مهمترین مسأله در بررسی یهودیان در مسائل سیاسی نیم قرن اول هجری، فعالیت آنها به عنوان گروه های فشار حامیان و مشاور خلفا و توطئه گران سیاسی قابل بررسی است.
هدف یهودیان به دست گرفتن قدرت و حکومت نبود بلکه می خواستند به حکومتگران تأثیر بگذارند در اصطلاح سیاسی به این گروه ها «گروه های فشار» و«ذینفع»[1] یا «لابی»[2] گفته می شود. این گروه ها تشکیلاتی غیرسیاسی هستند که هدفشان گرفتن قدرت و اعمال قدرت نیست بلکه در حال که خارج از قدرت باقی میمانند، آن را متأثر میسازند و بر آن فشار وارد می کنند. گروه های فشار جامعه اسلامی در نیم قرن اول هجری از نظر نیرو، اندازه، میزان نفوذ و تأثیر و منافعشان متفاوت بودند. اما یکی از مهمترین آنها یهودیان تازه مسلمان بودند. آنها می کوشیدند تا برای پیش برد منافع خود بر حکومت تأثیر بگذارند.
توجه: افکار عمومی در نظام سیاسی صدر اسلام از جمله مسائلی بود که یهودیان تازه مسلمان در نظر داشتند و با اثر گذاران بر افکار عمومی خصوصاً از طریق قصاص، غیرمستقیم بر حکومت ابوبکر، عمر و عثمان و امویان تأثیر گذاردند. آنها این کار را از طریق تبلیغات دروغین توسعه دادند.
دو مسأله در بررسی رابطه این افراد با نظام سیاسی وقت قابل بررسی است یکی میزان نفوذی که آنها بر تصمیم گزیدگان اعمال کردند و دوم شیوه های اعمال این نفوذ و جهت گیری آن.
این دو مسأله در موفقیت آنها برای نفوذ بر تصمیم گیرندگان سیاسی اهمیت بسیاری داشت. در این زمینه منابعی که آنها در اختیار داشتند این امکان را برایشان میسر می کرد که تأثیری بر فرایند تصمیم گیری بگذارند. یک عاملی یا منبع مهم برای آن این بود که خواسته های آنها با ارزش های مسلط جامعه هماهنگ بود و حداقل در تعارض با آن نبود.
ماهیت نظام سیاسی حاکم پس از رحلت پیامبر(ص) و نوع تصمیمات سیاسی که در هر مرحله فرایند سیاسی گرفته می شد از نگرش ها، ارزش ها، ایدئولوژی ها و الگوی رفتاری جامعه متأثر بود. و فرهنگ مهمترین گزینه ای بود که زندگی سیاسی را شکل می داد. وفاداری مذهبی، قومی، محلی، تعهد نسبت به ارزش ها یا نهادهای دیگر و… همه نقش مهمی در رفتارهای سیاسی افراد داشت. یهودیان با تبلیغات و حربه ای خاص فرهنگی و پتانسیل جامعه عرب در پذیرش افکار جاهلی و بازگشت به برخی از آداب و رسوم جاهلیت، به عنوان الگوی جامعه جدید، نفوذ سیاسی خود را بر دستگاه خلافت تقویت کردند و ارزش های جامعه را به سمت قوم محوری، تعصب، بی تفاوتی، قصه گویی، عامه گویی، سنت ستیزی و ا جتهاد محوری هدایت کردند و تأثیر مهمی بر فرهنگ سیاسی داشتند.
فرهنگ سیاسی نشان دهنده سطح آگاهی و اداراک طبقاتی مختلف، گروه های اجتماعی و افراد از قدرت و سیاست بود و در شکل گیری و عملکرد حکومت وقت مؤثر بود. و نظام های ارزشی نقش مهمی در رفتار سیاسی داشت.
این نظام کلیت منسجم و به هم پیوسته ای از موضوعات حیات مادی و معنوی بود که فرد، گروه یا طبقه اجتماعی ارزش منفی و مثبت معینی به آن می داد و همین ارزش ها متقابلاً فعالیت آنها را کنترل می کرد و در جهت خاصی هدایت می شدند. با تغییر فرهنگ سیاسی و نظام ارزشی موجود یهودیان بر اوضاع سیاسی نیم قرن اول هجری مسلط شدند.
دین به بیراهه کشیده شد و اهل بیت و امام علی (ع) فراموش شدند. امام علی(ع) در این خصوص می فرمایند:[3]
[1] -interst groups , prssure roups.
[2] -loby.
[3] - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20،ص 300.
شامل 76 صفحه فایل word
اگر یکی از ساکنان قبلی کره زمین که حدود سیصد سال قبل روی آن زندگی می کرد، سری به دنیای امروزی ما بزند و تجربه زندگی دوباره روی این کره خاکی را با شانس و اقبال به دست آورد، اولین شکایتی که می کند، از وضع هوای آن است! او فوری خواهد گفت : «خدای من! چه هوای کثیفی کره زمین را دربرگرفته!»
واقعیت هم همین است. هوایی که تنفس میکنیم، بیش از هر مورد دیگری نظر انسان را به خود جلب می کند.
