کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

دانلود تفاوت مدیریت و رهبری

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تفاوت مدیریت و رهبری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

الف ـ تفاوت های مدیریت و رهبری :

چنان که پیش از این یادآور شدیم، مدیریت به معنی اداره کردن سازمان های نسبتاً کوچک است که اصطلاحاً اداره خوانده می شود. اداره یا سازمان، همان نظام بوروکراتیک یا دیوان سالاری است

در چنین نظامی مسائل رسمی و وظایف تعیین شده درجه اول اهمیت هستند و همگان مؤظف به اطاعت از سلسله مراتب می باشند. معمولاً،‌ مدیران افرادی هستند که به انجام وظایف قانونی خود تأکید دارند و از همکاران خود می خواهند که بر اساس شرح وظایف قانونی خود عمل کنند

از جهت دیگر، از نظر عامه،‌ رهبری یعنی اداره کشورها و سازمان های بزرگ که بیشتر جنبة سیاسی، مذهبی و اجتماعی دارد. بیشتر مردم،‌ رهبری را امری در سطح کلان و سطوح بالای جامعه و مخصوصاً به عنوان رهبر یک کشور می نگرند.

اگرچه از نظر اجتماعی و سیاسی این برداشت وجود دارد و به مقامات ردة اول جوامع رهبر می گویند، ولی از نظر علم مدیریت و رفتارشناسی سازمانی رهبری مفهوم خاصی دارد که در هر زمان و مکان و با هر تعدادی قابل رخ دادن می باشد. در دنیای جدید مدیریت و مخصوصاً در مدیریت آموزشی،‌بیشتر از اصطلاح رهبری استفاده می شود و نه مدیریت. در پاسخ این که چرا به جای اصطلاح مدیریت باید از واژگان رهبری استفاده کرد، به بررسی تفاوت های مدیریت و رهبری می پرازیم.

مدیریت :

مدیریت،‌ در اصل یعنی اداره کردن و گرداندن یک سازمان، و رهبری یعنی هدایت و راه بردن و نشان دادن راه به انسان هاست. به عبارت دیگر، مدیریت صرفاً سازمانی و رهبری امری انسانی است. تکیه مدیریت بیشتر به سازمان و تکیه رهبری بر انسان هاست. مدیریت به فراهم آوردن امکانات و تنظیم امور عادی و جاری سازمان که از قبل تعیین شده، می پردازد. رهبری، به عنوان یک پیش آهنگ،‌ اسوه و راهنما به امور اساسی، مخاطره آمیز و معمولاً حساس و کمتر صد در صد از پیش تعیین شده می پردازد. حرکت مدیریت بر اساس خط مشی های تدوین شده است که معمولاً همة افراد بر اساس قانون به درستی یا نادرستی و تطبیق آن با وضع مورد نظر پی می برند، اما حرکت رهبری دارای آن چنان پیچیدگی و حساسیت است که همة افراد قادر به درک آن نیستند. انتخاب راه ها و روش ها بر اساس نیازها و اقتضائات است و نه بر اساس قانون ثابت و تغییر ناپذیر.

بنابراین مدیریت قانون گرا و رهبری مصلحت گراست. مدیریت حالتی سنتی یا کلاسیک دارد و تصمیمات رتار خود را بر اساس قانون،‌ به شکل ثابتی تنظیم می کند. ولی، تصمیمات و رفتار رهبری برپایه ضرورت های زمانی و اقتضائات محیطی است.

در این مفهوم، مدیر عاملی انتصابی است که طی حکمی رسمی بر اساس قوانین توسط مقام مافوق برای انجام وظیفه و مسئولیتی نصب می شود. منبع قدرت مدیریت قانون است و می تواند بر پایة اختیاراتی که قانون به او می دهد، افراد را مورد تشویق و یا تنبیه قرار دهد. بدین طریق، میزان نفوذ و درجه فرماندهی مدیر بر مبنای قدرت رسمی قانونی است که در شغل یا موقعیت و مقام رسمی او نهفته است. تا زمانی که مدیری در مقام یا پست سازمانی باشد، اقتدار و فرماندهی پیش بینی شده را دارد و با عزل او اختیاراتش از بین می رود.

معمولاً،‌ پیروی و فرمانبرداری زیر دستان از مدیریت برحسب قانون و به طور اجباری است. به عنوان مثال، ممکن است معلمی، از بعضی از مقررات تعیین شده از طرف مدیر ناخشنود باشد، ولی چون می داند که مدیر حق دستور دادن و تعیین تکلیف دارد، خود را موظف به اطاعت از دستورات و فرامین او می بیند. در مورد فرمانی که یک افسر به سربازانش می دهد نیز چنین وضعی صادق است. پس،‌اطاعت افراد از مدیر الزاماً اطاعت داوطلبانه و از روی میل و رغبت درونی نیست. ممکن است صفات، ویژگی ها، خلق و رفتار یک مدیر مطابق میل افراد زیر دستش نباشد، ولی برحسب قانون، آن ها مکلف به تبعیت از وی باشند. معمولاً، جهت و جریان قدرت یک مدیر از بالا به پائین و از سلسله مراتب مافوق و قانون است. این مطلب بدان معنی است که نظر و میل افراد، نه فردی را به مدیریت می رساند و نه از مدیریت خارج می سازد. این قانون و مجری قانون یعنی مقام بالاتر است که به مدیریت او رسمیت می بخشد.

