فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
قسمتی از محتوی متن ...
تعداد صفحات : 19 صفحه
گیله مرد » اثر بزرگ علوی باران هنگامه کرده بود.
باد چنگ میانداخت و میخواست زمین را از جا بکند.
درختان کهن به جان یکدیگر افتاده بودند.
از جنگل صدای شیون زنی که زجر میکشید، میآمد.
غرش باد آوازهای خاموشی را افسار گسیخته کرده بود.
رشتههای باران آسمان تیره را به زمین گلآلود میدوخت.
نهرها طغیان کرده و آبها از هر طرف جاری بود.
دو مامور تفنگ به دست، گیله مرد را به فومن میبردند.
او پتوی خاکستری رنگی به گردنش پیچیده و بستهای که از پشتش آویزان بود، در دست داشت.
بیاعتنا به باد و بوران و مامور و جنگل و درختان تهدید کننده و تفنگ و مرگ، پاهای لختش را به آب میزد و قدمهای آهسته و کوتاه برمیداشت.
بازوی چپش آویزان بود، گویی سنگینی می کرد.
زیر چشمی به ماموری که کنار او راه میرفت و سرنیزه ای که به اندازهی یک کف دست از آرنج بازوی راست او فاصله داشت و از آن چکه چکه آب میآمد، تماشا میکرد.
آستین نیم تنهاش کوتاه بود و آبی که از پتو جاری میشد به آسانی در آن فرو میرفت.
گیلهمرد هر چند وقت یکبار پتو را رها میکرد و دستمال بسته را به دست دیگرش میداد و آب آستین را خالی میکرد و دستی به صورتش میکشید، مثل اینکه وضو گرفته و آخرین قطرات آب را از صورتش جمع می کند.
فقط وقتی سوی کمرنگ چراغ عابری، صورت پهن استخوانی و چشمهای سفید و درشت و بینی شکستهی او را روشن میکرد، وحشتی که در چهرهی او نقش بسته بود نمودار میشد.
مامور اولی به اسم محمد ولی وکیل باشی از زندانی دل پری داشت.
راحتش نمیگذاشت.
حرفهای نیشدار به او میزد.
فحشش میداد و تمام صدماتی را که راه دراز و باران و تاریکی و سرمای پاییز به او میرساند، از چشم گیلهمرد میدید.
«ماجراجو، بیگانه پرست.
تو دیگه میخواستی چی کار کنی؟
شلوغ میخواستی بکنی! خیال میکنی مملکت صاحب نداره.
متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید
بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.
دانلود تحقیق گیله مرد اثر بزرگ علوی