فرمت:word
تعداد صفحات:250
مقدمه
عفونت پلوروپنومونی واگیر، بیماری تحلیل برنده تنفسی است که با جای گرفتن در طبقهبندی بیماریهای سازمان جهانی کنترل بیماریهای واگیر، لزوم و اهمیت شناسایی آن مشخص شده است. عامل اصلی این بیماری، گونه مایکوپلاسما مایکوئیدس میباشد که تایپ کلونی کوچک آن[1] بطور اختصاصی به گلههای گاو، خسارات فراوانی ناشی از همهگیری گسترده و مرگ و میر فراوان تحمیل کرده است.
تایپ کلونی بزرگ این گونه[2] همراه با دو گونه دیگر بنامهای مایکوپلاسما کاپری کولوم کاپری کولوم[3] و مایکوپلاسما مایکوئیدس کاپری[4] فرم غیرکلاسیک پلوروپنومونی واگیر را در گلههای گوسفند و بز بوجود آوردهاند. این بیماری در فرم کلاسیک، که عامل آن مایکوپلاسما کاپری کولوم کاپری پنومونی[5] شناخته میشود، خسارات اقتصادی سهمگینی در گلههای بز و گوسفند موجب گردیده است.
از آنجائیکه منطقه خاورمیانه جزو مناطق مشکوک به آلودگی پلوروپنومونی واگیر محسوب میشود، حفظ وضعیت عاری بودن از عفونت در این منطقه، مشکل یا تقریبا غیرممکن بوده و نیازمند بازنگری درراهبردهای بکار رفته به منظور تشخیص و کنترل این عفونتهاست. عدم برخورداری از خصوصیت پاتوگونومیک تشخیصی و پاتولوژیکی، مسیر بیماریزایی ناشناخته و تنوع فنوتیپی بسیار پیچیده ارگانیسم در مواجهه با دستگاه ایمنی میزبان، بر مشکل شناسایی آن افزوده است. علاوه بر این ، ابقا طولانی مدت باکتری در محل عفونت و وجود ناقلین بدون علامت، برنامه کنترل بیماری را با چالش روبرو کرده است.
از این رو، شناسایی و بکارگیری روشهای تشخیصی و تفریقی گونههای کلاستر مایکوپلاسما مایکوئیدس که هرکدام استراتژی جداگانه ای در برخورد با عفونت گلهها دارند، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
از آنجایی که مایکوپلاسماهای پاتوژن در محیط کشت به سختی رشد میکنند، استفاده متداول از روش کشت و جداسازی، شناسایی عفونت گلهها را با مشکل روبرو کرده است.
از طرف دیگر، عمدتا به دلیل تشابه آنتی ژنتیکی بین گونههای کلاستر مایکوئیدس و سایر گونههای مایکوپلاسما، روشهای سرولوژی از دقت و ویژگی کافی در تمایز گونهها برخوردار نیستند. لذا به رهیافت روشهای مولکولی مانندPCR بعنوان روشی سریع، دقیق و با حساسیت و ویژگی مطلوب در کنترل عفونت گلهها، توجه ویژهای میشود.
هدف از این مطالعه، بررسی عفونتهای تنفسی ناشی از کلاستر مایکوئیدس در گلههای نشخوارکنندگان از طریق کشت و PCR میباشد.
چکیده :
کلاستر مایکوپلاسما مایکوئیدس در برگیرنده مهمترین پاتوژنهای تنفسی نشخوارکنندگان است که سالیانه، خسارات اقتصادی سنگینی بر صنعت دامپروری کشورهای جهان وارد میکند. اخیرا شیوعهای بازپدیدی از عفونتهای پلوروپنومونی نشخوارکنندگان در منطقه خاورمیانه گزارش شده است. در این شرایط تعیین وضعیت گلههای کشور از نظر آلودگی به گونههای پاتوژن این کلاستر، از اهمیت خاصی برخوردار است. هنوز گزارشی از شناسایی و جداسازی گونههای درگیر از عفونت پلوروپنومونی در ایران بدست نیامده است. عدم برخورداری از خصوصیت پاتوگونومیک در نمونههای بالینی و دشواریهای فراوان جداسازی میکروارگانیسم، به ضرورت شناسایی و بکارگیری روشهای تشخیصی جایگزین افزوده است.
علاوه بر این، دستیابی به روشی کاربردی و سریع، در تشخیص عفونتهای تنفسی گلهها و تخمینی از وضعیت عفونت در ایران، مدنظر این تحقیق بوده است.
در این مطالعه، 100 نمونه ریه با ضایعات مشکوک به عفونتهای تنفسی مایکوپلاسمایی از 100 گله مشکوک (50 گله گاو،30 گله گوسفند،20 گله بز) در اطراف کرمانشاه ، در سالهای 1386-1384 جمع آوری شدند. ضایعات ماکروسکوپی شامل کبدی شدن ریهها با زخمهای خاکستری و سفید(جامد شدن) و ظاهر منقوط با یا بدون فیبرین بودند. نمونهها در محیط کشت PPLO براث و آگار کشت داده شدند. پس از پاساژهای متعدد،از 23 گله مشکوک،تک کلونی تخممرغی شکل مایکوپلاسما جداشد(11 گله گاو،8 گله گوسفند،4 گله بز).
اما در واکنش, PCR63 گله عفونت مایکوپلاسمای تنفسی نشان دادند (37 گله گاو، 17 گله گوسفند، 9 گله بز).
این امر، مبین این نکته است که علیرغم اینکه جداشدن عامل مایکوپلاسمایی از نمونهها در محیط کشت، اساس تعیین وضعیت عفونتهای مایکوپلاسمایی قلمداد میشود، اما سخترشد بودن گونههای مورد مطالعه در محیط کشت و عدم دستیابی سریع به نتیجه، کارآیی این روش تشخیصی را در پایش متداول عفونت گلهها زیر سوال برده است.
علاوه بر این، بکاربردن آنتی بیوتیکهای متنوع در دوره درمان و از بین رفتن میکروارگانیسم در خلال جمع آوری نمونه، نتایج رشد در محیط کشت مایکوپلاسما را دستخوش تغییر داده است.
از این رو، استفاده از روشهای مولکولی PCR بعنوان یک روش کاربردی، حساس و سریع توصیه میشود. پس از استخراج DNA نمونهها به روش فنل کلروفورم و جدا کردن نمونههای آلوده به مایکوپلاسما از طریق PCR ، با استفاده از پرایمر اختصاصی کلاستر مایکوئیدس نمونههای مایکوپلاسمایی تحت واکنش PCR قرار گرفتند.
باند bp 548، تنها در نمونه کنترل ( سویه F38) دیده شد. به منظور کنترل روند واکنش، نمونهها با پرایمر اختصاصی مایکوئیدس کلونی بزرگ و پرایمر اختصاصی آگالاکتیه، به طور جداگانه PCR شدند که نتیجه این آزمایش، یافتههای آزمایش قبلی را تائید میکرد.
اگر چه این تحقیق نشان داد که عامل عفونتهای تنفسی مشکوک در نمونههای مورد مطالعه نمیتواند از گونههای کلاستر مایکوئیدس باشد، منتهی تخمین میزان عفونت در گلههای مورد مطالعه، احتیاج به تحقیقات وسیعتر با جمعآوری تعداد نمونههای بیشتر در مطالعات بعدی دارد.
[1]- Mycoplsma mycoides mycoides biotype Small Colony (MmmSC)
[2]- Mycoplasma mycoides mycoides biotype Large Colony (MmmLC)
[3]- Mycoplasma capricolum capricolum (Mcc)
[4]- Mycoplasma mycoides capri (Mmc)
5- Mycoplasma capricolum capripneumonia (Mccp(
فرمت:word , قابل ویرایش
تعداد صفحات:80
برای دریافت درجه دکتری عمومی دامپزشکی
چکیده ۱
مقدمه ۳
بخش اول ۶
ویتامین A ۶
تاریخچه کشف ویتامین A: ۶
ساختمان و شیمیایی ۷
متابولیسم ۷
الف) جذب: ۷
ب) انتقال: ۸
ج) ذخیره: ۹
د) دفع: ۱۰
اعمال متابولیکی ۱۰
۱) بینایی: ۱۰
۲) تولید مثل: ۱۱
۳) حفظ غشاهای مخاطی: ۱۱
۴) نقش کوانزیمی و هورمونی: ۱۲
۵) سنتز موکوپلی ساکاریدها: ۱۲
۶) غشاهای سلولی و درون سلولی: ۱۲
۷) رشد استخوان: ۱۳
۸) سنتز کورتیکوستروئیدها: ۱۳
۹) فشار مایع مغزی نخاعی: ۱۳
۱۰) ایمنی: ۱۴
۱۱) فیزیولوژی غده تیروئید: ۱۴
۱۲) متابولیسم مواد: ۱۴
میزان نیاز به ویتامین A در طیور ۱۵
منابع ویتامین A ۱۸
الف) منابع حیوانی: ۱۸
ب) منابع گیاهی: ۱۸
ج) منابع سنتتیک: ۱۹
بخش دوم ۲۰
مروری بر بیماری کوکسیدیوز طیور ۲۰
تعریف بیماری ۲۰
وقوع بیماری ۲۰
بیولوژی و چرخه زندگی ۲۱
سبب شناسی ۲۴
الف) گونه های مهم و بیماریزای ایمریا ۲۴
ایمریا برونتی (لواین ۱۹۴۲) ۲۶
ایمریا هاگانی (لواین ۱۹۳۸) ۲۸
ایمریا ماگزیما (تایزر ۱۹۲۹) ۲۸
ایمریا میتیس (تایزر ۱۹۲۹) ۲۹
ایمریا میواتی (ادگار و سیبولد ۱۹۶۴) ۳۰
ایمریا نکاتریکس (جانسون ۱۹۳۰) ۳۰
ایمریا پریکاکس (جانسون ۱۹۳۰) ۳۲
ایمریا تنلا (رایلیت و لوست ۱۸۹۱) (فانتام ۱۹۰۹) ۳۲
عوامل مؤثر در بروز و شدت بیماری ۳۳
جیره غذایی ۳۳
عوامل محیطی و مدیریت ۳۴
سن ۳۵
ژنتیک ۳۵
تداخل با سایر بیماری ها ۳۷
اپیدمیولوژی ۳۷
ایمنی شناسی ۳۸
نشانه های بالینی ۴۱
تشخیص ۴۲
درمان ۴۳
کنترل و پیشگیری ۴۳
۱٫ به حداقل رساندن ضایعات ناشی از بیماری ۴۴
۲٫ به حداقل رساندن مقاومت های ایجاد شده در برابر داروهای شیمیایی مصرفی ۴۴
۳٫ ایجاد ایمنی با دوام علیه کوکسیدیوز به خصوص در گلههای مادر ۴۵
بخش سوم ۴۷
رابطه ویتامین A و کوکسیدیوز طیور ۴۷
مکانیسم ایمنی زایی ویتامین A در برابر کوکسیدیوز ۴۸
ویتامین A از دو طریق موجب عمل فوق میگردد: ۴۸
الف) افزایش مقاومت مخاط روده: ۴۸
ب) افزایش کارایی سیستم ایمنی: ۴۸
مواد و روش کار ۵۲
جدول (۱): تیمارهای آزماشی ۵۴
نتایج ۵۶
الف) میزان دفع ااسیست ۵۶
ب) میانگین وزن بدن: ۵۷
ج) میزان مصرف غذا: ۵۸
د) ضریب تبدیل غذایی: ۵۹
هـ) میزان تلفات: ۶۰
بحث ۶۳
Summary: ۶۶
منابع ۶۸
فرمت:word
تعداد صفحات : 80
فصل 1
آناتومی دستگاه تناسلی
« The Male Reproductive System »
سیستم مجاری شامل مجاری آوران در داخل بیضه ها، مجاری جنب بیضه، مجرای و ابران و مجرای خروج ادرار (میز راه) در خارج از بیضه ها است. منشاء جنین بیضیه ها طنابهای جنسی اولیه برآمدگی تناسلی می باشد، در حالیکه مجاری تناسلی حیوان نر از مجاری ولفین منشاء میگیرند.
