کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مصلحت عمومی در اندیشه سیاسی امام خمینی

اختصاصی از کوشا فایل مصلحت عمومی در اندیشه سیاسی امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

مصلحت عمومی در اندیشه سیاسی امام خمینی ، بر چه مبادی و مبانی نظری استوار است؟ به بیان دیگر ، مبادی و مبانی برداشت از مفهوم مصلحت عمومی در اندیشه او چیست؟

در پاسخ به پرسش سؤال یاد شده ، این فرضیه ارائه شد: مصلحت عمومی در اندیشه سیاسی امام خمینی ، بر دو دسته مبادی و مبانی عام و خاص متکی است: مبانی عام آن، عبارت است از : معرفت شناسی ، هستی شناسی ، انسان شناسی ، جامعه شناسی ، زیبایی شناسی و سیاست شناسی او. مبانی خاص آن ، حق گرایی ، ارزشمداری ، غایت نگری و موقعیت شناسی وی را شامل می شود.

در مقام تبیین و تحلیل فرضیه پژوهش ، با کاربرد روش اسنادی و کتابخانه ای و مصاحبه ، داده ها گردآوری شد و برای تحلیل اطلاعات ، از روش تبیین و مباحثه استفاده گردید. پس از بررسی لغوی و اصطلاحی مفهوم مصلحت عمومی و با استناد به آثار امام خمینی ، این تعریف از مصلحت عمومی استنباط شد: مصلحت عمومی ، تأمین حقوق ، تحکیم ارزشها و تحصیل غایات جامعه انسانی در موقعیتهای مختلف است. به اختصار ، مصلحت عمومی ، تأمین حقوق ، ارزشها و اهداف عام انسانی در شرایط گوناگون بوده و هر اقدامی در این راستا ، از مصادیق مصلحت عمومی به شمار می رود.

نتیجه تحلیل آنکه :

همان گونه که در چهارچوب نظری پژوهش ، اشاره شد: اشراف بر زوایای گوناگون مفهوم مصلحت عمومی در اندیشه یک متفکر ، مستلزم مبادی استخراج مبادی مختلف سهیم در برداشت آن مفهوم ، در بخشهای عام و خاص اندیشه او با عنایت به خصوصیت عام و خاص مدنظر است. بر اساس این روش ، مبانی عام و خاص مصلحت عمومی در اندیشه سیاسی امام خمینی ، کشف و تحلیل شد.

موضع نظری و عملی هر اندیشمند نسبت به مصلحت عمومی ، در صورتی منطبق بر منطق و آگاهانه است که آن موضع گیری ، بر پاسخ به پرسشهای فراوانی مبتنی باشد از جمله : مصلحت عمومی با چه منابع ، ابزار و شیوه هایی شناخته می شود؟ ماهیت هستی چیست و گستره آن تا کجا امتداد می یابد؟ انسان کیست و ابعاد او کدام است؟ هویت جامعه انسانی چیست؟ افعال و امور انسانی ، به چه صفات خوب و بد و یا زشت و زیبا متصف می شود؟ منشأ و غایت سیاست چیست؟

پاسخ به پرسشهای مذکور در اندیشه متفکر ، مبانی عام مصلحت عمومی او را آشکار می کند؛ زیرا کیفیت اظهار نظر درباره مصلحت عمومی ، به نوع این پاسخها وابسته است. مبادی و مبانی مزبور ، مقدمات لازم برای موضع گیری درباره مصلحت عمومی ـ از حیث ایجابی یا سلبی ـ در اندیشه یک اندیشمند می باشد. به ازای ماهیات مقدمات مزبور و تفاوت آن در اندیشه های مختلف ، با قرائتهای مختلف از مصلحت عمومی در میان اندیشمندان روبرو می شویم.

امام خمینی ، در شناخت و تمیز مصلحت عمومی از چهار منبع معرفتی مکمل یعنی حس ، عقل ، قلب و نقل بهره می برد. آنچه بر طبق این چهار منبع به مصلحت تشخیص داده شود، در زمره مصالح عمومی قلمداد می گردد و در غیر این صورت ، مادامی که چنین باشد ، از ردیف مصالح ، خارج می شود. تعیین قلمرو مصلحت عمومی ، در هستی شناسی تبیین می گردد. هستی از نظر چیستی ، نظام اصلح و احسن و مخلوق خدای حکیم است و از نظر گستره مصلحت عمومی ، دامنه آن به ازای قلمرو هستی ، اعم از قلمرو ملی و جهانی از یکسو و عالم طبیعت و الوهیت ، محسوس و نامحسوس ، و دنیا و آخرت از سوی دیگر می باشد؛ بنابراین ، همه جوانب و ابعاد هستی در هنگام مصلحت سنجی ، در نظر گرفته می شود.

