کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

باغ ارم شیراز

اختصاصی از کوشا فایل باغ ارم شیراز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

> تاریخچه

تاریخچه

باغ ارم شیراز بطور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گورکانیان وجود داشته و با توجه به اینکه سیستم فئودالی بطور کامل بر جامعه آن دوره حاکم بوده بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم که باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حکام وقت بوده‌اند. ‌احتمال می‌رود اتابک قراچه که از طرف سنجر سلجوقی به حکومت فارس منصوب بوده دستور احداث این باغ را داده باشد. بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو که احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالکیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال 742 ه.ق جلوس نموده و در سال 757 ه.ق کشته شد. پس از انقراض سلسله آل اینجو بوسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالکیت سلاطین آل مظفر در آمده است و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان که به دست گورکانیان کشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شکوه بوده است. از عصر صفویه به بعد باغ ارم در نوشته‌های جهانگردان، آباد و باشکوه توصیف شده است. در عهد کریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالکیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغهای شیراز مرمت یافته است. از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بوده است. خاندان جانی خان قشقایی که از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمانروایی می‌کردند، مدت مدیدی این باغ را در اختیار داشته و از آنجا به عنوان مقر فرمانفرمایی خود در شهر شیراز استفاده می‌کرده‌اند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی با شکوه در این باغ بنا نهادند. در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی که مالکین سابق باغ ارم بوده‌اند در گوشه‌ای از این باغ به خاک سپرده شده‌اند که در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملک شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ کرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملک در سال 1311 ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمتهای ناتمام بوسیله ابوالقاسم خان نصیرالملک، مالک این باغ اتمام یافته است. در آن زمان توصیفی توسط فرصت‌الدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده که به شرح زیر می‌باشد: "... بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال ...، سروهایش سر به افلاک کشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری که به واسطه دو ستون قوی پیکر بر پاست و ارسی‌ها، گوشواره‌ها و اتاقها و رواقهای دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزه‌های اطراف جویش چون خط برگرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده سپس مرحوم حاجی نصیرالملک خریده و حکم به بنیاد عمارات مذکور داده. حاجی محمد حسن معمار... آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزوده‌اند. آن نیز هوایش معطر است...، خلوتی دیگر دارد که نارنجستانش نام نهاده‌اند. باربند و کوشکی هم برای آن قرار داده‌اند." دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: "... برای مدت لااقل 75 سال این عمارت در تصاحب خان‌ها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مرکزی باغ به شمار می‌رود. در این موقع دیواری در وسط باغ احداث کردند و بدین ترتیب باغ به دو قسمت تقسیم گردید. باغ ارم محبوبیت فراوان خود را مدیون درختان مرکبات و خیابان طویلی است که در دو طرف آن سروهای باشکوه غرس گردیده و ساختمان جالب توجهی که شاهد مهمان‌نوازی بی دریغ ایل قشقایی بوده است. هرچند سال یکبار مقداری از درختان مرکبات بر اثر سرمای سخت از بین می‌روند درحالی که سروها در عرض پنجاه سال اخیر همچنان جذابیت خود را حفظ کرده‌اند ... ." در تهیه طرح باغ، محور طولانی آن مشخص گردیده است. امروز کوشک اصلی، هسته مرکزی این باغ و جالب‌توجه‌ترین جنبه آن را تشکیل می‌دهد. اطاقهای طبقه زیرین تقریباً زیرزمین است و تالار مرکزی آن را برای استراحت در روزهای گرم تابستان در نظر گرفته‌اند. نهر آب مستقیماً از این تالار می‌گذرد و در سر راه خود قبل از اینکه به حوض بزرگی فرو ریزد استخر را پر می‌کند. دیوارها و کف این تالار از کاشی‌های رنگین پوشیده شده است. پلکانی این طبقه را به طبقه بالاتر و به راهروهایی که به تالار بزرگ منتهی می‌گردد متصل می‌سازد. منظره جنوبی آن همان ادامه محور اصلی است و از طرف شمال چشم انداز آن را تپه‌هایی تشکیل می‌دهد که در حاشیه رودخانه قرار گرفته است. در این محل نیز مانند بسیاری دیگر از ساختمانهای شیراز کاشیهای براق و سنگهای تراش میراث قدیم را از نو رواج می‌دهد. این قسمت سه گوش (سنتوری) منظره‌ای را متعلق به دوره ساسانیان که با کاشیهای رنگی زینت ‌شده نشان می‌دهد درحالی که در طبقه‌ای که هم‌سطح زمین ساخته شده تخته سنگهای آهکی نسخه‌های تحریف شده‌ای است از نقوش برجسته دوره هخامنشیان که در تخت جمشید دیده می‌شود. در سراسر این ناحیه وسیع بوته گل سرخ کمتر دیده می‌شود و به جای آن در گلخانه که داخل آن را با چوب به طرز پلکانی ترتیب داده‌اند انواع گلها را در گلدان نگاهداری می‌کنند تا آنها را در نقاط اصلی در داخل کوشک و خارج آن قرار دهند." باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصیرالملک به فرزندش رسید و پس از چندی به یکی از سران ایل قشقایی فروخته شد. سپس به تصرف دولت درآمده و به دانشگاه شیراز واگذار شده است. دانشگاه شیراز مدتها به عنوان کاخ پذیرایی از آنجا استفاده می‌نمود. در سالهای 1350_1345ه.ش این باغ با اعتبار واگذاری از طرف سازمان برنامه و بودجه و زیر نظر مسئولین وقت دانشگاه، تعمیر اساسی شده و زمین وسیعی نیز در حاشیه بلوار ارم و بلوار آسیاب سه‌تایی به آن افزوده شده است. امروزه باغ ارم همچنان در اختیار دانشگاه شیراز می‌باشد و در حقیقت به تمام مردم تعلق دارد.