از جهت دیگر،‌ رهبر، عاملی انتخابی است که به طور غیر رسمی از طرف عده ای از انسان ها برای تحقق هدف و یا رسالتی انتخاب می شود. منبع قدرت او افرادی است که به او رأی می دهند و او را می پذیرند و از او می خواهند که رهبری را به عهده بگیرد. معمولاً، هر رهبری، دارای قدرت و اختیاراتی است که به طور غیر رسمی از طرف پیروان به او داده می شود و میزان نفوذ، فرماندهی و رهبری او بستگی به همین قدرت دارد. این اختیارات الزاماً از مقام و شغل رهبر بر نمی خیزد. ممکن است اختیارات یا قدرت یک رهبر ناشی از ویژگی های فردی او که مورد توجه قرار گرفته است با ویژگی ها و نیازهای پیروان باشد. در چنی حالتی، پیروی و فرمانبرداری پیروان یا زیردستان از رهبری، اختیاری و دواطلبانه است.

واضح است که اگر عده ای،‌ فردی را به خاطر توانائی ها و ویژگی های او به رهبری برگزینند، با کمال میل از او تبعیت نیز خواهند کرد. فرض کنیم که مقام مافوق با استفاده از حق قانونی خود به دبیران یک دبیرستان اجازه می دهد که یکی از بهترین دبیران را که از هر جهت شایستة مدیریت می دانند و از نظر آن ها می تواند به خوبی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تفاوت مدیریت و رهبری

تفاوت مدیریت و رهبری

اختصاصی از کوشا فایل تفاوت مدیریت و رهبری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

الف ـ تفاوت های مدیریت و رهبری :

چنان که پیش از این یادآور شدیم، مدیریت به معنی اداره کردن سازمان های نسبتاً کوچک است که اصطلاحاً اداره خوانده می شود. اداره یا سازمان، همان نظام بوروکراتیک یا دیوان سالاری است

در چنین نظامی مسائل رسمی و وظایف تعیین شده درجه اول اهمیت هستند و همگان مؤظف به اطاعت از سلسله مراتب می باشند. معمولاً،‌ مدیران افرادی هستند که به انجام وظایف قانونی خود تأکید دارند و از همکاران خود می خواهند که بر اساس شرح وظایف قانونی خود عمل کنند

از جهت دیگر، از نظر عامه،‌ رهبری یعنی اداره کشورها و سازمان های بزرگ که بیشتر جنبة سیاسی، مذهبی و اجتماعی دارد. بیشتر مردم،‌ رهبری را امری در سطح کلان و سطوح بالای جامعه و مخصوصاً به عنوان رهبر یک کشور می نگرند.

اگرچه از نظر اجتماعی و سیاسی این برداشت وجود دارد و به مقامات ردة اول جوامع رهبر می گویند، ولی از نظر علم مدیریت و رفتارشناسی سازمانی رهبری مفهوم خاصی دارد که در هر زمان و مکان و با هر تعدادی قابل رخ دادن می باشد. در دنیای جدید مدیریت و مخصوصاً در مدیریت آموزشی،‌بیشتر از اصطلاح رهبری استفاده می شود و نه مدیریت. در پاسخ این که چرا به جای اصطلاح مدیریت باید از واژگان رهبری استفاده کرد، به بررسی تفاوت های مدیریت و رهبری می پرازیم.

مدیریت :

مدیریت،‌ در اصل یعنی اداره کردن و گرداندن یک سازمان، و رهبری یعنی هدایت و راه بردن و نشان دادن راه به انسان هاست. به عبارت دیگر، مدیریت صرفاً سازمانی و رهبری امری انسانی است. تکیه مدیریت بیشتر به سازمان و تکیه رهبری بر انسان هاست. مدیریت به فراهم آوردن امکانات و تنظیم امور عادی و جاری سازمان که از قبل تعیین شده، می پردازد. رهبری، به عنوان یک پیش آهنگ،‌ اسوه و راهنما به امور اساسی، مخاطره آمیز و معمولاً حساس و کمتر صد در صد از پیش تعیین شده می پردازد. حرکت مدیریت بر اساس خط مشی های تدوین شده است که معمولاً همة افراد بر اساس قانون به درستی یا نادرستی و تطبیق آن با وضع مورد نظر پی می برند، اما حرکت رهبری دارای آن چنان پیچیدگی و حساسیت است که همة افراد قادر به درک آن نیستند. انتخاب راه ها و روش ها بر اساس نیازها و اقتضائات است و نه بر اساس قانون ثابت و تغییر ناپذیر.