در پاسخ به این پرسش که : انسان کیست و چه منزلتی دارد؟ امام خمینی ، انسان را دارای ابعاد مادی و معنوی ، فطرت خیرخواهی و کمالجویی ، استعداد و فعلیت ، اختیار و انتخاب ، منزلت خلیفه الله و احسن الخالقین می داند. همه این موارد ، در مصلحت سنجی او برای انسان تأثیر دارد. جامعه را نیز دارای هویت مستقل و نظام مخصوص به خود با ویژگی های ماهوی انسان می بیند که در هر نظر و اقدامی درباره آن ، مورد محاسبه قرار می گیرد.

درباره زیبایی شناسی ، نیز با توجه به منابع شناخت ، ماهیت هستی ، ابعاد و منزلت انسان و هویت جامعه به حسنات و سیئات اخلاقی قائل است. عشق به خوبی و تنفر از بدی ، از خصایص فطری انسان می باشد. در سیاست شناسی ، فلسفه وجود سیاست را در جامعه انسانی عبارت از حفظ نظام جامعه ، اداره امور و تدبیر و تأمین مصالح آن می داند.

هر چند مبانی عام مصلحت عمومی ، زمینه درک کلی آن را فراهم می سازد، شناخت دقیق آن بویژه از حیث ماهوی و خاص ، پاسخ به پرسشهای دیگر از جمله سؤالات زیر را نیاز دارد:

آیا مفهوم مصلحت عمومی از حیث واقعی ، مفهومی ساده یا مرکب است؟ در صورتی که ترکیبی باشد، مؤلفه های آن چگونه تعیین و شناخته می شود؟ مؤلفه های اصلی و فرعی چگونه تمیز داده می شود؟

چهار مؤلفه موجود در تعریف مصلحت عمومی یعنی حق ، ارزش ، غایت و موقعیت ، در قالب مبادی و مبانی حق گرایی ، ارزشمندی ، غایت نگری و موقعیت شناسی ، چه تأثیری در ماهیت و ابعاد


دانلود با لینک مستقیم


مصلحت عمومی در اندیشه سیاسی امام خمینی

مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی

اختصاصی از کوشا فایل مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 72

 

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد دماوند

موضوع تحقیق:

مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی

درس:

اندیشه اسلامی

استاد:

دانشجو:

پاییز 1387

فهرست مطالب

عنوان صفحه

ماهیت جهان‌بینی توحیدی در دیدگاه متفکران مسیحی و امام‌خمینی 3

دستگاه رهبری در دیدگاه متفکران غرب و امام‌‌خمینی 5

گفتمان رهبری در اسلام، خلافت، سلطنت، امامت 10

طبقه‌بندی نظریات مختلف در مورد ولایت فقیه 16

سیری در تکوین اندیشه‌های امام خمینی 20

مشروعیت و مقبولیت و گستره اختیارات و لایت از دیدگاه امام خمینی 22

نتیجه‌گیری 42

پیشگفتار

ولایت فقیه رکن و پایه اساسی جمهوری اسلامی ایران می‌باشد که توسط معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی تئوریزه و بنیانگذاری شده است آنچنانکه در 27 سال اخیر مقالات، کتب، نشریات مختلف در رد یا تأیید آن بخاطر حساسیت و اهمیت این موضوع در ماندگاری حکومت دینی از دو سمت و سو یکطرف موافقان آن و از طرف دیگر از سوی دشمنان خارجی و مغرضان داخلی مطرح گردیده است که از حد اندازه و شمارگان فزونی یافته است و پژوهشگر تازه کار را در میان اطلاعات پیچیده و بی‌شمار سرگردان می‌نماید. از این رو این مجموعه به تبیین مشروعیت ولایت فقیه از دیدگان امام خمینی (ره) می‌پردازد و متذکر می‌شود این تحقیق دور از نواقص و کمبودهای احتمالی که یک محقق تازه‌کار با آن روبرو است، برکنار نیست.

