آموزش و پرورش زیربنا و لازمه زندگی هر فرد بوده و عامل مهم تکامل و تعامل انسانی است و از عوامل اصلی پیشرفت تمدن بشری شمرده میشود. در دنیای پیجیده امروزی، هر فرد مدت زیادی از زندگانی خود را صرف تحصیل و آموزش و پرورش میکند. جوامع بشری نیز با ایجاد امکاناتی سعی دارند تا شرایط مناسبی را برای آموزش و پرورش افراد و شکوفایی استعدادهای نهفته آنان، فراهم آورند.
به اعتقاد فیروزبخت (1382)موفقیت تحصیلی با متغیرهای فراوانی رابطه دارد از جمله هوش، انگیزش،تجاربمعلمان، زمینه فرهنگی و متغیرهای دیگر، در نتیجه باید از عهده یک کار دشوار یعنی دسته بندی این متغیرها برآئیم. آیا موفقیت یا شکست تحصیلی معلول هوش است یا انگیزش؟ زمینه فرهنگی یا متغیرهای دیگر؟ یا ترکیبی از این عوامل؟
یکی از عوامل موثر در تعیین موفقیت تحصیلی، هوش است.پیشرفت تحصیلی، موفقیت در امر تحصیل است که میتواند مهارت در امر خاص یا تخصص در بخشی از دانش را منجر شود. در نظام آموزش منظور از پیشرفت تحصیلی دستیابی به اهداف آموزشی مورد نظر در هر دوره آموزشی است.
رسیدن به موفقیت تحصیلی یکی از مهمترین اهداف نظام آموزش هر کشور است برای پیشبینی موفقیت تحصیلی بیشترین توجه به عامل هوش معطوف است به طوری که هوش به عنوان اصلیترین عامل مطرح گردیده است.هوش به عنوان یکی از وجوه قابل توجه در سازش یافتگی افراد با محیط و از عوامل مهم تفاوتهای فردی به شمار می رود، هوش بر اساس تعریف سنتی خود مدتها به عنوان اصلی ترین عامل موفقیت و پیشرفت تحصیلی در نظرگرفته میشود.
هوش بیشک یکی از وسیلههای پیشرفت تحصیلی شاگردان است بدین معنا که هر چه شاگردان با هوشتر باشند پیشرفت ایشان به همان اندازه بیشتر است اما باید دانست که هوش در این زمینه تنها ملاک قطعی و اطمینان بخش نیست و امروزه با تغییر در دیدگاههای نظری در خصوص عوامل تشکیل دهنده هوش نمیتوان آن را عامل تعیین کننده موفقی برای پیشرفت تحصیلی محسوب نمود (نادری،1376).
هوش شناختی در مواقع بروز بحران یا پیش آمدن فرصتهای مناسب که فراز و نشیب زندگی در پیش روی آدمی قرار میدهد، عملاً هیچ نوع آمادگی در افراد پدید نمیآورد و با وجود آنکه هوشبهر بالا تعیین کننده رفاه، شخصیت اجتماعی یا شادکامی در زندگی نیست، مدارس و فرهنگ ما صرفاً بر تواناییهای تحصیلی تاکید میکنند (پارسا، 1380).
گلمن (1995) بیان میکند که زمانبندی رشد عاطفی با دیگر خطوط تحولی وابسته به ویژه رشد شناختی
از یک سو و بالیدگی بیولوژیکی و مغز از سوی دیگر درهم آمیخته است. وجود هیجانی برای عاقلانه فکر کردن مهم است. در رابطه میان احساسات و فکر، جنبهی هیجانی تصمیمهای لحظه به لحظه ما را هدایت میکند و به صورتی تنگاتنگ با ذهن خردگرا به کار مشغول است و فکر را توانا یا ناتوان میسازد.
با توجه به اینکه افرادی که هوشبهر بالایی دارند ممکن است در زندگی موفقیتهای چندانی به دست نیاورند، اما کسانی که هوش متوسطی دارند در میسر موفقیت قرار گیرند، عوامل زیادی درگیر هستند. این عوامل جنبه دیگری از هوشمندی را شامل میشوند که آن را هوش هیجانی میگویند.
