فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:17
فهرست مطالب :
چکیده مقاله
واژههای کلیدی
مقدمه:
آناتومی فساد:
انواع فساد اداری:
علل ظهور و گسترش فساد اداری:
یافتههای یک بررسی میدانی:
پیامدهای فساد اداری:
نقد آثار مثبت فساد:
روشهای کنترل فساد اداری:
اقداماتی که تقاضای شهروندان رابرای خدمات آمیخته با فساد اداری کاهش میدهد:
اقداماتی که عرضه فساد اداری را از سوی کارکنان کاهش میدهد:
روشهایی که عرضه و تقاضای فساد را باهم کاهش میدهد:
نتایج یک بررسی میدانی:
جغرافیای فساد(یک بررسی تطبیقی)
منابع و مأخد
منابع لاتین
چکیده مقاله:
در این تحقیق، فساد اداری در مفهوم کلان خود به مجموعه رفتارهای آن دسته از کارکنان بخش عمومی اطلاق میشود که در جهت تامین خواستههای فردی خود، عرف و قوانین پذیرفته شده را نادیده میگیرند. بنابراین فساد اداری طیف گستردهای از رفتارها را شامل میشود. بدنه اصلی این تحقیق حاصل بررسی گسترده منابع موجود در این زمینه بوده و نیز نتایج تحقیقات میدانی نگارنده که در سال جاری انجام پذیرفته در زمینه مهمترین علل و مؤثرترین روشهای کنترل فساد اداری ارائه شده است. در پایان نیز براساس مدل عرضه و تقاضای فساد، روشهایی به منظور کنترل این پدیده ارائه شده است.
واژههای کلیدی
فساد اداری، آناتومی فساد، انواع فساد اداری، علل ظهور و گسترش فساد اداری، شرایط اساسی برای ظهور فساد اداری، ریشههای اصلی فساد اداری، عوامل تسهیل کننده فساد اداری، پیامدهای فساد اداری، روشهای کنترل فساد اداری و جغرافیایی فساد اداری.
مقدمه:
فساد مسألهای است که در تمام ادوار گریبانگر دستگاهها و سازمانها بوده و هسته ندیشه بسیاری از دانشمندان و متفکران سیاسی را تشکیل میداده است. فساد اداری نیز به عنوان یکی از عمومیترین اشکال فساد پدیدهای است که مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و با این ویژگی نه به زمان خاصی تعلق دارد و نه مربوط به جامعه خاصی میشود.
در واقع میتوان گفت فساد اداری پدیدهای همزاد حکومتا ست. یعنی از زمانی که فعالیتهای بشر شکل سازمان یافته ومنسجمی به خود گرفت از همان زمان فساد اداری نیز همچون جزء لاینفکی از متن سازمان ظهور کرده است.بنابراین میتوان فساد را فرزند ناخواسته سازمان تلقی کرد که درنتیجه تعاملات گوناگون در درون سازمان و نیز به مناسب تعامل میان سازمان و محیط آن به وجود آمده است.
فساد اداری بخش از مجموعه مسایلی است که سازمانها در دوره عمر خود به ناگزیر آن را تجربه میکنند. این مجموعه مسایل به معظلاتی اشاره دار دکه به طور عمده ریشههای آن در خارج از سازمان قرار داشته ولی آثار آن سازمانها را متأثر میسازد. این معضلات به عنوان چالشهایی که همواره پیش روی مدیران هستند تلقی میشوند که به دلیل عدم کنترل سازمان بر علل پیدایی آنها، طبیعتاً کنترل آنها نیز بسیار دشوار است؛ به عنوان مثال فساد اداری تا حد زیادی از نظامهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تأثیر میپذیرد؛برای مثال بالا بودن نرخ بیکاری، میزان سلطه روابط غیر رسمی و سنتی بر ارتباطات میان افراد، میزان بلوغ نظام سیاسی و… برحجم فساد اداری یک جامعه تاثیر مستقیم میگذارد از طرفی فساد اداری به طور مستقیم بر کارایی نظام اداری، مشروعیت نظام سیاسی و مطلوبیت نظام فرهنگی واجتماعی اثرات نابهنجاری خواهد گذارد که این تعامل باعث ایجاد دوری باطل ومارپیچی نزولی میشود که در نهایت جامعه رابه افول خواهد کشاند؛ از این رو باید با پدیدههایی از جنس فساد اداری که ریشه در زمینههای گوناگونی دارند، بان گرشی سیستمی روبهرو شد و به تدوین راهحلهای جامع اندیشید. در این تحقیق نیز سعی شده است با چنین نگرشی به موضوع نگریسته شود و این رویکرد در تمامی مراحل تحقیق رعایت شده است.
