فرمت :Word
تعداد صفحات : 50
مقدمهای بر باس ISA
همراه با پیشرفت سیستمهای کامپیوتری و ظهور CPU های قویتر، باسهای ارتباطی اجزاء کامپیوتری نیز، دچار تغییر و تحول شدهاند. باس اولین کامپیوترهای IBM ، باس XT ی 8 بیتی بود. با ظهور CPU های 16 بیتی این باس جای خود را به باس AT یا ISA ی 16 بیتی با فرکانس کاری 8 مگاهرتز داد. ظهور CPU های 32 بیتی و کاربردهای سریع گرافیکی از یک طرف و مشکلات باس ISA از طرف دیگر، سازندگان کامپیوتر را بر آن داشت که به فکر ایجاد یک باس جدید و سریع باشند. بدین ترتیب باسهایی نظیر IBM Micro Channel و EISA معرفی شدند که 32 بیتی بودند. این باسها دارای سرعت بیشتری نسبت به ISA بودند و بسیاری از مشکلات آن را برطرف کرده بودند ولی باز دارای مشکلاتی بودند. مثلا IBM Micro Channel با ISA سازگار نبود و EISA دارای سازگاری الکترومغناطیسی خوبی نبود.
برای افزایش سرعت مخصوصا برای کارتهای گرافیکی یک روش این است که به جای اینکه کارتها از طریق اسلاتهای توسعه نظیر ISA به کامپیوتر وصل شوند بطور مستقیم به باس محلی کامپیوتر وصل گردند و بدین ترتیب چندین باس محلی بوجود آمد که از جمله مهمترین آنها میتوان به باس VESA یا VLBUS اشاره نمود. بوسیله این باس میتوان حداکثر 3 کارت را به باس محلی CPU وصل نمود.
با روی کار آمدن پردازنده پنتیوم و مشکلات موجود در گذرگاههای قبلی، شرکت اینتل به فکر طراحی یک باس استاندارد با سرعت و قدرت بالا افتاد. بدین ترتیب باس PCI معرفی گردید که برای دسترسی به اجزای جانبی با همان سرعت باس محلی طراحی شده است.
باس محلی CPU به دو باس به اسم front side bus و backside bus تقسیم شده است.باس backside یک کانال سریع و مستقیم بین CPU و حافظه کش (مرتبه دوم) را فراهم میکند.باس frontside از یک طرف حافظه سیستم را از طریق کنترلر حافظه به CPU وصل میکند و از طرف دیگر باسهای کامپیوتر نظیر PCI ، ISA و … را به CPU و حافظه سیستم وصل مینماید.در واقع این کار باعث گردیده است که وقتی CPU با حافظه کش کار میکند، وسایل جانبی دیگر بتوانند به حافظه سیستم دسترسی پیدا کنند.
در این پروژه سعی شده باس ISA به طور کامل مورد بررسی قرار گیرد که به ترتیب مطالب فصول 1و 2 را تشکیل می دهند. در این فصول به طور مفصل مشخصات الکترونیکی این باسها و نحوه ارتباط آنها با CPU بیان شده . امید که این پروژه بتواند در تفهیم مطالب مذکور مفید فایده قرار گیرد.
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 171 صفحه می باشد.
پرتو X از لحظه کشف به استفاده عملی گذاشته شد, و در طی چند سال اول بهبود در تکنیک و دستگاه به سرعت پیشرفت کرد. برعکس, اولتراسوند در تکامل پزشکیش بطور چشمگیری کند بوده است. تکنولوژی برای ایجاد اولتراسوند و اختصاصات امواج صوتی سالها بود که دانسته شده بود. اولین کوشش مهم برای استفاده عملی در جستجوی ناموفق برای کشتی غرق شده تیتانیک در اقیانوس اطلس شمالی در سال ۱۹۱۲ بکار رفت سایر کوششهای اولیه برای بکارگیری ماوراء صوت در تشخیص پزشکی به همان سرنوشت دچار شد. تکنیکها, بویژه تکنیکهای تصویرسازی, تا پژوهشهای گسترده نظامی در جنگ دوم بطور کافی بسط نداشت. سونار, Sonar (Sound Navigation And Ranging) اولین کاربرد مهم موفق بود. کاربردهای موفق پزشکی به فاصله کوتاهی پس از جنگ, در اواخر دهة ۱۹۴۰ و اوایل دهة ۱۹۵۰ شروع شد و پیشرفت پس از آن تند بود.
