شرح مختصر : بعد از گزینش افراد شایسته و مناسب برای تصدی مشاغل مورد نظر در یک سازمان، نوبت به آموزش آنان میرسد. زیرا اولا اغلب داوطلبان شغل، نخستین بار است که میخواهند یک فعالیت شغلی را آغاز کنند. ثانیا حتی فارغالتحصیلان مراکز آموزش عالی هم، در طی دوره تحصیلی خود با همه جنبههای عملی و عوامل مؤثر در اجرای فعالیتهایی که رشته تخصصی آنان میباشد، آشنا نیستند. در روانشناسی کار، آموزش عبارت است از یکسری اقدامات منظم و برنامهریزی شده که طی آن، فکر، رفتار، دانش و مهارت لازم و مناسب برای انجام یک وظیفه شغلی به فرد منتقل میشود یا در او افزایش پیدا میکند. روانشناسان استخدامی، وقت خود را صرف آموزش و بالا بردن مهارتهای کارکنان جدید و قدیمی میکنند. آموزش مهارتها میتواند فنی و کاملا به شغل اختصاص داشته باشد. برای مثال، ممکن است شما آموزش دیده باشید که چگونه میتوان فرآوردههای شرکت را به فروش رساند یا سرویس کرد، یا چگونه باید از نظام ارتباطی استفاده کرد. علاوه بر این، آموزش کلی میتواند برای بهبود مهارتهای بینفردی بهکار رود. در چنین مواردی آموزش مشتمل است بر این که چگونه میتوان یک شنونده مؤثر بود و چگونه میتوان افکار خود را با دیگران در میان گذاشت.
فهرست :
چکیده
مقدمه
آموزش
مدل های ساده و خطی
مدل پارکر
مدل مبتنی بر تحول پذیر بودن سازمان ها
مدل رویکرد سیستمی به آموزش
لزوم آموزش کارکنان
آموزش ضمن خدمت کارکنان
روش های سنتی آموزش کارکنان
دلایل لزوم به کار گیری روش های نوین در آموزش
بیان روش های نوین آموزش کارکنان
آموزش متحرک
آموزش از طریق وب
آموزش مبتنی بر کامپیوتر
آموزش از طریق شبکه های اجتماعی
آموزش های تلفیقی
مزایای یادگیری ترکیبی
آموزش های الکترونیکی
معرفی نرم افزار های مرتبط
شیرین ربیعی ازبرمی، حسین جعفری ، محمد طالقانی
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی/ گرایش بازاریابی، مؤسسه آموزش عالی کوشیار رشت، ایران
rabiei.shirin@yahoo.com
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت کارآفرینی/ گرایش سازمانی ، دانشگاه علامه طباطبایی، ایران
دکتری مدیریت صنعتی/ گرایش تولید، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، ایران
Taleghani454@yahoo.com
خلاصه
در فضای رقابتی عصر جدید، نامهای تجاری، که نشاندهنده هویت و اعتبار و یادآور همه کارکردهای تعامل شرکت با مشتریان خود است، اهمیت ویژه ای دارد. چالش جدید شرکتهای امروزی رقابت با شرکتهایی است که هر روز بیش از پیش درصدد کسب سهم بیشتری از بازار هستند. از این رو پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آگاهی مشتری از نام تولید کننده بر نگرش نسبت به برندهای ملی پرداخته است .به منظور تحقق این هدف، بر اساس مدل مفهومی تحقیق رابطه آگاهی مشتریان از نام تولید کننده و نگرش نسبت به برندهای ملی فرضیه سازی و اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. جامعه آماری این تحقیق مشتریان پوشاک شهرستان رشت، در استان گیلان بوده است. حجم نمونه آماری 384 نفر بوده که تعداد420 پرسشنامه توزیع و 387 پرسشنامه جمع آوری گردید. برای تعیین نرمال بودن توزیع جامعه از آزمون کولموگروف و اسمیرنف استفاده شده و جهت تجزیه و تحلیل دادهها وآزمون فرضیههای تحقیق از مدلسازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS 22 و LISREL8.54 استفاده گردید.
کلمات کلیدی: آگاهی مشتری از نام تولیدکننده، نگرش نسبت به برند های ملی، کیفیت ادراک شده، آگاهی از قیمت، آگاهی از ارزش .