کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

عباس ابن علی

اختصاصی از کوشا فایل عباس ابن علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

عباس ابن علی (ع) سید سپاه امام حسین (ع)

از روزی که عباس (ع) چشم به جهان گشود امیر المؤمنین (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را در کنار خود دیده بود و از سایه مهر و عطوفت آنان و از چشمه دانش و فضیلتشان برخوردار و سیراب گشته بود.

چهارده سال از عمر عباس در کنار علی (ع) گذشت. دورانی که علی با دشمنان در جنگ بود. گفته اند عباس در برخی از آن جنگ ها شرکت داشته در حالی که نوجوانی حدوداً دوازده ساله بود. رشید، پرشور و قهرمانی بی مانند بود که در همان سن و سال حریف قهرمانان و جنگاوران بود. لیکن علی (ع) به او اجازه پیکار نمی داد و همچنین به امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نیز چندان اذن میدان نبرد را نمی داد زیرا اینان ذخیره های خدا برای روزهای آینده اسلام بودند و عباس می بایست جان و توان و شجاعتش را برای کربلای حسین (ع) نگه دارد و علمدار سپاه سید الشهدا (ع) باشد. برخی، جلوه هایی از دلاوری این نوجوان را در جبهه صفین نگاشته اند. اگر به این نقل توجه نماییم می توانیم به خوبی به شخصیت عظیم الشأن عباس بن علی (ع) پی ببریم.

در یکی از روزهای نبرد صفیه نوجوانی از سپاه علی (ع) بیرون آمد که نقاب بر چهره داشت و از حرکات او نشانه های شجاعت و هیبت و قدرت هویدا بود. از ساپه شام کسی جرأت نکرد به میان آید. همه ترسان و نگران شاهد صحنه بودند. معاویه یکی از مردان سپاه خود به نام ابن شعثا را که دلیر مردی برابر با صدها نفر بود صدا کرد و گفت: به جنگ این نوجوان برو. آن شخص گفت: ای امیر! مردم مرا با هزار نفر برابر می دانند چگونه فرمان می دهی که به جنگ این نوجوان بروم؟

معاویه گفت: پس چه کنم؟ ابن شعثا گفت: من هفت پسر دارم یکی از انها را می فرستم تا او را بکشم. گفت: باشد. یکی از پسرانش را فرستاد به دست این جوان کشته شد. دیگری را فرستاد او هم کشته شد. همه پسرانش یک به یک به نبرد این شیر سپاه علی (ع) آمدند و او همه را از دم تیغ گذراند. خود ابن شعثا به میدان آمد در حالی که یم گفت: ای جوان، همه پسرانم را کشتی، به خدا پدر و مادر را به عزایت خواهم نشاند. حمله کرد و نبرد آغاز شد و ضرباتی میان آنان رد و بدل گشت. با یک ضربت کاری جوان ابن شعثا به خاک افتاد و به پسرانش پیوست. همه حاضران شگفت زده شدند. امیرالمؤمنین (ع) او را نزد خود فرا خواند. نقاب از چهره اش کنار زد و پیشانی او را بوسه زد. دیدند که او قمر بنی هاشم عباس بن علی (ع) است.

آری، در سایه چنین رشادت هایی آیین نورانی اسلام تا کنون زنده مانده است و حقی که این جوانمردان بر ما دارند این است که به پاس فداکاری آنان، ما نیز با خود سازی خویش و اشاعه اخلاق انسانی و قرآنی حفظ کننده امانت زرگ الهی یعنی همان میراث و فرهنگ پیامبر عظیم الشأن اسلام باشیم.

وفا و جوانمردی ما نیز می تواند با الگوگیری از سردار ساپه امام به گونه ای باشد تا بر هواهای سرکش نفس لجام زنیم و رسم وفاداری را به جا آوریم و همان گونه که به بهترین و عزیزترین انسان ها برای حفظ اخلاق اسلامی و انسانی جانبازی کردند ما نیز برای حفظ آن، از دل و میل نفسانی خود بگذریم تا همواره مشمول رحمت خدای مهربان باشیم.


دانلود با لینک مستقیم


عباس ابن علی

ابن سینا 7ص

اختصاصی از کوشا فایل ابن سینا 7ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

زندگینامه

ابو علی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام(Avicenna) و با لقب "امیر پزشکان" شناخته شده است، در ماه صفر از سال 370 هجری قمری در شهر بخارا به دنیا آمد.

 

این حکیم بزرگ که بعدها موثرترین چهره در علم و فلسفه جهان اسلامی شد و القابی مانند شیخ الرئیس، حجة الحق و شرف الملک به او دادند، از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فرا گرفتن علوم مختلف داشت. و از آنجا که پدرش عبدالله سخت در تعلیم و تربیت او می کوشید و خانه او محل ملاقات دانشمندان دور و نزدیک بود، ابن سینا تا ده سالگی تمام قرآن و صرف و نحو را آموخت و آن‌گاه به فرا گرفتن منطق و ریاضیات پرداخت. استاد وی در علم ریاضیات "ابو عبدالله ناتلی" بود.

پس از آن نزد "ابو سهیل مسیحی" به یادگیری طبیعیات و مابعدالطبیعه و علم طب مشغول شد. در شانزده سالگی در همه علوم زمان خود استاد بود؛ جز در مابعدالطبیعه؛ آن هم به صورتی که در متافیزیک ارسطو آمده بود و با آنکه چهل بار تمام این کتاب را مطالعه کرده بود، نمی توانست آن را بفهمد.