بنابراین مدیریت قانون گرا و رهبری مصلحت گراست. مدیریت حالتی سنتی یا کلاسیک دارد و تصمیمات رتار خود را بر اساس قانون،‌ به شکل ثابتی تنظیم می کند. ولی، تصمیمات و رفتار رهبری برپایه ضرورت های زمانی و اقتضائات محیطی است.

در این مفهوم، مدیر عاملی انتصابی است که طی حکمی رسمی بر اساس قوانین توسط مقام مافوق برای انجام وظیفه و مسئولیتی نصب می شود. منبع قدرت مدیریت قانون است و می تواند بر پایة اختیاراتی که قانون به او می دهد، افراد را مورد تشویق و یا تنبیه قرار دهد. بدین طریق، میزان نفوذ و درجه فرماندهی مدیر بر مبنای قدرت رسمی قانونی است که در شغل یا موقعیت و مقام رسمی او نهفته است. تا زمانی که مدیری در مقام یا پست سازمانی باشد، اقتدار و فرماندهی پیش بینی شده را دارد و با عزل او اختیاراتش از بین می رود.

معمولاً،‌ پیروی و فرمانبرداری زیر دستان از مدیریت برحسب قانون و به طور اجباری است. به عنوان مثال، ممکن است معلمی، از بعضی از مقررات تعیین شده از طرف مدیر ناخشنود باشد، ولی چون می داند که مدیر حق دستور دادن و تعیین تکلیف دارد، خود را موظف به اطاعت از دستورات و فرامین او می بیند. در مورد فرمانی که یک افسر به سربازانش می دهد نیز چنین وضعی صادق است. پس،‌اطاعت افراد از مدیر الزاماً اطاعت داوطلبانه و از روی میل و رغبت درونی نیست. ممکن است صفات، ویژگی ها، خلق و رفتار یک مدیر مطابق میل افراد زیر دستش نباشد، ولی برحسب قانون، آن ها مکلف به تبعیت از وی باشند. معمولاً، جهت و جریان قدرت یک مدیر از بالا به پائین و از سلسله مراتب مافوق و قانون است. این مطلب بدان معنی است که نظر و میل افراد، نه فردی را به مدیریت می رساند و نه از مدیریت خارج می سازد. این قانون و مجری قانون یعنی مقام بالاتر است که به مدیریت او رسمیت می بخشد.

از جهت دیگر،‌ رهبر، عاملی انتخابی است که به طور غیر رسمی از طرف عده ای از انسان ها برای تحقق هدف و یا رسالتی انتخاب می شود. منبع قدرت او افرادی است که به او رأی می دهند و او را می پذیرند و از او می خواهند که رهبری را به عهده بگیرد. معمولاً، هر رهبری، دارای قدرت و اختیاراتی است که به طور غیر رسمی از طرف پیروان به او داده می شود و میزان نفوذ، فرماندهی و رهبری او بستگی به همین قدرت دارد. این اختیارات الزاماً از مقام و شغل رهبر بر نمی خیزد. ممکن است اختیارات یا قدرت یک رهبر ناشی از ویژگی های فردی او که مورد توجه قرار گرفته است با ویژگی ها و نیازهای پیروان باشد. در چنی حالتی، پیروی و فرمانبرداری پیروان یا زیردستان از رهبری، اختیاری و دواطلبانه است.

واضح است که اگر عده ای،‌ فردی را به خاطر توانائی ها و ویژگی های او به رهبری برگزینند، با کمال میل از او تبعیت نیز خواهند کرد. فرض کنیم که مقام مافوق با استفاده از حق قانونی خود به دبیران یک دبیرستان اجازه می دهد که یکی از بهترین دبیران را که از هر جهت شایستة مدیریت می دانند و از نظر آن ها می تواند به خوبی


دانلود با لینک مستقیم


تفاوت مدیریت و رهبری

تحقیق در مورد تحقیق درباره ی رهبری استراتژی در فن آوری اطلاعات

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد تحقیق درباره ی رهبری استراتژی در فن آوری اطلاعات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

رهبری استراتژی در فن آوری اطلاعات

نام و نام خانوادگی:

چکیدهمدیران ارشد سازمان تأثیر قابل توجهی را که فناوری اطلاعات می‌تواند روی موفقیت سازمان داشته باشد، درک کرده‌اند. مدیران امیدوارند که درک و شناخت خود را از روشهای مبتنی بر فناوری اطلاعات که به کار برده شده است و نیز احتمال به کار بردن موفقیت‌آمیز آن را برای کسب مزیت رقابتی افزایش دهند.بنابراین هیئت مدیره و مدیران اجرایی نیاز دارند که مدیریت و نظارت روی IT را افزایش دهند، برای اینکه اطمینان یابند که IT سازمان، استراتژیها و هدفهای سازمان را دنبال می‌کند و برآورده می‌سازد. از اینرو راهبری فناوری اطلاعات (IT Governance = ITG) به عنوان بخش جدایی ناپذیر مدیریت سازمان در نظر گرفته می‌شود. این مقاله با هدف معرفی راهبری فناوری اطلاعات و دلایل اهمیت آن و آشنایی با چگونگی پیاده‌سازی آن تهیه شده است تا مدیران را در جهت به کارگیری راهبری فناوری اطلاعات در سازمانها یاری کند.راهبری فناوری اطلاعات عبارتی است که برای توصیف اینکه چطور افراد برای مدیریت یک نهاد، فناوری اطلاعات را درسرپرستی، نظارت،کنترل و رهبری مورد توجه قرار می‌دهند، به کار برده می‌شود.مقدمهدر این مقاله سعی بر آن شده است که رهبری فناوری اطلاعات معرفی شود و دلایل نیاز به آن در سازمانها برای نظارت و سرپرستی فعالیتهای مرتبط با فناوری اطلاعات شرح داده شود.سازمانها نیاز دارند که به سمت فرایندگرایی حرکت کنند و آنچه که به سازمانها در این راه کمک کرده، آنها را پشتیبانی می‌کند فناوری اطلاعات است. فناوری اطلاعات ستون فقرات مهمی برای فرایندها است. برای اینکه فناوری اطلاعات در سازمانها وارد شود و همینطور برای ایجاد یکپارچگی و بهبود در سازمانها لازم است برای کنترل و نظارت روی آن ، راهبری فناوری اطلاعات پیاده‌سازی شود.وضعیت ساختار IT در سازمانهای سده بیست و یکمدر سده بیست و یکم، سازمانها به سمت فرایندگرایی حرکت می‌کنند و توجه مدیران روی فرایندهای شرکت متمرکز شده است، در نتیجه فناوری اطلاعات، یک عامل توانمند برای این اطلاعات است. سازمانها برای افزایش یکپارچگی و استاندارد کردن فرایندها، افزایش سرعت روند جهانی شدن، بازسازی و تغییرات مکرر تجارت به فناوری اطلاعات نیازمندند. فناوری اطلاعات به فرایندگرا بودن سازمان کمک می‌کند. در این مسیر چهار فرایند و شش اصل مربوط به فناوری اطلاعات ، سازمان را پشتیبانی می‌کنند. چندین سال پیش، مدیران اجرایی IT روی سه فرایند اصلی IT، شامل برنامه‌ریزی، انتقال و عملیات، برای دستیابی به هماهنگیIT با تجارت متمرکز شدند اما تحلیل و آنالیز امروزه، چهار فرایند اصلی را برای سازمانهای IT مشخص کرده است که عبارتند از:- توانایی ایجاد تغییرات سازمانی: قابلیتهای متداول فناوری اطلاعات، تکنولوژیهای وب، بسته‌های نرم‌افزاری و ... ،- ارائه راه‌حل برای الزامات استراتژیک: سفارشی کردن، درون سپاری، برون‌سپاری و ... ،- اطمینان یافتن از خدمات زیر ساختی که از نظر هزینه‌ای کارآمد می‌باشند: وجود پایگاه‌های داده‌ای متمرکزو... ،- مدیریت سرمایه‌های فکری: به کارگیری دانشهای تخصصی.شش اصل فناوری اطلاعات که برای عملکرد مؤثر چهار فرایند یاد شده مهم هستند عبارتند از:- طراحی معماری: معماری IT مشخص می‌کند که زیر ساخت چگونه ایجاد و نگهداری خواهد شد.- مدیریت برنامه: شامل مدیریت راه‌حلهای کاربردی پویا و راه‌حلهایی که باعث افزایش هم افزایی می‌شود.- مدیریت قراردادها و منابع: واحدهای فناوری اطلاعات مسئول مذاکره و مدیریت قراردادهای بسته شده با واحدهای تجاری داخلی و قراردادهای خارجی هستند.- تحلیل و طراحی فرایند: شرکتها برای فرایندگرا شدن به مکانیزمهایی برای شناسایی، تحلیل، ذخیره و ارتباط برقرار کردن فرایندهای تجاری نیاز دارند.- مدیریت تغییر: برای بهبود مستمر فرایندها و پیاده‌سازی راه‌حلهای نرم‌افزاری جدید.- توسعه منابع انسانی ماهر در فناوری اطلاعات: اطمینان یافتن از وجود متخصصین فناوری اطلاعات با مهارتهای مورد نیاز.با توجه به ساختارهای پیچیده‌ای که سازمانهای IT در به کارگیری فناوری اطلاعات داشتند و نیز با توجه به نیاز آنها برای به کارگیری استانداردهای جدید یعنی استفاده از استانداردهایی جامع و پیوسته برای فرایندگراتر بودن سازمانها و همچنین برای ایجاد هماهنگی و یکپارچگی بین فرایندها و هم با توجه به نیاز به تخصصهای سیستمهای اطلاعاتی و آموزش کارکنان، نیاز به کنترل و نظارت اقدامات مربوط به فناوری اطلاعات در سازمــان احساس می‌شد که به این منــظور راهبری فناوری اطلاعات معرفی شد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تحقیق درباره ی رهبری استراتژی در فن آوری اطلاعات

