کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق و بررسی در مورد اخلال در زندگى ده ها خانوار بر اثر فعالیت شرکت هاى نفتى

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد اخلال در زندگى ده ها خانوار بر اثر فعالیت شرکت هاى نفتى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

اخلال در زندگى ده ها خانوار بر اثر فعالیت شرکت هاى نفتى

فاجعه زیست محیطى در جنوب شرقى تهران

 

«ما۱۶۰۰نفریم. ذرت مى کاریم بوى نفت مى دهد، گندم درو مى کنیم، طعم نفت مى دهد.»از شهر رى که بگذرید، خیلى دور نیست. همین نزدیکى ها، زمین زیرپایشان آغشته به نفت است. مزارع ۲۷۰ خانوار طعم نفت مى دهد، گندم و ذرتشان هم . سه کیلومترى جاده شهرى رى به قم، آلودگى غوغا مى کند. مردم سخت نفس مى کشند. با چاه هاى آلوده به نفت، گندم مى کارند. زمین زیر پایشان سیاه؛ مثل آبى آسمانى که بالاى سرشان در غبار رنگ مى بازد: «ما ۱۶۰۰ نفریم. گوشه اى که گذرتان هم نمى افتد، سرب را نفس مى کشیم، آب آلوده مى نوشیم.»مزارع غوطه ور در نفت روستاى اسماعیل آباد دیگر جاى زندگى و کشت و کار نیست. نفت اینجا براى مردمانش سرمایه و سود نیست. نفس کشیدن در غبار سموم شیمیایى نفت و بنزین و گرد مرگبار سولفات سدیم براى مردم این گوشه پرت، سخت آسان شده است، سخت عادت شده است.اسماعیل آباد را پنج کارخانه محاصره کرده اند، مخزن هاى بلند نفت و بنزین، لوله هاى گاز و کارخانه سولفات سدیم چنان با زندگى ۱۶۰۰ نفر آمیخته اند که دیگر نمى توان میان دیوار خانه هاى روستا و مخزن هاى بلند پالایشگاه نفت مرزى کشید. آب شربى در کار نیست. از زمین اما نفت سیاه مى جوشد. آسمان سیاه است، گندم هاى اینجا طعم نفت مى دهد.«ما۱۶۰۰ نفریم. پنج نقطه از روستاى اسماعیل آباد را لوله هاى ۲ اینچى آب کشیده اند، اما این آب هم آلوده است. مرض به جان بچه هایمان، زن هایمان افتاده. مهندس ها مى گویند این آب که به شما مى دهند آلوده نیست، اما زن هاى ما مریضند، بچه هایمان بیمارى پوستى گرفته اند. قبلاً اینطور نبود اما حالا چهار ماه است که از زمین زیر پایمان با آب، نفت مى زند بالا.»نخستین بار ۱۰ سال پیش یکى از چاه هاى کشاورزى روستا به نفت نشست. «چاه را مسؤولان شرکت نفت پلمب کردند.» محمد محمدابراهیم، عضو شوراى اسلامى روستا اینها را مى گوید: «چند سالى بود که اهالى از آب متوجه بوى نفت مى شدند اما همه فکر مى کردند که شاید این بو با هواى آلوده پالایشگاه است که در مشامشان مانده.»زمین اما فشار نفت و آلاینده هاى سنگین را تاب نیاورد. سفره هاى آب زیرزمینى آلوده شدند و اسفند سال گذشته بود که نفت جوشید و تفت روغن ها مزارع ذرت و گندم را سوزاند. زمین اسماعیل آباد هنوز با نفت آبیارى مى شود. روغن هاى داغ بر ریشه هاى گندمزارها مى نشیند و پساب «پالایشگاه نفت تهران، شرکت خط لوله رى، نفت بهران و شرکت تصفیه سولفور سدیم» همین نزدیکى ها جایى که مردم نفس مى کشند و بر زمین هایى که مردم گندم مى کارند تخلیه مى شود. مردم اینجا عادت کرده اند که بگویند: «ذرت مى کاریم، بوى نفت مى دهد، گندم مى کاریم طعم نفت مى دهد...»