تا این که به شرح فارابی بر این کتاب دست یافت و توانست مسائل دشوار آن را درک کند. هنگامی که ابن سینا به هجده سالگی رسید، دیگر احتیاج به خواندن و فراگیری هیچ علمی نداشت؛ چرا که همه علوم را فرا گرفته بود و تنها لازم بود تا فهم خود را لحاظ عمق افزایش دهد تا آموخته های خود را بهتر درک کند.

در اواخر عمر خود یکبار به شاگرد مورد توجه خویش، جوزانی گفت که در تمام مدت عمر، چیزی بیش از آنچه که در هجده سالگی می دانسته، نیاموخته است.

مهارت ابن سینا در علم پزشکی و توانایی وی در معالجه حاکم آن زمان، موجب شد تا مورد محبت حاکم واقع شده و در دربار، موقعیت بسیار خوبی داشته باشد.

 

مقبره ابن سینا همدان

ولی به سبب آشفتگی اوضاع سیاسی در ماوراء النهر ، زندگی بر ابن سینا در زادگاهش دشوار شد و او ناچار بخارا را به مقصد جرجانیه و سپس گرگان ترک گفت. در سال 403هجری قمری، پس از پشت سر گذاشتن سختیها و مشکلات بزرگی که در این سفر با آن ها مواجه شد و حتی چند تن از دوستانش را در میان راه از دست داد، از کویر شمال خراسان عبور کرد.

بنا به گفته منابع معتبر، ابن سینا در این سفر با عارف و شاعر مشهور "ابو سعید ابوالخیر" ملاقات کرد. وی آرزو داشت که "قابوس بن وشمگیر" را که حامی نامدار علم و ادب بود، در جرجان ببیند؛ ولی هنگامی که به جرجان رسید، قابوس بن وشمگیر از دنیا رفته بود.

چون از این حادثه دلشکسته شد، مدت چندین سال در دهکده ای عزلت گزید. سپس در فاصله سال 405و 406 هجری قمری به ری رفت.

در این هنگام آل بویه بر ایران فرمانروایی داشتند و افرادی از این خاندان در ایالات مختلف حکومت می کردند. ابن سینا مدتی در دربار فخرالدوله در ری درنگ کرد و سپس از آنجا برای دیدار یکی دیگر از فرمانروایان این خاندان، شمس الدوله به جانب همدان به راه اقتاد. این سفر برای ابن سینا بخت بلندی داشت؛ چرا‌‌‌‌ که پس از رسیدن وی به همدان، او را برای درمان امیر شمس الدوله که بیمار شده بود و تمامی پزشکان از معالجه وی ناتوان بودند، دعوت کردند. بوعلی توانست شمس الدوله را معالجه کند و به همین دلیل چنان تقربی نزد وی پیدا کرد که عهده دار منصب وزارت گردید و مدت چند سال؛ تا هنگام مرگ امیر، عهده دار این وظیفه سنگین بود.

پس از مرگ شمس الدوله بخت از وی روی گردانید و چون از ادامه خدمت در منصب وزارت خودداری کرد، او را به زندان افکندند. در زندان کتاب مشهورش "شفا" را به رشته تحریر درآورد. پس از مدتی توانست از زندان فرار کند و با لباس درویشی از همدان گریخت. ابن سینا از همدان به اصفهان رفت که مرکز بزرگی از علم به شمار می رفت و سال ها بود که آرزوی دیدار آنجا را داشت. در این شهر مورد توجه علاءالدوله قرار گرفت و مدت پانزده سال با آسایش خاطر در آن شهر زندگی کرد.

او در این مدت، چندین کتاب مهم نیز نوشت و حتی به ساختن رصدخانه پرداخت. اما این آسایش یرای وی دائمی نبود؛ چرا که یک بار اصفهان در معرض حمله مسعود غزنوی یعنی فرزند سلطان محمود غزنوی قرار گرفت و در این حمله بعضی از آثار مهم این حکیم بزرگ از میان رفت.

این امر ضربه بزرگی برای وی بود و علاوه بر آن، بیماری قولنج نیز آزارش می داد. به همین دلیل، دوباره به همدان بازگشت و به سال 428 هجری قمری و در سن پنجاه و هفت سالگی در این شهر از دنیا رفت و در همان جا به خاک سپرده شد.


دانلود با لینک مستقیم


ابن سینا 7ص

تحقیق درمورد ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام


تحقیق درمورد ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام

فرمت فایل:WORD(قابل ویرایش) تعداد15 صحفه

 

 

 

 

 

مقدمه

ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام یا خیامی نیشابوری مشهور به حکیم عمر خیام، فیلسوف، ریاضی دان، ستاره شناس و شاعر قرن پنجم هجری قمری/ قرن دوازدهم میلادی است. شهرت او گرچه بیشتر به شاعری است اما در واقع خیام فیلسوف و ریاضی دانی بود که به آثار ابوعلی سینا پرداخت و یکی از خطبه های معروف او را در باب یکتایی خداوند به فارسی ترجمه کرد. اولین اشاره ای که به شعر خیام شده، صدسال پس از مرگ اوست.
نوشته اند، که خیام را به تدریس و نوشتن کتاب رغبت چندانی نبود. شاید به دلیل آنکه شاگردان هوشمند برگزیده ای پیرامون خود نمی یافت و چه بسا از آن جهت که اوضاع روزگار خود را، که مقارن حکومت سلجوقیان و مخالفت شدید با فلسفه و زمان رونق بازار بحث ها و جدل های فقیهان و ظاهربینان بود، شایسته ابراز اندیشه های آزاد و بلند نمی دید. با این همه، از او نوشته های بسیار برجای مانده که در قرون وسطی به لاتین ترجمه شد و مورد توجه اروپائیان قرار گرفت. رساله وی در جبر و مقابله و رساله ای دیگر، که در آن به طرح و پاسخگویی به مشکلات هندسه اقلیدس پرداخته، از جمله مشهورترین آثار ریاضی اوست.