دانشمندان می گویند، از هنگامی که انقلاب صنعتی در اروپا آغاز شد و کارخانه های بزرگ و کوچک با دودکش های بلند و کوتاه، پیرامون شهرها تأسیس شدند، وضع هوا هم بد و بدتر شد. البته در گذشته، انسان از آلودگی و دود برداشت منفی نداشت. برای کارگرانی که از نواحی روستایی در جست و جوی کار به شهرها هجوم می آوردند، دودکش ها و دود غلیظی که از آن ها به هوا می رفت، نشانه کار، شغل، زندگی و نان بود. آنان با دیدن این کارخانه ها و دودکش ها، به این فکر فرو می رفتند که در شهر کار هست و تولید پس باید در این کارخانه ها کار کرد و نان به دست آورد. یعنی برای آن ها، دودکش نشانة زندگی و نان بود.
اما، امروز دیگر دودکش های کارخانه ها نشانه زندگی نیستند. آن ها، از نظر دوستداران محیط زیست، آلوده کننده محیط، محدود کنندة تنفس و بنابراین دشوار کننده زندگی هستند. دوستداران محیط زیست سعی دارند، با کاهش مصرف لوازمی که کارخانه ها تولید می کنند، هوای پیرامون محل زندگی خود را پاک نگه دارند. بسیاری از طرفداران محیط زیست در مراجع قانونگذاری هم نفوذ کرده اند و قوانینی را تصویب می کنند که براساس آنها ، کارخانه ها باید برای دودکش های خود فکری بکنند: یا تولدی خود را طوری سامان دهند که نیازی به دودکش نباشد، یا بر سر راه دودهای دودکش ها، فیلتر(صافی) نصب کنند تا قبل از خروج دود از دودکش و وارد شدن به هوای پاک پیرامون کارخانه ها،مواد مضر آن ها را همین فیلتر بگیرند. کار طرفداران محیط زیست در مبارزه با دود و دودکش تا آن جا پیش رفته است که حتی برای جلوگیری از احداث یک کارخانة جدید، گاهی در محل احداث می خوابند، با پلیس درگیر می شوند و بالاخره هم، حرف خود را به کرسی می نشانند.
البته، فقط دود دودکش ها هوا را آلوده نمی کند. برخی از کارخانه ها که با مواد شیمیایی سر و کار دارند، نه تنها دود تولید نمی کنند، بلکه از دور نمی توان فهمید که این کارخانه ها مواد مضر و آلوده کننده هوا و محیط تولید می کنند. گازهای شیمیایی، اغلب از این دسته هستند. کافی است، یک گروه طرفدار حفظ زیبایی و پاکی محیط زیست در شهری آگاه شود که قصد دارند یک کارخانةتولید مواد شیمیایی در آن حوالی احداث کنند و یا کارخانه ای بدون سر و صدا، مواد و گازهای شیمیایی خود را در هوا و یا آب های پیرامون رها می سازد. آن وقت است که باز هم کشمکش و درگیری آغاز می شود. عده ای خود را به درخت می بندند یا از سیم های خاردار پیرامون کارخانه بالا می روند و یا بانوشتن مقاله به همه خبر می دهند که کارخانه مذکور با پیرامون خود چه می کند و چه نمی کند؟!
البته محدود کردن آلودگی هوای امروز به کارخانه ها، قدری بی انصافی هم هست. فکر نکنید که فقط کارخانه ها و دودکش ها و گازهای شیمیایی آن ها هستند که محیط را آلوده می کنند و تنفس را دشوار می سازند. قدری به پیرامون خود با دقت بیشتری نگاه کنید: در شهرهای بزرگ و کوچک، هزاران و هزاران و گاه صدها هزار اتوموبیل های جدید که مجهز به فیلترهای تصفیه دود اگزوز اتومبیل ها هستند، تمامی اتومبیل های قدیمی و حتی با عمر متوسط از این فیلترها بی بهره اند و یا نقص فنی دارند و سوخت خود (بنزین یا گازوئیل) بدرستی نمی سوزانند. نتیجه این امر، ورود ده ها تن دود همراه با گازهای مضر و سرب معلق در هواست. در یک بامداد سرد زمستانی یا حتی پاییزی در یک شهر بزرگ، از دور به شهر نگاه کنید: لایه ای از دود بر بالای آن ایستاده است. در واقع، مردم این گونه شهرها در لایه ای از هوای مسموم کننده و آلوده زندگی می کنند، اما به آن عادت کرده اند.