در حال حاضر ما آموزش هیجانی کودکان خود را به تصادف واگذار کردهایم که این امر نتایج مصیبت باری به همراه دارد. یک راه حل این معضل این است که نگرشی جدید به عملکرد مدرسه پیدا کنیم به این صورت که آن را محلی ببینیم که کل وجود دانشآموزان را جهت آموزش هدف قرار دهیم، به عبارت دیگر در کلاس درس اندیشه و احساس را در کنار هم بنشانیم (گلمن،1380).
ثمری ( 1384) در طی تحقیق در زمینه هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی به این نتیجه دست یافته است که هوش عمومی فقط 50 درصد پیشرفت تحصیلی را تبیین میکند.
مطالعه انجام شده مبیین نقش و اهمیت هوش هیجانی بوده و تاثیر بر جوانب مختلف زندگی را نشان میدهد. لذا اجرای پژوهشهایی از این دست در توجیه مسئولین آموزشی به منظور توجه به هوش هیجانی به عنوان مولفهای مهم برای بهبود عملکرد افراد ضروری به نظر میرسد.
1-2- بیان مسئله:
پیشرفت تحصیلی از جمله متغیرهایی است که همواره پژوهشهای متعددی را دامن زده زیرا که کسب غایتهای پرورشی زمانی امکان پذیر است که اهداف آموزشی به دست آمده باشند بنابراین با افزایش پیشرفت تحصیلی زمینه مساعدی برای کسب اهداف آموزشی و در نهایت تسهیل غایتهای پرورشی فراهم شده و یک جامعه سالم به سوی اهداف از پیش تعیین شده سوق مییابد.
از آنجایی که پیشرفت تحصیلی به عنوان یکی از سازههای علوم رفتاری شناخته میشود باید تحقیقات منظم و دامنه داری را در زمینه تبیین آن انجام داده تا بتوان یک نظریه تجربی و سودمند را در جهت توصیف و کنترل و پیشبینی پیشرفت تحصیلی ایجاد کرده و از طریق خلق فرضیه و آزمون همواره این نظریه مورد بهسازی قرار بگیرد. محققان همواره تلاش می کنند تا بتوانند از طریق اعمال مدیریت آموزشی بازدهی تحصیلی افزایش داده و بهترین کیفیت فرآیندهای آموزشی و پرورشی را ایجاد کنند (هومن، 1374).
پیشرفت تحصیلی به عنوان یک سازه روان شناختی از عوامل گوناگونی تاثیر میپذیرد که برخی از این عوامل به عنوان عوامل بیرونی و برخی دیگر به عنوان عوامل درونی ملاحظه گردد. عوامل درونی موثر بر پیشرفت تحصیلی تحت عنوان هوش بهر، خلاقیت، راهبردهای یادگیری و..... عنوان میشود (پارسا،1374).
محیط اجتماعی مدرسه نمونه کوچکی از نظام اجتماعی جامعه تلقی میگردد. روابطی که دانشآموزان با معلمان و همسالان خود در مدارس برقرار میکنند، نقش اساسی در اکتساب نگرشها، باورها و ارزشهای بنیادین اجتماعی دارد و درک دانشآموزان را از جامعه و محیطی که در آن قرار دارند، تحت تاثیر قرار میدهد. مدرسه یکی از مهمترین بافتهاییادگیری مهارتهای هیجانی است. آموزش هیجانی میتواند از طریق گسترهای از تلاشها مانند آموزش کلاسی، فعالیتهای فوقبرنامه، جو و شرایط حمایتی مدرسه، و درگیر کردن دانشآموزان، معلمان و والدین در فعالیتهای اجتماعی صورت گیرد. در صورتی که فرآیند اجتماعی شدن و رشد مهارتهای هیجانی در محیط اولیه خانواده مطلوب نباشد، این امکان وجود دارد تا مدارس از طریق آموزشهای ترمیمی به جبران این کاستیها بپردازند. براین اساس بسیاری از مربیان و روانشناسان نسبت به توجه و توسعه آموزش مهارتهای اجتماعی و هیجانی در مدارس تاکید کردهاند (معیری، 1383).