خیام منجم بود و تقویم امروز ایرانی، حاصل محاسباتی است که او و عده ای از دانشمندانی دیگر، در زمان جلال الدین ملک شاه سلجوقی انجام دادند و به نام وی تقویم جلالی خوانده می شود. خیام در باب چگونگی محاسبات نجومی خود رساله ای نیز نوشته است. وی علاوه بر ریاضی و نجوم، متبحر در فلسفه، تاریخ جهان، زبان شناسی و فقه نیز بود. علوم و فلسفه یونان را تدریس می کرد و دانشجویان را به ورزش جسمانی و پرورش نفس تشویق می کرد. از همین رو، بسیاری از صوفیان و عارفان زمان او را به خود نزدیک می یافته اند.

خیام سفرهای طولانی به سمرقند و بلخ و هرات و اصفهان کرد و همه جا با روشنی تمام در باب حیرت و سرگشتگی فلسفی خویش سخن می گفت و معتقدات دینی را مورد تردید قرار می داد. رساله ای در کیفیت معراج، رساله دیگر درباره علوم طبیعی و کتاب های بسیار به زبان های فارسی و عربی حاصل زندگی نسبتا طولانی اوست.

از آثار معروف فارسی منسوب به عمر خیام، رساله نوروز نامه است که با نثری ساده و شیوا، پیدایی نوروز و آداب برگزاری آن را در دربار ساسانیان بازگو نموده. او در این رساله با شیفتگی تمام درباره آیین جهانداری شاهنشاهان کهن ایرانی و پیشه ها و دانش هایی که مورد توجه آنان بوده سخن رانده و تنی چند از شاهان داستانی و تاریخی ایران را شناسانده است.

شعر خیام، در قالب رباعی، شعری کوتاه، ساده و بدون هنرنمایی های فضل فروشانه و در عین حال حاوی معانی عمیق فلسفی و حاصل اندیشه آگاهانه متفکری بزرگ در مقابل اسرار عظیم آفرینش است. تعداد واقعی رباعیات خیام را حدود هفتاد دانسته اند، حال آن که بیش از چند هزار رباعی به او نسبت داده می شود. در دنیای ادب و هنر بیرون از مرزها، خاصه در جهان انگلیسی زبان، خیام معروف ترین شاعر ایرانی است که شهرتش از محافل علمی و ادبی بسیار فراتر رفته است. این شهرت مرهون ترجمه رباعیات او به وسیله ادوارد فیتز جرالد شاعر انگلیسی است. اوست، که در قرن نوزدهم میلادی، افکار بزرگ فیلسوف و شاعر را به جهانیان شناساند و موجب توجه همگان به این اعجوبه علم و هنر گردید. از خیام است:

ابوحفض یا ابوالفتح الدین عمر بن ابراهیم نیشابوری مشهور به خیام از برجسته ترین حکما و ریاضی دانان جهان در سال 329 ه.ق در نیشابور به دنیا آمد. وی همچنین شاعر معروف ایرانی در قرنهای پنج و شش است. خیام در نیشابور به دنیا آمد. بعدها به دلیل آنکه پدرش خیمه دوز بود به خیام معروف شد. کمتر می نوشت و شاگرد می پذیرفت، وی برای کسب دانش به خراسان و عراق نیز سفر کرد. به واسطه تبحر و دانش عظیمی که در ریاضیات و نجوم داشت از سوی ملکشاه سلجوقی فراخوانده شد، ملکشاه به او احترام می گذاشت و خیام نزد او قرب و منزلت ویژه ای داشت. او بنا به خواست ملکشاه در ساخت رصدخانه ملکشاهی و اصلاح تقویم با سایر دانشمندان همکاری داشت. حاصل کارش در این زمینه تقویم جلالی آن است که هنوز اعتبار و رواج دارد و تقویم او از تقویم گریگور یابی دقیق تر است.

در حدود دوازده اثر از خیام در علم و فلسفه به جای مانده است، اما همین آثار اندک، وی را در سراسر جهان به شهرت رسانده است. از مهمترین آنها کتاب جبر اوست که بهترین اثر در نوع خود در ریاضیات است. از دیگر آثار او می توان به رساله فی شرح ما اشکال من مصادرات اقلیدس، رساله فی ابراهین علی المسائل الجبر و المقابله (جبر خیام)، میزان الحکم رساله الکون و التکلیف، الجواب عم ثلاث مسائل اضیاء العقلی، رساله فی الوجود، رساله فی کلیه الوجود، نوروزنامه و کتاب الزیج المکشاهی  که به رومی نیز ترجمه شده است.

اشعار خیام بیشتر به زبان پارسی و تازی هستند مضمون عمده رباعیات خیام شک و حیرت، توجه به مرگ و فنا و تذکر در مورد مغتنم شمردن عمر آدمی است.

خیام در سال 517 ه.ق چشم از جهان فرو بست. وی را در زادگاهش نیشابور به خاک سپردند. آرامگاه این شاعـر بزرگ و ریاضی دان مشهور ایرانی، حکیم عمر خیام در باغـی در نـیشابور است. 

 

موزه خیام

در 28 اردیبهست ماه  1379 به مناسبت برگزاری کنگره جهانی خیام و با عنایت به شأن و مرتبه علمی حکیم عمر خیام و آثار ارزشمند باقی مانده از وی به ویژه در رابطه با دانش ستاره شناسی، تقویم، ریاضیات و اشارات مکرر خیام به خاک، کوزه و کوزه گری و اهمیت سفال نیشابور و نیز فقدان موزه ای در استان که به نوعی معرف مراتب علمی و بیانگر ویژگیهای دوران حکیم عمر خیام باشد، موجب شد که سازمان میراث فرهنگی اقدام به تأسیس موزه خیام در کنار آرامگاه خیام نماید.

