کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

• فلسفه مدیریتی

اختصاصی از کوشا فایل • فلسفه مدیریتی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

• فلسفه مدیریتی


فلسفه مدیریتی

ارتقای کیفیت از انتخاب فلسفه مدیریتی شروع می شود. در سفر بی پایان ارتقای کیفیت نقطه شروع برای تلاشهای ارتقای کیفیت در یک سازمان انتخاب آگاهانه یک فلسفه مدیریتی است. ابتدا باید مدیران ارشد سازمان از میان فلسفه های مدیریتی رایج فلسفه ای را برای جهت دادن به تلاشهای سازمان خود انتخاب نمایند .
فقط انتخاب آگاهانه درست و توام با باور میتواند انرژی لازم را برای جهت گیری جدید سازمان آزاد نماید.باید توجه کرد که انتخاب درست اگر چه بسیار حائز اهمیت است ،ولی اگر قرار است فلسفه مدیریتی انتخاب شده موجب تحول اساسی در سازمان گردد اجرای صحیح آن کمتر از اجرای آن نمی باشد. بدین معنی که مدیران ارشد ممکن است بر اساس تجربیات دیگران به اثر بخشی یک فلسفه مدیریتی ایمان بیاورند،ولی کسی نمی تواند برای اجرای آن فلسفه در سازمانهای مختلف نسخه واحد بپیچد باید در هر سازمان با توجه به شرایط موجود،مناسبترین روش اجرایی را پیدا کرد ممکن است برای اجرای یک فلسفه واحد در سازمان های مختلف روشهای متفاوتی انتخاب گردد!


• کدام فلسفه مدیریتی ارجح است؟
• مدیریت جامع کیفیت فلسفه برتر
• تعریف مدیریت جامع کیفیت
• ارکان فلسفی مدیریت جامع کیفیت
• فرضها و اصول مدیریت جامع کیفیت
• عناصر ساختاری مدیریت جامع کیفیت
• مراحل اجرایی مدیریت جامع کیفیت


دانلود با لینک مستقیم

فلسفه و حکمت روزه

اختصاصی از کوشا فایل فلسفه و حکمت روزه دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

فلسفه و حکمت روزه


مرکز بیماریها معده است
پیامبر(ص) سه باب از علوم بروى ما گشود
امام على(ع) در فلسفه روزه چه مى‏فرماید؟
روزه براى آزمایش اخلاص مردم است
خدایا از گرسنگى بتو پناه مى‏آوریم
ابعادى در فلسفه روزه از بیان امام صادق(ع)
خصال هفتگانه مخصوص روزه‏داران
فلسفه و دلائل وجوب روزه از امام رضا(ع)
بحثى دیگر در فلسفه روزه از امام رضا(ع)
مجراى نفوذ شیطان را با روزه ضیق نمائید
روزه رابطه مستقیم با اخلاص دارد


دانلود با لینک مستقیم

دانلود پاورپوینت آشنایی با فلسفه ریاضی

اختصاصی از کوشا فایل دانلود پاورپوینت آشنایی با فلسفه ریاضی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پاورپوینت آشنایی با فلسفه ریاضی


دانلود پاورپوینت آشنایی با فلسفه ریاضی

این فایل در قالب پاور پوینت و قابل ویرایش و ارائه در 192 اسلاید می باشد.

 

عنوان پاورپوینت: آشنایی با فلسفه ریاضی
فهرست مطالب پاورپوینت:
فصل یک :  ماهیت فلسفه
فصل دو  :  روش جدید ریاضی
فصل سه :  منطق نمادی
فصل چهار: بحرانهای تاریخی در مبانی ریاضیات
فصل پنج :  فلسفه های ریاضی
فصل شش :  ذوات ریاضی
فصل هفت :  بحثی فلسفی در باب اصل موضوع انتخاب
فصل هشت :  آشنایی با اعداد اصلی
فصل نه :  رواقیون


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه ارشد فلسفه با عنوان روان شناسی دین

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه ارشد فلسفه با عنوان روان شناسی دین دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه ارشد فلسفه با عنوان روان شناسی دین


پایان نامه ارشد فلسفه با عنوان روان شناسی دین

 

این فایل در قالب ورد وقابل ویرایش در 200 صفحه می باشد .


روان شناسی دین
جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد
M.A



 
چکیده

 

روان‌شناسی دین ، بررسی مسئله دین است از جنبه درونی و فردیِ آن . این گستره سعی می کند با تحلیل روانی انسان ( از طریق روان‌شناسی ) ، ریشة پیدایش دین و همین‌طور پیامدهای این گرایش را مورد مطالعه قرار دهد. در این باب ، نظریه های موافق و مخالف بسیاری ارائه شده است . 

