کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

روش تحقیق بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده 55 ص

اختصاصی از کوشا فایل روش تحقیق بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده 55 ص دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

روش تحقیق بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده 55 ص


روش تحقیق بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده 55 ص

روش تحقیق بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده 55 ص

فایل بصورت word می باشد


دانلود با لینک مستقیم

نمونه سوال زنان و سیاست اجتماعی

اختصاصی از کوشا فایل نمونه سوال زنان و سیاست اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

نمونه سوال زنان و سیاست اجتماعی


نمونه سوال زنان و سیاست اجتماعی

نمونه سوال زبان و سیاست اجتماعی


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه مقایسه ویژگیهای شخصیتی درونگرا و برونگرا در بین زنان و مردان شاغل و غیر شاغل

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه مقایسه ویژگیهای شخصیتی درونگرا و برونگرا در بین زنان و مردان شاغل و غیر شاغل دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه مقایسه ویژگیهای شخصیتی درونگرا و برونگرا در بین زنان و مردان شاغل و غیر شاغل


پایان نامه مقایسه ویژگیهای شخصیتی درونگرا و برونگرا در بین زنان و مردان شاغل و غیر شاغل

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 75 صفحه می باشد.

 

 فهرست

فصل اول   ۱
کلیات تحقیق   ۱
مقدمه :   ۲
اهداف تحقیق   ۴
اهمیت و ضرورت تحقیق   ۵
متغیرهای تحقیق   ۶
تعاریف عملیاتی ونظری واژه ها ومفاهیم   ۶
بیان مسئله   ۸
سؤال مسئله   ۹
فصل دوم   ۱۰
پیشینه و ادبیات تحقیق   ۱۰
فرهنگ و شخصیت   ۱۱
تعریف فرهنگ   ۱۱
عناصر اساسی فرهنگ   ۱۲
ویژگی های فرهنگ   ۱۴
گوناگونی فرهنگها   ۲۰
در اینجا به چند زمینه قابل توجه که گوناگونی فرهنگها در آن نمایان می گردد، اشاره می کنیم :   ۲۰
مفهوم شخصیت   ۲۹
بی همتایی شخصیت   ۳۰
تاثیر فرهنگ در شخصیت   ۳۱
شخصیت اساسی یا پایه   ۳۶
نظامهای رایج طبقه بندی   ۳۹
طبقات عمده تشخیصی :   ۴۲
نظریه های شخصیت   ۴۳
کارل یونگ و روان شناسی تحلیلی   ۴۵
کارن هارنی   ۴۷
هری استاک سالیوان   ۴۸
اریک فرام   ۴۹
هنیز هارتمن   ۵۰
مارگارت ماهلر   ۵۱
هنیز کاهوت   ۵۳
اریک اریکسون   ۵۶
فصل سوم   ۵۷
تعیین روش تحقیق   ۵۷
روش نمونه گیری   ۵۷
روش آماری مربوط به فرضیه   ۵۸
روش تحقیق   ۵۸
ابزار اندازه گیری تحقیق   ۵۹
جامعه مورد مطالعه   ۶۰
حجم نمونه   ۶۰
فصل چهارم   ۶۱
تجزیه و تحلیل داده ها   ۶۱
مقدمه   ۶۱
فصل پنجم   ۷۰
بحث و نتیجه گیری   ۷۰
بحث و نتیجه گیری   ۷۱
پیشنهادات   ۷۲
محدودیت ها   ۷۳
منابع و ماخذ   ۷۴

منابع و ماخذ

آزاد – حسین – آسیب روانی ۱ – انتشارات نی – سال ۱۳۷۹ – تهران

بیانی – احمد – روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات البرز – سال ۱۳۸۰ – تهران

