کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

جاذبه های توریستی نیشابور 14ص

اختصاصی از کوشا فایل جاذبه های توریستی نیشابور 14ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

قدمگاه ، سرزمین شادمانه های نیشابور

 

در طول تاریخ اسلامی ، در بسیاری از ممالک اسلامی مکانهای متعددی به نام (( قدمگاه )) یا محل و جایگاه قدم پیغمبر (ص ) و ائمه اطهار ( ع ) شهرت یافته اند که مشهورترین آنها قدم الشریف در قبة الصخره ی بیت المقدس است که قدمگاه حضرت محمد است که از آنجا به معراج رفته است. وجه تسمیه ی قدمگاه رضوی نیشابور سنگ مربعی شکل سیاه رنگی است که ابعاد آن تقریبا 50*50 است.

قدمگاه:

شهر قدمگاه هم اکنون مرکز بخش زبرخان شهرستان نیشابور میباشد که در 24 کیلومتری شرق نیشابور قرار دارد . و در کنار بزرگراه آسیایی نیشابور – مشهد واقع شده است. یاقوت حموی سفرنامه نویس معروف از این مکان با نام قریه ی حمراء نام میبرد و همچنین شیخ صدوق از آن با عنوان سرخک یاد می کند. اگر به بالای تپه های مجاور قدمگاه برویم علت را متوجه میشویم. چون خاک عمده ی این منطقه از جنس رس میباشد که سرخ رنگ است و خاکی مناسب برای سفالگری. در بسیاری از متون هم از این منطقه با نام اسپریس یاد شده است که به خاطر جاری بودن مجموعه قنات های اسپریس بوده است و همواره در مسیر شاهراه ارتباطی بین نیشابور و مرو اولین منزلگاه مسافرین بوده است. که پس از حضور حضرت امام رضا ( ع ) در این مکان و رقم خوردن شادمانه ترین لحظات مردم نیشابور به احترام قدوم ایشان به قدمگاه شهرت یافته است.

باغ قدمگاه در زمان شاه عباس اول صفوی احداث شده است و به دستور وی 28 درخت کاج نیز در آن زمان در آن کاشته شده است . ( که البته کتابخانه ی آستان قدس سالها بعد یعنی در زمان اوایل پهلوی به خدمت این درختان رسید و میتوانید این درختان را در قفسه های کتابخانه ی آستان قدس رضوی ببینید. البته اگر پس از جایگزین کردن قفسه های فلزی آنها را دور نینداخته باشند ! ) و پایان ساختمان بقعه ی قدمگاه و حمام و رباط جدول کشی باغ مربوط به شاه سلیمان صفوی بسال 1091 هجری قمری است. این باغ در زمان صفویان جزو باغ های معتبر و زیبای ایران بوده است که در دوره ی قاجاریه و پهلوی به صورت جدی دچار آسیب دیدگی و بعضا غارت های شدید قرار گرفته است و باغ آن آبادانی گذشته را ندارد ولی هنوز هم از صفای آن کاسته نشده است. در زمان ساخت این بقعه توسط شاه عباس اول سیستم آبرسانی خاصی در نظر گرفته نمی شود زیرا نهرهای فراوانی آنرا آبیاری میکرده اند و نیازی به آبیاری مصنوعی نبوده است و در دهه های اخیر است که این محل نیاز به آبیاری از منابع دیگر را پیدا کرده است. رود درود و مجموعه قنات های اسپریس در گذشته وظیفه ی آبیاری اشجار آن را بر عهده داشته اند. که به مرور رود اول بسیار کم آب شده و قنات ها هم در حال حاضر خشکیده اند. در ایوان جنوبی باغ مقرنس زیبایی به کار رفته است و در گذشته ایوان شمالی هم ( که اکنون وجود ندارد ) دارای این مقرنس کاری بوده است که با نادانی مسوولین وقت اداره ی اوقاف نیشابور در جریان مرمت بنا در دهه ی 40 آسیب میبیند و از بین میرود.

این بنا به همراه امامزاده محروق از معدود بناهایی در نیشابور هستند که میتوان هنر گره چینی را در پنجره های آن دید ( گره چینی پنجره ی مشبکی است از جنس چوب که در آن حتی یک میخ و یک قطره چسب به کار نرفته است و اجزای پنجره به صورت گوه در هم فرو میروند و از لحاظ هنری یکی از جلوه های هنر اصیل ایرانی است که متاسفانه در ایران رو به نابودی است .) دور تا دور بقعه هم با کاشیکاری معرق و بخش های تازه تر با کاشی کاری هفت رنگ تزیین شده است. در داخل بقعه هم آیه هایی از سوره ی مبارک فتح و احادیثی از پیامبر در مورد زیارت امام رضا ( ع ) آورد شده است و نهایتا حدیث سلسلة الذهب که از مفاخر نیشابور در تمام دوران است.

سقف و دیواره های داخلی بنا هم که با نقاشی ها و زرکوب های زیبا تزیین شده و به تازگی بر روی قسمتی از دیوار که سنگ بنای قدمگاه در آنجا نصب شده ضریحی قرار داده اند و مردم از پشت ضریح به زیارت جای پای امام رضا ( ع ) میپردازند. تا 30 سال پیش در این بقعه آتشدانی برنجی بوده که در آن 6 ردیف 3 تایی شمع قرار میگرفته و مربوط به زمان صفویه بوده است که بخوبی میشده سیستم نوررسانی زمان صفویه را در آن مشاهده کرد که تصویر آن در صفحه ی 356 کتاب آثار باستانی خراسان نوشته ی مرحوم مولوی بسال 1352 آمده و هم اکنون مثل بسیار دیگری از آثار یا از بین رفته است یا در جایی دیگر نگهداری میشود که کسی از آن باخبر نیست.

در ضلع شرقی بقعه ، چشمه ای است که همچنان آب دارد و مردم به خاطر وضو گرفتن امام رضا ( ع ) با این آب برای این چشمه احترام خاصی قائل هستند.

دیگر اماکن قدمگاه :

کاروانسرا و رباط قدمگاه : با اهداف تجاری و امنیتی دوران صفویه که بعد ها بیشتر نقش زائر سرا را به خود میگیرد.

حمام : که از گذشته با توجه به قرار گرفتن در سر راه نیشابور به مرو وجود داشته است و از زمان ساخت بقعه به بعد نقش آن پررنگ تر شده است.