نظام آموزشی امروزه مبتنی بر نمرات هوش دانشآموزان از کودکستان تا دانشگاه است طرفداران این دیدگاه سنتی میکوشند که هم چنان این روند را حفظ کنند محققان دیگر معتقدند آنچه در تحقیقات جدید بیشتر مورد توجه قرار دارد نفی ارتباط هوش و پیشرفت تحصیلی نیست بلکه تاکید بیشتر بر تفاوتهایی نظیر باز بودن نسبت به تجارب، درونگرایی، بیرونگرایی، توافق و نوروزگرایی و پایداری هیجانی است که میتواند در این ارتباط اهمیت داشته باشد در همین راستا پژوهشهای نایسر و همکاران نیز بیان می دارد که نمرات افراد در تستهای هوش نمیتواند پیشبینی کننده خوبی برای پیشرفت تحصیلی باشد (ثمری، 1384).
طبق آخرین برآوردهای آماری از ایران، ما یکی از جوان ترین جمعیتها را در جهان داریم. به عبارت دیگر نیروی انسانی بالقوه با ارزشی که بنا به شواهد از نظرهوش شناختی (IQ)و قدرت کار در کل گیتی کم نظیر است. حال در نظر داشته باشیم که این نیروی انسانی بالقوه با کیفیت به همراه منابع معدنی و طبیعی چه ترکیب بالقوه با ارزشی را برای پیشرفت هر چه بیشتر این مرز و بوم فراهم میکند. اماامروزه مطالعات مختلف دانشمندان در حوزه روانشناسی نشان میدهد که دیگر تنها توسل به قابلیتهای هوش شناختی پیشبینی کننده مناسبی برای تعیین موفقیت یک نوجوان در دورههای بزرگ سالی زندگیش نمیباشد. گذشته از این تاریخچه بسیاری از کشورهای پیشرفته نشان میدهد داشتن صرفاًمنابع طبیعی و معدنی غنی نیز نمیتواند تضمینکننده پیشرفت و موفقیت یک ملت باشد. پس چه چیزی غیر از نیروی انسانی یا هوش عقلانی و منابع طبیعی نیاز داریم که از داشتن آن بی بهره هستیم ؟
در دیدگاهی تنگ نظرانه بیان شده که هوشبهر، دادهای ژنتیک است که تجربیات زندگی، آن را تغییر نمیدهد و این که این استعدادها، تا حد زیادی مقررات ما را در زندگی تعیین میکنند. این دیدگاه جدید سوال چالش انگیزتری را از نظر دور نگاه میدارد و آن اینکه برای کمک به ایجاد شرایط بهتری برای زندگی و فرزندانمانچهچیزی را میتوانیم تغییر دهیم؟ چه عواملی دست اندرکارند که برخی افراد دارای هوش بهر بالا، در زندگی ضعیف عمل میکنند و کسانی که هوش بهر متوسطی دارند در کمال تعجب، زندگی موفقی دارند.
تقریباً تمام دانشآموزان وقتی که به مقطع تحصیلی جدیدی وارد میشوند با کاهش در اعتماد به نفس و جهشی در خودآگاهی مواجه میگردند، تفکر واقعی آنان در باره خودشان ناهموار و آشفته است. یکی از بزرگترین تغییرات مشخص در زمینه عزت نفس اجتماعی پدید میآید، یعنی اطمینان خاطر دانشآموزان از اینکه میتوانند دوستانی پیدا کنند و آنها را حفظ کنند.هامبورگ اشاره میکند که هنگام ورود به مقطع دبیرستان که با آغاز دوره نوجوانی نیز مصادف است، کسانی که کلاسهای آموزش عاطفی را گذراندهاند با سایر دانشآموزان تفاوتهایی دارند، آنان با فشارهای جدید حاصل از گروه بندیهای همسالان، افزایش دشواری دروس و وسوسه سیگارکشیدن و مصرف مواد مخدر کمتر از دیگر همسالان خود مشکل پیدا میکنند. (گلمن، 1380).
