کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مقاله روانشناسی

اختصاصی از کوشا فایل مقاله روانشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله روانشناسی


مقاله روانشناسی

فرمت :WORD                                                     تعداد صفحه :97

مقدمه:

هرکس با فردی ملاقات می کند که به طور تحمل ناپذیر خودخواه و متکبر است، افرادی که در خیال پردازی ها نیروی خدایی مانند گم می‌شوند، مانند ثروت نامحدود، هوش بالا یا شهرت نابرابر به خودشان می چسبند. نه تنها معتقدند که بهتر از سایرین هستند، بلکه سایرین را نیز تحقیر و خوار می نمایند. آنها می درخشند و از ما این انتظار می‌رود که آنها را پرستش و تماشا کنیم. برای آنها باقی ما به سادگی کارگران زنبوری هستیم که از همه فرمانها باید اطاعت نماییم و ایده اصلی ما برای آنها ارزشمند نیست، آنها به طرح ها و تمایلات خود بسیار وابسته هستند. در تبادل افتخار رابطه با آنها، آنها معتقدند که ما باید هر گونه نیاز آنها را پیش بینی، و آنها را از هر گونه کار دنیوی دشوار معاف سازیم و همه باید به سختی برای شناسایی ایده های روشن و مبهم آنها کار کنند. آنها از روی عادت افراد را دچار شرم ساری می کنند. خود محوری آنها موجب بی تفاوتیشان نسبت به حقوق و رفاه، سایرین و قوانین اجتماعی می شود. برای توجیه عملکردشان، آنها به طور منطقی دلایلی را ارائه می دهند که این استعداد برتر خود و بی توجهی‌شان نسبت به سایرین را نشان دهند بنابراین خود را در بهترین موقعیت قرار دهند. آنها خیلی زود عصبانی و خشمناک می شوند.

چنین افرادی به عنوان شخصیت های خود شیفته شناخته می شوند که تنها برای راحتی خود عمل می کنند و آنها احتمالاً منفورتر از همه ناهنجاریهای شخصیتی هستند. مورد Einstein را به خاطر بیاورید (901) Malcolm مشخصاً مشکلاتی داشت که در میان آنها یک حس بزرگ نمایی و خود مهمی وجود داشت (معیار 1).

او خود را با Einstein و Salk مقایسه می کرد، افرادی که شرافتمندانه برای رأس بودن در کل زمان رنج می بردند مانند خودم. بی شک بزرگ نمایی Malcolm بسیاری رفتارهای او را تقویت می‌کرد. او گستاخانه ادعا می کرد که این مشکل شرکت است و نه او، حتی اگر روابط او با مافوق ها و زیردستان مانع ادامه رابطه شود. یک فرد نرمال زمانی را صرف بازتاب رفتار خود در مواجه با یک جبهه متحد می کند و به طرز احمقانه علیرغم بازخورد منفی از بالاترها و پائین ها در سلسله مراتب سازمانی خراب عمل نمی کند.

Malcolm مشخصاً خود مهم بود که باید علیرغم نادیده گرفتن سایرین حفظ و درک شود. بزرگنمایی او از زندگی خیالی تغذیه می‌کرد که در آن اوهام روشن و موفق تشخیص داده می شدند (معیار 2). به عنوان مثال او ذکر کرد که خود را به عنوان رئیس یک شرکت جدید می‌بیند که ایده های خود را وارد عمل می کند و می تواند تنها تصور کند که موفقیت یک موضوع زمانی است به علاوه او نیازمند این خیالات بود تا از تصویر برتری حمایت کند که مانع خروج او از میانگین بالا شود. بی شک نیاز او به این برتری شامل ارتباط با پرستشی بود که از مادرش دریافت می کرد که پافشاری داشت که او کاری مهم انجام خواهد داد و روزی مهم می شود و در تاریخ بشر نام او ثبت می‌گردد.

