاریخی و کوشش‌های نظری، همواره چشم‌اندازهای تازه‌ای پیدا شده و ناشناخته‌هائی به شناسائی آمده، و مسائلی به تدریج طی شده و چیزهای بسیاری کشف شده که قبلاً مشکوف نبوده است.

از طرف دیگر بد نیست به این مطلب توجه کنیم که آنچه بسیاری از اوقات به عنوان تعریف هنر تلقی می‌شود اساساً تعریف هنر نیست، بلکه یا بیان منشاء هنر است یا توصیف هنر و یا احکام و دستورات و راهبردها.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

دانلود مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف


دانلود مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

 

مشخصات این فایل
عنوان: معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 30

این مقاله درمورد معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف می خوانید :

در دوران مبارزات ضد اشغالگران ژاپنی در چین بیش از جنگ دوم جهانی و در ابتدای جنگ، رهبران چینی هنر را به سمت مضمون‌های ملی و ضد ژاپنی سوق دادند. هنگامی که نوبت مبارزه با استعمار آمریکا فرا رسید مائو رهبر انقلاب بزرگ چین به طور صریح و آشکار هنر را به سمت مبارزات ضد آمریکایی جهت داد. به طوری که پیداست و تاریخ نیز نشان داد اولاً این برای یک دوره معین معتبر بود و دوم اینکه تمامی  وجوه گسترده هنر نمی‌توانست در این رویکرد خلاصه شود. مائو رویکردی دستوری (هنجارآفرین) ارائه داد برای اینکه تمام جامعه بر علیه آمریکاییان « تجاوزگر» و جانشین اشغالگران ژاپنی بسیج شود. اما دیدیم همان‌گونه که مرحله اول مبارزات ضد ژاپنی موقتی، نسبی، مقطعی، و جزئی یا بخشی بود، مرحله بعدی نیز یک دوران معینی داشت. پس باید به جنبة نسبی این رویکردها و رهنمودها توجه شود و اساساً نباید اینها را تعریف ـ چه رسد به یک تعریف جامع ـ از هنر تلقی کرد.
نمونه‌ای  از این هدف‌سازیها و رویکردهای هنجارآفرین در جامعه خودمان که اتفاقاً از نمونه چینی آن جامع‌تر و پویاتر و ماندگارتر است، راهبرد رهبر فقید انقلاب خودمان است. در این رویکرد، هنر «بیان درد و رنج اقشار و طبقات محروم  و در خدمت مبارزه با مرفهین بی درد» (نقل به مفهوم) توصیف و تلقی شده است. این راهبرد در عین حال که ظاهراً دارای یک مضمون مرامی (ضد طبقاتی) است، یک هدف قویاً توسعه‌گرا محسوب می‌شود. زیرا توسعه اجتماعی همانطور که پیش از این آمد، بدون تعمیم امکانات و بدون حذف امتیازات بهره کشانة طبقاتی مقدور نیست.
در این رهنمود، رهبر جامعه به طور داهیانه‌ای متوجه اهمیت سرنوشت‌ساز هنر در جلب توجه و هدایت مردم در امور اجتماعی بوده و خواسته است هنر را در مهم ترین اهداف مرامی به خدمت بگیرد. نکته جالب دیگر به نظر من در این رهنمود این است که رهبری نخواسته مسأله مبارزه طبقاتی را همچون امور دیگر رأساً و از طریق قدرت سیاسی یا دولتی حل و فصل نماید، بلکه به خاطر اهمیت وافر قضیه و جنبة اجتماعی قوی آن خواسته است از طریق پایه‌های هرم جامعه یعن مردم پی‌گیری شود؛ به همین جهت متوجه مهم‌ترین اهرم قدرت معنوی و مردمی یعنی هنر شده است.
از این نمونه‌ها در تاریخ ملت‌ها به وفور یافت می‌شود. اما نکته مهمتر‌ این است که هنر در عین حال با توسعه و تحولات و انقلابات اجتماعی، علمی، فنی و صنعتی، یک رابطة خودبه‌خودی متقابل دارد. به عنوان یک نمونه، پیدایش ماشین بخار و انقلاب صنعتی و به دنبال آن تبدیل تولید کوچک به تولید انبوه علاوه بر تأثیر روی هنرهای کاربردی موجود، انواع هنرهای کاربردی دیگری نیز آفرید (نظیر گرافیک) و همچنین روی هنرهای محض به خصوص نقاشی تأثیر مهمی گذاشت. هتر آبستره در این زمان  پیدا شد و خدمت زیادی به تولید صنعتی و تولید انبوه کرد. این امر تأثیرات پی در پی (بازتاب آفرین) خود را روی سلایق و اذهان عموم به جا گذاشت و از این طریق نیز باعث دگرگونی مضاعف هنرهای کاربردی شد.

