فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:70
فهرست مطالب:
مقدمه
صلاحیت داخلی
عدم مداخله و صلاحیت داخلی
عدم مداخله در مفهوم کلی
ماده 2 (7) منشور سازمان ملل متحد
قطعنامه 2625- اعلامیه اصول (1970) (21)
اصلIV: وظیفه دولتها برای همکاری با یکدیگر مطابق با منشور:
اصل V: اصل حقوق برابر و حق تعیین سرنوشت افراد
قضیه نیکاراگوئه (1986)
اصل عدم مداخله
حقوق بشر بینالملل و عدم مداخله
تحولات در داخل نظام سازمان ملل متحد (56)
مفاهیم و اصول سازی
سه نسل حقوق
افراد بومی/ جمعیت
اصول سازی
عملکردهاوروئیههایارگانهایسازمانمللمتحد ازمرحلهبهبودتامرحلهحمایت (75)
قطعنامه 1235 (1967) (78)
قطعنامه 1503 (1970) (93)
اجرا رهیافت موضوعی
نقشهای کمیسیون حقوق بشر و کمیسیونهای فرعی (107)
نقش مجمع عمومی (115)
نهادهای مبتنی بر معاهدات
حمایت بینالمللی: بررسی اجمالی (137)
تحولات خارج از سازمان ملل متحد حمایت حقوق بشر منطقهای (146)
کنفرانس امنیت و همکاری اروپا (CSCE، 1975) (153)
اصول کلی حاکمیت، مسئولیت پذیری
نتیجهگیری
محدودیتهای آینده
برای دولتها چه چیزی باقی میماند؟
یادداشتها
مقدمه
مفهوم «حقوق بشر بین الملل» از سال ۱۹۴۵ موجب انقلابی در رشته حقوق بینالملل گشت. این انقلاب بسیاری از نظم حقوق بین الملل قبل از سال ۱۹۴۵ را به چالش کشاند ، از اینرو دکترین «عدم مداخله»[۱] به اصلی بنیادین متحول گردیده است. دربررسی روابط بین دو دکترین مشخص میگردد که این آئینها برای حمایت از منافع مختلف تحول یافت. در واقع حقوق بشر بینالملل برای حمایت از منافع افراد و گروهها، اقلیتها و اکثریت مردم توسعه یافت. اصل عدم مداخله از لحاظ تاریخی (در آمریکای لاتین)، بعنوان یک اصل حمایتی برای دولتها در رابطه با امورشان با سایر دولتها توسعه یافت. در بطن مفهوم عدم مداخله یک مفهوم فرعی «صلاحیت داخلی»۳ نیز وجود دارد. این مفهوم نیز مقاصد مختلفی را دربردارد ، از جمله مرز صلاحیت بین موضوعات حقوق بینالملل و موضوعات حقوق داخلی را معین میسازد. این مقاصد مختلف ازطریق دکترینهای مختلف ارائه میگردد و با بررسی روابطشان با یکدیگر درجات مختلفی از پیچیدگیها را نمایان میسازد. این پیچیدگیها بتدریج تشدید مییابد چرا که تحول در یک مفهوم، تأثیر مشابه بر منافعای دارد که از طریق سایر مفاهیم حمایت میشود. در مرحله نهایی مفاهیم دیگر بر آنها تأثیر خواهند گذاشت.