 

معرفی

باغ ارم شیراز به عنوان مکانی دیدنی و تفریحی مورد بازدید مردم و سیاحان قرار می‌گیرد. شیوه معماری عمارت باغ ارم که در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار بنا گردیده با ویژگیهایی که دارد همچون سایر بناهای همانند آن دوره پیروی از اسلوب معماری زندیه و صفویه است. عمارت اصلی باغ ارم که فعلاً موجود و از ساخته‌های دو نصیرالملک بشمار می‌آید در سمت مغرب باغ قرار دارد. این عمارت رو به مشرق و دارای سه طبقه است، و از لحاظ معماری، نقاشی، حجاری، کاشی‌کاری و گچ‌بری شاهکار صنعت و هنر دوره قاجاریه است. طبقه زیرین که هم‌سطح زمین است در وسط دارای یک تالار اصلی بنام حوضخانه است. دو طرف این حوضخانه دو راهرو است و در انتهای هر دو راهرو پله‌هایی برای رفتن به طبقه بالا ساخته شده است. در دو طرف راهروها نیز دو سالن بزرگ است. مجاور سالن ضلع جنوبی آشپزخانه خیلی وسیعی است. طبقه دوم عمارت چنانکه گفته شد در وسط ایوانی بزرگ با دو ستون بلند دارد. در پشت ایوان یک سالن بزرگ واقع است و دو جانب آن دو راهرو می‌باشد که بالای آن دو گوشوار است و چهار اتاق نیز در طرفین راهروها است. در دو طرف ایوان بزرگ دو ایوان کوچک رو به مشرق قرار دارد که پشت آنها ارسی‌ها و درک‌هایی است. این ایوانها هرکدام دارای دو ستون سنگی یکپارچه کوچک می‌باشد. انتهای شمالی و جنوبی عمارت نیز دو راهرو است. در ضلع جنوبی این طبقه هم در بالای آشپزخانه طبقه زیرین یک آشپزخانه وسیع و به همان اندازه وجود دارد. طبقه سوم در وسط دارای یک سالن بزرگ مشابه سالن طبقه دوم است که پنجره‌های آن به ایوان اصلی باز می‌شود و در دو طرف این سالن دو راهرو است. در جنب راهرو ضلع شمالی عمارت دو اتاق در جنب راهرو ضلع جنوبی یک اتاق و یک سالن بزرگ است. دو ایوان نیز در دو طرف همانند ایوانی‌های طبقه دوم و درست بالای آنها قرار دارد. بالای آشپزخانه طبقه دوم در طبقه سوم بصورت تراس است. هشت باب اتاق هم در جنوب ضلع شمالی عمارت اصلی و چسبیده به آن قرار دارد. این مجموعه هشت اتاقی همان باربندی است که فرصت‌الدوله شیرازی در آثار عجم به آن اشاره نموده است. این اتاقها در سالهای اخیر مرمت شده و در حال حاضر به واحد سرپرستی و امور اداری باغ اختصاص یافته است. در کنار ورودی شرقی باغ نیز دو اتاق قرار گرفته که برای سکونت نگهبانان و خدمه ایجاد شده است. در پشت ساختمان اصلی یعنی در طرف مغرب باغ عمارت و محوطه اندرون قرار دارد. عمارت اندرون دارای دو سالن و پنج اتاق است. ایوان ساختمان اصلی رو به مشرق است و در طبقه دوم و سوم قرار دارد. در جلو این ایوان زیبا دو ستون سنگی یکپارچه بلند واقع شده و سرستونها به طرز ماهرانه‌ای حجاری شده است. نقش سرستونها را تصویر مردانی با لباسهای دوره قاجاریه و گل و بوته‌هایی بطور قرینه تشکیل می‌دهد. درمیان ساختمانهای دوره قاجاریه در شیراز ایوان دو ستونی باغ ارم از نظر دارا بودن