کاش لایق آن بودم ، که در وصف حضرت خیام  چیزی بگویم ، یا بنویسمولی آنان

 که به درستی شخصیت این ادیب برجسته  و ممتاز را لمس کرده اند وحقیقت خیام  

و آن دیوار باریکتر از موی بین واقعیت  و  خیال را  ،  در اشعار   این  آزاد مرد  ادبیات

 ایران تمییز داده اند . خود بهتر میدانند که خاموشی  ،  در برابر شخصیت آن بزرگوار

تنها سلاح ممکن میباشد. خیام اگر چه کم سروده است ولی به جرات میتوان گفت

آنچه که سروده است ، در نوع خود بی نظیر است. آنچه که در این مجموعه میبینید

چکیده ای از رباعیات اوست

     گر شوم   با خسته ی پیکر  ،غریق       مرکب رندی   ،  مجویم   در طریق  

     مذهبم گر مستی و میخوارگیست      

  شرب و خمرم خود گواه بندگیست  

زندگی حکیم بزرگ عمر بن خیام نیشابوریه که از کتاب ادبیات ایران فصل سوم (وضع ادبی ایران از میانه قرن پنجم تا ...،صفحه 263) انتخاب کردم و گفتم که چه خوبه که برای آشنایی بیشتر شما و بقیه اونو توی وبلاگ بزارم . لازم به ذکره که همین مطلب رو بصورت فایل PDF وهم در قسمت کتابهای مرتبط با حکیم بزرگ هم قرار می‌دم .

جا داره که همین جا از جناب استاد محمد مهدی (فکر می‌کنم ذکر نام خانوادگی درست نباشه ، اگر ایشون مشکلی ندیدن حتما نام خانوادگیشون رو هم ذکر می‌کنم) که از اساتید مجرب یکی از دانشگاههای جنوب غرب کشور هم هستن تشکری داشته باشم که لطف کردن و این مطالب رو در اختیار بنده قرار دادن .

خوب دیگه بهتره بریم سر اصل مطلب که همون معرفی حکیم بزرگ بر اساس مطالب نوشته شده در کتاب ادبیات ایرانِ .

خیام :

حجه‌الحق ، حکیم ابولفتح عمر بن ابراهیم خیامی نیشابوری از حکما و ریاضی‌دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است .

قدیمی‌ترین مأخذی که در آن از خیام نامی آمده چهار مقاله نظامی عروضی است و خلاصه سخن نظامی درباره وی آن است که : به سال 506 در بلخ به خدمت خواجه امام عمر خیامی رسید و در میان مجلس عشرت از وی شنید که می‌گفت :«گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشان می‌کند» و چون در سال 630 به نیشابور رسید چند سال بود که از یشابور رسید چند سال بود که از وفات او می‌گذشت . و نیز درباره اختیار او در نجوم حکایتی دارد .

                        

    بعد از نظامی عروضی ، ابوالحسن علی بن زید بیهقی صاحب تتمه صوان الحکمه ، که خود خیام در ایام جوانی ملاقات کرده بود چنین است : الدستور الفیلسوف حجه الحق الخیام در نیشابور ولادت یافته و نیاکان او هم از آن شهر بوده‌اندو او چندان بود که در اصفهان هفت بار کتابی را خواند و حفظ کرد و چون به نیشابور بازگشت آن را املاء نمود و بعد از آنکه املاء او را با نسخه اصل مقابله کردند بین آنها تفاوت بسیار ندیدند . وی در تصنیف و تعلیم ضنت داشت و من از و تصنیفی ندیدم مگر کتابهای : مختصر فی الطبیعیات ، رساله فی الوجود ، رساله فی الکون و التکلیف ... اما در اجزاء حکمت از ریاضیات و معقولات آگاه‌ترین کسان بود . روزی امام حجه‌السلام محمدالغزالی نزد او رفت و از و سؤالی در تعیین یک جزء از اجزاء قطبی فلک کرد . امام عمر در جواب او سخن به درازا کشاند لیکن از خوض در موضع نزاع خودداری کرد ، و این خوی خیام بود ، و به هر حال سخن او چندان طول کشید تا نیمروز فرا رسید و مؤذن بانگ نماز در داد . امام غزالی گفت :« جاء الخق و زهق الباطل!» و از جای برخاست .

                             

روزیدر ایام کودکی سنجر که ویرا آبله دریافته بود ، امام عمر به خدمت او رفت و بیرون آمد . وزیر مجیرالدوله از وی پرسید : او را چگونه یافتی و به چه چیز علاجش کردی ؟ امام گفت : این کودک مخوف است ! خادم حبشی این سخن را بشنود و به سلطان رساند . چون سلطان از آبله برست بغض امام عمر را به سبب آن سخن در دل گرفت و هیچگاه دوستش نمی‌داشت در صورتی که سلطان‌ملکشاه او را در مقام ندما می‌نشاند و خاقان شمس‌الملوک در بخارا بسیار بزرگش می‌داشت و خیام با او بر تخت می‌نشست. آنگاه بیهقی حکایتی از امام عمر مربوط به روزی که در خدمت ملکشاه نشسته بود و همچنین داستان نخستین ملاقات خود را با خیام و دو سؤالی که خیام درباره یکی از ابیات خماسه و یک موضوع ریاضی از او کرده بود ، می‌آورد و می‌گوید : داماد خیام امام محمدالبغدادی برایم حکایت کرده است که خیام با خلالی زرین دندان پاک می‌کرد و سرگرم تأمل در الهیات شفا بود ، چون به فصل واحد و کثر رسید خلال را در میان دو ورق نهاد و وصیت کرد و برخاست و نماز گزارد و هیچ نخورد و هیچ نیاشامید و چون نماز عشاء بخواند به سجده رفت و در آن حال می‌گفت : خدایا بدان که من تو را چندانکه میسر بود بشناختم ، پس مرا بیامرز! زیرا شناخت تو برای من به منزله راهیست بسوی تو! و آنگاه بمرد .