1- Testes بیضه ها: همانطور که در حیوان ماده تخمدان ها اندامهای اولیه تولید مثل هستند، بیضه ها نیز اندامهای اولیه تولید مثل در حیوان نر می باشند. بیضه ها به این دلیل اندامهای اولیه تولید مثل هستند که سلولهای جنسی نر (اسپرماتوزیدها) و هورمونهای جنسی نر (آندروژنها) را تولید می کنند. تفاوت بیضه ها و تخمدانها از این جهت است که تمام سلولهای جنسی بالقوه در هنگام تولد موجود نیست.
سلولهای زاینده موجود در مجاری اسپرم ساز دستخوش تقسیمات سلولی مداوم شده و اسپرمهای جدیدی را در تمام طول عمر تولید مثل طبیعی حیوان نر تشکیل می دهند. فرق دیگر بیضه ها و تخمدانها در این است که بیضه در داخل بدن نمی مانند و وارد کیسه بیضه می شوند، در ناحیه ای به نام نامیدئی انیگوئینال (Inguinal Kegiol) آویزان است.
پایین آمدن بیضه ها به این دلیل اتفاق می افتد که کاهش چشمگیری در طول رباطی که از ناحیه مضبنی امتداد یافته و به دم جنب بیضه متصل می شود، بوجود می آید. کوتاه شدن به این دلیل اتفاق می افتد که سرعت رشد این رباط به اندازه سرعت رشد دیواره بدن نیست. بیضه ها نزدیک مجرای مضبنی کشیده شده و فشار شکمی به عبور آنها از طریق این مجرا و ورود آنها به داخل کیسه بیضه کمک می کند. پایین آمدن بیضه ها تحت کنترل هورمونهای گونا در تروبیک و آندرودها می باشد.
بیضه گاو نر 10 تا 13 cm طول و 5 تا 5/6 cm عرض و 300 تا 400 gr وزن دارد.
در برخی موارد یک یا هر دو بیضه به دلیل نقص رشد به داخل کیسه بیضه وارد نمی شود. اگر هر دو بیضه پایین نیاید، نهان بیضه دو طرفه و اگر یک بیضه پایین بیاید، نهان بیضه یک طرفه نامیده می شود. که در نهان بیضه دو طرفی دام عقیم است ولی یک طرفی عقیم نمی باشد. و معمولاً بارور کننده است. نهان بیضگی را می توان با عمل جراحی و دارو اصلاح نمود ولی این کار در دامهای مزرعه ای توصیه نمی شود، زیرا ممکن است یک نقص ژنتیکی عامل آن باشد و ارث باشد.
دستگاه تولید مثل حیوان نر در برگیرنده اندامهای تولید مثل اولیه، ثانویه و پیوست (غدد ضمیمه جنسی) که اندامهای اولیه و ثانویه خود شامل قسمت های زیر می باشند:
کیسه بیضه، بند بیضه، بیضه ها قضیب، غلاف قضیب، سیستم مجاری حیوان نر، غدد وزیکولی، غده پروستات، غدد پیازی، پیشابراهی.
ساختمان درونی بیضه: بخش درونی بوسیله غشاهای فیبری یا دیواره هایی به نام Septum به بخشهایی تقسیم شده که لوبول Lobule خوانده می شود، هر لوبول در برگیرنده تعدادی لوله اسپرم ساز (تا 4 عدد) است که درون یک بافت پیوندی دارای رگهای خونی، اعصاب و سولهایی به نام لایه یک (Leydic) قرار دارند. طول هر لوله اسپرم ساز که کاملاً حالت پیچشی (Convoluted) دارد، 300 تا cm 70 و قطر آن همانطور که گفته شد 0/2 mm یا 200 است. دیواره درونی هر لوله اسپرم ساز دارای اسپراتوگونی و سرتولی است. اسپرماتوگونی ها به اسپرم تبدیل می شوند و سلولهای سرتولی، مواد غذایی را در اختیار این سلولهای جنسی قرار می دهند.
بیضه ها بوسیله یک لایه سروزی به نام غشای مهبلی پوشیده شده اند. لایه خارجی بیضه ها غشایی سفید و نازک از بافت همینه قابل ارتجاع است به نام غشای آلبوژینه بیضه که بلافاصله در زیر سطح آن رگهای خونی زیادی وجود دارد. زیر لایه خارجی بیضه، لایه پارانشیمی قرار دارد. لایه پارانشیمی زرد رنگ بوده و توسط دیواره ناقصی از جنس بافت همیندیه بخش هایی تقسیم شده است. مجاری موجود در داخل موجود در داخل این بخشها لوله های اسپرم ساز نامیده میشوند.
لوله های اسپرم از طنابهای اولیه جنسی بوجود آمده و حاوی سلولهای زاینده (اسپرماتوگونیومها) و سلولهای تغذیه کننده ( Sertoli cells ) می باشند. لوله های اسپرم ساز کوچک و پیچ خورده بوده و تقـریباً 200 قطر دارند. مـجاری اسپرم ساز موجود در یـک جفت
بیضه گاو بطور تخمینی حدود 5 طول دارند و این مجاری 80% وزن بیضه را تشکیل می دهند.
2- کیسه بیضه و بند بیضه Scrotum and Spermatic Cord :
کیسه بیضه، کیسه ای است دو بخشی که بیضه ها را در بر می گیرد و در بیشتر گونه ها در ناحیة کشاله دارن و بین پاهای عقب قرار گرفته است. منشاء جنینی کیسه بیضه و لبهای بزرگ فرخ در حیوان ماده یکی است.
کیسه بیضه از یک لایه خارجی ضخیم که دارای تعداد زیادی غدد بزرگ عرق و چربی است تشکیل می شود. این لایه خارجی با یک لایه از رشته های عضلانی صاف به نام دارنوس که دارای بافت همینه پراکنده است، پوشیده می باشد.
پرده دارتوس کیسه بیضه را به دو کیسه تقسیم نموده که در انتها هر کیسه به غشای مهبلی متصل می شود.
بند بیضه، بیضه را به سرخرگها Internal Spermatic Artery ، سیاهرگها Spermatic Vein و اعصاب بیضه ارتباط می دهد. بعلاوه بند بیضه از رشته های عضلانی صاف، بافت همیزو قسمتی از مجرای و ابران تشکیل شده است. بند بیضه، بیضه ها را در محل خود نگه می دارند و در تنظیم درجه حرارت بیضه ها بطور مشترک عمل می کنند.
3- جنب بیضه Epididymis :
جنب بیضه یا اولین مجرای بیرونی خارج شده از بیضه، به صورت طولی به سطح بیضه کاملاً چسبیده است و همراه بیضه در داخل غشای مهبلی قرار گرفته است. این مجرای پیچ خورده منفرد با یک قسمت اضافی از لایه آلبوژینه بیضه پوشیده شده است. سر جنب بیضه ناحیه عریضی در بالای بیضه است که در آن 12 تا 15 مجرای کوچک (آوران) به یک مجرای منفرد وارد میشود. بدنه epididymis که به موازات محور طولی بیضه قرار گرفته است، مجرای منفردی است که به دم جنب بیضه مربوط می شود.
کل طول این مجرای پیچ خورده در گاو نر حدود 34 متر می باشد. مجرای دم بیضه از مجرای بدنه آن قطورتر است. ساختمان جنب بیضه و دیگر مجاری خارجی (مجرای وابروان منبر راه) شبیه قسمت لولهای مجرای تناسلی حیوان ماده است.
پس از لایه سروزی (لایه خارجی)، یک لایه عضلانی صاف (میانی) و یک لایه پوششی (داخلی ترین لایه) وجود دارد. وظایف جنب بیضه عبارتند از انتقال تغلیظ، ذخیره و بلوغ اسپرمها.
جنب بیضه به عنوان یک مجرا با خارج شدن از بیضه، محل اسپرمها را بر عهده دارد. این زمان انتقال در گاو نر 9 تا 11 روز می باشد. انزالها مکرر باعث افزایش سرعت انتقال اسپرم به میزان %10 تا %20 می شود. چندین عامل در حرکت اسپرمها از میان جنب بیضه دخالت دارند. عامل اول فشار ناشی از تولید اسپرمهای جدید است. عامل دیگر فشار خارجی ایجاد شده توسط اثر مالشی بر روی بیضه ها و جنب بیضه که در حین حرکت طبیعی حیوان اتفاق می افتد. در حین انزال در اثر حرکات دوری مجرای خروج ادرار (میز راه)، در لایه ماهیچه ای صاف اپیدیدیم نیز این حرکات ایجاد می شود و اندکی فشار – ایجاد می شود و در نتیجه اسپرماتوزیوئیدها فعالانه از جنب بیضه به مجرای و ابروان و سپس به میز راه هدایت می شوند.
وظیفه دیگر اپیدیدیم، تغلیظ اسپرماتوزوئیدها است. اسپرماتوزوئیدهایی که از بیضه وارد اپیدیدیم می شوند نسبتاً رقیق هستند (تقریباً 100 میلیون در هر ml). این اسپرماتوزوئیدها در جنب بیضه تا حدود 4 میلیارد در ml تغلیظ می شوند. عمل تغلیظ به این صورت انجام می گیرد که مایعاتی که اسپرماتوزوئیدها را در داخل بیضه ها به حالت تعلیق نگه می دارند، توسط سلولهای پوششی جنب بیض جذب می شود. جذب این مایعات بطور عمده در سر جنب بیضه و تقریباً انتهای بدنه جنب بیضه (اپیدیدیم) صورت می گیرد.
وظیفه سوم اپیدیدیم ذخیره اسپرماتوزوئیدهای تغلیظ شده در ناحیه دم است. اپیدیدیم یک گاو نر بالغ ممکن است حاوی 50 تا 74 میلیارد اسپرماتوزوئید باشد. شرایط موجود در دم جنب بیضه برای حفظ قابلیت بقای اسپرمها در دوره ای طولانی، بهترین شرایط است. PH پایین، ویسکوزیته بالا، غلظت بالای Co2، نسبت بالای پتاسیم به سدیم، تأثیر تستوسترون و احتمالاً عوامل دیگر باعث کاهش متابولیسم اسپرماتوزوئیدها و در نتیجه افزایش طول عمر آن می شود. که برای مدتی حدود 60 روز می باشد.