علل و انگیزه های بروز دیدگاه روان‌شناسانه دین ، سیر تاریخی آن ، تئوری‌ها و نظریه های قابل توجه در این زمینه ، همچنین پیامدهای تبیین شخصی و روانی دین که از مهم‌ترین آنها می توان به پلورالیسم دینی اشاره کرد ، درفصل اول این رساله مورد مداقه قرار گرفته است .

از مهم‌ترین و محوری ترین مسائل مورد بحث در روان‌شناسی دین ، می‌توان از بحث ‘تجربه دینی’ نام برد که به عنوان گوهر و اساس این دیدگاه ،‌ مورد توجه و دقت نظر متفکرین ،‌ متألهان و همچنین روان‌شناسان قرار گرفته است . یکی از مهم‌ترین فرضیه های مورد بررسی در این مبحث ، معرفت ‌زایی تجربیات دینی است و اینکه آیا تجربه دینی می‌تواند از لحاظ معرفت‌شناسی ، عینیت داشته باشند ؟

بیان نظریات مختلف در مورد این مسئله ، که در فصل دوم به آنها اشاره شده ، تا حدودی اظهار نظر در مورد آن را آسان می‌نماید .

نقد و بررسی موضوع نیز ، همراه با بیان نظرات متفکرین معاصر و نتیجه گیری کلی از بحث ، اجمالاً‌ در فصل پایانی رساله آمده است .

ما حصل بحث :

ـ روان‌شناسی دین ، نگاهی درونی ، روانی و فردی به دین است ، بدون در نظر گرفتن جنبه های اجتماعی ، فرهنگی و … آن .

ـ تبیین شخصی و درونی دین ، از بسیاری از تعارضات میان عقاید دینی و سایر ابعاد زندگی جلوگیری کرده و خواه و ناخواه ،‌ اصطکاک همیشگی میان دین و علم را
 از بین می‌ برد.

ـ از طریق ارجاع تجربیات شخصی و فردی به پیش فرض‌های دینی و زمینه های مذهبی افراد ، تجربیات دینی قابل تعریف بوده و به عنوان مهم‌ترین عامل تحویل دین به روان‌شناسی ، مورد بررسی و دقت نظر قرار می گیرد .

ـ تجربیات دینی از لحاظ معرفت شناسی می توانند عینیت داشته باشند و اعتقادآور باشند ( اما فقط برای صاحب تجربه و نه ناظران ، بلکه برای ناظران خارجی ، تنها جنبه آشنایی دارد )

ـ از بارزترین نتایج تبیین و تفسیر درونی و فردی دین ، اعتقاد به پلورالیسم دینی
 ( کثرت گرایی دینی ) است که امروزه با گسترش این روند در جوامع غربی ، حقانیت مکاتب توحیدی و اعتقاد به صراط مستقیمی واحد ، به زیر سؤال رفته و تا حدودی تضعیف شده است .

ـ دین از طریق تجربه درونی و شخصی قابل ادراک است ، و این ادراک بر اساس فطرت کمال‌جوی انسان و طبیعت وی استوار است .

ـ تجربیات دینی در صورت عینیت یافتن ، می تواند معرفت زایی کرده و اعتقادات دینی را توجیه نمایند؛ اما این مسئله در مورد شخص تجربه کننده صادق می باشد و برای شخص ناظر هیچ الزام و ضرورتی ، برای اعتقاد از طریق تجربه دینی وجود ندارد.

 مقدمه

 

مسئله دین و دینداری در طول تاریخ زندگی بشر همواره به عنوان مسأله‌ای قابل بحث و مورد توجه ، مطرح بوده و علی رغم اینکه نقش غیر قابل انکار و بسزایی در زندگی بشر داشته و دارد ولی بحث و مجادله بر سر این موضوع که آیا اصلاً دین در زندگی نقشی را ایفا می‌کند و یا مقوله‌ای جدا و مستقل از سایر جنبه‌های زندگی می‌باشد ؛ همیشه نقل مجالس علما و صاحب نظران و موضوع همیشگی مجادلات فلسفی و کلامی بوده است . تاریخ نشان می‌دهد دینداری و اعتقاد به موجودی ماورائی از آغاز تاریخ زندگی انسان ، ذهن او را به خود مشغول کرده به طوری که انسان ، بدون خدا و بدون اعتقاد به موجودی ماورائی و دارای قدرت برتر ، وجود نداشته است لکن کیفیت بروز این اعتقاد و نمادهایش در هر زمان برحسب نوع تفکر و روش زندگی و فرهنگ و آداب مردمان آن دوران تفاوت داشته است .