بار– ان طی تحقیقاتی دریافت که تنها کلیدموفقیت و تنها عامل پیشبینی کننده موفقیت افراد، هوش کلی نیست بلکه باید در جستجوی عوامل دیگر از جمله هوش هیجانی بود. این تحقیقات مبیین نقش و اهمیت هوش هیجانی در شئون مختلف زندگی اعم از تحصیل، شغل، محیط اجتماعی و سلامت روانی فرد میباشد. همچنین روانشناسان معتقدند هوش هیجانی به اندازه هوش شناختی اهمیت دارد و میتواند در پیشبینی موفقیت تحصیلی و شغلی افراد سهیم باشد. امروزه پژوهشگران با کمک نظریه هوش هیجانی سعی در تبیین موفقیتهایآدمی دارند آنها معتقدند هوش هیجانی در دست یابی فرد به موفقیت در عرصههای مختلف میتواندبه مراتب موثرتر از هوش عمومیباشد(گلمن، 1380).
به طور کلی انتظار می رود افرادی که هوش عاطفی پایینی دارند نتوانند با حوادث فشارزا و ناخوشایند سازگار گردند، واکنشهای افسرده وار نشان دهند و پیامدهای منفی و ناگواری در زندگی خود داشته باشند (سیاروچی، فورگاس، مایر، 1383).
مهمترین خدمتی که آموزش و پرورش میتواند درجهت رشد کودک انجام دهد آن است که او را با توجه به استعدادهایش به سوی مناسبترین زمینه هدایت کند. یعنی به جایی که در آن خشنود و کارآمد باشد. ما به کلی این هدف را از یاد برده ایم به جای آن، آموزشی به افراد میدهیم که در صورت موفقیت در بهترین حالت برای استاد دانشگاه شدن مناسب است و در این راه افراد را بر این اساس که آیا میتوانند به آن استانداردهای محدود موفقیت دست پیدا کنند یا خیر، ارزیابی می کنیم. ما باید وقت کمتری را صرف رتبه بندی کردن کودکان کنیم و وقت بیشتری را به نشان دادن و پرورش قابلیتها و استعدادهای طبیعی شان اختصاص دهیم (گلمن، 1380).
طبق دیدگاه روزنبرگ چون هوش عاطفی از دو مولفه اساسی بینش فردی و استعداد فردی همدلی سرچشمه گرفته و در امر آموزش و یادگیری، بینش فردی موثر و مهم است ضرورت بررسی این عامل (هوش هیجانی) در میزان پیشرفت تحصیلی شاگردان از اهمیت ویژهای برخوردار میشود(صابری، 1382).
در این تحقیق سعی بر این بوده که رابطه هوش هیجانی و هوش شناختیبا پیشرفت تحصیلی بررسیشود بنابراین پرسشهای تحقیق به شرح زیر مطرح گردید:
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق:
فرانسیس بیکن میگوید: توانایی هر کس تا حدی است که دانشش به او اجازه میدهد. پس هر چقدر افراد جامعه در ابعاد مختلف (شناختی و عاطفی) اطلاعات داشته باشند به همان اندازه تواناترند. لازم است که جهت بالا بردن اطلاعات شناختی و عاطفی افراد جامعه اقداماتی به عمل آید.
نظام آموزش و پرورش در هر جامعهای جایگاه بسیار مهمی در ساختن آینده روشن برای افراد آن جامعه دارد از این رو بررسی نقاط ضعف این سازمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.یکی از نقاط ضعف این نظام افت تحصیلی دانشآموزان است که بیشتر به شکل مردودی و ترک تحصیل هر ساله مبالغ هنگفتی زیان اقتصادی بر جوامع ایجاد میکند که ریشه بسیاری از بزهکاریها، نابسامانیها و آشفتگیهای روانی– اجتماعی به طور مستقیم یا غیر مستقیم با افت تحصیلی ارتباط دارد. از این رو محققان بر آن هستند که مهمترین عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی را بشناسند تا با تقویت آن عوامل به نظام آموزشی کشور کمک نمایند (ثمری،1384).