اختصاصات صوت
یک موج صوتی از این نظر شبیه پرتو X است که هر دو امواج منتقل کننده انرژی هستند. یک اختلاف مهمتر این است که پرتوهای X به سادگی از خلاء عبور میکنند درحالیکه صوت نیاز به محیطی برای انتقال دارد. سرعت صوت بستگی به طبیعت محیط دارد. یک روش مفید برای نمایش ماده (محیط) استفاده از ردیفهای ذرات کروی است, که نماینده اتمها یا ملکولها هستند که بوسیله فنرهای ریزی از هم جدا شده اند (شکل A 1-20). وقتی که اولین ذره جلو رانده میشود, فنر اتصالی را حرکت میدهد و می فشرد, به این ترتیب نیرویی به ذره مجاور وارد می آورد (شکل ۱-۲۰). این ایجاد یک واکنش زنجیره ای میکند ولی هر ذره کمی کمتر از همسایه خود حرکت میکند. کشش با فشاری که به فنر وارد میشود بین دو اولین ذره بیشترین است و بین هر دو تایی به طرف انتهای خط کمتر میشود. اگر نیروی راننده جهتش معکوس شود, ذرات نیز جهتشان معکوس میگردد. اگر نیرو مانند یک سنجی که به آن ضربه وارد شده است به جلو و عقب نوسان کند, ذرات نیز با نوسان به جلو و عقب پاسخ می دهند. ذرات در شعاع صوتی به همین ترتیب عمل میکنند, به این معنی که, آنها به جلو و عقب نوسان میکنند, ولی در طول یک مسافت کوتاه فقط چند میکرون در مایع و حتی از آن کمتر در جامد.
اگر چه هر ذره فقط چند میکرون حرکت میکند, از شکل ۱-۲۰ می توانید ببینید که اثر حرکت آنها از راه همسایگانشان در طول خیلی بیشتری منتقل میشود. در همان زمان, یا تقریباً همان زمانی که اولین ذره مسافت a را می پیماید, اثر حرکت به مسافت b منتقل میشود. سرعت صوت با سرعتی که نیرو از یک ملکول به دیگری منتقل میشود تعیین میگردد.
امواج طولی
ضربانات اولتراسوند در مایع به صورت امواج طولی منتقل میشود. اصطلاح «امواج طولی» یعنی اینکه حرکت ذرات محیط به موازات جهت انتشار موج است. ملکولهای مایع هدایت کننده به جلو و عقب حرکت میکنند و ایجاد نوارهای انقباض و انبساط (شکل ۲-۲۰) میکنند. جبهه موج در زمان ۱ در شکل ۲-۲۰, وقتی طبل لرزنده ماده مجاور را می فشارد آغاز میشود. یک نوار انبساط, در زمان ۲, وقتی که طبل جهتش معکوس میگردد, پیدا میشود. هر تکرار این حرکت جلو و عقب را یک سیکل (Cycle) یا دوره تناوب گویند و هر سیکل ایجاد یک موج جدید میکند. طول موج عبارت است از فاصله بین دو نوار انقباض, یا دو نوار انبساط, و بوسیلة علامت نشان داده میشود. وقتی که موج صوتی ایجاد شد, حرکت آن در جهت اولیه ادامه می یابد تا اینکه منعکس شود, منکسر شود یا جذب گردد. حرکت طبل لرزان که برحسب زمان رسم شده است, یک منحنی سینوسی را که در طرف چپ شکل ۲-۲۰ نشان داده شده است تشکیل میدهد. اولتراسوند, برحسب تعریف, فرکانسی بیش از ۲۰۰۰۰ سیکل بر ثانیه دارد. صوت قابل شنیدن فرکانسی بین ۱۵ و ۲۰۰۰۰ سیکل بر ثانیه دارد (فرکانس میانگین صدای مرد در حدود ۱۰۰ سیکل بر ثانیه و از آن زن در حدود ۲۰۰ سیکل بر ثانیه میباشد). شعاع صوتی که در تصویرسازی تشخیصی بکار می رود فرکانسی از ۰۰۰/۰۰۰/۱ تا ۰۰۰/۰۰۰/۲۰ سیکل بر ثانیه دارد. یک سیکل بر ثانیه را یک هرتس (Hertz) گویند. یک میلیون سیکل بر ثانیه یک مگاهرتس (مختصر شده آن (MHz) است. اصطلاح هرتس به افتخار فیزیکدان مشهور آلمانی Heinrich R.Hertz میباشد که در سال ۱۸۹۴ وفات یافت.