آناتومی فساد:
فساد تا جایی که به سازمان و فرآیندهای سازمانی مربوط میشود، به اجزای سهگانه سیاسی، قانونی و اداری قابل تقسیم است.
1 ـ فساد سیاسی: بنا به تعریفی کلی، فساد سیاسی عبارتست از سوء استفاده از قدرت سیاسی در جهتا هداف شخصی و نامشروع (آقا بخشی، 1496، ص 199.) اصولاً فساد سیاسی و قدرت همزاد یکدیگرند، یعنی تا زمانی که قدرت وجود نداشته باشد از فساد سیاسی هم اثری نخواهد بود. همانگونه که روسو اعلام میدارد: فساد سیاسی نتیجه حتمی کشمکش و تلاش بر سر کسب قدرت است.( زاهدی، دوره اول، شماره دوم، ص 237)
2 ـ فساد قانونی: منظور از فساد قانونی، وضع قوانین تبعیضآمیز به نفع سیاستمداران قدرتمند و طبقات مورد لطف حکومتا ست. این نوع رفتار که دراصطلاح به آن فساد قانونی اطلاق میشود این باور عمومی را که فساد فقط شامل اعمالی میشود که مغیر با قانون باش درا رد میکند. برای مثال قوانینی که بدون هیچگونه توجیه اقتصادی و یا اجتماعی انحصار خرید، فروش یا تولید یک محصول را به یک فرد یا گروه از افراد اختصاص میدهند، نمونههایی از این نوع فساد است. (حبیبی، 1375، ص 14)
3 ـ فساد اداری: صاحبنظران به مقتضای زاویهای که برای نگریستن به این پدیده انتخاب کردهاند تعریف مختلف و بعضاً مشابهی از فساد اداری ارائه نمودهاند؛ به عنوان نمونه جیمز اسکات معتقد است فساد اداری به رفتاری اطلاق میشود که ضمن آن فرد به دلیل تحقق منافع خصوصی خود و دستیابی به رفاه بیشتر و یا موقعیت بهتر خارج از چارچوب رسمی وظایف یک نقش دولتی عمل میکند. (P.4,1972,C.ssott) تعریفی که نسبت به سایرتعاریف ترجیح داده میشود تعریفی استکه از سوی ساموئل هانتینگتن ارائه شده است که در اینجا با اندکی اصلاح و بهبود آورده میشود وی معتقد است: فساد اداری به مجموعهی رفتارهای آن دسته از کارکنان بخش عمومی اطلاق میشود که در جهت منافع غیر سازمانی، ضوابط و عرف پذیرفته شده رانادیده میگیرند (هانتینگتون، 1370، ص ص 91 ـ 90) (کلیتگارد، 1375، ص 35). به عبارت دیگر فساد ابزاری نامشروع برای برآوردن تقاضاهای نامشروع از نظام اداری است. چنانچه بخواهیم فساد را در قالب یک معادله ارائه دهیم این معادله بدین صورت خواهد بود:
فساد= انحصار+ قدرت پنهانکار ـ پاسخگویی و شفافیت.
انواع فساد اداری:
فساد اداری به وضعیتی در نظام اداری گفته میشود که در اثر تخلفات مکرر و مستمر کارکنان به وجود میآید و جنبهای فراگیر دارد که در نهایت آن را از کارایی و اثربخشی مورد انتظار باز میدارد. این تخلفات که مجموعاً به فساد اداری منجر میشود انواع گوناگونی دارند که رایجترین آنها عبارتند از:
1 ـ فساد مالی که خود به چندین نوع تقسیم میشود:
ـ ارتشاء؛
ـ اختلاش؛
ـ فساد در خریدهای دولتی از بخش خصوصی؛
ـ فساد در قراردادهای مقاطعه کاری دولت با پیمانکاران؛
ـ فساد مالیاتی؛
2 ـ استفاده شخصی از اموال دولتی؛
3 ـ کمکاری، گزارش مأموریت کاذب، صرف وقت در اداره برای انجام کارهایی به غیر از وظیفه اصلی،
4 ـ سرقت اموال عمومی از سوی کارکنان؛
5 ـ اسراف و تبذیر؛
6 ـ ترجیح روابط بر ضوابط؛
7 ـ فساد در شناسایی و مبارزه با قانون شکنی؛ (تساهل و تسامح نسبت به فساد)
8 ـ فساد در ارایه کالا و خدمات دولتی؛
9 ـ فساد در صدور مجوز برای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی؛
10 ـ فساد استخدامی: (عدم رعایت ضوابط و معیارهای شایستگی در گزینش، انتخاب و ارتقای افراد در سازمان.)