سیاسی – علی اکبر – روان شناسی شخصیت – انتشارات آگاه – سال ۱۳۸۱ – تهران

شفیع آبادی – عبدالله – نظریه های روان درمانی – انتشارات فارا – سال ۱۳۸۰ – تهران

گنجی – حمزه – روان شناسی رشد – انتشارات رشد – سال ۱۳۸۲ – تهران

گنجی – حمزه – روان شناسی بالینی – انتشارات نور – سال ۱۳۸۲ – تهران

کریمی – یوسف – روان شناسی شخصیت – انتشارات قومس – سال ۱۳۸۱ – تهران

منصور – محمود – روان شناسی بالینی و درمان افسردگی و اضطراب – انتشارات رشد – سال ۱۳۷۹- تهران

محمدی – سید سعید – روان شناسی شخصیت – انتشارات پیام – سال ۱۳۷۹ – تهران

نوری – محمد – ویژگی های شخصیت – انتشارات آزادی – سال ۱۳۷۸ – تهران

فرهنگ و شخصیت

یکی از ویژگی های انسان ، دارا بودن نیروی اندیشه است. انسان به یاری اندیشه توانسته است بر خلاف دیگر حیوانات خود را از تسلیم و وابستگی بی قید و شرط به طبیعت برهاند و برای مبارزه و تسلط بر آن ، شیوه ها و و سیله ها و روشهایى را ابلاغ کند که ما مجموعة آنها را فرهنگ می نامیم . در واقع «اندیشیدن » یک نیروی درونی و «فرهنگ آفرینی» تجلی بیرونی آن است. به همین دلیل است که انسان شناسان برای آدمی هنری بزرگتر از فرهنگ آفرینی نمی شنلسد و گوناگونی پاسخگویی به نیازهای اولیه انسان و فرهنگ می دانند.

 

تعریف فرهنگ

 فرهنگ شامل همه فعالیت های انسان ها و سیمای واقعی آنان است. در واقع فرهنگ تمام آن ساخته ها، اندیشه ها، نهادها، آداب و رسوم، روشهای اخلاقی نظایر آنهاست که تمامیت آنها محیطی را به وجود آورده که ساخته و پرداخته خود انسان است. به بیان دیگر «فرهنگ مجموعه کوششهای انسان است. برای انطباقش با محیط با محیط اصلاح شیوه های زندگی اش و بالاخره آنچه جامعه می آفریند و به انسان وامی گذارد » فرهنگ نام دارد.(اگ برن و نیم کوف، ۱۳۵۷ :۱۳۳ ).

عناصر اساسی فرهنگ

مفهوم وسیع و گسترده فرهنگ که شیوه های زندگی مردم را در تمامی کره زمین در بر می گیرد، به طور مشخص به افراد و عناصر متفاوتی که در عین حال به هم وابسته اند تشکیل شده است.

فرهنگ به لحاظ تحلیل، غالبا” به دو حوزه مادی و غیر مادی (معنوی)تقسیم می شود. هر چیزی را که انسان در ارتباط با رفع نیازهای مادی اش به طبیعت افزوده است در حوزه مادی قرار می گیرد. هزاران سال پیش، انسان با پی بردن به اینکه می تواند با استفاده از پدیده های مادی پیرامون خود، نیازهایش را بهتر برآورد آفریدن و ساختن ابزار و وسایل را آغاز کرد و بدین وسیله نخستین گام را در راه رهایی خود از وابستگی به طبیعت برداشت. شناخت اینگونه ابزار و وسایل و شیوه های کاربرد و شرایط استفاده از آن را تکنولوژی یا «فن آوری»گویند.

اما آنچه که شامل ابداعات انتزاعی انسان می شود و بر رفتارهای او اثر می گذارد “فرهنگ غیر مادی” (معنوی) نام می گیرد. چهار مورد از این ابداعات عبارتند از «باورها، ارزشها، هنجارها، و نمادها. »

۱- باورها : باورها مفاهیمی کلی و مبهم درباره جهان و ماهیت جامعه هستند که مردم جامعه درستی آنها را به عنوان «واقعیت» قبول دارند. از آنجا که خواستگاه باورها، تجربه ها و نست ها و یا روشهای علمی می باشند، آنها می توانند تاثیر نیرومندی بر رفتار داشته باشند.