سرعت صوت
برای بافتهای بدن در محدودة اولتراسوند پزشکی, سرعت انتقال صوت مستقل از فرکانس میباشد و عمدتاً بستگی به ساختمان فیزیکی ماده ای دارد که از میان آن صوت عبور میکند. خواص مهم محیط منتقل کننده عبارتند از : (۱) قابلیت انقباض (compressibility) و (۲) چگالی (Density). جدول ۱-۲۰, سرعت صوت را در بعضی از مواد شناخته شده, از جمله چندین نوع بافت بدنی, نشان میدهد. مواد به ترتیب افزایش سرعت انتقال مرتب شده اند, و می توانید ببینید که صوت در گازها از همه کندتر, در مایعات با سرعت متوسط, و از همه تندتر در اجسام جامد حرکت میکند. ملاحظه کنید که تمام بافتهای بدن, جز استخوان, مانند مایعات رفتار میکنند و بنابراین همگی صوت را تقریباً با یک سرعت منتقل میکنند. یک سرعت ۱۵۴۰ متر بر ثانیه به عنوان میانگین برای بافتهای بدن بکار می رود.
قابلیت انقباض: سرعت صوت با قابلیت انقباض ماده منتقل کننده نسبت معکوس دارد, به این معنی که هرچه ماده کمتر قابل انقباض باشد, صوت در آن تندتر منتقل میشود. امواج صوتی در گازها آهسته حرکت میکنند زیرا ملکولها از هم دورند و به آسانی قابل انقباضند. آنها به گونه ای رفتار میکنند که گویی بوسیلة فنر سستی بهم بسته اند. یک ذره باید فاصله نسبتاً طویلی را بپیماید پیش از اینکه بوسیله یک همسایه تحت تأثیر قرار گیرد. مایعها و جامدها کمتر قابل انقباضند زیرا ملکولهایشان به یکدیگر نزدیکترند. آنها فقط نیاز به طی مسافت کوتاهی دارند تا در همسایه اگر گذارند, بنابراین مایعها و جامدها صوت را تندتر از گاز منتشر میکنند.
چگالی: مواد متراکم متمایلند که از ملکولهای حجیم درست شده باشند و این ملکولها اینرسی خیلی زیادی دارند. حرکت دادن آنها و یا ایستاندن آنها وقتی به حرکت درآمدند مشکل است. چون انتشار صوت شامل حرکت شروع و توقف ذره ای منظم میباشد, انتظار نداریم که یک ماده ای که از ملکولهای بزرگ (یعنی دارای جرم زیاد) تشکیل شده, مانند جیوه, صوت را با سرعت زیاد, مانند ماده ای که از ملکولهای کوچکتر درست شده, مانند آب, منتقل کند. جیوه ۹/۱۳ برابر متراکمتر از آب است, بنابراین ما انتظار داریم که آب صوت را خیلی سریعتر منتقل کند. با اینهمه, از جدول ۱-۲۰ می توانی ببینید که آب و جیوه صوت را تقریباً با سرعت مشابه منتقل میکنند. این تناقض ظاهری با قابلیت انقباض آب توجیه میشود که ۴/۱۳ برابر قابل انقباضتر از جیوه است. کاهش قابلیت انتقال صوت در جیوه به سبب جرم زیادتر آن تقریباً بطور کامل در اثر دست آورد به سبب انقباض پذیری کمتر جبران میشود. به عنوان یک قانون کلی, همین اصل بر تمام مایعات صادق است که, چگالی و انقباض پذیری بطور معکوس متناسبند. در نتیجه, تمام مایعات صوت را در یک محدوده نزدیک بهم منتقل میکنند.