نکته دیگر این است بعد از یک دوره استراحت جنسی طولانی، چند انزال اول ممکن است حاوی درصد بالایی از اسپرماتوزوئیدهای نابارور باشد.
وظیفه بلوغ اسپرماتوزوئیدها هم به عهده اپیدیدیم است. اسپرماتوزوئیدهایی که بعد از تشکیل از طریق مجاری آوران وارد سر جنب بیضه می شوند، فاقد قدرت بارورکنندگی و تحرک هستند. با عبور این اسپرمها از میان جنب بیضه، قدرت تحرک و باروری آنها افزایش می یابد. اگر دو انتهای دم اپیدیدیم بسته شود میزان باروری نزدیک ترین اسپرماتوزوئیدها به بدنه جنب بیضه به میزان 25 روز افزایش می یابد و چنین به نظر می رسد که افزایش توانایی باروری اسپرم در دم جنب بیضه اتفاق می افتد.
4- مجرای و ابران و میز راه Yalderam and Urethra :
مجاری و ابران یک جفت لولهاند که از قسمت انتهایی دم هر جنب بیضه سرچشمه میگیرند و اصولاً توسط چین خوردگیهای پرده صفاق در جای خود نگهداشته می شوند.
مجرای و ابران پس از عبور از بند بیضه، از طریق مجرای مضبنی به ناحیه لگنی یعنی جایی که با قسمت ابتدایی میز راه در نزدیکی سوراخ مثانه یکی می شود، وارد می شوند. انتهای بزرگ شده مجرای و ابران در نزدیکی میز راه آمپول نام دارد. مجرای و ابران یک لایه عضلانی صاف و ضخیم در دیواره خود دارد و این لایه باعث می شود که تنها وظیفه اش انتقال اسپرم باشد. بعضی معتقدند که منی برای مدت کوتاهی در آمپول ذخیره می شود.
میز راه مجرای منفردی است که از محل اتصال آمپول به انتهای قضیب امتداد می یابد. این مجرا، یک مجرای دفعی برای ادرار و منی بشمار می رود. در حین انزال در گاو، مخلوط کاملی از اسپرمهای خارج شده از مجرای و ابران و جنب بیضه به علاوه مایعات غدد ضمیمه جنسی موجود در قسمت لگنی میز راه به شکل منی وجود دارد.
5- غدد ضمیمه:
غدد ضمیمه جنسی در امتداد قسمت لگنی میز راه قرار گرفته و دارای مجاری می باشد که ترشحات آنها را به داخل میز راه تخلیه می کنند. این غدد شامل غدد وزیکولی، غده پروستات و غدد پیازی، براهی می باشند و قسمت اعظم حجم مایع منی را تشکیل می دهند. به علاوه ترشحات این غدد حاوی محلولی از بافرها، مواد مغذی و دیگر مواد مورد نیاز برای تامین بهترین میزان تحرک و باروری اسپرم می باشند.
الف) غدد وزیکولی Yesicular Glands :
در گذشته گاهی به غلط به آنها کیسه های منی گفته می شده است. یک جفت غده لوله هستند که بخاطر داشتن ظاهری برجسته به راحتی شناسایی می شوند. این غدد از نظر ظاهری به خوشه انگور شبیه هستند. طول آن در گاو حدود 13 تا 15 cm است. این غدد در محل دو شاخه شدن آمپول یعنی جایی که آمپول یا میز راه یکی می شود باز می شوند و در گاوهای نر بیش از نیمی از کل حجم مایع منی را تشکیل می دهد. تعدادی از ترکیبات موجود در ترشحات غدد وزیکولی در هیچ جای دیگر بدن به این میزان یافت نشده است. دو نمونه از این ترکیبات فروکتوز و سوربیتول هستند. که منابع اصلی برای اسپرماتوزوئیدها هستند. فسفات و کربنات هم در این ترشحات هست و از نظر محافظت اسپرم در مقابل تغییرات PH اهمیت دارند. زیرا تغییرات PH برای اسپرماتوزوئیدها بسیار مضر و خطرناک است.
ب) غده پروستات Prostate Cylard :
غده پروستات، غده منفردی است که در اطراف امتداد میز راه، درست در قسمت خلفی مجاری خروجی غدد وزیکولی قرار گرفته است. بدنه پروستات در گاو و اسب قابل لمس میباشد. در اکثر گونه ها این غده سهم اندکی از مایع منی را تشکیل می دهد. ترشحات غده پروستات از نظر یونهای معدنی مانند سدیم، کلر، کلسیم و منیزیم که همگی بصورت محلولند غنی است.
ج) غدد پیازی - پیشابراهی Bulbourethral Ylandr :
یا غدد کولپر یک جفت هستند که در امتداد مجرای ادراری نزدیک نقطه ای که از لگن خارج می شود، قرار دارند. این غدد از نظر اندازه و شکل در گاو نر بشکل گردو می باشند. و در گاو حجم حجم اندکی از مایع منی را تشکیل می دهد و محل آن در عضله پیازی - اسفنجی میباشد. این ترشحات بلافاصله قبل از جفت گیری به صورت قطره قطره از غلاف قضیف خارج می شود.
6- قضیب Penil :
قضیب اندام جفت گیری حیوان نر است که در قسمت پشتی و اطراف میز راه از نقطه ای که این مجرا لگن را ترک می کند، تشکیل می شود. سوراخ خروجی میز راه در انتهای آزاد قضیب قرار دارد. در قضیب گاو، یک خمیدگی S شکل وجود دارد که به آن اجازه می دهد تا کاملاً به داخل بدن جمع شود. عضلات منفیض کننده قضیب هم در این قسمت هست که با انقباض آنها Penis به داخل بدن جمع می شود (بعد از erection) و به حالت اولیه بر می گردد. این عضلات از مهره های ناحیه دنبالچه سرچشمه گرفته و با قسمت شکمی بیضه، درست در قسمت خمیدگی S شکل در تماس می باشند. سر آلت تناسلی (glems) که انتهای آزاد قضیب را تشکیل می دهد به اعصاب حسی مجهز است و قابل ارتجاع و دارای اندکی بافت نعوظی است.
7- غلاف قضیب Prepuce :
غلاف قضیب در واقع در هم رفتگی پوست که انتهای آزاد قضیب را بطور کامل در بر میگیرد. منشاء جنینی غلاف قضیب و لبهای کوچک فرج در حیوان مایع یکی است. غلاف قضیب را می توان به یک قسمت قبل آلتی یا چین خوردگی بیرونیتر و یک قسمت آلتی یا چین خوردگی داخلی تر تقسیم نمود. سوراخ غلاف قضیب توسط موهای بلند و خشن احاطه شده است.
فصل 2
فیزیولوژی تولید و بلوغ اسپرم:
« Spermatogenesis and Maturation »
« of Spermatoza »
تولید اسپرم یا اسپرم سازی، فرایندی است که در لوله های اسپرم ساز انجام می شود. میزان تولید اسپرم در گاوهای گوشتی 4 میلیارد و در گاوهای شیری 7 میلیارد در روز می باشد. تولید واقعی اسپرم ممکن است 50 تا 100% بیشتر از این مقادیر باشد، زیرا تمام اسپرمهای تولید شده را نمی توان جمع آوری نمود.
اسپرمها بعد از تشکیل در مجاری یا لوله های اسپرم ساز، از طریق شبکه بیضه ای و مجاری آوران به داخل جنب بیضه وارد می شوند. جنب بیضه محلی است که اسپرمها در آن ذخیره میشود و در طول مدت ذخیره شدن بالغ شده و قابلیت بارور کنندگی پیدا می کنند. بعد از بلوغ اسپرم سازی به صورت یک فرایند مداوم در تمام طول زندگی حیوان نر در می آید. تغییراتی که ممکن است در تولید اسپرم اتفاق افتد در تمام گونه ها مربوط به درجه حرارت محیطی و در قوچ مربوط به نور است. عمل متقابل FSH و LH و تستوسترون برای ادامه اسپرم سازی ضروری است.
بلوغ ( Puflerty )
بطور کلی بلوغ در حیوان نر از زمان تولید اسپرم شروع می شود. اگر بلوغ به عنوان زمانی که اسپرمهای بارور در منی وجود دارد تعریف شود، سن بلوغ در گاوهای نر 10 تا 12 ماهگی خواهد بود. با این وجود چندین هفته قبل از ظهور در انزال، اسپرمها در لوله های اسپرمساز تشکیل می شوند. در گاو نر از زمان تشکیل اسپرم در لوله های اسپرم ساز تا ظهور آن در انزال، 10 روز طول می کشد.
وجود هورمون LH برای رشد و فعالیت سلولهای بینابینی ضروری است. اگرچه در نزدیکی بلوغ اثرات تشدید کنندگی FSH و پرولاکتین نیز گزارش شده است. ظاهراً FSH و پرولاکتین نرهای جوان با افزایش و نگهداری جایگاه های گیرنده LH ، سلولهای بینابینی را نسبت به هورمون LH حساستر و تأثیرپذیرتر می کند. با رشد سلولهای بینابینی و فعال شدن آنها، افزایش غلظت تستوسترون باعث ایجاد قسمت اعظم تغییرات مربوط به بلوغ می گردد. همکاری تستوسترون و FSH باعث رشد سلولهای سرتولی، تولید پروتئین جاذب آندروژن و آماده نمودن لوله های اسپرم ساز برای تولید اسپرم می شود.
در گاوهای نر، کل تولید اسپرم حداقل تا 3 سالگی افزایش می یابد. همبستگی زیادی بین اندازه بیضه ها و کل تولید اسپرم وجود دارد. هر عامل محیطی مضر که سرعت رشد را کاهش دهد، بلوغ را به تأخیر می اندازد.
مراحل تولید اسپرم یا اسپرم سازی The Process of Spermatogenesis :
اسپرم سازی را می توان به دو مرحله متمایز تقسیم نمود. اولین مرحله یا اسپرماتوسیتوژنر یک سری تقسیماتی است که در حین تشکیل اسپرماتیدها از اسپرماتوگونیومها صورت می گیرد. مرحله دوم یا اسپرمیوژنر مرحله ای است که طی آن اسپرماتیدها دستخوش تغییر در شکل و ساختمان (متامورفوز) شده و اسپرمها را بوجود می آورند. این فرایندها بطور کامل در گاوهای نر 56 تا 63 روز می باشد. با پیشرفت اسپرماتوژنر سلولهای جنسی در حال رشد از غشای قاعده ای لوله های اسپرم ساز به داخل این مجاری مهاجرت می کنند.
اسپرماتوسیتوژنز Spermatocytagenrlir :
در غشای قاعده ای لوله های اسپرم ساز دو نوع سلول وجود دارد: 1- سلولهای سرتولی (سلولهای غذا دهنده). 2- سلولهای سوماتیک (سلولهای بدنی) که بزرگترند و کم شمارترند و در حین اسپرماتوسیتوژنز نقش نگهدارنده و تقویت کننده دارند. اسپرماتوگونیومها سلولهایی به اندازه کوچکتر و تعداد بیشترند و در واقع گامت های بالقوه می باشند.