مرزى نیست. دورترین فاصله دیوارخانه هاى اسماعیل آباد با پالایشگاه فقط ۹ متر است. دیوار خانه ها و مخزن هاى بنزین و نفت پالایشگاه شانه به شانه هم بالا آمده اند. ۹ متر کافى است تا زندگى با نفت، تا زندگى با آتش با آلودگى هاى مسموم در هم آمیزد. زخم هاى کارى اما تنها بر زمین ریشه نکرده اند. نشانى هاى آلودگى نفتى را مى توان از زخم بیمارى هاى پوستى اهالى به تلخى درک کرد. بیمارى هاى عفونى در میان اهالى بیداد مى کند. دانه هاى سفید و قرمز بیمارى هاى ناشناخته بر بدن پیر و جوان مى نشیند و چه تلخ است که دیگر پمادها بى اثر مى شوند و مردم بیمارتر: «ببین! ببین! این تن زخمى ام را.»پیراهنش را بالا مى زند. زخم ها تنش را نشانه رفته اند. آهن هم تاول مى زند اینجا که همه چیز بوى نفت مى دهد. نفت مى جوشد از زمین، آب آلوده، خاک آلوده و زندگى محصور میان آلودگى زمین و هوا.«یک گروه کارشناسى به طور مشخص روى آلودگى آب این منطقه کار مى کنند و در حال حاضر نمونه بردارى هاى مورد نیاز انجام شده است. نتایج آزمایش هاى ما نشان داده است که آب اسماعیل آباد نزدیک به ۱۰۰ درصد آلودگى نفتى دارد یعنى اساساً آب نیست. اما منبع این آلودگى را هنوز نمى توان تعیین کرد و نمى توانم به طور قطع بگویم که کدام یک از شرکت هاى نفتى فعال در منطقه مسبب وقوع این فاجعه زیست محیطى بوده اند. موضوع آلودگى سفره هاى آب زیرزمینى است و این امر کار تحقیقات را با دشوارى روبه رو مى کند. اگر شرکت ها همکارى کنند مى توان امیدوار بود که منبع آلودگى شناسایى شود اما هنوز هیچ یک از آنها مسؤولیت این آلودگى را نمى پذیرند.» اینها را محمدحسن پیراسته مدیر کل حفاظت محیط زیست تهران مى گوید. مکث مى کند و ادامه مى دهد: «تمام سفره هاى آب زیرزمینى که منابعى با قدمت میلیون ها سال بوده و دیگر تجدیدپذیر نیستند در این منطقه آلوده شده و این بزرگترین خیانت به مردم و آیندگان است. زیرا امیدوارى به رفع این آلودگى ها وجود ندارد چون بخشى از آلاینده هاى نفتى حلال در آب بوده و حتى با تصفیه نیز از بین نمى روند.»آب شرب و کشاورزى اسماعیل آباد دیگر تصفیه شدنى نیست. این را نه تنها پیراسته که «محمدرضا فاطمى» دیگر کارشناس محیط زیست با صراحت مى گوید:«اگر سفره هاى زیرزمینى در این منطقه آلوده باشد باید این اتفاق را از وقایع نادر زیست محیطى به شمار آوریم. چون در شرایط معمولى آب در طبقات مختلف زمین، آلودگى هاى خود را بر جاى مى گذارد و سفره هاى زیرزمینى به ندرت به مواد نفتى آلوده مى شوند، این آلودگى گسترده نشان مى دهد که آغاز آلودگى از سال هاى دور است که اکنون به این شکل بارز شده است. آلوده شدن آب هاى زیرزمینى نشان دهنده شیوع آلودگى نفتى در وسعت قابل توجهى است و بدترین ویژگى این آلودگى آن است که با استفاده از هیچ مکانیزمى نمى توان آن را تصفیه کرد. ضمن اینکه آلودگى هواى این منطقه که حاوى عناصر کشنده و سرطان زاست نه تنها مردم ساکن در این نواحى را با بیمارى مواجه مى کند بلکه در صورت وزش بادهاى شرقى، این آلودگى به سمت مناطق دیگر تهران منتقل مى شود.»