برای آموزش بازیافت زباله
توزیع بسته های کرم خاکی در مدارس تهران
محیط زیست و اتوبوسرانی اختلاف دارند
گاز سوز یا دیزلی؟
چرا دیزلی ؟
چرا گاز سوز؟
ممنوعیت از سال 85
شامل 22 صفحه فایل word
بررسی تأثیر آموزش راهبردهای حل مسأله در پیشرفت ریاضی و بهبود نگرش نسبت به درس ریاضیات در دانش آموزان
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:152
فهرست مطالب :
فصل اول: طرح تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
ضرورت تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیههای پژوهش
تعریف اصطلاحات و متغیرها
تعریف نظری راهبردهای حل مسئله
تعریف عملیاتی راهبردهای حل مسئله
متغیرهای تحقیق
متغیر مستقل
متغیر وابسته
متغیرهای کنترل
تعریف عملیاتی آموزش راهبردهای حل مسأله (متغیر مستقل)
تعریف نظری نگرش (متغیر وابسته اول)
تعریف عملیاتی نگرش نسبت به ریاضی (متغیر وابسته اول)
تعریف نظری پیشرفت تحصیلی ریاضیات (متغیر وابسته دوم)
تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی ریاضیات (متغیر وابسته دوم)
فصل دوم: پیشینه و زمینههای نظری پژوهش
مقدمه
الف) مبانی نظری در زمینه موضوع تحقیق
تعریف و ویژگیهای مسئله و حل مسئله
حل مسئله و انتقال یادگیری
رابطه بین تفکر انتقادی و حل مسئله
راهبردهای حل مسئله و فراشناخت
نظریههای پیرامون حل مسئله
حل مسئله از دیدگاه رفتارگرایان
حل مسئله از دیدگاه گشتالت
رویکرد خبرپردازی به حل مسئله
مراحل آموزش حل مسئله (الگوی دی چکووکرافورد)
طرح جورج پولیا پیرامون حل مسئله
مبانی نظری در زمینه نگرش
تعریف نگرش
ویژگیها و ابعاد نگرش
تغییر نگرش
الگوهای یادگیری تغییر نگرش
الف) نظریه محرک – پاسخ
نظریه هاولند
ب) نظریه مشوقها و تعارضها
الگوهای شناختی تغییر نگرش
الف) نظریه تعادل
ب) نظریه توافق
ج) نظریه همسازی شناختی
د) نظریه قضاوت اجتماعی
الگوهای کارکردی
نگرشها و آموزش و پرورش
ب) یافتههای پژوهش در زمینه موضوع تحقیق
روش تحقیق
جامعه آماری
نمونه و روش نمونهگیری
ابزار پژوهش
شیوه اجرا
روش تجزیه و تحلیل دادهها
4-1) مقدمه
4-2) آزمون همتاسازی
4-3) تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی
4-4) تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار استنباطی
الف) فرضیه اول
ب) فرضیه دوم
نتایج پژوهش
محدودیتهای پژوهش
پیشنهادات به پژوهشگران
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع لاتین
فهرست جداول :
جدول (3-1) مقایسه درصد صفحات کتاب اختصاص یافته به مواد سهگانه و درصد نمرات امتحانی
جدول (4-1) مقایسه شاخصهای آماری نمرات ثلث دوم دو گروه تجربی و گواه
جدول (4-2) توزیع فراوانی نمرات گروه گواه در پیشآزمون مقیاس نگرشسنج نسبت به ریاضی
جدول (4-3) اندازههای گرایش مرکزی و تغییرپذیری مربوط به نمرات گروه گواه در پیش آزمون نگرش نسبت به ریاضی
جدول (4-4) توزیع فراوانی نمرات گروه گواه در پس آزمون مقیاس نگرشسنج نسبت به ریاضی
جدول (4-5) اندازههای گرایش مرکزی و تغییرپذیری مربوط به نمرات پس آزمون مقیاس نگرش نسبت به ریاضی
جدول (4-6) توزیع فراوانی نمرات گروه گواه در پس آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی
جدول (4-7) اندازههای گرایش مرکزی و تغییرپذیری مربوط به نمرات پس آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی گروه گواه
جدول (4-8) توزیع فراوانی نمرات گروه آزمایشی در پیش آزمون نگرش نسبت به ریاضی
جدول (4-9) اندازههای گرایش مرکزی و تغییرپذیری مربوط به نمرات پیش آزمون نگرش گروه آزمایش
جدول (4-10) توزیع فراوانی نمرات گروه گواه در پس آزمون مقیاس نگرشسنج نسبت به ریاضی
جدول (4-11) اندازههای گرایش مرکزی و تغییرپذیری مربوط به نمرات پس آزمون نگرش نسبت به ریاضی گروه گواه
جدول(4-12) توزیع فراوانی نمرات گروهآزمایشی در پسآزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی
جدول (4-13) اندازههای گرایش مرکزی و تغییرپذیری مربوط به نمرات پس آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی گروه آزمایش
جدول (4-14) اطلاعات حاصل از تحلیل دادهها، اجرای آزمون t و استخراج t جدول در مورد
فرضیه شماره 1
جدول (4-15) اطلاعات حاصل از تحلیل دادهها، اجرای آزمون t و استخراج t جدول در مورد
فرضیه شماره 2
فهرست اشکال :
شکل (2-1) بازنمایی شناختی مسئله از یک ساخت شناختی اثر گرینو
شکل (2-2) استراتژی احتمالی گرینو
شکل (2-3) واحد TOTE
شکل (2-4) مسئله پاندول دی چکووکرافورد
شکل (2-5) مراحل مختلف فرایند تغییر نگرش بر طبق الگوی هاولند
شکل (2-6) ساختهای شناختی متعادل و نامتعادل
شکل (3-1) طرح پس آزمون با گروه کنترل
شکل (3-2) طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل
چکیده :
یک کشف بزرگ سبب حل شدن یک مسأله بزرگ میشود، ولی در حل هر مسئله حبهای از اکتشاف وجود دارد. مسئله شخص ممکن است چندان پیچیده نباشد، ولی اگر کنجکاوی وی را برانگیزد و ملکههای اختراع و اکتشاف را در فرد به کار وادارد، و اگر آن را با وسایل و تدابیر خود حل کند ممکن است از تنش و شادمانی حاصل از پیروزی در اکتشاف شاد شود، چنین حال و تجربهای در سالهای تجربهپذیری میتواند شوق و ذوقی برای کار عقلی و فکری پدید آورد و آثار خود را بر ذهن و روان و خصلت شخص در تمام عمر باقی گذارد (پولیا[1]، 1944، ترجمه آرام، 1377).