آب انبار : که نیاز های اهالی و مجاورین را برآورده میکرده است.

قلعه ی قدمگاه ( اسپریس ) : که هم اکنون در محله ی گلستان شهر قدمگاه قرار دارد و بر روی تپه ای قرار


دانلود با لینک مستقیم


جاذبه های توریستی نیشابور 14ص

تحقیق درباره ی خوزستان

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره ی خوزستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

خلاصه:تاریخچه‌ای از این سرزمین (خوزستان) واژه "خوز" و معنی آن، شرح واژه اهواز.

شکرستان

محمود بختیاری

مگو شکر حکایت مختصر کن چو گفتی سوی خوزستان‌ گذر کن (نظامی)

بخش بزرگی از سرزمین ایران در کرانه‌های شمالی و غربی خلیج فارسی جای گرفته است و روزگاری با فارس یک ایالت بزرگ را تشیکل می‌داد قرنها پایتخت ایران و دل جهان به شمار می‌آمد و شهرهای آباد و پرنعمت و دشتهای سرسبز و پرجنگل و کشتزارهای فراوان نیشکرش زبانزد مردم جهان بود. این سرزمین که خوزستان یا شکرستان نام دارد، با گذشت زمان فراز و نشیب فراوان دیده است. خوزستان اگرچه در دوره‌های اسلامی آسیب‌های زیادی دید، اما از روزیکه اروپاییان پای به دریای آن یعنی خلیج فارس گشودند، سرزمین شکرستان که بنام(هند) نیز نامور بود رو به ویرانی نهاد. دست تبهکار بیگانگان و سیاست شوم و اهریمنی آنان هر روز بخشی از جنگلها و نیز نیزارهای آنجا را به تباهی می‌سپرد، تا آنجا که: انبار و سرزمین شکر جهان تهی و لخت و سوزان و شهرهای زیبا و دیباخیزش چون شوشتر ویران شد. در سفرنامه‌های بسیاری که بدست جهانگردان نگارش یافته است، خوزستان از نظر سرسبزی و جنگل و کشتزارهای انبوه نیشکر و آبادیهای پرثروت و آباد، چون مازندران امروز توصیف شده است. چنانکه از این سفرنامه‌ها پیداست جهانگردان، هفته‌ها راه پیموده‌اند ولی از فراوانی و انبوهی جنگلها نگاهشان به خورشید نیفتاده است شهرهای بزرگی که براثر کاوشها از زیر خاک بیرون آمده‌اند و باستان شناسان و حتی بینندگان عادی را خیره می‌سازد، گواه این سخنان است. قلعة شوش که هنوز استوار و پا برجاست نمودار این آبادیهای فراوان پیرامون آن می‌باشد دانشگاه گندیشاپور قبله گاه دانش پژوهان روزگار کهن و کانون علم بشری بود. بازمانده سدی که از روزگار ساسانیان برروی کارون بسته شده است نشان دهنده هنرمندی و کوشش پیگیر مردم این دیار است.

با پی‌جویی در تاریخ و پرده گرفتن از جعل‌های تاریخ و تقلب تاریخ نویسان غرض ورز در مرکزیت خوزستان و موقعیت طبیعی آن این سخنان را پشتیبان می‌باشد. زیرا برکسی پوشیده نیست که سرزمین زیبای یمن و شهرهای آباد حیره و هاماوران بخشی از شاهنشاهی ایران بوده است. ناگزیر سرزمینی از آمودریا تا نیل و از شمال خزر تا جنوب پایتختش هرکجا بوده است آباد و شکوه‌مند و پرنعمت بوده و خوزستان روزگاری دراز چنین موقعیتی را می‌داشت. شکر این سرزمین کام مردم جهان آن روزگار را شیرین می‌کرد و دیبای شوشترش تن‌پوش نو عروسان و نازپروردگان جهان بود. این دیار فرخنده نعمت خیز، اما ستم دیده از کهن ترین روزگار تا کنون ولی نعمت مردم بوده است. آنچه را در بالا گفتم حاصل برونش بود و آنچه از پنجاه سال پیش تاکنون بسیاری از کشورهای غارتگر جهان را بنوا رسانیده است، اندوخته‌های درونش می‌باشد. اگرچه همین گنج نهانش انگیزه ویرانی و رنج فراوانش گشت، اما کمتر سرزمینی را به این اندازه پر بار و آباد می‌توان دید. آمادگی این دیار تا آنجاست که می‌تواند با کوشش پیگیر در زمانی کوتاه، فر و شکوه دیرین خود را بآسانی بدست آورد.

این سرزمین که از چند سال پیش بار دیگر برای بدست آوردن فر و زیبایی و شکوه دیرینه بجنبش آمده است با همه ستم‌هایی که دیده با شتاب راه آبادی و سرسبزی و شکرخیزی را می‌پیماید این پیشرفت فراوان با کوششی اندک، گواه این مدعاست. آمادگی این سرزمین برای آباد شدن و حاصلخیزی و بازگشت به پیشینه خود از هرجای دیگر ایران زمین بیشتر است. چنانکه با همین کارهای بسیار ساده و ناچیز که صورت می‌گیرد، بحکم آمادگی و استعداد طبیعی بگونه  [34]    شگفت انگیزی پیشرفته است.

در این گفتار بیشتر کوشش من روی واژه خوزستان است نه پیشینه آن. زیرا در چند نوشته دیدم که برای واژه خوزستان و شهرهای آن چون اهواز، معنی‌هایی یاد کرده‌اند که نادرست بود. همین نکته برآنم داشت تا پیرامون معنی آن بپردازم و گرنه شرح پیشینه‌اش از کتابی افزون است.

خوز-خوزستان

واژه خوز به معنی: شکر و نیشکر است. و خوزستان یعنی سرزمین نیشکر و یا نیشکرستان و جاییکه در آنجا شکر بدست می‌‌آید و کشت آن رواج دارد و نیز به معنی کارخانه شکرسازی بکار رفته است. در برهان قاطع چنین آمده است: «خوز بروزن، روز، نام ولایتی است از فارس که شکر خوب از آنجا آورند، و شوشتر، شهر آن ولایت است و به معنی نیشکر هم گفته‌اند».و در همین واژه‌نامه‌ها زیر نام «خوزستان» آمده است: «نام ولایتی است که شکرخیز از فارس که شوشتر شهر آن ولایت است. و هرولایتی که شکرخیز باشد، چو خوز به معنی شکر هم آمده است و نیشکرزا، کارخانه شکرسازی را نیز گفته‌اند».