 

دینداری امری فطری و درونی بوده و هست اما بروز و ظهور آن نیازمند زمینه و بستر مناسبی است که این زمینه و شرایط برای افراد مختلف متفاوت خواهد بود .

 

          در دوران پس از قرون وسطی غرب و به طور اخص مسیحیت ، با تعارض آشکار و وسیع میان عقاید (که به نحو شدیدی تحریف آمیز و خرافی شده و عملاً پایبندی به آن مانع پیشرفت علمی و فرهنگی جامعة انسانی می‌شد) و علم و تکنولوژی (که دوران فترت و رکود را پشت سر گذاشته و به طور فزاینده‌ای رو به پیشرفت و ترقی نهاده بود)
مواجه شد . به طوری که متدینین که خود را مدافع احکام دینی می‌دانستند ، علم و تمدن را نوعی کفر و بی‌دینی به شمار آورده و علما و دانشمندان نیز در معرض اتهامات کفر آمیز قرار داشته و پایبندی به اصول اعتقادی و مبانی عقیدتی مسیحیت را مانع تحقیق و پیشرفت فکری خود و جامعه می‌دانستند .

 

لذا فیلسوفان و دانشمندان علم کلام بر آن شدند تا با تفسیر و تعبیری تازه و نو از دین آن را از صحنة اجتماعی زندگی بشر رانده و به حیطة شخصی و فردی اشخاص ارجاع دهند و از این طریق تعارض و تضاد میان علم با نمودهای مذهبی را از میان بردارند . از اواخر قرن هیجدهم میلادی زمزمه‌های این جدایی و این برداشت تازه از دین ، از طریق توجه به جنبة روانی و درونی دین توسط روانشناسان شنیده شد .

 

“ هر چند کاربرد واژة روان‌شناسی دین به عنوان حوزه‌های خاص پژوهش علمی ابتدا در اروپای قرن نوزدهم ظاهر شد ، پدیده‌هایی که این دو واژه به آنها اشاره دارد یعنی مصداق آنها و محتوای آنها به قدمت انسان است و تأمل در باب آنها به طلیعة تاریخ مدون بشر باز‌می‌گردد .”[1]

 

این گستره در اثر مفهوم سازی‌های منفی پیشگامان روان‌شناسی در خصوص دین ، همچنین عکس‌العمل منفی نهادهای دینی مدتی در حاشیه قرار گرفت ؛ اما با تلاش روان‌شناسان و متألهان در قرن حاضر روان‌شناسی دین مجدداً از حاشیه وارد صحنه شده و در دنیای فرامدرنیسم امروز به عنوان ابزاری در جهت تجربه‌نگری دیالکتیک مابین دیدگاه های مختلف در خصوص دین ، به حرکت و تحول خود ادامه می‌دهد .

 

این گستره به دلیل جایگاه ممتاز دین در سازمان روان‌شناختی انسان و همچنین هدف کلی علم روان‌شناسی که همانا مطالعة رفتار انسانی است ، به عنوان یکی از شاخه‌های روان‌شناسی مورد توجه می‌باشد .

 

از طرف دیگر ، دین پژوهان و متألهان عصر جدید که بیشتر تابع عینی نگری و پوزیتیویسم می‌باشند ، به دلیل اینکه پدیدارشناسانه از دین سخن گفته‌اند ، خود را از تأملات روان‌شناسانه بی‌نیاز ندیده‌اند .

 

روان‌شناسی دین علاوه بر اینکه در مجموعة علوم روان‌شناختی نمود می‌یابد ، دیگر دانش های مربوط با دین پژوهی را نیز در این زمینه بهره‌مند می‌سازد . “ برای مثال تبیین مفاهیم اساسی تفکر دینی در کلام جدید … که با بهره‌گیری از یافته‌های روان‌شناسی دین قادر به ترسیم تجربی نقش دینداری در زندگی است ؛ و یا در خصوص احیاء اندیشة دینی متکلم با تکیه بر یافته‌های روان‌شناسی دین در جهت‌گیریهای دینداری ، دیندارهای اصیل را از دیندارهای محرّف متمایز می‌سازد و امکان بازنگری در آموزش‌های دینی را در سایة یافته‌های روان‌شناسی فراهم می‌کند .

