موضوع: وضعیت خشونت در خانواده در ایران
در یک دهه اخیر در ایران پژوهشها و مطالعات زیادی در باره خشونت علیه زنان، به ویژه خشونت خانگی، انجام شده است. بر اساس آخرین جستجوها ، در ۲۸ مرکز استان کشور حداقل هفتاد پژوهش میدانی قابل اعتنا در باره خشونت خانگی علیه زنان انجام شده است.
بیشتر این پژوهشها پس از سال ۱۳۷۰ تاکنون انجام شده که نشان میدهد پژوهشگران و دانشگاهیان ایرانی در سالهای اخیر علاقه و توجه ویژهای به بررسی و کنکاش در باره خشونت علیه زنان پیدا کردهاند .
دانشجویان ایرانی هم در دورههای کارشناسی ارشد و دکترا در دو سه سال اخیر آن چنان علاقهای به اختصاص دادن پایاننامههای خود به موضوع خشونت علیه زنان، پیدا کردهاند که امسال برخی از دانشگاه ها ناگزیر به دانشجویان خود توصیه کرده که "از انتخاب این موضوع برای پایاننامههای تحصیلی خود، خوداری کنند، که در حال حاضر بسیاری از دانشجویان و محققان در سراسر ایران مشغول کار روی این موضوع هستند ."
گرچه این میزان از توجه پژوهشگران ایرانی به موضوع خشونت علیه زنان را باید به فال نیک گرفت، اما هنوز شیرینی این اتفاق نیک را خوب مزه نکردهای که یادت میآید: این پژوهش های قابل اعتنا یا پایاننامههایی شدهاند که در گوشه کتابخانههای دانشگاهی خاک میخورند و یا گزارشهای محرمانه ای هستند برای مقامات کشور. گزارشهایی قطور که یا در دفتر کار این مقامات و یا در کتابخانههای دولتی جا خوش کردهاند و کمتر کسی حتی نیم نگاهی به آن انداخته است .
حتما اغلب این پژوهشگران آرزو داشته اند با استفاده از تجربیات و اندوختههای علمی خود و جمع آوری اطلاعات و بررسی دقیق موضوع، برنامه ریزان و مدیران کشور را قادر سازند که از اصول، روشها و چارچوبهای صحیح علمی در برنامهریزیهای اجتماعی بهره ببرند .
آنها میخواستند نتایج پژوهشهایشان راهگشای اقدامی مناسب برای رفع شکلهای متنوع و متعدد خشونت علیه زنان جامعه باشد . اما حالا حتما بسیاری از آنها فهمیدهاند که پژوهشگران و دانشگاهیان و به طور کلی " آموزش عالی" جایگاه چندانی در نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور ندارد .
نکته دیگری که شیرینی وجود این تعداد زیاد پژوهش را در باره خشونت علیه زنان در ایران کم میکند این است که تا کنون نتایج این پژوهشها به ندرت برای عموم مردم وحتی کارشناسان این عرصه منتشر شده است .
خشونتهای فیزیکی و روانی
دکتر قاضی طباطبایی و همکارانش از یک اصطلاح خاص برای توصیف گروهی از خشونتهای خانگی علیه زنان استفاده کردهاند : خشونت فیزیکی نوع اول .
این خشونتها شامل گاز گرفتن ، گرفتن و بستن، زندانی کردن، چنگ انداختن و کشیدن مو، اخراج از خانه ، کتک کاری مفصل، محروم کردن از غذا و ... میشود .
از این لحاظ زنان در خرم آباد در طول یک سال بیش از سایر زنان ایران مورد خشونت واقع میشوند و زنان در شهرکرد دفعه های کمتری مورد خشونت نوع اول قرار میگیرند.
تعداد صفحات: 20
تعداد صفحات :56
این نوشته کوششی است برای بررسی عوامل خشونت در عرصههای مختلف جهانی و بررسی چگونگی بهرهبرداری جنگافروزان و ابرقدرتان از ضعف دیگر دولتها و نقش ارگانها و ابزارهای مختلف در دامنزدن به آتش این جنگافروزیها و یا مقابلهی آنها با این عوامل.