این مقاله تلاش لازم جهت تحلیل مفاهیم صلاحیت داخلی، اصل مداخله وحقوق بشر بین الملل و نیز روابط بین آنها بعمل خواهد آورد ، و سعی میشود آنها را بطور خلاصه مورد بررسی قرار دهد و منافعای را که تشخیص داده میشود قابل حمایت است را مشخص میکند. سپس چگونگی تحول مفاهیم وروابط بین آنها و نیز چگونگی تحول و تکامل منافع که از طریق این مفاهیم مورد حمایت قرار میگیرد را مورد بررسی قرار میدهد. در جریان تحلیل تلاش خواهیم کرد روابط بین حقوق بشر وعدم مداخله را با بررسی رویة جاری در حقوق بینالملل مشخّص سازیم. تمرکز اصلی بیشتر بر تحول رویهها ، عملکردها و تشکیلات سازمانی است تا بر اجرای حقوق بشر که توسط دولت خاص و یا گروهی از دولتها صورت میگیرد. تلاش خواهیم کرد تصویری از سال ۱۹۹۳ ارائه دهیم و نیز پیش بینی کنیم که چگونه احتمال تحول آن در آینده وجود خواهد داشت. و در صورت نیاز مندرجات قطعنامه شماره ۲۶۲۵ در این تحولات مورد بررسی قرار میگیرد.
صلاحیت داخلی
موضوعی که در اینجا مطرح میشود مسأله ترسیم حدود بین موضوعات حقوق بینالملل و موضوعات حقوق داخلی میباشد.(۱) نقش غالب دولتها در ایجاد حقوق بینالملل (بعضأ از طریق افزایش تعداد سازمانهای بینالمللی) عمدتاً اطمینان میدهد که این دولتها هستند تعیین میکنند که کدام موضوعات باید ازطریق حقوق بینالملل تنظیم گردد.(۲) هم میثاق جامعه ملل (۱۹۱۹،ماده ۱۵)[۲] و هم منـشور سازمان ملل متحد
(۱۹۴۵،ماده ۲بند ۷)[۳]مفهوم «صلاحیت داخلی » را بکار برده است. از اینرو، منشور سازمان ملل متحد در ماده (۱ و ۵۵ و۵۶) نیز در استناد به حقوق بشر تصریح میماید،در حالیکه میثاق جامعه ملل به آن استناد نکرد.(۳) بنابراین، مفهوم «صلاحیت داخلی» ممکن است عمدتاً همان باشد، اما محتوی آن ممکن است از طریق شمول مفاد حقوق بشر منشور تحت تأثیر قرار گرفته باشد، در رابطه با خود مفهوم«صلاحیت داخلی» دیوان دائمی دادگستری بینالمللی در نظر مشورتی خود در قضیه فرامین تابعیت نشان داد این مسأله یک امر نسبی است.
این سوال که آیا یک موضوع مشخص منحصراً در حیطه صلاحیت یک دولت است یا خیر، اساساً یک مسئله نسبی است؛ و آن بستگی به تحول روابط بینالملل دارد… ممکن است آن موضوع در صلاحیت آن دولت باشد… و در موضوعی دیگر اینطور نباشد، این موضوع در عمل توسط حقوق بینالملل و یا حق یک دولت در استفاده از صلاحدیدش تنظیم میگردد که هرگز با تعهداتی که ممکن است سایر دولت ها بر عهده گرفتهاند محدود نگردد. در اینگونه موارد، اصولاً صلاحیتی که منحصراً متعلق به یک دولت میباشد توسط قوائد حقوق بینالملل محدود میگردد.(۴)
تجزیه و تحلیل اینگونه مسائل تقریباً پیچیده است. به دلیل «تحول روابط بینالملل» مشکل است معین کرد که آیا این موضوع از طریق حقوق بینالملل تنظیم میگردد و یا خیر. بطور مشابه «تعهداتی» که یک دولت در رابطه با سایر دولتها بر عهده گرفته است ممکن است تعهدات عرفی، تعهدات معاهدهای و یا هر دوی آنها باشد. دیوان اشاره نکرد که آیا متعهد شدن به الزامات بینالمللی بطور قطع میتواند این موضوع را درچارچوب حقوق بینالملل قرار دهد، و اگر اینگونه باشد تحت چه شرایطی امکان پذیر است. این مسألهای با اهمیت است، چون بحث اصلی که در این مقاله صورت خواهد گرفت آنست که بعلت تحول روابط بینالملل، وجود تعهدات حقوق بشر، هم تحت تعهدات قراردادی و هم تعهدات عرفی، به گونه ای هستند که موضوع حمایت حقوق بشر، دیگر در عمل توسط دولت تنظیم نمیگردد.