نام کتاب : شیوه سخنرانی مؤثر و فن بیان
نویسنده : ایرج هاشمی
زبان کتاب : پارسی
تعداد صفحه : 26
قالب کتاب : PDF
حجم فایل : 197 Kb
توضیحات : اعتراف هزاران نفر درباره سخنرانی چنین بوده است : موقعی که از من خواسته می شود سخنرانی کنم چنان دست و پایم را گم می کنم و دچار ترس می شوم که قادر نیستم درست فکر کنم، درست حواسم را جمع کنم و درست به یاد بیاورم که میخواستم چه بگویم. من می خواهم اعتماد به نفس داشته باشم و بتوانم در حالی که جلوی جمع ایستاده ام، فکر کنم. می خواهم افکارم نظم منطقی داشته باشد و می خواهم حرف هایم را خیلی روشن و به طریقی که افراد را کاملاً متقاعد کند، در جلو جمع بیان کنم. شما خود را در این باره چگونه ارزیابی می کنید. آیا مایلید که این هنر را در خود ایجاد کنید یا توسعه دهید؟ آیا مایلید ضعفهای احتمالی خود را در این مورد کشف و برطرف نمایید ؟ اگر چنین است این نوشتار به همین منظور تدارک دیده شده و شما را در این امر یاری خواهد داد.
فرمت فایل : Text(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:96
چکیده:
هدف ازانجام این پژوهش مشخص کردن تأثیرمشاوره گروهی به شیوه مراجع
محوری درتغییرخودپنداره نوجوانان بزهکاراست. پژوهشگربه دنبال رد یا تأیید
فرضیه به این شرح می باشد:
فرضیه اول : مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییرخودپنداره نوجوانان
بزهکاراست.
فرضیه دوم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه مراجع
محوری وسطح سواد رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه مراجع
محوری ودرآمد رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه مراجع
محوری وسن رابطه وجود دارد.
فرضیه پنجم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه مراجع
محوری وطلاق والدین رابطه وجود دارد.
این پژوهش آزمایشی است وجامعه آماری آن کلیه نوجوانان بزهکار هستند که درکانون اصلاح وتربیت استان بوشهر نگه داری می شوند از۱۶ نوجوان بزهکاری که دراین مرکز حضورداشتند ۸ نفربه عنوان گروه شاهد و۸ نفر آزمایش تقسیم شدند. ابتدا پیش آزمون برای هردوگروه اجرا شد وبعد ازاجرای پیش آزمون اعضای گروه
آزمایش در۷ جلسه وبه مدت ۶۰ دقیقه مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری انجام شد وسپس پس آزمون برای هردوگروه اجرا شد. ابزار اندازه گیری دراین تحقیق پرسشنامه خودپنداره راجرزبود.داده های حاصل بوسیله آزمون t مستقل وضریب همبستگی پیرسون واسپیرمن براون مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت.نتایج واطلاعات بدست آمده نشان می دهد که بین دوگروه آزمایش وشاهد درعامل خودپنداره تفاوت معنا داری وجود دارد.