اگر فردی درک هیجانی خوبی داشته باشد میتواند از پیشرفت در همه مراحل زندگی چون کار و تحصیل و غیره بهره ببرد و با چنین درکیدر بحران سازگاری افراد و کنار آمدن با هیجانها استفاده کند.
همانطور که هوش هیجانی برای سازگاری افراد و کنار آمدن با مشکلات نقش مهمی را ایفا میکند انگیزه پیشرفت تحصیلی نیز تا اندازهای برای شخص مناسب است که او را یاری دهد تا با دنیای خود کنار بیاید و دیدگاهی را که در باره خود دارد بالا ببرد و با ارزشهای بنیادی او تطبیق کند (پارسا، 1376).
یافته این پژوهش برای والدین و مسئولان آموزشیاین نکته را آشکار میسازد که توجه به هوش هیجانی در کنار هوش شناختی ضروری به نظر میرسد زیرا نتایج نشان دادند صرف تیز هوشیبه معنیبرخورداری از تواناییهای دیگر از جمله هوش هیجانی نمیباشد لذا ایجاد ساز و کارهایی برای ارتقای هوش هیجانی در کنار بسترسازی شکوفایی هوش شناختی ضروری است که امید است والدین و اولیای مدارس به آن توجه نمایند
1-1- مقدمه1
1-2- بیان مسئله 2
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق 5
1-4- اهداف تحقیق 5
1-5- فرضیه های تحقیق 6
1-6- تعاریف نظری مفاهیم و متغیرها 6
1-7- تعاریف عملیاتی مفاهیم و متغیر ها 6
فصل دوم : مبانی نظری تحقیق – پیشینه تحقیق
2-1- مقدمه7
2-2- پیشرفت تحصیلی 9
2-2-1- عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی10
2-2-2- شیوه های ارزیابی پیشرفت تحصیلی12
2-2-3- پیشرفت تحصیلی وعوامل مربوط به آن12
2-2-4- هوش و پیشرفت تحصیلی 13
2-2-5- شاخص های خانواده و تاثیر آن بر پیشرفت تحصیلی 14
2-2-6- عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی از دیدگاه آموزش و پرورش 14
2-3- هوش 15
2-3-1- هوش چیست 16
2-3-2- تعاریف هوش18
2-3-3- ابعاد هوش 20
2-3-4- نظریه های مربوط به ساختمان هوش 21
2-3-5- تفاوت های فردی و گروهی تواناییهای ذهنی 22
2-3-6- هوش و موقعیت های اجتماعی و فردی 23
2-3-7- آیا می توان با تغییر شرایط محیطی بهره هوشی را افزایش داد24
2-3-8- نوع متفاوتی از هوش 24
2-3-9- نظریه های هوش 26
2-3-10- سنجش هوش 28
2-3-11- مفاهیمی که در سنجش هوشی به کار می روند 29
2-3-12-گستره هوش بهر30
2-3-13- هوش هیجانی و بهره هیجانی 30
2-3-14- هوش هیجانی ،هوش تحلیلی،موفقیت آموزشگاهی31
2-3-15- رابطه بین شخصیت و هوش 33
2-4- هیجان 34
2-4-1- واژه هیجان 34
2-4-2- تعریف هیجان 36
2-4-3- ابعاد هیجان 38
2-4-4- وظایف و فواید و نقش هیجان ها 39
2-4-5- انواع هیجان 39
2-4-6- نظریه های هیجان40
2-4-7- نقش هیجان ها در هوش 43
2-4-8- شناخت و هیجان 44
2-5- تاریخچه هوش هیجانی44
2-5-1- تعاریف هوش هیجانی 47
2-5-2- نگاهی به ظهور مفهوم هوش هیجانی 48
2-5-3- مدل های هوش هیجانی51
2-5-4- ابعاد هوش هیجانی 63
2-5-5- مولفه های هوش هیجانی 63
2-5-6- هوش هیجانی و سرنوشت 65
2-5-7- عوامل اثرگذار برهوش هیجانی وتوانایییارگیری66
2-5-8- هوش هیجانی و آموزش و پرورش 68
2-5-9- هوش هیجانی و موفقیت تحصیلی 70