خوزستان یا چنانکه خواهد شد «هند» بهمین معنی: شکرستان و سرزمین نیشکر در ادبیات فارسی بسیار بکار رفته است، که در اینجا شیرین‌تر از همه نمونه‌هایی از از کتاب خسرو شیرین نظامی گنجه‌یی که خود خوزستانی است برگزیده‌ام تا بهمراه یاد خوزستان، کام خوانندگان را شیرین کرده باشم.

نظامی در توصیف شیرین دختر زیبای ارمن که عشق خسرو از ارمنستانش به تیسفون کشانید از زبان خسرو به شاپور صورتگر که با وصف آن دلبر آتشی در جان او برانگیخته‌بود می‌گوید:

چو بنیادی به این خوبی نهادی تمامش کن که مردی اوستادی

مگو شکر حکایت مختصر کن چو گفتی سوی خوزستان گذرکن

و در آنجا که خسرو با شیرین نشسته است و از باده ناب سرمست شده و کام خود را از او می‌خواهد و شیرین به خواهش بی‌هنگام او تن در نمی‌دهد از زبان شکرریز شیرین چنین می‌گوید:

نخست از من قناعت کن بجلاب که حلو اهم تو خواهی خورد مشتاب

به اول شربتی، حلوا میندیش که حلوا پس بود جلاب در پیش

چو ما را قند و شکر در میان هست به خوزستان چه باید در زدن دست

و نظامی خود در وصف شیرین چنین داد سخن می‌دهد:

کشیده گرد مه مشکین کمندی چراغی بسته بر دور سپندی

بنازی قلب ترکستان دریده به بوسی دخل خوزستان خریده

و سرانجام پس از پیوند خسرو با شیرین در توصیفی که از بیدار شدن خسرو پس از مستی می‌کند، و شیرین را با جهانی شیرینی و دلربایی در کنار خود می‌بیند، بدینگونه شکر میفشاند:

سحر گه چو بعادت گشت بیدار فتادش دیده بر گلهای بیخار

عروسی دید زیبا، جان درو بست تنوری گرم، حالی نان درو بست

چو ابر از پیش روی ماه برخاست شکیب شاه نیز از راه برخاست

خرد با روی زیبا ناشکیب است شراب چینیان مانی فریب است

به خوزستان درآمد شاه سرمست طبرزد می‌ربود و قند می‌خست

یعنی وارد شکرستان شد و لب او را که مانند قند بود می‌جوید. و نیز در وصف شکر دختر افسونگر و زیبای اصفهانی که در عین پاک دامنی به بد نامی نامور بود و دست سرنوشت بشبستان خسرو کشانید. می‌گوید:

یکی گفتا سزای بزم شاهان شکر نامی است در شهر سپاهان

به شکر بر زشیرینش بیداد وز او شکر به خوزستان بفریاد

در ادبیات فارسی نمونه‌های بسیار هست که خوزستان را بهمان معنی شکرستان بکار برده‌اند که در اینجا بهمین بیتها از نظامی بسنده شد.

باری با گذشت زمان بسیاری از نویسندگان بهمراه معنیهای گوناگونی که برای خوز و اهواز و مانند آنها می‌کردند برخی   [35]    نیز می‌پنداشتند که خوز نام دودمانی است و خوزستان سرزمین خوزهاست و گویش آنجا را خوزی می‌نامیدند. امام چنانکه دیدیم خوز به معنی نیشکر و خوزستان، معنایی جز شکرستان ندارد که با توجه به وضع تاریخی و جغرافیایی سرزمین خوزستان این معنی روشن می‌شود. به ویژه که می‌دانیم که سرزمین خوزستان را از کهنترین روزگار «هند» و «اند» و «اندیا» می‌نامیدند و نشان این واژه هنوز در بسیاری از شهرها و بخش‌های خوزستان است. مانند اندکا-اندیمشک-اندره و هندیجان. و مانند آنها. و سرزمین کنونی هند بنام «بهاراتا»، «آریاورتا» و «اریا» بمعنی سرزمین آریایی بوده است. و اینکه نام هند با واژه شکر یا سرزمین شکرخیز در ادبیات فارسی بسیار بکار رفته است ناشی از یک اشتباه تاریخی است، زیرا سخنوران ایرانی دوران اسلامی پس از سده چهارم نادانسته و به پیروی از تاریخ نویسانی که روی باورهای دینی چنین اشتباهی را مرتکب شدند هند را سرزمین شکر می‌دانستند و آنجا را هندوستان کنونی می‌انگاشته‌اند. مراعات و ملازمه هند با شکر درست است در صورتیکه هند را همین خوزستان و کرانه‌های خلیج فارس بدانیم.

در تفسیرهای قرآن آمده است که: چون شیطان آدم را بفریبفت و بفرمان خدا آدم و حوا و مار از بهشت به بیرون پرتاب شدند، آدم بسرزمین هند افتاد و از آنجا به حجاز رفت این داستان و نمونه‌های آن در هند را در همین خوزستان نشان می‌دهد که امکان رفتن از آنجا به حجاز شدنی است و نویسندگان پیشین به آن توجه داشتند ولی جعلهای تاریخی در نام جاها سبب گمراهی شد. و با پی‌جویی و پیدا کردن نامها و معنی آنها بسیاری از دشواریها و تاریکیهای تاریخ آسان و روشن می‌شود. گفتگوی پیرامون این گونه جعلها خود در خور دفتریست. و این گفتار گنجایش آن را ندارد. اکنون که سخن به اینجا کشیده شد بیجا نیست که معنی شهر اهواز و همانندگان آن را نیز بیاوریم. زیرا معنی‌های بسیار نادرستی از این شهر و شهرهای دیگر کرده‌اند که همه گمراه کننده می‌باشند.