در آخر از استاد محترم جناب آقای دکتر مهدی ذاکریان و خانم شمسی کاظمی بخاطر یاری و به ثمر رساندن این تحقیق مرا یاری کرده‌اند تشکر و امتنان قلبی خود را تقدیم می‌نمایم و توفیق روزافزون آنجنابان را از خداوند متعال خواستارم.


دانلود با لینک مستقیم


مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی

تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی 45ص

اختصاصی از کوشا فایل تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی 45ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

به نام خدا

عنوان تحقیق:

تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی

زیر نظر استاد ارجمند:

جناب آقای دکتر رزمی

گرد آورنده:

الهه سلیمانی

رشته:اقتصاد-ورودی 83

 

چکیده ............................................................................3

روش تحقیق .....................................................................4

مقدمه .............................................................................5

1.امام خمینی و توسعه .......................................................8

1ـ1. اهداف توسعه از دیدگاه امام(ره).....................................11

1ـ1ـ1. امام، توسعه و انسان ..............................................11

2ـ1ـ1. امام، توسعه و دین (توسعه معنوی)............................14

3ـ1ـ1. توسعه فرهنگی ......................................................16

1ـ3ـ1ـ1. تعلیم و تربیت اسلامی ..........................................16

2ـ3ـ1ـ1. استقلال فرهنگی .................................................17

3ـ3ـ1ـ1. علم، تخصص، خلاقیت و فن‏آوری .............................18

4ـ1ـ1. توسعه سیاسی ....................................................21

1ـ4ـ1ـ1. استقرار حکومت اسلامی ......................................23

2ـ4ـ1ـ1. برقراری نظم .......................................................24

3ـ4ـ1ـ1. ایجاد امنیت ........................................................25

4ـ4ـ1ـ1. حاکمیت قانون.....................................................26

5ـ4ـ1ـ1. نظارت و مشارکت مردم ........................................27

6ـ4ـ1ـ1. استقلال ملی و همه‏جانبه ....................................28

7ـ4ـ1ـ1. وحدت نیروهای درون نظام و

اتحاد امت اسلامی(تشکیل امت واحده اسلامی.....................30

8ـ4ـ1ـ1. اخوت کارگزاران و مردم .........................................32

9ـ4ـ1ـ1. آزادی ................................................................33

5ـ1ـ1. توسعه اقتصادی ....................................................34

2ـ1. نتیجه .....................................................................42

3-1.فهرست...................................................................43

چکیده

جایگاه توسعه در اندیشه امام خمینی(ره) فراتر از تعاریف نظری توسعه می‏باشد که غالباً معطوف به مفاهیم اقتصادی و بعضاً سیاسی است. نگرش ایشان به توسعه، متأثر از دیدگاه مذهبی او می‏باشد که نشأت ‏یافته از جهان‏بینی دینی است. در این دیدگاه با آنکه توسعه متوازن در همه ابعاد جامعه پذیرفته شده اما این فرآیند باید در مجموع به استحکام پایه‏های دین و تقویت مبانی اسلام و تربیت و هدایت انسان منتهی گردد.

در اندیشه امام، توسعه در ابعاد مختلف خود می‏بایستی اهدافی بلند و متعالی را برآورده سازد که آن اهداف از درون اندیشه دینی ناشی می‏شوند. هدف عمده از این مقاله بررسی اهداف توسعه از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) است که این اهداف در ابعاد توسعه و انسان، توسعه معنوی، توسعه سیاسی، توسعه علمی و فرهنگی و توسعه اقتصادی با بهره‏گیری از سخنان ایشان تبیین شده است.

روش تحقیق

روشی که در این بررسی به کار گرفته شده، روش "تحلیل متن" یا تحلیل درونی متن است که عملی فکری بوده و بر پایه‏های عقلانی استوار می‏باشد. یعنی برای تفسیر، توضیح و بازنمایی موضوع از عقل و روش ذهنی استفاده می‏شود. به منظور نیل به عینیت بیشتر در این بررسی، تکیه اصلی بر سخنان امام خمینی بوده که در متون مختلفی به ویژه صحیفه نور، ولایت فقیه و ... آمده است. بنابراین روش کار، پژوهش کتابخانه‏ای بوده که طی آن برای جمع‏آوری اطلاعات به منابع مربوطه مراجعه شده و مطالب مورد نیاز از آنها استخراج و مورد استفاده و تحلیل قرار گرفته است.