فهرست مطالب:
چکیده
فصل اول : کلیات طرح
مقدمه
بیان مسئله
سؤالات پژوهش
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها و اصطلاحات
تعریف عملیاتی خودپنداره
تعریف عملیاتی نوجوانی
بزهکار
اهمیت و ضرورت موضوع
اهداف تحقیق
هدف اصلی تحقیق
اهداف جزئی تحقیق
فرضیه های تحقیق
فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه تحقیق
نظریه های مراجع محوری
روان درمانی مراجع محوری
روان درمانی
اهداف مشاوره گروهی
فرآیند درمان و رابطه درمانی
تعاریف خودپنداره
شکل گیری خودپنداره
بزهکاری
نوجوان بزهکار کیست؟
علل و عوامل مؤثر در بزهکاری
علل و عوامل کلی بزهکاری
عوامل مؤثر در بزهکاری
نقش عوامل محیطی در بزهکاری
تحقیقات انجام شده در داخل کشور
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
فصل سوم : روش تحقیق
مقدمه
روش پژوهش
جامعه آماری
روش نمونه گیری
نمونه آماری
ابزار تحقیق
دستورالعمل اجرایی آزمون
روایی
پایایی
فرایند درمان
شرایط ایجاد رابطه
مراحل مشاوره گروهی مراجع محوری
روش های آماری تحلیل داده ها
فصل چهارم : یافته های تحقیق و تجزیه و تحلیل آن ها
بررسی ویژگی های جمعیت مورد مطالعه بر اساس آمار توصیفی
توزیع فراوانی آزمودنی ها برحسب سن آن ها
توزیع فراوانی آزمودنی ها برحسب میزان تحصیلات آن ها
توزیع فراوانی آزمودنی ها برحسب وضعیت طلاق در خانواده آن ها
توزیع فراوانی آزمودنی ها برحسب وضعیت اقتصادی خانواده آن ها
توزیع فراوانی آزمودنی های گروه آزمایش بر حسب خود پنداره آنها به تفکیک مرحله پیش و پس آزمون
تحلیل یافته ها بر اساس آمار استنباطی
فصل پنجم : بحث ، نتیجه گیری و پیشنهادات
خلاصه و نتیجه گیری
نتایج حاصل از آمار توصیفی
نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق
پیشنهادات
محدودیت های پژوهش
منابع و مآخذ
پیوست
پرسشنامه ها
منابع و مآخذ
احمدی،سید احمد(۱۳۷۱) روانشناختی نوجوانان و جوانان ، نشر ترمه
شفیع آبادی،عبدالله (۱۳۷۴) پویاییهای گروه و مشاوره گروهی ، انتشارات رشد
شفیع آبادی ، عبدالله (۱۳۷۵) راهنمایی و مشاوره کودک ، انتشارات سمت
شفیع آبادی ،عبدالله (۱۳۷۸) راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی (مفاهیم و کاربردها)
شفیع آبادی ،عبدالله (۱۳۸۰) روانشناختی رشد
شفیع آبادی ،عبدالله (۱۳۸۱) فنون و روشهای مشاوره
شفیع آبادی ،عبدالله (۱۳۸۰) مقدمات راهنمایی و مشاوره
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:42
فهرست مطالب:
(شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی) ۲
۱- «رئالیست» چیست؟ ۲
رئالیست و برون گرایی: ۲
یک مکتب عینی و غیرشخصی. ۸
قهرمانها و موضوع اثر رئالیستی. ۱۰
گام اول (آشنایی با نقش از طریق خواندن نمایشنامه) ۱۴
* اولین جلسة روخوانی نمایشنامه از دیدگاه استانیسلاوسکی. ۱۶
گام دوم تجزیه و تحلیل نمایشنامه ۲۸
«از آگاهی نه ناآگاهی.». ۳۵
گام سوم: ساخت شرایط برونی. ۳۷
چکیده:
(شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی)
1- «رئالیست» چیست؟
نام رئالیسم و قواعد مکتب آن را نخست «شانفلوری» در اولین نوشته های خود بتاریخ 1843 به میان آورد. در «مانیفست رئالیسم» چنین نوشت: «عنوان «رئالیست» به من نسبت داده میشود، همانطور که عنوان «رومانتیک» را به نویسندگان و شاعران سال1830 اطلاق می کنند.»
رئالیست و برون گرایی:
رئالیسم در درجه اول بصورت مشف و بیان واقعیتی می شود که رومانتیسم یا توجهی به آن نداشت و یا آن را مسخ می کرد. در این دوران سلطه علم و فلسفه اثباتی رمان نمی تواند وجود خود ار توجیه کند مگر با کنار گذاشتن وهم و خیال و توسل به مشاهده. فلوبر می گوید: «رمان باید همان روش علم را برای خود برگزیند.» و تن می گوید: «امروز از زرمان انتقاد و از انتقاد تا رمان فاصله زیادی نیست. هر دو تحقیق و مطالعه ای در باره انسان هستند.» همه آن چیزهایی که در رومانتیسم، چیزی غیرواقعی را جایگزین واقعیت می کرد: (از قبیل ماوراءالطبیعه، فانتزی، رؤیا، افسانه، جهان فرشتگان، جادو و اشباح) حق ورود به قلمرو رئالیسم ندارند.
