کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق وبررسی در مورد زبان شعر نو( نیمایی)

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق وبررسی در مورد زبان شعر نو( نیمایی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

زبان شعر نو( نیمایی)

پیدایش زبان گفتار و زبان شعر دراجزاء با یکدیگر وجه اشتراک دارند. در هر دو نحوه ی بیان« واژه» عنصر اساسی و بنیادین است. اصولاً زبان از ترکیب و هم نشینی واژگان در یک ساختار منظم بوجود می آید. لیکن آنچه مرز میان این دو نحوه ی بیان است شکل برخورد گوینده( یا شاعی با واژه برخورد واژه ها با یکدیگر در شعر و کارکرد خاص آنها می باشد. گفته شد« برخورد واژه ها در شعر» زیرا« اگر میان واژه ها برخوردی نباشد، شعر بوجود نمی آید. شعر از زبان فراتر رفته، قواد آن را در هم می ریزد میان واژگاه جابجایی پیش می آید این، یعنی برخورد واژه ها که موجد ساختاری به نام شعر است. در زبان گفتار صرفاً یک نشانه ااست به اشیایی آنکه تصویر شوند گفته می شوند. گوینده در زبان گفتار آنها را به نام می خواند بی آنکه نشانی نشان دهد. لیکن در زبان شعر، واژه نام شیء نیست، خودشیء است و شاعر بی آنکه بگوید نشان می دهد و مخاطب بجای آنکه بشوند می بیند. فرانسیس پونژ می گوید:

« هرگز واژهای را از نزدیک دیده اید؟ واژه ای را بردارید ؟ خوب بچرخانید و به حالتهای مختلف درآورید تا عین مصداق خود شود.» خود پونژ واژه ی « کروش»Croche (= کوزه) را مورد بررسی شاعرانه قرار داد و ادعا کرد که هر صرف این واژه بیانگر جایی از کوره ی گلی است. بعقیده او هیچ واژه ی دیگری رنگ کوزه ندارد. این است جایگاه واژه در شعر.

آنچه مسلم است این است که شعر هنری زبانی است مثل زبان از عناصری چون واژه و لحن در یک ساختار دقیق ساخته شده و از این نظر نیز از جهات صوری، کاملاً مطنبق با زبان گفتار است. و اگر آن 2 سطح را بنگریم کاملاً یکی شان می یابیم، زیرا هر دو از ابزار و مصالح مشترکی شکل گرفته اند، فقط با نگریستن از دیگرسو، با چشمانی که طور دیگری ببیند، می توان شکاف عمیقی و فاصله میان آن دو نحوه بیان را دریافت. واژه در زبان گفتار یک علامت است و در شعر معنا. ساختار در زبان گفتار- اگر باشد- زائیده ی تصادف با مصالحی ا ز تسامح است؛ و ساختار در شعر، نتیجه ی هوشمندی ب ابزاری از ذوق و زیبایی است؛ و گاه چنان نظام مند که نتوان خشتی را جای خشتی نهاد بی آنکه به معماری زییاشناختی آن آسیبی وارد شود.

مختصر آنکه زبان شعر معانی خاص را ر هم می ریزد تا از مستقیم گویی بگریزد و انتقال دهنده ی معناهایی باشد که در ذهن شاعر به بلوغ رسیده است. و از این نظر،نه تنها با زبان گفتار که با زبان علم نیز که بخاطر دقت و تأکید ناشی از روح علمی و تحقیقی، نافی رمزگویی و تعدد و تنوع معانی است، متفاوت است.

اساساً فرق علم و کشفیات علمی با تجربه های شعری در این است که تجربه های علمی در شعر ضدترین لحظه ها شکل می گیرند و حال آنکه شاعر در ناخودآگاه ترین لحظه های خود دست به تجربه و کشف می زند. این حقیقت را مولوی به زیبایی گوشزد می کند:

تو مپندار که من شعر به خود می گویم

تا که هشیارم و بیدار یک دم نزنم

بی شک زبان چنین فرآورده ای بطور ذاتی تابع احساس ناخودآگاه است. نه تابع قوانین حاکم بر زبان

گذری بر ابهام در شعر نو

ابهام در شعر نو و معاصر ناشی از زبان است و گاه در بیان شاعرانه محاکمات شعری است و گاه در فطرت و ذات آن.

شاعر سعی می کند که در این مقاله به ابهام هاس هسندی( شاعرانه و نیمه شاعرانه) بپردازد. آنها با بکارگیری صور خیالی که در محکمات شعری خود می آفرینند شعر را تا حدود زیادی مبهم می سازد و معنا را در پرده ای از خیال پنهان می کند تشبیهات، کنایات، تمثیلها، و رفرمها .و .... کلام آنها را دشوار می کند.

ابهام (Ambignty) : در حوزه ی بدیع سخنی است که احماق د ویا چند معنی متقابل دارد.