بنابراین، معلم ریاضیات فرصت بزرگی در برابر خویش دارد. اگر وقت اختصاصی خود را به تمرین دادن شاگردان در عملیات پیش پا افتاده بگذراند، علاقه و دلبستگی آنان را میکشد و مانع رشد و تعامل عقلی آنان میشود و باید گفت فرصتی را که در اختیار داشته به صورت بدی صرف کرده است، ولی اگر کنجکاوی دانشآموزان را با مطرح کردن مسائلی متناسب با دانش و شناخت ایشان برانگیزد و در حل مسائل با طرح کردن پرسشهایی راهنما به یاری آنان برخیزد میتواند ذوق و شوق و وسیلهای برای اندیشیدن مستقل در وجود ایشان پدید آورد.
در مقدمه کتاب ریاضی سال دوم راهنمایی تألیف هیأت مؤلفان کتب درسی آمده است: درس ریاضی یکی از درسهای مهم و بنیادی است، در این درس دانشآموزان روش درست اندیشیدن را در حل مسائل فرا میگیرند و با محاسبههای عددی مورد نیاز در سایر درسها آشنا شده و کاربردهای ریاضی را در حل مسألههای روزمرة زندگی یاد میگیرند. دانشآموزان عموما به اهمیت ریاضی واقفند و میدانند داشتن پایهای خوب در درس ریاضی تا چه حد به پیشرفت آنها در سایر درسها کمک میکند، اما اغلب نمیدانند که درس ریاضی را چگونه باید آموخت (ص 4)
همچنانکه عنوان شد درس ریاضی به عنوان یک درس پایه و مبنایی برای تعیین رشتههای تحصیلی دوره متوسط جایگاهی ویژه را در دروس دوره راهنمایی و پس از آن به خود اختصاص داده است و حل مسأله در شمار وظایف اصلی دانشآموزان و پرحجمترین تکلیف درسی میباشد و به اعتقاد پژوهشگران (مایر[2] و همکاران، لوئیس[3] و مایر، 1978) حل مسأله هسته اصلی برنامه درس ریاضی محسوب میشود (مایر و همکارن 1986 ترجمه فراهانی، 1376)
لذا پژوهش حاضر با بهرهگیری از آموزههای روانشناسی تفکر حل مسئله و پیروی از رویکرد تجربی آموزش راهبردهای حل مسأله ریاضی (الگوی پولیا)، تأثیر آن را بر نگرش و پیشرفت تحصیلی ریاضیات در دانشآموزان سال دوم راهنمایی مورد نظر قرار داده است.
بیان مسأله:
علیرغم اختلاف نظرهایی که در تعریف نگرش بین روانشناسان مختلف وجود دارد، روی هم رفته تعریف سه عنصری نگرش تعریفی است که بیشتر روانشناسان روی آن اتفاق نظر دارند. عنصر شناختی شامل اعتقادات و باورهای شخصی درباره یک شیء یا یک اندیشه است، عنصر احساسی یا عاطفی آن است که معمولا نوعی احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل، به آمادگی برای پاسخگویی به شیوهای خاص اطلاق میشود (کریمی، 1380)
علاقه به درس، دقت، کوشش و پشتکار یاد گیرنده را افزایش میدهد و در نتیجه بر یادگیری تأثیر مثبت دارد بنابراین کوشش در بالا بردن سطح علاقه یادگیرنده یکی از تدابیر مهم آموزشی معلم به حساب میآید و بهترین راه جلوگیری از بیمیلی و بیعلاقگی در یادگیرنده و افزایش سطح علاقه و نگرش مثبت او نسبت به یادگیری و فعالیتهای آموزشگاه و فراهم آوردن امکانات کسب توفیق است. (سیف، 1380). در تمام طول تاریخ آموزش و پرورش حل مسأله یکی از هدفهای مهم آموزشی معلمان به شمار میآمده است. از برکت پیشرفتهای روانشناسی علمی معاصر روز به روز بر اهمیت این موضوع افزوده شده است، روانشناسان و نظریهپردازان مختلف بر نقش یادگیرنده در ضمن فعالیتهای مختلف یادگیری بویژه فعالیت حل مسأله در کشف و ساخت دانش تأکید فراوان داشتهاند. جان دیویی[4]، جروم برونر[5]، ژان پیاژه[6]، لئو ویگوتسکی[7] از جمله کسانی هستند که بر نقش فعالیت یادگیرنده در جریان حل مسأله بر دانش اندوزی تأکید داشتهاند و نظریه سازندگی یا ساختنگرایی یادگیری از ثمرات افکار این اندیشمندان است. بنا به گفته کیلپاتریک[8] (1918 به نقل از آندرز[9]، 1998) یادگیری در آموزشگاه باید هدفمند باشد نه انتزاعی و یادگیری هدفمند از راه واداشتن دانشآموزان به انجام پروژههای مورد علاقه و انتخاب خودشان بهتر امکانپذیر است (سیف، 1380)
در جامعه ما افراد زیادی در حال تحصیل در مقاطع مختلف آموزش و پرورش هستند و علاوه بر آن نگرش سنتی و احتمالا منفی نسبت به یادگیری و کاربرد ریاضی وجود دارد. این مشکل بخصوص در مورد درس ریاضی پررنگتر و جدیتر مینماید. روش راهبردهای حل مسأله روشی است که با مشخص کردن مراحل و اصولی که در پی خواهند آمد میتواند کمک شایانی در جهت رفع این معضل نماید. تحقیق حاضر به دنبال مشخص کردن تأثیر آموزش روش راهبردهای حل مسأله در تغییر نگرش و پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی میباشد.