با توجه به پیشنهاد آقای خاتمی (ریاست محترم جمهوری) در پرسش مهر 4، بیشتر فعالیتهای مربوط به این تحقیق و جمعآوری اطلاعات مربوطه در ساعات درسی مربوط به «آئین مطالعه و پژوهش» صورت گرفت. کار جمعآوری اطلاعات مربوط به این تحقیق را راهنماییهای دبیر درس مطالعه و پژوهش آقای مشایخی و نیز استفاده از منابع کتابخانهای که نام آنها در آخر تحقیق ذکر شده است، به دست آمده است.
ما امیدواریم با این کار گروهی که حدود 3 ماه به طول انجامید، توانسته باشیم تا حدودی مسئلهی مهم و حیاتی «صلح» را در ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار دهیم.
فرضیات تحقیق
مقدمه تحقیق
ما در عصری آکنده از بحران و پریشانی به سر میبریم. آنچه در حال تجربهی آنیم، نه فقط زنجیرهای از دگرگونیهای ژرف که برآشفتگیهایی است که علوم و تکنولوژی، امور اقتصادی و مناسبات بین المللی را در خود فروگرفته است.
بحرانهای بیشماری که در بسیاری از مناطق جهان پدید آمده، خود بهترین گواه این دگرگونیهای بنیادی است؛ در عین حال، اگر واگذاریم که واژه وسوسه انگیز «بحران» ما را از خود بیخود کند، کار بس نادرستی انجام دادهایم. البته امیدی نیست که کارها به سادگی به وضع عادی و مالوف خود بازگرداند. ما هم چنان شاهد دگرگونیهای بنیادی خواهیم بود و باید برای هر یک از آنها راه حلهای مناسب پیدا کنیم.
امروز شاید بزرگترین و خطیرترین مسئلهی بحرانی که بشریت را متوجه خود کرده، پیدا کردن نظمی برای جهان به هم ریختهی امروز و در حقیقت دستیابی به صلح و آرامش عمومی است.
در جهان ما از زمانهای بسیار دور و از پدیدآمدن نخستین انسانها، پدیدهای به نام «جنگ» نیز در بین انسانها آفریده شد.
رقابت و ستیزهی انسانها در مراحل ابتدایی همانند رقابت و ستیزهی حیوانی است، به طوری که حتا کودکان نیز زور بدنی را وسیلهای برای موفقیت خود میدانند، ولی جنگ و خشونت در جامعهی متمدن امروزی به صورتی متفاوت صورت میگیرد و معمولاً متکی به قدرت بدنی نیست، بلکه امروزه خشونت و در مراحل تکامل یافته، «جنگ» به صورتی سازمان یافته و به صورتی تصاعدی در حال گسترش است و بازی سیاست ابرقدرتها نیز به این روند صعودی سرعت میبخشد. اگر در گذشته و در جوامع ابتدایی گروهی برای ربودن خوراک و ابزارهای دیگر به جنگهای گروهی و وسایل خشن متوسل میشوند، امروزه این اهداف رشد کرده ولی با همان عنوان کلی «غنیمت و غارت» دولتها را برآن میدارد که به وسایل خشونتباری مثل: سلاحهای هستهای روی بیاورند و در برابر دولتهای کوچک قد علم کنند. بنابراین امروزه، «صلح جهانی» به شدت در خطر نابودی قرار گرفته است و مسلماً جوامع بشری و انسانهایی که به دور از سیاست و نیرنگ خواستار یکپارچگی و صلح عمومی هستند در برابر این روند صعودی خشونت می ایستند، همچنانکه اعترافات گستردهی مردم جهان در برابر حملهی آمریکا به عراق نشانگر این واقعیت است.