افراد هر یک از جامعه ها تصور می کنند که باورهایشان، منطقی ترین، با ثبات ترین، عاقلانه ترین و درست ترین است. البته برخی باورها درست و بعضی نادرست است. اما جامعه شناسان بیشتر به نقشی که باورها در فرهنگ و شیوه های زندگی مردم دارند، توجه می کنند.

۲- ارزشها : واقعه یا چیزی که مورد اعتنای جامعه قرار گیرد، ارزش اجتماعی نام دارد. در واقع، هر چیزی که برای یک نظام اجتماعی مورد نیاز، محترم، مقدس، خواستنی و مطلوب تلقی شود، جزء ارزش های آن جامعه است. درستکاری، امانتداری، احترام به حقوق دیگران، آبروداری، رعایت والدین و مانند آن فقط چند نمونه از این ارزش های اجتماعی است.

۳- هنجارها : هنجارها به معیاری اجتماعی گفته می شود که رفتار درست یا نادرست را در یک جامعه یا در یک گروه مشخص می کنند. آنها راهنماهای آشکاری هستند برای اینکه مردم یک جامعه چگونه باتید در شرایط خاص رفتار کنند. به عنوان مثال: هنگامی که عده ای در جایی منتظر کاری باشند که به نوبت انجام می شود باید صف تشکیل دهند.

۴- نمادها : نمادها هر نوع پدیده های جسمانی = کلمه ، موضوع، رنگ، صدا، احساس، بو، لحظه، ملعم، هستند که برای مردم دارای معنی و ارزش باشند. در واقع نمادها عبادتند از هر چیزی که بتوان با آن به طور معنی دار چیز دیگری را معرفی کرد. به این ترتیب نمادها شامل اطلاعاتی هستند که ما را قادر می سازند به شیوه ای که برای سایر موجودات امکان پذیر نیست از اطلاعات گوناگون استفاده نماییم واین اطلاعات را مبادله کنیم، زیرا نمادها، ما را قادر می سازند، بسیاری از ریزه کاریها، گوناگونی ها و جنبه های پیچیده تجربه های خود را برای دیگران بیان کنیم، آنها را ثبت و ضبط کنیم، متراکم کنیم،انبار کنیم،ترکیب کنیمو به کار بندیم.(صبوری-۱۳۸۰)

 ویژگی های فرهنگ

برخی از ویژگی های فرهنگ را می توان چنین بر شمرد :

۱-فرهنگ مجموعه ای منتظم و کلیتی سازمان یافته است : فرهنگ مجموعه منتظمی است از دانشها، باورها، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات، آداب، بسیاری چیزهای دیگرکه انسان به عنوان عضو جامعه از جامعه به دست می آورد. وقتی می گوییم «مجموعه منتظم» منظور اینست که بین اجزای فرهنگ ارتباطی مستقیم یا غیر مستقیم وجود دارد و هر جز در بقای کل نقش ایفا می کند.

از آنجا که فرهنگ حاصل جمع عناصر مستقل ازیکدیگر نیست و هر ویژگی فرهنگی  نسبت به ویژگی های فرهنگ کل معنی پیدا می کند، بایستی آن را مانند کلیتی که دارای   پیوستگی خاص است در نظر گرفت. رفتارهایی که از نظر یک مشاهده کننده غیر معقول به نظر می رسد، زمانی که این رفتارها در چارچوب فرهنگ کل قرار داده شوند، معقولیت پیدا می کنند. بدین ترتیب، متوجه می شویم که، تغییر درعنصری از یک نظام فرهنگی موجب بروز واکنشهای غالبا” غیر قابل پیش بینی و گاه پیاپی، در مؤلفه های دیگر نظام می گردد. ایجاد تغییر در یکی از روستاهای اطراف تهران را می توان در این باره مثال زد :