Malcolm مشخصاً باهوش بود در غیر این صورت زندگیش مدت‌ها قبل پایان می گرفت. با این حال تخمین او از توانایی ها و انتظاراتش که سایرین باید به هر خواسته اش احترام می گذاشتند از تمایز میان واقعیت و تصور خدشه دار شده، او خبر می داد. او معتقد بود که خاص است و البته توسط یک روانشناس تحت درمان بود زیرا تنها فردی با درجه پزشکی می توانست موقعیت او را درک کند (معیار 3). بعلاوه او خاص بود که از روشهای جدید انجام کارها استفاده می کرد که البته مخالف الگوهای سازمانی بود و او در مورد اثرات آن بر زندگی سایرین ناراحت نمی شد (معیار 7). به جای همدردی، Malcolm انتظار داشت که زیر دست ها به آسانی تشخیص دهند و به طور اتوماتیک بر هوش آنها تأثیر گذارد (معیار 5). به نظر او ناراحتی در مورد زندگی سایرین بی اهمیت بود. Malcolm با ارائه چنین حسی تنها می توانست از اطرافیان خود بهره برداری کند و بارها و بارها بی شرمانه همین کار را می کند. (معیار 6)

Malcolm اغلب روش درست و مناسب سروکار داشتن با ناخشنودی افرادی که بدبخت کرده بود را ارائه می کرد: آنها به او حسودی می کردند. دوباره آن Malcolm نبود که مشکل داشت بلکه سایرین توانایی های او را تشخیص می دادند که در جاده موفقیت و ثروت است و اینکه آنها چقدر تأثر آور هستند و در نتیجه موانعی را بر سر راه او می گذاشتند (معیار 8). آنها در مقایسه با او دیوانگانی بودند که به دنبال چیزهای بهترند اما به آنچیزی که می خواهند، نمی رسند.

با ارائه این تصاویر روشن از Malcolm اکنون در موقعیتی هستیم تا پرسش های اضافی را بپرسیم تا طرح این فصل را شکل دهیم. ابتدا طبیعی و غیرطبیعی را با هم مقایسه می کنیم و سپس در موضوع اصلی خود شیفتگی به تنوع هایی می رسیم. بعد از آن دیدگاه های روان‌پویشی و میان فردی و دیدگاه شناختی در رابطه با شخصیت خود شیفته توصیف می شود.

این بخش ها از هسته شخصیتی علمی است. به وسیله‌ی جستجوی توضیح آنچه که در شخصیت Malcolm مشاهده می کنیم، هدف حرکت فراتر از حکایت و ورود به حوزة تئوری است. همیشه تاریخ را لحظه لحظه توصیف می کنیم و به متفکران قدیمی کاری نداریم زیرا هر کدام به جنبه های متفاوت ناهنجاری توجه دارند. فرضیه های رشد نیز اغلب بررسی می شود، اما بررسی برای ناهنجاری های شخصیتی در زمان اخیر آزمایشی و تجربی است. پس از آن ترکیب های زیستی روانی اجتماعی – تکامل نشان می دهد که چگونه وجود ناهنجاری شخصیتی از قانون تکامل تبعیت می کند. همچنین مقایسه ای میان خودشیفتگی و سایر ساختارهای تئوری و بحث چگونگی گرایش و تمایل شخصیتهای خود شیفته به توسعه و ایجاد اختلال های خودمحوری وجود خواهد داشت . در نهایت ما روی چگونگی درمان اختلال از طریق روان درمانی تحقیق کردیم و دوباره مواد خود را از لحاظ رویکردهای کلاسیک در این حوزه سازماندهی نمودیم: دیدگاه های میان فردی، شناختی و روان پویشی.