واژه اهواز یا آهواز از دو جزء درست شده است: 1-آهو 2-آز، واژه آهو به معنی همان جانور زیبایی است که سرزمین خوزستان پرورشگاه آن می‌باشد. و امروز مانند همه چیز خوزستان نسل آن رو به نیستی گذاشته است. و پسوند آز به معنی جا و مکان است که روی هم واژه اهواز به معنی جایگاه و مکان آهو است و جاهای دیگری به همین نام مانند آهودشت داریم و این پسوند آز به منی جا و مکان در بسیاری از نام شهرها و جایها وجود دارد مانند: شیراز که به معنی جای شیر است. و در نوشته‌های قدیم شیراز را بمعنی بطن الاسد آورده‌اند که همان معنی شیراز و یا جای شیر است. و نیز حجاز به معنی جای حج می‌باشد زیرا حج به معنی عبادت و ستایش آمده است، و از برخی واژه‌ها با همین پسوند آز فعل درست شده است. در واژه نماز و نمازگزادن این پسوند نقش خود را بازی می‌کند زیرا جزء اول نماز یعنی نم به معنی و بر وزن خم و خم شدن است که با پسوند آز به معنی تعظیم کردن و خم شدن و احترام گذاشتن و عبادت کردن است.

اگرچه اصل سخن پیرامون خوزستان بود اما از این یادآوری ناگزیر بودم باشد که این نوشته انگیزة پی‌جویی‌های تازه‌ای شود.     [36]


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی خوزستان

دانلود مقاله وظیفه هر فرد دردفاع از سرزمین

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله وظیفه هر فرد دردفاع از سرزمین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

وظیفه هر فرد دردفاع از سرزمین

ملت ایران، ملتی است دیرپا و کهنسال که در طول تاریخ حوادث بسیار بر آن گذشته است و بدون شک تأثیرات فراوانی بر عمق روح ، تفکر و فرهنگ آن گذاشته اند. اما آنچه در طول تاریخ ماندگاری این ملت را به عنوان ملتی زنده و پویا تضمین کرده است ، حفظ موجودیت و جوهرۀ اصلی فرهنگ ایرانی در تمامی این قرون و اعصار بوده است. و این میسر نگردیده مگر با کوششهای نیاکانمان که در هر شرایطی بر هویت ایرانی خویش و فرهنگ شکوهمند آن تأکید کرده اند و در راه تداوم و گسترش آن فداکاری های بسیار نمودند. امروز ما به عنوان نسل حاضر میراث دار آن فرهنگ شکوهمند هستیم و در عین حال وظیفه دار صیانت از آن و تداوم راه نیاکانمان.

بدیهی است که دفاع از تمامیت سرزمینی و موجودیت هر ملتی بر فرزندان آن ملت واجب است. با توجه به موقعیت جغرافیای و ژئوپلیتیک خاص میهنمان ایران ، و مورد توجه بودن آن در عرصۀ جهانی‌ ، ‌تلاشی مضاعف جهت دفاع از این سرزمین لازم است. تأکید بر نیرومندی ایران در عرصۀ بین المللی بسیار مورد توجه است.

دانشگاه مکانی است که در آن تولید علم و علم آموزی صورت می گیرد. فضای دانشگاه محل برخورد آراء و عقاید مختلف و بیان دیدگاه های افراد، شنیدن و آگاه شدن از دیدگاه های دیگران است.این موضوع در کنار شرایط خاص اجتماعی ایران ، دانشگاه را به نوعی تبدیل به یکی از کانونهای تحولات اجتماعی نموده است. لذا فعالیت های دانشجویی در غالب تشکل ها و شکل گیری جریان های دانشجویی از اهمیت فراوانی برخوردارند.

«ائتلاف دانشجویان آزادیخواه ملی» ، مجموعه ای است متشکل از تعدادی فعالان دانشجویی که پاسداری از حقوق و منافع ملت ایران و تلاش برای احقاق آن را دغدغۀ اصلی خود می شمارند. همچنین دفاع از آرمانهای دانشجویی و تلاش برای حفظ استقلال دانشگاه دیگر دغدغۀ اساسی آنان است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وظیفه هر فرد دردفاع از سرزمین

دانلود تحقیق سرزمین تالش در شمال ایران 29 ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق سرزمین تالش در شمال ایران 29 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق سرزمین تالش در شمال ایران 29 ص


دانلود تحقیق سرزمین تالش در شمال ایران  29 ص

دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و فلسفه

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تعداد صفحات : 29 صفحه

مقدمه : سرزمین تالش در شمال ایران ، و بخش شمالی استان گیلان قرار دارد که در آن قومی همنام با این سرزمین یعنی تالشها زندگی می کنند و مرکز آن شهر هشت پر است .
در گذشته ای بسیار نزدیک تالش را بیشتر به عنوان مردمانی کوه نشین و دامدار می‌شناختند تا کشاورز و جلگه نشین .
ا مروزه با افزایش ارتباطات و گرایش مردم منطقه به جلگه نشینی و کشت شالی جامعه کوه نشین و دامدار تالش محدود به مناطق کوهستانی است .
کوچ نشینی در تالش عبارت است از حرکت از یک نقطه جغرافیایی کوهستان به نقطه ای دیگر که در هنگام تغییرات محیط در دو یا سه مرحله در فصول گرما و سرما به ترتیب کوچ صعودی (از قشلاق به ییلاق ) و کوچ نزولی (از ییلاق به قشلاق ) صورت می گیرد .
جنگلها و مراتع گیلان به دلیل برخورداری از بارندگی و رطوبت بالا از تنوع زیادی برخوردار است ، به عبارتی دیگر فلور منطقه ای خزری که استان گیلان نیز جزئی از آن است – از غنی ترین و متنوع ترین جوامع گیاهی در ایران است .
جغرافیای تالش به موازات سواحل دریا از حدود شهر سالیان جمهوری آذربایجان تا شهر بندر انزلی در ایران و به موازات کوههای مرتفع تالش بطول تقریبی 300 کیلومتر ، جلگه تالش با اقلیم مربوط به خود – بارندگی ، و پوشش گیاهی از جغرافیای اقتصادی – جمعیتی و ا قلیمی خاص برخوردار است و پراکندگی جمعیت در جلکه بسیار بیشتر از کوهستان می باشد .
آب و هوای گرم و مرطوب در بهار و تابستان و بارش باران و برف در پاییز و زمستان از خصوصیات آب وهوایی منطقه است – عرض بین کوه و دریا در این منطقه جغرافیایی در تالش شمالی (جمهوری آذربایجان ) با توجه به اتصال دشت مغان و سیع و در برخی نقاط مانند آستارا – ویزنه ، لمر و شیر آباد (تالش شمالی بخش ایران ) بسیار کم عرض میباشد .
جمعیت جمعیت تالش دارای بافت مخصوص و ویژه ای است ، این جمعیت با تراکم نسبی 70 نفر در هر کیلومتر مربع کم تراکم ترین و وسیعترین شهرستان استان گیلان با 25% کل استان میباشد .
کل جمعیت تالش بر طبق آمار نامه استان گیلان 1371- برنامه و بودجه استان گیلان ص 36 – بالغ بر 257000 بوده که با احتساب رشد متوسط 2% در حال حاضر بیش از 300.
000 نفر خواهد بود .
تقسیم جمعیت بر اساس نسبت محلی قوم تالش به ترتیب ، ایل – تیره – طایفه – کوچ ، می باشد .
مذهب بنا به اسناد و آثار مکشوفه باستانی از منطقه و مقابر مورد کاوش در تالش و اعتقادات گذشته قبل از اسلام تالشیها دارای دین زرتشتی شاخه ای از آن ما نند میترائیسم بو

  متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله :  توجه فرمایید.

  • در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در ورد وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید.
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله یا تحقیق مورد نظر خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد.
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل متن میباشد ودر فایل اصلی این ورد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
  • در صورتی که محتوی متن ورد داری جدول و یا عکس باشند در متون ورد قرار نخواهند گرفت.
  • هدف اصلی فروشگاه ، کمک به سیستم آموزشی میباشد.

دانلود فایل   پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق سرزمین تالش در شمال ایران 29 ص

تحقیق و بررسی در مورد فلسطین نام سرزمین

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد فلسطین نام سرزمین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

فلسطین نام سرزمین‌هایی است که در همسایگی کشورهای اردن، مصر، سوریه و لبنان و در منطقه خاورمیانه قرار دارد.

فلسطین (در زبان لاتین: Palaestina، زبان عبری: פלשת پلشت، زبان عربی: فلسطین) یکی از چندین اسمی است که برای منطقهٔ جغرافیایی بین دریای مدیترانه و کرانه‌های رود اردن با چندین منطقهٔ مجاور آن است. در طول سه هزارهٔ گذشته از انواع مختلف تعاریف برای توصیف این منطقه استفاده شده‌است.

سایر نام‌های انگلیسی برای این منطقهٔ جغرافیایی عبارتند از: سرزمین اسرائیل (زبان عبری: ארץ ישראל)، سرزمین مقدس (در زبان عبری: ארץ הקדש، زبان لاتین: ترا سانکتا، زبان عربی: الأرض المقدسة).

[ویرایش] مرزها و نامهای منطقه

در متون مصر باستان تمامی منطقهٔ ساحلی خاورنزدیک که در امتداد ساحل مدیترانه بین مصر جدید و ترکیه بوده‌است رتنیو (R-t-n-u) نامیده شده‌است. این منطقه به سه ناحیه تقسیم می‌شد. ناحیهٔ جنوبی رتنیو (که Djahy نامیده می‌شد) شامل اسرائیل جدید و اراضی فلسطینی، ناحیهٔ مرکزی شامل لبنان و ناحیهٔ شمالی (که Amurru نامیده می‌شد) شامل ساحل سوریه تا شمال رودخانهٔ اورنتس در نزدیکی ترکیه بود.

در عصر آهن، پادشاهی اسرائیل بر منطقه‌ای شامل اورشلیم تا منطقه‌ای در نزدیکی اسرائیل جدید و قلمروی فلسطینی حاکمیت داشت و در غرب و شمال بخش عمده‌ای و نه تمام سرزمین اسرائیل را شامل می‌شد. پس از تقسیم شدن این حکومت، بخش جنوبی به پادشاهی یهود و بخش شمالی به پادشاهی اسرائیل تبدیل شد.

کلمهٔ فلسطین از Philistine که نام یک گروه غیریهودی ساکن در منطقه‌ای کوچک از ساحل جنوبی به نام فیلیستا است، گرفته شده‌است. مرزهای 'فیلیستا' در نزدیکی نوارغزه قرار دارد و پنج شهر غزه، اشکلون، اشداد، اکرون، و جت را در بر می‌گیرد. در آثار مصری آمده‌است که افرادی که پلست (P-r-s-t) نامیده می‌شدند، از جمله کسانی بودند که در زمان حکومت رامسس سوم به مصر حمله کردند. این قضیه احتمالا به فلسطینی‌ها اشاره دارد. کلمهٔ پلشت (درزبان عبری: Pəléshseth) معمولاً در انگلیسی به فیلیستیا ترجمه می‌شود و در کتاب مقدس برای اشاره به ناحیهٔ ساحلی جنوبی به کار رفته‌است. در سال‌نامه‌های پادشاه آشوری، سارگن دوم، کلمهٔ پلشتو برای این معنی آورده شده‌است. چنین به نظر می‌رسد که در زمان آشوری‌ها، قبیلهٔ فیلیستا از بین رفته‌است، ولی نام آن سرزمین همچنان مورد استفاده بوده‌است. در دورهٔ پارس، صورت یونانی این نام برای اولین بار در قرن پنجم قبل از میلاد به وسیلهٔ هرودتوس در اشاره به ناحیه‌ای از سوریه به نام Palaistinêi به کار رفت. (درلاتین: پلستینا، در انگلیسی: پلستاین). مرزهای ناحیهٔ مورد اشارهٔ هرودتوس دقیقاً عنوان نشده بودند، اما جوزفوس از این نام تنها برای اشاره به ناحیهٔ ساحلی کوچک فیلیستیا استفاده می‌کرد. تولمی نیز از این کلمه استفاده کرده‌است. در ‌لاتین، پلینی نیز برای ناحیه‌ای از سوریه به کار رفته که پیشتر پلستینا نامیده شده‌است.

در دورهٔ رومی، ناحیهٔ یهود (شامل سامره) دربرگیرندهٔ بیشتر اسرائیل و قلمروی فلسطین بوده‌است. اما پس از شورش بار کخبا، رومی‌ها این مرزها را به ناحیهٔ سوریه فلسطین (درلاتین: سوریه پلستینا شامل یهود) و سامره گسترش دادند.