ارتباط بین طول موج و سرعت موج به قرار زیر است. در محدوده فرکانس اولتراسوند, سرعت صوت در هر محیط بخصوصی ثابت است. وقتی فرکانس افزایش یابد, طول موج باید کاهش یابد. این موضوع در شکل ۳-۲۰ نشان داده شده است. در شکل A 3-20, لرزاننده فرکانس MHz 5/1 دارد. فرض می کنیم محیط آب باشد که صوت را با سرعت m/s 1540 منتقل میکند, طول موج خواهد بود:
(۱/sec) 1500000= m/sec 1540 و m 001/0 = بنابراین m 001/0 mm) 1) حداکثر طولی است که موج می تواند حرکت کند پیش از اینکه در زمان موجود موج جدید شروع شود. در شکل B 3-20, دو برابر شده و به MHz 3 رسیده است ولی موج با همان سرعت حرکت میکند, بنابراین طول موج نصف شده و به m 0005/0 (mm 5/0) رسیده است.
شدت (Inteneity)
شدت صوت, یا بلندی آن در محدوده قابل شنیدن, با طول نوسان ذرات منتقل کننده صوت تعیین میشود, هرچه بلندی با نوسان بیشتر باشد, صوت شدیدتر است. شکل ۴-۲۰ امواج طولی با شدت کم و زیاد با فرکانس طول موج و سرعت مساوی را نشان میدهد. در شعاع با شدت بالا نوارهای انقباضی فشرده ترند. هرچه لرزاننده محکمتر ضربه بخورد, انرژی بیشتری دریافت میکند و نوسانها پهن تر خواهند بود. این حرکات رفت و آمدی پهنتر به محیط هدایت کننده مجاور منتقل میشود و ایجاد شعاع شدیدتر میکند. شدتهای اولتراسونیک را برحسب وات (توان) بر سانتیمتر مربع بیان میکنند (ملاحظه کنید که این واحدها اختلاطی از SI و cgs می باشند, ولی بهرحال این روشی است که ما انجام می دهیم). بیان ریاضی که شدت را به سرعت ذره, سرعت موج, و چگالی محیط مربوط میکند نسبتاً پیچیده است و برای رادیولوژیستها اهمیت عملی ندارد, بنابراین ما سعی نمی کنیم که در اینجا آن را تشریح کنیم.
شدت نسبی صوت: شدت صوت را برحسب دسیبل (decibel) اندازه گیری میکنند. یک دسیبل یک واحد نسبی است و واحد مطلق نیست. تعریف ساده آن این است که یک دسیبل (dB) یک دهم بل (Bel) (B) است. یک بل مقایسه توان نسبی دو شعاع صوتی است که برحسب لگاریتم بر پایه ۱۰ بیان شده اند. برای کسانی که ممکن است لگاریتم را فراموش کرده باشند, بطور خلاصه آن را دوره می کنیم. از شماره ۱۰ شروع می کنیم و آن را به توانهای مختلف مثبت و منفی می رسانیم, و ما شماره هایی به شرح زیر بدست می آوریم: مثلاً, ۱۰ به توان چهار (۱۰۴) برابر ۱۰۰۰۰ میباشد. لگاریتم ۱۰۰۰۰ برابر ۴ است. ملاحظه کنید که در ستون وسط صفر وجود ندارد. لگاریتم صفر نامعین است. عدد ۱۰ به توان ۰ برابر ۱ است و نه ۰ که ممکن است در نظر اول بنظر آید.به تعریف خودمان از بل برگردیم. بل یک مقایسه لگاریتمی شدت نسبی دو شعاع صوتی است. جدول ۲-۲۰ ارتباطات بین بل, دسی بل, و شدت (یا توان) یک شعاع اولتراسونیک را خلاصه کرده است. ملاحظه کنید که افزایش شدت از ۱ به ۲ بل شدت را با ضریب ۱۰ افزایش میدهد. تعداد دسی بل با ضرب تعداد بل در ۱۰ بدست می آید. اگر شعاع اولتراسوند شدت اولیه cm2 / وات ۱۰ داشته باشد, و اکوی برگشتی ۰۰۱/۰ وات بر cm2 باشد, شدت نسبی خواهد بود:
dB 40- یا B 4- = 0001/0 log = log دسی بل یا علامت مثبت و یا علامت منفی دارد. علامت مثبت افزایش توان را نشان میدهد, در حالیکه دسی بل منفی نشانگر خسران توان است. اولتراسوند درحالیکه از بافت عبور میکند توان از دست میدهد, بنابراین در مثال بالا, شدت شعاع برگشتی نسبت به شعاع اولیه dB 40- است. جدول ۲-۲۰ یک ستون دسی بلهای منفی و درصد صوت باقیمانده در سطح دسیبل جدید را در شعاع نشان میدهد. در مثال ما, شدت اکوی برگشتی
(dB40-) فقط ۰۱/۰ % شدت ابتدایی است.
