فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:253
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
فصل اول: مقدمه و طرح مسئله 2
فصل دوم: مبانی نظری 12
هژمونی و مقاومت 13
ایدئولوژی و دستگاههای ایدئولوژیک دولت 41
هژمونی و فرهنگ عامه 52
برساختگرایی و گفتمان 80
متن و مخاطبان 100
چارچوب نظری 116
فصل سوم: روششناسی 125
مقدمه 126
روشتحقیق 137
فصل چهارم: یافتههای تحقیق 145
زنان و سریالهای تلویزیون 146
تحلیل نشانه شناختی- ساختگرایانه سریالها...............................................................................................149
سریال نرگس 151
سریال کلانتر 161
سریال پرواز در حباب 168
قرائتهای زنان از سریالها 176
قرائت زنان خانهدار 179
تحلیل قرائت زنان خانه دار ..................................................................................................................193
قرائت معلمان آموزش و پرورش 194
تحلیل قرائت معلمان آموزش و پرورش....................................................................................................205
قرائت دانشجویان ( فنی و علوم انسانی ) 206
تحلیل قرائت دانشجویان 215
قرائت دانش آموزان دبیرستان 217
تحلیل قرائت دانش آموزان دبیرستان 221
قرائت پزشکان و پرستاران 222
تحلیل قرائت پزشکان و پرستاران ................................................................................................... 225 قرائت زنان کارمند ادارات............................................................................................................................226
تحلیل قرائت زنان کارمند ادارات ...........................................................................................................228
قرائت زنان دارای مشاغل آزاد ................................................................................................................229
تحلیل قرائت زنان دارای مشاغل آزاد.....................................................................................................231
فصل پنجم: نتیجه گیری..........................................................................................................................233
منابع........................................................................................................................................................244
پیوستها 249
فهرست نمودارها و جداول
- شکل 1: مدل رمزگذاری/ رمزگشایی هال 61
- شکل 2:مدل مورلی دربارة مخاطبان نیشن واید 134
- جدول 1ـ 3: فهرست مصاحبههای گروهیِ متمرکز بر حسب تیپهای اجتماعی زنان 144
- جدول 2-4: مشخصات زنان خانهدار مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 1 180
- جدول 3-4: مشخصات زنان خانهدار مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 2 184
- جدول 4-4: مشخصات زنان خانهدار مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 3 188
- جدول 5-4: مشخصات زنان خانهدار مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 4 191
- جدول 6-4: مشخصات معلمان مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 5 195
- جدول 7-4: مشخصات معلمان مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 6 199
- جدول 8-4: مشخصات معلمان مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 7 202
- جدول 9-4: مشخصات دانشجویان مشارک0.ت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 8 207
- جدول 10-4: مشخصات دانشجویان مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 9 210
- جدول 11-4: مشخصات دانشجویان مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 10 213
- جدول 12-4: مشخصات دانش آموزان مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 12 217
- جدول 13-4: مشخصات دانش آموزان مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 13 219
- جدول 14-4: مشخصات پزشکان و پرستاران مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 16..223
- جدول 15-4: مشخصات زنان کارمند مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 17 227
- جدول 16-4: مشخصات زنان مشارکت کننده در بحث گروهیِ متمرکز 19 230
فصل اول
مقدمه و طرح مسئله
مقدمه و طرح مسئله