سلولهای زاینده اصلی بعد از مهاجرمت به بیضه های جنین و قبل از تشکیل گونوسیتها دستخوش تقسیمات میتوزی می شوند. گونوموسیت ها قبل از بلوغ به صورت اسپرماتوگونیومها AO یا سلولهای اصلی که تمام اسپرماتوگونیومهای دیگر از آنها منشاء می گیرند، تمایز حاصل میکنند. اسپرماتوگونیومهای A0 و A1 و A2 در طول غشای قاعده ای لوله های اسپرمساز قرار دارند. اسپرماتوونیوم A2 تقسیم شده و یک اسپرماتوگونیوم غیر فعال (A1) و یک اسپرماتوگونیوم فعال (A3) بوجود می آورد.
از اسپرماتید در حین تشکیل دم، یک قطره سیتوپلاسمی بر روی گردن اسپرم تشکیل میشود. میتوکندری های اسپرم ماتید، بصورت مارپیچی در اطراف قسمت فوقانی دم آن تشکیل شده و غلاف میتوکندری را بوجود می آورند. اسپرمی که جدیداً بوجود آمده است، از سلولهای سرتولی جدا شده و یا فشار از طریق مجرای مرکزی مجاری اسپرم ساز به داخل شبکه بیضه ای رانده می شود. اسپرم سلولهای منحصر بفردی اند که سیتوپلاسم نداشته و بعد از فرایند بلوغ قادرند به سمت جلو حرکت کنند.
کنترل هورمونی تولید اسپرم Floemonal Control of Spermatogenesis :
مطالعه دستگاه غدد درون ریز در تولید مثل حیوانات زیر گستردگی حیوانات ماده صورت نگرفته است. در گاو نر روزانه 3 تا 7 ترشح ناگهانی LH بوجود می آید که پس از آن، ترشحات ناگهانی مشابهی در تستوسترون بوقوع می پیوندد. ظاهراً نقش عمدة LH در تنظیم تولید اسپرم غیرمستقیم بوده و طی آن LH باعث آزاد شدن تستومترون از سلولهای بینابینی می شود. سپس تستوسترون و FSH بر روی لوله های اسپرمساز اثر می کند و باعث تولید اسپرم می شود. وجود تستوسترون برای انجام مراحل خاصی در اسپرمها توستیوژنز ضروری می باشد و ظاهراً FSH در تنظیم اسپرمیوژنز بارزتر است.
تستوسترون و FSH ظاهراً تأثیرشان را مستقیماً از طریق سلولهای زاینده یا بطور غیر مستقیم از طریق سلولهای سرتوی اعمال می کنند. FSH باعث ترشح پروتئین جاذب آندروژن (ABP) و اینهیبین (Inhibin) از سلولهای سرتولی می شود. ABP می تواند به راحتی تستوسترون را حمل نموده و آن را در حین تولید اسپرم با سهولت بیشتری قابل دسترس نموده و از طریق شبکه بیضهای و مجاری آوران به جنب بیضه انتقال دهد. ABP در جنب بیضه جذب میشود. کنترلهای فیزیکی که بین بیضه، هبیوتالاموس دهیپوفیز قدامی در تنظیم آزاد شدن گنادوتروپینها (FSH و LH) و استروئیدهای غدد جنسی عمل می کند مشابه حیوان ماده می باشد. تستوسترون یک اثر فیزیکی روی هیپوتالاموس و هیپوفینر قدامی دارد. غلظت بالای تستوسترون از آزاد شدن GnRH ، FSH و LH جلوگیری می کند، در حالیکه غلظت پایین آن جلوی آزاد شدن آنها را نمی گیرد. ثابت شده است که FGF2 باعث آزاد شدن LH و تستوسترون می شود. بنابراین FGF2 ممکن است در تنظیم هیپوتالاموس، هیپوفینر قدامی و بیضه ها شرکت داشته باشد.
چرخه پوششی لوله های اسپرم ساز و موج تولید اسپرم:
« Seminiferous Epididimal Cycle and Spermatogenic Wave »
تولید اسپرم با فرآیندهای دوره ای تولید تخمک تفاوت دارد. اسپرمهای جدید پس از تشکیل بطور مداوم به داخل سیستم مجاری آزاد می شوند. وقتی سلولها از یک اسپرماتوگونیوم فعال از طریق تقسیمات و بلوغ لازم برای تشکیل اسپرم در حال انجام است، اسپرماتوگونیوم های دیگر در همان ناحیه بطور متناوب شروع به تولید اسپرم خواهند نمود. بنابراین اگر مقطعی عرضی از یک لوله اسپرم ساز تهیه کنیم، چندین نسل از سلولهای زاینده را خواهیم دید که اینها با لایه هایی از اسپرماتوگونیومها، نزدیک دیواره لوله اسپرم ساز به صورت متحدالمرکز مرتب شده و با پیشرفت به سمت مجاری مرکزی، در لایه های بعدی به ترتیب اسپرماتولیستها، اسپرماتیدها قرار میگیرند.
در لوله های اسپرم ساز حیوان نر بالغ، سازمان و هماهنگی خاصی وجود دارد. بطوریکه انواع خاصی از سلولها همیشه با هم متحد هستند. به دلیل این که این سلولها همیشه با هم هستند و با نظمی دوره ای در مقطع عرضی لوله های اسپرم ساز دیده می شوند، می توان آنها را از یکدیگر تشخیص داد و طبقه بندی نمود. در یک سیستم طبقه بندی بر اساس تغییرات رشد در اکروزوم، 12 مرحله متفاوت از اجتماعات سلولی شناسایی شده است. در سیستم دیگری بر اساس تغییرات ساختمانی در هسته های سلولهای زاینده و ترتیب موضعی اسپرماتیدها، 8 مرحله شناسایی (شکل) شده است.
تغییرات کلیدی در اجتماع سلولی که مرحله خاصی را مشخص می کنند به ترتیب ذیل هستند:
1. هنگامی شروع می شود که اسپرمها وارد مجاری مرکزی لوله های اسپرمساز می شوند. اسپرماتیدهای کامل شده، هسته های کروی دارند و به دو نسل از اسپرماتریست های اولیه، یک نسل جوان (Le) و یک نسل پیر (P) ضمیمه می شوند.
2. شامل دوره ای است که طی آن هسته های اسپرماتیدها طویل می شوند و همراه با دو نسل از اسپرماتریست های اولیه (P , Z) هستند.
3. از پایان طویل شدن اسپرماتیدها تا کامل شدن اولین تقسیم میوز ادامه می یابد. در این مرحله نسل جدیدی از اسپرماتوگونیومها (A3) ظاهر می شوند.
4. مجموعه اسپرماتیدهای طویل شده در سیتوپلاسم سلولهای سرتولی به یک نسل از اسپرماتویست های ثانویه (C11) و اسپرماتویست های اولیه (Z) ضمیمه می شوند.
5. مجموعه اسپرماتیدهای طویل شده در سیتوپلاسم سلولهای سرتولی به نسل جدیدی از اسپرماتیدها ضمیمه می شوند.
6. کروماتین خاکستری رنگی در هسته های اسپرماتیدهای جوان ظاهر میشود. کروماتین در اسپرماتویست های اولیه ، ظاهر شبکه مانندی وجود دارد و این خصوصیت مرحله ضخیم شدن (مرحله 6) می باشد.
7. اسپرماتیدهای طویل شده (L) به داخل مجاری مرکزی لوله های اسپرم ساز مهاجرت می کنند.
8. اسپرم در داخل مجاری قرار گرفته و آزاد می شود.
زمان بین دو بار ظهور متوالی یکی از اجتماعات سلولی خاص (مرحله 1 تا مرحله 1 و غیره) در حمل معینی از لوله های اسپرم ساز نامیده می شود. که این مدت در گاو 5/13 روز است.
از زمان تشکیل اسپرماتوگونیوم فعال (A3) تا هنگامی که 64 اسپرم به داخل مجاری مرکزی لوله های اسپرم ساز رها می شود، 4 تا 5 چرخه پوششی لوله های اسپرم ساز کامل خواهد شد. از همان هشت اجتماع سلولی مذکور برای شناسایی امواج تولید اسپرم در لوله های اسپرم ساز نیز استفاده می شود. در یک دوره زمانی، این اجتماعات سلولی همانطور که به صورت متوالی در طول لوله های اسپرم ساز واقع می شوند، در یک بخش از این مجاری نیز به همان شکل دیده می شوند.
اگر اجتماع سلولی یافت شده در یک نقطه خاص از یک لوله اسپرم ساز به عنوان مرحله 3 شناسایی شود، مراحل 2 و 4 در طرفین این نقطه یافت می شوند. یک سری کامل از این هشت اجتماع سلولی در طول لوله های اسپرم ساز ظاهر می شود. البته برخی اوقات حالت های معکوس موضعی نیز دیده می شود. سازمان سلولهای زاینده در لوله های اسپرم ساز در هر محل و در هر زمان برای تداوم تولید اسپرم اهمیت دارد.
ظرفیت پذیری اسپرم Capacitation of Sperm :
برای اینکه اسپرمها پس از تولید قابلیت لقاح پیدا کنند، باید تحت دو فرایند قرار گیرند. اولین فرایند در مجاری جنب بیضه اتفاق می افتد و جزئیات آن عبارتست از: 1- افزایش قدرت تحرک 2- افزایش قدرت باروری 3- از دست دادن قطره سیتوپلاسمی.
اسپرمها نمی توانند قبل از انجام فرایند دوم یعنی ظرفیت پذیری، در ناحیه شفاف قشر تخمک نفوذ کرده و تخمک را بارور کنند. ظرفیت پذیری فرایند نهایی بلوغ اسپرم ها است و در دستگاه تناسلی حیوان ماده صورت می گیرد. این فرایند بوضوح شناخته نشده، ولی ممکن است شامل زدودن یک لایه لیپو پروتئینی از سطح اسپرم باشد، بطوریکه آزاد شدن آنزیم های اسپرم که برای نفوذ به داخل قشر تخمک لازم است، امکان پذیر گردد. در گاو بهترین میزان لقاح باروری هنگامی اتفاق افتد که گاوهای ماده تقریباً 12 تا 18 ساعت قبل از زمان تخمینی رها شدن تخمک تلقیح شوند.
تنظیم حرارت بیضه و اسکروتوم در گاو نر:
خلاصه: دمای بیضه ها در گاو نر باید cْ2 تا cْ6 درجه پایین تر از دمای بدن باشد. برای تولید اسپرماتوزدای بارور، مکانیسم های خنک کننده بیضه ها عبارتند از: مخروط عروقی بیضهها - از دست رفتن دما از سطح بیضه ها، شل شدن عضلات اسکروتوم، عرق کردن اسکروتوم، پاسخهای تمام بدن و گرادیانت های متعارف حرارتی (در اسکروتوم و بیضه ها). در واقع کارکرد بیضه ها در حاشیه هایپوکسی می باشد. وقتی دمای بیضه ها افزایش پیدا می کند، متابولیم در حد بیشتری اتفاق می افتد نسبت به فشار خون و از این رو باعث می شود که بیضه ها دچار هایپوکسی شوند.