دانلود با لینک مستقیم


باغ ارم شیراز

تحقیق در مورد بازیهای محلی شیراز

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد بازیهای محلی شیراز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

گوشه‌ای از بازیهای محلی شیراز

   

یارگیری در شیراز

بازیکنان دو نفر را از میان خود به نام اوسا1 انتخاب می‌کنند. اوساها کناری ایستاده بازیکنان دوتا‌دوتا با هم مشورت کرده هر یکی نامی برای خود برمی‌گزیند سپس نزد اوسا آمده و این گفتگو میان آنان و اوسائی که حق انتخاب با اوست صورت می‌گیرد.

بازیکن: علی علی

اوسا: گلاب به جمال علی

بازیکن: کی می‌خواد توپ طلا را – کی می‌خواد خونه خدا را

یکی از اوساها: من می‌خوام توپ طلا را. بدین‌ترتیب بازیکنی که نام توپ طلا را برای خود برگزیده است جزء دسته او انتخاب می‌شود و به همین ترتیب سایر بازیکنان انتخاب می‌شوند.

1- عمو یادگار

از بازیهای رایج در شیراز یکی بازی « عمو یادگار » است. بازیکنان که تعدادشان باید حتماً زوج باشد به دو دسته تقسیم می‌شوند. اوساها شیر یا خط می‌کنند تا یکی از دو دسته باخته محسوب شود افراد دسته باخته کنار دو دیوار موازی « مثلا در یک کوچه » رو به هم خم می‌شوند تا افراد دسته برنده بر کول آنها سوار شوند. بعد یکی از اوساها کلاه یا چیز دیگری را به دست می‌گیرد و چنین می‌خواند:

آرد جو خراسونی

به مردما میرسونی

مرد ما سپر داره

شمشیر در بغل داره

عمو یادگار خوابی یا بیدار؟

دیگری جواب می‌دهد: بیدار بیدار

همان اولی کلاه را برای جواب‌دهنده پرتاب می‌کند اگر توانست بگیرد بازی به همین نحو ادامه می‌یابد در صورتی که نتوانست کلاه را بگیرد دسته سواره پیاده شده به دسته پیاده « کولی » می‌دهند و بازی از نو آغاز می‌شود.

2- آزنگه شیر2

بازیکنان از میان خود یکی را بر می‌گزینند وی دست به دیوار نهاده خم می‌شود سایر بازیکنان هر یک خود را یکی از اندامهای شیر نامیده و چنین می‌خوانند:

آزنگه شیر- بشین- بشین- بالابشین که سر شیر اومد رسید ، و بر دوش فرد خم شده می‌پرد و فرود می‌آید - بعد نوبت به نفر دوم که او هم خود را یکی از اندامهای شیر می‌نامد می‌رسد و می‌خواند:‌

آزنگه شیر- بشین - بشین - بالانشین که یال شیر اومد رسید.

