پیامبر اکرم(ص) فرمودند:”بنده ای نیست که به وقت های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می کنم: برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.”-امام صادق(ع) می فرمایند: اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه.” و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا که پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند: “نماز را با وضوی کامل و شاداب در وقتش به جای آور که تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است.”
فرمت فایل : WORD ( قابل ویرایش ) تعداد صفحات:67
مقدمه
چرا عبادت ؟
عبادت به معنای اظهار ذلت ، عالی ترین نوع تذلل و کرنش در برابر خداوند است . در اهمیت آن همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران ( عالم تکوین و تشریع ) برای عبادت است . خداوند می فرماید: « و ما خََلَقتُ الجِنَّ و الإنسَ إلّا لِیَعبُدونِ »1
هدف آفرینش هستی و جن و انس ، عبادت خداوند است .
کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز ، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است :
« وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولاً أن اعبُدوا اللهَ وَ اجتَنَبوا الطّاغوتَ »2
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران ، عبادت بوده است . روشن است که خدای متعال ، نیازی به عبادت ما ندارد ( فاِنَّ اللهَ غَنیٌ عَنکُم )3 و سود عبادت ، به خود پرستندگان بر می گردد ، هم چنان که درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلم ندارد .
عبادت فطری است !
اگر عبادت امری فطری شد ؛ یعنی بر اساس فطرت و سرشت پاکی که خداوند در نهاد هر بشری قرار داده است ، انجام شد همواره با ارزش است .
امتیاز فطرت بر عادت آنست که زمان و مکان ، جنس و نژاد و سن وسال در آن تأثیری ندارد و هر انسانی از آن جهت که انسان است ، آن را دارا می باشد ، مانند علاقه به فرزند که اختصاص به منطقه و نژاد خاصی ندارد و هر انسانی فرزندش را دوست می دارد . 4 اما مسائلی مانند شکل و فرم لباس یا غذا از باب عادت است و در زمان ها و مکان های مختلف ، متفاوت است . در بعضی مناطق ، چیزی مرسوم است که در جاهای دیگر رسم نیست .
عبادت و پرستش نیز یکی از امور فطری است و لذا قدیمی ترین ، زیباترین و محکم ترین آثار ساختمانی بشر مربوط به معبدها ، بتکده ها و آتشکده هاست . هدف انبیاء
نیز ایجاد روح پرستش در انسان نبوده است ، بلکه اصلاح پرستش در مورد شخص معبود و شکل عبادت است
1 - ذاریات ، آیه ی 56 2- نحل ، آیه ی 36 3- زمر ، آیه ی 7
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن ، دعوت به توحید در عبادت می کند ، نه اصل عبادت ؛ زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد ؛ مثل میل به غذا که در کودکی هست ، ولی اگر راهنمایی نشود به جای غذا خاک می خورد و لذت هم می برد اگر رهبری انبیاء نباشد ، مسیر این غریزه منحرف می شود و به جای خدا ، معبود های دروغین و پوچ پرستیده می شود . آن گونه که در نبود حضرت موسی و غیبت چهل روزه اش ، مردم با اغوای سامری ، به پرستش گوساله ی طلایی سامری روی آوردند .
نقش عبادت
عبادت قرار دادن همه ابعاد زندگی در مسیر خواست و رضای الهی است . این گونه رنگ خدایی زدن به کارها تأثیر های مهمی در زندگی انسان دارد که به گوشه ای از آن ها اشاره می شود :
قرآن می فرماید : « ما عِندَکُم یَنفَدُ وَ ما عِندَ اللهِ باقٍ » 1
آنچه نزد شماست ، پایان می پذیرد و آنچه نزد خداست ، ماندگار است. »
و نیز:«کُلُّ شَی ءٍ هالِکٌ اِلّا وَجهَهُ » 2 هر چیزی نابود می شود مگر آنچه وجهه و رنگ و روی الهی داشته باشد .
2- تبدیل مادیات به معنویات
اگر هدف در کارها خدا باشد و انسان بتواند نیت وانگیزه و جهت کارهایش را در مسی خواست خداود قرار دهد و بنده ی او باشد ، حتی کارهای مادی از قبیل خوردن ، پوشیدن ، دیدار ، کار روزانه ، خانه داری ، تحصیل ، همه و همه معنوی می شوند و بر عکس گاهی مقدس ترین کارها اگر با هدف مادی و دنیوی انجام گیرد از ارزش می افتد . اولی نهایت استفاده است ، دومی نهایت زیان .
ابعادعبادت در فرهنگ اسلام عبادت فرا تر از نمونه هایی چون نماز و روزه است . همه ی کارهای شایسته که به نفع مردم نیز باشد ، عبادت است . به برخی از کارها که در اسلام عبادت به حساب آمده اشاره می کنیم :
1- نحل ، آیه ی 96 2- قصص ، آیه ی 88
امام صادق (ع) می فرمایند :
« لَیسَتِ العِبادةُ کَثرَةَ الصلوةِ و الصَومِ إنّما العِبادَةَ التَّفَکُرُ فی أمرِالله ِ » 1
عبادت ، زیاد نماز خواندن و روزه گرفتن نیست ، همانا عبادت اندیشیدن در امر خداوند است .
رسول خدا (ص) می فرمایند :
« العِبادةُ سَبعونَ جُزئاً أفضلُها طَلَبُ الحَلال »2
عبادت هفتاد بخش است ، برترین آن طلب حلال و به دنبال روزی رفتن است .
پیامبر اسلام فرمود :
« مَن خَرَجَ یَطلُبُ باباً مِنَ العِلمِ لِیَرُدَّ بِهِ الباطِلاً اِلیَ الحَقِّ وَ ضالّاً اِلیَ الهُدی کانَ عَمَلَهُ کَعِبادَةِ أربَعینَ عاماً » 3
کسی که از خانه به دنبال آموختن دانش بیرون رود تا با آن باطلی را رد کند و گمراهی را به عبادت بکشاند ، کار او همچون چهل سال عبادت است .
روایات بسیاری است که خدمت به مردم و رسیدگی به مشکلات آن ها را از بسیاری از عبادت ها و حج مستحب به مراتب برتر به حساب آورده است .
به قول سعدی استاد شعر و ادب:
عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست
پیامبر (ص) فرمود : « اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ » 4
انتظار فرج و گشایش ( با آمدن امام زمان ) برترین عبادت است .
پس رنگ و صبغه ی الهی دادن به کارها ، هب ارزش آن ها می افزاید و آن را عبادت و گاهی برتر از عبادت می سازد . نیت صحیح اکسیری ا ست که هر فلز
1- میزان الحکمه ، ج 7 ، ص 542 2- وسائل ، ج 12 ، ص 11
3- محجة البیضاء ، ج 1 ، ص 19 4 - نهج الفصاحه ، جمله ی 409
بی ارزشی را طلا می سازد و کارهایی که با نیت تقرب انجام می گیرد ، عبادت می شود . با این حساب می توان گفت که ابعاد و نمونه های عبادت قابل شمارش نیست و حتی نگاه پر مهر به پدر و مادر ، نگاه به چهره ی علما و کعبه و نگاه به رهبر دینی و برادر دینی هم عبادت است . 1
نهرو مردی است که از سنین جوانی لامذهب شده ، در اواخر عمر یک تغییر حالی در او ایجاد شده و خودش می گوید : من هم در روح خودم و هم در جهان یک خلائی را ، یک جای خالی را احساس می کنم که هیچ چیز نمی تواند آن را پر کند مگر یک معنویتی و این اضطرابی که در جهان پیدا شده است ، علتش این است که نیروهای معنوی جهان تضعیف شده است . این بی تعادلی در جهان از همین است . می گوید : الان در کشور اتحاد جماهیر شوروی این ناراحتی به سختی وجود دارد . تا وقتی که این مردم گرسنه بودند و گرسنگی به ایشان اجازه نمی داد در مورد چیز دیگری فکر بکنند ، یک سره در فکر تحصیل معاش و مبارزه بودند . بعد که یک زندگی عادی پیدا کردند یک ناراحتی روحی در میان آن هاپیدا شد . در موقعی که از کار بیکار شدند ، تازه این اول مصیبت آن هاست که این ساعت فراغت و بیکاری را با چه چیزی پر کنند . بعد می گوید : گمان نمی کنم این ها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوی یا چیز دیگری پر کنند و این همان خلائی است که من دارم .
پس معلوم می شود که انسان یک احتیاجی به عبادت و پرستش دارد . امروزه که در دنیا بیماری های روانی زیاد شده است ، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو بر گردانده اند .
فرمت فایل : WORD ( قابل ویرایش ) تعداد صفحات:98
قال الامام علىّ بن ابى طالب(علیه السلام): «الله الله فى الصّلوة فإنّها عمود دینکم»: «خدا را، خدا را درنظر گیرید در توجه به نماز، که پایدارى دینتان به نماز باشد». گر چه هر یک از احکام و فرائض دینى به جاى خود از اهمیت و ارزش خاصى برخوردار است، امّا در این میان بعد از معرفت الهى هیچ فریضهاى به والایى مرتبه نماز نرسد. چرا که این، تنها نماز است که معراج مؤمن و عامل تقرب انسان وارسته، به خدا شناخته شده و معیار پذیرش همه واجبات قرار گرفته است. به این جهت آخرین پیام سفیران الهى، سفارش به نماز، این استوانه استوار دین بوده، چنانچه پرسش نخستین روز رستاخیز هم از آن خواهد بود. آرى نماز، تنها محبوبِ دلدادگان به حضرت حق و روشنى دیده و چراغ راه پویندگان کوى دوست و محفل انس خلوت نشینان وادى عرفان است. آنان که زندگى را بىیاد او نخواهند و رستگارى خویش را با شهادت در محراب نماز بینند «فزت ورب الکعبة» و با تمام وجود در راه زنده داشتن نام و یاد خداى خویش و اقامه نماز و راز و نیاز با او کوشند و سرانجام خود فدایى راه نماز شوند «اشهد انّک قد اقمت الصلوة» این همه، جایگاه ویژه و عظمت فوق العاده این فرضیه الهى را روشن مىسازد و همگان را به تعظیم این عالىترین نمونه شعائر الهى وادار مىکند، که هم خود، اهل نماز و راز و نیاز باشند و هم در جهت اشاعه فرهنگ نورانى نماز در جامعه تلاشى پیگیر نمایند، (الذین إن مکنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة)، تا به وظیفه دینى خود عمل نموده باشند و همواره مشمول رحمت بىپایان الهى قرار گیرند. و در این راستا فضلاى اهل قلم حوزه، رسالتى بس عظیم دارند که با تألیف و انتشار آثار ارزشمند دینى، فرهنگ نماز و انس با خداوند متعال را در جامعه دینى ترویج دهند و رایحه دلپذیر معنویت را به فضاى جان همگان بویژه نسل جوان برسانند. چنانچه تاکنون آثار فراوانى را در این رابطه منتشر نمودهاند که از آن جمله است اثر گرانقدر فاضل گرامى جناب حجة الاسلام والمسلمین آقاى مصطفى خلیلى، تحت عنوان «نقش نماز، در شخصیت جوانان». و ما خادمان فرهنگى آستانه مقدّسه مفتخریم که در آغازین روزهاى سالى که به نام اوّلین شهید محراب، «حضرت امام على بن ابى طالب(علیه السلام)» نامگذارى شده، با عنایات کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) و مساعدتهاى تولیت معظم حضرت آیة الله مسعودى و معاون امور ادارى، مالى ایشان جناب آقاى فقیه میرزایى موفق به چاپ و نشر این اثر گرانمایه شدیم; باشد که گامى در جهت ترویج فرهنگ دینى برداشته و از اقامه کنندگان نماز باشیم.
مقدّمه
حمد و سپاس خدایى را سزاست که شکر شاکرین و حمد حامدین و ذکر ذاکرین و سعى خالصین متوجه درگاه اوست. ستایش بیکران مرا و راست که در خلق خویش هیچ کاستى نگذاشت بل همه مخلوقات حتى پست ترین شان را به راستى بگذاشت. تسبیح لایتناهى بر آستان او که آدمى را در مسیر سعادت بر همه موجودات، ولایت و تاج خلافت در سیاره زمین بر او کرامت و خلعت «لقد کرّمنا» بر اندامش عنایت و بعد از تکوین، مصداق «فتبارک» بر قامتش مقالت فرمود.
حمد و آفرین بر ذات جهان آفرین که هستى را آمیخته با حکمت و تعالیم را براى بشر همراه با مصلحت و براى وصول به سربلندى و عزّت توأم ساخته است.
و درود بى پایان بر ختم پیامبران و فص رسولان و اهل بیت و پاکان که شریعت به دست ایشان پایان و حجت خدا به عصمت آنان تمام گردید.
درود بى منّت و سلام با عزت بر سالکان راه طریقت و شاهدان کوى حقیقت که سر در راه حفظ شریعت در کف اخلاص نهاده و نزد دوست تحفه بردند.
با حمد بى انتهى بر ذات ربوبى و درود بى منتهى بر شأن مصطفوى، مُصحف بى مقدار نماز را محمّد ساخته تا شاید از این فریضه الهى که بزرگترین و مهمترین فریضه در تمامى ادیان الهى تشریع شده، نفوس مستعده بهره گیرند.
بر همه جوانان معزّز و مکرّم، معرفت به این نکته لازم است که در دین مبین اسلام، نماز لبیک همه ذاکران، عمل آزادگان، طواف عارفان، میقات کعبه عاشقان، سعى وصفاى پاکدلان، پرواز بیدار دلان مقصد سالکان، داروى دلهاى مجروح، شفاى قلبهاى محزون و تسکین دلهاى مفتون است. نماز کمال عابدان و معراج عالمان، معبد عاشقان و گل خوشبوى بوستان قلب پاک جوانان است.
جوان چون واجد قلب پاک و فاقد و فارغ از هرگونه ارزشهاى ناپاک است مىتواند با نماز، پلّههاى کمال را طى کند و به قلّه جمال باریابد. با برپایى نماز به مقام سرورى و سیادت راه یابد و دعاى اللهم اجعلنى للمتقین اماماً (خدایا مرا پیشواى پرهیزکاران قرارده) را ورد کلام خود سازد.
چون که هیچ عملى مثل نماز بینى شیطان را به خاک مذلّت نمىساید و توجهات الهى را نصیب انسان نمىسازد و هیچ بندهاى جز از طریق نماز به مقام قرب نمىرسد. بسیار زیبا فرمودهاند آن رهبر فرزانه که: «مبتدىترین
انسانها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز مىکنند. برجستهترین اولیاء خدا نیز بهشت خلوت اُنس خود با محبوب را در نماز مىجوید. این گنجینه ذکر و راز را هرگز پایانى نیست و هر که با آن بیشتر آشنا شود جلوه و درخشش بیشترى در آن مىیابد»(1).
پس بیائیم همّت نمائیم که با تمسک به نماز به مقام قرب، راه یابیم و جوانى خویش را با سیره مردان الهى گره زنیم تا شاید در جهان جاودانى در منزلگه صادقان و صالحان منزل گزینیم که طوبى لهم و حسن مآب.
براى جوانان عزیز باید مسلّم باشد که هر چه در بهار جوانى کاشتند در پائیز پیرى درو خواهند نمود و به سنین بعد از جوانى عبادت را موکول نمودن از وسوسههاى شیطانى است.
جوانا ره طاعت امروز گیر***که فردا جوانى نیاید ز پیر
* * *
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ پیام مقام معظم رهبرى آیة الله خامنهاى، مهرماه 1370.
فصل اوّل :
نقش نماز در شخصیت جوانان
براى پرداختن به این موضوع که نماز در ساختار شخصیت جوان، موجد چه آثارى بوده و نقش و تأثیر آن تا چه حدى است به نظر مىرسد که تبیین و توضیح چند مطلب در این باب لازم و ضرورى باشد. نخست حقیقت و روح نماز است و دیگرى اهمیت دوران نوجوانى و جوانى و نیز روحیه انفعالى و تأثیر پذیرى این نسل (نسل جوان) در مقابل عوامل خارجى است. به نظر مىرسد تا وقتى که مطالب و مسائل مزبور روشن نشود و جایگاه خود را پیدا نکنند فواید و آثار این امر عبادى یعنى نماز در زندگى جوانان در پردهاى از ابهام خواهد ماند و قطعاً موضوع مورد بحث، موضع و جایگاه حقیقى خود را پیدا نکند. لذا به همین خاطر ابتدا به مطالب مزبور پرداخته، سپس ارتباط نماز با تعدیل و تکامل شخصیتى و ایفاى نقش آن در زندگى فردى و اجتماعى جوانان را بیان خواهیم کرد.
روح و حقیقت نماز
نماز لفظ و واژهاى است که در متون دینى ما بعنوان «صلاة» از آن یاد شده و داراى معانى متعدّدى بوده که یکى از آن معانى، همین عمل مخصوصى است که به نام «نماز» در دین اسلام تشریع شده است. این لفظ در برخى از آیات به معناى سلام و تحیت آمده است آنجا که خداوند در قرآن مىفرمایند: إنَّ الله وملائکته یصلّون على النّبى یا ایّها الذین آمنوا صلّوا علیه وسلّموا تسلیماً.
«همانا خداوند و فرشتگان بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) درود مىفرستند شما هم اى اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم بر او سلام گوئید»(1).
و در آیه دیگر با اشاره به همین معنى مىفرمایند: هو الذى یصلى علیکم وملائکته «اوست خدایى که هم او و هم فرشتگانش بر شما تحیت و رحمت مىفرستند»(2).
وبه معناى دعا هم در برخى از آیات آمده است. آنجا که به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)دستور گرفتن زکات داده مىشود خداوند مىفرماید بعد از گرفتن زکات براى آنها و در حقشان دعا کن. خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم وتزکیهم بها وصلّ علیهم إنّ صلواتک سکن لهم.
«اى رسول ما، تو از مؤمنان صدقات را بگیر تا بدان واسطه نفوس آنان را پاکیزه سازى و آنها را به دعاى خیر یاد کن همانا دعاى تو در حق آنان، موجب تسلى خاطر
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره مبارکه احزاب، آیه 56.
2 ـ سوره مبارکه احزاب، آیه 43.
آنهاست»(1). «صلاة» به هر دو معناى مزبور که در حقیقت به معناى واحد بر مىگردند که همان دعا باشد مورد بحث ما نیست بلکه مراد از «صلاة» همان معنایى است که با طریق مشخص و با ارکان مخصوص و جزئیات معین از طرف شارع مقدس، حقیقت پیدا کرده است و پیامبر خاتم(صلى الله علیه وآله وسلم)آن حقیقت نازله را در عمل تشریع و خود، آن را تحقق عملى بخشید. نه تنها شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در طول عمرش به عمل بدان پاى بند بود بلکه همه مسلمین موظف بودند که آن را شبانه روز پنج بار بجاى آورند. اَقم الصلاة لدلوک الشمس الى غسق اللیل.
«نماز را از زوال خورشید تا نهایت تاریکى شب برپا دار»(2).
که این آیه اشاره اجمالى به نمازهاى پنج گانه دارد. نماز با این شیوه مرسوم که مصداق آن براى همه مسلمین روشن و آشکار است چیزى نیست که مورد فهم و درک نباشد چون آنچه که از سنّت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و اهل بیتش استفاده مىشود پر واضح است که این تلقى از نماز یعنى اعمال مخصوصهاى که با تکبیرة الاحرام شروع و به سلام ختم مىگردد. و این است معناى دیگرى که از آیات استفاده مىشود. آنچه که مسلّم است این است که این عمل ظاهرى که اصطلاحاً بدان نماز گفته مىشود تمام حقیقت نماز نیست بلکه این صورت و چهره ظاهرى آن است. نماز امرى
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره مبارکه توبه، آیه 103.
2 ـ سوره مبارکه اسراء، آیه 78.
است الهى که تحقق آن همانند سایر امور داراى ظاهر و باطن است که در متون دینى به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصویر ظاهرى نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گیرد و حفظ آن نیز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذکر خداوند و تعظیم در مقابل او، امید و دلبستگى به ذات ربوبى، اعتماد و رکون به وجود سرمدى و محو شدن در مقابل ذات یکتایى که در مقابل عظمت و جلالت او قیام نموده است. حقیقت نماز اعم از معناى ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقیقت انسان و انسانیت او به جسم مادى است. همانطور که حقیقت انسان در این جسم خاکى و هیکل مادى قالب گیرى شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به این شکل ظاهرى وجود یافته است چنانچه خداوند فرماید: وقد خلقتکم اطواراً «وبه تحقیق شما را به صورت گوناگون آفرید»(1). حقیقت نماز هم چون سایر امور در باطن و روح او نهفته شده که این قالب و صورت را پذیرا شده است هرگاه آن حقیقت بخواهد در عالم خارج تحقق یابد قطعاً باید در همین طور و قالب خاص باشد و در غیر این صورت نماز نبوده بلکه پدیده دیگرى است. هرگاه این قالب خاص و صورت ظاهرى نماز با روح و باطن آن آمیخته و قرین گردد نماز حقیقت خود را یافته و تأثیر خود را مىگذارد. در چنین
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره مبارکه جن، آیه 14.
صورتى است که این امر الهى، ستون دین(1)، معراج مؤمنین(2)، روشنگر چهره مسلمین(3)، مقرِّب متقین(4)، مکمّل اخلاص مخلصین، مبعِّد خصائص ملحدین(5)، مسوِّد چهره شیاطین(6)، وممیّز مؤمنین از کافرین(7)، قرار مىگیرد. پس نمازى که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطى شى نخواهد بود. بنابر این قیام به ظاهر آن، تحرکى در نماز گزار ایجاد نخواهد کرد و از سوى ذات بارى به این نماز اقبال و توجهى نیست چنانچه از رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمودند: «خداوند متعال نظر نمىافکند به نمازى که آدمى دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نکند»(8). پس حقیقت نماز اعم از صورت ظاهرى و معناى باطنى است و تمسک به هر یک از این دو بدون دیگرى نماز نیست در نتیجه هم کسانى که به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بىخبرند از حقیقت نماز غافلند و هم آنانکه نماز نمىخوانند و ادعا دارند که ما به معنا و حقیقت آن
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تهذیب، ج1 ص173 روایت 68. کافى، ج7 ص25 روایت 7.
2 ـ بحار الانوار، ج82 ص303 روایت 2 باب 4.
3 ـ نهج الفصاحه، حدیث 1874.
4 ـ اصول کافى، ج3 ص265 روایت 6. نهج الفصاحه، حدیث 1878.
5 ـ مجمع البیان، ج7 ص447 ذیل آیه 45 عنکبوت.
6 ـ نهج الفصاحه، حدیث 1877.
7 ـ نهج الفصاحه، حدیث 1098.
8 ـ معراج السعاده، ص668.
رسیدهایم معرفتى از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقیقت است.
اهمیت دوران جوانى
بر هیچ اهل علمى پوشیده نیست که در شکل گیرى شخصیت هر فرد، مقطع جوانى از جایگاه خاص و اهمیت ویژهاى برخوردار است. شاید بتوان گفت که ثبات شخصیت هر انسانى در این سنین آغاز و به هر نحوى که شکل گیرد غالباً به همان صورت قوام یافته و تثبیت مىگردد و به همین دلیل در روایات بر اهمیت و برترى این مقطع سنى تأکیدات زیادى رفته و نیز روانشناسان این دوره را حیات مجدد انسان نامیدهاند. صاحب شریعت اسلام، حضرت خیر الانام که از سر چشمه وحى الهام مىگرفت در تکریم و احترام به جوانان فرمودند: فضل الشابّ العابد الذى یَعبُدُ فى صباه على الشیخ الذى یَعبُد بَعْدَ ماکَبُرَتْ سِنُّهُ کفضلِ المرسلین على سایر النّاس.
«فضیلت و برترى جوان عابد که از آغاز جوانى خدا را عبادت کند بر پیرى که وقت پیرى مشغول عبادت گردد چون فضیلت پیغمبران است بر سایر مردم»(1).
و در جاى دیگر با اشاره به ارزش جوانى مىفرماید: اغتنم شبابک قبل هرمک.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نهج الفصاحه، حدیث 2050.
«جوانىتان را قبل از فرارسیدن پیرى غنیمت و قدر بدانید»(1). وخطاب به والدین و مربیان در برخورد با جوانان و نوجوانان مىفرمایند: اوصیکم بالشّبان خیراً فانّهم اَرَقُّ افئِدةً انّ الله بعثنى بشیراً ونذیراً فحالفنى الشُّبّانُ وخالفنى الشیوخُ ثُمَّ قَرَاَ فطال علیهم الأمَدُ فقستْ قلوبُهُم.
«به شماها در باره نوبالغان و جوانان به نیکى سفارش مىکنم که آنها دلى رقیقتر و قلبى فضیلت پذیرتر دارند. خداوند مرا به پیامبرى برانگیخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنان مرا پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند ولى پیران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند. سپس به آیهاى از قرآن اشاره کرد و درباره مردم کهن سال و پیر که مدت زندگى آنان به درازا کشیده و دچار قساوت قلب شدهاند سخن گفت»(2).
همه این سخنان گوهر بار که در خطاب به مسلمانان تأکید داشتند علاوه بر سیره عملى و برخورد بزرگوارانه و محترمانهاى که با جوانان داشتهاند حاکى از حساسیت عنفوان جوانى است.
بنابر این از منظر علم و دین، در تمام عمر و طول حیات انسانى هیچ برههاى مهمتر از دوره نوجوانى و جوانى نیست. یکى از روانشناسان معروف غربى بنام دکتر «ماى لى» در اهمیت این دوره از عمر آدمى چنین مىگوید:
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نهج الفصاحه، حدیث 372.
2 ـ سفینه البحار، ج2 ص176.
«در نوجوانى مسأله شخصیت و هویّت با شدّت تمام از نو وارد میدان مىشود پس نوجوانى و جوانى یکى از مراحل و مراتب بارور هستى است که طى آن ساختهاى قطعى شخصیت و هویت بزرگسال تثبیت شده یا دوباره مطرح مىکردند»(1).
انعطاف پذیرى روحیه جوانان
نسل جوان تنها قشر منحصر به فردى است که بیشترین روحیه تأثیر پذیرى را داراست شفافیت روحیه جوانان و حساسیت ایشان، عامل اصلى توجه دستگاههاى تبلیغاتى استکبار و بنگاههاى فرهنگى غرب، براى سوق دادن آنان به انحرافات اخلاقى و اهداف پلید خویش در طول تاریخ بوده است.
درست از زمانى که دنیاى غرب در اثر تحقیقات و مطالعات خود به این نتیجه رسید که جوانان آسیب پذیرترین قشر هر جامعهاند با تشکیل بنگاههاى فرهنگى تبلیغى همه همت خود را در به دام انداختن آنان به فساد و تباهى تحت عنوان آزادى و عناوین مقدس دیگر به کار گرفت تا اینکه به اغراض استکبارى و سلطه طلبى خود دست یازد. اگر چه غرب در القاى فرهنگ خود به کشورهاى اسلامى از راههاى متعدد و در سطوح مختلف وارد عمل شده است ولى تاریخ بهترین شاهد و گواه است که نفوذشان بیشتر از طریق جوانان تحصیل کرده یا عوام مقلد (جوانانى که به
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ دکتر ماى لى ـ شخصیت ـ ترجمه دکتر محمود منصور، ص120.
مبانى دین آشنایى چندانى ندارند) بوده است که سقوط اسلام در اندلس (اسپانیاى فعلى) یا سلطه غرب بر مسلمانان الجزایر بهترین نمونه تاریخى است. روح ظریف و باقد است، احساسات پاک و با لطافت، عواطف زلال و با صداقت، جوان را چون گلى شکفته و با طراوت نموده است که بیشترین تأثیر پذیرى را براى پژمرده شدن داراست. تشبیه نوجوان و جوان به نهال نورس در کلمات معصومین، حاکى از همین مطلب است که او را مىتوان به هر جهتى هدایت نمود بر خلاف درخت تنومندى که کسى قادر به جهت دهى او نیست مگر با بریدن تنه آن درخت. بنابر این جوانى با نوعى اثر پذیرى روحى و حالات انفعالى و تشویشات ذهنى همراه و آمیخته است که کمتر صبغه و رنگ عقلى و استدلالى دارد. به همین جهت عوامل خارجى در جهات مثبت یا منفى بیشترین اثر را در او مىگذارد. آنچه که از دیدگاه اسلام مهم است سوق دادن او به سوى تکامل انسانى و اهداف متعالى است. سنت و سیره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و اولاد طاهرینش نسبت به جوانان، مبیّن همین نکته است. پس صرفاً بکار گرفتن احساسات جوانان و تشویق و تحریص آنان از قدرت احساسى و عاطفى مقصود شارع مقدس نیست بلکه سوق دادن آن در قلمرو دین و عقلانى نمودن اهداف عالیه انسانى، همه همت رهبران دین مىباشد و ادعاى ما این است که همه تعالیم دین و احکام الهى خصوصاً نماز در همین راستا بر مسلمین فرض و واجب شده است.
نیازهاى غریزى و فطرى جوانان و پاسخ آن
با تمهید مقدمات و مطالبى که ذکر شد مىتوان گفت که فلسفه همه عبادات دینى در این نکته معطوف است که متأثرترین قشر یعنى جوانان را مؤثرترین قشر در اجتماع انسانى قراردهد. چون احساس به یک تکیه گاه محکم و امنیت و آرامش در پناه آن تنها عنصرى است که مىتواند به جوان اعتماد و اطمینان بخشیده و او را از اضطرابات درونى و تشویشات ذهنى رها سازد. همه مشکلات و معضلات روحى و روانى که هویّت او را در معرض خطر انداخته و ثبات شخصیت او را از کَفَش ربوده و خلاء عظیمى را در او ایجاد کرده ناشى از نداشتن یک ملجاء و عدم دست یابى به یک پناهگاه دائمى و مستحکم است. همه صاحبان مکاتب کوشیدهاند تا به نحوى این آتش احساسات درونى را خاموش و یا حداقل از شعلههاى آن بکاهند. به همین خاطر راه حلهایى چون آزادى بىقید و شرط جوانان در ارضاى هواهاى نفسانى و غرایز حیوانى و سوق دادن و جهت دهى ایشان به میخانهها و کاهوارهها و صدها طرق دیگر را بعنوان پناهگاه ارائه دادند امّا پس از رویکرد جوانان به آن مأمنهاى بظاهر مستحکم، سقفهایشان فرو ریخته و به واهى و خیالى بودن آنها پى بردهاند. چون با ارضاء نیازها و دفع هواهاى نفسانى، اهداف خود را تأمین شده نمىیافتند. «امروزه اشتیاق شدید جوانان سراسر جهان به شنیدن موسیقى به اصطلاح پاپ (pop) و پوشیدن لباسهاى نوعاً جدیدى مثل بلوجین که زبان حال میل به آزادى از قید و بندها و تحرک و تکاپو و اعلام استقلال یک تنه از قید ضوابط و معیارهاى اجتماعى است کاملاً واضح است. بسیارى از جوانان تیز و چابک پا در رکاب سفر مىگذارند بدون آنکه بدانند به کجا مىروند. در این مسحور شدگى و حتى تسخیر شدگى در قبال شیوه زندگى جدید که از غرب سرچشمه گرفته و جهانگیر شده است شمار کثیرى از جوانان مسلمان شریک بودهاند دانستن این نکته براى جوانان مسلمان لازم است که این پدیدهها با علل ژرفترى ارتباط دادند که از نظر معنوى بیطرف نیستند»(1). جوانان در زندگى و حیات جوانى خویش امور زیادى را در حال تجربه کردن مىباشند او چون سایر افراد جامعه امّا عاطفى و احساسىتر از دیگران در صدد دست یابى به امرى است که قلبش را بدان واسطه تسکین بخشیده و نوعى آرامش را تحصیل نماید و لیکن به هر چیزى که روى مىآورد بعد از مدّت کوتاهى در مىیابد که آن عنصر، مطمئن وواقعى نیست. البته تشخیص این امر در ابتداى سنین نوجوانى و جوانى بسیار دشوار است شور و هیجان جوانى در جوانان غالباً فرصت تعقل و اندیشه اینکه انسان براى یک زندگى و حیات طولانى و اهداف متعالى خلق شده را از او سلب کرده و به همین خاطر او بعد از تجربه عملى، به پوچى و بىپایگى بسیارى از مأمنهایى که بدان پناه آورده است پى
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ دکتر نصر ـ جوان مسلمان و دنیاى متجدد، ص338.
خواهد برد. و دشمنان دین خصوصاً غرب به خاطر درک همین نیازهاى فطرى و غریزى جوانان تلاش زیادى انجام مىدهند تا این گرایشها را به جهاتى که اهداف آنها را تأمین مىکند سوق دهند و آنها را از کمالات معنوى و دینى منحرف سازند. کسى که خود مدّت زیادى از عمرش را در میان غربیها سپرى کرده و الان هم زندگى خود را با آنها در حال تجربه کردن مىباشد قضاوت و داوریش چنین است که گوید: «در شیوه زندگى کنونى غرب کشش و گرایشى هست که افراد جامعه را به زیستن در لحظه کنونى فارغ از همه تاریخ و گذشته و غرق شدن در طلب سرفرازیهاى لحظهاى و لذت حسى آنى وا مىدارد. پرستش قهرمانان ورزشى و میل به رکورد شکنى دایمى و فایق آمدن بىوقفه برطبیعت نشان دهنده یک وجه از این دل مشغولى به تن است در حالى که جنبه بسیار ویرانگرتر همین گرایش را مىتوان در استفاده از مواد مخدر و طبعاً مشروبات الکلى، روابط جنسى آزاد و نظایر آن دید که تماماً از تلاش نفس براى غرق نمودن خود در لذتهاى آنى جسمى و غریزى حکایت دارد. بدیهى است که ورزش مستلزم انضباط و سخت کوشى است و این از جهات مثبت آن است. امّا بزرگداشت بیش از حدّ ورزش و کما بیش پرستیدن قهرمانان ورزشى ناشى از اهمیت گزافى است که به تن داده شده است. علاوه بر اینکه نقش و اهمیتى که به ورزش داده مىشود ابداً بى ارتباط با اشتیاق به لذت جوییهاى جسمانى نیست. که همه این عوامل متضمن از دست رفتن ایمان و اعتقاد جوانان به معیارهاى اخلاقى است»(1). یک جوان مسلمان با تحصیل معرفت و دستیابى به علوم مقدس دینى باید خود را مجهز ساخته و به دامى که جوانان غربى بدان گرفتار آمدند هویت خود را از دست ندهد.
نقش نماز و تعالیم دینى در شخصیت جوانان
اینکه در انسان تمایلات و گرایشاتى وجوددارد که او را متوجه به اهدافى مىسازد و مىخواهد به دست یابى با آن اهداف خود را تسکین و اطمینان ببخشد نشانه آن است که باید چنین ملجائى وجود داشته باشد. چون اقتضاى حکمت بالغه الهى این است که هیچ نیازى را بدون پاسخ نگذارد.
آرى اگر انسان احساس عطش و گرسنگى مىکند باید آب و طعامى باشد تا رفع تشنگى و گرسنگى نماید. حال باید دید که چه عواملى اضطراب او را رفع مىکنند و چه دارویى براى او شفا بخش است و کدام طبیب به درد او عالم مىباشد؟
تردیدى نیست که روح و حقیقت تعالیم دین به نیازهاى روحى و گرایشات غریزى و فطرى او برگشت مىکند و با جزم و یقین مىتوان گفت که هیچ یک از دستورات دین بىارتباط با تکامل انسانى او نیست. «جان و جوهر پاسخ اسلامى به دنیاى متجدد در جهات دینى و معنوى و فکرى
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ دکتر حسین نصر جوان مسلمان و دنیاى متجدد، ص342.
زندگى بشر نهفته است. همین جهات است که کردار بشر و نحوه تلقى او را از جهان پیرامون رقم مىزند. مهمترین پاسخ یک جوان مسلمان و مهمترین گامى که باید او پیش از هر چیز بردارد این است که قوت ایمان خود را حفظ کند و اعتمادش را به صدق و اعتبار وحى اسلامى از دست ندهد. دنیاى متجدد به تدریج تباه شده است و در صدد است همه آنچه را که مقدس و طبعاً دینى است از بین ببرد و بخصوص با اسلام به عنوان دینى که از نگرش قدسى نسبت به زندگى و قانون الهى در برگیرنده همه افعال و اعمال بشر عدول نکرده است مخالفت دارد. اکثر مشترقان غربى حدود دو قرن به اسلام مىتاختهاند و سعى داشتهاند به مسلمین یاد دهند که دین خود را چگونه بفهمند»(1). همه این تلاشها بدان جهت صورت مىگیرد که اسلام چون مسیحیت و یهودیت تحریف نشده و متون واقعى آن در دست است و پاسخ همه معضلات را مىتوان در او جست.
در کتاب فقهى و عرفانى و اخلاقى آورده اند که : نماز حقیقى است که با چهار هزار مسئله بدرقه مى شود . و این کثرت مسائل ظاهرى و باطنى دلیل بر موقعیت ممتاز نماز در میان عبادات اسلامى است .
مى نمى دانم در شناساندن حقیقت این عمل مهم ملکوتى از کجا شروع کنم ، مانند کسى هستم که در کنار ساحل ایستاده و چشم اندازش دریاى بى نهایت بزرگى است .
براى نماز دو نوع شرط بیان کرده اند : ظاهرى و باطنى .
در این بخش خیلى فشرده و سادى به شرایط ظاهرى و باطنى نماز اشاره مى شود .
شرایط ظاهرى :
طهارت که عبارت است از غسل و وضو و تیمم و رفع آلودگى از بدن و لباس و حتى الامکان تمام محلّ نماز .
احتراز از لباس ابریشم ، حریر ، و نیز طلا براى مردان ، و دورى جستن از لباسى که از پوست و پشم و کرک حیوانات حرام گوشت تهیّه شده است .
مراعات وقت نماز ، بخصوص اول وقت ، و ایستادن در محلى که کسى یا
چیزى از جلوى آدمى عبور نکند .
قرار گرفتن به طرف قبله با تمام وجود و توجه داشتن به اینکه انسان مى خواهد چه برنامه اى را اجرا کند و در برابر چه قدرت عظیمى ایستاده است .
خواندن بعضى از آیات قرآن قبل از ورود به نماز از قبیل :
( وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفاً وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ )(1) .
برداشتن دو دست تا محاذى گوش ، در حالى که دو کف به طرف قبله باشد .
مؤدب و موقّر قرار گرفتن در پیشگاه حضرت حق و چشم به محّل سجده دوختن ، مخصوصاً به قطعه خاکى که براى گذاردن پیشانى به روى خاک آن آماده شده است .