دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مناظره دکتر راغفر و دکتر محمودی؛
افزایش جمعیت مثبت یا منفی است؟
محمودی: با خطر انقراض نسل مواجهیم. راغفر: افزایش جمعیت فقر را بیشتر می کند.
دکتر حسین راغفر استاد دانشگاه و از منتقدان طرح افزایش جمعیت به همراه دکتر محمودی، رئیس مرکز مطالعات جمعیت وزارتکشور، به عنوان مدافع طرح مذکور مناظره ای در خصوص نظر رئیس جمهور برگزار کرده اند.
به گزارش سرویس اقتصادی «فردا» در این مناظره دکتر حسین راغفر تاکید کرد که افزایش جمعیت فقر را تشدید می کند. او افزود: باید سیاستهایی تعبیه شود که نتایج آنها منجر شود بهاینکه مردم متقاعد شوند که آینده زندگی خود و فرزندانی که تولید خواهند کرد تضمین شده است. اگر مردم دچار نگرانی و اضطراب و ناامنی نسبت به آینده خود و خانواده باشد طبیعتا در واکنش به آن کنترل جمعیت را ادامه خواهند داد. طبیعی است که نمیتوانند به فرزندانشان برسند و پذیرش هزینه بچه دار شدن مشکل خواهد بود.
دکتر محمودی هم در دفاع از افزایش جمعیت گفت: میزان باروری کل (متوسط تعداد بچههای زندهای که یک مادر در طول دوره باروری به دنیا میآورد) به زیر دو بچه کاهش یافته و این به معنی کاهش تدریجی جمعیت و نهایتا انقراض نسل است. با مراجعه به ارقام مرکز آمار ایران و سازمان ملل در سال 1384 این رقم برای ایران 1.8 فرزند است (که حتی از آمریکا هم کمتر بوده است) یعنی هر 20 نفر والدین با 18 فرزند جایگزین میشود که دو نفر کمتر از حد جانشینی است. در صورت اثبات صحت رقم یاد شده، بهرغم نظر منتقدان موضوع انقراض تدریجی نسل مطرح و با ملحوظ داشتن عامل مهاجرت تقویت میشود. متن کامل مناظره مدافع و منتقد سیاست افزایش جمعیت که در روزنامه تهران امروز انجام شده را در زیر می خوانید.
دکتر احمدینژاد در برنامهای تلویزیونی در مورد افزایش جمعیت صحبت کرده و جملاتی را مطرح کردند که برخی از آنها را قرائت میکنم. «در گذشته پدران و مادران ما پنج فرزند داشتند البته فقر در بخشهای کشور وسیع بود اما حاصل کار آنها نبود، تحمیلی بود جنگ اول آمدند و مانند انگلیسیها 100 سال نفت ما را غارت کردند»، «برخی خیال میکنند روزی فرزندان را ما میدهیم اما اشتباه است من تعجب میکنم چرا علما ساکتاند. خدای متعال میفرماید، فرزندانتان را از ترس فقر نکشید ما شما و فرزندانتان را روزی میدهیم»، «چرا برخی فکر میکنند اگر 30 میلیون نفر مانده بودیم اکنون وضعمان مطلوب بود اکنون از بین رفته بودیم همه 80-90 ساله بودیم و جمعیت تمام میشد.» برخی نقد کردند بهعنوان منتقد، دیدگاه شما در مورد این موضوع چیست؟
راغفر: البته آقای احمدینژاد تلویحا به این نکات که بنده عرض میکنم اشاره کردند اما نتایج وارونهای گرفتند و آن این است که مسئله اساسی کیفیت زندگی جمعیت است. آنچه کمتر به آن توجه میشود کیفیت زندگی است. نکتهای در این طرح مغفول است و آن کیفیت زندگی است. عملکرد دولت طی پنج سال گذشته بهنحوی بوده که بهرغم اینکه در این سالها درآمدهای عظیم نفتی را در دولت شاهد بودهایم هم فقر و هم نابرابری بهنحو بیسابقهای گسترش یافته است.
امروز نیازی به آمار و ارقام برای اثبات اینکه فقر تا چه حد به نحو کمرشکن مردم را آزار میدهد نیست. احمدینژاد میگوید که فقر در دورههای گذشته مربوط به پدران و مادران ما نبوده بلکه مربوط به غارت نفت بوده است اما سوال بنده این است که درآمد عظیم نفتی که حاصل شد کجا رفته آنچه مهم است برای یک کشور کیفیت زندگی مردم است که این موضوع در سیاستهای دولت مغفول مانده و هدف این جهتگیری و طرح این موضوع روشن نیست و امیدواریم آقای دکتر که رئیس مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه توضیحاتی را از سوی دولت ارائه کنند تا ما روشن شویم که هدف از این کار چیست یا اینکه مطالب دیگری وجود دارد که مغفول مانده و ما به آن توجه نکردهایم.
دکتر راغفر معتقدند مسئله اصلی کیفیت زندگی است، نظر شما در این خصوص چیست؟
دکتر محمودی: بنده نمایندگی از سوی دولت ندارم اما بهتر است بحث را به بحثهای توسعهای پیش ببریم. استاندارد فقر چیست و با چه اندازه میگیریم که میگوییم فقیریم. در گذشته برای اندازهگیری فقر از شاخصهای کمی استفاده میشد اما آن را مکفی ندانستند و از شاخصهای ترکیبی توسعه اجتماعی گفتند که بهجای درآمد سرانه شاخصهای دیگری هم هست، سرانه مصرف پروتئین، انرژی، فولاد، برق و... و 73 شاخص درنظر گرفته و اینگونه کشورها را با هم مقایسه کردند و سپس به منظور سهولت مقایسه کشورها از نظر فقر از شاخص کیفیت فیزیکی زندگی (شاخص موریس) استفاده کردند.