شروع مطالعة تلویزیون و مخاطبان آن به دهه1950 برمیگردد. اگر چه بخش اعظم تکنولوژی تلویزیون طی دهة 1920 توسعه پیدا کرد، تلویزیون به مثابة شکلی از ارتباطات تودهای در اواخر دهة 1940 و اوایل دهة 1950 ظهور کرد. رشد و گسترش روزافزون ارتباطات تودهای محققان را ترغیب کرد نوعی روششناسی کمی و پوزیتیویستی برای پژوهش تجربی راجع به اثرات رسانهها بر مخاطبان، به ویژه اثرات محتوای سرشار از خشونت آنها بر رفتار افراد (بالاخص کودکان)، طراحی کنند . دلمشغولی اصلی این پژوهشها اثرات برنامهها و محتواهای رسانهها بر نگرش و کنش افراد بود. این دلمشغولی بعدها در قالب گرایش ”جامعهشناسی اقناع تودهای “ تئوریزه شد که کسانی چون پُل لازارسفلد، کاتز، و مرتن آن را بسط دادند. کاتز و لازارسفلد و مرتن به رغم انتقاداتی که به مطالعات پیام- محور (یا همان مدل پیام/ تأثیر که متکی بر سنت فکری رفتارگرایی بود و اساساً به مطالعه این مسئله میپرداخت که رفتارهای مخاطبان تا چه اندازه بازنماگر اثرات رسانهها است) وارد ساختند و با وجود نقدهایی که از «نظریة ارتباطاتِ تودهای» گرفتند کماکان به مفروضات بنیادین جامعهشناسی آمریکایی (که همواره رابطة بین رسانهها و قدرت را نادیده گرفته) وفادار ماندند. مرتن در مطالعهای موردی با عنوان «اقناع تودهای » (1946) استدلال کرد که در هر پژوهشی در باب رسانهها هم تحلیل محتوا لازم است و هم بررسی واکنشهای مخاطبان. کاتز و لازارسفلد نیز در اثرشان «تأثیر شخصی » (1955) ایدة «جریانِ دو مرحلهای ارتباطات» را مطرح ساختند و بر اهمیت «راهنمایان فکری» (این ایده که رسانهها صرفاً به میانجی محیط شخصیِ مصرفکننده و گروه اولیه بر مخاطبان تأثیر میگذارند) تأکید کردند. با این همه، این محققان هیچگاه از محدودة پارادایم حاکم بر پژوهشهای کمی آن زمان، یعنی پارادایم پلورالیسم لیبرالی، پا بیرون ننهادند، پارادایمی که وجود فردِ خودآیین و آزادی مدنی را مفروض میگرفت و به رابطه قدرت و رسانهها توجهی نداشت. دیدگاه این محققان درست نقطه مقابل دیدگاه بدبینانة مکتب فرانکفورت بود که آدورنو و هورکهایمر پیشتر در قالب نظریة «صنعت فرهنگسازی» طرح کرده بودند. تحلیلهای آدورنو دربارة موسیقی عامهپسند و تلویزیون، مطالعات لوونتال پیرامون ادبیات و مجلات عامهپسند (1961) و تحقیقات هرزوگ در باب سریالهای آبکی رادیویی (1941) نمونههایی از تلاشهایی بودند که بر مبنای نظریة صنعت فرهنگسازی به تحلیل ارتباطات تودهای پرداختند.
اساس این نظریه آن است که فرهنگ در زمانة حاضر بر همه چیز نقشی یا مهری یکسان میزند. فیلمهای سینمایی، رادیو و مجلات جملگی نظامی را شکل میبخشند که در کل و در همة اجزای خویش یکدست و یکنواخت است. کارکرد اصلی تکنولوژیِ صنعتِ فرهنگسازی استانداردیزه کردن و تولید انبوه و بستهبندی کالاهای فرهنگی است. برنامههای رسانههای تودهای فرصت هرگونه تأمل و تفکر را از مخاطب میگیرند. آنچه این رسانهها در اختیار مخاطب میگذارند سرگرمی است. امتزاج فرهنگ و سرگرمی که اکنون تحقق یافته است نه فقط به سقوط فرهنگ بلکه الزاماً به فکری شدن سرگرمی منجر میشود. آدورنو و هورکمایمر مینویسند:
” در صنعت فرهنگسازی فرد نوعی توهم است، آن هم نه صرفاً به سبب یکدست و استاندارد شدن ابزار تولید. وجود او فقط تا وقتی تحمل میشود که شکی در مورد یگانگی کاملش با امر کلی وجود نداشته باشد. فردیت دروغین یا شبه فردیت امری رایج است: از بدیهه نوازی استاندارد شده در موسیقی جاز گرفته تا آن ستارة استثنایی که گیسوانش روی پیشانیاش فِر خورده تا اصالت و یکتایی او را اثبات کند.» (آدورنو و هورکهایمر ، 1380: 70)
از دید نظریهپردازان انتقادی «کالایی شدن»، «استانداردیزه شدن» و «تودهای شدن» اصلیترین خصلتهای محصولات صنعت فرهنگسازیاند. از این منظر، تلویزیون بارزترین نماد صنعت فرهنگسازی است. آدورنو در مقالة مشهور خود راجع به تلویزیون (با عنوان «چگونه به تلویزیون نگاه کنیم ») به نقد انواع مختلف کلیشهسازی در تلویزیون، شبه رئالیسم تلویزیون، و معناها و فرمهای متعارف آن میپردازد. این مقاله، به تعبیر خود آدورنو، سوای تحلیل تاریخی اشکال قدیم و جدید فرهنگ عامه، «تحلیل ساختار چند لایة تلویزیون در عصر حاضر» است(واسکو، 2005:20). به طور کلی، از دید نظریهپردازان مکتب فرانکفورت، تلویزیون همانند سایر محصولات صنعتِ فرهنگسازی رسانهای است که عمده کارکرد آن ایجاد سرگرمی، بستهبندی کالاهای فرهنگی، سلب قدرتِ تأمل و تفکر از تودهها و منفعل ساختن آدمیان است. در جامعة مصرفی معاصر، تودهها صرفاً مصرف کنندة منفعل کالاهای فرهنگی بستهبندی شدهای هستند که صنعت فرهنگسازی در اختیارآنها میگذارد.