برای دستیابی به صلح جهانی باید عوامل خشونت را شناخت و برای مبارزه با هر کدام راه کارهای مناسبی را ارائه داد که مسلماً این راه کارها اگر مورد بررسی قرار گیرند، میتوانند از تنشهای جهانی تا حد زیادی بکاهند.
ما در این تحقیق سعی کردهایم که در حد توان و دانش سیاسی خودمان این مسئله را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. برای این منظور عنوان کلی مطلب را به صورت زیر مجموعههایی طبقهبندی کرده و با توجه به امکانات و زمان کمی که در اختیار داشتیم، هر یک از این زیرمجموعهها را مورد ارزیابی کلی قرار دادهایم و ما این کار تحقیقی که حاصل مطالعات گروهی ما است، را با این شعار انجام داده ایم که: «همهی ما خواستار دوستی و یکپارچگی و رسیدن به صلح جهانی در کنار هم هستیم.»
ضرورت مسئله
پس انسانها میبایست جهت از بین بردن این موانع در یک راستا با یکدیگر هم پیمان شوند و موانع مهرورزی و عوامل خشونت را از بین ببرند. در واقع این موانع میباشند که جهان سومها و مستعمرههایی را که از لحاظ صنعتی، اقتصادی، سیاسی و ... عقب مانده محسوب میشوند، را به طور غیرمستقیم ایجاد میکند.
واژگان سیاست
امنیت: در لغت، حالت فراغت از هر گونه تهدید یا حمله یا آمادگی برای رویاروئی با هر تهدید و حمله را گویند.
امنیت بینالمللی: حالتی است که در آن قدرتها در حال تعادل و بدون دستیازی به قلمرو یکدیگر به سر برند و وضع موجود به خطر بیافتد.
امنیت ملی: به مصونیت - نسبی یا مطلق - کشوری در برابر یک حمله مسلحانه احتمالی و یا خرابکاری سیاسی و اقتصادی همراه با توانائیاش برای وارد آوردن ضربه متقابل مهلک را امنیت میگویند.
جنگ: کشاکش و برخورد مسلحانه میان دو یا چند سو و در سیاست کشاکش و برخورد مسلحانه میان دو یا چند دولت (جنگ خارجی) یا درون قلمرو و یک دولت میان قدرت حاکم و قدرتهای مدعی (جنگ داخلی).
جنگ سرد: جنگی که در آن برای دستیابی به هدفهای ملی از همهی وسایل به جز خشونت نظامی استفاده میشود.
ترور: ترور در لغت در زبان فرانسه، به معنای هراس و هراسانگیز است و در سیاست به کارهای خشونتآمیز و غیرقانونی حکومتها برای سرکوبی مخالفان خود و ترساندن آنها ترور میگویند و نیز کردار گروههای مبارزی که برای رسیدن به هدفهای سیاسی خود دست به کارهای خشونتآمیز و هراسانگیز میزنند، ترور نامیده میشود.
موضوع: بررسی رابطه ی فقر و خشونت
خشونت یکی از عواطف مهم انفعالی است که کار با اهمیتی برای انسان انجام می دهد، یعنی به او در حفظ و نگهداری خویش کمک می کند. قرآن کریم متذکر می شود «با کفاری که در برابر گسترش اسلام ایستادگی می کنند با خشونت و شدت رفتار شود» (نجاتی، عثمان، 1969) از سوی دیگر قرآن کریم ما را به کنترل خشونت سفارش می کند. زیرا هنگام خشم فکر انسان از کار باز می ماند و قدرت صدور احکام و دستورهای صحیح را از دست می دهد.
بیان مسأله:
پدیده ی خشونت یکی از مسائل مهم جوامع انسانی است که جلوه های آشکار آن را می توانیم همه روزه در خیابان ها، پارک ها، و محیط های شغلی، تحصیلی و خانوادگی ببینیم. در واقع گستره ی خشونت آن قدر زیاد است که موجب شده محققین انواع خشونت را هم از حیث قلمروهای عینی بروز آن و هم از حیث تجلیات متنوع آن از هم متمایز کنند.