امپسون در کتاب« هفت نوع ابهام» خود معتقد است« درهر جز کلامی که واکنش های متعددی را برانگیزد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد زبان شعر نو( نیمایی)

تحقیق وبررسی در مورد شعر نو

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق وبررسی در مورد شعر نو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

شعر نو

در این مقاله نشان داده می شود که شعرنو می تواند حامل تبلور التهابات درونی شاعر، واکنش او به نیاز سنت مرثیه باشد.  همچنین پذیرش آن از طرف خواننده می تواند بیانگر روحیات افراد با اختلالات روحی – خفیف یا شدید- باشد. توجه شود که آثار هدایت برای نوجوانان از طرف اولیا منع میشود

برترین ویژگی مدنیت نو، تسریع اجتماعی آزادی فردی در ذهن سنتی مملوکان است.  فردیت با پدیده مدرنیته رابطه تنگاتنگ دارد.  بخش مهمی از ادبیات شعر است که راوی این تکوین غولین، یک پا در سنت و یک پا در آینده، میباشد. شاعر با مدرنیته برای نخستین بار در کانون هستی خود، ذهنش، آزاد میشود. دیگر نیازی به عرفان، مداحی، صله خواهی، مجیزگویی ندارد. اگر

شاعران در آثار خود عمدا و عمدتا هوادار مدرنیته باشند، آنها پیشروند.  لذا شعر پیشرو را باید نخست در آزادی ذهن شاعر نو دید سپس در 2 رکنش، محتوا و شکل. آزادی ذهن والا ترین خصیصه شعر نو است که شاعر خواستار مدرنیته را در رابطه قطری با

قدرت خواستار مدرنیزاسیون قرار می دهد. اکثریت شاعران پیشرو محتوای کار خود را بهمزمانی با این تکوین سترگ کوک می

کنند. قلیلی که شکل را اولویت داده با اتکا بر ریخت وپاشهای دولتی مصاحبه، شو، زبان بازی، سفر فرنگ – کوتاه مدت جنجالی و در نهایت حاشیه ای اند.  شاید این مداخله به انزوای ادبیات فارسی در جهان نیز کمک می کند (رک، دکتر فروزان سجودی، شرق5).

تاریخچه شعر نو. یکی از عناصر عمده ذهن شاعر وجدان است.  تعریف و مساحی محل آن در مغز بماناد.  وجدان در فرهنگ یک ثابت است. در ایران، از 4 هزار سال پیش، در سروده های زرتشت و منشور ملل کوروش تا نطقهای آتشین مزدک / بابک، از ابیات انسانی سعدی، رباعیات منطقی خیام،غزل منصفانه حافظ، اشعار اجتماعی عشقی/ یزدی تا آثار افسرده هدایت و فروغ حضور وجدان بوضوح تبلور دارد.  در قرون وسطا 3 مکتب عراقی، خراسانی، هندی؛ در دوران معاصر 3 سبک کلاسیک،

نیمایی، سپید/ پسا- مدرن در شعر فارسی نام برده شده.  در بین 2 انقلاب مشروطه و جمهوری، شعر نوین نخست در معنی نو شد (اعتصامی، عشقی، لاهوتی، دهخدا، یزدی، ایرج، بهار، عارف، شهریار) سپس در شکل. ازمیان ِ رفتگان ِ شعر نو، خمسه اول (نیما، شاملو، فروغ، اخوان، سهراب)، خمسه ثانی (رحمانی، مشیری، ح مصدق، گلسرخی، کسرایی)، خمسه ثالث (ابتهاج، سلطانپور، مختاری، سیرجانی، نادرپور)؛ از زندگان خمسه یکم (کدکنی، خویی، براهنی، آزرم، سیمین) را باید نام برد.

شعر نو با نشر افسانه نیما در 1300 ه.ش. زاده شد.  اصالت نیما در جهت تکامل تاریخی فرهنگ ایرانی باب طبع رهروان مطرح شعر فارسی معاصر واقع شد. آثارش منجر به ورود چهره های قوی شعر نو شد که بقول نیما از‘رود‘ وجودش آب گرفتند. پس مانایی نیما نه فقط در لذت / آموزش خوانندگانش، بلکه با ایجاد مکتب اصیل و عینی (نه سلیقه فردی و محفل بازی) ادبی شعر نو

ادامه یافت.  شهرت یک شاعر را می توان برحسب عواملی مساحی کرد با: سیطره هنری پس از مرگ، توجه جهانی به خلاقیت، جهت دهی/ پیشتازی در حوزه هنری، تاثیر بر همکاران/ عامه، اصالت کارهای خلاق، دامنه افتخارات در طول زندگی.  برد

ادبی/ اجتماعی پدیده عینی است؛ بر پایه ذکر شاعر در تجمعات، بین دانش جویان، سازمانها، سایتها، نشریات و اثرگذاری آنها بر مکتب، سبک، روند شعر، تاریخ، مسئولیت / پایداری او و معراجش به ضمیر ملی میباشد.  این برد بر اساس مقوله های مذکور

هم بترتیبی است که در بالا در خمسه ها ذکر شد.  شاملو بدعتهای هنری نیما را در آثارش بوجه احسن تکامل بخشید - با نوآوریها و فعال اجتماعی بودن.  اخوان بحور نیمایی را با تلفیق اسطوره ‘مزدشتی‘، زبان حماسی، شوخ طبعی تغزلی، اشراق عمیق

حوادث اجتماعی، ارتقای بسیار درخشان داد. کاربرد مصالح محلی (فولک لر) در شعر نیما منبع غرور و راه گشایی برای شاعران

شهرهای دیگر ایران شد: س. سپهری- کاشان، ار احمدی – کرمان، کدکنی- مشهد، براهنی- تبریز. جهت گیری سیاسی نیما در جهت آرمانهای روستا و شهر در شاعران نو به رویکرد جنسیت/ ملی/ خلقی/ طبقاتی انجامید. تاکید نیما بر فرد، منجر به ادامه کارش در جنسیت/ زنانه  به نوع دید فروغ/ سیمین کمک کرد.