                               

از جمله مطالبی که در کتب بعدی درباره خیام آمده داستان مجعول دوستی خیام و حسن صباح و خواجه نظام‌الملک از اوان کودکی و همدرسی نزد یک استاد است که نخست از کتاب سرگذشتسیدنا در کتاب جامع‌التواریخ رشید‌الدین فضل‌الله نقل شده و از آن کتاب به کتب دیگری از قبیل تاریخ گزیده و روضه‌الصفا و حبیب‌السیر و تذکره دولتشاه راه جسته است . اگر چه این هر سه بزرگ ، معاصر یکدیگر بوده‌اند لیکن همشاگردی آنان بعید به نظر می‌آید زیرا وفات خیام چنانکه خواهیم گفت در حدود سالهای 509 یا 517 یا سنین دیگر است که ذکر کرده‌اند و وفات حسن صباح در سال 518 اتفاق افتاده و اگر این دو در کودکی با نظام‌الملک در نزد یک استاد درس می‌خواندند می‌بایست با خواجه همسال باشند و چون خواجه به سال 408 ولادت یافته بود پس ناگزیر سن دو همدرس او هنگام وفات می‌بایست بقریب یکصد و ده رسیده یاشد و چنین امر غریب‌الاتفاقی در شرح حال این دو بزرگ به نظر نرسیده است .

        

خلاصه سخن درباره خیام آن است که ور از مشاهیر حکما و منجمین و اطبا و ریاضیدانان و شاعران بوده است . معاصران او وی‌را در حکمت تالی بو‌علی می‌شمردند و در احکام نجوم قول او را مسلم می‌داشتند و در کارهای بزرگ علمی از قبیل ترتیب رصد و اصلاح تقویم و نظایر اینها بدو رجوع می‌کردند . برای حکیم سفرهایی به سمرقند و بلخ و هرات و اصفهان و حجاز ذکر کرده‌اند و گفته‌اند که با همه فرزانگی مردی تند‌خوی بود و بسبب تفوّه به حقایق و اظهار حیرت و سرگشتگی در خقیقت احوال وجود و تردید در روزشمار و ترغیب باستفاده از لذایذ موجود و حال ، و امثال این مسائل که همه خارج از حدود ذوق و درک مردم ظاهربین است ، مورد کینه علماء دینی بود . درباره او گفته‌اند که در تعلیم و تصنیف ضنّت داشت . ضنّت در تألیف نسبت بی‌معنایی بنظر می‌آید ، ولی بخل در تعلیم شاید بر اثر آن بود که حکیم شاگردی که شایسته درک سخنان او باشد نمی‌یافت .

وفات خیام را غالباً در سنین 509(روایت تاریخ الفی) و 517 نوشته‌اند . نظامی عروضی چنانکه دیده‌ایم او را به سال 506 (ست و خمسمائه) در شهر بلخ ملاقات کرده بود و بنابراین تا سال 506 زنده بوده است . عروضی در دنبال سخنان خود آورده است که چون به سال 530 به نیشابور رسید چهار (ن:چند) سال بود تا آن بزرگ روی در نقاب خاک کشیده بود . اگر به نقل از بعضی نسخ که «چهار سال» ظبط کرده‌اند اعتماد کنیم در یکی از سنین بین 506 تا 530 فوت کرده باشد . برخی از محققان سال 517 را برای تاریخ وفات خیام برگزیده‌اند .

خیام اشعاری به پارسی و تازی و کتابهایی بدین دو زبان دارد . در اینجا باید درباره رباعیات خیام مختصری بگوییم :

درباره رباعیات خیام تحقیقات فراوانی به زبان پارسی و زبانهای دیگر صورت گرفته است . استقبال بی‌نظیری که از خیام و افکار او در جهان شده باعث گردیده است که این رباعیات به بسیاری از زبانها ترجمه شود و بسی از این ترجمه‌ها با تحقیقاتی درباره احوال آثار و افکار خیام همراه باشد . خاورشناسان نیز در این باب تحقیقات مختلف دارند . تحقیق مفصل و پر دامنه درباره رباعیات خیام و نسخ مختلف قدیم و جدید آنها و اینکه کدامیک از آن همه رباعیات که به خیام نسبت می‌دهند اصلی است و کدام منسوب و غیر اصلی ، در این مختصر ممکن نیست و باید به تحقیقاتی که به همین منظور شده است مراجعه کرد . بعضی از رباعیات خیام یا منسوب بدو منشأ افسانه‌هایی شده است و بسبب شهرتی که رباعیهای فلسفی او هم از روزگار شاعر حاصل کرده بود ، بسیاری از رباعیهای فلسفی دیگر شاعران پارسی گوی بوی نسبت داده شده است و به همین سبب است که هرچه به دوره‌های اخیر نزدیک می‌شویم عدد رباعیات منسوب به خیام بیشتر می‌شود . اما رباعیهایی که بتوان گفت که از اوست بنا بر دقیق‌ترین تحقیقات از میانه 150 تا 200 رباعی تجاوز نمی‌کند . این رباعی‌ها بسیار ساده و بی‌آرایش و دور از تصنع و تکلف و با اینحال مقرون به کمال فصاحت و بلاغت و شامل معانی عالی و جزیل در الفاظ موجز و استوار است . در این رباعیها خیام افکار فلسفی خود را غالباً در مطالبی از قبیل تحیر یک متفکر در برابر اسرار خلقت و تأثر از ناپیدایی سرنوشت آدمیان است ، بیان می‌کند . او برای آدمیان بازگشتی را که اهل ادیان معتقدند ، قائل نیست و چون فنای فرزندان آدم را از مصائب جبران‌ناپذیر می‌شمارد ، می‌خواهد این مصیبت آینده را با لذات آنی جبران کند .