در سه دهه پیش، زنان روستا برای شستن رختها و ظرفها به کنار نهر آب می رفتند و فاضلاب را در آن می ریختند. مرکز بهداشت به منظور جلوگیری از آلوده کردن آب آشامیدنی تصمیم گرفت رختشویخانه ای مدرن با دیواره هایی که آن را از هم جدا می کرد، بسازد. اما این کار مورد استقبال زنان روستا قرار نگرفت ؛ زیرا رخت شستن به صورت سنتی ، فقط یک کار معمولی برای آنان نبود، بلکه یک کنش ضمنی را نیز به همراه داشت، به آنان این امکان را می داد که در یک جا جمع شوند ، با هم گفتگو کنند و اطلاعات و مشغولیات ذهنی خود را به یکدیگر منتقل کنند. برای کاهش افسردگی و نارضایتی زنان، مجبور شدند که دیواره ها را بردارند و به جای آن حوضچه های مدوری بسازند تا زنان در گرد آن رختها را بشویند تا سختی کار و گذشت زمان را با صحبت کردن با هم از یاد ببرند. به نظر می رسد که ایجاد تغییرات و نوآوری در جامعه باید با توجه به شناخت ویژگی های فرهنگ آن جامعه انجام شود تا در پذیرش آن دشواری هایی به وجود نیاید.

۲-فرهنگ تفراد یک جامعه را قادر به پیش بینی رفتار یکدیگر می کند. از دیگر ویژگی های فرهنگ و یکی از فضایل متعلق به یک فرهنگ، آن است که افراد را قادر به «پیش بینی می کند»، بدین معنی هر فرد می تواند بر حسب رفتار و گفتار خود، واکنش های دیگران را از پیش بداند. در واقع تنظیم رفتارها و کنش های هر فرد بر اساس پیش بینی است. ما می دانیم که برای دریافت واکنش مطلوب پدر، مادر، رئیس، زیردست، همکار و دوست خود چه رفتار و گفتاری باید داشته باشیم. به همین دلیل، در مقابل هر یک از آنها رفتار خاصی را انتخاب می کنیم : به یکی احترام می گذاریم؛ به دیگری اخلاص و محبت نشان می دهیم؛ در برابر یکی کرنش می کنیم و به دیگری پرخاش. گاه خود را عصبانی جلوه می دهیم و گاه لبخند می زنیم. اصولا” خندیدن، گریه کردن، فریاد زدن، بلند یا ملایم حرف زدن، خواهش کردن و تهدید کردن در موقعیت های مختلف برای اینست که عادت های فرهنگی و در نتیجه واکنش های افراد را در مقابل رفتارهای مختلف می دانیم و می توانیم پیش بینی کنیم. (منصور – ۱۳۸۰ )

۳-فرهنگ آموختنی است : فرهنگ هر جامعه ای مجموع ویژگی های رفتاری و اکتسابی افراد آن جامعه است. واژه ی تعیین کننده در این تعریف ،همان واژه اکتسابی است که فرهنگ را ازرفتاری که نتیجه زیست شناختی است ،متمایزمیسازد. وقتی فرهنگی  در جامعه آموخته می شود، ثبات و دوام پیدا می کند. در واقع ، تا زمانی که عوامل تغییر و دگرگونی فرهنگ ، قوی وقدرتمند نباشد، اعضای جامعه در برابردگرگون شدن فرهنگ مقاومت و مخالفت می نمایند، برای مثال: در هر فرهنگی شیوه ی خاصی برای لباس پوشیدن وجود دارد، فقط هنگامی این شیوه دستخوش تغییر می گرددکه تحت تاثیر عوامل فرهنگی برتر وجدیدی (نوآوری فرهنگی) قرار گیرد و مورد پذیرش اکثریت افراد جامعه واقع شود.

۴-فرهنگ وسیله ای است برای کنترل اجتماعی : ازآنجا که افراد، شیوه های رفتاری و الگوهای فرهنگی را از طریق آموزش، یاد می گیرند؛ فرهنگ وسیله ای است که رفتار و تمایلات و کردار آنان را یکنواخت می کند و از طریق مجازات هایی که اعمال میکند، باعث کنترل و ایجاد نظم در جامعه می گردد.