2-5-10- ارتباط افسردگی و هوش هیجانی71
2-5-11- بهزیستی از نتایج هوش هیجانی72
2-5-12- هوش شناختی و هوش هیجانی و تفاوت آن 72
2-5-13-کف ها و و سقف ها 75
2-5-14- دو نکته کلیدی در مورد هوش هیجانی 76
2-5- 15- مزایای هوش هیجانی77
2-6- راهنمایی در طول مشکلات78
2-7- جایگاه تمام هوس ها 80
2-8- تحقیقات انجام شده در داخل از کشور 81
2-9- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور85
فصل سوم : شیوه¬ی اجرای تحقیق
3-1- مقدمه 92
3-2- روش تحقیق 92
3-3- جامعه آماری 92
3-4- نمونه آماری 92
3-5- روش نمونهگیری93
3-6- ابزار اندازهگیری تحقیق93
3-7- روش گردآوری اطلاعات94
3-8- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 95
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده¬ها
4-1- مقدمه 96
4-2 – توصیف آماری نتایج96
4-2-1- سن پاسخگویان96
4-2-2- شغل والدین97
4-2-3- تحصیلات والدین98
4-2-4- موقعیت فرد درخانواده99
4-2-5- توصیف آماری هوش شناختی100
4-2-6- توصیف آماری هوش هیجانی100
4-2-7- توصف آماری پیشرفت تحصیلی102
4-3- تحلیل داده ها 102
4-3-1- فرضیه اصلی102
4-3-2- فرضیه های فرعی103
4-4- یافته های جانبی104
4-4-1- - بررسی ارتباط بین سن افراد با104
4-4-2- بررسی رابطه بین هوش هیجانی، هوش شناختی و پیشرفت تحصیلی با105
4-4-3- - بررسی رابطه بین هوش هیجانی، هوش شناختی و پیشرفت تحصیلی با106
4-4-4- بررسی رابطه بین هوش هیجانی، هوش شناختی و پیشرفت تحصیلی با106
4-4-5- - بررسی رابطه بین هوش هیجانی، هوش شناختی و پیشرفت تحصیلی با107
4-4-6- بررسی رابطه بین هوش هیجانی، هوش شناختی و پیشرفت تحصیلی با107
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
5-1- خلاصه108
5-2- بحث ونتیجه گیری110
5-3- محدودیت ها 113
5-4- پیشنهادات 113
منابع
فهرست منابع فارسی 114
فهرست منابع انگلیسی 118
ضمائم120
شامل 148 صفحه فایل word
تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی 300 ص - فایل بصورت WORD میباشد
(پایان نامه هوش مصنوعی )پروسه ارزیابی یک الگوریتم ژنتیک برای بهبود شبکه پس انتشار خطا bpn - کامل 100ص + برنامه ها
نمونه سوال هوش مصنوعیهمراه با پاسخنامه تا 10 ترم
هوش مصنوعی به هوشی که یک ماشین از خود نشان میدهد و یا به دانشی در کامپیوتر که سعی در ایجاد آن دارد گفته میشود. بیشتر نوشته ها و مقاله های مربوط به هوش مصنوعی آن را "دانش شناخت و طراحی مامورهای هوشمند تعریف کرده اند. یک مامور هوشمند سیستمی است که با شناخت محیط اطراف خود, شانس موفقیت خود را بالا میبرد جان مکارتی که واژه هوش مصنوعی را در سال 1956 استفاده نمود, آن را دانش و مهندسی ساخت ماشین های هوشمند" تعریف کرده است. تحقیقات و جستجوهایی انجام شده برای رسیدن به ساخت چنین ماشین هایی مرتبط با بسیاری از رشته های دانشیک دیگر میباشد, مانند دانش کامپیوتر, روانشناسی, فلسفه, عصب شناسی, دانش ادراک, تئوری کنترل, احتمالات, بهینه سازی و منطق.