(۵) اگر این مطلب درست باشد، آنگاه یک عزیمت اساسی از قواعد سنتی حقوق بینالملل به وجود آمده است که حقوق افراد جدا از رفتار بیگانگان، و امکان مداخله بشر دوستانه، موضوعاتی نبودند که توسط حقوق بینالملل تنظیم گردند. البته این بدان معنا نیست که گفته شود مناسبترین سطح برای تضمین حمایت حقوق بشر در وهله اول در سطح ملی نباشد.(۶)
در مفهوم نسبتاً سادهتر، این یک موضوع تحلیلی است اینکه تا چه حدی حقوق بینالمل دررابطه با حقوق بشر تحول یافته است، و در نتیجه چقدر حوزه صلاحیت داخلی کاهش یافته است. هر جائیکه این حدود ترسیم گردد با توجه به نقطه زمانی معین، نمایانگر حدود مداخله موجّه دولتها است. ممکن است استنباط گردد که این تنها مرز نباشد، بلکه یکسری کامل از مرزها در مناطق مختلف ترسیم میگردد. یک تفسیر کلی که بایستی بعمل آید آنست که اصولاً این مرز در یک مسیر خاصی، یعنی درمسیر نظم بزرگتر و در راستای رویههای حقوق بشر دولتها سیر میکند. و این در نظامهای مختلفی قابل مشاهده میباشد، یعنی هم در منشور سازمان ملل متحد، برای مثال در قطعنامه ۱۲۳۵ و ۱۵۰۳ که توسط کمیسیون حقوق بشر به اجرا در میآید و هم بطور فزاینده در سطوح رژیمهای حقوق بشر[۴] که مبتنی بر معاهدات میباشند، برای مثال، میثاقهای بینالمللی حقوق بشر (۱۹۶۶)، مشاهده میگردد. (۷)
با دانش به طبیعت صلاحیت داخلی، اکنون میتوانیم در این زمینه روابط آن را با مفهوم وسیعتر مداخله مورد بررسی قرار دهیم.
چکیده :
این مقاله، تحقیقات پیشین زنجیرة تأمین را با ایجاد و آزمایش تجربی یک مدل تئوریک از تأثیرات اقتضائی عدم قطعیت محیطی(EU) بر ارتباطات بین 3 بعد از یکپارچگی زنجیرة تأمین و 4 بعد از عملکرد عملیاتی توسعه میدهد. براساس تئوریهای پردازش اطلاعات سازمانی و اقتضائی، بحث میکنیم که تحت شرائط عدم قطعیت بالا، ارتباطات بین یکپارچگی مشتری/عرضهکننده و تحویل و عملکرد منعطف و بین یکپارچگی داخلی و کیفیت محصول و هزینه تولید تقویت خواهد شد. این فرضیات به طور گسترده از طریق تحلیلهای گروهی و مسیر ساختاری پرسشنامههایی که از 151 کارخانه تولید خودرو در تایلند جمعآوری شد، تأیید شده است. این مقاله به تحقیقات اقتضائی مدیریت عملیات کمک کرده و بهطور تجربی توضیحاتی را برای مدیران جهت متمایزکردن تأثیرات تلاشهای یکپارچگی خارجی و داخلی تحت شرایط محیطی مختلف بیان میکند.
واژگان کلیدی: عدم قطعیت محیطی ، اقتضائی ، ادغام زنجیرة تأمین ، عملکرد عملیاتی
مقدمه :
رشد(یا افزایش) شواهد بیان میکنند که یکپارچگی زنجیره تأمین (sci) تأثیر مثبتی بر نتایج عملکرد عملیاتی مانند تحویل، کیفیت، انعطافپذیری، هزینه دارد. (voss & susa. 2008) بیان میکنند زمانی که ارزش یک بهترین راهکار مثل SCI از طریق شواهد تجربی حمایت میشود، تحقیق باید از تعدیل ارزش آن به سمت فهم شرایط زمینهای که مؤثر هستند، تغییر مسیر دهد. از میان عوامل، عدم قطعیت محیطی (Eu) به عنوان یک عامل زمینهای (مفهومی) که براثربخشی یک بهترین راهکار اثرگذار است، شناسائی شده است.