از نرمال به غیرنرمال

به استثناء ظاهر آن از طریق تاریخ میان سلطنتی و توانگری، شخصیت خود شیفته به نظر می رسد تنها در اواخر قرن 20 برتر و برجسته شد. خودشیفتگی در هر فرهنگی متفاوت است (1995 ، Capponi , warren) تجربه ما از طبقات متوسط و بالاتر آمریکایی است. طبقه بندی بین المللی بیماریها، برابر بین المللی DSM-IV شامل ناهنجاری شخصیتی نبود و بیان می داشت که این فرهنگ آمریکایی در سایر ملیت ها نفوذ نمی کند. به جای آن، خودشیفتگی ممکن است یک آسیب شناختی در ارتباط با سطوح بالاتر سلسله مراتب نیازهای مازلو باشد. افراد در ملیت های دارای امتیاز کمتر برای مثال آنقدر مشغولند که نمی توانند بیماریها را مهار کنند و البته شاید دچار خودشیفتگی نشوند. زمانی که نیازهای اصلی رفع شود، جستجوی خودشکوفایی وارد پیش زمینه می شود. آسیب شناختی های مربوط به آن شامل ناهنجاری شخصیتی خودشیفتگی می شود. این ریسک به نظر می رسد که حتی در یک جامعه بزرگتر است و به فردگرای و خودبزرگ نمایی فشار می آورد مانند ایالت متحده آمریکا، بعلاوه به نظر می رسد ناهنجاری و اختلال در حرفه هایی شایع تر است که دارای جنبه های غیرمعمول می باشند از جمله قانون، طب و علم یا آن‌هایی که قدرت ستاره دارند مانند سرگرمی، ورزش و سیاست. برای بیشتر ما این عقیده فوری و بی رنگ است که خودشیفتگی بیشتر برای مردان است (Rienzi, Forguera, Hitchcock,1995) شاید به این دلیل مردها را بیشتر برای بهره برداری مستحق می دانند. (Tschanz , Morf , Turner , 1998) ).

فرهنگ و خودشیفتگی گرایی:

بدلیل آنکه فرهنگ های فردگرایی ارزش خودشناسایی را بر گروه شناسی ترجیح می دهند، خودشیفتگی آسیب شناختی به خوبی با آن شرایط فرهنگی متناسب است. اما چگونه ممکن است آن نشأت بگیرید و در یک جامعه مجموع بیان گردد؟ در یک فرهنگ فردی، خودشیفتگی هدیه خداوند به جهان محسوب می شود. در یک جامعه هواخواه و جمعی به هر حال اصول اجتماعی در زندگی خود شیفتگی در راستای گروه ترجیح داده می شود و در دسترس عموم نیست به عنوان مثال در اسپانیا در قرن 15 ، این فرهنگ اجتماعی در ابتدا مخصوص مردان بود و ارثیه و ارزش خانوادگی محسوب می شد. پسر در حقیقت بعد از پدر دومین فرد خانواده، محسوب می شد. جای تعجب نیست که بسیاری فاتحان اسپانیایی که به جهان جدید وارد می شوند و در جستجوی شانس و بخت خود هستند از این قشر محسوب می گردند.

بدلیل آنکه این خود بنا بر الگوهای  فرهنگی توسعه می یابد، فرد به دنبال فرم ها و شکل های مختلف خود برای توسعه در جوامع گوناگون است. Roland (1992) روی خانواده و خود ما که بیشتر مشخصه فرهنگ جمعی است و فردگرایی یا من خود که بیشتر مشخصه فرهنگ فردی است بحث کرده است. در آمریکا در یک جامعه فردگرایی، نمایش درونی خود بر فرد تأکید دارد و همچنین یک خودی با محدودیتهای خارجی که غیرقابل نفوذ است. بنابر آن ساختارهای خود شیفتگی فردی حرمت نفس نسبتاً مستقل است (1995 وCaponi , Warren). در فرهنگ های اجتماعی مانند ژاپن، توسعه خود درونی شامل روابط جمعی احساسی است و زندگی تعاونی و متقابل است و مرز خود قابل نفوذ و در دسترس برای همه‌ی آن هایی است که در جمع هستند بنابر آن ترکیبات خود شیفتگی ما خود بیانگر عزت نفس حاصل از شناسایی قوی و با افتخار خانواده، گروه ها و سایرین در روابط سلسله مراتبی است. (P-80)