بنابراین بیضه ها خیلی مستعد به افزایش حرارت به علت عوامل داخلی و خارجی میباشند. وقتی دمای بیضه ها افزایش می یابد، نسبت اسپرماتوزواهای ناقص بیشتر می شود و بهبود وابسته به طبیعت و مدت زمان افزایش گرما می باشد.
مقدمه:
باروری بدون گاو نر یک پارامتر مهم در تولید گاو شیری می باشد، یک گاو نر ممکن است در کنار 20 گاو ماده باشد. در شرایط سرویس دهی طبیعی یا از طریق تلفیح مصنوعی از اسپرم آن برای هزاران گاو ماده استفاده شود. با اینکه تعداد کمی از گاوهای نر عقیم هستند و توانایی تولید ندارند، ولی یک رنج وسیعی در باروری گاو نر وجود دارد، خصوصاً در جمعیت هایی که انتخاب نشده اند. این نکته بخوبی مشخص شده است که دمای بیضه ها باید 2 تا 6 درجه سانتی گراد کمتر از دمای بدن باشد، تا بیضه ها بتوانند توسط اسپرماتوزدای باروری بکنند. و افزایش در دمای بیضه ها سبب افت کیفیت اسپرم می شود. افزایش دمای بیضه یکی از عوامل پایداری و اصلی در ناباروری خیلی از گاوهای نر می باشد.
« فصل سوم »
آناتومی و فیزیولوژی:
یک سری خصوصیاتی هست که در تنظیم دمای بیضه ها شرکت می کنند. شبکه پامپینی فورم یک شبکه پیچیده سیاهرگی است که سرخرگ بیضه ای که بسیار پیچخوره است را احاطه میکند و بقیه ساختارها مخروط عروقی بیضه نام دارد. در مخروط عروقی بیضه، خون سرخرگی خنک می شود. به این صورت که گرما از سرخرگ به سیاهرگ منتقل می شود. از این گذشته، این محل دفع گرمای سطحی از طریق پوست می باشد، زیرا پوست این قسمت گرم ترین قسمت کیسه بیضه می باشد.
خصوصیت مخروط عروقی بیضه ها و دمای سطحی بیضه ها در گاوهای نر از بین 5/0 تا 3 سال گزارش شده است. پوست بیضه معمولاً ظریف و فاقد مو می باشد. یک سیستم خونی و لفضی وسیع سابکوتانئوس وجود دارد که در قسمت فارخی تر آن سیاهرگ های خونی در قسمت سطحی قرار گرفته اند. که انتقال گرما را آسانتر می کنند. عضلات صاف در سرخرگ های زیر پوستی توسط سیستم سیاتیک عصب دهی می شوند و تحریک این اعصاب باعث قبض عروق میشود. افزایش در دمای بیضه باعث انبساط این آرتریول ها می شود توسط عمل مستقیم قلب واکنش قبض عروقی سمپاتیکی.
عرق کردن و واکنش عمومی بدن به عمل خنک کردن بیضه ها کمک می کند. خصوصاً در گوسفند، در قوچهای نژاد مرینو، غدد کسیه بیضه بزرگ تر هستند نسبت به مناطق دیگر بدن و تولید عرق بیشتری هم دارند. مشابه این وضع در گاو نر دیده می شود که تجمع غدد مولد عرق در کیسه بیضه از سایر نقاط بدن بیشتر است. غدد مولد عرق در کیسه بیضه گوسفند، بصورت متناوب عمل ترشح را انجام می دهند. و عمل دفع عرق آنها وقتی شروع می شود که دمای سطح کیسه بیضه به cْ5/35 می رسد و با فرکانس تا 10 ترشح در ساعت می رسد. پاسخ عمومی بدن در قوچها شامل افزایش تنفس می باشند، هنگامی که دمای سطح کیسه بیضه بیشتر از cْ35 تا cْ36 افزایش می یابد. از این گذشته، دمای سطح کیسه بیضه در قوچها به cْ38 تا cْ40 می رسد، تنفس خیلی سریع می شود (200 تنفس در دقیقه). این انبساط عروقی عمومی در رکتوم و سرخرگ کاروتیه ایجاد می شود به اندازه کاهش cْ2 درجه در مدت 1 ساعت.
دمای سطحی و داخلی در گاوهای نر دورگه در سه نقطه از هر بیضه اندازه گیری شده است: بالا، وسط و پایین. دمای میانگین در این سه قسمت عبارتند از cْ4/30 - cْ8/29 و cْ8/28 (دمای سطحی کیسه بیضه). cْ3/33 - cْ33 و cْ9/32 (دمای حساب کوتانئوس کیسه بیضه) و cْ3/34 - cْ3/34 و cْ5/34 (دمای درون بیضه ها). گرادیانت دمای از بالا به پایین، 6/1 – 4/0 و 2/0 درجه سانتی گراد می باشد. برای سطح بیضه و برای قسمت ساب کوتانئوس و داخلی هم مشابه می باشد. همچنین نشان داده شده است که دمای سطح کیسه بیضه و بیضه، یک گرادیانت و برعکس و متقابل دارند که سبب ایجاد یک دمای یکنواخت در کل بیضه می شود. از این گذشته، با این که دمای درون بیضه در بیضه داخل کیسه بیضه، از بیضهای که در خارج است بیشتر میباشد، ولی دمای سطحی کیسه بیضه تقریباً مشابه می باشد.
گرادیانت دمای اسکروتوم و بیضه ها ممکن است بخاطر عروق باشد. اسکروتوم از بالا به پایین عروق دهی می شود. به هر حال سرخرگ بیضه ای بعد از خروج از قسمت پایینی مخروط بیضه، طول بیضه را طی می کند (زیر کورپوس اپیدییمیس)، و به پایین بیضه می رسد و قبل از ورود به پارانشیم بیضه به شاخه های پشتی و جانبی در تمام سطح بیضه منشعب می شود. بنابراین خونرسانی بیضه از پایین به بالا می باشد. در یک مطالعه ای که اخیراً انجام گرفته است، نشان داده شده است که درون سرخرگ بیضه یک دمای مشابه در بالا و پایین آن وجود دارد. ولی به صورت مشخصی خنک تر از نقطه ای است که وارد پارانئیم بیضه می شود. این امر باعث ایجاد یک دمای نسبتاً یکنواخت در کل پارانئیم بیضه می شود.
در گاوهای نر دمای Caput ، کورپوس و اپیدیدیم دارای میانگین cْ6/35 ، cْ6/34 و cْ1/33 می باشد. و گرادیانت بین Caput و Cand دارای میانگین cْ5/2 می باشد. دمای Caput بیشتر از پارانئیم بیضه می باشد در بالای بیضه و احتمالاً بخاطر این است که Caput نزدیک مخروط عروقی بیضه می باشد. ولی به هر حال Cauda که یک قسمت مهم برای ذخیره و بلوغ اسپرم می باشد، کمی خنک تر از پارانیم بیضه می باشد.
منابع حرارت بیضه:
جریان خون بیضه ای و مصرف 02 در 8 گاو آنگوس اخیراً اندازه گیری شده است. برای نشان دادن اهمیت ضریب جریان خون یا متابولیسم به عنوان یک منبع تولید حرارت. جریان خون در سرخرگ بیضه دارای میانگین ml 4/12 در دقیقه می باشد. خون سرخرگی گرمتر می باشد. cْ2/39 در مقابل cْ9/36 و درصد هموگلوبین اشباع شده از اکسیژن آن بیشتر از سیاهرگ بیضه میباشد (95/3% در مقابل 42%). با توجه به جریان خون و اشباع بودن Hb ، مقدار اکسیژن مصرفی توسط هر بیضه (2/1 ml در دقیقه) محاسبه شده که تولید 8/5 کالری گرما در دقیقه میکند. در مقایسه با 3/28 کالری در دقیقه که به جریان خون اضافه می شود (حدود 5 برابر با یکدیگر اختلاف دارند).
کارکرد بیضه معمولاً در لبه هایپوکسی شدن می باشد. یعنی افزایش دما باعث افزایش متابولیسم می شود به همراه یک افزایش نیاز به اکسیژن برای تأمین نیازهای هوایی. با اینکه افزایش جریان خون سبب آزادسازی اکسیژن بیشتری می شود، ولی باعث ایجاد دمای اضافهتری در بیضهها می شود. بنابراین به نظر می رسد افزایش، از دست دادن حرارت از اسکروتوم، مناسب ترین پاسخ در مقابل افزایش حرارت بیضه می باشد.
ارزیابی دمای سطحی کیسه بیضه توسط گرماسنجی مادون قرمز:
گرماسنجی مادون قرمز از بیضه گاوهای نری که ظاهراً تنظیم حرارت بیضه آنها طبیعی است نشان دهنده یک تقارن از چپ به راست و cْ4 تا cْ6 گرم تر است در بالای اسکروتوم نسبت به پایین آن.
الگوی حرارتی معمول دیگر اغلب فاقد تقارن چپ به راست می باشند و قسمت های محدود شدهای دارند که دمای آنها بالا رفته است، و اینها به عنوان تنظیم حرارت غیر طبیعی بیضه یا اپیدیدیم مطرح می شوند. با اینکه گاو نری که تنظیم حرارت غیر طبیعی دارد معمولاً کیفیت اسپرم پایینی دارد، ولی هر گاو نری که کیفیت اسپرم پایین دارد، دمای غیر طبیعی بیضه ندارد. گاو نری که دچار نهان بیضگی یک طرفی می باشد دمای سطحی اِسکروتال در بیضه درگیر نسبت به بیضه سالم بیشتر می باشد. ولی به هر حال امروزه مشخص شده که توجه باید بیشتر شود. گرماسنجی مادون قرمز به عنوان یک تست کمکی استاندارد برای ارزیابی باروری بکار رفته است.
برای گاوهایی که الگوی حرارت سطحی اسکروتوم آنها در طبقه طبیعی و قابل قبول بوده است میزان بارور ساختن گاو ماده و ایجاد آبستنی 83% بوده است (مشابه مقدار طبیعی که 85% میباشد) که این رقم بالاتر درصد آبستنی در گاوهای نری است که الگوی دمای سطحی بیضه آنها غیر طبیعی بوده است، 68 درصد.
اثر دمای بالا:
اثر افزایش دما بر روی کیفیت اسپرم، طی مطالعات زیادی نشان داده شده است. در یک مطالعه، دو راس گاو نژاد گرنزی برای 17 روز متوالی در معرض دمای cْ37 و رطوبت نسبی 81% به مدت 12 ساعت در روز، قرار گرفتند. حدود 30% تا 40% از اسپرماتوزواهای آنها غیر طبیعی بودند (بیشتر آنها دارای دم پیچیده یا سر جدا از دم بودند) و تعداد کل اسپرماتوزا، غلظت اسپرم و حرکت به مقدار زیادی کاهش پیدا کرد. در مطالعه دیگر، دما cْ40 و رطوبت نسبی 35% تا 45% که به اندازه 12% باعث کاهش کیفیت اسپرم شد. گاوهای نژاد بوستاروس به افزایش دمای بیضه حساس تر هستند، نسبت به گاوهای بوس ایندیکوس.