در واقع آمارهای ارائه شده از سوی مراجع رسمی نشان دهنده ی حضور جدی پدیده ی خشونت در ایران حداقل در اشکالی چون قتل، خودکشی، فرار از خانه و نزاع است. یک نگاه گذرا به مقایسه ی آماری خشونت در اشکال قتل و خودکشی نشان می دهد که در سال 2000 میانگین قتل در جهان 8/8 (درصد هزار نفر) بوده و در ایران 64/3 بوده است. همچنین میانگین خودکشی در این سال در جهان 5/14 درصد و در ایران 63/6 گزارش شده است.
اگرچه این مقایسه نشان می دهد که فاصله ی میزان خشونت در اشکال فوق در ایران تا میانگین جهانی قابل ملاحظه است معهذا این ارقام هشدار دهنده است.
گذشته از این سایر اشکال خشونت، هم چون خشونت های خانوادگی، کودک آزاری، خشونت در محیط های کار و تحصیل و جرایم مالی نیز در جامعه ی ما به چشم می خورد. امّا آمار و اطلاعات معتبری در این زمینه وجود ندارد این در حالی است که بسیاری از مصادیق خشونت به مراجع رسمی گزارش نمی شوند. (سومزی، 1375)
سازمان بهداشت جهانی خشونت را چنین تعریف می کند: استفاده ی عمدی از نیروی فیزیکی تهدیدآمیز یا واقعی، بر علیه کسی یا علیه یک گروه یا اجتماع که دارای احتمال وقوع جراحت، مرگ، آسیب روان شناختی، عدم توسعه یا محرومیت باشد. (بوکهارت 2002)
این تعریف از یک سو دربرگیرنده ی همه ی انواع خشونت است و از سوی دیگر «کاربرد نیروی فیزیکی» را جزء ذاتی خشونت محسوب می کند.
در تعریف دیگری که دیکشنری سایت www.word refrence.com ارائه داده است خشونت عبارت است از یک عمل پرخاشگرانه علیه شخص یا چیزی که در برابر او مقاومت می کند.
تعداد صفحات: 29
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:30
فهرست مطالب
بررسی رابطه ی فقر و خشونت
فهرست مطالب
بیان مسأله .......................................................................................................................
مسأله
فرضیه
هدفهای تحقیق
ضرورت تحقیق
تعیین و طبقه بندی متغیرها
فصل دوم
نظریه ها
پژوهش های داخلی
پژوهش های خارجی
فصل سوم
نوع پژوهش
روش نمونه برداری
ابزار پژوهش
تجزیه و تحلیل اطلاعات
منابع
خشونت یکی از عواطف مهم انفعالی است که کار با اهمیتی برای انسان انجام می دهد، یعنی به او در حفظ و نگهداری خویش کمک می کند. قرآن کریم متذکر می شود «با کفاری که در برابر گسترش اسلام ایستادگی می کنند با خشونت و شدت رفتار شود» (نجاتی، عثمان، 1969) از سوی دیگر قرآن کریم ما را به کنترل خشونت سفارش می کند. زیرا هنگام خشم فکر انسان از کار باز می ماند و قدرت صدور احکام و دستورهای صحیح را از دست می دهد.
بیان مسأله:
پدیده ی خشونت یکی از مسائل مهم جوامع انسانی است که جلوه های آشکار آن را می توانیم همه روزه در خیابان ها، پارک ها، و محیط های شغلی، تحصیلی و خانوادگی ببینیم. در واقع گستره ی خشونت آن قدر زیاد است که موجب شده محققین انواع خشونت را هم از حیث قلمروهای عینی بروز آن و هم از حیث تجلیات متنوع آن از هم متمایز کنند.
در واقع آمارهای ارائه شده از سوی مراجع رسمی نشان دهنده ی حضور جدی پدیده ی خشونت در ایران حداقل در اشکالی چون قتل، خودکشی، فرار از خانه و نزاع است. یک نگاه گذرا به مقایسه ی آماری خشونت در اشکال قتل و خودکشی نشان می دهد که در سال 2000 میانگین قتل در جهان 8/8 (درصد هزار نفر) بوده و در ایران 64/3 بوده است. همچنین میانگین خودکشی در این سال در جهان 5/14 درصد و در ایران 63/6 گزارش شده است.