کنترل اجتماعی «مجموعه موانعی است که جامعه به منظور جلوگیری افراد از کجروی اجتماعی در راه آنان به وجود می آورد» (اگ برن و نیم کوف ، ۱۳۵۷، ص ۱۶۴). به بیان دیگر می توان آن را به عنوان مجموعه تاثیراتی تعوصیف کرد که اعضای یک جامعه را به «همنوایی» وا می دارد.

هنگامی که گروهی از کجروان با تحدد و همبستگی خود ثباتی به دست آورند. ممکن است که به صورت یک ضد فرهنگ (مانند هیپی ها)در آیند. ضد فرهنگ خرده فرهنگی است که ارزشها، هنجارها و شیوه های زندگی آن اساسا” با فرهنگ حاکم در تضاد می باشد. چنین گروهی آگاهانه برخی از مهمترین هنجارهای جامعه بزرگتر دارد می نماید و به این امر مباهات نیز می کند.

۵-فرهنگ پدیده ای پویا ، انتقال پذیر و پایدار است : فرهنگ فرایندی است پویا که از طریق آموزش از نسلی به نسل بعدی انتقال می یابد ، ادامه پیدا می کند و دگرگون می شود.

فرهنگ با انتقال تجربه ها و الگوها ، قالبهای رفتاری را در ذهن افراد جامعه، حک می کند و زمانی که این غالبها حک شد ؛ آثار تجربه ها ، عمیق و مداوم و پایدار می شوند. فرایند حک کردن از طریق «فرهنگ پذیری» انجام می گیرد.

فرهنگ پذیری یعنی جامعه پذیری متعالی و ژرف و نیز فراگیری فرهنگ جامعه ای دیگر. اگر در هر یک از ما الگوهای اکتسابی یک فرهنگ تداوم یابد و به صورت بخشی از رفتار ثابت ما در آید، این فرایند را فرهنگ پذیری گویند.

فرهنگ پذیری در مقیاس وسیع وقتی رخ می دهد که جامعه ای مورد تهاجم جامعه ای دیگر قرار گیرد، فاتحان می کوشند تا شیوه های زندگیشان را بر مغلوبان تحمیل کنند و مغلوبان نیز به نوبه خود، شروع می کنند به سازگاری با برخی اعمال فاتحان. البته برخی اوقات ویژگی های یک فرهنگ با فرهنگ دیگر هماهنگی نداشته و نسبت به انتقال آنها مقاومت می شود. برای مثال : سرخپوستان آمریکایی از اسلحه گرم و نوشابه های الکلی استعمار انگلیس با هیجان استقبال می کردند. ولی نسبت به مذهب آنها و طرز تلقی شان از کار، بی تفاوت ماندند.(معینی ۱۳۷۹ )

گوناگونی فرهنگها

فرهنگ هر جامعه منحصر به فرد و شامل ترکیبی از ارزشها و هنجارهایی است که در جایی دیگر یافت نمی شود. به عنوان مثال : در بسیاری از جامعه های امروزی، قتل عمد نوزادان یا کودکان خردسال یکی از زشت ترین جنایت هاست. زیرا آنها به جای اینکه دارایی خانواده به شمار آیند سربار خانواده تلقی می گردیدند و نیز مسلمانان و یهودیان گوشت خوک نمی خورند حال آنکه هندوها آن را می خورند و از خوردن گوشت گاو خود داری می کنند (گیدنز ، ۱۳۷۴ : ۴۲) چینی ها گوشت مار می خورند، نه گوشت آدم ، در حالی که مردمان گینه ی جدید گوشت آدم را لذیذ می دانند (رابرتسون ، ۱۳۷۲ : ۶۷) و بت لذت می خورند. دامنه گوناگونی فرهنگ هات گسترده است که ما فقط به طور غیر مستقیم آنها را می شناسیم و حتی درک و فهم شیوه زندگی و ساخت روانی نیاکان ما هم در جامعه خودمان نسبتا” مشکل است.

در اینجا به چند زمینه قابل توجه که گوناگونی فرهنگها در آن نمایان می گردد، اشاره می کنیم :

۱-« زبان » :

زبان برترین عامل و مهمترین حامل میراث فرهنگی انسان است، هیچ انسانی بی نیازاز زبان نیست. شخصیت ما در یک حد وسیع، به کمک زبانی که از طریق فرهنگ جامعه به ما منتقل می شود، شکل می گیرد. ما فقط به کمک کلمات معنادار فکر می کنیم و دنیا را از خلال آنها می بینیم، به کمک واژه هایی که از طریق آموزش و پرورش یاد گرفته ایم با دیگران ارتباط برقرار کنیم، آموزش و پرورشی که رنگ فرهنگ خاص جامعه را دارد. زبان ها در فرهنگ ها متفاوتند، نه تنها در شکل آنها، بلکه همچنین در محتوای واژه هایی که به کار برده می شوند. مثلا” در زبان سرخپوستان هوپی هیچ واژه ای برای مشخص کردن زمان وجود ندارد. آنها نمی توانند آنچه را که ما طول مدت زمان می دانیم، بیان کند. هوپی ها به مفهوم زمان فکر نمی کنند. زیرا که واژه های نمادی آن را در اختیار ندارند.

سوارکاران مشهور آرژانتینی ۲۰۰ کلمه مختلف برای تشخیص و بیان رنگ های مختلف اسبها دارند. در حالی که تنها چهار واژه برای نامیدن تمام گیاهانی که در دشت های آنجا یافت می شود به کار می برند. کشاورزان گینه نو برای سیب زمینی که محصول عمده آنان است. هفت واژه مختلف دارند و عرب ها برای شمشیر دارای صدها واژه ی مختلف اند، که این خود نشانه ای است از تکیه فراوان این فرهنگ بر شعر و کلام موزون.

یکی از عللی که موجب می گردددر زبان های مختلف تجربه ها به واحدهایی مجزا تقسیم شود این است که در حقیقت تجربه های هر قومی که زبان خاص خود را می آفریند یا تجربه های مردمان دیگر متفاوت است. (صبوری ، ۱۳۸۰)

۲- ادراک حسی :

از پژوهش های مردم شناسان می توان مشاهده کرد که وقتی افراد متعلق به گروه های فرهنگی مختلف را با محرک هایی که ظاهرا” یکسان هستند روبرو کنیم رفتارهای ادراکی مختلفی از خود نشان می دهند. و این تجربه ای است که در وهله ی اول در مورد رنگها بسیار صریح پدید می آید. اقوام مختلف درافریقا رنگها را به یک صورت تشخیص نمی دهند. به عبارتی ،برخی رنگهای روشن مانند: قرمز. نارنجی و زرد را از یکدیگر باز نمی شناسند و برخی دیگر رنگهای تیره و سیر مانند، سبز، قهوه ای و سیاه را با هم اشتباه می کنند. به نظر مک لوهان درفرهنگ سلسله مراتب ترجیحی میان حواس وجود دارد. مردمان در فرهنگهای ما قبل باسوادی، دنیارا با حواس پنجگانه و مخصوصا” با حس شنوایی ادراک می کردند. درحالی که این امر در فرهنگی که خواندن متن، نوشته و چاپ وجود داردبه گونه ای دیگر است. خواندن موجب رشد طبیعی حس بینایی می شود. تجربه ی آنسباخر و تجربه ی برونر و گودمن به اوضاع و احوال زندگی نزدیکتر است و از جمله تجربه هایی است که به نحو مستقیم تر برای روان شناسی اجتماعی سودمند است. در هر دو مورد، آزمایش با کودکان انجامو مشاهده نشده است که آزمودنیها از میان تمبرهایی که ابعادشان یکی است آنهایی را که ارزش پولی آنها بیشتر است بزرگتر می بینند و برعکس. برونروگودمن نیز به نوبه خود مشاهده کرده اند که کودکان منظما” ابعاد سکه های پول را بزرگتر از ابعاد واقعی آن می بینند، در صورتی که چنین ادراکی در مقواهایی که به شکل سکه و به اندازه آنها بریده شده اند، به چشم نمی خورد و نیز مشاهده شده است که این وضع یعنی بزرگتر دیدن سکه ها از مقواهای مدور، در کودکانی که به خانواده های کم درآمد تعلق دارند، نسبت به دید کودکان خانواده های ثروتمند نمایان تر است.

۳- رفتار هیجانی :

 


دانلود با لینک مستقیم

پروپوزال فرایند شکل گیری بزهکاری در زنان بزهکار جامعه و ارائه راهکارهای آموزشی جهت بازگشت آنان به زندگی سالم

اختصاصی از کوشا فایل پروپوزال فرایند شکل گیری بزهکاری در زنان بزهکار جامعه و ارائه راهکارهای آموزشی جهت بازگشت آنان به زندگی سالم دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پروپوزال فرایند شکل گیری بزهکاری در زنان بزهکار جامعه و ارائه راهکارهای آموزشی جهت بازگشت آنان به زندگی سالم


پروپوزال فرایند شکل گیری بزهکاری در زنان بزهکار جامعه و ارائه راهکارهای آموزشی جهت بازگشت آنان به زندگی سالم

 

 

 

 

 

 

 

  1. بیان مسئله

زنان نیمی از جمعیت جامعه ی بشری را تشکیل می دهند و در ادامه ی حیات انسانی به اندازه ی مردان نقش دارند. بررسی مشکلات و معضلات جامعه ی زنان از اهمیتی به مراتب بیشتر از دشواری های زندگی مردانه برخوردار است زیرا مواجه شدن زنان با مشکلات فردی و اجتماعی به ویژه از جنبه ی اخلاقی و اجتماعی کل جامعه را با خطر روبرو می سازد. (فهیمی، 1390)

سابقة تحقیق در زمینة آسیب های اجتماعی در خصوص زنان در ایران چندان طولانی نیست و مراجعه به کتاب شناسی ها و مقاله نامه های موضوعی نشان می دهد که تحقیقات در مسئلة جرم و بزهکاری زنان چندان مورد توجه محققان نبوده است . حال آن که، بسیاری از صاحب نظران بر آن اند که زنان امروز بیش از گذشته فرصت ارتکاب جرم پیدا می کنند، زیرا شمار بیش تری از آنان شاغل اند و از آزادی بیش تری برخوردارند و کم تر از گذشته به خانه وابستگی دارند؛ از طرف دیگر، بسیاری از زنان مسئولیت اصلی خانواده را بر دوش دارند، مسئولیتی که در گذشته به طور سنتی بر عهدة مردان بوده است.

از آن جا که اکثریت درخور توجهی از جرایم گزارش شدة زنان جرایم مالی اند، محققان انگیزة جرایم زنان را عمدتاً اقتصادی ذکر می کنند و در تحقیقات خود به هم بستگی کلی میان نیازهای اقتصادی و جرم اشاره دارند و ارتکاب جرم را راه حلی اقتصادی برای زنان فقیر می شمارند .وسعت گرفتن دامنة دست گیری زنان به جرم کلاه برداری و سرقت را نیز نتیجة بدترشدن اوضاع اقتصادی آنان و تبعیض ها ی جنسی در سطوح پایین اقتصادی عنوان می کنند.

حال آن که با مروری بر تحقیقات انجام شده، می توان دریافت که برای کجروی زنان ،علاوه بر عامل اقتصادی که خود ریشه در ساخت نظام اجتماعی دارد، باید به تأثیر وضعیت خانواده نیز اشاره کرد ؛ شرایطی از قبیل وضع خانوادگی نابسامان در دوران کودکی، روابط و مناسبات خانوادگی پرتنش، ازدواج ها ی زودرس، و زندگی در کنار همسری بزهکار. (زمانی، 1380)

آنچنان که می دانیم بزهکاری نیز همچون سایر رفتارهای اجتماعی از طریق آموزش به فرد منتقل می شود و هیچ فردی در جهان بزهکار به دنیا نمی آید. حال این یادگیری و آموزش می تواند از والدین، دوستان و یا سایر همالان به وجود بیاید.

بنابراین و با توجه به موارد فوق این تحقیق قصد دارد با استفاده از روش مصاحبه عمیق با تعدادی از زنان بزهکار، فرایند یادگیری بزهکاری را در این قشر از جامعه به دقت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد.