در گاو دورگه (بوس تاروس) * (بوس ایندیکوس) اثر افزایش دما روی کیفیت اسپرم کمتر بوده و بازگشت حیوان به وضعیت اولیه سریعتر بوده است نسبت به نمونهای که بوس تا روس خالص بوده است.
پوشاندن کیسه بیضه:
پوشاندن اسکوروتوم (با پارچه، حوله یا مواد دیگر) متناوباً به عنوان یک مدل برای افزایش حرارت بیضه بکار رفته اند. در یک مطالعه، اسکوروتوم (بوس تاروس) * (بوس ایندیکوس) برای 48 ساعت پوشانده شد و نتیجه بدست آمده این بود: (روز پوشاندن بیضه ها را روی صفر حساب می کنیم) روز 6 تا 14 بدون سر، روز 12 تا 23 اکروزومهای غیر طبیعی، روزهای 12 تا 23 دهها غیر طبیعی و قطره های پروتوپلاسمی در روزهای 17 تا 23.
بنابراین گرم کردن کیسه بیضه اثر می گذارد روی اسپرماتوزوا در سراپیدیدیم، بهمان گونه که روی اسپرماتیدها اثر می گذارد. با اینکه مقدار تولید روزانه اسپرم دچار تغییر نشده بود، اسپرم دریافتی توسط کاهش یافته بود به نزدیک 50% (2/9 بیلیون نسبت به 4/17 بیلیون)، خصوصاً در ناحیه کایوت (8/3 میلیون نسبت به 6/6 بیلیون) و ناحیه کودا (7/3 بیلیون نسبت به 7/3 بیلیون)، که شاید بخاطر پاسخ های انتخابی به اسپرماتوزواهای غیر طبیعی در rete نتستیس و مجاری به بیرون ریزنده. در یک مطالعه دیگر، اسکروتوم 6 راس گاو هلشتاین برای 48 ساعت پوشانده شد. تعداد اسپرماتوزواهای جمع آوری شده تغییر فاحشی نداشت، اما خاصیت حرکت رو به جلو از 69% (قبل از پوشاندن) به 42% در روز 15 رسیده بود. نسبت اسپرماتوزواهای طبیعی تغییر زیادی از روی 6 تا 9 نشان نمی داد (80%)، و کاهش پیدا کرد بصورت ناگهانی به 53% در روز 12 و به کمترین مقدار خود یعنی 14% در روز 18 رسید. با اینکه تنوع قابل توجه بین گاوهای نر از لحاظ نسبت اسپرماتوزواهای غیر طبیعی وجود داشت ولی اختلالات غیر طبیعی با استناد به توالی های زمای به این صورت می باشد:
بدون دم روز 12 تا 15 - نیم تاج (diadem) روز 18، واکنول های تار و پیری فرم، روی 21، آکروزوم دکمه دار روز 27 و Dag defect در روز 30 . وقتی که 3 تا 9 روز بعد از پوشاندن بیضه ها، اسپرماتوزوا جمع آوری شد و فوراً مورد بررسی قرار گرفت، حرکت و شکل آنها مشابه مقادیر قبل از پوشاندن بیضه ها بود. در مقابلِ منی جمع آوری شده در زمان قبل از پوشاندن بیضهها، منجمد کردن، ذوب کردن و انکوباسیون در cْ37 برای 3 ساعت، یک کاهش آشکاری در نسبت های زیر مشاهده شد:
حرکت رو به جلو اسپرماتوزا (46% به 31%) نسبت اسپرماتوزوا به آکروزومهای سالم و دست نخورده 73% به 63% .
در مطالعه ای که اخیراً انجام گرفته است، 4 روز بیضه ها را پوشانده اند و تا 7 روز دگزامتازون مصرف کردند برای ایجاد گرما در بیضه و نیز ایجاد استرس، همراه با همدیگر. و دیده شد که یک عده از گاوها مستعد تولید اسپرماتوزواهای غیرطبیعی هستند. سرهای Pyriform کالوئل های کدر، اسپرم میکروسفالیک، و غلظت غیر طبیعی DNA در گاوهایی که بیضه آنها پوشانده شده بود و دگزامتازون هم مصرف کرده بودند، از اختلالاتِ معمول در آنها بوده است. مصرف دگزامتازون سبب شد که اثرات شدیدتر روی اسپرماتوزا در اپیدیدیم، افزایش زیاد در فلکس های قسمت میانی و افزایش در دراپلت های دستیال و پروگزیمال، زودتر و سریعتر ایجاد شوند. در کل، انواع اسپرماتوزواهای ناقص و زمان ایجاد نقص در آنها برای دو نوع درمان که انجام گرفته بود، مشابه بود.
پوشاندن گردن اسکوروتوم:
ناحیه گردن اسکروتوم در 5 گاو برای مدت 7 روز (از روز 1 تا روز 8) پوشانده شده برای ایجاد مدلی که گاو وضعیت بدنی بصورت چاقی دارد (به جای چربی جمع شده در ناحیه گردن اسکروتوم). اسپرماتوزوا درون اپیدیدیم یا در فاز اکروزومی در طول مدت پوشاندن خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. این گاوها دارای اختلال در ناحیه میانی استرماتوزوا بودند که 2 برابر شده بود و ایجاد دراپلت 4 برابر شده بود در روز پنجم، در روز 8 تعداد اسپرماتوزواهای طبیعی کمتر شد و اختلالات قطع میانی و دراپلت ها 3 برابر شد. در روز 15 تا 18 باز هم تعداد اسپراتوزواهای طبیعی کمتر شد و از روز 18 به بعد بیشتر اسپرماتوزاها دارای اختلالاتی در قسمت سر بودند. کیفیت اسپرم در روز 35 تقریباً به حالت قبل از پوشاندن، برگشته بود.
در آزمایش دوم، دمای زیر جلدی اسکروتوم 2-5/1 درجه و 5/0 درجه بالا برده شد. در بالا، میان و پایین بیضه ها، متعاقباً و دمای درون بیضه cْ9/0 درجه بالاتر بود و مشابه 3 نقطه مذکور بعد گذشت 48 ساعت از پوشاندن گردن اسکروتوم، نسبت به زمان قبل از پوشاندن گردن بیضه، و نتیجه بدست آمده این است که گردن بیضه یک ناحیه مهمی برای خارج کردن حرارت می باشد.
افزایش دمای اپیدیدیم:
در اکثـر حیـوانات کودا اپیدیـدیمیـس تا حـدی خنک تر از بیضه می باشد و این امـر سبب
تسهیل عمل نگهداری و ذخیره اسپرم در آن می شود. افزایش حرارت این ناحیه باعث ایجاد اختلال درفعالیت جذبی و ترشحی آن میشود و تغییر در ترکیب مایع Cauda (یونها و پروتئینها) و افزایش میزان حرکت اسپرم از این ناحیه به 3 برابر اندازه طبیعی آن می شود. و متعاقباً تعداد اسپرم در اولین انزال کم می شود، که حتی در انزال های بعدی به مقدار بسیار پایین می رسد. به اضافه، به نظر می رسد که دمای بالا سبب تسریع بلوغ اسپرم می شود.
اثر افزایش دما روی سلولهای بیضه:
با اینکه به نظر میرسد که گرما دادن روی عملکرد سلولهای سرتولی و بینابینی اثر میگذارد، جِرم سلها حساسترین سلولها به حرارت هستند (germ cells). تمام مراحل اسپرماتوژنز متاثر از میزان آسیب در اثر مدت زمان افزایش دما، هستند. از آنجایی که اسپرماتوزایی که بالغ تر باشد دارای اختلالات متابولیکی و ساختاری می شود. گرم کردن بیضه معمولاً سبب کاهش حرکت جلو رونده و کاهش تعداد اسپرماتوزواهای جوان می شود. و سبب افزایش اختلالات مورفولوژیک در اسپرماتوزوا می شود. خصوصاً ایجاد نواقصی در ناحیه سر اسپرماتوزوا.
با اینکه یک تنوع قابل توجه در بین گاوهای نر از لحاظ طبیعت و تناسب اسپرماتوزواهای ناقص وجود دارد ولی ترتیب ظهور این نقایص خاص مشخص می باشد. مگر اینکه اسپرماتوگونیا دچار نقص شده باشد. حتی اگر مورفولوژی اسپرم به حالت طبیعی باز گردد ولی سودمندی آنها و کارایی آنها در نهایت باعث کاهش میزان باروری و افزایش مرگ ناگهانی مرگ جنینی می شود.
خلاصه افزایش دمای بیضه ها:
وقتی که دمای بیضه یا اسکروتوم بالا می رود (صرف نظر از علت آن)، در ابتدا مورفولوژی اسپرم تغییری نمی کند. ولی متعاقباً کاهش می یابد. در یک سری مطالعات، اسپرماتوزوایی که در اپیدیدیم بوده است در زمان گرم کردن بیضه ها از لحاظ مورفولوژیکی غیر طبیعی بوده است (زمان گرفتن اسپرم درست بعد از قطع حرارت دادن بوده است). در مطالعه دیگر، تغییر در این اسپرماتوزواها فقط بعد از انجماد و ذوب و انکوباسیون معلوم شد. مورفولوژی اسپرم حدوداً بعد از 6 هفته از قطع پوشاندن بیضهها به حالت قبل از پوشاندن، باز می گردد. ولی بهر حال افزایش دمای طولانی مدت و شدیدتر، باعث طولانیتر شدن دوره بهبود می شود. به نظر می رسد کاهش کیفیت اسپرم ارتباط دارد با افزایش دما در بیضه ها خصوصاً با شدت دما و مدت زمان بالا بردن دمای بیضه ها.
فصل 4
معاینه عمومی:
یک معاینه عمومی کوتاه مدت اما کامل می تواند میزان آسیب وارد به سلامتی بیمار را مشخص کند. این معاینه همراه با تاریخچه بیماری، کاملاً موضع بیماری را آشکار می سازد. معاینه عمومی همواره باید انجام شود، حتی در بیماری هایی مانند انگش کو به راحتی قابل تشخیص باشند، زیرا که این معاینه اولاً می تواند اطلاعاتی را در مورد شدت بیماری اولیه فراهم آورده، ثانیاً عوارض یا اختلالات ثانویهای را مشخص سازد که باید در تشخیص، پیش بینی و درمان بیماری مورد توجه قرار بگیرد. مواردی که در یک معاینه عمومی باید در نظر گرفته شود، شامل وضعیت ظاهری بدن، رفتار، نوع تغذیه، شرایط فیزیکی، تعداد تنفس، تعداد ضربان قلب و درجه حرارت بدن می باشد.
وضعیت ظاهری بدن ( Posture ):
مفهوم وضعیت، ظاهر عمومی بیمار از نقطه نظر آناتومیکی می باشد که با معاینه تمام قسمتهای بدن ارزیابی می گردد. مثلاً ضایعات مادرزادی یا آلستبالی نخاع سبب خمیدگی ستون مهرهها به پشت (کانیوزیس)، شکم (یوردوزیس) یا طرفین اسکولیوزیس می شود. یا بالا نگه داشتن دم توسط خود دام یا دور نگه داشتن آن از بدن علامت وجود ضایعه دردناک در رکتوم، آنوس یا سیستم ادراری - تناسلی باشد.