« هوش مصنوعی، دانش ساختن ماشین ها یا برنامههای هوشمند است. » همانگونه که از تعریف فوق-که توسط یکی از بنیانگذاران هوش مصنوعی ارائه شده است- برمیآید،حداقل به دو سؤال باید پاسخ داد:
1ـ هوشمندی چیست؟
2ـ برنامههای هوشمند، چه نوعی از برنامهها هستند؟تعریف دیگری که از هوش مصنوعی میتوان ارائه داد به قرار زیر است:
« هوش مصنوعی، شاخهایست از علم کامپیوتر که ملزومات محاسباتی اعمالی همچون ادراک (Perception)، ستدلال(reasoning) و یادگیری(learning) را بررسی کرده و سیستمی جهت انجام چنین اعمالی ارائه میدهد.»و در نهایت تعریف سوم هوش مصنوعی از قرار زیر است:
«هوش مصنوعی، مطالعه روشهایی است برای تبدیل کامپیوتر به ماشینی که بتواند اعمال انجام شده توسط انسان را انجام دهد.» به این ترتیب میتوان دید که دو تعریف آخر کاملاً دو چیز را در تعریف نخست واضح کردهاند.
1ـ منظور از موجود یا ماشین هوشمند چیزی است شبیه انسان.
2ـ ابزار یا ماشینی که قرار است محمل هوشمندی باشد یا به انسان شبیه شود، کامپیوتر است. هر دوی این نکات کماکان مبهم و قابل پرسشند. آیا تنها این نکته که هوشمندترین موجودی که میشناسیم، انسان است کافی است تا هوشمندی را به تمامی اعمال انسان نسبت دهیم؟ حداقل این نکته کاملاً واضح است که بعضی جنبههای ادراک انسان همچون دیدن و شنیدن کاملاً ضعیفتر از موجودات دیگر است. علاوه بر این، کامپیوترهای امروزی با روشهایی کاملاً مکانیکی(منطقی) توانستهاند در برخی جنبههای استدلال، فراتر از تواناییهای انسان عمل کنند. بدین ترتیب، آیا میتوان در همین نقطه ادعا کرد که هوش مصنوعی تنها نوعی دغدغه علمی یا کنجکاوی دانشمندانه است و قابلیت تعمق مهندسی ندارد؟(زیرا اگر مهندسی، یافتن روشهای بهینه انجام امور باشد، به هیچ رو مشخص نیست که انسان اعمال خویش را به گونهای بهینه انجام میدهد). به این نکته نیز باز خواهیم گشت. اما همین سؤال را میتوان از سویی دیگر نیز مطرح ساخت، چگونه میتوان یقین حاصل کرد که کامپیوترهای امروزین، بهترین ابزارهای پیادهسازی هوشمندی هستند؟
رؤیای طراحان اولیه کامپیوتر از بابیج تا تورینگ، ساختن ماشینی بود که قادر به حل تمامی مسائل باشد، البته ماشینی که در نهایت ساخته شد(کامپیوتر) به جز دسته ای خاص از مسائلقادر به حل تمامی مسائل بود. اما نکته در اینجاست که این «تمامی مسائل» چیست؟ طبیعتاً چون طراحان اولیه کامپیوتر، منطقدانان و ریاضیدانان بودند، منظورشان تمامی مسائل منطقی یا محاسباتی بود. بدین ترتیب عجیب نیست، هنگامی که فوننیومان سازنده اولین کامپیوتر، در حال طراحی این ماشین بود، کماکان اعتقاد داشت برای داشتن هوشمندی شبیه به انسان، کلید اصلی، منطق(از نوع به کار رفته در کامپیوتر) نیست، بلکه احتمالاً چیزی خواهد بود شبیه ترمودینامیک!