ترانسدوسرها (TRANSDUCERS)
یک ترانسدوسر وسیله ای است که می تواند یک نوع انرژی را به نوعی دیگر تبدیل کند. یک ترانسدوسر اولتراسونیک بکار می رود که علامت الکتریکی را به انرژی اولتراسونیک تبدیل کند, که بتواند به داخل بافت منتقل شود, و انرژی اولتراسونیک منعکس شونده از بدن را دوباره به علامت الکتریکی بدل نماید.
ترکیب کلی یک ترانسدوسر اولتراسونیک در شکل ۵-۲۰ نشان داده شده است. مهمترین جزء آن یک عنصر بلوری پیزوالکتریک (Piezoelectric) نازک (تقریباً mm 5/0) است که نزدیک سر ترانسدوسر قرار دارد. جلو و عقب بلور با یک لایه نازک هادی پوشیده شده است تا یک تماس خوبی را با دو الکترود که میدان الکتریکی تدارک میکنند تا بلور را تحت فشار درآورد تأمین کند. واژه «فشار» اشاره به تغییر شکل بلور دارد که وقتی ولتاژ به آن داده میشود ایجاد میگردد. سطحهای بلور با الکترودهایی از طلا یا نقره پوشش یافته. الکترود خارجی به زمین متصل است تا بیمار را از شوک الکتریکی محافظت کند و سطح خارجی آن با یک عایق الکتریکی بدون منفذ پوشیده شده است. الکترود داخلی به یک قطعه ضخیم پشتی تکیه دارد که امواج برگشتی صوتی را که به ترانسدوسر منتقل میشود جذب میکند. محفظه معمولاً یک پلاستیک محکم است. یک عایق صوتی لاستیک یا چوب پنبه از عبور صوت به داخل محفظه جلوگیری میکند. گونه های بسیار ترانسدوسر از نظر اندازه و شکل وجود دارد که کارهای ویژه ای را انجام می دهند, ولی همه این طرح کلی را دارند.
ویژگیهای بلورهای پیزوالکتریک
بعضی از مواد چنانند که برقراری میدان الکتریکی بر آنها با تغییر ابعاد فیزیکی آنها همراه میشود و بالعکس. این را اثر «پیزو الکتریک» گویند که اولین بار بوسیلة پیر و ژاک کوری در سال ۱۸۸۰ بیان شد. مواد پیزو الکتریک از دوقطبیهای (dipoles) بی شمار که با طرح هندسی مرتب شده اند ساخته شده اند (شکل ۶-۲۰). یک دو قطبی الکتریکی یک ملکول کج شده است که به نظر می آید که یک سرش بار مثبت و در سر دیگر بار منفی دارد (شکل ۶-۲۰). انتهاهای مثبت و منفی طوری مرتب شده اند که یک میدان الکتریکی باعث میشود که آنها جهتشان دوباره سازی شود و به این ترتیب ابعاد بلور را تغییر دهند (شکل A 6-20). شکل تغییر قابل توجهی را در ضخامت نشان میدهد ولی عملاً, تغییر فقط چند میکرون است. ملاحظه کنید که جریانی از میان بلور عبور نمیکند. الکترودهای پوشاننده چون خازنها عمل میکنند و ولتاژ بین آنها است که ایجاد میدان الکتریکی میکند که به نوبة خود باعث میشود که بلور (crystal) شکلش تغییر کند. اگر ولتاژ با ضربانهای ناگهانی وارد شود, بلور مانند یک «سنج» که به آن ضربه خورده است و ایجاد صوت میکند, به ارتعاش درمی آید. قطعه پشتی بسرعت ارتعاشات را خفه میکند تا ترانسدوسر را برای کار دومش آماده نگاه دارد, که آن کشف پژواک (echo) برگشتی است.