دانلود تحقیق امام علی الگوی رهبری در اسلام

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق امام علی الگوی رهبری در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت فایل:  ورد قابلیت ویرایش ) 

 


 
قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 44 صفحه

امام علی (ع) الگوی رهبری در جامعه اسلامی رهبری ,مبین قانون برای اینکه یک اجتماع , همیشه در حال فعالیت و حرکت باشد و امت سعادتمند شود, قوانین کامل و جامعی لازم است تا ارزشها و کرامتها و فضیلتهای انسان را حفظ کرده , عوامل ضد پیشرفت را از بین برده و جامعه را به سوی سعادت و رستگاری هدایت کند.این قانون باید از طرف قانونگذاری باشد که عقل کل بوده و عملش به همه نیازها احاطه دارد و قادر است جامعه را در مسیر تکامل به حرکت در آورد , چرا که خود کمال مطلق است و به همه چیز , دانایی دارد و چنین قانونگذاری همان خدای یکتاست که جهان را آفریده است پس قانون و برنامه تکامل انسان , باید از سوی او باشد تا در قلب و جان مردم , نفوذ کند برای اینکه هواهای نفسانی هیچ کس بر قانون اثر نگذارد و کسی هنگام توضیح قانون , به نفع خود یا ضرر دیگری , مطالبی را کم یا اضافه نکند و برای حفظ شدن اصل و حقیقت قانون , همچنین بیان کردن و عمل کردن به آن , احتیاجی به کسی است که قانون را برای مردم توضیح دهد و آن را به اجرا در آورد .
این مسئولیت سنگین و حساس باید بر دوش کسی باشد که از طرف خدا انتخاب و تعیین شده است , چنین شخصی که پیامبر (ص) نامیده می شود به وسیله وحی و قانون , پیام خدا را به مردم می رساند و آنرا تفسیر و اجرا می کند. بعد از پیامبر نیز برای اینکه زحمتهای او هدر نرود و راهش باقی بماند , باید ادامه این کار به عهده کسی باشد که از طرف خدا انتخاب شده و به وسیله پیامبر به مردم معرفی شود. چنین کسی باید خصوصیات پیامبر را دارا باشد , این خصوصیات عبارتند از : 1-عصمت داشته باشد؛یعنی در تمام دوران خود هرگز مرتکب گناه نشده باشد .
در بیان احکام و حقایق دین و جداب دادن به سئوالهای مذهبی مردم و توضیح مسائل پیچیده مذهبی , دچار خطا و اشتباه نشود. 2-دانایی و آگاهی او نسبت به دین و مذهب , از همه بیشتر باشد و هیچ مسئله ای برای او ناآشنا نباشد. 3-نیکوکارترین,عادلترین,پرهیزگارترین و پاکترین افراد جامعه باشد. آغاز حکومت علی علیه السلام از اصبغ بن نباته نقل شده است که وی گفت: هنگامی که حضرت علی (ع)در کرسی خلافت ظاهری جلوس فرمودند و مردم با ایشان بیعت کردند در حالی که عمامه پیامبر بر سرش , و رداء آن حضرت بر دوش و نعلین های پیامبر را پوشیده و شمشیر رسول خدا را حمایل نموده بود , به مسجد آمد و بالای منبر نشست سپس فرمود :ای مردم سئوال کنید از من قبل از اینکه مرا از دست بدهید همانا پیش من علم اولین و آخرین است. به خدا قسم اگر جایگاهی برای من قرار دهید که در آن بنشینم به اهل تورات با آنچه در توراتشان آمده است قضاوت می کنم تا جائیکه خود تورات به زبان آید و مرا تصدیق نماید و به آنها بگوید علی بر شما قضاوت کرد .درست مطابق آنچه در من موجود است و خدا برای شما در من نازل فرموده است.
و به خدا قسم به اهل انجیل حکم می کنم به آنچه در انجیل است بطوریکه به زبان آید و بگوید درست به آنچه که خداوند نازل فرموده بر شما در من ,علی بر شما اساس آن بر شما قضاوت فرمود. و حکم می کنم به اهل قران درست به آنچه خداوند نازل فرموده برای مردم که اگر قران هم به سخن آمد تصدیق می کند که من درست طبق امر خدا در قران حکم می کنم. شما که شب وروز قران تلاوت می کنید آیا در میان شما کسی است که همه آنچه را که خداوند در قران نازل فرموده ا

  متن بالا فقط قسمتی از محتوی متن مقاله میباشد،شما بعد از پرداخت آنلاین ، فایل را فورا دانلود نمایید 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود پاورپوینت:  توجه فرمایید.