دانلود با لینک مستقیم


مقاله روانشناسی

بررسی جرم کلاهبرداری

اختصاصی از کوشا فایل بررسی جرم کلاهبرداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی جرم کلاهبرداری


بررسی جرم کلاهبرداری

فرمت :WORD                                                     تعداد صفحه :80

چکیده:

در ابتدا لازم به ذکر است که چکیده کردن حدود 50 صفحه کار تحقیقاتی در یک صفحه کار مشکلی است به خصوص که در موارد تحلیل رأی به خاطر اینکه موارد زیاد و جزئی‌اند باید آنها به صورت موردی آورده شوند و مورد بررسی قرار گیرند. با این حال ما این تحقیق را با تعریفی از جرم کلاهبرداری و عناصر آن شروع کردیم به این ترتیب که کلاهبرداری عبارت است از بردن مال غیر با توسل به وسایل متقلبانه توأم با سوء نیت که در این پرونده هم این تعریف کاملاً بر عمل مجرمین صدق می کند. پس به بررسی مواردی مانند مشخصات دادنامه، گردش کار قسمت اصلی دادنامه، دلایل احراز مجرمیت و عوامل تخفیف و تشدید مجازات تحت عنوان نقد ساختاری پرداخته و به خصوص در قسمت عوامل تخفیف و تشدید مجازات بحث مفصلی را در رابطه با تعدد و تکرار و مشارکت در کلاهبرداری و ضابطه آنها آوردیم به این صورت که ضابطه شرکت در جرم استناد فعل به عمل چند نفر است و نه شرکت در عملیات مادی جرم و بعد از آن بحث کاملی را در رابطه با تعزیری و بازدارنده بودن کلاهبرداری برای تطبیق با مواد 47 و 42 قانون مجازات اسلامی آوردیم و به این نتیجه رسیدیم که کلاهبرداری از جمله جرایم تعزیری است و از تمامی آثار آن تبعیت می کند. سپس در مبحث چهارم آراء بدوی و تجدید نظر از لحاظ رعایت قواعد آیین دادرسی مثل صلاحیت و چگونگی رسیدگی و محاکمه مورد بررسی قرار گرفتند که در این مورد دادگاه صالحه دادگاه عمومی جزایی تهران و دادگاه صالح برای مرحله تجدید نظر هم دادگاه تجدید نظر استان تهران است و از لحاظ طریقه رسیدگی و محاکمه به خوبی موارد لازم رعایت شده است و بعد از آن در نقد ماهوی این سئوال مطرح شد که آیا همین این پرونده را می توان به فرویش مال غیرمحکوم کرد و در پاسخ به این نتیجه رسیدیم که فرقی نمی کند و هر دو عنوان بر این عمل صدق می کند و مجازات هر دو عنوان هم یکی است و در آخرین مبحث آراء بدوی و تجدیدنظر از لحاظ رعایت نکات ادبی و دستوری مورد تحلیل قرار گرفتند و در این مورد اگر از مواردی مانند اشتباهات تایپی و غلط های املایی که بگذریم به طور کلی رأی قابل تأیید است. در آخرین صفحات کار تحقیقاتی هم نتیجه‌گیری مختصری از این تحقیق کردیم و پیشنهاداتی هم مطرح شد که امید است روزی به مرحله عمل درآیند.

 