فکر شعر نو و حتی یا اصطلاح طرح نو در شعر فارسی سابقه‌ی بسیار قدیم تری دارد؛ کار ابتذال شیوه‌‌ی شاعری شاید پس از جامی شروع شد پیروان سبک هندی در جستجوی راهی تازه برآمدند؛ از این تاریخ شاعران با توجه به ابتذال و تکرار مکررات درصدد برآمدند؛

که در لفظ و معنی غزل فارس تصرف کنند و چیز تازه ای به وجود بیاورند در این نوخواهی بیشتر توجه آنها به معانی و مضامین شعر بود؛ جنبه‌ی بیان را شاعرانی مانند صائب یکسره فرو گذاشتند و حاصل آنکه در قالب بیان معانی به هیچ کارتازه ای دست نزدند و به همین جهت پس از یک قرن از کوشش اینهمه شاعران که از دوران پیش از مغول و خصوصا بعد از حافظ بوجود آمده بود در صورت غزل اثری از تجدد وتنوع غزل فارسی باقی نماند؛ و هیچ نمونه‌ای نیست که نشان دهنده‌ی چنین تمایلی باشد مگر اینکه دو سه مورد خاص را مانند سرودن بحر طویل از آنجا آغاز کنیم.

در زمینه‌ای که ما در دست داریم می‌بینیم که این بار کار از نوع دیگری است جستجوی قالب‌های نو مقدمه ونشانه‌ی شعر نو بود. از آنجا شروع می‌کردند که قالبهای شعر را تغییر بدهند اما در این زمینه تنها به یکی از اصول مربوط به قالب شعر فارسی تاختند. کسانی که استعداد و قریحه‌ی عالی هم نداشتند به شعر سرودن در قالب‌های نو پرداختند مثلا سرودن اشعاری در قالب های مسمط و انواع آن مانند مخمس و مسدس و غیره باب شد و از آنها در شعر اجتماعی این زمان استفاده شد؛ اما این قالب های نو چندان کارگشا نبود. یکی از نکته‌های اساسی در وزن و قالب شعر فارسی رعایت تساوی مصراعها وابیات بود که ظاهرا امر مسلمی شمرده می‌شد که در آن چون و چرا نبود حتی این عدم تساوی وسیله‌ی تمسخر و تخفیف گویندگان بود. چون به این طریق درها به روی گویندگان بسته شد؛ به طریقی کوشیدند که با شرایط مجاز و معقول عیب تکرار قالب‌های مبتذل را چاره کنند و به این طریق قالب های مختلف مستزاد به وجود آمد یعنی یک نوع تنوع در عین تکرار و ابتذال. اما هنوز جرأت تجاوز از قیود مختلف در میان نبود؛ بعضی از شاعران تا حدی که می‌توانستند و مجاز شمرده می‌شد قالب های ساده‌ تر و آسان تری را برگزیدند اما هنوز قصیده وغزل مقام خود را در ساختمان شعر فارسی نگهداشته بود نیما یوشیج هنوز به این کار یعنی بر هم زدن قالی‌های شعر فارسی نپرداخته بود و قطعاتی را که می‌سرود نشانی از این تغییر کلی در بر نداشت یعنی بسیاری از قطعات اشعار او که غالبا متضمن حکایتی بر سبیل تمثیل بود نیما به صورت « قطعه » می سرود که هیچ قالب معینی وزن و قافیه صورت مثنوی سروده‌ شده بود. بنابر این در قالب بیان هیچ کار تازه‌ ای شمرده نمی‌شد. پس از آن منظومه‌ی مفصل « خانواده‌‌ی سرباز» منتشر شد که در آن هم یک نوع مسمط با وزنی کم رواج و مهجور بکار رفته بود و از همین قرار بود وزن و قالب منظومه‌ « افسانه » که از حیث وزن و قالب شعری کار نوی شمرده می‌شد؛ نیما در طی این قطعه کار را از نظر قافیه اندکی آسان‌ تر کرد اما از نظر وزن عروضی تغییر فاحشی در آن دیده نمی‌شد. پس از آن نیما شعری با عنوان « ای شب » در مجله هفتگی نوبهار انتشار یافت که نوعی از مسمط به حساب می‌آمد نیما کار خود را ادامه داد و از سرزنش مدعیان اندیشه نکرد اما مسئله‌ی تساوی هجاها در همه مصراعها و ابیات هر قطعه هنوز مقام مستحکم خود را در اشعار او محفوظ داشت. شاید نحستین اشعار نیما یوشیج که در آنها از دست قافیه گریخته بود و به این طریق حد فاصل میان مصراعها و ابیات از میان رفت در مجله موسیقی منتشر شد و سپس به توسط عده‌ی کمی از این آزادی استقبال شد؛ و وزن شعر نو به این طریق که مورد استعمال وتقلید جوانان صاحب قریحه قرار گرفته بود از این به بعد راه تکامل طبیعی را پیموده تا آنجا که کار به دست تازه کارانی افتاد که از اصول فنی کارآگاهی بسیار کمی داشتند و آخر کلمات برید واحیانا بی معنی را نشانه‌ی تنوع و تجدد می‌شمردند و به عنوان شعر نو بکار می‌بردند.