  • بعد از اولین خرید به صورت نزولی به قیمت آن اضافه میگردد.
  • در صورتی که مایل به دریافت فایل ( صحیح بودن ) و کامل بودن آن قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل مقاله ها میباشد ودر فایل اصلی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
  • هدف فروشگاه استاد فایل کمک به سیستم آموزشی و رفاه دانشجویان و علم آموزان میهن عزیزمان میباشد. 


دانلود فایل  پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق امام علی الگوی رهبری در اسلام

تحقیق درباره امامت و رهبرى امت

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره امامت و رهبرى امت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

امامت و رهبرى امت

استاد شهید مرتضى مطهرى مجموعه آثار جلد 3 صفحه 318

امام وظایفى بر عهده دارد یکى از آن وظایف رهبرى جامعه است در این مقاله پیرامون نیازمندى انسان به رهبر و وظایف رهبر و دستورات اسلام در مورد رهبرى، مطالبى ارائه گردیده است.

رشد یعنى قدرت مدیریت.وقتى که انسان مى‏خواهدانسانهاى دیگر را اداره کند یعنى وقتى که موضوع رشد اداره انسانهاى دیگر باشد، آن را «مدیریت و رهبرى‏»مى‏نامیم.این نوع از رشد دراصطلاح اسلامى «هدایت‏» و به تعبیر رساتر «امامت‏» نامیده مى‏شود.

دقیق‏ترین کلمه‏اى‏که بر کلمه «امامت‏» منطبق مى‏شود همین کلمه «رهبرى‏» است.فرق نبوت‏و امامت در این است که نبوت، راهنمایى و امامت، رهبرى است.

نبوت، ابلاغ، اخبار، اطلاع دادن، اتمام حجت و راهنمایى‏است.راهنما چه مى‏کند؟ راه را نشان مى‏دهد، وظیفه‏اش بیش از این نیست که راه‏را نشان دهد.ولى بشر علاوه بر راهنمایى به رهبرى نیاز دارد، یعنى نیازمند است به افراد یا گروه و دستگاهى که قواو نیروهاى وى را بسیج کنند، حرکت دهند، سامان و سازمان بخشند.نبوت، راهنمایى است و یک منصب است، اما امامت،رهبرى است و منصب دیگرى است.پیغمبران بزرگ، هم نبى و هم امام هستند. پیغمبران کوچک فقط نبى بودند و امام نبودند، رهنما

صفحه : 319

بودند ولى رهبر نبودند،اما پیغمبران بزرگ هر دو منصب و هر دو شان را داشته‏اند، هم شان‏راهنمایى و هم شان رهبرى. ابراهیم، موسى، عیسى هر کدام رهنما و رهبرند.

خاتم الانبیاء «رهنماى‏رهبر» است.قرآن مجید بر این اصل بسیار تکیه مى‏کند و در معارف‏شیعه این اصل قرآنى جاى شایسته خود را دارد.

این نکته راباید یادآورى کنم که آنچه قرآن تحت عنوان رهبرى از آن بحث مى‏کند،ما فوق رهبرى‏اى است که بشریت مى‏شناسد.رهبرى‏اى که بشریت مى‏شناسد از حدودرهبرى در مسائل اجتماعى تجاوز نمى‏کند، ولى منظور قرآن از رهبرى، علاوه بر رهبرى اجتماعى رهبرى‏معنوى یعنى رهبرى به سوى خداست و آن خود حساب دقیق و حساسى دارد و از رهبریهاى‏اجتماعى بسى دقیق‏تر و حساس‏تر است.فعلا مجال بحث درباره این جهت نیست.

ابراهیم، رهبر و امام

قرآن درباره ابراهیم(علیه‏السلام)حرف عجیبى مى‏زند و مى‏گوید: «و اذ ابتلى ابراهیم ربه‏بکلمات...» (1) خداوند ابراهیم را در مراحل بسیارمورد آزمایش قرار داد و ابراهیم از این آزمایشها پیروز بیرون آمد.