و به همین ترتیب بازی ادامه می‌یابد و هر کس خود را به نام یکی از اعضای شیر معرفی می‌کند تا اینکه سرانجام یکی از افراد بازی زبانش بگیرد یا خود را به نام عضوی که قبلا گفته شده معرفی کند و نوبت خم‌شدن به او می‌رسد.

3- لی لی حوضک

این بازی برای سرگرم داشتن کودکان کوچک است یک دست کودک را گرفته با انگشت کف آن را قِل قِلی می‌کنند 3 و می‌خوانند:

لی لی حوضک

انگشت کوچکه دستش را به طرف تو خم می‌کنند.

ای 4 ‌افتاد تو حوضک

انگشت دوم را خم می‌کنند

ای رفت درش آورد

انگشت سوم را خم می‌کنند

ای شستش

انگشت چهارم را خم می‌کنند

ای پختش

شست دست را خم می‌کنند

دادش به ای کله گنده ، خوردش و بازی از سر نو شروع می‌شود.

4- گرگ و گله

از میان بازیکنان یکی را که از همه قوی‌تر باشد « گرگ » انتخاب می‌کنند و یکی را « چوپان » – چوپان در نقطه‌ای می‌ایستد و باقی بازیکنان که گله محسوب می‌شوند پشت سر او قرار می‌گیرند گرگ نیز مقابل همه آنها روبه‌روی چوپان می‌ایستد و در حالی که مدام از این سو و آن سوی چوپان خیال حمله به گله را دارد و چوپان راه را بر او می‌بندد – این سوال و جوابها میان گرگ و چوپان و گله رد‌و‌بدل می‌شود:‌

گرگ: گرگم و گله می‌برم

گله: چوپون دارم نمی‌ذارم

گرگ: بوام 5 گفته دنبه بیار

گله: دنبه ندارم چه کنم؟

گرگ: من می‌برم خوب خوبشو

چوپان: من نمی‌دم پشکلشو

گرگ: کارد من تیزتره [69]

چوپان: من نمی‌دم پشکلشو

گرگ: کارد من تیز‌تره

گله: دنبه من چرب‌تره

گرگ: هَپون هَپونت می‌کنم

چوپان: با سنگ قپونت می‌کنم

پس از اتمام این گفتگو - گرگ حمله می‌کند و هربار یکی از گوسفندان را می‌برد تا بازی تمام شود.

5- آرامورا Aramura  

در این بازی عده‌ای دایره‌وار می‌ایستند - یک نفر از میان آنها به عنوان اوسا انتخاب می‌شود. اوسا یکی از بازیکنان را به وسط دایره برده بر کول او سوار می‌شود و با یک دست چشم او را گرفته با دست دیگر با ضربات آهسته انگشت به سر او می‌زند و چنین می‌خواند:

آرامورا

شمس کورا

تو که دز ، دز دربغلی 6

جب بر بدعملی

راست بگو ، ‌دروغ نگو

چن در زمین7

چن در هوا

و هر اندازه از انگشتان دستش را که بخواهد بلند می‌کند اگر بازی‌کن سواری‌دهنده توانست درست بگوید اوسا می‌شود اگر نتوانست بگوید اوسا به کول یکی دیگر سوار می‌شود و تا موقعی که یکی دیگر اوسا نشده بازی به همین ترتیب ادامه دارد.

6- شیر گََنْدِهْ Cir gande  

نفرات بازی تقریباً باید زیاد باشند آنگاه به دو دسته تقسیم شده دسته اول دایره‌وار می‌ایستند و دسته دیگر بر کول آنها سوار می‌شوند. به ترتیب هر یک از سواران پیاده شده در حالی که یک دور تمام می‌دود کلمه شیر را تا هنگامی که باز به جفت خود برسد به یک نفس می‌گوید ،‌ چون به جفت خود رسید می‌گوید « گنده » و می‌ایستد و نفر بعدی همین عمل را تکرار می‌کند. بازنده کسی است که نفسش کلمه شیر را یارا نکند و یا قواعد بازی را بشکند.