(Whqlibdoc.whoint/hq/2002/924154)
اگرچه این مقایسه نشان می دهد که فاصله ی میزان خشونت در اشکال فوق در ایران تا میانگین جهانی قابل ملاحظه است معهذا این ارقام هشدار دهنده است.
گذشته از این سایر اشکال خشونت، هم چون خشونت های خانوادگی، کودک آزاری، خشونت در محیط های کار و تحصیل و جرایم مالی نیز در جامعه ی ما به چشم می خورد. امّا آمار و اطلاعات معتبری در این زمینه وجود ندارد این در حالی است که بسیاری از مصادیق خشونت به مراجع رسمی گزارش نمی شوند. (سومزی، 1375)
سازمان بهداشت جهانی خشونت را چنین تعریف می کند: استفاده ی عمدی از نیروی فیزیکی تهدیدآمیز یا واقعی، بر علیه کسی یا علیه یک گروه یا اجتماع که دارای احتمال وقوع جراحت، مرگ، آسیب روان شناختی، عدم توسعه یا محرومیت باشد. (بوکهارت 2002)[1]
این تعریف از یک سو دربرگیرنده ی همه ی انواع خشونت است و از سوی دیگر «کاربرد نیروی فیزیکی» را جزء ذاتی خشونت محسوب می کند.
در تعریف دیگری که دیکشنری سایت www.word refrence.com ارائه داده است خشونت عبارت است از یک عمل پرخاشگرانه علیه شخص یا چیزی که در برابر او مقاومت می کند.
همین منبع خشونت را در سه مقوله قرار می دهد:
الف) عمل: در سطح عملی در برگیرنده ی پرخاشگری، اعمال خصمانه، کاربرد زور، داد و بیداد و آشوب کردن، خشونت عمومی، دیوانگی جاده ای، خشونت خانگی.
ب) کیفیت: درنده خویی و ستمگری، تندخویی، غضبناکی، روحیه ی انتقام جویی.
ج) حالت: حالت سرکشی منجر به صدمه یا جراحت و ویرانی یا تخریب، حالت اختلال و بی نظمی، حالت گردنکشی و اغتشاش گری، حالت تغییر فاحش خشم و دیوانگی.
انواع خشونت:
خشونت از حیث گستره ی شمول، مقاصد عاملین خشونت و نیز ماهیت کارکردی آن به دسته های مختلفی طبقه بندی شده است:
الف) خشونت معطوف به خود: مرتکب و قربانی یک نفر هستند و این نوع خشونت در دو شکل خودآزاری و خودکشی وجود دارد.
ب) خشونت بین شخصی: این نوع خشونت میان افراد در یک رابطه ی رودررو رخ می دهد. خشونت خانوادگی و خشونت اجتماعی از این نوع است. خشونت خانوادگی در برگیرنده ی خشونت علیه همسر یا شریک جنسی، خشونت علیه کودکان و خشونت علیه سالخوردگان است و خشونت اجتماعی شامل خشونت علیه بزرگسالان (خشونت با آشنایان و غریبه ها)، خشونت جوانان، خشونت مرتبط با جرایم مالی و خشونت در محیط های کاری است.