در حالیکه ضربانهای صوتی از بدن عبور میکنند, اکوها از هر حد فاصل بافتی به طرف ترانسدوسر برمی گردند. این اکوها با خود انرژی دارند و انرژی خود را به ترانسدوسر می دهند که باعث انقباض فیزیکی عنصر بلوری میشود. این انقباض دوقطبیهای ریز را وادار میکندکه جهتشان را تغییر دهند و به این ترتیب یک ولتاژی بین الکترودها ایجاد میکنند. ولتاژ تقویت میشود و به صورت علامت اولتراسونیک برای نمایش روی نمایشگر اسیلوسکوپ و یا تلویزیون درمی آید. در حاشیه, نیروی انقباض و ولتاژ همراه آن مسئول نام پیزو الکتریک می باشند که معنی آن الکتریسیته «فشاری» است.
بعضی مواد موجود در طبیعت خواص پیزو الکتریک دارند (مانند کوارتز), ولی بیشتر بلورها که در اولتراسوند پزشکی بکار می روند ساخت انسان می باشند. این گروه مواد پیزوالکتریک مصنوعی را فروالکتریکها (ferroelectrics) گویند, که انواع بسیاری از آن وجود دارد. تیتانات باریم (Barium Titanats) از اولین فروالکتریکهای سفالین (ceramic) بود که کشف شد. آن عمدتاً بوسیلة زیرکونات تیتانات سرب (Lead zirconate titanate) که عموماً آن را PTZ می شناسند جایگزین شده است. چند نی نوع PTZ موجودند که با تغییرات مختصر اضافات شیمیایی و تغییرات حرارت دادن بدست آمده و خواص مختلف دارند.
امتیاز مهم سفالینهای پیزو الکتریک این است که, بسته به مورد استعمالشان می توانند به اشکال مختلف درآیند. بلورهای پیزو الکتریک را می توان طوری طرح ریزی کرد که یا در حالت ضخامت یا در حالت شعاعی به ارتعاش درآیند (شکل ۷-۲۰). بلورهای پزشکی طوری طراحی شده اند که در حالت ضخامت مرتعش شوند. با اینهمه, هنوز به مقدار کم در حالت شعاعی مرتعش می شوند, بنابراین, تقویت کننده گیرنده طوری میزان شده است که تمام فرکانسها را جز آنهایی که در حالت ضخامت هستند رد کند.
فقط یک دهه بعد از فهمیدن، سود لایه سوم صوتی MPEG به طور گسترده پذیرش شد. تعداد کمی از ترانه ها و قطعه های موزیکی قابل دسترسی در اینترنت بودند و میلیونها نفر که قبلاً تجربه کردند که چگونه تکنولوژی فشرده سازی صوتی را عرضه کنند.
تعداد کمی از استفاده کنندگان مفهوم گذشته MPEG و متراکم سازی (فشرده سازی) صوتی را فهمیدند.
در این مقاله تلاش شده تا نظرها و عقیده ها نشان و توضیح داده شوند.
عنوان پروژه : طراحی دستگاه صوت سنج
شرح مختصر :
هدف از این پروژه طراحی وساخت دستگاهی جهت اندازه گیری شدت صوت بر حسب دسی بل می باشد. این دستگاه که در ورودی به یک میکروفون خازنی مجهز است صوت را دریافت کرده و پس از چند طبقه تقویت این سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل کرده و با استفاده از میکروکنترلر AVR پردازش شده و بر روی یک LCD نمایش می دهد. در واقع این دستگاه یک تراز سنج صوت می باشد که آلودگی صوتی یک محیط را بر حسب واحد دسی بل بیان می کند.