رفتار:
به معنای ظاهر عمومی بسیار از نقطه نظر حسی و حرکتی است که با تغییرات فیزیولوژیک یا پاتولوژیک در رابطه با شرایط مختلف زندگی دام مشخص می گردد. در صورت نیاز می توان رفتار دام بیمار را با گاوهای سالم در همان گله مقایسه نمود. برخی از گاوها به طور طبیعی سرزندهتر، بی قرارتر، متهاجم تر، عصبی تر، سرسخت تر و کم تحمل تر از دیگران هستند که این صفات غریزی یا اکتسابی هستند و نباید با تغییرات رفتاری ناشی از بیماری اشتباه گرفته شود. مواردی از اختلالات ویژه رفتاری در گاو به قرار زیر است:
افزایش تحریک حسی حرکتی (تحریک پذیری): بیقراری، شاخ زدن، پرتاب کاه به وسیله شاخها به اطراف، فشردن پوزه روی اشیاء و…
کاهش تحریک حسی - حرکتی که شامل افسردگی، بی حالی، خواب آلودگی، اغماء، پارالزی و پارزی است.
سایر رفتارهای پاتولوژیکی هم عبارتند از: سرفه های متناوب، خرناس کشیدن، تنفس صدادار، بار کردن تهیگاه ها، ادای نشخوار در آوردن و سایر حرکات جوشی غیر طبیعی، استفراغ یا باز گرداندن غدا، خشک راه رفتن یا بدون تعادل، ناله های مختصر گاه و بیگاه، دندان قروچه، لرزشهای عضلانی، عدم تمایل به حرکت.
البته این یادآوری این نکته ضروری است که تغییر در رفتار که در طی معاینه عمومی مشخص می گردد، نیاز به معاینه کامل تر اندامهای مبتلا بدن و سیستم عصبی مرکزی را نشان میدهد.
وضعیت تغذیه:
وضعیت تغذیه با مشاهده و ملامسه بیمار مورد قضاوت قرار می گیرد و ترجیحاً در مقایسه با دامهای سالم از همان گروه سنی صورت می گیرد. در این رابطه باید به غبغب، تیغه شانه، زوائد شوکی مهره های سینه و قاعده دم توجهی خاص مبذول شود. انواعی از وضعیت های تغذیه ای به قرار زیر است:
- عالی (چاق): تمام زوایای بدن گرد شده است و لایه های چربی در قسمتهای برجسته بدن وجود دارد. این حالت در گاو گوشتی خوب است، ولی می تواند با کاهش مقاومت در مقابل بیماری ها همراه ب
فرمت:word
پیش گفتار
علم دامپزشکی به عنوان یکی از علوم وابسته به سلامتی انسان است و اهداف عمده آن عبارتست از ارتقای سلامتی و حفظ سلامتی حیوانات که بستگی به سلامتی انسانها دارد. بدین لحاظ دانستیم که آموخته های ناچیز خود را در دوره کارآموزی به صورت مکتوب درآورم تامورد استفاده دیگران نیز واقع شود. بدین لحاظ توضیحاتی کوتاه درمورد روال کلی مطالبم شرح می دهم .
ابتدا خلاصه ای از رشته دامپزشکی درایران و شرح دو مقطع کاردانی و دکتری پرداخته ام در بخش دوم به قسمت کوچکی از آیات واحادیث نبوی در مورد حیوانات اشاره نموده ام و پس از آن در چند بخش متوالی به وظایف سازمان دامپزشکی و آئین نامه اجرایی آن وواحدهای درمانی و وظایف بخش خصوصی و اداره کل و بخش دولتی سازمان دامپزشکی پرداخته ام و پس از آن به اهداف واختیارات سازمان نظام دامپزشکی اشاره نموده ام و نیز به نقش دامپزشکی در اعتلای سطحی بهداشت جامعه اشاره نموده ام و در مورد تشخیص آبستنی مطالبی تهیه کردم همچنین در مورد کاربرد سیدر . پس از آن شرح موارد بیماری را به تفکیک نوع حیوان ذکر نموده ام. و مطالبی دیگر نیز که از منابع مختلف استخراج نموده ام و به نظر آمد که به کار آید را ذکر کرده ام .
در خاتمه باید از همکاری و راهنمایی های آقایان دکتر علوی و تکنسین محمودیان و دکتر فانی که عامل مهمی در به ثمر رسیدن این مجموعه بودند کمال امتنان و سپاسگزاری را به عمل آورم . امید که مقبول افتد. شهریور ماه 1383 مرتضی کارگر
خلاصه ای از دامپزشکی
دامپزشکی علم شناخت بیماریهای دامی اعم از بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان یا بیماریهای خاص دام، پیشگیری از بیماریها و همچنین علم تغذیه انسان و دام می باشد.
در نشریه سازمان بهداشت جهانی آمده است هدف نهایی دامپزشکی درمان حیوانات نیست بلکه دقیقا تامین مواد غذایی و بهداشت انسان می باشد چرا که با واکسیناسیون دامها می توان از مرگ و میر آنها جلوگیری کرد و بر میزان فرآورده های دامی افزود.
در نتیجه مواد پروتئینی لازم را برای جیره غذایی انسان تامین نمود موادی که مقاومت انسان بخصوص کودکان را در مقابل کلیه بیماریها افزایش می دهد و نه تنها باعث کاهش قابل ملاحظه هزینه های درمان می شود بلکه جامعه ای سالم و فعال بوجود خواهد آورد.
یک دامپزشک علاوه بر دانش بسیارو قدرت تجزیه وتحلیل باید زیرک و هوشیار باشد تا بتواند نوع بیماری دام را تشخیص دهد و در درس زیست شناسی قوی باشد.
همچنین بر زبان انگلیسی مسلط باشد. رشته دامپزشکی در دو مقطع دکتری و کاردانی دامپزشکی دانشجو می پذیرد . در زیر به شمه ای از فعالیتها و اهداف تاسیس این رشته اشاره می نماییم .
1 – دکترای دامپزشکی : هدف تربیت دامپزشکان ورزیده در زمینه پیشگیری ریشه کنی درمان بیماریهای دامی تامین بهداشت عمومی از طریق کنترل بیماریهای مشترک انسان و دام و کنترل بهداشتی مواد غذایی با منشاءدامی است . طول دوره حداقل 5.5 سال و بطور متوسط 6 سال است .کارآیی فارغ التحصیلان عبارت است از : تشخیص، پیشگیری ،ریشه کنی و درمان بیماریهای دامی در دامداریهای سنتی صنعتی ، مدیریت واحدهای دامپزشکی برنامه ریزی و تحقیق پیرامون معضلات دامپزشکی ، مبارزه با بیماریهای مشترک ، تدریس و تحقیق در دانشکده ها و آموزشکده های دامپزشکی و پژوهش در موسسات تحقیقات ذیربط و امکان ادامه تحصیلات در دوره های تخصصی دامپزشکی وجود دارد.
کاردانی دامپزشکی : هدف تربیت افراد کارآمدی است که با راهنمایی و نظارت علمی دکترهای دامپزشک بتوانند در امر کنترل بیماریهای دامی بیماریهای مشترک انسان و دام و کنترل بهداشتی مواد خوراکی با منشاء دامی به فعالیت بپردازند. طول دوره حداقل 2 سال است . درحال حاضر ادامه تحصیل دراین رشته از طریق شرکت مجدد در آزمون سراسری و انتخاب رشته دکتری دامپزشکی ویا شرکت در آزمون کارشناسی ناپیوسته و انتخاب رشتهءعلوم آزمایشگاهی دامپزشکی امکان پذیر است . مهمترین وظایف فارغ التحصیلان عبارت است از: همکاری در پیشگیری و ریشه کنی بیماریها ی دامی ، بیماریهای مشترک انسان و دام ، کنترل بهداشتی مواد خوراکی با منشاءدامی در آزمایشگاهها و کشتارگاهها ، در آزمایشگاههای دانشکده ها ، آموزشکده های دامپزشکی ، سازمانهای تحقیقاتی ذیربط ، مدیریت فنی و ارائه خدمات فنی در حد تکنسین در بخشهای استانهای کشور. .
سیری در آیات قرآن و احادیث نبوی و ائمه اطهار در مورد حیوانات
در سوره های مختلفی از قرآن کریم حیوانات مورد بحث قرار گرفته اند و از تسبیح آنان به درگاه خداوند تدبر و تفکر در آفرینش آنها به عنوان نشانه های قدرت پروردگار نوعی حیوان شناسی و موارد دیگری یاد شده است . همچینن در احادیث نبوی و امامان از ترحم و حمایت از حیوانات و نکات بهداشتی ذکر گردیده است . به عنوان مثال در مورد اسب : سوره و العادیات آیه های 1-5 «به نام خداوند بخشنده مهربان ، سوگند بدان اسباب دونده که نفسی همی زنند به آواز در تاختن و آتش جهنده از سمهای ایشان تا بامدادان آنها را به غارت گرفتند بر هامون دشمن گرد بر انگیختند و سپاه دشمن را همه در میان گرفتند » کلمه عادیات را منشاء گرفته از عدو به معنای دویدن و فصیح ،آواز نفس اسب است در وقت دویدن و برخی مفسران عنوان داشته اند که مقصود اسبان جنگجویان اسلام است .
و از جمله .احادیث نبوی می توان به حدیث نقل شده از پیامبر اسلام (ص)اشاره نمود که می فرمایند : «بهترین بازیها در پیش خدا اسب دوانی و تیراندازی است » .
تفکر و تدبر در مورد حیوانات :در قرآن کریم آیاتی چند درمورد حیوانات و فوائد آنها که به بشر می رسد توصیه به تفکر و تدبر در مورد جانوران می نماید ، از جمله : آیه 66 سوره النحل « ملاحظه چهارپایان همه عبرت و حکمت است که ما از آنچه در شکمهایشان است از میان سرگین و خون شیرپاک ، شما را بنوشانیم که در طبع همه نوشندگان گواراست »
توجه و رعایت حال حیوانات باتوجه به احادیث : احادیثی زیاد از پیامبر و دیگر امامان وجود دارد و همین توجه بزرگان بود که موجب گسترش دامپروری و ازدیاد ثروت دامی در ممالک اسلامی بوده است .