در دورهٔ بیزانس، کل این منطقه (شامل سوریه، فلسطین، سامره و ایالت جلیل) دوباره پلستینا نام گرفت و بین دیوسس اول و دوم تقسیم شد. بیزانسی‌ها همچنین سرزمینی شامل نگو، سینا و ساحل غربی شبه جزیره عرب را پلستینا سالوتریس نامیدند که گاهی پلستینای سوم نامیده می‌شد. از دورهٔ بیزانس، مرزهای بیزانسی پلستینا (اول و دوم) برای اشاره به منطقهٔ جغرافیایی بین رودخانهٔ اردن و دریای مدیترانه به کار رفته‌است.

[ویرایش] متون مقدس

در کتب مقدس یهودی در دورهٔ پیش از اسرائیل برای اشاره به این ناحیه کنعان به کار رفته و پس از آن از اسرائیل (ییسرائیل) استفاده شده‌است. نام سرزمین یهود نیز به همراه چندین عنوان شاعرانه مورد استفاده قرار گرفته‌است. سرزمین شیر و عسل، سرزمینی که خداوند در آن برای تعیین شما برای پدرهایتان سوگند یاد کرده است، سرزمین مقدس، سرزمین خداوند و سرزمین موعود. در مورد سرزمین کنعان آمده‌است که شامل کل سرزمین لبنان می‌باشد. چنین به نظر می‌رسد که در این سرزمین پهناور قبیله‌های یهودی البته به همراه سایر گروه‌های قومی سکونت داشته‌اند.

وقایع چهار گاسپلز از کتاب مقدس مسیحی تماما در سرزمین فلسطین اتفاق افتاده‌اند.

در قرآن، کلمهٔ سرزمین مقدس (در زبان عربی: الأرض المقدسة) حداقل هفت بار آمده‌است و یک بار زمانی است که موسی با قوم یهود به سوی آن خوانده شد: «ای قوم من! وارد سرزمین مقدسی شوید که خداوند برایتان مقرّر گردانیده و باز پس مروید بر پشتهایتان که زیانتان در آن است.»

[ویرایش] دورهٔ رومی

در نتیجهٔ اولین جنگ یهودیان-رومیان (۶۶-۷۳)، اورشلیم غارت شد؛ معبد دوم نابود شد؛ و تنها، دیوار غربی باقی ماند. در سال ۱۳۵، پس از سقوط شورش شورش یهود به رهبری بار کخبا در ۱۳۲، پادشاه روم هادریان اکثر یهودی‌ها را از سرزمین یهود بیرون راند و بنابراین بسیاری از یهودی‌ها در سامره و ایالت جلیل به سر می‌بردند. وی همچنین نام ناحیهٔ رومی یهود (اسرائیل) را به سوریه فلسطین تغییر داد. رومی‌ها همچنین برای ایجاد جنگ روانی سعی بر تغییر نام اورشلیم به آلیا کپیتولینا کردند که این نام جدید دوام نیافت. با گذشت زمان از نام سوریه فلسطین تنها فلسطین باقی ماند و در طول این مدت فلسطین به بخشی سیاسی و اجرایی در داخل قلمروی امپراتوری روم تبدیل شده بود.

[ویرایش] دوره بیزانس (امپراتوری روم شرقی)

در حدود سال ۳۹۰، فلسطین به سه ناحیه تقسیم شد: پلستینا پریما، سکوندا و تریتا (فلسطین اول، دوم و سوم). فلسطین اول شامل یهود، سامره، ساحل و پری بود که حاکم آن در کاساری زندگی می‌کرد. فلسطین دوم شامل ایالت جلیل، درجزریل پایینی، نواحی شرق ایالت جلیل و بخش غربی دکاپلیس سابق بود و حکومت آن در سایتوپلیس قرار داشت. فلسطین سوم شامل نگو، اردن جنوبی که زمانی بخشی از ناحیه عرب بود و پیشتر ناحیهٔ سینا بود و پترا مقر حکومت آن بود. نام دیگر فلسطین سوم پلستینا سالوتاریس بود. این تقسیم بندی ناحیهٔ عرب را بخشی از اردن شمالی در شرق پری قرار داد. حکومت بیزانس بر فلسطین در زمان تصرف پارس‌ها در سال ۶۱۴ موقتا خاتمه یافت و سپس بعد از ظهور اسلام در شبه جزیره عرب و فتح منطقه توسط نیروهای اسلام که در سال ۶۳۵ آغاز شد، حکومت آن‌ها بر این منطقه برای همیشه به پایان رسید.

[ویرایش] دورهٔ خلافت

حاکمان مسلمان ناحیهٔ الشام (عربی سوریه) را به پنج بخش تقسیم کردند. جند فلسطین (در عربی: به معنای ناحیهٔ نظامی فلسطین) شامل منطقه‌ای از سینا تا جنوب دشت آکر بود. با گذشت زمان این منطقه کوچکتر شده و به سینا محدود شد. رفح، کاسارا، غزه، جافا، نابلوس، اریحا، راملا و اورشلیم شهرهای اصلی بودند. در ابتدا شهر لده مرکز بود، اما در سال ۷۱۷ به شهر راملا تغییر یافت. (پس از زمانی طولانی و مدت‌ها بعد از پایان تقسیمبندی جندها، اورشلیم مرکز شد.) اردن شامل ناحیهٔ شمال و شرق فلسطین بود. تیبراس، لجیو، ایکر، بیسان، و تایر شهرهای اصلی آن بودند و تیبریاس مرکز منطقه بود. چندین شورش سیاسی مختلف مجدداً این مرزها را چندین بار تغییر داد. پس از قرن ۱۰، تقسیم مناطق به جندها کم کم روبه زوال گذاشت و حملات ترک‌ها در دههٔ ۱۰۷۰ و سپس جنگ صلیبی اول این فرآیند زوال را تکمیل کرد.

[ویرایش] دورهٔ مبارزان صلیبی

رجوع کنید به مقالات جنگ صلیبی و پادشاهی اورشلیم.

[ویرایش] دورهٔ مملوک

پس از کنترل دوبارهٔ مسلمانان بر فلسطین در قرن ۱۲ و ۱۳، تقسیم بندی نواحی دوباره انجام گرفت و در این مدت مرزها به سرعت تغییر می‌کردند. در ۱۲۶۳/۱۲۹۱ این کشور بخشی از قلمروی سلطان مملوک در مصر بود.