ضرورت تحقیق:
جورج پولیا در دیباچه و ویرایش دوم کتاب چگونه مسئله را حل کنیم مینویسد «ریاضیات این افتخار مشکوک را دارد که در برنامه آموزشگاهها موضوع کمتر جالب توجه همگان باشد… معلمان آینده از مدارس ابتدایی عبور میکنند برای آنکه از ریاضیات بیزار شوند… و سپس به مدارس ابتدایی بازمیگردند تا به نسل تازهای نفرت داشتن از ریاضیات را تعلیم دهند» (1956، صفحه 16) در پایان پولیا ابراز امیدواری میکند که خوانندگان خود را متقاعد سازند که ریاضیات علاوه بر این که گذرگاهی ضروری برای کارهای مهندسی و دست یافتن به شناخت علمی است، مایه شادی و لذت باشد و چشماندازی برای فعالیتهای عقلی از درجه بالا بوجود آورد. (پولیا، 1956، ترجمه آرام، 1369)
همچنین نگاهی به درصد عدم قبولی و عدم رضایت دانشآموزان از درس ریاضیات و دیگر مشکلاتی که دانشآموزان را در این درس با دردسر مواجه ساخته است، بعلاوة عدم وجود ذهنیت روشن و منطق والدین از این درس، پژوهشهایی را میطلبد، که استراتژی حل مسئله در ریاضی نیز یکی از این پژوهشهاست و در پژوهش حاضر مورد توجه است (اصغری نکاح، 1378)
صالحی و سرمد (1373) مینویسند اکنون زمان آن فرا رسیده است تا این کمبودها را جبران نموده و نظامهای کاربردی برای آموزش حل مسأله ایجاد نمائیم و آموزش و پرورش ما به پژوهشهای متعدد و گستردهای نیاز دارد تا ابتدا اصول حاکم بر این آموزش و سپس شیوههای کاربردی آن را کشف نموده و نهایتا جایگاه این شیوهها را در یک برنامه درسی آموزشگاهی مشخص کند.
عموما به اهمیت ریاضی واقفیم و میدانیم داشتن پایهای مناسب در درس ریاضی تا چه حد به پیشرفت دانشآموزان و دانشجویان در سایر دروس کمک میکند، اما اغلب دانشآموزان نمیدانند که درس ریاضی را چگونه باید آموخت (ریاضی سال دوم راهنمایی، 1377، ص 4)
با توجه به مطلب فوق هدف عمده پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش روش گام به گام حل مسأله ریاضی جورج پولیا در نگرش نسبت به درس ریاضی و پیشرفت تحصیلی در آن میباشد که این راهبردهای حل مسأله در قالب طرح چهار مرحلهای جورج پولیا ارائه میگردد.
همچنانکه از مقایسه یافتههای پژوهشهای گذشته و نظریات پیرامون حل مسأله با طرح جورج پولیا برمیآید این طرح قسمتهای بسیاری از مولفههای کلیدی اثرگذار مانند: خلاصه کردن صورت مسأله، ترسیم شکل، نظارت و تصحیح اشتباهات را شامل میشود و لذا انتظار میرود آموزش آن در کلاس و درس ریاضی ثمربخش باشد.
بصورت شاخص این پژوهش دو هدف زیر را دنبال میکند:
تعیین تأثیر آموزش روش راهبردهای حل مسأله در پیشرفت درس ریاضی و همچنین بهبود نگرش نسبت به درس ریاضی در دانشآموزان دوم راهنمایی علاوه بر اهداف نظری فوق، در بعد اهداف عملی این پژوهش به دنبال ارائه یک روش سودمند و کاربردی آموزش راهبردهای حل مسأله به دانشآموزان میباشد تا هم به بهبود نگرش دانشآموزان و پیشرفت تحصیلیشان در ریاضیات کمک کند و هم مورد استفاده مدرسین محترم درس ریاضی قرار گرفته و یا به عنوان روش کارآمد در طراحی و تألیف کتب درسی سهمی از آموزش را به تعلیم راهبردهای حل مسأله اختصاص دهد.
فرضیه تحقیقی بیانی است که به توصیف رابطه بین متغیرها پرداخته و انتظارات پژوهشگر را درباره رابطه بین متغیرها نشان میدهد و به همین دلیل یک راهحل پیشنهادی است. میدانیم که چنانچه پژوهشگر دلایل مشخصی برای پیشبینی رابطه معنیدار بین متغیرها داشته باشد از فرضیه جهتدار که در آن جهت ارتباط یا جهت تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته مشخص و معین است، استفاده میکند (دلاور، 1380). با گذری بر ادبیات فرضیه تحقیقی و پژوهشی و با توجه به تحقیقات و مطالعات گذشته پژوهشگر از فرضیه جهتدار در این پژوهش استفاده مینماید:
دو فرضیه مطرح شده در این پژوهش عبارتند از:
1- آموزش راهبردهای حل مسأله، پیشرفت در ریاضیات را افزایش میدهد.
2- آموزش راهبردهای حل مسأله، نگرش نسبت به درس ریاضیات را بهبود میبخشد.
تعریف اصطلاحات و متغیرها
تعریف نظری راهبردهای حل مسأله
راهبردهای حل مسأله، نمایانگر مهارتهای شناختی و فراشناختی فوقالعاده پیچیدهای است که در مقایسه با فرایندهایی نظیر زبانآموزی و تشکیل مفاهیم، در سطح بالاتری از پردازش اطلاعات است و معرف یکی از هوشمندانهترین فعالیتهای آدمی است. راهبردهای حل مسأله سلسله عملیاتی هستند که بواسطه آن توجه، ادراک، حافظه و سایر فرایندهای پردازش اطلاعات به شیوهای هماهنگ برای دستیابی به هدف برانگیخته شوند. از این رو حل مسأله حتی در مورد تکالیف و مسألههایی که ساختار روشن و تعریف شدهای دارند به عنوان یکی از پیچیدهترین اشکال رفتار آدمی تلقی میشود (نیوئل و سانین[10]، 1972).