دانلود گزارش کارآموزی رشته دامپزشکی بیماری دام بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 140
گزار ش کارآموزی آماده,دانلود کارآموزی,گزارش کارآموزی,گزارش کارورزی
این پروژه کارآموزی بسیار دقیق و کامل طراحی شده وجهت ارائه واحد درسی کارآموزی میباشد
کلوزانتل5 %: دارویی است ضد انگل که برای از بین بردن انگلهایی مانند کرمهای پهن مثل فاسیولاها- همونگوس- اوزوفاگوس و لارو بند پایان مانند هیپودرما- استروس اویس استفاده می شود. ترکیبات هر میلی لیتر از سوسپانسیون خوراکی حاوی 50 میلی کلوزانتل که در مصرف 5-10 میلی برای1 کیلو وزن زنده دام استفاده می شود. تریکلا بندازول + لوامیزول 75/8 %: داروی ضد انگل وسیع الطیف برای نماتود های گوارشی مانند همونگوس کوپریا- نماتودیروس ونماتودهای ریوی مانند دیکتیوکلوس و فاسیولاها. آلبندازول 5/2 % : داروی ضد انگل وسیع الطیف برای کرمهای گرد- ریوی- پهن –تخم کرمها استفاده می شود. فنازول 5/2 % : داروی ضد انگل برای نماتود های گوارشی- ریوی- کرمهای نواری استفاده می شود. پماد پستانی MC کاناسیلین و لاکتوسین : این داروبه شکل پماد استریل میباشد که برای درمان عفونتهای باکتریایی دوره شیرواری به صورت داخل پستانی هر 12 ساعت یکبار مورد استفاده می گیرد. پماد پستانی MC لینکونئوسین و پنسترژون: این دارو برای درمان التهاب باکتریایی بافت پستان گاومورد استفاده قرار می گیرد وبه صورت داخل پستانی هر 24 ساعت یکبار مصرف می شود. پماد پستانی DC کلوکسالمو : این دارو برای پیشگیری از عفونت پستانی استفاده می شود وبه صورت داخل کارتیه مصرف می شود. نئوسین: این دارو برای اسهال باکتریایی و عفونتهای رحمی است که در اسهال در انواع دام به صورت خوراکی روزانه 10سی سی به ازای هر کیلو مصرف می شود و در عفونت رحمی 2 قرص به ازای 50 کیلو به مدت 3 روز مصرف می گرد د. ضد نفخ: این دارو به صورت مایع خوراکی و جهت درمان یبوست و نرم کردن مدفوع و سختی یا اشکال در دفع مدفوع و در انباشتگی مدفوع و دفع مکونیوم نوزادان از طریق رکتال تجویز می شود و لازم به ذکر است که این دارو موجب کاهش سطح کشش مواد لزج شکمبه می شود. ضد غفونی پویدون آیوداین 10 % : ایده آل ترین ضد میکروارگانیسم ازقبیل فرمهای وجتاتیوواسپورباکتری - ویروسها- قارچها است که جهت ضد عفونی زخمها- شستشو وسایل و محیط دامداری و مرغداری و خصوصا ضد ویروس گامبرو و عامل موجد ورم پستان است. پیراکرم: جهت ورم پستان استفاده می شود که به حالت مرطوب کننده- ضد عفونی کننده و نرم کننده که با ترکیب کلر هگزیدین وسیتریمیدباکتریسید می باشد واز تاثیر میکروبهاوقارچها بر بافت پستان جلوگیری می کند وبرای معالجه قمره پستان و ترکخوردگی در تابستان استفاده می شود. ضد نفخ دیمفن: به وسیله تیوپ معده خورانده ویا به طور مستقیم با استفاده از تروکار ویا سوزن منفذ دار بزرگ به داخل شکمبه تزریق می شود که میزان مصرف در گاو 30- 60 سی سی با 100 میلی آب است. تریپرم: آنتی بیوتیک وسیع الطیف تزریقی با ایجاد سطح خونی پایدار که در گاو 5/0 میلی به ازای هر کیلو وزن بدن و در گوساله و گوسفند 1 میلی به ازای هر 10 کیلو وزن بدن و در عفونتهای شدید و حاد تزریق به مدت 1-4 روز که به صورت عضلانی – وریدی- زیرجلدی- داخل صفاقی استفاده می شود. ضد عفونی تیت کارد: ضد عفونی نوک پستان بعد از شیر دوشی و برای جلوگیری از ورم پستان وبا ایجاد قشر نازک روی پستان ازنفوذباکتری جلوگیری می کند داماکول: برای درمان اسهالهای عفونی باکتریایی مانند ای کلا ی در گوساله مصرف میشود. اسپری کلر تتراسیکلین: به عنوان آنتی بیوتیک موضعی مصرف می گردد و جهت درمان زخمهای جلدی وعفونتهای ثانویه ناشی از انگلهای خارجی و پس از اعمال جراحی مانند لاپاراتومی- اخته کردن- شاخ بری مورد استفاده قرار می گیرد. عرفا مایسین : به صورت تزریقی عضلا نی برای درمان بیماریهای گاو و گوسفند نظیر بیماری تنفسی- سپتی سمی- متریت- کراتوکونژنکتیویت حاد- گندیدگی سم- آناپلا سموزیس- ورم پستان استفاده می شود و در گاو 20-50 میلی و در گوسفند 5-8 میلی استفاده می شود. آدجکت + سی : حاوی ویتامینهای A-D-E-C است که برای جلوگیری از کمبودها در دام استفاده می شود. فوسفونورتونیک 20 % : برای درمان اختلالات تولید مثلی ناشی از کمبود فسفر و درمان و پیشگیری از بروز ناهنجاریهای استخوانی ناشی از کمبود مواد معدنی در استخوان و درمان اختلالات ناشی ازعدم بالانس اسید وبازو درمان کمکی موارد ناشی ازشیر دوشیهای فراوان یا آبستنیهای مکررودرمان ضعف مفرط وپیشگیری از ایجاد پرولا پس واژن است که به صورت تزریقی در گاو 1 میلی به ازای هر 50 کیلو و در گوساله 1-2 میلی به ازای هر 10 کیلو و در گوسفند 5/0-1 میلی برای هر 10 کیلو وزن بدن و در حیوانات آبستن منع مصرف دارد. ترانکرون ( آنتی فلوژستتیک ) : در بیماریهای گندیدگی سم - زخمهای کانال زایمانی - آبسه ها-زخمهای مکانیکی ویادر اثر بیماری مانند زخمهای سم و دهان در بیماری تب برفکی و حمایت از مراحل تجزیه بافتهای نکروزه و التهابی و مصرف به صورت زیر جلدی است ومصرف در گاو 5-10 میلی ودر گوسفند و بز 2-5 میلی است. کوبافوس ( فسفر + ویتامین B12 ) : این ماده بعد از جذب در بدن موجب افزایش انرژی قابل دسترس و در نتیجه بهبود کار آیی دام میگردد و موجب رشد گلبولهای قرمز است که در اختلالات حاد و مزمن متابولیسمی در اثر تغذیه و مدیریت ضعیف و درمان حمایتی و تکمیلی کزاز و فلجی عضلات همراه با ca-mg و اختلالات رشد و تغذیه ای در دامهای جوان بخصوص در دامهای کوچک و تقویت کننده در موارد ضعف عمومی و خستگی مفرط و استرس سرما و درمان کمکی در نا باروری و نازایی و کاهش تولید بعد از زایمان و تونیک و تقویت کننده قوای عضلا نی در اسبهای مسابقه و سواری ودرمان کمکی عفونتهای انگلی و کم خونی ثانویه و مقدار مصرف به صورت وریدی- عضلا نی- زیرجلدی در گاو 10-25 میلی ودر گوساله 12-15 میلی ودر گوسفند 3-5 میلی ودر بره 2-3 میلی مورد استفاده قرار می گیرد. GPC8 : این دارو از بیماریهای اسهال عفونی گوساله- سل- بروسلوز- تب برفکی- یون- ورم پستان- شاربن و... پیشگیری می کند که به صورت ضد عفونی کردن سالن استفاده می شود. کپسول مس : درکمبودمس که علا ئم آنهاتضعیف سیستم ایمنی وکاهش رشد ولاغری اختلالات قلبی و عروقی و کاهش باروری ودر گوساله با وزن 75-250 کیلو یک کپسول 5/12 گرم ودر گاو با وزن بالای 250 کیلو کپسول 25 گرم ودر گوسفند 4 گرم استفاده می شود. ماستیوت پارانترال : برای درمان بیماری عفونی تنفسی و ورم پستان و در بیماری تنفسی مانند برونشیت- پنومونیا- برونکو پنومونیا است که به صورت تزریق عضلا نی در گاو 20 میلی هر 24 ساعت 1 بار به مدت 2 روز و در گوسفند 10میلی هر 24ساعت 1 بار به مدت 2 روزمصرف می گردد. مینراسول: برای درمان جایگزین برای معالجه عوارض محسوس یا غیر محسوس که در نتیجه عدم تعادل فسفر- پتاسیم- کلسیم- منیزیم- سدیم و توزیع ناقص ید- روی- کبالت- آهن دیده می شود و علاوه بر موارد فوق به علت میزان بالای فسفر و ید به عنوان درمان قطعی نا باروری ناشی از کمبود مواد معدنی بدون علامت بالینی و برگشت دام به فحلی طبیعی بدون علت قابل تشخیص و بهبود نتایج باروری و فعال شدن تخمدانهای غیرفعال ودرنهایت بلوغ فولیکولی مصرف می شود ودرگاوبه صورت وریدی 10-20 میلی ودر گوسفند 5-10 میلی استفاده می شود. تریپریم: در درمان برخی از بیماریهای عفونی دستگاه تنفسی مانند پنومونی- برونشیت و مجاری ادراری تناسلی مانند نفریت- متریت ومجاری گوارشی مانند کلی باسیلوز- سالمونلوز است که برای عفونتهای ثانویه متعاقب بیماری ویروسی – ورم پستان- گندیدگی سم- سپتی سمی و در همه گونه زخمهای عفونی پیشگیری از عفونت بعد از اعمال جراحی و بعد از زایمان استفاده می شود و مصرف به صورت عضلا نی- وریدی- زیر جلدی- داخل صفاقی است که در گاو 5/0 میلی و در تلیسه 75/0 میلی ودر گوسفند و گوساله 1 میلی استفاده می شود. روناوک کورونا: جهت ایجاد ایمنی فعال در گاو و تلیسه های آبستن به منظور افزایش آنتی بادی علیه آنتی ژن ایکلای ( 99 K ) F5 و روتا ویروس و کورناویروس است و اگر گوساله ها در 2-4 هفته اول زندگی از گاوهای واکسینه شده آغوز دریافت کنند موارد زیر قابل مشاهده است کاهش شدت اسهال- کاهش ایجاد اسهال ایکلای از روتا ویروس- کاهش دفع ویروسها توسط گوساله های آلودهشده با روتا ویروس و کورونا ویروس است ودر گاو تلیسه 2 میلی است که به صورت عضلا نی ترجیحا از ناحیه گردن تزریق می گردد. دراکسین : تاثیر سریع بر پاتوژنهای اصلی مولد پنومونی گوساله ها و کاهش قابل توجه موارد مرگ ومیر در اثر پنومونی ودوره کامل درمانی فقط با یک تزریق و قدرت اثر بالا و طولانی وپیشگیری تا 15 روز و ایمن حتی با چند برابر مقدار توصیه شده و عدم التهاب در موقع تزریق است وتزریق به صورت زیر جلدی است و به مقدار 5/2 میلی در هر کیلو وزن بدن و در دامهای بالای 300 کیلو بیش از 5/7 میلی در یک محل تزریق انجام میشود. ویتاسیل: درگوساله های شیری وپرواری استفاده می شود که از اسهال پیشگیری وازنارسایی تغذیه ای جلوگیری کرده و موجب جذب بیشترموادخشبی وکاهش مرگ ومیر را دارد که میزان مصرف بعد ازآغوز10 گرم در لیتر ودر مواقع اسهال 20 گرم در لیتر به شیر جایگزین گوساله اضافه می شود.