دانلود با لینک مستقیم


تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی 45ص

امام خمینی 1

اختصاصی از کوشا فایل امام خمینی 1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 62

 

زندگینامه امام خمینی رحمه الله علیه

ساده زیستن و واکنش امام مقابل اسراف

یکی از نزدیکان امام خمینی نقل می کند:در طول ده سالی که از نزدیک شاهد بوده ام، یکی از نکاتی که امام به آن فوق العاده اهمیت می دادند، ساده زیستن و عدم اسراف کاری بود. بارها من خود شاهد بوده ام که امام عزیز از جا برخاسته و به طرفی می روند پس از مدت کوتاهی متوجه شده ام که ایشان قصد خاموش کردن چراغی را دارند که بی مورد روشن است. یا در مورد تلفن هایی که به دفتر ایشان می شد، فرموده بودند: « آقایان سعی کنید از کارهای تکراری و اسراف جلوگیری کنید و از افراط نیز بپرهیزید».وقتی ایشان لیوان آبی را می خوردند اگر آب لیوان به نصف می رسید بر روی آن تکه کاغذی می گذاشتند و بقیه آب لیوان را برای رفع تشنگی بعدی خود باقی می گذاشتند و یا اگر زخمی یا جراحتی بر قسمتی از بدنشان وارد می آمد، دستمال کاغذی را به چند تکه تقسیم می کردند و تکه ای از آن را استفاده می کردند. حضرت امام با تمام مشغله ای که داشتند تمامی هزینه هایی که برای منزل ایشان می شد شخصاً کنترل می کردند و مسئولین مالی موظف بودند قبل از انجام هر خریدی برای بیت، لیست اقلامی که قصد خرید آنها را دارند به امام عزیز بدهند.

روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرستبس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع

وصیتنامة‌ سیاسی‌ ـ الهی‌

بسم‌الله الرحمن‌ الرحیم‌

 

  قالَ رسولُالله ـ صلَّی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلَّم‌: اِنّی‌ تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللهِ و عترتی‌ اهلَ بیتی‌؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی‌' یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ.

 الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللّ'هُمَّ صلِّ علی‌ محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک‌ و جلالِک‌ و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی‌ تجلّی‌ فیه‌ الاَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّی‌ المُسْتَأْثَرِ منها الّذی‌ لایَعْلَمُهُ غَیرُک‌؛ و اللَّعنُ علی‌ ظالِمیهم‌ اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ.

                  و بعد، اینجانب‌ مناسب‌ می‌دانم‌ که‌ شمه‌ای‌ کوتاه‌ و قاصر در باب‌ «ثقلین‌» تذکر دهم‌؛ نه‌ از حیث‌ مقامات‌ غیبی‌ و معنوی‌ و عرفانی‌، که‌ قلم‌ مثل‌ منی‌ عاجز است‌ از جسارت‌ در مرتبه‌ای‌ که‌ عرفان‌ آن‌ بر تمام‌ دایرة‌ وجود، از ملک‌ تا ملکوت‌ اعلی‌' و از آنجا تا لاهوت‌   و آنچه‌ در فهم‌ من‌ و تو ناید، سنگین‌ و تحمل‌ آن‌ فوق‌ طاقت‌، اگر نگویم‌ ممتنع‌ است‌؛   و نه‌ از آنچه‌ بر بشریت‌ گذشته‌ است‌، از مهجور بودن‌ از حقایق‌ مقام‌ والای‌ «ثقل‌ اکبر» و «ثقل‌ کبیر»   که‌ از هر چیز اکبر است‌ جز ثقل‌ اکبر که‌ اکبر مطلق‌ است‌؛ و نه‌ از آنچه‌ گذشته‌ است‌ بر این‌ دو ثقل‌ از دشمنان‌ خدا و طاغوتیان‌ بازیگر که‌ شمارش‌ آن‌ برای‌ مثل‌ منی‌ میسر نیست‌ با قصور اطلاع‌ و وقت‌ محدود؛ بلکه‌ مناسب‌ دیدم‌ اشاره‌ای‌ گذرا و بسیار کوتاه‌ از آنچه‌ بر این‌ دو ثقل‌ گذشته‌ است‌ بنمایم‌.