برخی از مطالعات اخیر بحث میکنند که روابط SCI و عملکرد، توسط EU تعدیل میشود. با این وجود، این مطالعات در سه حیطه مشکلآفرین هستند: رویکردهای متفاوت در مفهوم سازی عوامل SCI، عملکرد و EU، یک مقایسه معنادار از، یا نتیجهگیری دربارهی، تأثیرات اقتضائی EU را رد میکند. شواهد گزارش شده تا به امروز نشان میدهند روابط SCI و عملکرد همواره توسط EU تعدیل نمیشوند. و حتی اگر تأثیر تعدیلی داشته باشد، مسیرهایشان متفاوت است. برای مثال(2005 Kouferos et.al) به این نتیجه رسیدند که عدم اطمینان محیطی تأثیرات تعدیلی قابل ملاحظهای بر ارتباط بین ادغام عرضهکننده و مشتری و ارتباط بین کیفیت و نوآوری محصول دارد.
موضوع :
حل مشکل عدم آنتن دهی گوشی نوکیا c2-00
آموزش از تیم بای فایل : برای رفع این مشکل در یک فایل تصویری براتون راه حل رو قرار دادیم که پس از پرداخت میتوانید آن را دریافت کنید
با تشکر
موضوع : عدم برابری دیه بین زن و مرد
مقدمه :
امروزه یکی از مسائل مهمی که در ق.م.ا ما بحث بر انگیز است و شبهات زیادی را در اذهان مردم ایجاد کرده است و از مسائلی است که امروزه بحث پیرامون آن به شدت جریان دارد موضوع تفاوت قصاص و دیه بین زن ومرد است . در ق.م.ا به پیروی از فقها امامیه در قصاص و دیه بین زن ومرد تفاوت است . در صورتی که امروزه در بسیاری از کنوانسیون ها و اسناد بین المللی تاکید بر رفع تبعیض علیه زن و رعایت تساوی بین زن ومرد و عدم تبعیض براساس جنس می باشد . برای بررسی دقیق و وضعیت حکم قصاص و دیه و تفاوت آن بین زن ومرد و روشن شدن این مسئله نیاز است که مسائل فقهی و حقوقی که در این مورد وجود دارد را مورد بررسی قرار دهیم . در این مقاله ما موارد زیر را به ترتیب بررسی می کنیم :
1- تفاوتهایی که بین زن و مرد در ق.م.ا قرار دارد . 2- مفهوم مواد قصاص ودیه در ق.م.ا ایران 3- آفرینش زن 4- نگاهی به زن در ادوار تاریخ 1-4 حقوق زنان در اسناد بین المللی 5- تقسیم بندی مطالب در دو مقوله قصاص و دیه 1-5 قصاص الف – قصاص از نظر فقهای اهل سنت / دلائل این گروه از فقها
ب – قصاص از نظر فقهای امامیه / دلائل این گروه از فقها
2-5 قصاص اعضا و جوارح 3-5 دیه در فقه اهل سنت وشیعه
6- نظر اساتید و علمای مؤخر 7- نظرات نگارنده در مورد مطالب ذکر شده 8- نتیجه گیری
2- تفاوتهایی که بین زن ومرد در ق.م.ا قرار دارد :
در ق.م.ا ایران بین زن ومرد در چهار چیز تفاوت وجود دارد :
1- زمان مسؤلیت کیفری :
اولین تفاوتی که بین زن و مرد وجود دارد در مورد مسئول شناختن فرد در مقابل جرمی که انجام می دهد است در م 41 ق.م.ا گفته که اطفال در صورت ارتکاب جرم از مسئولیت کیفری مبرا هستند و درتبصره 1 ماده مذکور عنوان کرده که منظور از طفل کسی است که به سن بلوغ شرعی نرسیده باشد و به حکم م 1210 سن بلوغ برای پسران 15 سال تمام قمری وبرای دختران 9 سال تمام قمری است .