من به عنوان مدیر مجله‌ی سخن راه معتدل‌تری پیش گرفته بودم و دو طرف کار را ملاحظه می کردم و به این سبب مورد حمله وحتی معاوضه‌ی دو طرف بودم. هر یک از قطعاتی که در این مجموعه به چاپ رسیده است نمونه و نشانه یکی از آزمایشهایی است که در طی مدتی طولانی در شعر من بکار رفته است. به این طریق که را مناسب‌تری را برای شعر فارسی امروز بکار ببریم؛ قالب‌های شعر که مبنای بسیاری از این اشعار است غالبا نتیجه‌ی این آزمایشهاست. گاهی کوشیده‌ ام که قالب شعر را به مقصود و غرض اصلی گوینده نزدیک کنم. قطعه « بت‌ پرست » که کوتاهی وبلندی مصراعهای آن مختلف است برای بیان کمال تأثر پرستنده‌ای که می‌ترسد ارادت و ایمانش در پیشگاه بت پذیرفته نشود ( بت پرست ص 141) در بسیاری از قطعات دیگر هیچگونه قید وتکلفی بکار نرفته مگر آنجا که اقتضای معنی و مضمون ایجاب می کرده است که قالب خاصی بوجود بیاید که متناسب با آن مضمون باشد. نه آنکه به عنوان الگوی قابل پیروی دیگران در ضمن مطالب دیگر باشد؛ مثلا قطعه « ماه در مرداب » از حیث وزن و قافیه و تکرار بعضی از مصراعها که صدای ملایم پارو زدن در دریاچه را بیان می کند به هیچ وجه قابل تقلید در موارد دیگر نیست.

از مجموع قطعاتی که در این مجموعه گرد آمده است؛ شاید چگونگی تحول و تجدد را در طی 50 ساله اخیر بتوان دریافت؛ عقاید خود را درباره شعر و شاعری در طی مقالات مبسوط در مجله‌ی سخن منتشر کرده‌ام که در کتاب شعر و هنر تحت عنوان هفتاد سخن منتشر شده است و اینجا شاید محتاج به تکرار نباشد. درباره شعر خود چیزی نمی‌توانم بگویم جز اینکه بگویم شعر و شاعری را بسیار دوست می داشتم و آرزویم آن بود که شعرم بهتر از این باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد شعر نو

تحقیق وبررسی در مورد بررسی شعر نو( نیمایی) 18 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق وبررسی در مورد بررسی شعر نو( نیمایی) 18 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

فهرست موضوع: بررسی شعر نو( نیمایی)

عنوان

زبان شعر نو( نیمایی)

گذری بر ابهام در شعر نو

ویژگی ها و سویه های مدرن

نوآوری نحوی در شعر نو

داستان پردازی اشعار شعر نو

زبان شعر نو( نیمایی)

پیدات زبان گفتار و زبان شعر دراجزاء با یکدیگر وجه اشتراک دارند. در هر دو نحوه ی بیان« واژه» عنصر اساسی و بنیادین است. اصولاً زبان از ترکیب و هم نشینی واژگان در یک ساختار منظم بوجود می آید. لیکن آنچه مرز میان این دو نحوه ی بیان است شکل برخورد گوینده( یا شاعی با واژه برخورد واژه ها با یکدیگر در شعر و کارکرد خاص آنها می باشد. گفته شد« برخورد واژه ها در شعر» زیرا« اگر میان واژه ها برخوردی نباشد، شعر بوجود نمی آید. شعر از زبان فراتر رفته، قواد آن را در هم می ریزد میان واژگاه جابجایی پیش می آید این، یعنی برخورد واژه ها که موجد ساختاری به نام شعر است. در زبان گفتار صرفاً یک نشانه ااست به اشیایی آنکه تصویر شوند گفته می شوند. گوینده در زبان گفتار آنها را به نام می خواند بی آنکه نشانی نشان دهد. لیکن در زبان شعر، واژه نام شیء نیست، خودشیء است و شاعر بی آنکه بگوید نشان می دهد و مخاطب بجای آنکه بشوند می بیند. فرانسیس پونژ می گوید:

« هرگز واژهای را از نزدیک دیده اید؟ واژه ای را بردارید ؟ خوب بچرخانید و به حالتهای مختلف درآورید تا عین مصداق خود شود.» خود پونژ واژه ی « کروش»Croche (= کوزه) را مورد بررسی شاعرانه قرار داد و ادعا کرد که هر صرف این واژه بیانگر جایی از کوره ی گلی است. بعقیده او هیچ واژه ی دیگری رنگ کوزه ندارد. این است جایگاه واژه در شعر.