تا آغاز دهة 1970، این دو گرایش(یعنی نظریة ارتباطات تودهای آمریکایی و نظریة انتقادی مکتب فرانکفورت) گرایشهای مسلط در مطالعة رسانهها، از جمله تلویزیون، بودند. دهة 1970، دهة پیدایش و شکلگیری گرایش چند رشتهای مطالعات فرهنگی بود. مطالعات فرهنگی در واقع عصیانی بود بر ضد هر دو گرایش یاد شده. مطالعات فرهنگی با وام گرفتن عناصر و مفاهیمی از لیوسیسم( آرای اف.آر. لیوس و حامیان او در باب فرهنگ) و نظریة انتقادی و فرهنگگرایی و ساختارگرایی و جامعهشناسی آمریکایی به سوی رویکردی چند رشتهای در مطالعة رسانهها روی آورد و به جرأت میتوان گفت که بخش اعظم پژوهشهایی که در مطالعات فرهنگی انجام گرفته است دربارة تلویزیون و مخاطبان آن بوده است.
با این همه، بهتر است قبل از آنکه رویکرد تحلیلی مطالعات فرهنگی در بررسی تلویزیون و مخاطبان آن را تشریح کنیم اندکی دربارة مبانی نظری و سنت فکری ای که بنیان اصلی این گونه مطالعات است مداقه کنیم. مطالعات فرهنگی در ابتدا، یعنی قبل از بازگشت به سوی نظریة هژمونی گرامشی، بر دو پارادایم ساختارگرایی و فرهنگگرایی متکی بود. ساختارگرایی مبتنی بر آرای متفکر مارکسیست فرانسوی، لوییآلتوسر، بود و فرهنگگرایی ریشه در نظرات متفکرانی چون هوگارت، تامپسون، و به ویژه ریموند ویلیامز داشت. ساختارگرایی آلتوسر بر این ایده متکی بود که جوامع اساساً کلیتهای ساخت یافتة بسیار پیچیدهای هستند که از سطوح متفاوتِ «ترکیببندی »(اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک) تشکیل شدهاند. هر مجموعة ترکیبی شکلبندی متفاوتی از نیروهای اجتماعی و نوع متفاوتی از تحول اجتماعی را پدید میآورد. جامعه به مثابة نوعی کلیتِ ساخت یافتة پیچیده متشکل از سطوح مختلف است که براساس روابط همانندی و تضاد در هم تنیده شدهاند. از میان این سطوح، سطح ایدئولوژی واجد اهمیت خاصی است زیرا از طریق این سطح است که روابط فوق بازنمایی و تولید و بازتولید میشوند. ایدئولوژی، از نظر آلتوسر، امری ذهنی و ایدهآل یعنی برساختة ذهن افراد نیست بلکه امری عینی و مادی است که در بطن کردارهای روزمره جای دارد. کارکرد اصلی ایدئولوژی و دستگاههای ایدئولوژیک دولت تبدیل فرد عادی به سوژه است. ایدئولوژی این کارکرد را بر مبنای مکانیسم«استیضاح » انجام میدهد، مکانیسمی که طی آن افراد را فرا میخواند تا در موقعیتهایی که برایشان در نظر گرفته قرار بگیرند. ایدئولوژی مجموعهای ایستا از عقاید اِعمال شده بر طبقات فرودست به وسیلة طبقات حاکم نیست، بلکه روندی پویا است که پیدرپی در عمل بازتولید میشود. نقش اصلی دستگاههای ایدئولوژیک دولت(خانواده، مدرسه، رسانه و ...) بازتولید ایدئولوژی حاکم در قالب کردارها و گفتارهای انضمامی سوژههای موجود است. لذا از نظر آلتوسر ایدئولوژی فقط برای سوژهها وجود دارد و سوژهها نیز جز در ایدئولوژی وجود ندارند. افراد چیزی نیستند مگر«سوژههایی در ایدئولوژی»(آلتوسر،1971:صص160-170). بنابراین، آلتوسر قایل به سیطرة تام ایدئولوژی و دستگاههای ایدئولوژیک دولت است. صحبت از مقاومت افراد در برابر این دستگاهها هیچ معنایی ندارد. از این منظر، تلویزیون یکی از دستگاهها ایدئولوژیک دولت است که برنامههایی آکنده از معناها و ایدهها و ارزشهایی خاص پخش میکند و مخاطبان را فرا میخواند تا در«موقعیت سوژگی »ای که خود برای آنها در نظر گرفته قرار بگیرند و آن طور که میپسندد فکر و رفتار بکنند. این نظریه دربارة ایدئولوژی و دستگاههای ایدئولوژیک دولت به رغم آنکه برای حوزة سیاست و ایدئولوژی نوعی«استقلال نسبی» قایل است در نهایت سر از جبرگرایی اقتصادی و تقلیلگرایی طبقاتی در میآورد و همه چیز را در دولت و دستگاههای ایدئولوژیک دولت خلاصه میکند و جایی برای جامعة مدنی به عنوان قلمرو مقاومت مردم باقی نمیگذارد.