2- شهادت زن در دادگاه :
دومین تفاوت موجود در ق.م.ا این است که زن ومرد در شهادت دادن در دادگاه با هم اختلاف دارند . مثلاً در بعضی موارد با شهادت زن اصولاً جرائم قابل اثبات نیست. (ماده 119،153،137،170،237،199،189،) و در بعضی موارد هم شهادت دو زن با شهادت یک مرد قابل اثبات است. ماده 74،75
3- دیه :
دیه از جمله وجه تمایز هایی است که بین جنس مذکر و مونث در ق.م.ا ایران وجود دارد در ماده 300 بیان می دارد دیه قتل زن مسلمان خواه عمدی و خواه غیر عمدی نصف دیه مرد مسلمان است .
تعداد صفحات: 34
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 22 صفحه می باشد.
چکیده
معلمان بیشترین وقت را برای تماس با دانش آموزان ، مشاهده آنان و کمک به جریان رشد و تکامل آنها در اختیار دارند. معلم باید در روابط با شاگردان از اصول حسنه انسانی آگاه باشد و آنها را به کار بندد و محیطی را به وجود آورد که دانش آموزان، مشکلات خود را با او در میان گذاشته و او در حد توان به اصلاح و تغییر رفتار آنها اقدام نماید.معلم به این موضوع ایمان داشته باشد که رفع موانع تربیتی و کاهش مشکلات دانش آموزان ، خود مقدمه ای برای آماده سازی ذهنی دانش آموزان و ارائه مطالب درسی می باشد.
معلم متعهد، در طریق حفظ و تامین منافع واقعی شاگرد است ، در حل مسائل و مشکلات کوشاست . روحیه اش به گونه ای است از خدمت لذت می برد ، از ساختن و به عمل آوردن دانش آموز و قراردادنش در مسیری که مورد هدف است خرسند است.
لذا با با توجه به تعهد و مسئولیت خود در کلاس، با مشاهده ی حواس پرتی و عدم تمرکز شاهرخ در کلاس سعی در حل کردن مشکل او شدم . زیرا بدون داشتن دقت و تمرکز حواس یادگیری صورت نمی گیرد.تمرکز حواس هنگام مطالعه کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است و کلید اساسی تمرکز حواس استفاده از روشهایی است که باعث تقویت و پرورش و مهارت در برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شوند.
ابزار گردآوری اطلاعات شامل مصاحبه، پرسشنامه، مشاهده و اسناد و مدارک می باشد.با اطلاعات به دست آمده ، مشخص شد مشکل دانش آموز حواس پرتی یا عدم تمرکز در کلاس است که به دنبال عوامل ایجاد کننده ی آن بر آمدم و راهکار های مناسب با توجه به اطلاعاتی که در کتاب ها ، تحقیقات در این زمینه و تجربیات شخصی خودم بود ارائه شد.
فهرست مطالب
چگونه توانستم حواس پرت شاهرخ را در کلاس متمرکز کنم ؟. 3
تعریف و تبیین واژه های کلیدی:. 9
به طور کلی علل بی دقتی و حواس پرتی را به دو دسته کلی تقسیم می کنند: 11
چگونگی یافتن و انتخاب راه حل ها. 12
با بررسی پاسخهای شاهرخ عواملی که باعث عدم تمرکز در او شده بود مشخص شد که این عوامل عبارتند از:. 14
مراحل اجرای راه حل ها و چگونگی نظارت بر اجرای آنها. 17
چگونگی ارزیابی و اعتبار یابی راه حل ها. 18
تجدیدنظرها،پیشنهادها و تصمیم گیری. 19