 

همان‌گونه که روان‌شناسان مخالف دین نیز در نقد تجربی فرضیات خود در خصوص دین به گسترة روان‌شناسی دین روی می‌آورند ؛ در واقع روان‌شناسی به عنوان ابزاری در جهت تأیید و درک ایمان دینی ، و یا چالشی برضد آن ، در پوشش روان‌شناسی دین بکار می‌رود . این گستره علاوه بر این می‌تواند مبنا و ملاک گفتگوی میان ادیان در سطحی تجربی گردد . تحقیقات این گستره که با ابزارها و روش‌های گوناگون در جوامع با ادیان متعدد صورت می‌گیرد ، شناخت تحقیقی ادیان را امکان پذیر می‌سازد . در واقع تحقیقات روان‌شناسی دین گرایش‌ها و پیامدهای مشترک و متمایز دینداری در نمونه‌های مورد بررسی برمبنای ادیان مختلف را آشکار میسازد و فرایند گفتگوی میان ادیان را تسهیل می‌کند ، و بر همین اساس می‌تواند یکی از مبانی و محورهای گفتمان بین ادیان گردد . استفاده از روان‌شناسی دین در این زمینه دامنة گفتگوی میان ادیان را از سطح نظری به سطح تجربی می‌کشاند .”[2]

 

اینکه چرا برخی از افراد عمیقاً دیندارند در حالی‌که برخی دیگر هیچ‌گاه به دین توجهی نمی‌کنند ؟

 

چرا برخی مسلمان ، زرتشتی ، بودایی هستند و برخی دیگر یهودی ، مسیحی و …؟

 

ایمان دینی چگونه ظاهر می‌شود و به چه ترتیبی در طول زندگی تحول پیدا می‌کند ؟

 

چرا برخی دینداران تجربه‌های دینی عمیقی دارند ، در حالی‌که برخی دیگر از این تجارب بی‌بهره‌اند ؟

 

چرا دینداری گروهی به سلامت هیجانی و رفتاری می‌انجامد و دینداری گروهی دیگر به اختلالات متعدد روان‌شناختی ؟

 

و …

 

از جمله سؤالاتی هستند که در گسترة روان‌شناسی دین مورد توجه قرار می‌گیرند و علت انتخاب چنین موضوعی برای تحقیق و ارائه رسالة پایان دوره ، توجهی بود که همیشه به امثال این مسائل داشته و دارم .

 

تعارض و تضادی که در طول تاریخ میان دین و نمودهای دینی با علم و دانش رو به پیشرفت بشری مشهود بوده و هست ، همیشه این سؤال را در ذهنم تداعی می‌کرده است که مگر دین و دینداری ، داعیة تکامل و یاری انسان و رشد و شکوفایی معنوی او را ندارد ، پس چرا هر جا سخن از رشد و پیشرفت علمی و ارتقای تمدن و دانش بشری است ، دین را به عنوان مانعی در جهت رسیدن به این هدف معرفی کرده و عملاً آن را از صحنة زندگی پس زده و به گوشة عزلت کشانده‌اند ؟

 

البته این روند در میان جوامع غربی و مسیحی به وضوح دیده می‌شود چرا که قوانین کلیسا و مضامین کتاب مقدس ، گاهی چنان بی‌اساس و نامعقول‌اند که در توجیه آن برای عقل قلمرویی جدا منظور می‌کنند و راه عقل را از راه ایمان جدا می‌دانند . “ همین است که تاریخ تمدن اروپا را در هزار و پانصد سال اخیر به دو عصر متفاوت ،‌ ایمان و علم تقسیم کرده‌ است و این دو را در مقابل یکدیگر قرار داده است در حالی که تاریخ تمدن اسلامی ، به عصر شکوفایی که عصر علم و ایمان است و عصر انحطاط که علم و ایمان توأماً‌ انحطاط یافته‌اند ، تقسیم می‌شود .

 

در اسلام عقل از بیشترین ارزش برخوردار است . تمام اعتقادات اسلامی متکی به عقل است . قرآن انسانها را به تعقل و تفکر فراخوانده است . در مجامع روایی ما اولین کتاب ، کتاب عقل است . موسی بن جعفر (ع) تعبیری فوق‌العاده زیبا دارند ، می‌فرمایند :

 

خداوند دو حجت در میان مردم دارد : حجت درونی که عقل انسان است و حجت بیرونی که انبیاء هستند .