البته توجه به سرزمین های دیگر و به زمان های دیگر (سفر در مکان و سفر در زمان) که از مشخصات رومانتیسم بود، هیچکدام از ادبیات رئالیستی حذف نشده اند. اما جای خیالبافی در باره سرزمین های دوردست را سفر واقعی و مشاهده آن سرزمین ها گرفته است: فلوبر پیش از نوشتن «سالامبو» به «تونس» سفر می کند و طبعاً چون سفر در داخل هر کشور آسانتر از سفر به کشورهای دوردست است رمان های نویسندگان رئالیست بیشتر شرح و تحلیل شهرها و محله های سرزمین خودشان را در بر دارد. (بعنوان مثال: استکهلم در آثار استریندبرگ، نورماندی در آثار فلوبر و موپاسان، «بری» در آثار ژرژساند، «سیسیل» در آثار ورگا و رومانی در آثار امینسکو جای مهمی را اشغال کرده اند.
تاریخ نیز الهام بخش آثار رئالیستی متعددی است. از سالامبوی فلوبر گرفته تا رمان های «هنریک سینکویچ» که لهستان بین سالهای 1648 و 1672 را بازسازی می کند. اما رمان نویس رئالیست تاریخ را هم زمینه ای برای آگاهی های دقیق تلقی می کند نه سرچشمه ای برای خیالبافی. از اینرو گذشته ای که در آثار رئالیستی مطرح می شود بیشتر گذشته نزدیک جامعه ای است که خود نویسنده متعلق به آن است. شانفلوری در سال 1872 رئالیسم را چنین تعریف می کند: «انسان امروز، در تمدن جدید.» و در سال 1887 موپاسان صورت دیگری از این تعریف را می آورد: «کشف و ارائه آنچه انسان معاصر واقعاً هست.» خلاصه اینکه نبوغ نویسنده رئالیست در خیالبافی و آفریدن نیست، بلکه در مشاهده و دیدن است.
نمی توان رومانتیسم و رئالیسم را بعنوان دو مکتب «غیرواقعی» و «واقعی» در برابر هم قرار داد. رومانتیسم جهان محسوس را کشف کرده است و در واقع، سرآغازی برای رئالیسم است. اما رومانتیسم وقتیکه واقعیت را در بر می گیرد، با شتاب و با ذهنیت به آن می پردازد. رئالیسم همان جایگزین رومانتیسم
می شود که تجزیه و تحلیل جای ترکیب را می گیرد و کشف و جستجوی دقیق جانشین الهام یکپارچه می شود. رئالیسم طرفدار تشریح جزئیات است. وقتی بالزاک می نویسد: «تنها تشریح جزئیات می تواند به آثاری که با بی دقتی «رمان» خوانده شده اند ارزش لازم را بدهد.» و وقتی «استاندال» از «حادثه کوچک واقعی» حرف می زند در واقع هر دو از رئالیسم خبر می دهند.
«واترلو»ی هوگو در «بینوایان» رومانتیک است و واترلوی «استاندال» در «صومعه پارم» رئالیستی است.
این طرفداری از آگاهی عینی و دقیق که بر رئالیسم غربی حکمفرماست زائیده شرایط فکری و اجتماعی خاصی است. عصر، عصر علم و فن است. همه متفکران بزرگ زمان می کوشند به روش آگاهی و روش عمل دقیقی دست یابند: شناختن دنیا برای تغییر دادن آن. در باره این شناخت و نتیجه این آگاهی ها هم به هیچوجه خیالبافی و پناه بردن به عالم رؤیا جایز نیست. علوم، روشهای دقیق خود را دارند. و قوانینی که در زمینه واقعیت بدست آمده است – از قبیل مفید بودن، تحول، انتخاب طبیعی و مبارزه طبقاتی – در عین حال که بما امکان عمل در باره دنیا می دهند، ما را از اینکه در خارج از حدود آن ها اقدام کنیم منع می کنند و به یک پذیرش عمقی مجبورمان می سازند.
این نیز درست نیست که بگوئیم عصر رئالیست بعد از دوران رمانتیک، بدبینی سرخورده ای است که بدنبال یک دوره امید و ایمان آمده است.