فهرست مطالب

چکیده

مقدمه

علائم اختصاری

- مبحث اول: کلیات

1- مقدمه

2- حیثیت عمومی جرم کلاهبرداری

3- تعریف جرم کلاهبرداری

- مبحث دوم: عناصر متشکله جرم کلاهبرداری

گفتار اول: عنصر قانونی

گفتار دوم: عنصر مادی

الف – رفتار مادی فیزیکی

ب – شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق جرم کلاهبرداری

1- متقلبانه بودن وسایل مورد استفاده کلاهبردار

2- اغفال و فریب قربانی

3- تعلق مال برده شده به غیر

ج – نتیجه حاصله

گفتار سوم: عنصر روانی

- مبحث سوم: نقد ساختاری

گفتار اول: نقد ساختاری رأی بدوی

الف: مشخصات دادنامه

ب: گردش کار

ج: قسمت اصلی دادنامه

1- عوامل تخفیف و تشدید مجازات

گفتار دوم: نقد ساختاری رأی تجدید نظر

الف: مشخصات دادنامه

ب: نقد گردش کار و قسمت اصلی دادنامه

مبحث چهارم: نقد شکلی

گفتار اول: نقد شکلی و رعایت مقررات آیین دادرسی کیفری در رأی بدوی

الف: صلاحیت

ب: رسیدگی و محاکمه

گفتار دوم: نقد شکلی و رعایت مقررات آیین دادرسی کیفری در رأی تجدیدنظر

الف: صلاحیت

ب: رسیدگی و محاکمه

مبحث پنجم: نقد ماهوی

گفتار اول: نقد ماهوی رأی بدوی

گفتار دوم: نقد ماهوی رأی تجدیدنظر

مبحث ششم: نقد ادبی

گفتار اول: نقد ادبی رأی بدوی

گفتار دوم: نقد ادبی رأی تجدید نظر

نتیجه گیری

فهرست منابع

متن اصلی رأی

 

مقدمه

موضوع این تحقیق بررسی جرم کلاهبرداری موضوع دادنامه شماره 355 مورخ 6/4/86 شعبه 1016 دادگاه عمومی جزایی تهران می‌باشد و ما سعی کردیم که مباحث مربوط را در هفت مبحث بیاوریم. «ابتدا برای فهم بهتر مطلب و آشنایی مختصر در دو مبحث تحت عناوین کلیات و عناصر متشکله جرم کلاهبرداری به این جرم پرداخته‌ایم و سعی کردیم که تعریف کاملی از جرم کلاهبرداری ارائه دهیم و در این رابطه از نظرات مختلف اساتید حقوقدان استفاده کردیم.

در پنج مبحث بعدی به نقد رأی مذکور پرداختیم، ما در مبحث سوم به نقد ساختاری رأی که شامل مواردی مانند مشخصات دادنامه، مرجع رسیدگی، گردش کار، صحت اصلی دادنامه، دلایل احراز مجرمیت و عوامل تخفیف یا تشدید مجازات است پرداخته ایم و بعد از آن در مبحث چهارم تحت عنوان نقد شکلی به رعایت مقررات آیین دادرسی مثل صلاحیت و نحوه رسیدگی و محاکمه پرداخته ایم، در مبحث پنجم رأی را از لحاظ ماهوی بررسی کردیم و عناوین مجرمانه ای دیگر که ممکن است بر این عمل صدق کند را تحت ارزیابی قرار دادیم و نقد ادبی رأی را هم در مبحث ششم آورده ایم و سرانجام مختصر مطلبی را به عنوان نتیجه گیری در انتهای تحقیق آورده ایم.

در این نقد و تحلیل ما بیشتر از جملاتی ساده و قابل فهم استفاده کردیم و سعی ما بر این بوده که تمامی جزئیات و نقاط ضعف و قوت را چه در رأی بدوی و چه در رأی تجدیدنظر بررسی کنیم و اگر مواردی را از قلم انداخته ایم ما را به این امید که در کارهای تحقیقاتی بعدی نقدها و بررسی های کامل تری انجام دهیم ببخشید.

در انتها از استاد راهنمای این تحقیق دکتر خوش بیان به خاطر همکاری و راهنمایی های ایشان در رابطه با نحوه انجام کار کمال تشکر را دارم.