7- چشم بگیرک

بچه‌ها یک نفر را به نام اوسا انتخاب می‌کنند. اوسا خطاب به آنها می‌گوید:

چشم بگیرک چه باله؟

یکی از بازیکنان جواب می‌دهد:

وقت گل اناره

اوسا می‌گوید:

چشمت بگیر که باله

ممکن است هیچ‌کدام از بازیکنان حرفی نزنند - آنگاه اوسا برای اینکه گرگ را معین کند از یک تا صد می‌شمارد یا ده - بیست - سی چهل می‌کند نمره صد به هر کس افتاد چشمش گرفته می‌شود. برای اینکه مبادا گرگ از زیر چشم ببیند بچه به او می‌گویند: بوات « بابات » چندبار نمک داره؟

گرگ می‌گوید: دوتا

بچه‌ها: هر دو بار نمک تو چیشات « چشمهایت »  اگر بازشون کنی.

آنگاه بازیکنان خود را در گوشه و کنار مخفی می‌کنند گرگ شروع می‌کند به پیدا کردن آنها - اولین نفری که گرفته شد به جای او گرگ می‌شود و بازی ادامه می‌یابد.

8- اَتَلْ مَتَلْ توتوله

این بازی مخصوص بچه‌هاست - بازیکنان دایره‌وار می‌نشینند و پاهایشان را از هر طرف به مرکز دایره دراز می‌کنند یک نفر بزرگتر در حالی که انگشتش را هر بار روی یکی از پاها می‌گذارد می‌خواند:

اتل متل توتوله

گاب حسن چه جوره؟8

نه شیر داره نه ِپسون. 9    

شیرش بردن گُُلِسون10

یه زن گرجی بسون11

اسمش بذار عمه قزی

دور قباش قرمزی

 َارّه ْ، بَّرهْ

یه پات بزن دره

آخرین کلمه به هر یک از پاها بیفتد آن پا از بازی خارج می‌شود تا آنکه یک پا بیشتر باقی نماند صاحب این پا برنده است آنگاه همه با هم دست می‌زنند و می‌خوانند:

آقا کجان ؟ تو بالاخونه

کفشش کجان ؟ تو آسونه12

عصاش کجان ؟ تو طاقچه

بی‌بی کجان ؟ تو باغچه

چی چی می‌چینه؟ آلوچه

خانم کجان؟ حموم‌شا

چی‌چی زائیده ؟ زنگوله‌پا

در این موقع همه بازیکنان با هم دم می‌‌گیرند: [70]

هازنگله – هازنگله

9- اُسُخونْ مهتاب Ossoxun - mahtab

این بازی فقط در شبهای مهتابی قابل اجراست بازیکنان از میان خود یک نفر به نام اوسا انتخاب می‌کنند اوسا ، اسخونی Ossoxuuni »استخوان » را به دست گرفته در برابر چشم بازیکنان تا مسافت ممکن به جلو پرتاب می‌کند آن وقت نفرات برای یافتن آن می‌دوند هر که ُاسخون را جُست سکوت می‌کند و بروز نمی‌دهد زیرا در غیر این صورت بازیکنان دیگر از او خواهند گریخت – یابنده اسخون یکی از بازیکنان را می‌گیرد و تا جایی که اوسا ایستاده بر کولش سوار می‌شود و بازی از نو آغاز می‌گردد.

10- کَلِه‌قندی Kalle Qandi

یکی از میان بازیکنان انتخاب شده دست خود را به دیوار می‌گذارد و خم می‌شود دیگران یک به یک بر پشت او می‌جهند و سعی می‌کنند تا هنگامی که این جمله را یه تمامی ادا نکرده‌اند از پشت او به زیر نیفتند:

کله قندی – یک – دو – سه

هر که قادر به گرفتن خود نشد و افتاد بازنده است و باید به


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بازیهای محلی شیراز

تحقیق درباره ی شگفت رایانه شیراز

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره ی شگفت رایانه شیراز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

پـروژه تحقیـق:

دبیـر مـربـوطـه:

جناب آقای هنرپیشه

تهیـه‌کننـده:

مسلم تمدن

میثم غلامزاده

محمد باقر قشقائی

نام کارآفرین :

مهدی عوض زاده

فهرست مطالب

عنوا ن صفحه بیوگرافی 4

عنوان طرح 6

حقوقی 7

نحوه‌ی سرمایه‌گذاری 8

حقیقی 9

رفتار مدیر شرکت با کارکنان 10

نظر کارمندان شرکت نسبت به مدیر 10

حقوق افراد شرکت 12

هزینه‌ی مصرفی شرکت 13

چگونگی تبلیغات شرکت 15

گزارشی از کار شرکت 16بیوگرافی :

مهدی عوض پور متولد سال 1368 صادره از شیراز و میزان تحصیلات دیپلم فنی هستم و چون علاقه‌ی زیادی به تراشکاری داشتم توانستم بعد از گرفتن دیپلم در جایی مشغول به کار شوم . من بعد از گرفتن دیپلم با کمک پدرم که بازنشسته هستند توانستیم جایی را اجاره کنیم و در آن مشغول به کار شویم. من از ایجاد این کارگاه برای زندگی خانواده و جامعه و افراد جوان که به کار نیازمند بودند از ثروت پدرم تا حدودی استفاده کردم تا توانستم این کارگاه را ایجاد کنم. من تا آنجائی که امکان دارد سعی می‌کنم از توانایی خودم استفاده کنم و در مواقع ضروری از پدر و دوستان کمک می‌گیرم، و یکی از خصلتهای من این است که همیشه از آدم‌های پول‌دار و آدم‌هایی که در کارشان نظم و برنامه ریزی دارند سرمشق بگیرم . و یکی از کسانی که سرمشق من در کارهایم بود پدرم هستند.

من سعی می‌کنم در برابر مشکلات ناامید نشوم و در برابر مشکلات صبر و استقامت داشته باشم و از پدر و دوستان و خانواده‌ام کمک می‌گیرم و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی شگفت رایانه شیراز

تحقیق و بررسی در مورد حافظ شیراز 10ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد حافظ شیراز 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

حافظ شیرازی

خواجه شمس الدین محمد حافظ به سال 792 هجری قمری در شیراز که خاک عنبر آمیزش عشق می رویاند وباغهای سرو سر به فلک کشیده اش صاحبدلان را درس ایستادگی و آزادگی می داد، دیده به جهان گشود. پدرش کمال الدین از مردم تویسرکان یا بهاءالدین از اهالی کوپایه اصفهان و مادرش زنی با فضیلت از مردم کازرون بود. در دوران جوانی پدرش ملاءعلی جایگاه قدس قدسیان عروج فرمود و سه فرزند و همسر خویش را تنها گذاشت . برادران بر اثر فشار تنگدستی هر یک به دیاری رفتند و محمد با مادر تنهای تنها با بیم و هراس به آینده ای که داشتند می اندیشیدند تا اینکه مادر محمد فرزند کوچک خود را که آن روز از اداره اش ناتوان بود ، امور تربیت و تحصیلش را به آشنایی از اهل راز سپرد، از این زمان فراگیری را در کنار کار و کسب آغاز کرد محمد پس از گذشت زمانی کوتاه خود کوشید کاری مستقل اختیار کند راه زندگی را به تنهایی بپیماید و با سختیها آشنا شود به همین جهت شاگردی دکان نانوایی را اختیار کرد و به شغل خمیر گیری مشغول شد، چون خمیرگیران را رسم بود که از نیمه شب برخیزند و خمیر نان صبحگاهی را فراهم آورند، این سنت برای محمد بسیار فرصت مناسبی بود که ساعات خاص سحرگاهی را درک کند وارفیوضت آن بهره مند گردد، که فرموده اند بیداری سحرگاهی مقدمه بیداری باطنی و بینش روحانی و حرکت ملکوتی و روشنایی معنوی او گردید ، که خود پس از طی مراتب معنوی فرموده است:

«هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود»

رفتن به مکتب

در همان ایام که به خمیرگیری در دکان نانوایی اشتغال داشت رفت و آمد مکتب خانه ای که در جنب محل کسب او بود نظرش را به خود جلب نمود مصمم شد که در کنار دیگران به فراگیری مقدمات علوم رسمی بپردازد . به امید لطف و عنایت الهی به مکتب رفت و شروع به تحصیل علم نمود، از آنروز درآمد روزانه اش را که از خمیرگیری کسب می کرد به چهار قسمت تقسیم نمود ، قسمتی برای معاش مادر، قسمتی برای معلم ، قسمتی برای خود و قسمتی برای فقراء اختصاص داد. در همین ایام نیز قرآن را به خوبی فرا گرفت.