 

عناصر موجود در مواد نفتى مانند کادنیوم و آنادیوم اگر وارد بدن انسان شوند سازگارى بدن را مختل کرده و بیمارى هاى خونى ایجاد مى کنند. «فاطمى» مى گوید: «پیش از اینکه عوارض تازه ترى در این محیط رخ دهد، باید سریعتر براى پالایشگاه تهران و سایر شرکت هاى فعال در این منطقه حریم تعیین کنند و اراضى این محدوده آزادسازى وخریدارى شود.»«ما ۱۶۰۰ نفریم، ذرت مى کاریم بوى نفت مى دهد، گندم درو مى کنیم بوى نفت مى دهد...»خاک گر مى گیرد، روغن هاى داغ بر خوشه هاى گندم مى نشیند و جایى که آب نیست، زمین تشنه را تفت روغن سیراب مى کند.«زمین را با چه آبى سیراب مى کنید؟» من مى پرسم.«آب نیست با فاضلاب تهران و همین آب قنات و چاهى که از زمین مى جوشد.» کشاورز گفت.از چاه کشاورزى اسماعیل آباد جز آب آلوده به نفت سیاه نمى جوشد، آبى که نرسیده به زمین به صورت تجربى از سوى کشاورزان تصفیه مى شود و نفت سیاه درون مخزنى مستطیل شکل مى ریزد.«محصولات کشاورزى که با آب آلوده به نفت و فلزات سنگین آبیارى شوند به طور حتم ناقل مواد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد اخلال در زندگى ده ها خانوار بر اثر فعالیت شرکت هاى نفتى

آئین بودا و زندگى نامه او 15 ص

اختصاصی از کوشا فایل آئین بودا و زندگى نامه او 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