ج) خشونت جمعی: مرتبط با گروه های بزرگتر افراد در زمره ی خشونت جمعی است از قبیل خشونت های سیاسی و اقتصادی. (بوکهارت 2002)
منابع:
1) محسنی تبریزی، علیرضا (1374) طرح بررسی وندالیسم در تهران و راه های پیشگیری و درمان، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
2) اعزازی، شهلا (1380) خشونت خانوادگی- خشونت اجتماعی، انجمن جامعه شناسی ایران، ویژه دومین همایش مسائل اجتماعی ایران
3) ممتاز، فریده (1381) انحرافات اجتماعی، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ اوّل
4) بندورا، آلبرت (1372) نظریه ی یادگیری اجتماعی، ترجمه ی فرهاد ماهر، تهران، راهگشا
5) هارلی، راجر (1362) رابطه ی فقر و کم هوشی، ترجمه ی نصرت الله پورافکاری، تبریز
6) شیخاوندی، د (1353) آسیب شناسی اجتماعی، تهران
7) عزیزی، آذردخت (1356) عوامل مؤثر در ضرب و جرح خانوادگی، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
8)
9) Whqlidoc.who.int / hq / 2002 / 92411545,15.
10) wordfrence.comdictionary.http://www/word frence.com/definition/violence.
11) Moster,caroline,winton,Alisia;Moser Annaliser violena, fear insecurity the urban poor in latin America.(2000)
12) http://wbln0018.wold bank.org
خشونت علیه زنان به هیچ وجه خاص جوامع عقب افتاده یا جوامع مسلمان نیست . در پیشرفته ترین کشورهای جهان زنان و کودکان از تبعات و عوارض ناشی از خشونت ، به خصوص ، در زندگی خانوادگی رنج می برند و آزارهای جسمی و جنسی و روانی نه تنها تندرستی ، سلامت عقل ، تعادل عاطفی و روانی آنها را به خطر می اندازد بلکه جامعه ها را نیز متضرر می سازد بهایی که بابت این صدمات پرداخت می شود ، دولتها را با مشکلات گوناگون اقتصادی ، فرهنگی و خدماتی درگیر می کند . و در بسیاری موارد دولتها قادر نیستند این بهای سنگین را بپردازند . در نتیجه دور باطل ادامه می یابد و پدیده خشونت شدید و تقویت می شود . در حالیکه با اجرای برنامه های دقیق و آینده نگری برای مهار خشونت علیه زنان دراز مدت این دورباطل می شکند. (خشونت علیه زنان در ایران مهرانگیزکار - تهران ، روشنگران و مصالحان زنان ، 1379 ) .
تاریخ جهان نمایشگر خشونت در جوامع و زمانهای مختلف است . خشونت های ناشی از جنگ ، کشتار ، غارت شکنجه و نظایر آن معمولاً از جانب گروهی از مردان به مردان دیگر ، زنان و کودکان اعمال شده است . گذشته از خشونت های اجتماعی خشونت در درون خانواده ها نیز به کرات مشاهده شده است با توجه به این امر که در جوامع گذشته موقعیت زنان نسبت به مردان بسیار نازلته در نظر گرفته می شد . و زندگی خانوادگی بر اساس نمایش قدرت و سلطه – و کمتر بر اساس نزدیکی و همدلی – شکل می گرفت استفاده از خشونت برای نگاه داشتن زنان در سطوح پایین دست خود ، مرسوم بود . خشونت های جسمانی علیه زنان بر طرق و صُور همیشه وجود داشت . از زنده به گور کردن نوزادان دختر تا فروش آنها به عنوان کنیز و برده ، تجاوز ، به اسارت درآوردن و کتک زدن های خانگی که جزیی از زندگی در نظر گرفته می شود . (اعزازی شهلا ، مجلات :جامعه شناسی و علوم اجتماعی " رفاه اجتماعی " پاییز 1383 – شماره 14 ی ) .