 

علائم اختصاری

ق.م.ا                                    قانون مجازات اسلامی

ق.آ.ک                                   قانون آیین دادرسی کیفری

ق.ت.م.ا.ا.                                    قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری

 

مبحث اول: کلیات

1- مقدمه

آنچه که جرم کلاهبرداری را از سایر جرایم علیه اموال متمایز می‌سازد آن است که در اکثر این جرایم مال بدون رضایت یا آگاهی صاحب مال و حتی گاهی با توسل مجرم به اعمال خشونت آمیز از قربانی به مجرم منتقل می گردد در حالی که کلاهبرداری از این حیث از جمله جرایم استثنایی به شمار می رود. کلاهبردار به گونه ای عمل می‌کند که مالک یا متصرف مال فریب خورده و خود را از روی میل و رضا و چه بسا با التماس به امید کسب منافع سرشار مالش را در اختیار مجرم قرار می دهد. کلاهبرداران برخلاف بسیاری از مجرمین دیگر معمولاً از هوش و زکاوت بالایی برخوردار بود، و چه بسا مناصب اجتماعی یا اقتصادی مهمی نیز در جامعه داشته باشند آنان از این هوش و زکاوت، تحصیلات عالیه، موقعیت اجتماعی به عنوان ابزار کار خود برای به دام انداختن قربانیان استفاده می کنند به همین دلیل این جرم را از زمره جرایم یقه سفیدها محسوب کرده اند.[1] این اصطلاح اشاره به این واقعیت دارد که این جرم بیشتر توسط اشخاص برخوردار از مناصب اجتماعی و دخیل در امور بازرگانی ارتکاب می‌یابد و بیش از آن که جرم فقرا باشد جرم ثروتمندان است و وجود همین خصیصه در کلاهبرداران تعقیب و دستگیری آنها را مشکل تر از تعقیب و دستگیری سایر مجرمین می کند.

جرم کلاهبرداری ریشه دیرینه ای در قوانین جرم قدیم الواح دوازده‌گانه و نیز مجموعه قوانین حمورابی دارد. در تاریخ حقوق جزا بردن مال غیر غالباً جنبه مدنی داشته و فقط در این رابطه جرم سرقت بود که مطرح می شد. بر طبق قوانین این دوران مثلاً اگر کسی مرتکب سرقت می شد و در حین ارتکاب دستگیر می شد در اختیار صاحب مال قرار می گرفت و مرتکب موظف بود که دو برابر مال مسروقه را به مالباخته بدهد. اگر بدهکار این خود را ادا نمی کرد بستانکار می‌توانست با اجازه حاکم شصت روز او را در خانه خود زندانی کند و اگر شخص دیگری ترتیب پرداخت بدهی او را نمی داد و این حق داشت که مدیون را بکشید و یا در خارج از مرز کشور به عنوان برده بفروشد.

 


[1] . میر محمد صادقی، دکتر حسین، جرایم علیه اموال و مالکیت، نشر میزان، ویرایش چهارم سال 1385 ، ص 25. 


دانلود با لینک مستقیم


بررسی جرم کلاهبرداری

مقاله مسکن و معماری

اختصاصی از کوشا فایل مقاله مسکن و معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مسکن و معماری


مقاله مسکن و معماری

فرمت :WORD                                                     تعداد صفحه :46

مقدمه:

انسان با ساختن خانه از محیط بی انهای پیرامون خود در یک نقطه گرد می آید و از پراکندگی و گریز از طبیعت به تمرکز و حضور روی می آورد و بدین گونه به طبیعتی که بدون حضور انسان رها شده و پراکنده و فاقد معنی است معنی می دهد و با بنا کردن خانه به این تمرکز و تجمع هویت می بخشد و به ایجاد درون و برون دست می زند. درون و برونی که قبل از حضور انسان و سکنی گزیدنش بروی زمین وجود داشته اند و با پدید آوردن خانه درونی را می سازد که بدون حضور انسانی که در آن ساکن می شود و سکنی می گزیند تحقق نمی یابد. حقیقت خانه سکنی بخشیدن و آنچه در رابطه با آن طرح
می شود اعم از شکل خانه و مصالح و ترکیب آنها جزء امور تبعی به شمار می آیند و آنچه مهم جلوه می کند رابطه خانه با انسان از یک سو و یا طبیعت از سوی دیگر است. ارتباطی میان انسان و کل عالم، گرایش از پراکندگی و گریز از طبیعت خالی از انسان به مرکزیت حضور انسان.