 

 دربارة تفکر و اندیشه نیز کتاب و سنت همواره توصیه و ترغیب نموده است …

 

قرآن قصه آدم و حوا را بسیار زیبا مطرح می‌کند . خداوند همة‌ اسماء را به آدم آموخت و آنگاه که آدم معرفت و آگاهی یافت ، شایستة سجود فرشتگان شد … شیطان وسوسه‌گر همواره برضد عقل و مطابق هوای نفس وسوسه می‌کند و آنچه در وجود انسان مظهر شیطان است ، نفس اماره است نه عقل آدمی .”[3]

 

نظر به منشأ این رشته ، کل این روند از محصولات آکادمیک غربی است . البته این رشته مدام فرهنگ‌های آسیایی را چنان‌که باید و شاید به حساب آورده و به بررسی گرفته
است . ولی در این صورت هم این رشته یک روش تحلیلی است که برای سنت‌های غیر غربی بیگانه بوده و حداکثر اینکه می‌تواند به عنوان یک ساختار اکتشافی برای بازخوانی و بازبینی آنها اطلاق گردد . در واقع کوشش‌های دستگاه‌مندانه برای ایجاد روان‌شناسی‌های دین که بر مدل‌های غیر غربی فلسفه ، دین و طب استوار باشد وجود خارجی ندارد .

 

یکی از جریان‌های روش‌مندانه در این باب ، ارائه تجربة دینی به عنوان گوهر و اساس دین می‌باشد ، که بررسی آن امروزه به محوری‌ترین موضوع مورد بررسی در روان‌شناسی دین تبدیل شده است .

 

“ در زمانی که اعتقاد به آفریدگار متعالی و تعالیم متافیزیک ، از سوی بسیاری مردود شناخته شده است ، شیوه‌های تفسیر که بوسیلة همان اعتقادات به‌وجود آمده است در الگوهای فرهنگی اندیشه ، عمل و احساس بطور جدی تثبیت شده و حفظ می‌شوند .

 

زمانی اعتقاد به خدا به عنوان آفریدگار ، برای چنین عواطف و اعمالی زمینة توجیه کننده‌ای بود . حال جهت توجیه عکس شده است ، با تجارب و عواطف در صدد دفاع از عقایدند . درک بی‌نهایت ، احساس وابستگی مطلق ، عمل پرستش و قواعد حاکم بر کاربرد واژة خدا ، به همة اینها توسل پیدا می‌کنند تا گزاره‌های دینی را توجیه کنند ، گزاره‌هایی که اگر نباشند ، این درک ، احساس ، عمل و قواعد قابل فهم نیست .”[4]

 

بنابراین بحث روان‌شناسی دین در عین حالی‌که نگاهی تازه و زیبا از دریچه‌ای نو به دین داشته و در بسیاری از موارد موفق به حل معضل عدم توافق و توازی علم و دین شده است اما باید به این نکته نیز اذعان داشته باشیم که فرهنگ غنی اسلام ، بی‌نیاز از تمام
 تحویلی نگری‌های موجود در علوم مختلف دینی بوده و القائات و توجیهات فلسفة غرب در راستای به گوشه کشاندن دین و محدود کردن آن به قلمرو شخصی و فردی انسان‌ها را که از نتایج اولیة آن می‌توان به بحث‌های داغ محافل امروزی چون پلورالیسم دینی ، سکولاریسم ، پوزیتیویسم جدید ، پست مدرنیسم و … می‌باشد ، به راحتی پاسخ‌گو بوده و در این زمینه تنها نیاز به مفسرین و تحلیل‌گران توانمند علوم دینی دارد . از طرف دیگر می‌دانیم که هر چه یک پدیده برای فرد مهم‌تر باشد ، احتمال درونی سازی ، شخصی سازی و تعیین مرز کردن خودی و ناخودی در خصوص آن پدیده بیشتر می‌شود . تاریخ تحول بشر گواهی داده‌ است که دین از چنین خاصیتی برخوردار است . دین ، هم در سطح فردی و هم در سطح فرهنگی تفسیرهای بی‌شماری را برمی‌انگیزد که به زمان و مکان خاص آن وابسته است . دین جنبة‌ مهمی از واقعیت‌های تاریخی ، فرهنگی ، اجتماعی و روان‌شناختی‌ای است که انسان در زندگی روزمرة خود با آنها روبرو می‌شود .

 

چنین پدیده‌ای با توجه به شرایط کنونی جامعة ما اهمیتی دوچندان دارد و همین امر ضرورت توجه و گسترش مطالعات روان‌شناختی در خصوص دین ، به عنوان یکی از اضلاع مهم دین‌پژوهی را مورد تأکید قرار می‌دهد . اما واقعیت این است که در خصوص انگیزه‌ها ، شناخت‌ها ، و تجارب دینی در فرهنگ ما تا به حال پژوهشی نظام دار و با پشتوانه‌های نظری محکم صورت نگرفته است .