یک مضمون مرامی (ضد طبقاتی) است، یک هدف قویاً توسعه‌گرا نیز محسوب می‌شود. زیرا توسعه اجتماعی همانطور که پیش از این آمد، بدون تعمیم امکانات و بدون حذف امتیازات بهره کشانة طبقاتی مقدور نیست. در این رهنمود، رهبر جامعه به طور داهیانه‌ای متوجه اهمیت سرنوشت‌ساز هنر در جلب توجه و هدایت مردم در امور اجتماعی بوده و خواسته است هنر را در مهم‌ترین اهداف مرامی به خدمت بگیرد. نکته جالب دیگر به نظر من در این رهنمود این است که رهبری نخواسته مسأله مبارزه طبقاتی را همچون امور دیگر به نظر من در این رهنمود این است که رهبری نخواسته مسأله مبارزه طبقاتی را همچون امور دیگر رأساً و از طریق قدرت سیاسی یا دولتی حل و فصل نماید، بلکه به خاطر اهمیت وافر قضیه و جنبة اجتماعی قوی آن خواسته است از طریق پایه‌های هرم جامعه یعنی مردم پی‌گیری شود؛ به همین جهت متوجه مهم‌ترین اهرم قدرت معنوی و مردمی یعنی هنر شده است.
از این نمونه‌ها در تاریخ ملت‌ها به وفور یافت می‌شود. اما نکته مهمتر این است که هنر در عین حال با توسعه و تحولات و انقلابات اجتماعی، علمی، فنی و صنعتی، یک رابطة خودبه‌خودی متقابل دارد. به عنوان یک نمونه‌، پیدایش ماشین بخار و انقلاب صنعتی و به دنبال آن تبدیل تولید کوچک به تولید انبوه علاوه بر تأثیر روی هنرهای کاربردی موجود، انواع هنرهای کاربردی دیگری نیز آفرید (نظیر گرافیک) و همچنین روی هنرهای محض به خصوص نقاشی تأثیر مهمی گذاشت. هنر آبستره در این زمان پیدا شد و خدمت زیادی به تولید صنعتی و تولید انبوه کرد. این امر تأثیرات پی‌در‌پی (بازتاب آفرین) خود را روی سلایق و اذهان عمومی به جا گذاشت و از این طریق نیز باعث دگرگونی مضاعف هنرهای کاربردی شد.