بسعه تعالی

آئین بودا و زندگى نامه او

بیوگرافى و شرح حال

بودا؟ نام اصلى او سیدرتا است ، مردى از خاندان کاشاتریا از شاهزادگان و اشراف هند که در منطقه بنارس به دنیا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده کرد، برهمنان ایالت بنارس را فراخواند و از آینده کودک از آنان سئوال کرد. برهمنان مى گویند که این بوداى بیدار کننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنین پیشگوئى اى سخت نگران شد؛ چرا که فرزندى مى خواست تا قدرت و ثروت او را به ارث برد و حاکم بر سرنوشت رعایا باشد، نه اینکه راهب و تارک دنیا گردد. وقتى کودک متولد شد، براى او شرایط زندگى ویژه اى تدارک دید تا با پیشگوئى راهبان بستیزد و سرنوشت بودا را عوض ‍ کند. براى وصول به این مطلوب کلیه روابط او را محدود ساخت تا هیچگونه تماسى با راهبان و مرتاضان و تارکان دنیا نداشته باشد. این وضع تا 16 سالگى سیدرتا ادامه داشت . بودا از زندگى یکنواخت در کاخ خسته شد، لذا روزى از پیرمرد قصه گویش مى خواند تا او را به گردش ببرد. اولین برخورد سیدرتا در این گردش با پیرمردى قد خمیده با موهاى سفید و حالى پریشان است . و این چهره تازه و جدیدى است که سیدرتا در وراى دیوارهاى قصر مى دید. این کیست ؟ قصه گویش مى گوید: این مرد مانند من و تو جوانى داشته و اکنون چنین پیر و فرتوت شده است .سیدرتاتوضیح بیشترى مى خواهد. قصه گو ادامه مى دهد: این مرحله اى است که همه باید به آن برسند، من نیز در آینده چنین پیر خواهم شد. سیدرتا مى گوید: این پیرى و کهولت در من هم پدیدار خواهد شد؟ قصه گویش پاسخ مى دهد: آرى در شما نیز پدید خواهد آمد. مى گوید: حتما باید پیر شوم ؟ قصه مى گوید: حتما پیر خواهى شد. بودا حالتش ‍ دگرگون مى شود و دستور مى دهد تا او را به کاخ بازگرداند. بودا دگرگون شده بود و در فکر فرو رفته بود، در اندیشه پیرى هیولاى وحشتناکى که در آینده در انتظار او است . این کابوس زندگى بودا را دچار بحران کرد. بودا چند روز بعد نیز به سیاحت رفت . این بار بودا مردى بیمار و از پا افتاده را دید که با مرگ دست و پنجه نرم مى کرد. از قصه گو پرسید: این کیست ؟ قصه گو مى گوید: این مرد بیمار و ناتوان است . بودا مى پرسد: بیمارى چیست ؟ جواب مى شنود که : بیمارى نوعى گرفتارى و تحول جسمى است که در آدمیان پدید مى آید و سلامتى را سلب مى کند. بودا مى پرسد: آیا ممکن است این بیمارى در من راه یابد؟ قصه گو پاسخ مى دهد: آرى به سراغ تو نیز خواهد آمد. بودا مى پرسد: آیا من نیز چنین زار و نزار خواهم شد؟ قصه گو مى گوید: آرى تو نیز چنین خواهى شد. سیدرتا مى گوید: مرا به خانه بازگردانید، امروز گردش مرا بس است . دوران خلوت و انزواى بودا آغاز شد. وى به پیرى بیمارى و عواقب آن مى اندیشید. بار دیگر بودا راهى سیاحت مى شود و این بار مرده اى را مى بیند و دوباره سئوالات او آغاز مى شود: این کیست و چیست ؟ چرا مرده ؟ آیا من نیز خواهم مرد؟ از سرنوشت او مى پرسد، جواب مى شنود که در آن جهان دیگر کسى را ندارد، و کسى او را نمى شناسد، و... بودا برخود مى لرزد، مى ترسد و به کاخ باز مى گردد. دوران امساک بودا شروع مى شود، از همه کس و همه چیز جدا مى شود، سخت در اندیشه پیرى بیمارى و مرگ فرو رفته است . بار دیگر به سیاحت مى رود و این بار فرد فقیر ژنده پوشى را مى بیند که در عالم خلسه فرو رفته ، با سرى تراشیده و حالتى متغیر، همچون کوه استوار و محکمم که گوئى با تمام مظاهر مادى دنیا در حال جنگ است و در آستانه پیروزى بر دنیا و مافیها قرار دارد. سئوالات بودا آغاز مى شود: این کیست ؟ چرا چنین کرده ؟ با مردم قهر است ؟ با زندگى چى ؟ و جواب مى شنود که او مردى راهب است ، مرتاض است ، ریاضت مى کشد. و سئوالات بودا: مرتاض ؟ ریاضت ؟ آرى ریاضت یعنى مبارزه با غرایز و بریدن از جاذبه هاى مادى و دنیوى و پیوستن به دنیائى دیگر... سخنان قصه گوى بودا در او اثر عمیقى مى کند. تقاضا مى کند که وى را به نزد مرتاض ببرد تا از سخنان او درسى بیاموزد. در این دیدار، زندگى آرام و بى دغدغه راهب تاءثیر شگرفى بر بودا گذاشت و میسر زندگى او را به طور کلى دگرگون کرد و سرانجام از او شخصیت و آئینى ساخت که امروز در چند کشور بزرگ جهان پیروان فراوانى دارد.بودا در کاپیلاواستودر جنوب نپال درسال 560 یا 563 ق .م متولد شد. نام قبیله و خاندان او گوتما بود، لذا وى را ملقب به سکیا مونسى یعنى داناى قبیله ساکیا کردند. و چون بعدا به ارشاد وهدایت مردم جامعه خویش پرداخت ، او را بودا یعنى نور و درخشان گفته اند. این نام ولقب تا به امروز در میان جوامع بشرى به رسمیت شناخته شده و تعالیم او نیز به همین عنوان بودائیسم بودائى نامیده مى شود. پدر بودا یکى از پادشاهان یک ایالت هند بود. در قلمرو سلطنت او، افکار برهمنى و فلسفه هاى مختلف هندى حضور داشت . محور این آراء و افکار فلسفى همان گونه که در مباحث گذشته آمد، بر تزکیه و نجات انسان درتلقى هندى آن استوار بود. و آنگونه که گذشت ، پدر هراسان از سرنوشت فرزند چنا ن تدابیرى اندیشید و مراقبت هائى معمول داشت . اما دیدیم که بودا از کاخ مجلل پاى به بیرون نهاد و دگرگون شد. محققان تاریخ ادیان برآنند که دو حادثه مهم در کاخ زندگى بودا او را متحول نمود. این دو حادثه به لحاظ محتوى همان برخوردهاىخارج از کاخ را در بردارد. حادثه نخست بیمارى یک رقاصه است که توجه بودا را به خود جلب کرد، رقاصه اى که مبتلا به بیمارى سل بود و سرنوشت دردناک خود و خواهرش را که او نیز از بیمارى سل در گذشته بود، براى بودا باز گفته بود. حادثه دوم وصیت این رقاصه درحال مرگ به بودا است که از فقر و پیرى مادرش براى او گفته بود. پیش گوئى برهمنان درباره سیدرتا والدین او را نگران ساخته بود. طرح ازدواج بودا تلاشى براى رهائى از خلوت گزینى او است . اما بودا دیگر متعلق به این دنیا نیست و ازدواج نتوانست او را از تفکر و اندیشه باز دارد و خلاء وجودى او را پر کند. سیدرتا همچنان درخلوت خویش ، غرق در دناى دیگرى است . مشاهدات بودا (پیرى بیمارى فقر، مرگ ،ریاضت و...) سخت او را به خود مشغول کرده است . او از مرتاض آموخته بود که باید رنج را رها کرد و بى بى رنجى رسید؛ به بى رنگى ، به بى نیازى و... مرتاض به اینها رسیده بود و بودا در اندیشه شدن ، رسیدن و رهائى ازرنج . اینکه بودا فرزندى دارد. و در شب تصمیم و سرنوشت به اتاق همسر و فرزندش مى رود، مادر و فرزند خوابیده بودند، بودا آن دو را از خواب بیدار نمى کند و با آنان وداع مى کند. از تاریکى شب استفاده کرد و راهى جنگل شد .اندکى بعد اسبش را نیز رها مى کند تا یادگار اشرافیت را با خود نداشته باشد. در انبوه جنگل گم مى شود، مى رود و مى رود تا به پنج برهمن کهنسال مى رسد. به جمع آنان مى پیوندد. ریاضت بودا آغاز شد. او در این راه آنچنان کوشید که در آستانه نیروانا قرار گرفت . تا آنجا متعالى شد که بر همه پارسایان روزگار خویش پیشى جست . او دیگر سیدرتا کاشاتریا و... نیست، بوداست که تارک تمام لذات مادى و تجملات دنیوى است . بودا از شهرت رنج مى برد و بار دیگر از جامعه فاصله مى گیرد. در کنار درختى منزل مى کند و تصمیمى مى گیرد در زیر همین درخت بماند تا بمیرد. این درخت بو بود. بودهى از ریشه بیدار شدن و آگاه شدن ، روشن شدن ، اشراق وعرفان است . بودا سالها در کنار درخت بومى ماند تا پیروز مى شود،نجات مى یابد و به حقیقت مى رسد. آنگاه لباس بودائى بر تن مى کند. گویند نام اواز همین درخت بودهى گرفته شده است .در پاى همین درخت به نیرواناحقیقت مطلق رسید. از زیر همین درخت به زادگاهش برگشت ، ژنده پوش ، برهنه پا، درویش وار و در هیبت یک مرتاض. ابتدا مردم زادگاهش را دعوت مى کند، برخى از مردم دعوت او را پذیرفتند و برخى دیگر زندگى مادى را ترجیح دادند. بودا در سال 483 ق .م . در سن هشتاد سالگى درگذشت . آخرین کلام وى خطاب به راهبان این بود: هر چه مرکب است ، دستخوش تباهى و فنا است . پیروان اولیه بودا، نخستین معبد بودائى سانگهارا بنا کردند و دعوت خود را درشمال هند آغاز نمودند .