آنچه مسلم است این است که شعر هنری زبانی است مثل زبان از عناصری چون واژه و لحن در یک ساختار دقیق ساخته شده و از این نظر نیز از جهات صوری، کاملاً مطنبق با زبان گفتار است. و اگر آن 2 سطح را بنگریم کاملاً یکی شان می یابیم، زیرا هر دو از ابزار و مصالح مشترکی شکل گرفته اند، فقط با نگریستن از دیگرسو، با چشمانی که طور دیگری ببیند، می توان شکاف عمیقی و فاصله میان آن دو نحوه بیان را دریافت. واژه در زبان گفتار یک علامت است و در شعر معنا. ساختار در زبان گفتار- اگر باشد- زائیده ی تصادف با مصالحی ا ز تسامح است؛ و ساختار در شعر، نتیجه ی هوشمندی ب ابزاری از ذوق و زیبایی است؛ و گاه چنان نظام مند که نتوان خشتی را جای خشتی نهاد بی آنکه به معماری زییاشناختی آن آسیبی وارد شود.

مختصر آنکه زبان شعر معانی خاص را ر هم می ریزد تا از مستقیم گویی بگریزد و انتقال دهنده ی معناهایی باشد که در ذهن شاعر به بلوغ رسیده است. و از این نظر،نه تنها با زبان گفتار که با زبان علم نیز که بخاطر دقت و تأکید ناشی از روح علمی و تحقیقی، نافی رمزگویی و تعدد و تنوع معانی است، متفاوت است.

اساساً فرق علم و کشفیات علمی با تجربه های شعری در این است که تجربه های علمی در شعر ضدترین لحظه ها شکل می گیرند و حال آنکه شاعر در ناخودآگاه ترین لحظه های خود دست به تجربه و کشف می زند. این حقیقت را مولوی به زیبایی گوشزد می کند:

تو مپندار که من شعر به خود می گویم

تا که هشیارم و بیدار یک دم نزنم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد بررسی شعر نو( نیمایی) 18 ص

تحقیق و بررسی در مورد نگاهی به کارکرد های اسطوره ای شعر سنتی فارسی

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد نگاهی به کارکرد های اسطوره ای شعر سنتی فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

نگاهی به کارکرد های اسطوره‌ای شعر سنتی فارسی

مقدمه‌

بابِ این‌ روزگار، برخورد آرکئولوژیک‌ با هنر سنتی‌ است‌ و در ذیل‌ آن، شعر سنتی، چه‌ در عصر حافظ‌ و بیدل سروده شده باشد‌ و چه‌ در روزگار ما از این‌ برخورد بی‌نصیب‌ نمانده‌ است.در واقع دیدگاه صرفاً آرکئولوژیک‌ نسبت‌ به‌ شعر کلاسیک‌ و هر نوع‌ هنر سنتی‌ دیگر رهاورد اسف بار هنر مدرن‌ است. از این‌ منظر دنیای‌ مدرن‌ در غیبت‌ اساطیر و مآثر سلف‌ و در غیاب‌ محوریت‌ آیین های‌ الهی، هنر را تنها پایگاه‌ بروز معنویت‌ یافته است ،و در نتیجه این‌ دریافت‌ مدرن‌ به‌ تقدیس‌ هنر من‌ حیث‌ هنر انجامید. امروزه‌ بخشی‌ از جریان‌ ادبی‌ با شعر سنتی‌ به‌ عنوان‌ شئی‌ موزه‌ای‌ برخورد می‌کند. در این‌ نوشته‌ کوتاه‌ و عجولانه می‌خواهیم‌ به‌ بررسی‌ جوانب‌ این‌ برخورد بپردازیم.در شعر سنتی‌ فارسی‌ صورت‌ و سیرت‌ قدسی‌ هنر متجلی‌ می‌شود. این‌ گونه‌ شعر، حاوی‌ خصوصیاتی‌ است‌ که‌ در برخورد نخستین‌ کارکرد حسی‌ ویژه‌ای‌ به‌ واسطهِ‌ تقارن‌ بر مخاطب‌ تحمیل‌ می‌کند. از منظر این‌ برخوردِ نخستین، شعر و سایر هنرهای‌ فطری‌ و غیر تلفیقی‌ نظیر نقش‌پردازی‌ و موسیقی‌ چیزی‌ نیست. جز حس، چیزی‌ نیست‌ جز صورت‌ محض، نه‌ در تقابل‌ با معنای‌ ادعایی‌ و موهوم‌ و نیز دوگانگی‌ پنداری‌ بزرگان‌ فلسفه‌ و نظریه‌پردازان‌ ادبی، بلکه‌ در تقابل‌ با خودِ معنا.شعر سنتی‌ فارسی‌ در ذات‌ پویا و اصیل‌ خود، واجد کارکردهای‌ اسطوره‌ای‌ است‌ که‌ این‌ کارکردها به‌ لحاظ‌ طبیعت‌ ماندگار و پایدار، از خصلت‌ فرازمانی‌ و مکانی‌ برخوردارند. در حقیقت‌ اقبال‌ صدها ساله‌ طیف های‌ مختلف‌ به‌ شعر سنتی‌ فارسی‌ می‌تواند از این‌ عنصر فرازمانی‌ و مکانی‌ اسطوره، بهره‌ برده‌ باشد. منظور از کارکرد اسطوره‌ای‌ در اینجا، بیان‌ مصادیق‌ اسطوره‌ای‌ نیست‌ بلکه‌ مقصود آن‌ است‌ که‌ شعر سنتی‌ در فرم‌ و ساختار، آشکارکنندهِ‌ مراتبی‌ است‌ که‌ آن‌ مراتب‌ واجد خصلت‌ اسطوره‌ای‌ یعنی‌ ثبوت، وحدت‌ ارکان‌ و هماهنگی‌ با ارکان‌ آفرینش‌ است.چنین‌ مراتبی‌ که‌ در آغاز از سوی‌ اصحاب‌ ادب‌ و نویسندگان‌ کتب‌ شعری‌ به‌ صنایع‌ و بدایع‌ معرفی‌ شدند و حاوی‌ عناصری‌ همچون‌ وزن‌ و قافیه‌ بودند، بی‌هیچ‌ دلیل‌ خاصی‌ و تنها شاید به‌ دلیل‌ غلبه‌ عینیات‌ بر ذهنیات‌ و تلقی‌ جزء به‌ جای‌ کل‌ در تعریف‌ شعر وارد شدند و علمای‌ روزگار تعریف‌ شعر را بر اساس‌ آنها استوار نمودند. بی‌نیاز از گفتن‌ است‌ که‌ شعر می‌تواند کارکردی‌ غیراسطوره‌ای‌ داشته‌ باشد. چنانکه‌ معتقدیم‌ شعر این‌ روزگار در بخشی‌ وسیع‌ و فراگیر چنین‌ است، زیرا زندگی‌ مردم‌ این‌ روزگار از خصایص‌ اسطوره‌ای‌ تهی‌ است. بنابراین‌ تعریف‌ شعر بر اساس‌ وزن‌ و قافیه‌ چندان اصیل به نظر نمی رسد‌‌ زیرا وزن‌ و قافیه‌ تظاهرات کارکردهای‌ اسطوره‌ای‌ است‌ که‌ اهم‌ آن طی‌ موضوع‌ تقارن‌ و توازن‌ بیان‌ خواهد شد.با تمام‌ این‌ اوصاف‌ برخورد صرفاً ارکئولوژیک‌ با هنرهای‌ سنتی‌ و در ذیل‌ آن‌ شعر سنتی‌ فارسی‌ نمی‌تواند برآورندهِ‌ تمامی‌ نیازهای‌ نقد ادبی‌ امروز باشد زیرا چه‌ بخواهیم‌ و چه‌ نخواهیم‌ نمی‌توانیم‌ اسطوره‌ها را حداقل‌ از پسزمینه‌ وجدان‌ بشری‌ خارج‌ کنیم.این‌ کارکردهای‌ اسطوره‌ای‌ حداقل‌ در لحظاتی‌ خاص‌، حضور غیرقابل‌ انکار و قاطع‌ خود را می‌نمایانند.نیاز به‌ حضور شعر سنتی‌ فارسی‌ در حقیقت‌ نیاز به‌ تنفس‌ در فضایی‌ اسطوره‌ای‌ و بی‌زمان‌ و مکان‌ است.