تیبوده منتقد و فیلسوف فرانسوی رمان رئالیستی را فرو نشستن یک هیجان می خواند. رئالیسم را نتیجه نوعی سرخوردگی می شمارند که بدنبال سال 1848 و زایل شدن رویاهای بزرگ حاصل شده است. البته شکی در این نیست که نوعی بدبینی رئالیستی وجود دارد. «رنان» می گوید که حقیقت اندوهبار است و «نیچه» حقیقت را مرگبار می خواند. رومانتیسم فرانسه با «نبوغ مسیحیت» اثر شاتوبریان آغاز می شود که بیانگر ایمان است اما پاسخ رئالیسم به این دوران، اثر انتقادی «تاریخ منابع مسیحیت» اثر «رنان» است که بر شک و تردید مبتنی است. در برابر خوشبینی سیاسی ویکتور هوگو و لامارتین، نهیلیسم اجتماعی «فلوبر» و دیگران به میان می آید. اما عکس قضیه هم می تواند صادق باشد. آیا رومانتیسم در موارد متعددی حاکی از نومیدی و سرخوردگی نیست؟ از نظر داستایوفسکی انسان رومانتیک کسی که بر باطل بودن ارزشهای قرن هیجدهم پی برده است، ارزشهایی که در آن قرن، بر ضد ارزشهای سنتی کلاسیک علم شده بود. بنظر داستایوسکی رسالت قرن او این است که با ایمان (مذهبی و اجتماعی) نوساخته ای با اندوه فردی که بایرون و لرمانتوف بیانگر آنند مقابله کند.
ادبیات رئالیستی طبعاً موضوع خود را جامعه معاصر و ساخت وسائل آن قرار می دهد: یعنی چنین جامعه ای وجود دارد و اثر ادبی را مجبور می سازد که به بیان و تحلیل آن بپردازد. ادبیات رومانتیک ادبیات اشرافی و فردی بود، خوانندگان ثابت و مشخصی نداشت. اما در اواسط قرن نوزدهم جامعه همرنگی متشکل شد. بورژوازی بطور قاطع جای اشرافیت را گرفت و اداره نهضت صنعتی را بدست گرفت و هم این طبقه بود که کتاب می خرید و می خواند و موفقیت نمایشنامه ها را در تئاترها تضمین می کرد. دنیای معاصر زمینه آثار ادبی بود، اما طبعاً این آثار به لو دادن نقاط ضعف همن جامعه می پرداخت و ارزشهای جا افتاده آن را بباد انتقاد می گرفت. برجسته ترین آثار ادبی حاکی از مخالفت بودند. کینه نسبت به بورژوازی برای «فلوبر» و برادران «گنکور» دلیل زندگی است.
ایبسن، استریندبرگ، تورگینف و تولستوی در آثارشان بورژوازی عصر خود را متهم می کنند. یا بهتر بگوئیم خود بورژوازی است که نقاط ضعف خود را برملا می سازد. کتاب «سرمایه» و یا «سرگذشتهای یک شکارچی» را کارگران و زحمتکشان ننوشته اند. ادبیات اجتماعی، اصلاح طلب یا انقلابی، حاصل کار نویسندگان بورژوا است.
همچنین «رمان عامیانه» که در اواخر دوران رومانتیک ظهور کرده است: از قبیل پاروقی های «اوژن سو»، «هوگو»، «دیکنز»، «بالزاک»، از مردم و برای مردم حرف می زنند. و نیز برای بورژوازی عصرشان از مردم کوچه و بازار از اعماق اجتماع لندن و پاریس حرف می زنند و در واقع با کشف و شناساندن تیره روزی های موجود، بورژوازی را برابر مسئولیت خود قرار می دهند.
یک مکتب عینی و غیرشخصی
همانطور که گفته شد رومانتیسم یک مکتب «ذهنی» یا «درونی» است. یعنی خود نویسنده در جریان نوشته اش، مداخله می کند و به اثر خود جنبه شخصی و خصوصی می دهد.
و حال آنکه رئالیسم، چنانچه تا کنون بیان شد، مکتبی عینی یا «برونی» است و نویسنده رئالیست هنگام آفرینش اثر بیشتر تماشاگر است و افکار و احساسات خود را در جریان داستان ظاهر نمی سازد. رئالیسم می خواهد همه واقعیت را کشف کند اما در خواننده اش یک احساس را تولید کند که واقعیت است که ظاهر می شود. برای این منظور به هنری غیر شخصی متوسط می شود که نویسنده از آن کنار گذاشته شده است.
رمان نویس از تظاهر به حضور خود در اثر، از رازگوئی های احساساتی و از فلسفه بافی احتراز می کند. حتی از نمایاندن خود در اثر بعنوان نویسنده هم خودداری می کند.