خیام رباعیهای خود را غالباً در دنبال تفکرات فلسفی سروده و قصد او از ساختن آنها شاعری و درآمدن در زیّ شعرا نبوده است و به همین سبب وی در عهد خود شهرتی در شاعری نداشته و بنام حکیم و فیلسوف شناخته می‌شده است و بس . اما بعدها که رباعیهای لطیف فیلسوفانه وی شهرتی حاصل کرد نام او در شمار شاعران درآمد و بیشتر در این راه مشهور گردید و طریقه او مقبول بعضی از شاعران قرار گرفت و بسیاری از آثار آنان در شمار گفته‌های خیام در آمد و رباعیهای فیلسوفانه معدود او فزونی یافت و همچنانکه دیده‌ایم در نسخ اخیر بالغ بر چند‌صد رباعی گردید .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام

جلالالدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی 34 ص.DOC

اختصاصی از کوشا فایل جلالالدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی 34 ص.DOC دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات

فرمت فایل:  Image result for word doc 

 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

 

تعداد صفحات : 45 صفحه

جلال‌الدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به جلال‌الدین رومی، جلال‌الدین بلخی، ملای روم، مولانا، و مولوی (۶۰۴ - ۶۷۲) از زبده‌ترین عارفان و یکی از مشهورترین شاعران درجه اول زبان ابوبکر می‌رسد و پدرش هم از سوی مادر بقولی دخترزاده ٔ سلطان محمد خوارزمشاه بود، هرچند که «فروزانفر» از مولاناشناسان نامدار با ارائهٔ دلایل کافی این نظریه را رد کرده است.
مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) جلال الدین محمد بلـخی محمد بن حسین الخطیبی البکری درششم ربیـع الاول سـال604 هجـری دربلخ متولد شد.
وی از بزرگترین شعـرای مشرق زمین است.
پـدرش محمد بن حسین الخطیبی البکری ملقب به بهاء الدین ازبـزرگان مشایخ عصرخـود بـود وبه عـلت شهرت ومعـرفتی که داشت مـورد حسـد سلطان محمد خوارزمشاه گردید.
ناچار فرار را برقرار ترجیح داد وبا پسرش جلای وطن نمود وازطریق نیشابور ابتدا به زیارت شخ عطارنایل آمد وسپس از راه بغـداد به زیـارت مکه مشرف شدنـد وازآنجا به شهر ملطیه رفتند.
ازآنجا به ولا رنده رفته ومدت هفت سال درآن شهر ماندند ودرآنجا بود که جلال الدین تحت ارشاد پدرش قرارگرفت ودردانش ودین به مقاماتی رسید.
دراین زمان سلطان علاء الدین کیقباد از سلجوقیان روم از آنان دعوتی کرد وآنان بنا برایـن دعـوت به شهر قـونیه که مقرحکومت سلطان بــود، عزیمت کردند.
درشهرقـونیه بهاء الدین پـدر جلال الدین درتـاریخ هیجدهم ربیع الثانی سال 628 هجری دار فـانی را وداع گفت.
جلال الدین تحصیلات مقدماتی را نـزد پـدر به پایان رسانید وپس ازفـوت وی در خـدمت یکی از شاگردان پدرش، برهان الدین ترمذی که درسال 629 هجری به قونیه آمده بود، تحصیل علم عرفان می نمود وپس ازآن تحت ارشاد عارفی به نام شمس الدین تبریزی درآمد.
شمس الدین تبریزی با نبوغ معجزه آسای خود چنان تأثیری در روان وذوق جلا ل الدین نمود که وی مـریـد شمس گشت وبه احـترام ویـاد مرادش بر تمام غـزلیات خـود به جـای نام خویشتن نـام شمس تبـریـزی را ذکـر نمود.
مـولانـا جلا ل الدین پس از فـوت شمس سفـری به دمشق کـرد وپس از مراجعت مجددأ به ارشاد مردم پرداخت.
مـولـوی دو اثـر بـزرگ وبرجسته ازخـود باقی گـذارد : یکی مثنوی است که بـه مثـنوی معـنوی معروفست ودیگر غـزلیات ورباعیات وترجیع بند وی است که همانطورکه ذکر شد به احترام و عقیده ای که به مـراد خـویش داشت، دیـوان شمس تـبریـزی نـام نهاد.

  متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 

«پشتیبانی فایل به شما این امکان را فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دریافت نمایید »


دانلود با لینک مستقیم


جلالالدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی 34 ص.DOC

پایان نامه تجدید در توصیف طبیعت در اشعار ابن خفاجه اندلسی

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه تجدید در توصیف طبیعت در اشعار ابن خفاجه اندلسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه تجدید در توصیف طبیعت در اشعار ابن خفاجه اندلسی


پایان نامه تجدید در توصیف طبیعت در اشعار ابن خفاجه اندلسی

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:143

پایان نامه جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات عربی (M.A)