 تقارن‌ و توازن‌

آنچه‌ پیش‌ از هر چیز در شعر سنتی‌ فارسی‌ دیده‌ می‌شود توازن‌ است. این‌ توازن‌ در صورت، حاوی‌ کارکردی‌ قدسی‌ است، زیرا در هنر قدسی‌ علاوه‌ بر مفهوم‌ و باطن‌ در ظاهر نیز کاربرد عناصر و اِلِمان های‌ رمزی‌ و آیینی‌ نوعی‌ محمل‌ معانی‌ قدسی‌ بوجود می‌آورد، که‌ مثال‌ بارز آن‌ در معابد هندو، مساجد اسلامی‌ و کلیساها آمده‌ است.در این‌ گونه‌ توازن، تقابل‌ میان‌ دو مصراع‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. همچنین‌ در پس‌پردهِ‌ تقارن‌ و توازن‌ مصاریع، تقابلی‌ پنهان‌ میان‌ انسان‌ و حقیقت‌ اتفاق‌ می‌افتد که‌ راه‌ به‌ وحدت‌ می‌برد. تقابل‌ زوج های‌ قابل‌ تأ‌ویل‌ در حیطهِ‌ نظریات‌ ادبی‌ از قبیل‌ جداسازی‌ و تقابل‌ زبان‌ خبری‌ و زبان‌ شعر که‌ ظاهراً ملهم‌ از زوجهای‌ طبیعت‌ نظیر روز و شب‌ و بالاتر از آن؛ دو گونهِ‌ بازتاب‌ روح‌ اعظم‌ یعنی‌ آسمان‌ و زمین‌ است، به‌ حق‌ می‌تواند بنیان‌ تمایزات‌ میان‌ شعر و غیر شعر قرار گیرد.چنین‌ تقابلی‌ در کلیت‌ خویش‌ یکی‌ از اختصاصات‌ هنرهای‌ سنتی‌ است. تقارن‌ اعظم‌ کیهانی‌ که‌ خود را در زوج های‌ قابل‌ تأ‌ویل‌ همانند آسمان‌ و زمین، خیر و شر، زشت‌ و زیبا و آب‌ و آتش، می‌نمایاند، قابل‌ طرح در ذیل‌ این‌ تقابل‌ است.اصولاً "کیهان‌ و هیولا" زوج‌ اصیل‌ بنیانگذاری‌ جهان‌ شناخته‌ شده‌ است. چنانکه‌ در روز نخست، تقدیر الهی‌ حکم‌ بر این‌ کرد که‌ کیهان‌ در میان‌ اقیانوس‌ آب های‌ آغازین‌ تقدس‌ یابد و جهان‌ بنیان‌ نهاده‌ شود. در قرآن‌ کریم‌ هم‌ آمده‌ است: "کان‌ عرشه‌ علی‌الماء". به‌ همین‌ نسبت‌ نیلوفر "لوتوس" که‌ عرش‌ الهی‌ بر آن‌ استوار شده‌ از میان‌ آب‌ سر برمی‌آورد. انسان‌ نیز حاوی‌ محتوایی‌ کیهانی‌ است‌ و با دمیدن‌ روح‌ الهی‌ در کالبدش‌ تقدیس‌ یافته‌ و از دیگر مخلوقات‌ متمایز گشته‌ است.در ذیل‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد نگاهی به کارکرد های اسطوره ای شعر سنتی فارسی