تعریف عملیاتی راهبردهای حل مسأله:
برای راهبردهای حل مسأله اصول، راهکارها و طرحهایی مطرح شدهاند که این پژوهش الگوی حل مسأله جورج پولیا را برگزیده است. الگو یا طرح جورج پولیا شامل چهار گام ذیل میباشد (پولیا، ترجمه آرام، 1376).
1- فهمیدن مسأله: مجهول چیست؟ دادهها کدام است؟ شرط چیست، شکلی رسم کنید. علامتهای مناسب را به کار ببرید.
2- طرح نقشه: ارتباط میان دادهها و مجهول را پیدا کنید، مسألههای کمکی یا مسألههای مشابه قبلی را در نظر آورید. به تعاریف، فرمولها و قضایا رجوع کنید، مسأله را به چند قسمت تقسیم کنید و در صورت امکان معادلهای بسازید.
3- اجرای نقشه: با توجه به فرمول، اصل یا قضیه و تقسیمات انجام شده از دادهها یا معلومات به مجهول دست یابید.
و...
برسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانشآموزان مقطع راهنمایی شهرستان ایلام
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:96
فهرست مطالب :
چکیده
فصل اول:کلیات ۱
مقدمه ۲
بیان مسئله ۴
اهمیت و ضرورت مسئله ۷
اهداف تحقیق ۱۰
سؤالات و فرضیات تحقیق ۱۰
روش انجام تحقیق ۱۰
تعریف واژهها و اصطلاحات ۱۱
فصل دوم: ادبیات تحقیق ۱۲
مقدمه ۱۳
الف: پیشینه نظری تحقیق ۱۳
عزت نفس بالا ، عزت نفس پایین ۱۵
ب:تحقیقات انجام شده در ایران و خارج از ایران ۱۶
فصل سوم: روش تحقیق ۲۰
عنوان صفحه
مقدمه ۲۱
روش تحقیق ۲۱
جامعه و نمونه ۲۲
روش نمونهگیری ۲۲
ابزار اندازهگیری ۲۳
چگونگی گردآوری دادهها ۲۴
روش آماری ۲۵
فصل چهارم: یافتهها و نتایج تحقیق ۲۶
مقدمه ۲۷
یافتهها ۲۷
فصل پنجم: بحث یافتهها و تجزیه و تحلیل دادهها ۳۰
محدودیتهای تحقیق ۳۷
پیشنهادات تحقیق ۳۸
فهرست منابع و ضمائم ۳۹
ضمیمه الف: جداول نمرات هر دو گروه ۴۰
۱- جدول نمرات خام آزمودنیهای پسر ۴۱
۲- جدول نمرات خام آزمودنیهای دختر ۴۳
عنوان صفحه
فهرست منابع ۴۵
ضمیمه ب: پرسشنامهها ۴۶
۱- پرسشنامه بدرفتاری فیدل ۴۷
۲- پرسشنامه عزت نفس جنیس فیلد ۵۴
فهرست جداول :
۱- جدول تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس ۲۸
۲- جدول تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دخترها ۲۸
۳- جدول تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس پسرها ۲۹
۴- تفاوت میانگین بدرفتاری والدین پسر و دختر ۲۹
چکیده :
مطالعه پیرامون نحوه رفتار والدین و ویژگیهای فرزندان موضوع بسیاری از تحقیقات علمی در کشورهای مختلف جهان بوده است از جمله موارد مهم و اساسی در این تحقیق ویژگی عزت نفس کودکان در رابطه با بدرفتاری والدین آنها است.
بدون تردید خانواده عمدهترین و مؤثرترین نقش را در فرایند شکلگیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس در کودکان دارد. در خانوادهای که صمیمیت، محبت، مهربانی وجود دارد کودک میتواند هم عزت نفس بالایی داشته باشد و هم تغییرات مطلوب در شخصیت او ایجاد گردد. از یک سو کودک میتواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از سوی دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی میکند آنها را به نحو مطلوب تغییر دهد. شکلگیری بنیادین عزت نفس در کودکان متأثر از فضای کلی خانواده است.
میدانیم که اگر گویا فضای کل خانواده هر حرکت و رفتار کودک را علیرغم نادرست بودن پذیرا باشند، کودک به احتمال زیاد دچار اختلال رفتار میگردد زیرا تفاوت بین رفتارهای درست و غلط را نمیداند و از دیگران نیز انتظار دارد که همچون مادر و پدر هرگونه رفتار او را به گرمی و صمیمیت بپذیرد و چون چنین چیزی مقدور نیست مشکلات و درگیریهای اجتماعی او آغاز میگردد. در نقطه مقابل خانوادههایی وجود دارند که رفتارهای کودک را نمیپذیرند و در حقیقت دائماً در حال طرد کودک خود هستند در چنین فضای خانوادگی کودک نمیداند چه چیزی باعث قبول و تشویق از طرف دیگران میگردد و کودک در هر امری دچار بلاتکلیفی است.
عزت نفس مبتنی بر ارزیابی قضاوتهایی است که شخص درباره خصوصیات خود به عمل میآورد. روانشناسان و جامعهشناسان عزت نفس را از شخصیت و هسته مرکزی سازگاری اجتماعی میدانند «اسلامی نسب، 1373».