ابراهیم از پیغمبرهایى است که سرگذشت عجیبى دارد وآزمونها برایش پیش آمده و در همه آنها کمال موفقیت و پیروزى را داشته است.در میان قوم بابل به نبوت مبعوث شد ویکتنه با عقاید منحط و شرک آمیز قوم خود که همه را فرا گرفته بود مبارزه کرد.همه بتها را به استثناى‏بت بزرگ شکست.تبر بت‏شکنى را به گردن بت بزرگ انداخت به علامت اینکه بتها با یکدیگر نزاع کرده و بت بزرگ سایر بتها را به این روز انداخته است.

ابراهیم با این کار خودنیروى فطرى عقلى خفته مردم را بیدار کرد، زیرا فطرتا درک مى‏کنندکه ممکن نیست جمادات با یکدیگر به نزاع برخیزند.همین جا به خود مى‏آیندکه پس چرا انسان عاقل شاعر مدرک، سر به آستان این موجودات لا یشعر فرود آورد؟!ابراهیم‏مکرر مورد غضب و خشم نمرود قرار گرفت تا آنجا که او را در

.............................................................. 1.بقره/124.

صفحه : 320

گودالى - حتى مى‏توان گفت در دریایى - از آتش‏انداختند ولى او از سخن خود دست بر نمى‏داشت.ابراهیم از طرفى با عقاید منحط و خرافى و تقلیدى[قوم]خود درگیر بود وپیروز مى‏گشت، و از طرف دیگر با نمرود درگیرى شدید پیدا کرد و تا میان آتش رفت و در همان حال یک آزمون عجیب الهى‏به سراغش آمد، یعنى از طرف خدا به امرى مامور شد که جز یک تسلیم کامل، هیچ نیرویى نمى‏تواند آن را اطاعت‏کند.امرى که درباره‏اش صادر شد این بود که فرزند جوان عزیزت را به دست‏خود در راه خدا باید فدا کنى و سر ببرى.ابراهیم تصمیم به‏انجام این کار گرفت و در آخرین مرحله که تصمیم ابراهیمى ظهور کرد، از جانب خداوند ندا رسید که یا ابراهیم!تو عمل کردى‏و ما آنچه از تو مى‏خواستیم همین بود.ما از تو همین حد از تسلیم را مى‏خواستیم، ما کشتن فرزند از تو نمى‏خواستیم.

ابراهیم این منازل و مراحل را طى کرد و پشت‏سرگذاشت.بعداز همه اینها بود که به او گفته شد اکنون شایسته امامت و رهبرى‏هستى.ابراهیم از نبوت و رسالت گذشت تا به رهبرى رسید.در حدیث است: اتخذ الله ابراهیم نبیا قبل ان یتخذه رسولا و اتخذه رسولاقبل ان یتخذه خلیلا و اتخذه خلیلا قبل ان یتخذه اماما (1) .

خلاصه معنى حدیث اینکه:ابراهیم اول نبى بود و هنوز رسول نبود، رسول شد و هنوز خلیل نبود،و خلیل الله شد و هنوز امام و رهبر نبود، بعد از همه اینها به مقام «امامت و رهبرى‏» رسید.

مفاد آیه کریمه «و اذ ابتلى ابراهیم‏ربه بکلمات فاتمهن قال انى جاعلک للناس اماما»(2) این است‏که: پس از آنکه ابراهیم همه مراحل را طى کرد و از همه آزمایشها پیروز و موفق‏بیرون آمد و به اصطلاح فارسى از هفتخوان گذشت، ما به او اعلام کردیم که هم اکنون وقت آن رسیده است که ما تو را امام و رهبر قرار دهیم.

امامت و رهبرى انسانها، چه در بعد معنوى‏و الهى و چه در بعد اجتماعى،

.............................................................. 1.اصول کافى، ج 1، کتاب الحجة/ص 175. 2.بقره/124.

صفحه : 321

عالى‏ترین درجه و مقام و پستى است که از طرف‏خدا به یک انسان واگذار مى‏شود.

مدالى که به این نام به سینه‏کسى مى‏چسبانند عالى‏ترین مدالهاست.ابراهیم، هم نبى و هم امام‏بود، لهذا رهبر قوم خویش بود.

اینکه عرض کردم‏«نبوت، راهنمایى و امامت، رهبرى است‏» مقصودم این نیست که انبیاءاین منصب را که بالاتر است نداشتند.همان طور که قبلا هم اشاره کردیم،نبوت و امامت دو منصب است که در انبیاء بزرگ هر دو منصب جمع است و در انبیاء کوچک یکى از آندو، کما اینکه در ائمه، امامت‏و رهبرى هست ولى نبوت یعنى رهنمایى جدید نیست، چون راه همان راهى است که پیغمبر نمایانده است و ائمه مردم‏را در همان راه که پیغمبر از طرف خداوند ارائه کرده است‏حرکت مى‏دهند، بسیج مى‏کنند و راه مى‏برند.این، مفهوم امامت از نظر اسلام است.