تحقیق و بررسی در مورد اندیشه دینی در شعر فارسی 40 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد اندیشه دینی در شعر فارسی 40 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

اندیشه دینی در شعر فارسی

برای درک جایگاه شعر در شریعت، از بررسی نگاه کلی اسلام به هنر باید شروع کرد، سپس منظرها و نظریه های گوناگون را در مواجهه با شعر و شاعر بررسید. در نوشتار پیش رو، نگاه های مخالف و موافق بررسی شده است. در ادامه، از چهره هنر و شعر در روایات دینی سخن رفته و در پایان نیز نام و یاد مختصری از چند شاعر بزرگ پارسی گوی شده است. ذکر این چند تن، بدان رو است که خواننده از باب مشت نمونه خروار دریابد که شعر فارسی در بن مایه ها و پیکر خود ، وامدار اندیشه های دینی و عرفانی است. بدین رو در مثال ها و ابیات، بیشتر به محتوا نظرشده است.

مقدمه‌

اگر در چارچوبه‌ تعریف‌ دینی‌ هنر، چند کلمه‌ را در نظر بیاوریم‌ که‌ شاکله‌ و ساختمان‌ اصلی‌ این‌ تعریف‌ با آنها سامان‌ یابد، بدون‌ تردید و تامل‌ کلمه‌ «تعهّد» یکی‌ از آن‌ کلمات‌ است‌. ادیان‌ مختلف‌ با تکیه‌ بر اصول‌ اعتقادی‌ و مبانی‌ فکری‌ خاص‌ خود بر الزام‌ چنین‌ کلمه‌ای‌در ساختار تعریف‌ هنر توافق‌ دارند و استنباطی‌ که‌ این‌ ادیان‌ از مقوله‌های‌ هنری‌ دارند، برخاسته‌ از همین‌ رویکرد معنوی‌ و خاصّیت‌ درونی‌ و بار اندیشگی‌ هنرها است‌. بنابراین‌ با نظرداشت‌ِ چنین‌ نکته‌ای‌، در می‌یابیم‌ که‌ در عُرف‌ و منطق‌ ادیان‌ و مذاهب‌ و نحله‌های‌ گوناگون‌وابسته‌ به‌ آنها، هنری‌ مورد تایید است‌ که‌ به‌ نحوی‌ متعهّد و آرمانی‌ و در خدمت‌ ایدئولوژی‌ و ارزش‌های‌ دینی‌ قرار گرفته‌ باشد و با توجه‌ به‌ همین‌ نکته‌، هنری‌ که‌ خاستگاه‌ اندیشه‌ای‌ ندارد وهیچ‌ مسئولیتی‌ را در حوزه‌ اجتماعی‌ نمی‌پذیرد، جایگاه‌ شایسته‌ای‌ نیز در فرهنگ‌دینی‌ نمی‌یابد.

سرشت‌ هنر آمیخته‌ با دین‌ و آموزه‌های‌ دینی‌ است‌؛ از آن‌ رو که‌ دین‌ و هنر در یک‌ تعامل‌ همیشگی‌ و استوار قرار دارند. دین‌ در تلطیف‌ فضاها و زیبایی‌ و ادراک‌ مفاهیم‌ درونی‌ و معنایی‌اش‌ مرهون‌ هنر است‌ و هنر جاودانگی‌ و حصول‌ به‌ مرزهای‌ کمال‌ مطلق‌ را در مفاهیم‌ دینی‌ جست‌وجومی‌کند. اسلام‌، مسیحیت‌، زرتُشت‌ و تمامی‌ ادیان‌ توحیدی‌ و غیرتوحیدی‌ هنر را تایید نموده‌، آن‌ را برخاسته‌ از فطرت‌ و ذات‌ انسان‌ می‌شناسند و از همین‌ رو بسیاری‌ از ادیان‌ در آیین‌ها و مراسم‌ عبادی‌شان‌ برای‌ رهایی‌ و آرامش‌ روحی‌ و تسلیم‌ از هنر موسیقی‌ استفاده‌ می‌کنند وبرخی‌ نقاشی‌ را شایسته‌ ترسیم‌ باورهای‌ اعتقادی‌، و نمادی‌ از تجلیات‌ ماورایی‌ می‌شناسند.