باین ترتیب در رمان رئالیستی حتی روشی هم که در آثار بالزاک بکار می رفت متروک شده است. رمان نویس دیگر حق ندارد صدای خود را هم به صدای شخصیت های اثرش درآمیزد، در باره آنها قضاوت کند و یا سرنوشتشان را پیش بینی کند. اطلاعی که او در باره هر یک از قهرمانهایش دارد درست به اندازه ای است که شخصیتهای دیگر رمان هم می توانند داشته باشند. از این رو هرگز خود را بعنوان مشاهده گر ممتاز و مطلع عرضه نمی کند و در واقع کمدی بی اطلاعی را بازی می کند. گفتگوهای بین شخصیت ها بتدریج شرح ماجرا را می سازند و معمولاً صحنه ای که شرح داده می شود در همان لحظه روایت جریان می یابد.
اما این نکته روشن است که نویسنده نمی تواند بکلی وجود خود را در اثر پنهان نگهدارد. هرچند که افکار خود را از زبان قهرمان می گوید و در ساختن صحنه ها مجسم می سازد ولی شکی نیست که این افکار از آن اوست. همانطور که ماتریالیسم «خانواده روگون ماکار» بیان افکار امیل زولاست، «جبر تاریخی» جنگ و صلح نشان دهنده افکار تولستوی است و با این که دو اثر با سبک ناتورالیستی و رئالیستی نوشته شده اند و جنبه شخصی و درونی ندارند ولی افکار نویسندگانش از خلال آنها درست باندازه خوشبینی خیرخواهانه و ترحم آمیز ویکتور هوگو «بینوایان» آشکار است.
قهرمانها و موضوع اثر رئالیستی
نویسنده رئالیست به هیچوجه لزومی نمی بیند که فرد مشخص و غیرعادی و یا عجیبی را که با اشخاص معمولی فرق دارد بعنوان قهرمان داستان خود انتخاب کند. او قهرمان خود ار از میان مردم و از هر محیطی که بخواهد گزین می کند و این فرد در عین حال نماینده همنوعان خویش و وابسته به اجتماعی است که در آن زندگی می کند، این فرد ممکن است نمونه برجسته و مؤثر یک عده از مردم باشد ولی فردی مشخص و غیرعادی نیست. مثلاً وقتیکه نویسنده رئالیست می خواهد جنگ را موضوع کتاب خود قرار دهد هیچ شکی نیست که در انتخاب قهرمان، افسر جزء یا سرباز را بر فرمانده لشکر ترجیح می دهد، زیرا آن سرباز به میدان جنگ خیلی نزدیک تر و تأثیرات آن محیط در او خیلی بیشتر از فرمانده است.
و علت تمایل بارزی که رئالیست ها به افراد «کوچک و بی اهمیت» نشان
می دهند همین است. در مورد موضوع اثر نیز نویسنده رئالیست بهیچوجه خود را مجبور نمی بیند که مثل رومانتیک ها عشق را موضوع رمان قرار دهد. زیرا در نظر نویسنده رئالیست عشق نیز پدیده ای است مانند سایر پدیده های اجتماعی و هیچ رجحانی بر آنها ندارد. و چه بسا نویسنده رئالیست کتابی بنویسد که در آن کلمه ای از عشق وجود نداشته باشد و در عوض از مسائل دیگری بحث شود که اهمیت آنها خیلی بیشتر از عشق است. همچنین حوادث تصادفی دور از واقع و بی تناسب در آثار رئالیستی دیده نمی شود، مثلاً کسی به شنیدن یک نصیحت تغییر اخلاق و روحیه نمی دهد یا کسی از عشق دیگری نمی میرد. وحدت مصنوعی در آنها وجود ندارد بلکه وقایع آنها تعدادی حوادث عادی و چه بسا حقایق آشفته ای است که پشت سر هم اتفاق می افتد، ولی نویسنده رئالیست می کوشد که با استفاده از تأثیر محیط و اجتماع خارج و وضع روحی قهرمانان خود، روابط طبیعی را که در لابلای حوادث وجود دارد نشان دهد.
صحنه سازی در رئالیسم و رومانتیسم
صحنه سازی تشریح و تجسم محیطی که حادثه در آن اتفاق می افتد در آثار رومانتیک و رئالیستی با هم فرق بسیار دارد.