اعتکاف در بقعه بابا کوهی

محمد در رفت و آمد به مکتب متوجه شده بود که در جنب مکتب خانه جوانی دارای ذوق ادبی و قریحه شاعری به بزازی مشغول است ، او می دید که گاهی جوانان شاعر پیشه و ادب دوست در همان مغازه بزازی مجلس شعر و ادب بر پا می دارند ، محمد نیز گاهی به جمع آنان می رفت و شعر سرودن را می آموخت.

این گونه محافل را که هنوز هم در گوشه و کنار شهرها دیده می شود راه و رسم چنین است که سروده های شرکت کنندگان را مورد تشویق و تایید قرار داده ، در بعضی مواقع هم ایرادهای آن را می شمارند و به اصطلاح نکاتی را که شاعر به آن توجه نداشته می پردازند. یک روز محمد سروده خویش را در محفل شاعرانه ای که شرکت می نمود خواند ، حضار پی در پی به خورده گیری پرداختند به حدی با ناراحتی محمد مواجه شدند، عاقبت محمد با گرفتگی محل را ترک گفته با خاطره ای افسرده ، دلی گرفته راه بقعه بابا کوهی را در پیش گرفت . ساعتی در روضه مبارکه آن عارف کامل به راز و نیاز پرداخت ، در همان تضرع و زاری بود که ملهم شدار بعینی در جوار تربت مطهر و مشهد معطر هادی راهی که کاملی واصل بوده استنگاه دارد. از آن پس شبها را در چاهی که به چاه مرتاض علیشاه معروف است یکه و تنها به راز و نیاز به در گاه حضرت بی نیاز مشغول شد. عاقبت نیز دعای آن سوخته دل به هدف اجابت رسید و شاهد مقصود روی نمود. در یکی از شبهای خلوت و عزلت که به حال تضرع و ابتهال به درگاه حضرت ذوالجلال به خواب رفته بود در رویا شاهسواری را دید که از فعل مرکب او تا پایه عرش نور، ارتفاع می گیرد و به شمس الدین محمد می فرماید : « برخیز که مراد تو را دادیم» در این حال لقمه نورانی از دهان مبارک در آورده به دهان شمس الدین محمد گذارده ، می فرماید: « ابواب علوم بر تو گشاده گشت و در فصاحت و بلاغت نادره زمان شدی». شمس الدین محمد خود می گوید : هرگز لقمه ای به این گوارایی و لذت نخورده بودم در آن وقت آن رادمرد مه چون خورشید تابان بود خواست غائب شود، من پیش دویدم تا احوال از او معلوم نمایم که پیر روشن ضمیری به نظرم آمد و از او استفسار نمودم که این بزرگوار که بود و نام مبارکش چیست؟ فرمود،نمی دانی؟ حضرتش ساقی شراب طهور است . همان بزرگواری که پیامبر خدا در شانش فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها». شمس الدین محمد می فرماید: در این اثنا خواستم سر در قدمش نهم و جان نثار مقدمش نمایم که صدای مؤذن هنگام سحر به گوشم رسید و از خواب بیدار شدم ، باطن خود را از برکت آن بزرگوار متجلی یافتم در آن سفیده صبح دلم در موج آمد و این غزل را سرودم:

« دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند»

فردای آن روز به شهر بازگشت ، یاران بر حسب معمول از او شعر خواستند و شمس الدین محمد این غزل را برای آنها خواند ، چون تمام شد گفتند: تاکنون هیچ کس از شعرا به این خوبی شعر نساخته ، چطور از تو قبول کنیم؟ پاسخ داد غزلی مطرح سازید تا من هم بسازم، طرح کردند و شمس الدین محمد ساخت و بسیار خوب شد ، باز هم مطرح نمودند، باز هم گفت که بهتر از آن نبود ، خواجه می فرماید در این موقع پیوسته آیه مبارکه «إنَ اللهَ علی کُل شی ءٍ قدیر» به یادم می آمد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد حافظ شیراز 10ص