تحقیق‌ در تاریخ‌ هنر نشانگر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ راز آفرینندگی‌ و چیزی‌ با عنوان‌ آفرینش‌، مولودی‌ در دامن‌ الهام‌ است‌. یعنی‌ هنر از کجا و چه‌ نقطه‌ای‌ آغاز شود و این‌ الهام‌ چگونه‌ در درون‌ هنر: خط‌، نقاشی‌، شعر، تئاتر، سینما راه‌ می‌یابد؟ قدیمی‌ترین‌ آثار کلاسیک‌ (اروپاو غرب‌) انواع‌ هنر را نتیجه‌ تفکر در دین‌ می‌دانند و باور دینی‌ را زمینه‌ساز بسیاری‌ از کشف‌های‌ هنری‌ و ابداع‌ سبک‌ها و متدها و روش‌هایی‌ که‌ در گذر زمان‌ اصالت‌ بیشتری‌ یافته‌اند. از قرن‌ هفدهم‌ تا قرن‌ بیستم‌ که‌ بستر بسیاری‌ از تحولات‌ هنری‌ـ ادبی‌ در اروپا و غرب‌است‌، همه‌ جا نقش‌ کلیسا و متون‌ مقدس‌ به‌ مثابه‌ کانون‌ الهام‌ و به‌ عنوان‌ نماینده‌ دین‌ مشهود است‌. در ادبیات‌ فارسی‌ نیز بدون‌ هیچ‌ شُبهه‌ و تردیدی‌، متون‌ روایی‌ و حدیثی‌ و مفاهیم‌ قرآنی‌ سرچشمه‌ بسیاری‌ از آفرینش‌های‌ ادبی‌ است‌.

اسلام‌ به‌ عنوان‌ بزرگ‌ترین‌ و کامل‌ترین‌ دین‌، هنر را با وصف‌ التزام‌ و تعهد می‌پذیرد. فقیهان‌ و روحانیان‌ که‌ هم‌ حافظان‌ و هم‌ حاملان‌ متون‌ دینی‌ هستند و هم‌ مکلف‌ به‌ پاسخگویی‌ به‌ شبهات‌ و پدیده‌های‌ هنری‌ که‌ وارد قلمرو یک‌ اجتماع‌ دینی‌ می‌شوند، ابتدا جنبه‌های‌ مختلف‌ آن‌را آسیب‌شناسی‌ می‌کنند و آن‌گاه‌ گزاره‌هایی‌ را در برابر آن‌ قرار می‌دهند و از اینجا است‌ که‌ هنر واقعی‌ و فطری‌ از ابتذال‌ و هنر مبتذل‌ بازشناسانده‌ می‌شود.

در افق‌ فقاهت‌ اسلامی‌ و در نگاه‌ فقهای‌ دین‌، آنچه‌ هنرمند می‌پردازد، نقشی‌ است‌ که‌ از غیب‌ در آیینه‌ جان‌ او اشراق‌ یافته‌ است‌ و اگر هنرمند از شواغل‌ و تعلقات‌ دنیایی‌ اعراض‌ نکند و اگر اهل‌ جذبه‌ عشق‌ نباشد، آن‌ جانب‌ را نخواهد یافت‌.

از آنجایی‌ که‌ شاعر خود در محدوده‌ زمانی‌ و مکانی‌ خاص‌ زیست‌ می‌کند، بدون‌ شک‌ وضعیت‌ و اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌ که‌ در محدوده‌ زمانی‌ و مکانی‌ با او شریک‌ است‌، بر تعامل‌ اجتماعی‌، وضعیت‌ زندگی‌ و اندیشه‌ شاعر نیز تاثیرگذار است‌. از این‌ رو حضور اندیشه‌ دینی‌ در شعردچار فراز و فرودهایی‌ بوده‌ است‌.

اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌ شاعر ممکن‌ است‌ سوسیالیستی‌، کمونیستی‌ و یا دین‌ بوده‌ باشد و شاعر که‌ در زیر چتر یکی‌ از این‌ اندیشه‌ها زندگی‌ می‌کند، مجبور است‌ که‌ با استفاده‌ از ابزار موجود در آن‌ اندیشه‌ به‌ ساختن‌ آرمانشهر خود بپردازد. لذا می‌بینیم‌ که‌ در بعضی‌ از ادوار،حضور اندیشه‌ دینی‌ به‌ خاطر تسلط‌ اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌، در آثار شاعران‌ کمتر می‌شود، اما این‌ بدان‌ معنا نیست‌ که‌ اندیشه‌ دینی‌ در آثار شاعران‌ کاملاً محو شود. چون‌ همان‌طور که‌ گفته‌ شد، دین‌ یک‌ امر فطری‌ است‌ و انسان‌ شاعر لاجرم‌ نمی‌تواند از آن‌ غافل‌ بماند. به‌همین‌ جهت‌ است‌ که‌ حضور اندیشه‌ دینی‌ در شعر شاعران‌ عصر پهلوی‌، دوران‌ انقلاب‌، و دوران‌ بعد از انقلاب‌ در کشور جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌ یک‌ میزان‌ نیست‌. از همین‌ قیاس‌، در سایر کشورهای‌ فارسی‌زبان‌، مانند افغانستان‌ و تاجیکستان‌ در دوران‌های‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد اندیشه دینی در شعر فارسی 40 ص