به هرحال، کامپیوتر تا به حال به چنان درجهای از پیشرفت رسیده و چنان سرمایهگذاری عظیمی برروی این ماشین انجام شده است که به فرض این که بهترین انتخاب نباشد هم، حداقل سهلالوصولترین و ارزانترین و عمومیترین انتخاب برای پیادهسازی هوشمندیست. بنابراین ظاهراً به نظر میرسد به جای سرمایهگذاری برای ساخت ماشینهای دیگر هوشمند، میتوان از کامپیوترهای موجود برای پیادهسازی برنامههای هوشمند استفاده کرد و اگر چنین شود، باید گفت که طبیعت هوشمندی ایجاد شده حداقل از لحاظ پیادهسازی، کاملاً با طبیعت هوشمندی انسانی متناسب خواهد بود، زیرا هوشمندی انسانی، نوعی هوشمندی بیولوژیک است که با استفاده از مکانیسمهای طبیعی ایجاد شده، و نه استفاده از عناصر و مدارهای منطقی. در برابر تمامی استدلالات فوق می توان این نکته را مورد تاُمل و پرسش قرار داد که هوشمندی طبیعی تا بدان جایی که ما سراغ داریم، تنها برمحمل طبیعی و با استفاده از روش های طبیعت ایجاد شده است. طرفداران این دیدگاه تا بدانجا پیش رفتهاند که حتی ماده ایجاد کننده هوشمندی را مورد پرسش قرار داده اند، کامپیوتر از سیلیکون استفاده می کند، در حالی که طبیعت همه جا از کربن سود برده است. مهم تر از همه، این نکته است که در کامپیوتر، یک واحد کاملاً پیچیده مسئولیت انجام کلیه اعمال هوشمندانه را بعهده دارد، در حالی که طبیعت در سمت و سویی کاملاً مخالف حرکت کرده است. تعداد بسیار زیادی از واحدهای کاملاً ساده (بعنوان مثال از نورونهای شبکه عصبی) با عملکرد همزمان خود (موازی) رفتار هوشمند را سبب می شوند. بنابراین تقابل هوشمندی مصنوعی و هوشمندی طبیعی حداقل در حال حاضر تقابل پیچیدگی فوق العاده و سادگی فوق العاده است. این مساُله هم اکنون کاملاً به صورت یک جنجال(debate) علمی در جریان است. در هر حال حتی اگر بپذیریم که کامپیوتر در نهایت ماشین هوشمند مورد نظر ما نیست، مجبوریم برای شبیهسازی هر روش یا ماشین دیگری از آن سود بجوییم.
چکیده1
مقدمه 2
فصل اول : کلیات موضوع
تعریف و طبیعت هوش مصنوعی7
پیدایش و پیشرفت هوش مصنوعی 8
هوش مصنوعی و هوش انسانی12
شاخههای هوش مصنوعی14
فلسفهٔ هوش مصنوعی27
ویژگی های هوش مصنوعی48
دو فرضیه در هوش مصنوعی52
انواع هوش مصنوعی 53
کاربرد هوش مصنوعی 57
معمای هوش الکترونیک ، مبانی و شاخههای علم هوش مصنوعی59
چالشهای بنیادین هوشمصنوعی64
فصل دوم : هوش مصنوعی در بازیهای کامپیوتری
هوش مصنوعی در بازیهای کامپیوتری71
بازیهای تأثیرگذار در هوشمصنوعی 88
فصل سوم : تکنیک ها وزبانهای برنامه نویسی هوش مصنوعی
تکنیک ها وزبانهای برنامه نویسی هوش مصنوعی118
مثالی از برنامهنویسی شیءگرا در شبکههای عصبی و هوش مصنوعی.163
سخن آخر.179
فهرست منابع.180
شامل 190 صفحه فایل word