تحقیقات انجام شده بر ارتباط متقابل بین عزت نفس فرد و تصور فرد از توانائیهای خود تأکید دارد بدین معنا که اگر عزت نفس کاهش یابد، احساس ضعف و ناتوانی در فرد ایجاد میشود و بالعکس با افزایش اعتماد به نفس احساس توانمندی به وجود میآید.
خانوادهها یا والدینی که بطور مستمر کودکان خود را مورد حمایت قرار میدهند، با آنها گرم و صمیمیاند و کنترل منطقی و متعادل را اعمال میکنند، در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبول را ایجاد میکنند و زمینه را برای بروز استعدادها و توانائیهای کودکان و نوجوانان خود فراهم میآورند. برعکس والدین آسان گیر که از کنترل کودکان خود پرهیز میکنند، کودکان آنها اشتیاقی ندارند که از رفتارهای قابل قبول و معیارهای تعریف شده گروههای مختلف جامعه اطاعت کنند.
والدینی وجود دارند که کارهای کودکان خود را در دوره طفولیت و کودکی به گونه صحیح کنترل نمیکنند، در نتیجه در دوره نوجوانی و جوانی از درونی ساختن اخلاقیات و ارزشها در آنها عاجز میمانند. این گروه دیر دست به کار میشوند و فقط در دوره جوانی اقدام به کنترل جوانان خود میکنند، دورهای که مداخلات دیروقت والدین و اختلافات ایجاد شده جوانان را به سوی کژرفتاری اجتماعی و انحرافات اخلاقی سوق میدهد.
بیان مسأله
یکی از نیازهای اصلی و اساسی انسان احساس ارزش نسبت به خود و یا بطور کلی عزت نفس (self esteem) میباشد در واقع برخوردار از این احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس است که برای انسان به مانند یک سرمایه و ارزش حیاتی به حساب آمده و از جمله عوامل مهم و عمده در امر شکوفایی استعدادها و خلاقیت در انسانها محسوب میگردد این احساس ارزش بخشی از خودپنداره (self concept) انسان میباشد که شامل تصویر خود از خود و احساسی که او نسبت به خویشتن دارد و درجه پذیرش و تأیید شخص نسبت به خویش میباشد. نوع نگرش انسان نسبت به خودش، براساس تجربیاتی است که از نگرش دیگران و ارزیابی آنها نسبت به شخصیت خودش دارد (میرزابیگی، 1373).
توجه پژوهشگران به عامل عزت نفس تا آنجا که مورد تحقیق قرار گرفته که بسیاری آن را به عنوان یک نیازمهم و اساسی در وجود افراد با ابعاد فردی و اجتماعی تلقی نمودهاند در این زمینه میتوان به افرادی چون: آدلر 1930، آلپورت 1937، مورفی 1947. مزلو 1970، راجرز و سالیوان 1959 اشاره نمود. (بیابانگرد، 1373، ص 11)
نقش خانواده در میزان عزت نفس براساس تحقیقات انجام شده قبلی اثبات شده است حال اگر والدین به گونهای رفتار کنند که کودک آزرده خاطر شود در این صورت عزت نفس کودک پایین میآید. زیرا یکی از راههای ارضای نفس، تکریم افراد و توجه به شخصیت آنهاست.
فردی که در محیط خانواده به اندازه کافی مورد احترام و پذیرش واقع شود و عزت نفس وی بطور مطلوب ارضاء گردد روحیهای طبیعی و روان و معتدل خواهد داشت. برعکس فردی که از پدر و مادر احترام و تکریم ندیده و والدین با او بدرفتاری داشتهاند عزت نفس او پایین شکل میگیرد و کودک در خود احساس پستی و حقارت کرده و شکست خورده و افسرده خواهد شد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم دچار مشکلات و اختلالات رفتاری و شخصیتی میگردد هیلز و کوپر اسمیت گزارش میدهد دختران و پسرانی که از عزت نفس بالایی برخوردار بودند والدین پذیرنده، خوش برخورد، بامحبت و خونگرم داشتهاند. (بوشهری، 1373، ص 23).
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس کودکان دختر و پسر میباشد و قصد بر آن است که آیا رابطهی بین این دو وجود دارد یا نه. در مکتب اعتقادی اسلام نیز توجه بارزی به ارزشمند بودن انسان و ایجاد یک تصور مطلوب و ارزشمند در انسان نسبت به خودش و دیگر انسانها وجود دارد چنانکه در یک دیدگاه کلی و اساسی انسان به عنوان موجودی در نظر گرفته شده است که دارای ارزش و کرامت است که لازم است درک و احساس عمیق نسبت به عزت و کرامت خود و دیگران داشته باشد در این تحقیق برآنیم که روشن کنیم بدرفتاری والدین به خصوص در دوران کودکی به چه میزانی بر عزت نفس آنها در آینده تأثیر میگذارد.
احساس ارزش درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس میکند (شاملو، 1372، ص 137).
اهمیت و ضرورت مسئله
عزت نفس از نظر روانشناسان به میزان ارزشی که فرد برای کفایت و صلاحیت خود در رابطه با اهداف کلی و ایدهآلهای خود در نظر میگیرد برمیگردد.