پارادایم فرهنگگرایی نیز به رغم تفاوتهای بسیاری که با ساختارگرایی داشت در یک ایدة اساسی با آن مشترک بود: این که قلمرو کنشهای فرهنگی را اصولاً ایدئولوژی حاکم شکل میدهد. هر دو پارادایم به یکسان اعتقاد داشتند که بوژروازی فرهنگ و ایدئولوژی خود را بر طبقات فرودست تحمیل میکند. رویکرد فرهنگگرایی فرض را بر این مینهاد که فرهنگ تجلی ذات یک طبقه یا جنسیت خاصی است. چنین طبقهای ایدئولوژی خود را در قالب یک سری رمزگان فرهنگی بر کردارها و نگرشهای عینی افراد در زندگی روزمره حک میکند. چنین فرهنگی در خدمت منافع و علایق طبقات فرادست است(بنت،1986،در استوری،1996: 222). گسست مطالعات فرهنگی از این دو پارادایم حاصل چرخش آن به سوی نظریة هژمونی گرامشی بود. فرض اصلی این نظریه توان مقاومت سوژهها در برابر هژمونی است. سیالیت و ناپایداری روابط قدرت، وجه ارگانیک ایدئولوژی، تلاش دایمی«بلوک قدرت» برای کسب رضایت فرودستان، اهمیت«عرف عام» در بازتولید وضعیت سلطه، و خصلت نامتعین هویت اجتماعی همگی در زمرة مفروضات اصلی نظریة گرامشی هستند. از دید گرامشی، در جامعة مدرن هژمونی چیزی است که برساخته میشود. در این جامعه که کانونهای آنتاگونیسمِ اجتماعی بیش از حد متکثر شدهاند گروههای مختلف اجتماعی دایماً در حال نزاع و کشمکش بر سر کسب و حفظ هژمونی هستند. مسئلة هژمونی همواره مسئله نوعی«نظم فرهنگی جدید» است. هژمونی یعنی اعمال نوعی«ترکیببندی» بر مجموعهای از روابط و کردارهای اجتماعی، چنین کاری را طبقة اصلی با تکیه بر«اصل هژمونیک» انجام میدهد. به بیان دیگر، هر نظام هژمونیک شکلی از ترکیب بندی عناصر ایدئولوژیک است. مقاومت گروههای فرودست تلاشی است برای واسازی این ترکیببندی و و ترکیب دوبارة آن به شکلی دیگر.
فهرست موضوعات
عنوان صفحه
مقدمه
فصل اول- ضرورت وجود قانون در جامعه...... 2
الف- عدم صلاحیت کافی انسان برای قانون گذاری 5
ب- صلاحیت انحصاری خداوند برای قانون گذاری.. 6
ج- نقش انسان در قانون گذاری............ 7
1- در قوانین ثابت و پایدار............ 8
2- در قوانین متغیر و دائمی............. 9
فصل دوم- جایگزینی حقوق بشر بجای قانون اساسی داخلی و فقه 11
فصل سوم- تاریخچه تدوین کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان 15
فصل چهارم- اشاره ای اجمالی به مواد کنوانسیون. 21
فصل پنجم- تساوی زن و مرد، شعار محوری کنوانسیون 25
فصل ششم- دیدگاه اسلام نسبت به شعار محوری کنوانسیون
1- واژه شناسی عدالت................... 29
2- مقام زن در جهان بینی اسلام............ 31
3- تفاوت زن و مرد در قانون خلقت........ 39
4- تفاوت زن و مرد در حقوق............. 42
5- فلسفه تفاوت های حقوقی در اسلام........ 43
بخش دوم- بررسی تطبیقی مواد کنوانسیون با قوانین داخلی
ماده1.................................... 48
- بررسی حقوق زن در قانون اساسی......... 50
ماده 2............................... 52
الف- تعارض این ماده با قانون اساسی...... 54
ب- تعارف این ماده با قوانین کیفری........ 55
1- اشتراکهای زن و مرد در مجازات......... 55
2- تفاوتهای زن و مرد در مجازات......... 59
3- تفاوتهای زن و مرد در اثبات جرم...... 61
ج- توضیحی راجع به تفاوت دیه زن و مرد.... 67
ماده 3............................... 70
ماده 4............................... 71
- تدابیر حمایتی مذکور در قوانین مدنی........ 72
ماده 5............................... 74
- تعارض با عرف جامعه.................. 75
ماده 6............................... 77
- حرمت تبرج از دیدگاه اسلام............. 80
ماده 7......................................... 81
1- امامت و رهبری...................... 83
2- قضاوت............................ 84
3- مرجعیت........................... 85