فهرست مطالب:
عنوان                                                   صفحه

چکیده    1
مقدمه    2
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1. بیان مسأله    4
1-2. سئوالات تحقیق    4
1-3. فرضیات تحقیق    5
1-4. اهداف تحقیق    5
1-5. پیشینه تحقیق    5
1-6. روش کار و تحقیق    5
فصل دوم: نگاهی گذرا به عصر ابن خفاجه اندلسی
2-1. وجه تسمیه اندلس    8
2-2. تاریخچه فتح اندلس    8
2-3. تقسیمات سیاسی اندلس    9
2-3-1. اوضاع سیاسی ملوک الطوایف و مرابطان    9
2-3-2. تشکیل دولت مرابطان    10
2-4. اوضاع اجتماعی دوره ملوک الطوایف و مرابطان    11
2-5. اوضاع علمی و فرهنگی    13
2-6. اوضاع ادبی    14
2-6-1. مراحل شعر اندلس    14
2-6-2. مرحله ضعف شعر    14
2-6-3. مرحله تقلید    15
2-6-4. مرحله تجدید ونوگرایی    16
2-6-5. دوره انحطاط    17
2-6-6. مضامین شعری در اندلس    18
2-6-6-1. استغاثه    18
2-6-6-2. موشحات    19
2-6-6-2-1. اجزاء موشحات    20
2-6-6-2-2. ویژگیهای موشحات    20
2-6-6-3. زجل    21
2-6-7. مراحل نثر در اندلس    21
2-6-7-1. فنون نثر    22
فصل سوم: مروری بر زندگینامه ابن خفاجه و آثار او
3-1. تولد و زادگاه ابن خفاجه    24
3-2. دوران کودکی وجوانی شاعر    25
3-3. هجرت وآوارگی به سوی مغرب (مراکش)    26
3-4. ویژگی های جسمانی و روحی شاعر    26
3-4-1. عزت نفس    27
3-4-2. نازک طبیعی    27
3-4-3. آرمان گرایی و بزرگ منشی    27
3-5. استادان و شاگردان ابن خفاجه    28
3-5-1. استادان    28
3-5-2. شاگردان    28
3-6. اندیشه های دینی و مذهبی شاعر    28
3-7. وفات شاعر    31
3-8. آثار و تالیفات ادبی ابن خفاجه    31
3-8-1. مکتب شعری ابن خفاجه    32
3-8-2. اغراض وفنون شعری در دیوان ابن خفاجه    32
3-8-2-1. وطن دوستی    32
3-8-2-2. ناله بر جوانی    34
3-8-2-3. مدح    36
3-8-2-4. رثاء    38
3-8-2-5. غزل    40
3-8-2-6. هجاء    42
3-8-3. نثر ابن خفاجه    43
3-8-4. شعر ابن خفاجه از نگاه دیگران    44
3-8-5. جایگاه وصفی ابن خفاجه در پژوهشهای ادبی    45
فصل چهارم: نگاهی به تاریخچه وصف از دوره جاهلی تا اندلس
4-1. وصف در لغت و اصطلاح    48
4-2. ارزش و اهمیت وصف    49
4-3. وصف در شعر جاهلی    50
4-3-1. وصف شب    51
4-3-2. وصف اسب    52
4-3-3. وصف شتر    54
4-4. وصف در دوره صدر اسلام    56
4-5. وصف در دوره اموی    57
4-6. وصف در دوره عباسی    58
4-7. وصف در دوره اندلس    61
4-7-1. بارزترین ویژگی های وصف در شعر اندلس    63
4-7-1-1. وسعت خیال، تزیین الفاظ و عدم تعمق فکری    63
4-7-1-2. پیوند وصف طبیعت با فنون دیگر شعر    65
4-7-1-3. کاربرد رمز در شعر طبیعت    66
4-7-1-4. گسترش اسلوب تشخیص در شعر طبیعت    67
فصل پنجم: بررسی نوآوری ها و تجدید در توصیف عناصر طبیعت در اشعار ابن خفاجه
5-1. بخش اول: بررسی وصف در اشعار ابن خفاجه    74
5-1-1. ابن خفاجه شاعری وصف پرداز    74
5-1-2. ابن خفاجه    75
5-1-2-1. آغاز قصاید با وصف طبیعت    75
5-1-2-2. پندگیری و عبرت از طبیعت    75
5-1-2-3. پیوند وصف طبیعت با دیگر فنون شعری    76
5-1-2-4. استفاده از تصاویر خشن و موسیقی تند    77
5-1-5. تجلی عناصر طبیعت در قالب زنی زیبا    80
5-1-2-6. استفاده از عناصر زندگی اشرافی در تصاویر    81
5-1-2-7. انبوه سازی تصاویر    83
5-1-2-8. آفرینش تصاویر، حاصل تجربه های حسی    84
5-1-2-9. ابن خفاجه شاعری رومانتیسم    85
5-1-2-11. آفرینش تصاویری دارای حرکت و حیات    87
5-2. بخش دوم: بررسی نوآوری های این خفاجه در توصیف طبیعت    91
5-2-1. طبیعت ساکت    91
5-2-1-1. پدیده های آسمانی    92
5-2-1-1-1. آسمان    92
5-2-1-1-2. خورشید    93
5-2-1-1-3. ستارگان    96
5-2-1-1-3-1. ستاره سُهی    97
5-2-1-1-3-2. ستاره فرقدان (دوبرادر)    98
5-2-1-1-4. سیاره ها    98
5-2-1-1-4-1. زمین    98
5-2-1-1-4-2. سیاره زحل (کیوان)    100
5-2-1-1-5. باران    101
5-2-1-1-6. برف    103
5-2-1-1-7. ابر    104
5-2-1-1-8. رعد و برق    106
5-2-1-1-9. فلق و شفق    108
5-2-1-2. پدیده های زمینی    110
5-2-1-2-1. کوه    110
5-2-1-2-2. دریا    114
5-2-1-2-3. درختان    116
5-3-2-3-1. درخت بان (سرو کوهی)    116
5-2-1-2-3-2. دوح (درخت تنومند)    118
5-2-1-2-3-3. أراک (سواک)    119
5-2-1-2-4. نباتات    120
5-2-1-2-4-1. گل خیری (گل شب بو)    120
5-2-1-2-4-2. گل آس    121
5-2-1-2-4-3. گل بابونه    122
5-2-1-2-4-4. گل نرگس    123
5-3-4-2. باد    126
5-3-4-3. آب    128
5-3-4-4. خاک    129
نتیجه گیری    130
ملخص البحث...........................................................................................................................................132
منابع و مأخذ    133
چکیده انگلیسی ........................................................................................................................................138
 