قالب بندی : PDF
کلمات کلیدی : کمیات لگاریتمی ، تراز شدت صوت ، شبکه فرکانسی ، پاسخ فرکانسی ، پولاریزاسیون ، دزیمتر، بلوک دیاگرام مدار، بخش آنالوگ مدار، رگولاتور، بلوک دیجیتال ، انواع ترانزیستور ، صوت سنج ، آنالیز صوت ، قضیه نایکوئست جدول FFT ، فیلتر صدا ، فیلتر صوت ، میکروفن خازنی ، میکروکنترلر،
این فایل در قالب ورد وقابل ویرایش در 100 صفحه می باشد .
پایان نامه تغییر شدت روشنایی با صوت به روش PLC
فهرست
1-1 ارتباط PLC , مشکلات , تکنیکهای مدرن 57
1-3 مشکلات ارتباط از طریق خط برق 58
1-3-1 امپدانس و تضعیف کانال خط برق 58
1-5-1 استانداردها برای ارتباط از طریق خط برق 62
2-5 توصیه هایی برای کنترل خطا در PLC 76
3-3-1 سیستم مدولاسیون Spread – Spectrum 77
3-6 اجرای لایه دوم و ارتقاء عملکرد لایه اول 88
3-6-1 طرح Spread – Spectrum 88
3-6-3 چک کردن خطا و اصلاح آن 91
بخش 4 : مدار طراحی شده در این پروژه 94
4-2 شرحی جامع بر نحوه عملکرد سیستم 94
4-3 شرح کاملی بر تک تک قسمتهای مدار 95
فهرست مطالب بخش PLC چکیده:
مقدمه:
فصل اول
مروری بر بازشناسی گفتار
1-1) پردازش بر روی گفتار به دو دسته کلی تقسیم می شود:
1-2) مقدمه ای بر بازشناسی گفتار:
1-3) پارامترهایی که در کارایی یک سیستم بازشناسی گفتار موثرند و تعیین کننده میزان پیچیدگی سیستم می باشند عبارتند از:
1-3-1) بازشناسی وابسته به گوینده و مستقل از گوینده:
1-3-2) باز شناسی لغات مجزا و گفتار پیوسته:
1-3-3) اندازه دایره لغات:
1-3-4) تشخیص حدود کلام:
1-3-5) نویز محیط:
1-3-6) محدودیتهای زبانی:
1-4) روش های متداول بازشناسی :
1-5) فرایند تولید گفتار:
1-6) انواع نواحی پایدار:
1-7) Spectrogram
1-8) ساختار فایلهای Wave
فصل دوم
تئوریDTW
2-1)مقدمه:
2-2) اصول روش DTW
2-3) محاسبه فاصله محلی
2-4) محاسبه فاصله عمومی(فاصله کلی)
2-5)ناحیه محدود شده
3-5)الگوریتم DTW
فصل سوم
استخراج بردار ویژگیها
3-1)مقدمه:
3-2) روشهای استخراج بردار ویژگیها
3-3) LPC
3-3-1) روابط تحلیلLPC
3-4)ضرایب Cepstral:
3-5) وزن دهی ضرایب
فصل 4 :
4-1 استخراج مشخصات و پردازش سیگنال :
4-2 pre – emphasis
4-3 Frameblocking windowing
4-4 autocorrelation
4-5 فرمول Lpc
4-6 Parameter weighting
فصل 5
ایجاد الگوی اولیه :
5-3 الگوریتم K – means
فلوچا
چکیده
امروزه با پیشرفت علوم کامپیوتر و استفاده از کامپیوترهای شخصی و ذخیره کردن اطلاعات شخصی وجود سیستمی که تنها به آن شخص اجازه دسترسی به اطلاعات را بدهد لازم به نظر می رسد. علاوه بر این استفاده از پردازش سیگنال صوت در پزشکی و تشخیص از طریق سیگنال صوت می تواند بسیار مفید باشد. روش های بسیاری برای تشخیص صوت به کار می روند و مراحل زیادی برای تشخیص، تجزیه و تحلیل صوت وجود دارد. تشخیص صوت ها معمولاً با ایجاد نمونه های دیجیتال از صوت انجام می گیرد که این روش های ایجاد طیف می تواند
M FCC (MCL frequency cepstral coefficients)
LPC (linear predictive coding)
و یا روشی coch lea باشد و در مرحله بعد نمونه های صوت کوانتیزه می شوند و در دسته بندی های مشخص قرار می گیرند و بعد هم سیگنال های آماده شده مقایسه می شوند تا کمترین فاصله بین آنها به عنوان نمونه مورد قبول انتخاب شود و سیگنال ورودی تشخیص داده شود. این مرحله تشخیص نیز می تواند با استفاده از روش های گوناگون از جمله:
DTW (Dynamic time warping )
HMM (Hidden Markov Models)
NNS (Neural Network )
به طور جداگانه یا مجموعه ای از این روش ها انجام شود که در این پروژه علاوه بر همه روش ها از DTW به عنوان روش مقایسه ای استفاده می کنیم و با کمک نرم افزار C برنامه ای را برای انجام مقایسه و انجام کلیه مراحل پردازش سیگنال در اختیار خوانندگان قرار می دهیم. البته در این پروژه هدف از تشخیص صوت دریافت دستور و پردازش و تشخیص آن صوت برای تغیر شدت روشنایی میباشد.