ماده 8............................... 87
ماده 9............................... 97
1- تابعیت ایرانی زنان................. 88
2- تابعیت خارجی زنان.................. 89
ماده 10.............................. 91
ماده 11.............................. 94
1- حق اشتغال به کار در قانون اساسی...... 97
2- حق انتخاب شغل در قانون اساسی........ 97
3- حقوق زنان شاغل در قوانین ایران........ 98
4- ایجاد فرصتهای شغلی یکسان برای زن و مرد. 103
5- زنان و اشتغال از دیدگاه اسلام........ 104
ماده 12.............................. 112
ماده 15.............................. 113
ماده 16.................................... 116
1- اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام......... 118
2- اهداف تشکیل خانواده................ 120
3- تعارض این ماده با قوانین مدنی........ 123
الف- حقیکسان برای انعقاد عقدازدواج حکمت ازدواج مومن با مومنه 124
ب- حق برابر در انتخاب آزادانه همسر....... 126
ج- حقوق و مسئولیتها در خلال ازدواج و در انحلال ازدواج 127
1- حقوق و مسئولیتها در خلال ازدواج. 127
2- حقوق و مسئولیتها در انحلال ازدواج...... 141
بخش سوم- بررسی حق شرط
مقدمه..................................... 146
فصل اول- تعریف حق شرط................ 147
فصل دوم- بررسی حق شرط در کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان 149
فصل سوم- تعیین مطابقت شرط با موضوع و هدف معاهده 151
بخش چهارم- بررسی الحاق جمهوری اسلامی ایران
مقدمه................................. 154
فصل اول- گزینه های پیش روی جمهوری اسلامی ایران 155
فصل دوم- سیر تصمیمات دولت جمهوری اسلامی ایران. 159
فصل سوم- نظر برخی از فقها در رابطه با الحاق. 160
فصل چهارم- ارائه پیشنهاد................ 162
1- در بعد جهانی.................... 162
2- در بعد داخلی.................... 164
چکیده................................
فهرست منابع
الف- فارسی
ب- عربی
ج- انگلیسی
د- مقالات و نشریات
متن انگلیسی چکیده پایان نامه
ضمائم
ضمیمه شماره 1- بررسی برخی شروط کشورهای عضو کنوانسیون
ضمیمه شماره 2- متن کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
ضمیمه شماره 3- متن اعلامیه جهانی حقوق بشر
چکیده :
زنان سرپرست خانوار مقوله است که در چهارچوب رفاه خانواده امر مهمی تلقی می شود و حقیقتاً زن و خانواده دو مقوله غیر قابل تفکیک از یکدیگرند. واقعیات موجود در جامعه نشان از آن دارد که علی رغم اعلامیه ها و بیانیه ها و تاسیس نهادها و سازمان های بین المللی مختلف در تحقق حقوق زن، مسئولیت و هزینه ها قابل توجه و طاقت فرسای تامین معاش خانواده که بر عهده این قشر آسیب پذیر اجتماعی می باشد در بسیاری از موارد سخت و یا حتی غیر ممکن است و در صورت تحقق نیز زندگی سرشار از سختی ها و محنت ها را متحمل این مادران پدر نما می کند. در این میان زنان سرپرست خانوار دارای مسئولیت سنگین اقتصادی و اجتماعی در خانواده هستند. آنان هم مادران فرزندان خود هستند و هم پدران آنان. اصطلاح زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق میشود که مسئولیت تامین معاش زندگی یا اداره امور خود و یا خانواده خود را بطور دائم یا موقت عهده دار هستند. زنان سرپرست خانوار از جمله گروهای آسیب پذیر اجتماعی هستند که گاه عواملی چون طلاق ، فوت یا اعتیاد همسر، از کار افتادگی و رها شدن توسط مردان موجب آسیب پذیر شدن این طیف وسیع در جامعه می شود. تصور این واقعیت که اگر موقعیت آنان در جامعه سنتی و پدر سالارانه باشند نیز درد آور است. براساس آمار های رسمی کشور امروز زنان سرپرستی 4/9درصد خانوار ایرانی را بر عهده دارند (غفاری.1382.6) درآمد کمتر زنان سرپرست خانوار موجب فقر نسبی آنان نسبت به مردان سرپرست خانوار می شود.