بیان مسئله
خشونت پدیده ای تاریخی و جهانی است که در همه جوامع و تمام ادوار وجود داشته است توجه به این پدیده از دهه هفتاد میلادی آغاز شده و پژوهش های متعددی در این حوزه انجام گرفته است . بررسی در باب خشونت با مشکلاتی همراه است . در این پژوهشها محقق وارد حوزه خصوصی و صمیمی خانواده می شود و در خصوص رفتاری حساس از افراد سوال می کند . خشونت در خانواده از طرف قربانی به علل مختلف پنهان نگاه داشته می شود . فراموش می شود و یا در بیان آن مبالغه می شود. نبود آمار در خصوص افراد در معرض خشونت ، مشکلی دیگری در راه دست یابی به نمونه معرف است . مشکل دیگری که در بررسیهای خشونت مشاهده می شود تبیین های نظری موجود است . بسیاری از دیدگاههای نظری موجود عوامل موثر در بروز خشونت را در سطح ویژگیهایی "فردی مانند " و یا در سطح "خانوادگی مانند " در نظر می گیرند . کلیه این عوامل در شناخت صحیح از پدیده تاثیر دارند . ( خشونت زنان ، ساختار جامعه ، اعزازی شهلا ، پاییز 1383 شماره 14 ) .
مدیر اجرایی یونیسف کارول بلا می گوید : شرایط این اعمال خشونت ها به حدی است که آن ار می توان فراگیرترین نقص حقوق بشر درجهان دانست در گزارش وی اعمال خشونت های تکان دهنده علیه زنان و سوئ استفاده از آنها کاملاً تشریح شده و می افزاید : اعمال خشونت نسبت به زنان و دختران زندگی آنها توأم با ناراحتیهای فیزیکی ، روانی ، اجتماعی می کند بدین ترتیب توسعه سالم اجتماعی ، اقتصادی کلیه جوامع را تحت شعاع قرار می دهد .
کنفرانس تعیین دستور کار زنان در قرن آتی (مرکز اطلاعات سازمان ملل در تهران ، مرداد 1376 ، ص 6 ).
خشونت علیه زنان از موانع جدی برای دست یابی به اهداف برابری توسعه و صلح می باشد و برخورداری زنان را از حقوق بشر و آزادیهای بنیادین ، نقص ، تضییح و یا سلب می کنند . خشونت علیه زنان در اساس برخاسته از الگوهای فرهنگی است و از اثرات زیانبار پاره ای از رویه های سنتی یا عرفی یا غربی و پیشداوریهای نادرست و تعصبها و رسوم مبنی بر اندیشه پست نگری نسبت به زنان نشأت می گیرد که در نهایت منجربه سبک منزلت فروتری نسبت به مردان در خانه ، محل کار و اجتماع می شود . این خشونتها با فشارهای اجتماعی به ویژه شرم زنان از افشای اعمال خشونت آمیز ، عدم دسترسی به اطلاعات و همین طور مساعی ناکافی مقامات عمومی در راستای ارتقاء آگاهی عمومی از قوانین موجود و اعمال آنها ، عدم دسترسی زنان به اطلاعات یاری یا حمایت قانونی ، فقدان قوانین مناسب که خشونت علیه زنان را به صورتی موثر ممنوع سازد ، عدم اصلاح قوانین موجود ، فقدان وسایل آموزشی و یا وسایل دیگر جهت پرداختن به علل و پیامدهای خشونت و همین طور نقش رسانه ها در به تصویر کشیدن خشونت علیه زنان ، به ویژه تصاویری که تجاوز به نف یا بردگی جنسی و نیز کاربرد زنان و دختران به عنوان اشیای جنسی ازجمله هرزه نگاری را نشان می دهند عواملی هستند که به رواج مستمر این گونه خشونتها یاری رسانیده و بر کل جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان که آینده سازان جامعة بشریت هستند ، تاثیر منفی به جای می گذارد و با نگاهی به تحقیقات انجام شده در ایران ناهماهنگی میان داده های سبک شده مشخص می شود که اکثر بررسی های عوامل موثر و خشونت به صورت متغیرهای فردی و خانوادگی بحث و بررسی شده اند این تحقیق که بررسی عوامل موثر بر خشونت علیه زنان در شهرستان اسفراین می باشد سعی داریم تا بتوانیم این عوامل را شناسایی نماییم .
فصل اول : کلیات تحقیق
فصل دوم : ادبیات تحقیق
فصل سوم : اعتبار و روایی
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل آماری
فصل پنجم : نتیجه گیری و تحلیل مطالب
چکیده
شامل 60 صفحه فایل word