 

در حالی‌که امروزه در اکثر جوامع ، روان‌شناسی دین به طرز فراگیری در حال پیشرفت است ، اما این گستره در ایران از موضوع چند پایان‌نامه ، آن‌هم در رشته‌های روان‌شناسی و به صورتی جسته و گریخته ، فراتر نرفته است .

 

همین امر موجب شده است کسانی که حول محور موضوعات دینی و فلسفی ـ کلامی به بررسی و تحقیق در ‘ روانشناسی دین ’ می‌پردازند (که البته بنده نیز از این قافله مستثنی نیستم) با محدودیت شدید منابع و کتب مرجع روبرو می‌باشند .

 

گذشته از اینکه برای دستیابی به تحلیل و بررسی درست موضوع ، نیاز به مطالعه و کنکاش در مباحث روان‌شناسی وجود دارد که این مقوله برای دانشجویان و فارغ‌التحصیلان رشته‌های الهیاتی و دینی ، به دلیل جدا بودن این دو حوزه در رشته‌‌های دانشگاهی از یکدیگر ، مشکلات خاص خود را به همراه دارد .

 

لذا ، ضمن پوزش از صاحب‌نظران ، متألهان و روان‌شناسان محترم ، از ایشان تقاضا دارم ماحصل تلاش اینجانب را با دیدة اغماض نگریسته و کم و کاستی‌های فراوان آنرا بر این حقیر ببخشایند .

 

همچنین در این راستا ، جسورانه از سازمان‌ها و نهادهای مختلف پژوهشی می‌خواهم موضوعات روان‌شناسی دین را یکی از محورهای پژوهشی خود سازند ، و نظام آموزش عالی در رشته‌های روان‌شناسی و الهیات نیز برنامه‌ریزی برای درس روان‌شناسی دین را در اولویت قرار دهند .

 

 

چکیده

مقدمه ………………………………………………………………………………… 1

فصل اول

  رابطه روانشناسی و دین ………………………………………………………… 11

  تعریف دین  ……………………………………………………………………… 15

  بررسی تئوریهای روانشناسانة دین  …………………………………………… 21

    ـ تئوری تحولی پیاژه  ………………………………………………………… 22

    ـ تئوری اریکسون  ……………………………………………………………. 25

    ـ آلپورت   ……………………………………………………………………… 27

    ـ یونگ  ………………………………………………………………………… 30

    ـ هیوم  ………………………………………………………………………….. 35

    ـ فروید  ………………………………………………………………………… 42

        علل گرایش به دین   ……………………………………………………… 47

        پیامدهای گرایش به دین  ………………………………………………… 50

    ـ جیمز…………………………………………………………………………… 51

 

  تجربة‌ دینی  ……………………………………………………………………… 59

  تعارض علم و دین ……………………………………………………………… 60

  کثرت‌گرایی دینی   ……………………………………………………………… 68

فصل دوم

  تعریف تجربة دینی ……………………………………………………………… 76

  پیشینة تاریخی تجربة دینی   …………………………………………………… 79

  اقسام تجربة دینی   ……………………………………………………………… 83

  دیدگاههای مختلف در مورد انواع تجربه‌های دینی ………………………… 86

    ـ تجربة دینی نوعی احساس است  ………………………………………… 86

    ـ تجربة‌ دینی نوعی تجربة مبتنی بر ادراک حسی است  ………………… 95

    ـ تجربة دینی ارائه نوعی تبیین مافوق طبیعی است  ……………………… 98

  نمونه‌های تجربة دینی ………………………………………………………… 104

  آیا تجربه‌های دینی هستة مشترکی دارند …………………………………… 118

  تجربه‌های عرفانی ……………………………………………………………… 120

    ـ آیا تجارب عرفانی معرفت‌زا است ……………………………………… 131

 

  آیا تجربة‌ دینی می‌تواند اعتقاد دینی را توجیه کند ………………………… 135

فصل سوم

  نگاهی نقادانه به موضوع ……………………………………………………… 149

    ـ تقدم شرک بر یکتا پرستی………………………………………………… 164

    ـ موهوم پنداری باورهای دینی  …………………………………………… 165

    ـ گناه نخستین………………………………………………………………… 166

    ـ خدای پدرگونه  …………………………………………………………… 167

    ـ مفهوم جنسیت   …………………………………………………………… 168

    ـ تعمیم ناروا  ………………………………………………………………… 170

فهرست منابع و مآخذ (فارسی) …………………………………………… 180

فهرست منابع و مآخذ (انگلیسی) ………………………………………… 184

ج

 