فهرست :
فصل اول
طرح مسئله
اهمیت موضوع
سوالات تحقیق
فصل دوم
تعریف مفهومی عومل موثر درعنوان مسئله
ادبیات نظری
نظریات اسلام
نظریههای روانشناسی
نظریات جامعه شناسی
چارچوب نظری
پیشینه تحقیق
فرضیات تحقیق
فصل سوم
روش تحقیق
جامعه آماری
محدود مکانی
محدود زمانی
حجم نمونه
نحوه جمع آوری داده ها
روش تجزیه و تحلیل داده ها
تعاریف نظری
تعاریف عملیاتی
عوامل اقتصادی
عوامل اجتماعی
فصل جهارم
آمار توصیفی
آمار استنباطی
جداول دو بعدی
آزمون فرضیات
فصل پنجم
پاسخ سوالات تحقیق
پیشنهادات
مشکلات
پیوست ها ضمائم
فهرست منابع
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:350
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
چکیده
مقدمه
فصل اول: طرح تحقیق
1-1- بیان مساله
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق
1-3- فرضیه
1-4- اهداف تحقیق
1-5- پیشینه تاریخی
1-6- روششناسی تحقیق
1-7- محدودیتهای پژوهش
1-8- تعریف اصطلاحات و واژهها
فصل دوم: کلیات و مبانی نظری پژوهش
2-1- توسعه و اهداف آن «دیدگاههای نظری»
2-2- توسعه با تاکید بر نقش زنان
2-3- دیدگاههای موجود در تئوری زن و توسعه
2-4- نقش مشارکت زنان در اقتصاد روستایی
2-4-1- اهمیت اشتغال زنان در مناطق روستایی
2-4-2- جایگاه زنان در توسعه روستایی و کشاورزی
2-4-3- نقش زنان روستایی در دامداری
2-4-4- صنایع دستی
2-4-4-1- تاریخچه صنایع روستایی در ایران
2-4-4-2- اهداف ایجاد صنایع روستایی
2-4-4-3- نقش زنان روستایی در تولید صنایع دستی
2-4-4-4- اثرات صنایع روستایی بر اشتغال زنان روستایی ایران
2-5- اهرم آموزش و کیفیت بهرهگیری زنان
2-6- توسعه پایدار و نقش محوری زیست محیطی زنان روستایی
2-7- مسائل و مشکلات زنان روستایی
فصل سوم: کلیات و ویژگیهای طبیعی تالش
3-1- موقعیت، حدود و وسعت
3-2- توپوگرافی
3-3- اقلیم
3-3-1- شرایط اقلیمی منطقه
3-3-2- درجه حرارت
3-3-3- بارندگی
3-3-4- رطوبت نسبی
3-3-5- تبخیر
فصل چهارم: نگرشی بر جغرافیای انسانی تالش
4-1- توزیع و تراکم جمعیت
4-2- ساخت جنسی و سنی
4-3- نیروی انسانی و اشتغال
4-3-1- جمعیت شاغل بر حسب گروههای عمده فعالیت
4-4- جمعیت و تغییرات آن
4-5- عناصر جمعیتی
4-5-1- میزان موالید در شهرستان تالش
4-5-2- باروری
4-5-3- مرگ و میر
4-5-4- رشد جمعیت در شهرستان تالش
4-5-5- مهاجرت در شهرستان تالش
4-6- وضع سواد و کیفیت آموزش
4-6-1- بررسی وضع سواد در شهرستان تالش
4-6-2- آموزش
4-6-3- نهضت سوادآموزی
4-7- بهداشت و درمان
4-8- شاخصهای بهداشتی
فصل پنجم: چگونگی تاثیرگذاری زنان روستایی تالش بر توسعه منطقه:
5-1- عوامل موثر بر نقش و سهم زنان در فعالیتهای روستایی منطقه
5-1-1- بستر اکولوژیکی و عمومی منطقه مورد مطالعه
5-1-2- بستر جمعیتی روستاهای منطقه مطالعاتی
5-1-3- متغیرهای اکولوژیکی-اقتصادی در روستاهای شهرستان تالش
5-1-4- سهم زنان در فعالیتهای اقتصادی روستاهای تالش
5-1-5- نقش و حیطه کار زنان در فعالیتهای غیر زراعی
5-1-5-1- دامداری و پرورش طیور
5-1-5-2- زنبورداری
5-1-5-3- نوغانداری
5-1-5-4-صنایع روستایی
5-2- ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی فعالیتهای زنان روستایی منطقه
5-2-1- تفاوتهای جنسی در نحوه بهرهگیری از سواد و تاثیر آن بر اقتصاد روستایی منطقه
5-2-2- کم و کیف درگیری زنان در انواع فعالیتها
5-2-3- منزلت اجتماعی واشتغال زنان
5-2-4- جایگاه اشتغال زنان و درآمد خانوار در منطقه
5-2-5- نقش و جایگاه تصمیمگیری و مدیریتی زنان در امور تولیدی و
خانوادگی
5-3- نقش زنان روستایی تالش در حمایت و حفاظت از منابع طبیعی و محیط
زیست
فصل ششم: نتیجهگیری و پیشنهادات
6-1- نتیجهگیری
6-2- پیشنهادات
6-3- پیوستها
فهرست منابع و ماخذ فارسی
فهرست منابع و ماخذ لاتین
چکیده انگلیسی
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول شماره 2-1- زنان در شاخصهای توسعه به تفکیک مناطق جغرافیایی در