شاید جملة‌  لَنْ یَفْتَرِق'ا حتّی‌ یَرِد'ا عَلَیَّ الْحَوض‌  اشاره‌ باشد بر اینکه‌ بعد از وجود مقدس‌ رسول‌الله ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ هرچه‌ بر یکی‌ از این‌ دو گذشته‌ است‌ بر دیگری‌ گذشته‌ است‌ و مهجوریت‌ هر یک‌ مهجوریت‌ دیگری‌ است‌، تا آنگاه‌ که‌ این‌ دو مهجور بر رسول‌ خدا در «حوض‌» وارد شوند. و آیا این‌ «حوض‌» مقام‌ اتصال‌ کثرت‌ به‌ وحدت‌ است‌   و اضمحلال‌ قطرات‌ در دریا است‌، یا چیز دیگر که‌ به‌ عقل‌ و عرفان‌ بشر راهی‌ ندارد. و باید گفت‌ آن‌ ستمی‌ که‌ از طاغوتیان‌ بر این‌ دو ودیعة‌ رسول‌ اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ گذشته‌، بر امت‌ مسلمان‌ بلکه‌ بر بشریت‌ گذشته‌ است‌ که‌ قلم‌ از آن‌ عاجز است‌.

و ذکر این‌ نکته‌ لازم‌ است‌ که‌ حدیث‌ «ثقلین‌» متواتر   بین‌ جمیع‌ مسلمین‌ است‌ و  ] در [  کتب‌ اهل‌ سنت‌ از «صحاح‌ ششگانه‌»   تا کتب‌ دیگر آنان‌، با الفاظ‌ مختلفه‌ و موارد مکرره‌ از پیغمبر اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ به‌ طور متواتر نقل‌ شده‌ است‌.   و این‌ حدیث‌ شریف‌ حجت‌ قاطع‌ است‌ بر جمیع‌ بشر بویژه‌ مسلمانان‌ مذاهب‌ مختلف‌؛ و باید همة‌ مسلمانان‌ که‌ حجت‌ بر آنان‌ تمام‌ است‌ جوابگوی‌ آن‌ باشند؛ و اگر عذری‌ برای‌ جاهلان‌ بیخبر باشد برای‌ علمای‌ مذاهب‌ نیست‌.

اکنون‌ ببینیم‌ چه‌ گذشته‌ است‌ بر کتاب‌ خدا، این‌ ودیعة‌ الهی‌ و ماترک‌ پیامبر اسلام‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ مسائل‌ أسف‌انگیزی‌ که‌ باید برای‌ آن‌ خون‌ گریه‌ کرد، پس‌ از شهادت‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) شروع‌ شد. خودخواهان‌ و طاغوتیان‌، قرآن‌ کریم‌ را وسیله‌ای‌ کردند برای‌ حکومتهای‌ ضد قرآنی‌؛ و مفسران‌ حقیقی‌ قرآن‌ و آشنایان‌ به‌ حقایق‌ را که‌ سراسر قرآن‌ را از پیامبر اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ دریافت‌ کرده‌ بودند و ندای‌  اِنّی‌ تارکٌ فیکُمُ الثقلان‌  در گوششان‌ بود با بهانه‌های‌ مختلف‌ و توطئه‌های‌ از پیش‌ تهیه‌ شده‌، آنان‌ را عقب‌ زده‌ و با قرآن‌، در حقیقت‌ قرآن‌ را ـ که‌ برای‌ بشریت‌ تا ورود به‌ حوض‌ بزرگترین‌ دستور زندگانی‌ مادی‌ و معنوی‌ بود و است‌ ـ از صحنه‌ خارج‌ کردند؛ و بر حکومت‌ عدل‌ الهی‌ ـ که‌ یکی‌ از آرمانهای‌ این‌ کتاب‌ مقدس‌ بوده‌ و هست‌ ـ خط‌ بطلان‌ کشیدند و انحراف‌ از دین‌ خدا و کتاب‌ و سنت‌ الهی‌ را پایه‌گذاری‌ کردند، تا کار به‌ جایی‌ رسید که‌ قلم‌ از شرح‌ آن‌ شرمسار است‌.