چکیده انگلیسی………………………………………………………………… 185 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه آموزش فلسفه به کودکان

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه آموزش فلسفه به کودکان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه آموزش فلسفه به کودکان


بیان مسئله

فلسفه برای کودکان گرایش نوپایی است که در دهه هفتم سده بیستم میلادی ظهور کرد و در سی و پنج سال اخیر مورد اقبال عام قرار گرفت و بسط و توسعه فراوان یافت. رایجترین روی آورد در فلسفه برای کودکان، رهیافت لیپمن است. تربیت انسان‌های صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد.( لیپمن , 1382 ) . جهتگیری عمده فلسفه برای کودکان در روی آورد رایج آن (یعنی رهیافت لیپمن و پیروانش)، افزایش مهارت تفکر منطقی است. اندرسون (1977) و هارتر‌ (1980) بر نقش اساسی جستجوی معنا در شناخت تاکید می‌ورزند و معتقدند دانش‌آموزان باید به طور فعال تلاش کنند، اطلاعات جدید را با دانسته‌های قبلی خود وحدت بخشد و آن‌‌چه را مهم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره یادگیری خود بیندیشند. فلسفه، مطالعه تفکر از طریق تحلیل، استدلال و به کارگیری منطق را مورد تاکید قرار داده است. از دیرباز تاکنون در خصوص این‌که فلسفه چیست؟ پاسخ‌های مختلفی ارائه شده است که با جمع‌بندی این پاسخ‌ها می‌توان آن‌ها را در دو دسته جای داد. دسته‌ای فلسفه را مجموعه‌ای از آراء و عقاید فیلسوفان درباره موضوعات فلسفی می‌دانند و دسته دوم فلسفه را عبارت از عمل فلسفی در نظر می‌گیرند و فیلسوف را کسی می‌دانند که به طور فلسفی اندیشه می‌کند. سقراط به عنوان آغازگر فلسفه به معنای حقیقی، فلسفه را برابر فلسفیدن می‌دانست. هدف اصلی برنامة لیپمن، تبدیل دانش آموزان به کاوشگرانی ماهر و جوان است. مراد از کاوشگر بودن، جستجوگر فعال و پرسشگر مُصّر بودن، هوشیاری دایمی برای مشاهده ارتباطات و اختلافات، آمادگی همیشگی برای مقایسه، مقابله و تحلیل فرضیه‌ها، تجربه مشاهده، سنجش و امتحان است (لیپمن، 1993، ص682). بنابراین در برنامه لیپمن، کلاس درس به یک جامعه پژوهشگر، بمنظور کاوش مشترک تبدیل می‌شود و کودکان با کار گروهی مهارت تفکر منطقی خود را افزایش می‌دهند. توجه به انگیزه لیپمن در ایجاد فلسفه برای کودکان، تصور وی را از آن نشان می‌دهد. لیپمن بعنوان استاد فلسفه با مشکل فقدان یا نقصان قدرت استدلال، قضاوت و داوری نزد دانشجویان خود روبرو شد و از 1960 تا 1970م مطالعات فراوانی را در تحلیل این مشکل و رفع آن سامان داد. از نظر وی عامل و ریشه عمده این وضعیت را در دوره کودکی و سنین 11 تا 12 سالگی باید جست.در برنامة لیپمن، کودکان بطریق آموزش در عمل ، یاد می‌گیرند که در مقام داوری و قضاوت به ملاک سنجش نیاز دارند و رد و اثبات نظریه‌یی بدون دلیل، اخلاقی و مقبول نیست. بنابراین در رهیافت وی، تلاش فلسفه برای کودکان، معطوف به تربیت کودکان بصورت محققانی است که از توانایی اندیشه ورزی روشمند و اخلاق پژوهش گروهی برخوردارند (امی و قراملکی، 1384). فلسفه برای کودکان در رهیافت لیپمن، برنامه‌ای برای آموزش تفکر نقادانه و خلاق در درک ماهیت موضوعات فلسفی میان کودکان با تاکید بر سه محور خود اصلاحگری، داشتن حساسیت معقول نسبت به زمینه و داوری بر پایه اعتماد بر ملاکهاست. و این در حالی است که در کشور ما سخن از آموزش فلسفه به کودکان هنوز امری بدیع و تازه می نماید . لذا به نظر می رسد که برای انجام هر چند آزمایشی این طرح در جامعه ما راه نسبتا درازی در پیش داریم .