درصد باسوادی، نرخ مرگومیر نوزادان و امید به زندگی از عوامل اندازهگیری فقر است. در شاخص کیفیت فیزیکی حدود 20 سال است که توسط سازمان ملل محاسبه نمیشود ایران رتبه 57 را داشته است. سازمان ملل شاخصی که در نظر گرفته تقریبا مراحل تکمیل شده شاخص موریس است و کیفیت زندگی را با شاخص توسعه انسانی در نظر میگیرند که بین صفر تا یک است و این شاخص برای ایران در سال 1388، 0.782 درنظر گرفته شده و هرچه این رقم به یک نزدیکتر شود کشور توسعهیافتهتر است و در سال 1388 رتبه کشور ما در دنیا 88 بوده و در سال 1387 رتبه کشور با عدد 0.777، 84 بوده و در سال 1370 این شاخص 0.557 بوده است. طبق آمارهای مصوب بینالمللی که در ایران محاسبه شده این موضوع که کیفیت زندگی کاهش پیدا کرده است را اصلا قبول ندارم.
فقر را با چه چیز نشان میدهیم؟ مگر فقر به معنی فاصله طبقاتی نیست.
محمودی: رقمی که نشاندهنده فاصله طبقاتی است عددی است بین صفر و یک و اگر بین 0.4 صفر باشد توزیع و درآمد خوب است و اگر بین 0.4 و 0.5 باشد توزیع درآمد نابرابرتر میشود و اگر بالاتر از 0.5 باشد وضع خراب است. در سال 1348 این رقم برای کشور 0.44 بود و بدترین وضعیت را در سال 1354 داشتیم که این رقم 0.5 بود و مربوط به شوک نفتی بود و آن فاصله طبقاتی اتفاق افتاد. اگر بحث فقر است کشور نسبت به قبل تغییر نکرده و باید توجه کرد که افزایش جمعیت هم در این مدت داشتهایم بنابراین نمیتوان گفت که افزایش جمعیت با باعث فقر میشود بلکه عوامل دیگری نیز موثر است.
راغفر: البته اگر رشد اقتصادی مثبت نباشد افزایش جمعیت منجر به افزایش فقر میشود. بنده 20 سال و اندی است که کارم اندازهگیری فقر و نابرابری است و آماری که جنابعالی فرمودید دارای اشکال تکنیکی است و ضعف تکنیکی دارد البته بنده بارها این موضوع را مطرح کردهام صرفنظر از رقم و عددهایی که استفاده میکنند. ما این رقمها را محاسبه کردهایم و اتفاقا از سال 1384 به بعد هم فقر و هم نابرابری افزایش داشته و این آماری که جنابعالی فرمودید مربوط به نابرابری است و امکان دارد یک جامعهای کاملا فقیر باشد اما نابرابر نباشد یا خیلی پایین باشد و این آماری که اشاره فرمودید ضمن اینکه مربوط به فقر نیست بلکه در چندین مورد مخدوش است. شاخصهای رفاه و سطح زندگی در تخصص بنده بوده و من از ناظران علمی اولیه طرح توسعه انسانی در ایران بودهام و گزارش MBG تحتنظر بنده تولید شده بنابراین میدانم که چطور تولید شده و تا چه حد آمار تحتتاثیر مسائل سیاسی تنظیم میشوند.
آمارهای الکترونیکی که از 30 هزار خانوار هرساله توسط مرکز آمار جمعآوری میشود و از سال 63 تا 83 موجود است نشان میدهد که این آمار طی این سالها نزولی بوده و از 1384 به بعد هم فقر و هم نابرابری افزایش پیدا کرده است. در دو سال ابتدایی فعالیت دولت نهم دو درصد از جمعیت کشور به زیر خط فقر رفتند و شدت فقر هم افزایش پیدا کرده ضمن اینکه نابرابری نیز افزایش داشته است.
آمار مربوط به رشد اقتصادی بنا به برنامه چشمانداز 20 ساله برای سال 1394 قرار است سالانه برحسب برنامه چهارم نرخ رشد اقتصادی باید هشت درصد باشد اما در دو سال دولت آمار رسمی منتشر نکرده اما آنچه در محافل تصمیمگیری کشور از جمله مجلس توسط دستگاههای دولتی ارائه شده در سال 1387، 2.5 درصد و در سال 1388، 1.5 درصد رشد اقتصادی داشته است در حالی که ارزیابیهای مستقل وضعیتی منفیتر از این را نیز گزارش میکنند. ضمن اینکه فاصله 1.5 تا هشت درصد که دولت قرار بوده به آن تحقق ببخشد و این درآمدهای عظیم نفتی فاصله بعیدی است. ما نیازی به آمار نداریم و آنچه ما در جامعه شاهد هستیم وجود لشکر انبوهی از جوانهای این مملکت است که شیرجه میروند تا قوت روزانه خود را بهدست بیاورند. اگر به دید یک خارجی نگاه کنیم. وجود این جوانها در مملکتی که روی اقیانوسهای گاز و نفت نشسته تنها محصول سیاستهای غلط دولتهاست.