چکیده
فن وصف به عنوان فنی مهم و موثر در زدودن غبار ابهام از دنیای پر رمز و راز شعر، از دیرباز در تصویر پردازی¬های شاعران خودنمایی کرد، این فن بعدها چنان موثر و با ارزش گردید که به عنوان پایه شعر، آراسته¬گر و تزیین کننده صورت¬های شعری و ترسیم-گر تصویرهای شگفتی از طبیعت گردید. در میان شاعران تصویرپرداز، ابن خفاجه وصف را به عنوان ابزاری برای تصویرپردازی صورت¬های نقلی و وجدانی خود برگزید و به شاعری درون¬گرا و برون¬گرا شهرت یافت؛ بهره وی از این فن چنان است، که وصف طبیعت و عناصر آن بر همه اغراض شعریش سایه گسترانده است و چنان طبیعت در نظرش با ارزش گشت که بدان سوگند یاد کرد و به باغبان وعاشق طبیعت ملقب گردید. او طبیعت را جایگاه غم¬ها و شادی¬ها و تأملات خود برگزید، و به مانند شاعران طبیعت¬گرای معاصر مشکلات زندگی خود را در ناموس طبیعت یافت. ابن خفاجه در تاریخ به شاعر وصف¬پرداز مشهور است، چرا که حجم بیشتر دیوانش را وصف طبیعت تشکیل می¬دهد. توصیفات وی، از زنده¬ترین توصیفات در ادب اندلس وحتی سرزمین¬های اسلامی به شمار رفته چرا که برهمه عناصر طبیعتی که در دیوانش به کار برده، جامه¬ی حرکت و حیات پوشانده است که نمایانگر قوه سرشار خیال پردازی اوست. او در توصیفاتش، شیوه¬های نوین و منحصر به فردی را به کار گرفته که از جمله آنها: آغاز قصاید با وصف طبیعت، پندگیری و عبرت از پدیده¬های آن، جان بخشیدن به عناصر طبیعت و نوآوری در توصیف عناطر طبیعت و اقتباس از مضامین اسلامی، شعر وی را زیبا و دل¬انگیز ساخته است. و سرانجام شاعر در سال 533 در سن 82 سالگی دارفانی را وداع گفت، اما وی همچنان مانند ستاره¬ای بر آسمان ادب عربی می درخشد ونامش در میان عاشقان و شیفتگان طبیعت جاودانه شده است.

کلید واژه ها: وصف، طبیعت، ابن خفاجه، تجدید، اندلس.


مقدمه
ابن خفاجه ادیب و شاعر اندلسی و ملقب به صنوبری اندلس است از آنجا که اغلب موضوعات شعری به گونه¬ای به وصف برمی¬گردد و او سر آمد شاعران وصف سراست، پس باید او را از بزرگترین شاعران ادبی عربی به شمار آورد. بررسی علل موفقیت او در فن وصف و رمز زیبایی وصفیات ابن خفاجه می¬تواند روش و اسلوبی خاص در اختیار علاقه مندان قرار دهد.
ابن¬خفاجه اندلسی یکی از این شاعران بزرگ در جهان ادبیات عرب می¬باشد وی که به عنوان شاعر طبیعت نام دارد چنان طبیعت در نظرش با ارزش گشت که بدان سوگند یاد کرد و به باغبان و عاشق طبیعت ملقب گردید. ابن خفاجه در تاریخ به شاعر وصف پرداز مشهور گشت چرا که وصف در دیوان او بیشترین جای را به خود اختصاص داده است.
از مواردی که ابن خفاجه به عنوان یک شاعر اصیل خودنمایی می¬کند وصف است. و مهمترین موضوعات وصف ابن خفاجه طبیعت است و طبیعت ماننده موزه¬ای بزرگ است که شاعر در آن قدم می¬زند و از زیبایی و صور و اشکال آن چون وصف طبیعت ساکت که شامل آسمان، ماه، ستارگان، ابر، بادها، باران، زمین، درختان، نباتات، رودخانه¬ها، مکانها، و رنگ می¬شود. و از هریک وصف¬هایی دل انگیز به جای
می¬گذارد. ابن خفاجه در زمینه توصیفات خود در مورد طبیعت ساکت بسیار شعر گفته است و بسیاری اوقات با آنها به سخن پرداخته و چیره دستی و مهارت خویشی را به نمایش گذاشته است.
پایان¬نامه حاضر که به تجدید در توصیف عناصر طبیعت در اشعار ابن خفاجه اندلسی مربوط است از
 5 فصل تشکیل شده، فصل اول در برگیرنده کلیات تحقیق است، و از فصل دوم به بررسی اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصر شاعر پرداخته شده است، و فصل سوم مروری بر زندگینامه ابن خفاجه و بیان آثار ادبی او اشاره داشته که شاعر در آن هنرنمایی زیبایی کرده است، فصل چهارم به تاریخچه وصف از دوره جاهلی تا دوره اندلسی پرداخته شده است و در فصل پنجم به بررسی نوآوری¬ها و تجدید در توصیف عناصر طبیعت در اشعار وصفی ابن خفاجه می¬پردازد.


دانلود با لینک مستقیم