و هرچه‌ این‌ بنیان‌ کج‌ به‌ جلو آمد کجیها و انحرافها افزون‌ شد تا آنجا که‌ قرآن‌ کریم‌ را که‌ برای‌ رشد جهانیان‌ و نقطة‌ جمع‌ همة‌ مسلمانان‌ بلکه‌ عائلة‌ بشری‌، از مقام‌ شامخ‌ احدیت‌ به‌ کشف‌ تام‌ محمدی‌(ص‌)   تنزل‌ کرد که‌ بشریت‌ را به‌ آنچه‌ باید برسند برساند و این‌ ولیدة‌ «علم‌ الاسما ء »   را از شرّ شیاطین‌ و طاغوتها رها سازد و جهان‌ را به‌ قسط‌ و عدل‌ رساند و حکومت‌ را به‌ دست‌ اولیا ء الله، معصومین‌ ـ علیهم‌ صلوات‌ الاولین‌ و الا´خرین‌ ـ بسپارد تا آنان‌ به‌ هر که‌ صلاح‌ بشریت‌ است‌ بسپارند ـ چنان‌ از صحنه‌ خارج‌ نمودند که‌ گویی‌ نقشی‌ برای‌ هدایت‌ ندارد و کار به‌ جایی‌ رسید که‌ نقش‌ قرآن‌ به‌ دست‌ حکومتهای‌ جائر و آخوندهای‌ خبیثِ بدتر از طاغوتیان‌ وسیله‌ای‌ برای‌ اقامة‌ جور و فساد و توجیه‌ ستمگران‌ و معاندان‌ حق‌ تعالی‌ شد. و مع‌الاسف‌ به‌ دست‌ دشمنان‌ توطئه‌گر و دوستان‌ جاهل‌، قرآن‌ این‌ کتاب‌ سرنوشت‌ساز، نقشی‌ جز در گورستانها و مجالس‌ مردگان‌ نداشت‌ و ندارد و آنکه‌ باید وسیلة‌ جمع‌ مسلمانان‌ و بشریت‌ و کتاب‌ زندگی‌ آنان‌ باشد، وسیلة‌ تفرقه‌ و اختلاف‌ گردید و یا


دانلود با لینک مستقیم


امام خمینی 1

دانلود تحقیق و مقاله درباره امام خمینى + آزادی 45 ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق و مقاله درباره امام خمینى + آزادی 45 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 48

 

امام خمینى و آزادیها

در کشور ما، هرچند در نزد روشن فکرها و عالمان آگاه و دل سوز، در رابطه با سرنوشت ایران و اسلام، از آزادى سخن مى‏رفت، اما کشانیده شدن این مقوله پرسش انگیز به میان جامعه و مردم کوچه و بازار، از دوران مشروطیت آغاز گشت. آزادیخواهى و عدالت‏طلبى در عصر استبداد زده قاجار، بسیارى را دل باخته خویش ساخته و در راه نجات و پدید آوردن حاکمیت ملت‏برانگیخته بود. در این جهت، نمى‏توان نقش و تاثیر سخنان بیدارگرانه فیلسوف و مفسر بزرگ سید جمال الدین اسدآبادى را نادیده انگاشت. (1) مخاطبان وى در میان تحصیل کرده‏هاى متقدم و متجدد - در داخل و خارج از کشور - به میزان شایسته‏اى به خود آگاهى اجتماعى و تاریخى دست‏یافته، و پس از تبعید و شهادت او در دوره ناصرى و مظفرى تاثیرگذار بوده‏اند. (2) به هر حال در طى سالیانى که بر ما گذشت، همچنان آزادى، ذهن و جان ایرانیان را به خود مشغول داشته و شهیدها برگرفته است.

در این مجال مى‏کوشیم تا از نظرگاه رهبر فقید انقلاب ، مفهوم و گستره آزادى را به دست آوریم. بى‏گمان، جنبش 15 خرداد - که طلیعه حرکت دینى - سیاسى نوینى در سده اخیر تاریخ کشورمان شناخته مى‏شود - در پى نهضت ملى نفت و انقلاب مشروطیت رخ داده وبى ارتباط با مقوله آزادى خواهى نیست. از این رو، ضرورت تحلیل آزادى از منظر رهبرى نهضت اجتناب ناپذیر است. کوتاهى در ارایه مفاهیم معقول آزادى و تحقق آن در ابعاد فردى و جمعى، خواه ناخواه بر روند حرکت ملت، تاثیرهاى نامطلوبى نهاده و دین و انقلاب مبتنى بر آن را دچار ابهام و چالش و آسیب پذیرى مى‏سازد. مشاهده آثار گسست نسلهاى انقلاب، بیش از پیش لزوم پرداختن به آرمان آزادى و روشن گرى نسبت‏به مرزهاى آن و همچنین اقدام خیرخواهانه اجتماعى در نیل به حقوق شهروندى را آشکار مى‏گرداند. پیش از نقل سخنان و مواضع رهبرى در رابطه با آزادى، تاملى در گفتارهاى مرتبط با آن خواهیم داشت و از نقد و نظر اندیشه ورزان دینى آگاه خواهیم گشت.