جهان
جدول شماره 2-2- وضعیت اشتغال زنان روستایی به تفکیک مشاغل در سال
1375
جدول شماره 2-3- متوسط درصد سهم زنان در مراحل مختلف فعالیتهای کشاورزی در استانهای کشور
جدول شماره 2-4- مراحلی که زنان در آن مشارکت دارند
جدول شماره 2-5- متوسط درصد سهم زنان در مراحل مختلف پرورش دام در استانهای کشور
جدول شماره 4-1- تعداد شهرها، دهستانها و آبادیهای دارای سکنه به تفکیک
بخش
جدول شماره 4-2- جمعیت بر حسب جنس به تفکیک ساکن و غیر
ساکن
جدول شماره 4-3- تعداد جمعیت و درصد شهرنشینی تالش طی سالهای
65-1375
جدول شماره 4-4- تعداد جمعیت و درصد شهرنشینی بازسازی نشده در شهرستان تالش سالهای 65-1375
جدول شماره 4-5- تعداد خانوار، بعد خانوار و افزایش آن در شهرستان تالش سالهای 65-1375
جدول شماره 4-6- وضعیت سوادآموزی در شهرستان تالش 1375
جدول شماره 4-7- شاخصهای بهداشتی
جدول شماره 5-1- سهم زنان و مردان در پرورش دام «گاو، طیور» به تفکیک
فصول
جدول 5-2- پراکندگی گروههای زنان زنبوردار استان گیلان
جدول 5-3- مراحل و سهم کار زنان و مردان در پرورش کرم ابریشم
جدول 5-4- سطح تحصیلات به تفکیک زن و مرد در روستاهای نمونه
جدول 5-5- نحوه توزیع ساعات کارهای خانگی و اقتصادی در یک شبانهروز به تفکیک مرد و زن
جدول 5-6- توزیع ساعات کار زنان خانوار بر حسب انواع فعالیتها به تفکیک سطوح تحصیلی
جدول 5-7- توزیع ساعات کار زنان خانوار بر حسب انواع فعالیتها به تفکیک گروههای سنی
جدول 5-8- توزیع روزهای کار زنان بر حسب فصول و انواع محصولات مورد کشت
جدول شماره 5-9- اشتغالات دارای پائینترین منزلت و ارزش از نظر
پاسخگویان
جدول شماره 5-10- شکل مرجع کار از نظر زنان روستایی
جدول شماره 5-11- جایگاه و سهم درآمد زنان و مردان در اقتصاد خانواده
جدول شماره 5-12- حجم کار زراعی زنان در طی سال به تفکیک سطوح درآمدی
خانوار
جدول شماره 5-13- توزیع انواع تصمیمگیریها بر حسب جنسیت
جدول شماره 5-14- انواع تصمیمات متخذه
چکیده :
بنابر باور بسیاری از صاحبنظران، انسان محور توسعه پایدار است و جامعهای میتواند توسعه یابد که همه افراد آن ظرفیت توسعه پذیری را داشته باشند و راهها و روشهای مناسب برای حصول توسعه پایدار را بیابند. بنابراین تا زمانی که به زنان کشورمان به عنوان نیمی از نیروی انسانی در روند توسعه توجه کافی معمول نگردد تحقق این آرمان، آرزویی محال به نظر می‹سد. بررسی نقش زنان در توسعه نشان میدهد که زنان روستایی در گذشته و حال با انجام فعالیتهای مختلفی چون کشاورزی، دامداری، صنایع دستی و سایر صنایع روستایی و انجام وظایف خانه و بچهداری، نقش عمدهای در اقتصاد خانوار به عهده داشتهاند.
در این تحقیق شواهدی به علاقه و توجه زنان روستایی منطقه تالش به انواع فعالیتهای موجود روستایی و گسترش آنها و حفظ محیط زیست منطقه خودشان اشاره شده است. بر این نکته نیز تاکید شده که تنها زمانی میتوان از زنان روستایی توقع توجه به منابع محیط زیست و بالا بردن سطح زندگی را داشت که برای تامین نیازهای اولیه و ابتدایی آنان چارهای اندیشیده شود، خصوصاً آگاهی دادن درست از طریق بالا بردن سطح سواد.
مقدمه:
جغرافیای انسانی در دهههای اخیر دستخوش تحولات مهمی گردیده که این تغییرات نه تنها در روش بلکه در محتوا ظهور یافته است. در این راستا مطالب جدیدی مطرح شده و عناوین تازهای اتخاذ گردیده است. یکی از موضوعات بالقوه قدرتمندی که در تحقیقات میدانی جغرافیا در حال ؟؟ نما میباشد بر مسایل مربوط به زنان و تقسیم کار جنسیتی تاکید میورزد ضرورت طرح اینگونه سوالات از یک سو ناشی از آگاهی فزاینده جغرافیدانان در جهت بکارگیری قواعد و قوانین اجتماعی در تجزیه و تحلیلهای جغرافیایی بوده و از سوی دیگر به این دلیل بوده است که جهت انجام اصلاحات لازم برای رسیدن به چهارچوب عملی و نتیجهگیری صحیح از مسایل خاص اجتماعی- فضایی الزاماً بکارگیری ابزارها و تکنیکهای خاص این علم ضرورت مییابد.