با آنچه که در مورد نقش فرهنگی و آموزشی هنر گفته شد دیگر نقش آن در توسعه جامعه مدنی آشکار است. انتقال مفاهیم و احساسات سازندگی، همزیستی و خوشبختی جمعی، آشکار نمودن عدم امکان تحقق جزائر خوشبختی در میان دریائی از بدبختی، آموزش روحیه مشارکت و همکاری و کار جمعی، همسازی و همیاری و در یک کلام تقویت احساس و خرد جامعه باورانه و تقویت رفتارها و هنجارهای جامعه پذیرانه (عقلانیت آئینی) و همچنین گسترش، تعمیق و شکوفایی عقلانیت معنایی، از خیرات و برکات اشاعه و ترویج هنر برای تأسیس و تقویت جامعه مدنی است. به ویژه در جامعه ما که به نظر می‌آید فردگرائی و فقدان روحیه جمعی و مشارکت اجتماعی علت‌العمل بسیاری از نقاط کور ایجاد شده در راه پیشرفت و توسعه مادی و معنوی است، هنر می‌تواند نقشی بیش از نهادهای اقتصادی، علمی، فنی، حقوقی و ... بازی کند. چرا که تا احساسات و عواطف آدمیان دگرگون نشود تحولی عمیق در جامعه رخ نخواهد داد. احساسات در شخصیت آدمی مبنای دگرگونی و عقاید رویه آن است. به طوری که وقتی هم که تغییراتی در طرز فکر و اعتقادات آدمیان به وجود آید تا وقتی تبدیل به نوعی احساس (به عنوان بدیل آن فکر و عقیده) از خود و از پیرامون خود نشود، شخصیت فرد و جامعه به طور عمیق و بازگشت‌ناپذیر متحول نخواهد شد. تحولات و انقلابات اجتماعی هنگامی رخ می‌دهد که احساس و نگاه (نگرش) آدمیان نسبت به اشیاء و پدیده‌ها دگرگون شود. به همین ترتیب تا هنگامی که فرآیندهای تجربی و عقیدتی تبدیل به احساس و عاطفه نشود سلوک و منش آدمیان عمیقاً دگرگون نمی‌شود. احساس و عاطفه مقوله‌ای روحی و مقدم بر دیگر آدمی است. احساس و عاطفه نسبت به چه چیزهایی قابل دگرگونی است. نسبت به دیگری، نسبت به همکار، نسبت به فرزند، نسبت به فرادست نسبت به فرودست، نسبت به خویشتن، نسبت به کسی که با انسان موافق نیست یا مخالف است، نسبت به گروه، نسبت به خانواده، نسبت به رفیق، نسبت به دشمن، نسبت به جامعه، و خلاصه احساس نسبت به هر شیی یا هر پدیده‌ای که فرد با آن روبرو می‌شود و برخورد می‌کند، می‌تواند بسیار متفاوت باشد. هنر و ادبیات سراسر مشحون از برخورد حسی و عاطفی انسان با اشیاء و پدیده‌هاست؛ به خصوص شعر در سنت ادبی خودمان.
به طوری که ملاحظه می‌کنید این نظریه نزدیک به دیدگاه عرفانی است که به موجب آن پاکی و صفای درونی منشاء شناخت صحیح است و برای پاکی و صفای درونی سیر و سلوک و عمل پلایشگر لازم است. بد نیست پایان سخن را به این آیه شریفه در مناسبت با موضوع دگرگونی اجتماعی مزین کنیم که چه خوب متضمن مقصود است، که « ان الله لایغییروا ما بقوم حتی یغییروا ما بانفسهم» (رعد11)؛ هنر یکی از ابزارهای مهم ایجاد تحول در نفس آدمیان است، بیش از علم و دانش.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

اختصاصی از کوشا فایل معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف


معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات30

 

معنای هنر و تعریف آن با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف مورد پژوهش و بررسی واقع شده و مطالب زیادی در این زمینه موجود است. فلاسفه، زیبائی شناسان، مورخین، باستان شناسان، مردم شناسان و بالاخره ناقدین هنر نیز به نوبه خود هر یک از منظر خاص خود موضوع را بررسی کرده و سعی کرده‌اند راه به جائی ببرند. اما تاکنون یک تعریف واحد و مقبول همگان ارائه نشده است. بلکه برخلاف تصور، مسأله آنقدر گسترده و پیچیده است که پژوهشگر به یاد این دو بیتی خیام می‌افتد که :

آنانکه محط فضل و آداب شدند                                   در جمع کمال شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند برون                                    گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند

علاوه بر اختلاف روش‌ها، اختلاف مشرب‌ها و روحیات، اختلاف جهان‌بینی‌ها و مرام‌ها نیز مزید بر علت شده، و به اختلافات دامن زده است. در صورتی که هنر یک مقولة علمی و یا تجربی نیست که بتوان مستقل از ذهنیت‌ها و روحیات و حتی اهداف و آرمان‌های فردی و اجتماعی به آن پرداخت و یا آن را تعریف کرد. اگر در علوم محض و علوم تجربی بتوان تا حدودی ـ و تاکید می‌کنم تا حدودی ـ شاهد و مشهود را از یکدیگر جدا کرد، در مورد هنر به هیچ روی نمی‌توان «تماشاگر» و «بازیگر» یا «ناظر» و «منظر» را از یکدیگر جدا کرد. در امور هنری، ناظر، منظر و منظور چنان با یکدیگر آمیخته‌اند که نه تنها جدا کردنشان از یکدیگر دشوار است، بلکه در آمیختگی این سه عنصر شناخت چنان عمیق است که منجر به پیدایش نظریات کاملاً متفاوت در تعریف هنر شده. در حالی که هیچ یک از این نظریات را نمی‌توان کامل و بی‌عیب و نقص دانست. تعدادی از این تعاریف به شرح زیر است:

- استعداد تجسم آزادانه بخشیدن به افکار

- انتقال احساسات و عواطف

- گریز از هیولی (بی‌شکلی ماده خالص ـ فلاسفة یونان) یا جبران خلاء و تنگی فضای عالم خاکی

- کوششی برای خلق زیبایی یا‌ آفرینش صور لذتبخش

- عاطفه‌ای که صورت خوب از آن حاصل شود

- بیان و خلق

- روزنه‌ای به ماوراء یا کوششی برای اتصال به منشاء وجود

- انجام کاری برحسب قواعد یا به دست آوردن نتیجه از طریق استعدادهای طبیعی

- درک بی شائبه از جهان و...

به طوری که ملاحظه می‌شود این تعاریف بعضاً تفاوت‌های اساسی با یکدیگر دارند. بعضی اشراقی و عارفانه‌اند برخی فلسفی. و برخی واقع‌گرایانه و تحققی (پوزیتیویستی). بعضی‌ها بسیار کلی و عمومی و بعضی‌ها خاص هستند. بعضی اساساً واجد ویژگیهای اولیه یک تعریف علمی که عبارتست از جامع و مانع بودن نمی‌باشند (تعداد زیادی از این نوع تعاریف وجود دارند که ذکرشان در این مختصر نمی‌گنجد).

در عین حال این پراکندگی و اختلاف آراء موجب نمی‌شود که گمان کنیم پژوهش‌ها و مطالعات تفصیلی و زیادی که تاکنون برای کشف ماهیت هنر و منشاء آن شده بی‌فایده بوده و یا خواهد بود. برخلاف، در فراگرد این پژوهش‌های تاریخی و کوشش‌های نظری، همواره چشم‌اندازهای تازه‌ای پیدا شده و ناشناخته‌هائی به شناسائی آمده، و مسائلی به تدریج طی شده و چیزهای بسیاری کشف شده که قبلاً مشکوف نبوده است.

از طرف دیگر بد نیست به این مطلب توجه کنیم که آنچه بسیاری از اوقات به عنوان تعریف هنر تلقی می‌شود اساساً تعریف هنر نیست، بلکه یا بیان منشاء هنر است یا توصیف هنر و یا احکام و دستورات و راهبردها. باید این چهار مقوله را از یکدیگر تشخیص داد و هر یک جداگانه مورد بررسی و نقادی و تجزیه و تحلیل واقع شوند. به عنوان نمونه نظریات و مباحثاتی که تحت عنوان «هنر برای هنر» یا «هنر برای مردم» (جامعه) ابراز می‌شوند، گر چه خارج از حوزه فلسفه هنر نیست اما غالباً دستوری

