دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
مد و مدگرایی
در مورد پدیده مد عقاید متفاوتی است. عده ای مد را دلیل نوگرایی و تنوع طلبی می دانند. عده ای دیگر دلیل شور و اشتیاق جوانی میدانند.
عده ای دیگر عقیده دارند که بعضی ها به دلایل مختلفی چون سرخوردگی و یا نداشتن اعتماد به نفس و یا عقده خود کم بینی و یا نداشتن مهارتهای علمی و یا تخصصی و یا نداشتن نقاط مثبت کاربردی اجتماعی و برای جلب توجه دیگران به مدگرایی روی می آورند . و بعضی ها در این زمینه حتی می توان گفت اعتیاد به مد پیدا می کنند.
بنظر من مد تا اندازه ای پدیده خوبی است البته تا جایی که لوث نشود. هر چیزی که به شخصی بیاید و برازنده اش باشد زیبا است . در حالی که بعضی ها از مدهایی استفاده می کنند که اصلا به تیپ و قیافه شان نمی آید و صرفا" چون مد است استفاده می نمایند و این بنظر من غلط است. مثلا اگر رنگ سبز مد است برای کسانی خوب است که این رنگ به آنها بیاید و اگر به شخصی رنگ سبز نمی آید بهتر است استفاده نکند.
البته امروزه وقتی وارد بعضی مکانها می شویم جوانهایی را می بینیم که خود را طوری درست کرد ه اند که از هیبت آدمیزاد دور شده اند ! خدا شاهد است جوانی را دیدم که بیشتر شبیه جوجه تیغی بود و یکی دیگر بود که شباهت زیادی به خروس می داد به دلیل آرایش موهایشان که به طرز زننده ای درست شده بود. دختران و پسرانی را می بینیم که طوری خود را درست کرده اند که انگار داد می زنند :
ایها الناس : بیایید ما را تماشا کنید. ما اینقدر به خودمان ور رفته ایم و زحمت کشیده ایم که شما ما را تماشا کنید!
انگار مردم را به دیدن سیرک و یا باغ وحش بصورت مجانی دعوت می نمایند!
البته مد هایی که برازنده و معقول است دلیل نوع آوری و تنوع طلبی می باشند ولی مدهایی که باعث می شود فرد از شمایل انسانی به حیوانی شبیه گردد فقط همان بعد عقده های خود کم بینی و نیاز به توجه دیگران را دارد.
فردی که خود را به نحوی زننده و غیر معقول آ رایش می کند و در جامعه وارد می شود با زبان بی زبانی می گوید:
ای مردم من چیزی برای عرضه به شما و جامعه ام نداشته ام و هیچ کس به من توجه نکرده است من نه بار علمی دارم نه بار شخصیتی دارم ودر اصل هیچ چیز در چنته ندارم فقط یک ظاهر و جسم و لباسی دارم که اگر معمولی باشد شاید به چشم شما نیاید لذا ترجیح دادم خود را غیر از معمول متعارف نمایان کنم که شما من را نگاه کنید .
ای مردم تو را به خدا به من نگاه کنید!
حتی اگر قرار است در این نوع نگاه خود تعریف ستایش آمیزی هم نباشد و شاید بگویید عجب عجوبه ای ! این دیگر چه شکل و شمایلی است ! و اصلا" هم زیبا به نظر نیاید ولی چون فقط نگاه شما را برای من در بردارد برای من کافی است .
تورا به خدا من را نگاه کنید!
آری به نظر من کسانی که با تیپ های عجیب و غریب در جامعه ظاهر می شوند چنین عقیده ای دارند . کسانی هستند که به خود و توانایی هایشان ایمان ندارند و نظر دیگران برایشان مهم است که می خواهند توجه دیگران را به خود جلب کنند.
کسانی که دارای فهم وشعور و استعدادهای مخصوص خود هستند و اعتماد به نفس دارند مطمئن هستند در هر شمایلی باشند برای خودشان متشخص و ستودنی هستند لذا نیازی به توجه دیگران در خود نمی بینند پس برای جلب توجه عامه خود را به زحمت هم نمی اندازند.
خانمی که به زیبایی خدادادی خود معترف باشد و از طرفی برایش مهم نباشد که مردم ناشناس (کوچه و بازار که ممکن است از هر قشری باشند حتی پست ترین قشرها که شاید ما هرگز برایشان ارزشی قائل نشویم) در موردش چه قضاوتی کنند چه لزومی دارد خود را هفت قلم آرایش کند و یا اندام خود را نمایان سازد؟
کسانی که خود را عروسک وار به نمایش می گذارند آن هم در کوچه و بازار دلیلش این است که دوست دارند خود را برای همه قشری زیبا جلوه دهند و حتی آن پست ترین اقشار هم برایشان مهم هستند که خود را به آنها هم نمایش می دهند .
در جایی خواندم که چارلی چاپلین به دخترش نوشته بود که هیچ شخصی لیاقت ندارد ناخن برهنه پای تو را ببیند مگر کسی که روح عریانش را به تو تقدیم کرده باشد.
بنظر من هم زن باید خود را برای کسی که دوستش دارد زیبا جلوه دهد هر چند عاشق همیشه معشوق را زیبا می بیند و باید با چشم دل نگاه کند ولی اگر شخص می خواهد آراسته باشد باید مکان و زمان را در نظر بگیرد. کوچه و بازار و محل کار، خانه و مجالس عروسی و شادی نیست که خانمهای ما خود را عرضه نمایند.
آدم با شخصیت تفاوت خانه و محل جشن و محل کار و تحصیل و کوچه و خیابان را درک می کند و می داند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. در هر زمان و مکانی باید مناسب آن شرایط عمل نمود.
مثلا در دانشگاهها می بینیم که دختران و پسران ما به جای تحصیل انگار به سالن مد آمده اند در حالی که در گذشته تاکید می شد محل علم آموزی باید ساده باشد تا از اهداف والای علمی دور نشود حتی در گذشته لباس فرم وجود داشت تا یکرنگی و سادگی وجود داشته باشد. یادم هست در سریال ماری کوری او به دخترش تاکید کرد محل علم و دانش را با سادگی بیا و خانه و محل علم را با هم اشتباه نگیر. نمی دانم چرا ما از غربی ها نکات مثبت شان را یاد نمی گیریم و فقط منفی ها را زود جذب می کنیم . در همان غرب و اروپا هم افرادی که سرشان به تنشان می ارزد متشخص هستند و آنهایی را که جوانهای ما از روی فیلم وتبلیغات از آنها تقلید می کنند کسانی هستند که به قول معروف چیزی بارشان نیست و انگل جامعه هستند که متاسفانه چون بدیها همیشه جذاب تر هستند آن هم به دلیل این که آسان تر در دسترس قرار می گیرند و زحمتی ندارند لذا سریع تر جذب می شوند.
جالب اینجاست که دیده ام خانمهایی را که خودشان را طوری آرایش می کنند و طوری لباس می پوشند که هر بیننده ای را به خود جلب می کنند ولی اگر همسرشان که یک مرد است قرار باشد به زن دیگری که دقیقا" مثل خودشان آراسته شده و نیاز به جلب توجه دارد نگاه کند روزگار مرد را سیاه می کنند و ادعا می کنند آن زنها چرا باید چنین کنند و هر جایی هستند و جالب این که خود را که ممکن است توجه مرد دیگری را که متعلق به زن دیگری است جلب کرده باشند را نمی بینند.
اگر شما دوست ندارید مرد زندگیتان به زن دیگری نظر بیندازد و این حس زنانه در همه وجود دارد پس انصاف داشته باشید و خودتان هم مردان دیگر را با ظاهر خود از راه به در نکنید حتی با یک نگاه!
جالب این که چندین بار دیده ام خانمها یی با شکل و شمایل عروسک در محلهای عمومی ظاهر شده اند و به آقایان هم پریده اند و جارو جنجال به پا کرده اند که چرا به من متلک گفتی یا تنه زدی یا نگاه کردی؟
در جواب این نوع زنها باید گفت وقتی خودت را مثل عروسک درست می کنید یعنی من را نگاه کنید من برای شما هستم پس حالا دیگر چه ادعایی دارید؟! اگر معمولی باشید آیا کسی به شما کاری دارد؟
در هر صورت سخنم با این نوع زنها این است که وجدانا" خود را فریب ندهند و نگویند ما خود را درست می کنیم مردها جلوی نگاهشان را بگیرند! ما که نمی توانیم ژولیده باشیم که چون بعضی ها هیز هستند! ما نمی گوییم ژولیده باشید ما می گوییم انسان باید ظاهری شیک و مناسب و معمولی و معقول داشته باشد ولی هفت قلم آرایش و لباس تنگ و کوتاه و بدن نما فقط برای کسانی هست که دوست دارند دیگران نگاهشان کنند و ربطی به هیزی ندارد. افراد هیز بیشتر نگاهشان می کنند! و افراد غیر هیز هم ناخودآگاه نگاهشان می افتد حتی زنها نیز نگاه می کنند چون طبیعی است که انسان به سمتی که نا متعارف است چه زیبا و چه زشت است نگاه کند و در نهاد خود قضاوت نماید. اگر قضاوت دیگران مهم نیست پس خود را برای عزیزان و کسانی که برایتان مهم هستند مورد قضاوت قرار دهید.
در مورد مردها هم باید گفت گاهی متاسف می شوم که می بینم بعضی مردها که چه عرض کنم بعضی ...چنان سرو وضعی دارند که باعث گشادگی چشم می شوند یا موهایشان به طرزی حیوان مانند آرایش شده یا صورتشان را چون دلقکها و یا زنها آرایش کرده اند و یا لباسهایی تن کرده اند که در وحله اول انسان بیینده هیچ تلقی از مفهوم زیبایی ندارد بلکه ابتدا متعجب می شود و بعد هم ممکن است حتی وحشت کند . گاهی انسان به جای به به گفتن ناخودآگاه می گوید اه! ویا می گوید واه! و این اصوات که از بیننده ساتع می شود نشان دهنده این است که هیچ چیز زیبایی را ندیده است .در تعجبم که چطور جوانهایی که خود را دلقک وار نمایش می دهند با خود نمی اندیشند که آیا زیبا شده اند یا نه؟ آیا اصلا" در آینه خود را نگاه می کنند؟! و شاید هم مفهوم واقعی زیبایی را نمی دانند.
گاهی به فکر فرو می روم که چطور در آینده قرار است این جوانها مرد باشند و زنی به آنها تکیه کند و حتی چطور قرار است پدر باشند وای به حال جامعه فردا که قرار است اینها فرزندانش را تربیت کنند باور کنید هستند افراد سی ساله ای که با شمایل دلقک ظاهر می شوند و ربطی به سن نوجوانی و بچگی ندارد و بزرگ هم هستند. البته نوجوان و جوان عاقل از همان ابتدا شعور خود را می رساند و کسی که به بلوغ نرسد در چهل سالگی هم لوده و بی مسئولیت باقی می ماند.
درکل باید گفت چه زن و چه مرد فرقی نمی کند هر کسی که خود را به طرز غیر متعارف نمایان سازد از نظر روانشناسی مشکل دارد و خود کم بین است و عقده حقارت دارد که این عقده ها می تواند منشا خانوادگی یا فرهنگی یا مادی و یا اجتماعی و غیره را داشته باشد و فرد نیازمند به جلب توجه دیگران است و از آنجایی که این افراد دارای فهم و شعور و کمالات انسانی نیستند لذا نمی توانند تشخیص دهند که چگونه باید نقایص خود را برطرف کنند و چگونه باید توجه مردم را به خود جلب کنند و راههای درست و مناسب را چون درک نمی کنند لذا به سمت مدگرایی از نوع بدش روی می آورند و در مورد این نوع از افراد فقط می توان گفت بهتر است به روانپزشک مراجعه کنند و دیگر این که برایشان دعا کنیم که خداوند شفایشان دهد و به راه راست هدایتشان کند.
ریشه های مد و مدگرایی از کجا منشأ می گیرد و آیا جنبه ها مثبتی هم دارد؟ در خصوص جنبه های منفی آن در اجتماع چه باید کرد؟
در خصوص موضوع مورد نظرتان نکات زیرا را تقدیم میداریم:مدگرایی و تنوعطلبی از ویژگیهای دوران جوانی زندگی است اما آنچه در این میان حائز اهمیت است سه موضوع زیر میباشد:الف. آیا آن مدگرایی با مشی و زندگی یک مسلمان مغاریت دارد یا نه؟ب. اگر مغایرت دارد وظیفه افراد مدگرا چیست؟ج. در صورت مغایرت وظیفه دیگران در برابر چنین افرادی چیست؟مثلا در دین اسلام توصیه مؤکد، که نشانه وجوب عمل در رفتار پوششی ویژه باشد وجود ندارد یعنی شکل خاصی از لباس و با رنگ مخصوصی از لباس واجب نشده و یا تحریم نگردیده است آنچه در قالب کلی بیان میگردد آن است که پوشیدن لباس و یا عمل به رفتاری خاصی که موجب شهرت و شناخته شدن انسان میگردد و یک فرد به آن لباس و رفتار معرفی میشود، جایز نیست یعنی همان لباس شهرت و یا عمل شهرت تحریم شده است و از جانب دیگر همانند کفّار و غیر مسلمانان عمل کردن و پوشیدن نیز شایسته مسلمانان نیست و این اعمال اگر موجب اهانت به مقام مسلمانان شود ـ که امروزه گاه چنین است ـ جایز نیست . یعنی اگر مدگرایی ابزار و زمینه سلطه بیگانگان گردد بگونهای که مشاهده مظاهر رفتار مسلمانان همه را به یاد کشورهای کفر بیاندازد حرام است.آنچه گفته شد از زاویه احکام فقهی است در حالی که اخلاق اسلامی چیز دیگری را اقتضا میکند و معیار آن چنین است که هر عمل، رفتاری که یاد خداوند را از دلها بزداید و دنیاپرستی و دلبستگی به دنیا را در دل ما فزونی بخشد شایسته مسلمانی نیست. مسلمان باید در تمام حالات و رفتارهای خود خدا را بجوید و رضایت او را به طلبد و حتی اگر لباسی را انتخاب میکند و میپوشد علاوه بر حفظ بدن خود و رعایت عفت و حجاب که واجب است به شکلی باید خود را بیآراید (چه لباس جلوهای از زیبائی است) که خداوند راضی است. بی تردید شخصی که هنوز گرفتار رنگ لباس و مد آن باشد و همّ و غمّ او متوجه ظاهرسازی میگردد نمیتوانند آنگونه که شایسته است به خداوند دل دهد و رضایت او را بجوید. و چه بسا که توجه به همین امور سطحی آدمی را از انجام واجبات و ترک محرمات الهی باز دارد و در این صورت پرداختن به این امور یقینا حرام خواهد بود چون مانع انجام واجبات و ترک محرمات میگردد در حالی که شخص مسلمان در ذره ذره اعمال خود و لحظه لحظه عمر خویش باید در صدد تقرب جستن به حضرت حق باشد و از عمق دل باور داشته باشد که تعلق به دنیا مانع تعالی و تکامل اوست. و مدگرایی از برترین و بارزترین مظاهر دنیاپرستی و روی آوردن به دنیاست. و از جانب دیگر از دیدگاه اجتماعی اهتمام به مد و مانند آن زمینهساز سلطه فرهنگی و اجتماعی بیگانگان بر مسلمانان میباشد که این عمل بیتردید جایز نیست.سادهزیستی از وظایف اخلاقی و گاه بنابر برخی حالات از وظائف شرعی ما مسلمانان است و توجه جدّی و افراطی به لباس و شیوه دوخت و مدگرایی در لباس پدیدهای است که کاملاً با سادهزیستی مغایرت دارد و هر چه مانع این روحیه شود مذموم و نکوهیده است و باید از آن اجتناب نمود و اسلام در حالی که به پوشش عنایت کامل دارد و برخی از رنگها را برای لباسها توصیه میکند هیچگاه آن رنگ خاص را واجب نکرده است تا موجب رها کردن درون و اهتمام به ظاهر شود و آدمی در جنبه اهتمام به امور گذرا و ظاهری از پرداختن به طهارت قلب و پاکی اعمال غافل شود. در اینجا این نکته را باید خاطر نشان سازیم که برای زنان در کنار رعایت حجاب، اهتمام به عفت و حیا نیز واجب است و چه بسا افرادی که در ظاهر محجوب هستند اما شکل حجاب آنها از حیا و عفت کاملاً عاری است و در این زمینه گاهی اوقات مدگرایی موجبات زیر پا نهادن عفت و حیا میشود که از این زاویه نیز باید (واجب است) رعایت گردد تا عفت عمومی محفوظ بماند که اگر حیا از جامعه رخت بپوشد به قول امام(ع) آدمی از انجام هیچ عملی ابا نخواهد داشت. پس از این زاویه باید رفتارهای پوششی خود را مورد مداقه قرار دهید و در یک کلام پوشش کامل همراه با عفاف و حیا که بر تکبرورزی استوار است شیوه زندگی اجتماعی زنان مسلمان است و بس.
مد و مد گرایی و مسئلة حل نشدة " چگونه بپوشیم؟"
پوشش فرای آنکه به عنوان یک نیاز بنیادین مادی برای بشر به حساب می آید، عاملی برای نمایش اعتقاد و شخصیت افراد تلقی می شود و به نوعی پرچم وجودی انسان است . ما می پوشیم و به وسیله نوع پوشش بخشی از هویت خود را به مردمان عرضه می نماییم . چنانکه به عنوان مثال شیوه لباس پوشیدن یک پزشک به خوبی گویای شغل و نقش او در جامعه است. در مورد سایر اقشار جامعه نیز این اصل به کلی صدق می کند و شیوه ها و طرق پوشش سایر افراد را نیز شامل می گردد؛ به گونه ای که ازهر فردی با نوع لباس پوشیدن خاص ؛ ویژگی های شخصیتی و اخلاقی مخصوصی را انتظار داریم . این، در واقع حاصل از هنجار ها و ارزشهایی ناشی می شودکه بزرگ شدن و زندگی کردن در جامعه ای با فرهنگ و اعتقادات خاص، بر ما عرضه می نماید .
پس مسئله چگونه پوشیدن در درجه نخست یک امر سلیقه ای است و به سلایق و علایق افراد و آنچه آنان می پسندند بستگی دارد . اما این، همة آنچه نیست که ما باید در مورد پوشش خود مدنظر قرار دهیم . چنانکه گفتیم برداشت اجتماعی از لباس و برداشتی که سایرین از شیوه پوشیدن ما دارند، نیز در مقوله لباس پوشیدن دارای اهمیتی فراوان است . بر این اساس هر نوع پوششی پیش از آنکه از دید ما شیک و زیبا محسوب گردد، لازم است از یک صافی ( فیلتر ) اصلی عبور کندو آن صافی، فرهنگ جامعه است .
خیلی وقت ها خیلی لباس ها را نباید پوشید و این البته بر اینکه آیا آن مطابق سلایق و علایق ماست تقدم دارد . هر فرهنگی بنا بر خواص و ویژگی های خود ظرفیت های خاصی را دارد که مخصوص آن فرهنگ است و لذا می توان اینگونه بیان نمود که آنچه یک فرهنگ نا مرسوم میداند الزاما غلط نیست و ممکن است در سایر فرهنگ ها و اندیشه ها تصویری کاملا متفاوت داشته باشد .اما این یک واقعیت است که چون ما در جامعه ای با فرهنگ خاص زندگی می کنیم ناچاریم آنچه را آن فرهنگ بدان باور دارد، باور داشته باشیم و اعمال خویشتن را مطابق آن تنظیم سازیم .
هنگامی که لباس ما از صافی فرهنگ و باورهای اجتماعی عبور نمود می تواند پوشیده شود؛ اما این امر خود نیز تابع ضوابط دیگری است که ناشی از محیطی است که می خواهیم لباسی را بر تن کنیم. به بیان ساده تر، هر لباسی به مکان یا اماکن خاصی تعلق دارد و همه چیز را نمی توان همه جا پوشید. پوشیدن برخی از لباس هادر برخی از مکان ها نشانة نقض ضوابط مربوط به آن مکان هااست.