دنیاى امروز به مساله رهبرى و مدیریت، تنها از جنبه‏اجتماعى مى‏نگرد، یعنى تنها این جنبه و این بعد را شناخته است، ولى همین‏را که شناخته است بسیار اهمیت مى‏دهد و به حق اهمیت بسیار مى‏دهد.

انسان نیازمند رهبرى است

اهمیت فوق العاده‏رهبرى بر سه اصل مبتنى است: اصل اول مربوط است به اهمیت انسان و ذخایر و نیروهایى‏که در او نهفته است که معمولا خود به آنها توجه ندارد.در اسلام به مساله متوجه کردن انسان به خود، به عظمت‏و شرافت‏خود و نیروهاى عظیمى که در اوست، توجه شده است.قرآن مجید مى‏گوید: «وقتى که انسان را خواستیم بیافرینیم فرشتگان را امرکردیم که به این موجود سجده کنند» (1) ، مى‏گوید: «انسان بر فرشتگان در تعلیم اسماء الهى پیشى گرفت‏»(2) ، مى‏گوید: آنچه در زمین است براى انسان آفریده شده است: «هو الذى خلق لکم ما فى الارض جمیعا»(3) ، «سخر لکم ما فى السموات و ما فى الارض‏» (4) ، اى بشر!در تو

.............................................................. 1.مضمون آیه 34 سوره بقره. 2.مضمون آیه 31 سوره بقره. 3.بقره/29. 4.جاثیه/13.

صفحه : 322

چیزهاست، تو خیال نکن مشتى آب و خاک هستى، خودت رابا موجودات دیگر مقایسه نکن.

ریشه تفاوت‏انسان و حیوان از نظر رهبرى

اصل دوم مربوط‏است به تفاوت انسان و حیوان.انسان با اینکه از جنس حیوان است، از نظرمجهز بودن به غرایز با حیوان تفاوت دارد یعنى ضعیف‏تر از حیوان است.

حیوانات به یک سلسله‏غرایز مجهز هستند و نیاز چندانى به مدیریت و رهبرى از خارج ندارند،زیرا غریزه کارش راهنمایى و رهبرى به صورت خودکار است.مورچه به سلسله‏غرایزى مجهز است که به طور خودکار و اتوماتیک وى را در زندگى رهبرى مى‏کند.امیر المؤمنین على(علیه السلام)در یکى‏از خطبه‏هاى نهج البلاغه موضوع مجهز بودن مورچه را به غرایز زندگى بیان و تشریح مى‏کند.سایر حشرات نیز بدین منوال هستند.

انسان با اینکه از نظر نیروها مجهزترین‏موجودات است و اگر بنا بود با غریزه رهبرى شود مى‏بایست صد برابر حیوانات مجهز به غرایز باشد، در عین حال از نظر غرایزى که‏او را از داخل خود هدایت و رهبرى کنند، فقیرترین و ناتوان‏ترین موجود است، لهذا به رهبرى، مدیریت و هدایت از خارج نیاز دارد.این‏همان اصلى است که مبنا و فلسفه بعثت انبیاء است، و هنگامى که فلسفه بعثت انبیاء را مورد بحث قرار مى‏دهیم متکى‏به اصل نیاز بشر به راهنمایى و رهبرى هستیم، یعنى بشر موجودى است مجهز به ذخایر و منابع قدرت بیشمار و درعین حال در ذات خود فوق العاده بى‏خبر و سرگردان و خود از ذخایر و منابع وجود خود ناآگاه، نه مى‏داند که چه دارد و نه مى‏داندکه چگونه آنها را رهبرى کند و مورد بهره‏بردارى قرار دهد، لهذا نیازمند است که رهبرى گردد، راه به او نشان داده شودو نیروهایش سامان یابد و سازمان پیدا کند، باید او را آزاد کرد و به حرکت آورد.

قوانین‏خاص حاکم بر زندگى بشر

اصل سوم مربوط‏به قوانین خاص زندگى بشر است.یک سلسله اصول بر رفتار انسان حکومت‏مى‏کند که اگر کسى بخواهد بر بشر مدیریت داشته باشد و وى را

صفحه : 323

رهبرى کند جز از راه شناخت قوانینى که بر حیات و بر روال زندگى‏بشر حاکم است، میسر نیست.

پس بشر موجودى است‏که به یک سلسله نیروها مجهز است و به هدایت و رهبرى و به پیشواو پیشوایى نیازمند است، موجودى است که رهبرى و به حرکت در آوردن و بهره‏بردارى‏از نیروهاى وى تابع یک سلسله قوانین بسیار دقیق و ظریف است که‏شناخت آن قوانین کلید راه نفوذ در دلها و مسلط شدن بر انسانهاست.

رهبرى رسول اکرم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره امامت و رهبرى امت