نویسنده رومانتیک وقتی که می خواهد صحنه داستان خود را نشان دهد کاری به واقعیت ندارد، بلکه آن صحنه را بنا به وضعیتی که به داستان خود داده است می سازد و کاری می کند که آن صحنه نیز در خواننده احساساتی مؤثر افتد نفوذ نوشته او را بیشتر سازد. ولی نویسنده رئالیست از تشریح صحنه ها بهیچوجه چنین خیالی ندارد، بلکه صحنه ها را بدین قصد تشریح می کند که خواننده از شناختن آن صحنه ها بیشتر با قهرمانان و وضع روحی آنها آشنا شود. یعنی او فقط در موردی به توصیف صحنه ها اقدام می کند که به آن احتیاج دارد. مثلاً بالزاک در آغاز کتاب «باباگوریو» به این سبب همه اطاقهای پانسیون «مادام ووکر» را با آن دقت توصیف می کند که نشان دهد آن پدر باعاطفه ای که همه ثروت خود را به پای دخترش ریخته بود، در چه مکانی زندگی می کرد و آن مکان چه تأثیری می توانست در روحیه آن پیرمرد داشته باشد. یا گوستاو فلوبر در «مادام بوواری» بدین منظور آن توضیح و تفصیل بیش از حد را در باره قصبه کوچک «I, Abbaye yanville» می دهد که بتواند نشان دهد مادام بوواری در آن قصبه تا چه اندازه دچار دلتنگی و خستگی می شده است. والا اگر این قسمت را زائد تصور کنند و از کتاب حذف نمایند، خواننده ای که این تشریح و توضیح مفصل را نخوانده باشد نمی تواند پی ببرد که چرا «اما» در اثنای گردش، میان بازوان «رودلف» می افتد. درنتیجه، این کار او را غیرعادی و دور از واقعیت تصور می کند و ارزش رئالیستی کتاب از نظر او پنهان می ماند.
همین کوشش ها برای تطبیق قهرمان ها و صحنه های کتاب با واقعیت است که حتی خود نویسندگان بزرگ را هم تحت تأثیر قرار می دهد، تا آنجا که وقتی «ژول ساندو» در باره مرگ خواهر خود با بالزاک سخن می گوید، نویسنده بزرگ ناگهان در میان سخن ناتمام دوستش می دود و می گوید: «همه این چیزها میگذرد… باید به واقعیت پرداخت. راستی بگو ببینم، «اوژنی گرانده» را به که باید شوهر داد؟»
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:115
مقدمه:
در مقوله هنرشناسی اولین سوالی که مطرح می شود این است که هنر چیست ؟!
البته مسلم است که نمی توان تعریف مانع و جامعی که دربرگیرنده تمامیت این واژه باشد ارائه نمود و علت اصلی عدم توانمندی ، همان تنوع و تکثری است که در سرتاسر این واژه سایه افکنده است. تنوع سلیقه ها و تکثر نظرها و عقاید از سویی و رفع نیازهای مادی و معنوی از سوی دیگر باعث گردید که هنر در قالبها، گونه ها ، شیوه ها و سبک های بیشماری به منحصه ی ظهور برسد که هرکدام به گونه ای ، دربرگیرنده بخشی از آمالها ، آرزوها و گاهاً خواسته های درونی خالقان و آفرینندگان آن می باشد.
با تکامل اندیشه های اجتماعی ـ زیستی انسان ، هنر نیز به رشد بالنده ای دست یافت که توانست خود را به تدریج از دیواره غارها بیرون کشد و در فضایی قرار گیرد که جنبه کاربردی تری را از خود به نمایش می گذاشت .
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
تقدیر و سپاس الف
پیشـگفتار ب
فصل اول
بخش اول : مقدمه 1
بخش دوم : واژه شناسی 4
بخش سوم : تاریخچه 6
فصل دوم
بخش اول : مواد اولیه ساخت قلمدان 10
بخش دوم : کاغذ و کاغذ گری 13
فصل سوم
ساخت قلمدان 18
بخش اول : شیوه های سنتی ساخت قلمدان 19
بخش دوم : ساخت و سازهای ابتکاری 26
فصل چهارم
تزئینات قلمدان 34
بخش اول : مراحل قبل از نقش آفرینی 36
الف- آماده سازی سطح قلمدان (بوم سازی) 36
ب- رنگ و رنگ سازی 41
بخش دوم : مراحل نقش آفرینی 48
انواع تزئین 50
شیوه های دیگر تزئین 73
بخش سوم : استادان مزین ساز 76
بخش چهارم : مراحل بعد از نقش آفرینی 83
بخش پنجم : بازسازی و تعمیر قلمدان 88
فصل پنجم
تصاویر 93
حسن ختام 101
فهرست منابع 103