در اواخر قرن ۱۳، فلسطین در واقع شامل قسمت‌های بسیاری از نواحی شیخ‌نشین سوریه یعنی پادشاهی غزه (شامل آسکالن و هبران)، کراک (شامل جافا و لجیو)، سفاد (شامل سفاد، ایکر، سیدون و تایر) و بخش‌هایی از پادشاهی دمشق (در برخی دوره‌ها از جنوب تا اورشلیم) بود.

در اواسط قرن ۱۴، سوریه دوباره به پنج ناحیه نقسیم شد که از بین آن‌ها فلسطین شامل اورشلیم (مرکز آن)، راملا، آسکالن، حبرون و نابلس بود، در حالی که حوران شامل تیبریاس (مرکز) بود.

[ویرایش] دوره عثمانی

پس ازپیروزی عثمانی، این نام به عنوان نامی رسمی دیگر مورد استفاده نبود و دلیل این بود که ترک‌ها اغلب نواحی فرعی را با نام مرکز مشخص می‌کردند. این منطقه در سال ۱۵۱۶ جزئی از امپراتوری عثمانی شد و تا سال ۱۶۶۰ در واقع بخشی از ویلایت (بخش) دمشق-سوریه محسوب می‌شد تا اینکه از ۷ مارس ۱۷۹۹ تا جولای ۱۷۹۹ با اشغال جفا، حیفا و سکارا ارتباطش با دیگر نقاط قطع شد. در ۱۰ می‌۱۸۳۲ این منطقه یکی از نواحی ترکی بود که توسط محمد علی تصرف شده بود، اما در نوامبر ۱۸۴۰ دوباره تحت قرمانروایی مستقیم عثمانی قرار گرفت.

نام کهن همچنان توسط عموم و در موارد نیمه رسمی مورد استفاده قرار می‌گرفت. موارد بسیاری از استفاده از آن در طول سده‌های شانزدهم و هفدهم بر جای مانده‌است. در طول قرن نوزدهم، «دولت عثمانی در مکاتبات رسمی خود، از عبارت ارض فلسطین (سرزمین فلسطین) برای اشاره به ناحیه واقع در غرب رود اردن که در سال ۱۹۲۲ تحت فرمانروایی انگلستان فلسطین نامیده شد استفاده می‌کرد». اعراب تحصیل‌کرده، از عبارت فلسطین، برای اشاره به کل فلسطین یا بیت‌المقدس سنجاق یا تنها برای اشاره به منطقهٔ اطراف راملا استفاده می‌کردند. سلطان عثمانی در سال ۱۸۷۶ در پاسخ به درخواست خاخام ژوزف نانتونک برای صدور اجازه اسکان یهودیان ضمن منع مهاجرت گسترده به فلسطین گفت «تقریباً تمام سرزمین‌های فلسطین اشغال شده، و استقلالی که نانتونک به دنبال آن است با اصول اجرایی کشور در تعارض است» و پس از آن نیز دولت عثمانی در سال‌های ۱۸۸۴، ۱۸۸۷، و ۱۸۸۸ احکامی علیه اسکان انبوه یهودیان صادر کرد. در سال ۱۸۸۲ شمار چشمگیری از یهودیان شروع به هجرت به سرزمین مقدس کردند و مزارع جمعی (کیبوتس) ایجاد کرده و سرانجام حومهٔ تل آویو را در سال ۱۹۰۹ به وجود آوردند، که بعدها در سال ۱۹۲۱ تبدیل به یک شهر شد. شمار یهودیان فلسطین که در سال ۱۷۰۰ تنها ۷٬۰۰۰ نفر بود تا سال ۱۹۰۰ به ۶۰٬۰۰۰ نفر رسید (جمعیت کل فلسطین در این سال ۵۰۰٬۰۰۰ نفر بود) که این امر به عقیده کارپات حاکی از آن است که «سیاست عثمانی مبنی بر اجازه به افراد برای مهاجرت و اسکان، و همزمان ممانعت از مهاجرت گروه‌های انبوه، با موفقیت همراه بوده‌است».

حکمرانی عثمانی بر منطقه تا زمان جنگ عظیم (جنگ جهانی اول) یعنی زمانی که عثمانی از آلمان و متحدانش جانبداری کرد ادامه یافت. در طول جنگ جهانی اول، همزمان با فروپاشی امپراطوری عثمانی، بریتانیا عثمانی را از بیشتر این مناطق به عقب راند. با پایان امپراطوری عثمانی، شمار یهودیان فلسطین به ۵۵٬۰۰۰ نفر کاهش یافت.

[ویرایش] قرن نوزدهم و قرن بیستم

در اروپا تا پیش از جنگ جهانی اول، فلسطین به منطقه‌ای که در مسیر شمال به جنوب از رافیا (جنوب شرقی غزه) تا رودخانه لیتانی (واقع در لبنان) امتداد می‌یافت اطلاق می‌شد. این منطقه از غرب به دریا و از شرق به منطقه‌ای که حدود آن به خوبی مشخص نشده بود و صحرای سوریه از آنجا آغاز می‌شد ختم می‌شد. در منابع مختلف در اروپا، مرز شرقی در اطراف رود اردن تا شرق امان تعیین می‌شد. صحرای نگو در این منطقه واقع نمی‌شد.

بر اساس موافقت‌نامه سایکس-پیکو در سال ۱۹۱۶، پیش‌بینی شده بود که بیشتر فلسطین، پس از رهایی از کنترل عثمانی، تبدیل به منطقه‌ای بین‌المللی خواهد شد که تحت کنترل مستقیم فرانسه یا انگلیس قرار نخواهد داشت. بلافاصه پس از آن، آرتور بالفور وزیر امور خارجه انگلیس با صدور بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷، سرانجام طرح تأسیس وطن یهودیان در فلسطین را مطرح کرد.

نیروی اعزامی مصر به رهبری انگلیس که تحت فرماندهی ادموند آلن بای، وایکانت اول آلن بای، در تاریخ ۹ دسامبر، ۱۹۱۷ بیت المقدس را تصرف کرده و به دنبال شکست نیروهای ترکیه در فلسطین در نبرد مگیدو در سپتامبر ۱۹۱۸ تمامی مشرق را اشغال کرد. <مرجع> هیوز، ۱۹۹۹، صفحه ۱۷؛ صفحه ۹۷.