مقدمه

یکی از تعاریف مقبول آموزش آن است که آموزش برای برطرف کردن نیازهای مختلف انسان در طول زندگی‌اش به کار می‌رود. این نیازها وجوه گوناگون دارند. اگر بپذیریم که یکی از نیازهای اساسی انسان، بر حسب حیوان ناطق بودنش‌، تفکر است باید بپرسیم که جای آموزش تفکر در نظام‌های آموزشی ما در کجاست؟ در موضوعات درسی موجود مثل ادبیات، تاریخ، جغرافی، فیزیک، روان‌شناسی و مانند آن شیوه‌های تفکر و یا تمرین تفکر به دانش‌آموزان آموخته نمی‌شود و عمدتا نظام آموزش در چنین مباحثی حفظ محور و یا آشنایی با ابزار و تسلط بر آن است. آنچه به دست دانش‌آموز می‌آید در واقع همان جمع‌آوری اطلاعات یا داده‌هاست. اندیشمندانی که در باب مساله آموزش نگرانی داشته‌اند مقوله آموزش تفکر در نظام آموزشی را مورد توجه قرار داده و به برخی راه‌حل‌ها رسیده اند. شاید در نگاه اول گمان رود که فلسفه برای کودکان آموزش اندیشه‌های فیلسوفانی چون کانت و هگل و مارکس و... به کودکان یا دانش‌آموزان است. در حالی که این مقوله اساسا هدفی مجزا از آموزش اندیشه‌های فلسفی به دانش‌آموزان دارد. ضمن این که این مقوله در پی درمان آموزش غیر فلسفی فلسفه به دانش‌آموزان نیز هست. چرا که بسیار پیش می‌آید که اتفاقا کلاس درسی که فلسفه نام دارد به هر چیزی جز کلاس فلسفه به ماهو فلسفه شباهت دارد. مراد آن است که در دوران کنونی و در نظام آموزشی ما فلسفه، درس تاریخ فلسفه یا تاریخ فیلسوفان است و نه آنچه که به اصطلاح «فلسفیدن» می‌توان نامید. از همین رو پیشتر اشاره شد که مقصود این روش غیر از آموزش ایده‌های فیلسوفان به دانش‌آموزان است بلکه مساله فیلسوف کردن آنهاست. واضح است که فیلسوف شدن، نه به معنی کانت و هگل شدن بلکه به معنی داشتن توانایی اندیشه، تحلیل، نقد و تصمیم‌گیری است. یعنی محقق شدن دانش‌آموز و توانایی او برای بحث. بحثی که هم به لحاظ منطقی و هم به لحاظ محتوایی غنی باشد. چرا که تفکر هم مانند سایر امور دیگر تمرینی هم هست. یعنی برای تفکر باید دست به دامن تمرین و تجربه هم شد. آنچه نظام آموزش معاصر به دانش‌آموز یاد می‌دهد این است که وقتی او را به عرصه جامعه می‌فرستد، اساسا فاقد قدرت تحلیل، تفکر، و شناخت است. تابع منطقی چنین امری، بحران‌های زندگی شخصی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و مانند آن است. حتی تفکر و گزاره‌های مربوط به آن، به صورت تقلیدی به دانش‌آموز، آموزانده می‌شود. برای اثبات صحت این امر، کافی است که سوالی واحد را از دانش‌آموزان مختلف بپرسیم؛ شاید اکثر جواب‌های آنها مشابه باشد. اما باید توجه داشت، یکسانی جواب بدان معنا نیست که آنها دارای تفکر مشابه هستند بلکه از آن روست که آنان اساسا خود نمی‌اندیشند، بلکه محفوظات و مسموعات خود را دوباره تکرار می‌کنند. این بدان معناست که جامعه و افراد آن حتی در تفکر هم مقلد باشند و این بزرگترین آسیبی است که به پیکره جامعه بشری وارد می‌شود. با گذر از این مقدمه، بحث آن است که فلسفه برای دانش‌آموزان، گرچه هنوز در کشورهای مختلف جهان در حال خودیابی و طی مراحل رشد خود است و در ایران نیز گام‌های اولیه خود را برمیدارد، اما در یک جمله ساده عبارت است از متفکر کردن خود دانش‌آموز نه ارائه تفکر تقلیدی به او

فرمت ورد قابل ویرایش   تعداد صفحات 47


دانلود با لینک مستقیم