دکتر على شریعتى، ضمن آن که آزادى را در نگاه زلال و فطرى مذهب، برخوردار از ژرفایى در خور تقدیر تلقى مى‏کند، در بستر تاریخى و فکرى مغرب زمین، دچار تنگناى معنوى و اجتماعى مى‏نگرد. مى‏توان آزادى جنسى و فردى را از آن جمله برشمرد.

"این کلمه [آزادى] در مذهب یک بعد بى‏نهایت عمیق دارد، اما در تاریخ و در فلسفه‏هاى ماتریالیستى جدید، معناى خیلى خلاصه شده سطحى و بدون دامنه دارد، به هر حال آزادى یکى از ابعاد اساسى وجود انسان است". (3)

بهره گیرى منفى پاره‏اى از افراد و اقوام بشرى از آزادى، نمى‏تواند توجیه کننده شیوه استبدادى باشد و موجب سلب آزادى‏ها - که بستر ساز استعدادهاى روانى و عقلانى و اجتماعى انسان است - گردد. آفرینش آدمى و آزادى، پیوندى تنگاتنگ داشته و بدون آن نیل به مقام انسان کامل ممکن نیست. پیامبران ابراهیمى با دعوت به توحید و تقوا، در واقع از سویى آزادگى و آزادى مردم را خواستار بودند و از سویى دیگر، طریق برخوردارى معقول و مقبول از آزادى و اختیار را نمایاندند.

استاد محمد تقى جعفرى، پس از بررسى مفاهیم رهایى و آزادى طبیعى محض توام با انتخاب هدف، و آزادى تصعید شده و اختیار، به منظور تعریف آزادى، آن را در کنار حق حیات و حق کرامت، به عنوان حق آزادى مى‏نشاند.

"این حق[آزادى] مانند حق حیات و حق کرامت از عنایات خداوندى است که بر بندگانش مرحمت فرموده است. لذا با کمال صراحت مى‏گوییم: مزاحمت‏با حق حیات و کرامت و آزادى، در حقیقت مخالفت‏با مشیت‏بالغه خداوندى است". (4)

از این منظر متعالى، انسان هنگامى به آزادى معقول دست مى‏یابد که در برخوردارى‏هاى فردى و جمعى خود، به آگاهى و شناخت هدف‏هاى والاى زندگى انسانى و امکان وصول بدان همه نایل گشته باشد. بدین سان، آزادى زمینه‏ساز کمال عقلانى و اجتماعى بشر است و نمى‏توان مردمان را از برکات آن بى‏نصیب ساخت. هر نوع بینش و کوشش مغایر با حق آزادى انسانها، خلاف فطرت الهى بوده و حیات و کرامت انسانى را دست‏خوش آسیب مى‏سازد.

استاد مرتضى مطهرى ، با بیان نزاع میان ارباب کلیسا و قدرت از یک سو، و مردم و مصلحان جامعه از دیگر سو، بر سر حاکمیت و حقوق انسانى و اجتماعى شهروندان، یادآور مى‏شود که : "از نظر فلسفه اجتماعى اسلامى، نه تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسوولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل اجتماع مسؤول مى‏سازد. " (5) بدین سان، آنان که به نام خدا و مذهب، تنها از تکلیف سخن مى‏رانند و حقوق مردم، به ویژه آزادى را نادیده مى‏انگارند، درصدد احیاى نزاع دین و آزادى اند. شهید مطهرى، در تطبیق اسلام و مسیحیت کلیسایى، آشکارا از همخوانى مفاهیم دینى با آزادى، سخن به میان مى‏آورد و اختناق اجتماعى را با آموزه‏هاى قرون وسطایى کلیسا سازگار مى‏شمارد.

"از نظر اسلام مفاهیم دینى همیشه مساوى با آزادى بوده است. درست‏برعکس آنچه. . . در غرب جریان داشته، یعنى این که مفاهیم دینى مساوى با اختناق اجتماعى بوده است" (6) .

امام خمینى (قدس سره) ، بر این باور است که : یکى از بنیادهاى اسلام، آزادى است. . . فطرتا یک انسان، آزاد[آفریده] شده است". (7) رهبرى در این منظر، پیش از آن که عنوان حکومت را پذیرا باشد، رویکرد خدمت‏گزارانه خواهد داشت. حاکم مسلمان در تامین و تضمین حقوق مردم به خصوص آزادى که برآمده از فطرت توحیدى آنان است، گام برمى دارد. پاس داشتن آزادى‏هاى ملت، خدمت ماندگار و تاثیرگذار است که رهبر شایسته برعهده خویش مى‏شمارد.

