لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
تاریخ ایران یا تاریخ طبری
ما هرگز نخواهیم دانست که علت یا علل اصلی شکست های پیاپی ایرانیان در آن روزگار چه بوده است مگر روی آثار بجای مانده کارهای تحقیقاتی و کارشناسانه صورت بگیرد. برای چنین کاری قبل از هر چیز باید شرح نسبتا نزدیکتری از حوادث به واقعیت را از درون این آثار استخراج کرد
دارا گلستان
حمله اعراب به ایران و عواقب آن چهره جهان را دگرگون کرد. کم نیستند کسانی که سعی میکنند چهره ایران و جهان را بدون حمله اعراب تصویر کنند. اگر این حمله صورت نمیگرفت ایران اکنون چگونه میبود، جهان به چه صورتی میتوانست باشد؟آنچه در مورد این حملات و جنگ ها بصورت مکتوب باقی مانده عموما منابع دست چندمی هستند که از روی آثار دیگری که دهه ها پس از وقوع حوادث نگاشته شده حداقل بیش از دویست سال پس از نگارش اولیه اقتباس شده است. شرح این وقایع قبل از آنکه تاریخ باشند نقل روایات است، روایاتی که قطعا طی سالها از واقعیت فاصله زیادی گرفته اند. قبول این روایات از سوی مؤلفان ایرانی آنها میتواند علل روانی توجیه و پذیرش آسان یک واقعیت تلخ و شکستی ویرانگر باشد. "قدیمترین"کتاب المغازی" یعنی شرح فتوحات حضرت محمد (ص) که بدست ما رسیده به قلم ابوعبداله محمدبن عمر الواقدی بوده است (208-130 هجری). منبع مهم تاریخ فتوحات اعراب در ایران و آسیای میانه کتب بسیاریست که ابوالحسن علی بن محمد المداینی- برده آزاد شده یک خانواده قریشی - بنام تاریخ المغازی و تاریخ الخلفا و غیرو نوشته شده است. این کتابها بدست ما نرسیده ولی مستخرجات فراوان و مفصل از آثار مزبور در کتب مورخان بعدی از قبیل بلاذری و طبری و غیرو محفوظ مانده است" (تاریخ ایران-ترجمه کریم کشاورز)تاریخ طبری کامل ترین مجموعه ای است که بدست ما رسیده است. این سئوال که تاریخ طبری تا چه حد قابل اتکاست و میتواند برای تصویر آخرین سالهای امپراطوری ساسانی مورد استفاده قرار بگیرد هنوز پاسخ درخوری نیافته است. تحقیقات روی تاریخ طبری و آثار مشابه، تنها به مقایسه روایات پرداخته است و روی امانت داری نویسنده انگشت میگذارد. بعنوان مثال آثار تحقیقی روسی به این اکتفا میکنند که روایات تاریخ طبری تفاوت مهمی با دیگر آثار ندارد و این نشان میدهد که طبری امانت داری در نقل روایت ها را نگاه داشته است، اما این بررسی ها اساسا به این نمی پردازد که این روایات تا چه حد به واقعیت نزدیکند و آیا امانت داری طبری در نقل روایات و احادیث بمعنای صحت در مضمون نیز هست؟باور عمومی میگوید: حمله اعراب زمانی صورت گرفت که امپراطوری ساسانی از "درون پوسیده", ظهور و گسترش فئودالیسم کشوری واحد را تکه تکه کرده بود و اعراب توانستند این نظام پوسیده را که میرفت جای خودش را به فئودالیسم بدهد را نابود کنند. این باور اگر، تاریخ طبری یا دیگر آثار بجا مانده حقیقت محض فرض شوند درست است، اما من باور نمیکنم که چنین باشد. هم طبری و هم دیگران نوشته هائی بجای گذارده اند که مملو از داده های غیر عقلانی است و نمی توان بسادگی آنها را باور کرد. بعنوان مثال وقتی صحبت از قلعه ای (شهری) میشود که همیشه "صد هزار" نگهبان بر دیوار های آن در حال نگهبانی بوده اما این قلعه بوسیله چند هزار سپاهی عرب فتح میشود، چگونه میشود آنرا باور کرد؟ به روایت زیر دقت کنید"معاویه قیساریه را چندان در محاصره داشت........ معاویه آن را به قهر بگشود و در آن هفتصد هزار سپاهی مزدور، سی هزار سامری و دویست هزار یهودی بیافت. سیصد بازار در آنجا بدید که همه برپای بودند و هر شب یکصد هزار تن بر باروی شهر نگهبانی میکردند". (فتوح البلادان- بلاذری) جالب است که بدانیم تعداد سپاهیان معاویه چند نفر بوده." او با هفده هزار تن عزم آنجا [قیساریه] کرد" (همانجا) نادرست بودن چنین روایت "تاریخی" آشکارتر از آن است که نیاز به توضیح باشد، اما فرض کنیم که برای اینکه صدهزار نگهبان بر دیوار های شهری مثلا با فاصله ای 3 متری از همدیگر بخواهند نگهبانی بدهند ما به سیصد هزار متر دیوار نیاز داریم. آیا اساسا چنین دیواری بطول 300 کیلومتر وجود داشته است؟ و یا آن شهر اگر طبق روایت قبول کنیم که هفتصد هزار سپاهی مزدور در خود داشته، این تعداد سپاهی بعلاوه افراد خانواده و دویست هزار یهودی و سی هزار سامری باید شهری چند میلیون نفری بوده باشد که تنها هفده هزار سپاهی عرب آنرا تسخیر میکنند!؟ برای چنین تعدادی از ساکنان شهر چه مقدار زمین زراعتی و یا گله های گاو و گوسفند لازم است؟ روی این زمین ها چه تعداد زارع و چوپان باید مدام کار میکردند؟ این مجموع نگهبانان، زارعین و چوپانان با زنها و بچه ها روی هم به چه تعدادی میرسیده اند؟واضح است که چنین قلعه ای با امکانات امروزی نیز خودش بتنهائی یک کشور میشود. از این نمونه ها بسیار است و نشان میدهد که ارقام ارائه شده در این تواریخ به هیچوجه قابل اعتماد نیستند. عجیب تر اینکه این قلعه با هفتصد هزار سپاهی و صد هزار نگهبان دائمی بمدت هفت ماه در محاصره یک سپاه هفده هزار نفری از پای در می آید!؟ چه در روایت هائی که مربوط به جنگ اعراب مسلمان با ایرانی ها یا آنها که مربوط به سرزمین های روم شرقی میشود، اگر این داده ها را بپذیریم، باید قبول کرد که اعراب میبایست در آن زمان به صدها کلاهک اتمی مجهز بوده باشند تا توانسته باشند با تعدادی چنین اندک بر سپاهی به آن بزرگی غلبه یابند البته اینگونه سئوالات برای هیچکدام از راویان این تاریخ ها پیش نمی آید چون آنها ناچار به قدرت و علاقهء اله در حمایت از اعراب هیچ تردیدی بخود راه نمی دهند. وجود چنین تردیدی میتوانسته برای مؤلفان ایرانی آزار دهنده باشد. تعداد سربازان و سپاه در جنگ ها و ارقام غلطی که در این آثار آمده تنها اشکالشان در نادرستی آنها نیست، بلکه قبول آنها ما را به نتیجه گیریهای غلط تری در درک صحیح و علت رویداد ها میرساند.در بارهء جنگ قادسیه سخن زیاد رفته است. با توجه به داده های نادرستی که در تواریخ آمده است اکثر محققین با استناد به آنها در رابطه با علل واقعی شکست ایرانی ها به نتیجه گیری های غلطی رسیده اند و کسی فکر نکرده که آیا چنین داده هائی اساسا میتوانند پایه های یک تحلیل واقعی باشند یا خیر؟ " سپاه ساسانی از لحاظ تسلیحات و نفرات برتری بارزی بر اعراب داشت. ایرانیان را سرداری معروف چون رستم رهبری میکرد. رستم علی رغم برتری بارز ایرانیان از پیکار بیمناک بود" (تاریخ ایران - ترجمه کریم کشاورز)در مورد قادسیه آمده است "رستم بپیش آمد.... و چهار ماه بین حیره و سیلحین اقامت کرد، بی آنکه اقدامی نسبت به مسلمانان به عمل آورد و یا با آنان بجنگد... مشرکان [ایرانی ها] حدود یکصد و بیست هزار تن بودند و سی پیل و پرچم بزرگی داشتند... عده مسلمانان بین نه تا ده هزار تن بود..." (بلاذری ـ فتوح البلادان)سپاه ایران بنا بر آنچه آمده است بسیار مجهزتر از سپاه اعراب بوده است و بلحاظ تعداد نیز برتری چشم گیری داشته اند. با توجه به امکانات آن زمان سلاحهای مورد استفاده جز شمشیر و نیزه و تیر و کمان نمی توانسته چیز دیگری باشد. دو سپاهی که با شمشیر و نیزه میجنگند باید فاصله بسیار کمی با یکدیگر داشته باشند و با شمشیر و نیزه نمیتوان از فاصله دور جنگید. تنها سلاحی که میتواند با فاصله مورد استفاده قرار بگیرد تیر و کمان است که اگر کماندار قدرت بازوی کافی داشته باشد و کمانش از بهترین های آن زمان بوده حداکثر میتوانسته تیرش را تا فاصله 40 یا 50 متری پرتاب کند و این فاصله اگر تیر قرار باشد بدن دشمن را سوراخ کند باید به نصف تقلیل پیدا میکرد."ابو رجاء فارسی از پدرش و او از جد وی مرا روایت کرد که گفت: من در نبرد قادسیه شرکت جستم و آن زمان مجوسی بودم. چون تازیان تیری سوی ما رها میکردند، میگفتیم دوک دوک که مراد از آن مغازل است. آن دوکها همچنان بر ما می بارید تا کارمان ساخته شد. گاهی یکی از مردان ما از کمان خود ناوکی رها میکرد و آن بر جامهء کسی آویزان میشد و از آن بیشتر کاری نمیکرد و زمانی میشد که تیری از تیرهای ایشان زره محکم و جوشن دو لای مردان ما را می شکافت" (بلاذری ـ فتوح البلادان). در این روایت غیر واقعی بودن شرح حوادث بخوبی مشهود است. چگونه ممکن است سپاهی ده هزار نفری با باراندن تیر سپاهی یکصد و بیست هزار نفری را نابود کند؟. فرض کنیم که ده هزار نفر سپاه عرب روی یک خط مستقیم و افقی هر کدام نیم متر از زمین را اشغال کرده باشد، این خط از نقطه آغاز تا پایان آن خطی بطول 5 هزار متر خواهد بود، در مقابل این سپاه، ایرانی ها صف کشیده اند، 120 هزار نفر سپاه ایرانی با هر نوع آرایشی که متصور باشد، حتی اگر با فاصله یک متری از دشمن و روبروی یکدیگر صف کشیده باشند، غیر ممکن است که سپاه تازی بتواند با استفاده از تیر و کمان با توجه به فاصله لازم برای کارساز بودن تیر، بر ایرانی ها پیروز شده باشند. اگر سپاه ایران حتی در ده صف 12 هزار نفری و هر صف با یک متر فاصله و پشت صف جلوئی ایستاده باشند فاصله های ایجاد شده پیروزی اعراب با استفاده از تیر و کمان را ناممکن میکند. هر نوع آرایش دیگری نیز همین معضل را به همراه خواهد داشت، غیرممکن است که تازیان توانسته باشند بیش از زمانی کوتاه در مقابل سپاه رستم دوام آورده باشند. اگر فرض شود که هر دو سپاه پس از ساعاتی
تحقیق وبررسی در مورد تاریخ ایران یا تاریخ طبری 10 ص