افسانه هاى بودا؛

گویند روزى که بودا در زیر درخت بو به تفکر و خلسه فرو رفته بود، بازرگانى با قافله و کالاى تجارى خود از آنجا عبور مى کردد. بازرگان را نظر به بودا


دانلود با لینک مستقیم


آئین بودا و زندگى نامه او 15 ص

مرورى بر زندگى محمدتقى خان پسیان- قیام کلنل

اختصاصی از کوشا فایل مرورى بر زندگى محمدتقى خان پسیان- قیام کلنل دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مرورى بر زندگى محمدتقى خان پسیان- قیام کلنل



محمدتقى خان پسیان در سال ۱۳۰۹ ه ق در تبریز متولد شده و تحصیلاتش را در زادگاهش آغاز کرد و ادامه داد. در سال ۱۳۲۴ه ق به تهران آمد و وارد مدرسه نظام شد. پس از پنج سال در مدرسه نظام به درجه سلطانى رسید و چون اساس قشون جدید به هم خورد به ژنرال یالمارسن سوئدى، با همان درجه اى که داشت معرفى شد و در سمت آجودان مترجمى و ریاست گروهان مامور همدان شد.

از سال ۱۳۳۱ داخل مدرسه صاحب منصبان ژاندرمرى شده و سال بعد جزء اردوى اعزامى به بروجرد رفت و در اغلب جنگ هاى آنجا شرکت کرد. (دوران جنگ اول جهانى) در همان سال به درجه یاورى (سرگردى) رسید و مامور همدان شد و تا محرم سال ۱۳۳۴ ه ق در آنجا بود. یاور محمدتقى خان در جنگ عمومى (جنگ جهانى اول) دلاورى هاى زیادى از خود نشان داد و در جنگى که معروف به جنگ مصلى بود، روس ها را شکست فاحش داده و با این پیروزى که از نظر نظامى شاهکارى بود، شهرت و لیاقت او از مرز ایران گذشت و در آلمان و اتریش پیچید، اما پس از سقوط بغداد مجبور به عقب نشینى شد.

در سال ۱۳۳۴ ه ق مسئله مهاجرت ملیون ایرانى به عثمانى پیش آمد و محمدتقى خان پسیان از آنانى بود که همراه این دولت در تبعید بود و به عثمانى رفت. اما وى در استانبول از آنها جدا شده و در سال ۱۳۳۵ براى معالجه به آلمان رفت و در سال ۱۳۳۶ نیز به برلین کوچ کرد. در آلمان ابتدا در هوانوردى و بعد در قسمت پیاده نظام مشغول خدمت بود. سپس در ضمن خدمت، ریاضیات عالیه و موسیقى علمى را نیز فراگرفت. محمدتقى خان در سال ۱۳۳۸ ه ق به ایران بازگشت و پس از چندى سرگردانى در دولت مشیرالدوله به فرماندهى ژاندارمرى خراسان منصوب گشت.


دانلود با لینک مستقیم

درباره زندگى و آثار فرانس دى وال

اختصاصی از کوشا فایل درباره زندگى و آثار فرانس دى وال دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

درباره زندگى و آثار فرانس دى وال


درباره زندگى و آثار فرانس دى وال

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

ما دو رو داریم که هر کدام از آنها در تناظر با ویژگى هاى کلیشه اى یکى از نزدیک ترین عموزاده هاى انسانریخت انسان یعنى شمپانزه و بونوبو هستند. در واقع ما انسانریختى دوقطبى هستیم. ما رویى بسیار زشت و ناخوشایند داریم و هنگامى که رذل مى شویم تقریباً از هر جانور دیگرى که مى توان تصور کرد رذل تریم. اما در عین حال رویى بسیار خوشایند و فداکار نیز داریم و هرگاه خوب مى شویم تقریباً از هر جانور دیگرى که بتوان تصور کرد هم عملاً بسیار دوست داشتنى تریم.

 

کمتر پیش مى آید کتابى که دانشمندان بسیار به آن استناد مى کنند و ارجاع مى دهند در عین حال در فهرست پرخواننده ترین کتاب هاى اعضاى کنگره ایالات متحده نیز آمده باشد. با این همه کتاب «سیاست شمپانزه ها» نوشته فرانس دى وال (de Waal .F) نخستى شناس، که از زمان انتشارش در سال ۱۹۸۲ بیش از ۶۰۰ بار از آن نقل قول شده، از جمله آثارى بود که نیوت گینگریچ، سخنگوى وقت مجلس نمایندگان ایالات متحده، خواندن آن را در سال ۱۹۹۴ به نماینده هاى تازه کار توصیه کرد. در این کتاب که شامل مطالبى از رشته هاى گوناگون است، ساختار اجتماعى نخستى ها به تفصیل بیان شده و شکاف موجود هم در منابع علمى و هم در پندارهاى عامه را پر کرده است. دى وال با نوشتن این کتاب یکى از نخستین دانشمندانى بود که تابوهاى علمى کهنه را شکست و جانوران را به عنوان موجوداتى شناختى و عاطفى بررسى کرد نه صرفاً ماشین هاى یادگیرى.

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات : 20


دانلود با لینک مستقیم