[ویرایش] فلسطین تحت قیمومت انگلیس (۱۹۴۸-۱۹۲۰)

نوشتار اصلی: فلسطین تحت قیمومت انگلیس

استفاده رسمی از واژهٔ انگلیسی فلسطین با اعطای حکم قیمومت فلسطین به انگلیس بار دیگر رایج شد. در آغاز این دوره، نام ارتز ییسریل (سرزمین اسرائیل به زبان عبری) از طریق یک تمبر پستی در سال ۱۹۲۰، توسط هربرت ساموئل نخستین نماینده انگلیس در فلسطین که بین سالهای ۱۹۲۵-۱۹۲۰ این سمت را در اختیار داشت رایج شد. مقامات وزارت امور خارجه انگلیس به این اقدام وی اعتراض کردند اما با انتقال مسئولیت فلسطین از وزارت امور خارجه به وزارت مستعمرات این اقدام وی به دست فراموشی سپرده شد. در آوریل ۱۹۲۰ شورای عالی متحدین (ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و ژاپن) در کنفرانس سانرمو تصمیماتی رسمی در مورد سرزمین‌های تحت قیمومت اتخاذ کرد. بر این اساس بریتانیا قیمومت فلسطین را پذیرفت، اما تصمیمی در مورد مرزهای سرزمین‌های تحت قیمومت و شرایطی که این سرزمین‌ها می‌بایست به موجب آن اداره می‌شد اتخاذ نشد. چیم ویزمن، نماینده سازمان صهیونیستی در سانرمو، متعاقبا گزارشی در این مورد به همکاران خود در لندن ارائه کرد.

«هنوز در مورد مسائل مهمی همچون شرایط حقیقی قیمومت و مسئله مرزهای فلسطین تصمیمی گرفته نشده‌است. تعیین حدود مرزهای فلسطین و آن بخش از سوریه که تحت کنترل فرانسه قرار دارد انجام شده‌است، که به این ترتیب مرز شمالی و خط شرقی سرحد را که در همسایگی سوریه عرب نشین قرار دارد مشخص می‌کند. تعیین خط شرقی مرز تا زمانی که امیر فیصل در کنفرانس صلح که احتمالا در پاریس برگزار می‌شود شرکت نکند قطعی نخواهد شد.»

در ژوئیه ۱۹۲۰، نیروهای فرانسه فیصل اول از عراق (فیصل بن حسین) را از دمشق بیرون راندند و به فرمانروایی کم اهمیت وی بر منطقه اردن یعنی جایی که سران محلی سابقاً با هرگونه قدرت مرکزی مخالفت می‌کردند پایان دادند. شیوخ، که پیش‌تر پیمان وفاداری با شریف منعقد کرده بودند، از انگلیسی‌ها خواستند اداره منطقه را بر عهده بگیرند. هربرت ساموئل خواستار گسترش حیطه اختیار دولت فلسطین تا اردن شد، اما در دیدار وینستون چرچیل و امیر عبدالله از اردن که در مارس ۱۹۲۱ در قاهره و بیت‌المقدس انجام شد قرار بر این شد که امیر عبدالله (در آغاز تنها برای شش ماه) از سوی دولت فلسطین اداره این منطقه را بر عهده بگیرد. در تابستان ۱۹۲۱ اردن به سرزمین‌های تحت قیمومت ملحق شد، اما از شرط سرزمین ملی یهودیان مستثنی شد. در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۲ جامعه ملل ضوابط سرپرستی انگلیس بر فلسطین و اردن را تایید کرد. در ۱۶ سپتامبر جامعه ملل رسما یادداشتی از آرتور بالفور (لرد بالفور) را که تایید می‌کرد اردن باید از بندهای مربوط به تأسیس سرزمین ملی یهودیان و نیز «تسهیل» مهاجرت یهیودیان به این سرزمین و اسکان آنان مستثنی شود تصویب کرد. در واقع، در حالیکه اعراب به راحتی می‌توانستند در فلسطین اسکان یابند، انگلیسی‌ها از اسکان یهودیان در اردن ممانعت می‌کردند. (رجوع شود به سند مربوط به ورود یهودیان به اردن) اردن در اصل ۷۷ درصد از فلسطین را تشکیل می‌داد بدین ترتیب رهبران یهودیان اعتقاد داشتند این امر یک بی‌عدالتی آشکار و تقسیم ناعادلانه سرزمینی بود که بر اساس اعلامیه بالفور به عنوان سرزمین ملی یهودیان در نظر گرفته شده بود.

اعطای حق قیمومت به دلیل نگرانی‌های ایالات متحده آمریکا در ارتباط با جاه‌طلبی‌های استعمارگرانه انگلیس و نیز نگرانی‌های ایتالیا در مورد اهداف فرانسه به تاخیر افتاد. فرانسه نیز تا زمانی که اعطای حق قیمومت سوریه به این کشور نهایی نشده بود از توافق در مورد فلسطین امتناع می‌کرد. به گفتهٔ لوئیس،

«اعتراضات آمریکائیان به صدور حکم قیمومت به همراه مثلث اختلافات بین ایتالیا، فرانسه و انگلیس به خوبی نشان می‌دهد چرا احکام قیمومت الف تا چهار سال پس از امضای معاهده کنفرانس صلح پاریس در سال ۱۹۱۹ محقق نشد.... اسناد انگلیس به وضوح نشان می‌دهد که صبر و دیپلماسی بالفور منجر به صدور نهایی احکام قیمومت الف برای سوریه و فلسطین در ۲۹ سپتامبر ۱۹۲۳ شد.»

حتی پیش از آنکه حکم قیمومت در سال ۱۹۲۳ به صورت قانونی اجرا شود (متن ۱۹۲۲: حکم قیمومت جامعه ملل برای فلسطین)، انگلیسی‌ها از واژهٔ فلسطین برای نامیدن بخش غربی رود اردن و از اردن برای نامیدن بخش شرقی این رود استفاده می‌کردند. اما، فلسطین در معنای سرزمین ملی یهودیان اغلب شامل سرزمین‌های هر دو سوی رو اردن است.

 

 

130px تمبری متعلق به فلسطین تحت قیمومت انگلیس

در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، موقعیت انگلیس در فلسطین به تدریج بدتر شد. این امر ناشی از مجموعه‌ای از عوامل همچون موارد ذیل بود:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد فلسطین نام سرزمین