در سنت دینی حضور انسان بروی زمین، سکنی گزیدن و آرامش یافتن که در بهشت نخستین که به انسان هویه داده شده بود با شب، همه، زمین، آبی که در دسترس می باشد و ابری چند گاهی سایه بیندازد قرین شده که مظهر و جامع همه آنها خانه و شهر است.

خانه قبل از هر چیز فضا و مکانی درونی است و البته در رابطه با بیرون، کوچه و خیابان و زمین و آسمان و طبیعت و همه هستی، اما آنچه که به آن معنا می دهد«سکونت» و پناه گرفتن در مامنی است که پیوند خاطره و خیال است و القاء کننده آرامشی که در آن خیالاتمان را مرور می کنیم. خیالاتی بر پایه ارزشهایی تاثیر گذار بر آدمی، که پویش را در آدمی بر می انگیزد و او را به ادامه و استمرار توصیه می کند. هر چه خانه تو در تو تر باشد و با  گوشه های رنج، ماجاء و مامن مناسب تری برای سکونت خاطره است.

مجموعه حاضر مطالعات مربوطه به مجموعه مسکونی واقع در میدان فردوسی مشهد
می باشد. که در آن ابتدا با بررسی تعریف خانه و مفهوم سکونت سعی شده تا نکات مهم در این زمینه که گاه مورد توجه قرار می گیرد مشخص می شود و مبانی نظری کاربر براساس آن شکل گیرد و در ادامه با توجه به رابطه تعامل مسکن و افراد خانواده بر هم به بررسی و شناخت سنا پیدایش و سیر تحول و ویژگی های مسکن پرداخته شده است و از آن چه پروژه مورد نظر نیازها و دیدگاههای آنان با هم مقایسه شود.

در انتها با توجه به مفاهیم به دست آمده و بررسی های انجام شده بر روی سایت مورد نظر طرحهای پیشنهادی شکل گرفته است و مطالعات سازه ای و راه کارهای موجود در این خصوص ارائه شده است.

روند پژوهش(تحقیقات)

در این پروژه یک مجموعه مسکونی به گونه ای که بیشترین امکانات را در طول زمان در یک مکان فراهم آورده مورد نظر بوده است. در روش طراحی خطوط اصلی سایت، بررسی نقاط مهم سایت و محورهای تاثیرگذار و ویژگی اصلی یک مبنای مسکونی و باورهای یک فرد از یک مبنای مسکونی در دستور کار طراحی قرار گرفته است.

با توجه به اینکه مجموعه مورد استفاده اقشار مختلف قرار میبایستی نیازها و تمایلات آنها پاسخ داده شود در این راستا با توزیع فرمهای نظرسنجی در بین افراد و بررسی نظرات آنها مبانی کلی کار مشخص هستند توجه به فضای سبز باز، حرکتها و چرخشها. مسیرهای حد پیاده دید و منظر مناسب و نحوه دسترسی به مجموعه از نکات مهمی بودند که در طراحی مدنظر قرار گرفته. ابزار مورد استفاده در طراحی، کتابهای موجود و مقالات و نشریات سازمانها و ادارات است که توجه به استانداردهای موجود حداقل های مورد نیاز و ابعاد فضاها پیش بینی شده است.

اهمیت موضوع:

در میان فضاهای معماری، مسکن اولین نیازی بود که در ذهن انسان جای گرفت. توجه انسان اولیه به مسکن تنها به دلیل رفع نیاز به سرپناه و ایجاد فضای امن بوده است ولی به تدریج کسب آسایش بیشتر از نظر فیزیکی و روانی در راستای پیشرفت انسان در طول تاریخ به عنوان اولویتهای بعدی مطرح شدند بدین ترتیب می توان گفت مسکن با اهمیت ترین فضای معماری در میان فضاهای مختلف هم از نظر پیشینه تاریخی و هم از نظر مدت حضور در آن برای بشر بوده است.