بدین منظور در سال 1984 اولین کتابی که با دیدگاه جغرافیا و جنسیت تدوین شده بود به چاپ رسید این کتاب در حال حاضر خارج از چاپ میباشد.
ظهور علاقهها و توجه بیشتر به شناخت موقعیت زنان در جغرافیای بریتانیا عمدتاً در اواخر 1970 آغاز گردید. در ایالات متحده و بریتانیا ابتدا در جهت برخورداری زنان و دسترسی برابر آنان به منابع از جمله اشتغال تاکید بیشتری صورت میگرفته و در پی آن زنان در تحقیقات جغرافیایی توجه بیشتر را کسب نمودند.
به دنبال آن به سرعت یک جغرافیای ؟؟ واضحتری توسعه یافت که نه تنها بر موارد مطالعه جغرافیا بلکه به روش به کار رفته برای سازماندهی این دانش به منظور جلب نظرات بیشتر به امور زنان با دید انتقادی مینگریست. این انتقادات بیشترین بحثها را در طی 15 سال در توسعه جغرافیا برانگیخته است.
جغرافیدانان ؟؟ مدت زیادی این مساله را که در نظم حاکم توسط مردان نتایج جدی را در بر داشته و اینکه چه چیزی به عنوان دانش جغرافیای واقعی به حساب میآید و هم چه کسی میتواند چنین دانشی را گسترش دهد، مورد بحث قرار دادهاند. آنها اصرار داشتند که جغرافیا یک سری فرضیات نامعین درباره اینکه مردان و زنان چه کاری انجام میدهند و اینکه آن نظمی که بر فضاها، مکانها و چشماندازها متمرکز شده یک نظم مردانه است را مطرح میکند.
با توجه به مسایل مربوط به زنان مانک و هانس در مقالهای روشنگر نه تنها بر اتخاذ دیدگاهی جغرافیایی بر چنین نظراتی تاکید داشته بلکه بر ضرورت موقت کردن انتقالی را که بر اساس نظر مولفین توسط انحرافات بوجود آمده در جریان فمنیستی غیر قابل دسترس شده است اقرار ورزیدهاند.
این اشتباه خواهد بود که گمان شود جغرافیدانان بطور کلی با مسایل زنان درگیر نیستند، هر چند که در واقع غالب کارهایشان در مورد زنان آشکارا به سمت مردان گرایش مییابد، برای مثال در مطالعه مسایل مهاجرت اگر نویسندگان و مولفین مهاجرت زنان را نادیده میگیرند و تنها به این فرض ساده که توده عظیمی از مهاجرت در پی ازدواج صورت میپذیرد اکتفا مینمایند.
تحقیق حاضر تنها اقدام سطحی را برای پر کردن خلاء در تحقیقات جغرافیایی انجام داده و در جستجوی راههای برای تاکید بر مشارکت زنان در نواحی روستایی جهت دستیابی به توسعه همه جانبه میباشند شد سابقه این گونه تحقیقات در ایران نسبتاً جدید است. سالهای اخیر شاهدی بوده است بر انفجاری در مطالعاتی که زنان و نقش آنان را در اقتصاد بررسی مینمایند. در غالب این مطالعات ضرورت تغییر نقش و جایگاه زنان در زمینههای وسیعتر اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است. اگر چه زنان شهری از سوی دانشمندان جامعه شناسی مورد توجه بیشتری قرار داشتهاند، لیکن در اکثر موارد زنان روستایی علیرغم مشارکت فوقالعادشان در زندگی اقتصادی عمدتاً مورد فراموشی قرار گرفتهاند. زنان روستایی که به پایینترین قشر جامعه تعلق دارند شاید نامرئیترین مشارکت کنندگان در فرایند اقتصادی باشند در حالیکه زنان شهری به لحاظ اینکه بیشترین ظهور را در زندگی اقتصادی خود دارند، نرخ مشارکتشان نیز در فعالیتهای اقتصادی بیشتر و بهتر برآورد شده است.
برخلاف نرخ مشارکت مردان به نظر میرسد مشارکت زنان نسبت به یک دسته از عوامل اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حساس باشد. حتی اصول بنیادی تقسیم کار جنسیتی نیروی کار نیز از ناحیهای به ناحیه دیگر تغییرپذیر است بدین ترتیب ملاحظات فوقانگیزه اصلی برای مطالعه این مساله را فراهم ساخته است.