پروژه تاریخچه باغ ارم شیراز (word)

اختصاصی از کوشا فایل پروژه تاریخچه باغ ارم شیراز (word) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه تاریخچه باغ ارم شیراز (word)


پروژه تاریخچه باغ ارم شیراز (word)

باغ ارم شیراز به طور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گورکانیان وجود داشته و با توجه به اینکه سیستم فئودالی به طور کامل بر جامعه آن دوره حاکم بوده  بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم که باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حکام وقت بوده‌اند. ‌احتمال می‌رود اتابک قراچه که از طرف سنجر سلجوقی به حکومت فارس منصوب بوده  دستور احداث این باغ را داده باشد.

بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو که احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالکیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال 742 ه.ق  جلوس نموده و در سال 757 ه.ق کشته شد. پس از انقراض سلسله آل اینجو به وسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالکیت سلاطین آل مظفر در آمده  و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان که به دست گورکانیان کشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شکوه بوده است. از عصر صفویه به بعد،  باغ ارم در نوشته‌های جهانگردان، آباد و باشکوه توصیف شده است. در عهد کریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالکیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغ های شیراز مرمت گردیده است.

 از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بود. خاندان جانی خان قشقایی که از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمانروایی می‌کردند، مدت مدیدی این باغ را در اختیار داشته و از آنجا به عنوان مقر فرمانفرمایی خود در شهر شیراز استفاده می‌کرده‌اند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی باشکوه در این باغ بنا نهادند. در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی که مالکین سابق باغ ارم بوده‌اند در گوشه‌ای از این باغ به خاک سپرده شده‌اند که در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملک شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ کرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملک در سال 1311 ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمت های ناتمام به وسیله ابوالقاسم خان نصیرالملک، مالک این باغ اتمام یافته است.

در آن زمان توصیفی توسط فرصت‌الدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده که به شرح زیر می‌باشد: "... بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال ...، سروهایش سر به افلاک کشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری که به واسطه دو ستون قوی پیکر برپاست و ارسی‌ها، گوشواره‌ها و اتاق ها و رواق های دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزه‌های اطراف جویش چون خط بر گرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده  سپس مرحوم حاجی نصیرالملک خریده و حکم به بنیاد عمارات مذکور داده. حاجی محمد حسن معمار... آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزوده‌اند. آن نیز هوایش معطر است...، خلوتی دیگر دارد که نارنجستانش نام نهاده‌اند. باربند و کوشکی هم برای آن قرار داده‌اند."

دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: "... برای مدت لااقل 75 سال این عمارت در تصاحب خان‌ها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مرکزی باغ به شمار می‌رود. در این موقع دیواری در وسط باغ احداث کردند و بدین ترتیب باغ به دو قسمت تقسیم گردید. باغ ارم محبوبیت فراوان خود را مدیون درختان مرکبات و خیابان طویلی است که در دو طرف آن سروهای باشکوه غرس گردیده و ساختمان جالب توجهی که شاهد مهمان ‌نوازی بی دریغ ایل قشقایی بوده است. هرچند سال یک بار مقداری از درختان مرکبات بر اثر سرمای سخت از بین می‌روند درحالی که سروها در عرض پنجاه سال اخیر همچنان جذابیت خود را حفظ کرده‌اند ... ." در تهیه طرح باغ، محور طولانی آن مشخص گردیده است. امروز کوشک اصلی، هسته مرکزی این باغ  و جالب‌توجه ‌ترین جنبه آن را تشکیل می‌دهد. اطاق های طبقه زیرین تقریباً زیرزمین است و تالار مرکزی آن را برای استراحت در روزهای گرم تابستان در نظر گرفته‌اند


دانلود با لینک مستقیم


پروژه تاریخچه باغ ارم شیراز (word)