Plc (Power Line Carrier)
مقدمه:
گفتار راه طبیعی و مفید برای رد و بدل کردن اطلاعات بین انسان هاست. برای ساختن یک کامپیوتر هوشمند این مسأله مهم است که ماشین می تواند "بفهمد" و به اطلاعات داده شده "عمل کند" و همچنین برای تکمیل اطلاعات صحبت کند.
بنابراین تشخیص صوت برای یک کامپیوتر جهت دستیابی به هدف ارتباط کامپیوترها با انسان لازم است. با بیش از چهل سال تحقیق و الگوریتم های زیادی برای تشخیص صوت اتوماتیک ایجاد شد. روش " مقایسه نمونه" یکی از بهترین دستاوردها می باشد. در این روش سیستم یک یا چند نسخه اصلی برای هر واژه ذخیره می کند و سیگنال صوت وارد شده را با هر کدام از آنها برای پیدا کردن نزدیکترین گزینه مقایسه می کند. این فرایند شامل دو مرحله است:
ابتدا فرایند پردازش این الگو را برای هر حرف در واژه ایجاد می کند. سیگنال صوت در قسمت پردازش به فرم هایی با طول مساوی تقسیم می شود سپس واحد acoustic front – end هرفریم را به یک نمودار مشخصه تبدیل می کند که تمام خصوصیات سیگنال آن فریم خاص را در بر دارد. این نمودارهای مشخصه به گروه هایی توسط بلوک طبقه بندی نمونه) تقسیم می شوند تا مدل هایی از یک کلمه را ایجاد کنند. این فرایند برای تمام حروف در یک واژه تکرار می شوند. تصور کلی چنین است که اگر از یک نمونه اندازه کافی نسخه داشته باشیم مرحله پردازش باید بتواند مشخصات صوتی نمونه را به اندازه کافی بیان کند. فرایند تشخیص ابتدا سیگنال ناشناس را به کمک همان acoustic front – end که در فرایند سیگنال اولیه استفاده شد به نمودار مشخصه تبدیل می کند. سپس این نمودار مشخصه با هر کدام از نمونه های آماده شده سیگنال اولیه مقایسه می شوند که این مقایسه در بلوک pattern – matching انجام می شود.
یک فرایند تشخیصی بر پایه بهترین مقایسه است که این مقایسه بر اساس یک عملکرد فاصله بین دو نقطه از نمودار مشخصه تعریف می شود که یکی از این نقاط روی نمودار مشخصه سیگنال ورودی و دیگری روی نمودار سیگنال ذخیره شده است.
هدف این پروژه این است که با معرفی یک تصویر کلی از تشخیص صوت برای دانشجویان مهندسی که بتوانند یک برنامه تشخیص C بنویسند که از روش DTW استفاده کنند. یکی از مشکلات اساسی در پردازش سیگنال ها به عینیت در آوردن مسائل تئوری و دیدگاههای کلی است. این پروژه به توانایی مهم زیر دست خواهد یافت:
به طور کلی در بخش های مختلف به مطالب زیر می رسیم:
روش های مختلف محاسبه DF: