طرح توجیهی راه اندازی آموزشگاه هنرهای تجسمی در فرمت ورد و شامل مطالب زیر می باشد:
* خلاصه طرح
* مقدمه
* سرمایه گذاری ثابت
* هزینه های ثابت طرح
* هزینه های جاری طرح
* سرمایه در گردش
* جدول سرمایه گذاری
* فروش و محاسبه سود و زیان
پروژه پاورپوینت مطالعات موزه کامران دیبا
تعریع , تاریخ, مساحت , واحد های فعال در موزه , فرم بنا , مسیر حرکت , بادگیر ها , سیرکلاسیون , پلان و...
تعداد صفحه :9
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:36
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
1- قلمدان در زمانهای گذشته 1
2- مقوای قلمدان و شیوه ساختن آن 5
3- قلمدان خام در دست نقاش 7
4- بوم سازی قلمدان 9
5-جعبه قلمدان 13
6- محتویات قلمدان- اندازه قلمدان 13
7- اقسام قلمدان 15
8- فهرست منابع و مأخذ 34
قلمدان در زمانهای گذشته
قلمدان از سه قرن پیش که وسایل تحریر به صورت امروزی وجود نداشت، بهترین وسیله فراگیری خواندن و نوشتن و مهمترین عامل تشویق مردم در آموختن خطاطی و خوشنویسی بود. هنرمندان سعی داشتند قلمدانها را طی سه قرن اخیر زیباتر و نفیس تر ساخته و به صاحبان ذوق و هنر و طالبان علم و ادب عرضه دارند.
نکته ای که در اینجا قابل ذکر است، استفاده از قلمدان در روزگاران گذشته، برای حفظ قلمهای نیی تراشیده شده درون آن بود تا مانع شکستن آنها شود. دواتی فلزی از برنج، نقره یا طلا در داخل قلمدان قرار داشت. مضافاً اینکه علاوه بر چند قلم چاقوی قلم تراش، قاشق کوچک آب دوات، قط زن و قیچی باریک هم در قلمدان گذارده می شد.
در ایران باستان از وجود پدیده ای به نام قلمدان اطلاعی در دست نیست ولی بعد از اسلام کاربرد قلمدان برای کارهای تحریری معمول بود و در مکتب ها و مدرسه ها و مراجع دیوانی از آن بهره گیری می شده است (البته قلمدان هایی در دوران ساسانیان به صورت مشبک و غیر مشبک از فولاد و مفرغ بود و نقره کوبی و طلاکاری شده است).
قلمدانهایی که پیش از سدة نهم هجری ساخته می شده بر دو نوع بوده است؛ چوبی و فلزی که نوع چوبی آن بیشتر ساده و گاهی با منبت کاری همراه بوده و نوع فلزی آن اکثراً از فولاد ساخته می شده، به ساده و مرصع تقسیم می گردیده است.
قلمدانهای فولادی مرصع طلاکوب و گوهر نشان جنبه اشرافی داشته و بر روی بعضی از آنها آیات قرآنی یا اشعاری به صورت کنده کاری دیده شده است.
در دورة تیموری به موازات ترقی هنرهای تزئینی از قبیل مینیاتورسازی (نگارگری) و خطاطی و تذهیب و صحافی می توان حدس زد که قلمدان سازی نیز تحولی توأم با ترقی یافته و به علت توجه خاصی که شاهان و شاهزادگان و دولتمردان زمان نسبت به هنر خوشنویسی داشته اند این وسیلة نگارش، جنبه هنری و تزئینی پیدا کرده باشد.
ترقی قلمدان مقوایی نقشدار از اواخر دوران صفوی آغاز و در اواخر عصر قاجار پایان پذیرفته است. آنچه از قلمدانهای دوران صفوی به نظر می رسد از تاریخ 1070 هجری به بعد بوده است.
از ویژگی های قلمدان دورة صفوی، استواری و مرغوبیت مقوا و تفاوت سبک وزنشان و گل بته و کم تصویر بودن آنها در مقایسه با دوره های بعد است و از حیث اندازه و شکل نیز، قلمدان معمولی صفوی قدری بزرگتر و مسطح تر از قلمدان متعارف عصر قاجار می باشد. در دیوارة زبانه برخی از آنها نیز گاهی معرق کاری با چرم دیده می شود.
تک صورت سازی ایستاده از شاهان و شاهزادگان صفوی با جامه های معمول آن زمان و تصویر بانوان زیبا در حالت ایستاده و نشسته و و لمیده (با جاذبه نگارگری) و همچنین نقش کاخهای آن عصر و دورنما و پلها و خیابانهای مشجر و تصویرهای نیم تنه ای اشخاص در بدنة دو طرف قلمدان از جمله ویژگیهای دوران صفویست که مورد تقلید نقاشان دوره های بعد نیز قرار گرفته ولی به پایه کارهای ممتاز این زمان نرسیده است.
در دورة (زندیه) هر چند از نظر افزایش تاثیر سبک اروپایی در نقاشی قلمدان، رگه های تحولی به چشم می خورد اما تقلید از استادان نام آور پیشین به طور کلی رایج و معمول بوده و آثار این دوره را حقیقت باید دنباله مکتب صفوی دانست. از این روی است که قلمدانهای این دوران تا حدی از اصالت سبک صفوی بی بهره نیست و بیننده صاحب نظر را به یاد شیوة آن زمان می اندازد. سبک زندیه در قلمدان نگاری تا اوایل دورة قاجاریه (قرن سیزدهم) ادامه دارد و از میانه های این عصر مکتب، بر روی دلبستگان خود باب آشنایی می گشاید و هنرمندان و هنرآموزان خویش را به پژوهندگان با ذوق می شناساند در این مکتب تنوع و نوآوری بنابر مقتضیات عصر که از آن جمله رفت و آمد با دنیای غرب است به نحو چشمگیری پدیدار و سبکهای گوناگون با سلیقه های جوراجور، از سوی استادان نامی به تجلیگاه هنر عرضه می گردد. این تنوع و تجدد هم در شیوه کار و هم در طرح موضوع (سوژه) به ظهور می رسد و به حدی گسترش می یابد که پژوهنده را به ترقی خاصی که در هنر قلمدان به وجود آمده است متوجه می سازد.
در این دورة سبک معمول به سه گونه تقسیم می شود: ایرانی سازی، فرنگی سازی، سبک میانه در شیوه ایرانی سازی، روش نقاشان قلمدان این بوده است که در چهره پردازی و جامه سازی و تجسم بخشیدن منظره ها، بکار خود رنگ ملی و اصالت ایرانی و هندو باین جهت موضوع کار خود رنگ ملی و اصالت ایرانی دهند و به این جهت موضوع کار خود را از تجلیات و شئون زندگی مردم ایران و محتوای فرهنگ و ادبیات فارسی و داستانهای ملی و عرفانی و مذهبی و رویدادها و جنگهای تاریخی برمی گزیده اما همچنان که برخی از رهروان این طریق سعی داشته اند ابتکاری در شیوة انتخاب شده خود به ظهور رسانند بعضی دیگر به تقلید پرداخته، در دنباله روی یا اکمال طرز پیشگامان خود قدم زده اند.
در سبک فرنگی سازی، استادان دلبسته به این شیوه تصویر زنان و مردان را با آرایش و پوشاک اروپایی می ساخته و از باسمه های فرنگی و تابلوهای نقاشان بزرگ ایتالیا و غیره الهام می گرفته و گاه در گزینش موضوع نیز از آنان تقلید می نموده اند.
در شیوة میانه استادان این سبک کوشیده اند که بین دو روش نامبرده آمیزشی پدید آورند و از مزایای هر دو سبک برای جلوه بخشیدن به آثار خود بهره برداری نمایند و مسلم است که برخی از آنان در این کوشش و پویش موفق بوده اند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات82
اغلب به نظر می رسد که تغییر قرن موجب درونگری می شود. با خاتمه یافتن یک سده و شروع سدة جدید نویسندگان و هنرمندان خرد سنتی را به نقد می کشند و به دنبال امکانات تازه ای برای تغییر اوضاع فرهنگ بشری می روند.
بنابراین هنر نو که در میان دو جنبة «هنر به خاطر هنر» و زیبایی شناسی کارکردی به دامه افتاده بود ترکیبی غریب از هنر، تصنع و کارآیی را به نمایش گذاشت . مانند اکثر چیزهایی که اصرار بر تماماً نو بودن دارند، نتوانست به باز تعبیر گذشته بپردازد: نگاه به هنر شرق پرتو تازهیی به طراحی اروپایی افکنده بود و هنر روکوکو تا اندازهیی در این حیطه به وام گرفته میشد، دست نوشته های تذهیب شدة سلتی Celtic به خاطر وحدت در طراحی و دوردستی رمانتیک شان تحسین می شدند.
از میان طراحان «هنر نو» ، جمال پرستان انتزاع خط منحنی ها و گل و برگ را به صورت آسایشی بازیگوشانه و معمولاً کارکردی از شکل قراردادی مورد استفاده قرار می دادند. با وجود این و علی رغم هدف های انقلابی ادعایی، گاهی اوقات میان علایق سبک و احمقانة طبقة متوسط گرفتار می شدند. در واقع طرح های «هنر نو» سطح ساختارها را به همان اندازه مبهم می ساخت که تزئینات بیمارگونة ویکتوریایی چنین کرده بودند.
با آغاز سدة نوزدهم میلادی و تحولات پویایی که در این قرن از لحاظ علمی،سیاسی،صنعتی و فرهنگی در اروپا رخ نمود، بسیاری از هنرمندان پیشرو، آکادمیسم حاکم بر فضای هنری اروپا را که متکی بر سنن و ویژگیهای دیرپای کلاسیک (یونانی – رومی) بود، متناسب با این تحولات ندانسته و تلاش کردند تا برای رهایی از این بن بست راهکارهای تازه ای تدبیر بیندیشند.
مسلماً رهایی از یک سنت دیرپای فرهنگی که تا عمیق ترین لایه های ذهن اروپاییان ریشه دوانیده و هنر را بازتابی از روایت عینی طبیعت در قالب تصویر می پنداشتند، حرکت ساده ای نبود. ولی با تلاش فراگیر هنرمندان خلاق و پیشرو و ایمان به پیمان نانوشته ای که جملگی ضرورتش را احساس می کردند، امری اجتناب ناپذیر می نمود. یکی از راههای مقابله با آکادمیسم مختصر اروپایی، رویکرد به جهان بینی و دانش تصویری دیگر فرهنگ ها بود. این رویکرد در سه قالب عینیت یافت:
- تأثیرپذیری از فرهنگ تصویری ژاپن (Japonisme)
- شرق گرایی orientalism
- توجه به فرهنگ های بومی و اقلیمی Primitivism
سدة نوزدهم میلادی، سدة انقلابات، تحولات و در عین حال بحران هایی است که جهان بینی و دنیای مدرنیسم را رقم زد. اگر چه این دگرگونیها اغلب در غرب و به ویژه اروپا شکل پذیرفت، لیکن هر یک از دیگر فرهنگ های جهانی، در شکل دهی و ساماندهی آن بی تأثیر نبوده و نهایتاً سهم و نقش خود را در آن ایفا کرده اند. مقاله مهدی حسینی
سهم فرهنگ های شرقی : هند، چین و خصوصاً ژاپن نیز در شکل دهی عینی آثار هنرمندان سدة نوزدهم بسیار چشم گیر و حائز اهمیت است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات35
زندگی انسانها از اولین دوران با هنر آمیخته بوده و به تدریج که آدمی رشد کرد. و به تکامل رسید، هنر نیز همزمان با رشد انسان تکامل یافته است.
کار معرق قبل از اینکه بعنوان یک شغل و راهی برای تأمین زندگی و امرار معاش برای خودی هنرمند باشد در ریشه خانواده در ریشه هنر بوده و می باشد.
هنر بیان کننده حالتهای عاطفی و روحیات انسانی است که به شکلها مختلف نمایش داده می شود. هنز از لحاظ زمانی و دوره ای به دو دورة کلاسیک و معاصر تقسیم می شود:
هنرهای کلاسیک کم ریشه در زندگی مردم دارند با آداب و سنتهای و محیط هر منطقه رشد یافته اند، اینگونه هنرها در ایران به مینیاتور، تذهیب، ضیاکاری، رزی بافی، قالیبافی، کاشی کاری، سرامیک سازی، طفرنی، خانم کاری، منبت و معرق کاری شهرت یافته که در کل « هنرهای سنتی » شناخته شده اند.
معرق: معرق در معنای کلمه « اصولاً هر چیز رگه دار را گویند» ولی مفهوم آن را در این نوع بخصوص هنر، ایجاد نقشها و طرحهای زیبایی است که از دور بری و تلفیق چوبهای رنگی روی زمینه ای، از چوب یا پلی اسنر سیاه شکل می گیرد.