"اگر به من بگویند خدمت‏گزار; بهتر از این است که بگویند رهبر. رهبرى مطرح نیست، خدمت گزارى مطرح است. اسلام ما را موظف کرده که خدمت کنیم". (8)

در برابر اهانت‏شاه و دستگاه طاغوتى‏اش به مردم انقلابى، امام بر آشفته شده و آزادى خواهى و استقلال طلبى یک ملت را نشانه تمدن و حاکى از حقوق اولیه بشر تلقى مى‏کند.

"مردم که قیام کرده اند، آزادى مى‏خواهند! . . . این مردمى که آزادى و استقلال مى‏خواهند، اینها وحشى نیستند، اینها متمدن‏اند که آزادى و استقلال مى‏خواهند. وحشى ها، آنها هستند که استقلال و آزادى را از اینها گرفته اند. استقلال و آزادى، دو تا چیزى است که از حقوق اولیه بشر است". (9)

بدین گونه حکومتهایى که با آزادى و استقلال مردم، سر ناسازگارى گرفته و آنان را سرگرم امور معیشتى و دغدغه‏هاى شخصى و فرقه‏اى مى‏سازند، راه خیانت را طى مى‏کنند. رهبر فقید انقلاب، چنین حاکمیتهاى جفا پیشه‏اى را بیگانه با تعالى و تمدن دانسته و به نوعى مشروعیت این قدرتهاى جبار و طاغوتى را زیر سؤال مى‏برد. این همه از آن روست که آنان، مردم را به جرم آزادى خواهى - که در واقع نمایان گر جوشش فطرى و انسانى شان مى‏باشد - محکوم به تحقیر و نابودى مى‏کنند. رواج آزادى‏هاى فردى و بى‏دردسر یا حمایت از آزادى‏هاى جنسى و لجام گسیخته، از سوى ارباب قدرت، مفهومى غیر از وحشت آنان در برابر میزان - که همانا آراى ملت آزاد و به پا خاسته است - تداعى نمى‏کند. امام خمینى، با چنین مواضعى در قبال رنوشت‏شهروندان، نشان مى‏دهد که حاکمیت مشروع و کارآمد و برخوردار از رغبت و حمایت ملى را در بستر فریادهاى آزادى خواهانه و استقلال طلبانه، امکان‏پذیر مى‏داند. حکومت، آن گاه که فراخناى این بستر را بر نمى‏تابد و به بهانه‏هاى واهى و با تمسک به شعارهاى دروغین، از تامین مطالبات فطرى ملت در جهت نیل به خلیفه الهى خویش سرباز مى‏زند، منش و روش طاغوتى‏اش را آشکار مى‏سازد. امام خمینى با رهبرى ملت‏بزرگ ایران در انقلاب مبتنى بر خواسته‏هاى انکارناپذیر فطرى و اجتماعى - آزادى و استقلال - خدمت گزارى صادقانه‏اش را به دین و میهن خود متجلى ساخت. جانبدارى‏هاى آن پیشواى وارسته، پیش از انقلاب و پس از آن در دوران حاکمیت جمهورى اسلامى از آزادى ملت، حاکى از ارج دادن به این حق طبیعى و موهبت الهى بود. نگاهى به موضع گیرى امام در برابر شاه حاکى از جایگاه بلند آزادى شهروندان در قبال قدرت فرمانرواست.

"شاه هم مى‏گوید که اعطا آزادى مى‏خواهم بکنم! یکى نیست که بگوید: آقا تو چه کاره اى! که اعطا آزادى مى‏خواهى بکنى؟ آزادى که قانون اساسى به مردم داده است، شما اعطا مى‏خواهى بکنى! تو چه کاره هستى که مى‏خواهى اعطا بکنى؟ . . . کسى که همه مسوولیت‏ها به گردن اوست، باید بیاید پیش ملت - باید این چیز بشود - این اگر هم بخواهد برود، باید بیخ ریشش را بگیرند (اگر داشته باشد) نگذارند برود تا محاکمه‏اش کنند تا این همه خون ریزى یى که این آدم کرده است، جواب بیاید بدهد. تا این آزادى که از مردم[سلب] کرده است‏بیاید جواب بدهد". (10)


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و مقاله درباره امام خمینى + آزادی 45 ص