بنابراین ممکن است فردی از نظر دیگران بسیار موفق ارزیابی شود ولی هنوز در نظر خود او فردی ناموفق باشد. البته زیربنای این نوع تصور به خود پنداشت فرد مربوط است. قضاوت دیگران او را به احساس رضایت از خود نمیرساند. البته دیگران در شکلگیری این احساس در کودکی مؤثرند. پایین بودن عزت نفس همواره با تعریف بنیادی ناروشن فرد از آینده خود همراه است. برای مثال کسی که دارای عزت نفس پایینی است برای توصیف خود از اصلاحات دوسوگرایانه یا دوگانه استفاده میکند بنابراین خود را هم کمرو و بزدل و هم بیباک و جسور هم سرسخت و نامنعطف و هم انعطافپذیر و ملایم توصیف میکند. این درهم شدگی قضاوت با فقدان پایداری بیثباتی و بیاعتمادی نسبت به سرشت و سرنوشت بنیادین خود پیوند مییابد بر همین اساس این افراد احتمالاً نمیتوانند تصمیم بگیرند که در چه موقعیت اجتماعی شرکت کنند آنها حتی ممکن است خود رادر موقعیتهایی قرار دهند که پیامهای اجتماعی ضد و نقیض و منفی درباره ارزشمندی خود دریافت میکنند و بنابراین خود را در معرض در همشدگی بیشتر قرار میدهند.
داشتن عزت نفس برای همه انسانها یک ضرورت است. در واقع چیزی است که همیشه در جستجوی آن هستیم با این حال و با همه تلاشها، بعضی از افراد انسانی هرگز به آنچنان اعتماد به نفسی که بتواند احساس واقعی و شادی کنند نمیرسند و همیشه در ناراحتی و شک و تردید زندگی میکنند و هیچ وقت به موفقیت در زندگی دست پیدا نمیکنند.
ما در طول زندگی، انرژی زیادی مصرف میکنیم تا اطرافیانمان را وادار به تغییر کنیم. اگر ذرهای از آن انرژی را برای کار بر روی خودمان معطوف میکردیم، نسبت به دیگران محبت بیشتری در ما به وجود میآمد، زیرا عزت نفس قوی به ایجاد احساس قویتری از محبت نسبت به اطرافیان منجر میشود، دنیایی که در آن افراد بتوانند واقعاً به خودشان ارزش و احترام قائل شوند، دنیایی خواهد بود که مردم بیشتر به فکر یکدیگر هستند. اگر انسانها به عنوان یک کل بتوانند عزت نفس خود را بالا ببرند ما شاهد تغییر بزرگی در کیفیت زندگی خود و آنها خواهیم بود.
در این تحقیق سعی شده است تأثیر بدرفتاری والدین را بر عزت نفس دانشآموزان را بررسی و مشخص کرد. همانطور که میدانید خانواده و نحوه برخورد و رفتار آنها کودکان در میزان عزت نفس آنها بسیار مؤثر و تأثیرگذار میباشد. بنابراین کودکان باید در محیط گرم خانواده و در کنار والدین خود میزان عزت نفس خود را بالا ببرند تا در دوران جوانی و نوجوانی و بزرگسالی بتوانند زندگی مستقلی داشته باشند.
خانوادههای قدرتطلب
این گروه از والدین سعی میکنند رفتارها و نگرشهای کودکان خود را با توجه به معیارهای رفتاری معین شکل داده کنترل و ارزیابی میکنند. والدین قدرت طلب کودکان را به اطاعت تشویق میکنند و به منظور گردن نهادن، شیوههای مختلف تنبیه را ترجیح میدهند. والدین قدرتطلب کودکان و نوجوانان را پرورش میدهند: سرکش، طغیانگر، برخوردار از سطوح بالای کمرویی و اضطراب احساس بیکفایتی و حقارت. این نوع کودکان هیچ موافقت و سازش با ارزشها و خواستههای والدین خود ندارند و از گزینش هدفهای منطقی و قابل دسترس عاجزند. بیشتر مشکلات رفتاری، روحی و شخصیتی این نوع کودکان نتیجه رفتار والدین است. از آنجا که عمدهترین و مؤثرترین عامل در فرایند شکلگیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس، خانواده است و عزت نفس از اجزای شخصیت و هسته مرکزی سازگاری اجتماعی است.
اهداف تحقیق
الف- هدف کلی:
هدف کلی از این تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانشآموزان مقطع راهنمایی استان ایلام میباشد.
ب- اهداف جزیی:
1- بررسی میزان بدرفتاری والدین دانشآموزان
2- بررسی میزان عزت نفس دانشآموزان
سؤالات و فرضیات تحقیق
در این تحقیق سعی شده است تا به دو فرضیه پاسخ داده شود:
الف: بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان آنها (دختر و پسر) رابطه وجود دارد.
ب: بین بدرفتاری والدین پسر با والدین دختر تفاوت معنیداری وجود دارد.
روش انجام تحقیق
از آنجائی که این پژوهش بدنبال بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانشآموزان مدارس راهنمایی میباشد لذا در این پژوهش از روش تحقیق علی یا پس
از وقوع استفاده شده است که در فصل سوم بطور مبسوط بحث خواهد شد.
تعریف واژهها و اصطلاحات
الف) عزت نفس: ارزشیابی فرد درباره خود یا قضاوت فرد در مورد ارزش خود (کوپراسمیت، 1967)
ب) عزت نفس بالا: وضعیت فردی است که نمره او در گروه نمونه نسبت به سایر افراد از میانگین بالاتر است.
ج) عزت نفس پایین: وضعیت فردی است که نمره او در گروه نمونه نسبت به سایر افراد از میانگین پایینتر است.
د) بدرفتاری: در این تحقیق نمرهای است که آزمودنی از پرسشنامه روانشناسی بدرفتاری فیدل کسب میکند.
و...