(Normative) یا راهبردی بوده ارزشی علمی ندارند. این دو نظریه آنچناکه گاهی کاملاً متناقض می‌نمایند آنقدرها هم متناقض نیستند. البته متفاوت هستند اما لزوماً و تحت همه شرایط تاریخی  متناقض نبوده‌اند و نمی‌باشند. وقتی به مقصود گویندگان و شارحین این نظریات توجه کنیم می‌بینیم داستان به این صورت نیست که هر که می‌گوید هنر برای هنر لزوماً مقاصد فردپرستانه، غیراجتماعی و یا بدتر از آن ضداخلاقی داشته باشد، و یا هرکس می‌گوید هنر برای جامعه به لطافت‌ها و عناصر درون شخصیتی، درون ذاتی و عاطفی هنر توجه نداشته باشد و نداند که هنر از دل برمی‌آید و در محدوده خشک دیدگاه‌های اجتماعی با اهداف سیاسی نمی‌گنجد. درگیری‌ها و نفی و اثبات‌های تحت این عنوان در سطوح پایین تخصصی غالباً شعاری، مجادله آمیز، و مناقشات لفظی ناشی از تعبیر و تفسیر دلخواهانه و ظاهر کلامی و لغوی این دو راهبر است. برخورد صوری هم با این داستان که دارای یک سیر تحول طولانی (یکصد ساله یا بیشتر) با زیر و بم‌ها، فراز و نشیب‌ها، درست و نادرستیها، تنوع‌ها و گرایشات گوناگون، و تعابیر و تفاسیر و دیدگاه های متفاوت در درون هر یک از دو جریان است، راه به جائی نبرده، نمی‌برد و نخواهد برد. این دو جریان هر یک دارای بسترهای تاریخی  ـ اجتماعی و موجبات خاصی هستند که به نوبه خود قابل توجیه و قابل درک است. هر گونه داوری بدون درک و فهم موجبات، خاستگاه‌ها و بستر تاریخی ـ اجتماعی هر یک، نادرست و سطحی است و به تنزیه و  تفکیرهای یک جانبه می‌انجامد.

به هر صورت من به نوبه خود چاره‌ای ندارم جز اینکه تعریف مورد نظر خودم را که خواسته‌اید ارائه دهم. به نظر من عبارت است از: دریافت معنی و معنی دادن به / رمزگشائی و رمز‌پردازی از/ رازگشائی و رازگویی با / اشیاء و پدیده‌ها به طریقه عاطفی و  احساسی (شهودی و بی‌واسطه). به عبارت ساده‌تر هنر عبارت است از : «کشف معنی ـ با معناهای ـ پنهان و مکنون در ذات اشیاء و پدیده‌ها و انتقال آنها از دل به دل.»

  • آیا اصولاً می‌توان هنر را به شاخه‌های مختلفی تقسیم کرد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، انواع هنر کدامند؟

هنر انواع مختلف دارد. تقسیم‌بندی عمومی و کلی عبارت است از هنرهای محض و هنرهای کاربردی؛ که تحت عناوین دیگری همچون هنرهای زیبا و صنایع هنری، هنرهای مطلق و نسبی، حقیقی و مفید، درجه اول و درجه دوم و ... نیز بیان شده است. بعضی‌ها با جدا کردن معماری از این تقسیم بندی دو گانه، سه نوع هنر تشخیص داده‌اند: درجه اول، بینابینی (معماری)، و درجه دوم. آنچه اهمیت دارد عناوین این طبقه‌بندی‌ها نیست. بلکه موضوع آن است. موضوع طبقه‌بندی عمومی هنر این است که دسته‌ای از هنرها دارای ویژگیهای زیراند:

1- از لحاظ استفاده عملی نامشروط‌اند.

2- نیازمند مقبولیت و مشروعیت (جامعه‌پسندی) نیستند.

3- نیازمند امکانات تولیدی و سرمایه‌گذاری به منظور تولید نمی‌باشند.

4- مشروط به فایده و استفاده اجتماعی فوری نمی‌باشند. گرچه بنابر ماهیت بدون تردید دارای کارکردهای اجتماعی‌اند. با این حال فرآیند خلق آنها مستلزم و منوط به فایده و کارکرد اجتماعی نیست.


دانلود با لینک مستقیم