خانه ها در کنار هم هسته اولیه شهرها را تشکیل می دهند و دیگر عناصر شهری به عنوان فضای هدماتی وابسته به آن مطرح می شوند.

بنابراین مسکن در معنای فضای زندگی باید به تمام ابعاد فیزیکی و روانی انسان پاسخ دهد چرا که الگوهای رفتاری اعضای جامعه از روحیه حاکم بر فضای زندگیشان نشات
می گیرند.

آنچه موجب شاخص شدن یک فضای معمار از می شود توجه به همین تعریف موضوع است که خانه را از طراحی براساس روشهای ساخت و استانداردها خارج کرده و مفاهیم جدیدتر و عمیق تری را ارائه می دهد. به طوری که مفهوم مسکن در هر زمان و مکان، با توجه به نیاز و روحیات مخاطبان خود تغییر و تحول یافته است.

مفهوم سکونت:

سکونت را می توان بیانگر تعیین موقعیت و احراز هویت دانست. بیانگر برقراری پیوندی پر معنا بین انسان و محیطی موزون که این پیوند از تلاش برای هویت یافتن معینی به مکانی احساس تعلق داشتن ناشی می شود بدین ترتیب انسان زمانی به خود وقوف می یابد که مسکن گزیند و در نتیجه هستی خود را در جهان تثبیت کرده باشد. بنابراین سکنی گزیدن هدف و مقصود ساختن را نشان می دهد.

ساختن تنها وسیله ای برای سکونت کردن به معنای پناه گرفتن نیست بلکه به نحوه ی خودی پیش از همه چیز سکونت کردن است. رابطه انسان با مکان و به تبع آن با فضا ویژگی های سکنی گزیدن است هنگامیکه به ارتباط مکان و فضا و انسان می اندیشیم فوری بر ماهیت چیزهایی که مکان هستند و ما آنها را ساختمان می نمایم پرتو می افکند.

مکان انسان را می پذیرد و به آن استقرار می بخشد. مکان به دو معنی برای انسان مکان
می سازد. پذیرفتن و استقرار بخشیدن که این دو به یکدیگر وابسته اند. مکان به عنوان یک فضا سازی دوگانه یک سرپناه به شمار می رود و برای انسان یک مسکن و جایگاه سکنی گزیدن است.

این مکان های زندگی است که انسانها را پناه می دهد و مسکن شمرده می شود اگر چه به طور مسلم خانه های مسکونی در معنای محدود آن نباشند، ایجاد چنین مکانهایی ساختن است و ساختن چون چیزها را به عنوان اماکن تولید می کند به ماهیت فضاها و منشا سرقت فضا نزدیکتر است تا به هندسه و ریاضیات بناهای اصیل به سکنی گزیدن شکل می دهند و سکنی گزیدن برای حضور بناها مکان ایجاد می کند و ساختن فراهم آوردن زمینه سکنی گزیدن است و این است ماهیت ساختن ما فقط آنگاه می توانیم باشیم که سکنی گزینیم و برای سکنی گزیدن هم ساختن و فکر کردن هر یک به گونه ای خاص خود اجتناب ناپذیر به نظر می رسند.

از روزگاران کهن تاکنون مسکن مکانی بوده که با تامین آن انسان به«بودن» دست یافته است و در این بودن هستی و زندگی را تجربه کرده است و چون هستی در حال شدن است نحوه نگرش به هستی نوع بودن و شکل سکونت را رقم می زند و از پذیرش خبری هستی به نیستی تا به این باور که از هستی به نیستی، آنی از شدن است و هستی جاودانی است. شکل های متفاوتی از مسکن را تجربه کرده ایم بنابراین انسان با سکونت به بودن دست یافته و سکونت چگونگی بودن را معنی کرده است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مسکن و معماری