 

  1. اهمیت و ضرورت پژوهش[2]

در اهمیت و ضرورت پرداختن به این موضوع، باید اذعان داشت که رابطة بین کودک و مادر معمولاٌ در طی مراحل نخستین زندگی کودک، اهمیتی بسیار دارد. تحقیقات نشان می دهد ، که اگر این رابطه به هر طریقی آسیب ببیند، ممکن است نتایج وخیمی به بار آورد. وقتی زن، یعنی ریشه واساس و بنیان خانواده به بزهکاری متمایل شود از سایر اعضای خانواده به ویژه فرزندان نمی توان انتظار داشت که در راه درست و صحیح قدم بگذارند، زیرا از تربیتی صحیح و درست محروم مانده اند، در صورتی که اگر مرد یک خانواده به بزهکاری روی آورد، دور از ذهن نیست که مادری فداکار و متعهد به حفظ و بقای کانون خانواده همت گمارد و فرزندان را از قدم گذاشتن در راه های ناثواب بازدارد، زیرا تربیت فرزندان اساساً از دامان مادران شکل می گیرد.

بنابراین، پرداختن به علل روی آوردن زنان به بزهکاری و شناخت این عوامل، از جمله موضوعاتی است که نیاز همة جوامع در هر عصری به شمار می رود. زن به عنوان تشکیل دهنده نیمی از جامعه علاوه بر بسیاری از شاخصه های مهمی که از قبل محوریت او در خانواده به وجود می آید، اگر مورد آسیب ها قرار بگیرد کل جامعه را از ابعاد بسیار آسیب دیده خواهد کرد و تحقیقات این چنین همت خود را برای جلوگیری و یا در صورت ابتلا شناخت و کنترل این آسیب های زنان گذاشته است. در کنار این موضوع و از آنجا که پلیس زن، وظیفة برخورد با زنان مجرم و پیشگیری از جرایم زنان دارد، می تواند با شناخت این عوامل و آگاهی بیشتر به برخورد با زنان مجرم و پیشگیری از جرم آنان بپردازد. از این رو ضرورت دارد که با دید کارشناسی و علمی به تجزیه و تحلیل این عوامل جرم زا بپردازیم. (شایگان، 1389)


برای دنلود کل پروپوزال از لینک زیر استفاده کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق جامعه شناسی زنان - 12 صفحه وورد

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق جامعه شناسی زنان - 12 صفحه وورد دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق جامعه شناسی زنان - 12 صفحه وورد


تحقیق جامعه شناسی زنان - 12 صفحه وورد

 

 

 

 

 

 

 

جامعه شناسی در لغت به معنای علمی است که به جامعه و نهادها و مناسبات اجتماعی می پردازد و پیدایش، ساختار و کارکرد گروههای انسانی را به منزله الگوهای سازمان یافته رفتار جمعی مورد بررسی قرار می دهد. صاحبنظران سابقه افکار جامعه شناختی را تا دوران ارسطو ردیابی می کنند و منتسکیو و روسو را نیز به نوعی جامعه شناس می شمارند اما قدمتی که برای ظهور علم جامعه شناسی قائل می شوند روی هم رفته کمتر از دو سده است. جورج ریتزر که از استادان برجسته این رشته به مشار می آید در کتاب نظریه جامعه شناسی خود یکی از مهمترین دلایل شکل گیری نظریه های نوین جامعه شناختی را آشوبها و نابسامنی های اجتماعی ناشی از انقلاب های سیاسی معرفی می کند که به ویژه پس از انقلاب کبیر فرانسه پدیدار شد و معتقد است که نظریه پردازی های بنیانگذاران این علم واکنشی محافظه کارانه در برابر تحولات اجتماعی عصر خود بوده است. مروری بر آثار سایر نظریه پردازان نام آور این حوزه نشان می دهد که دست کم در زمینه توجه به موقعیت زنان و مقوله جنسیت ادعای ریتزر را می توان پذیرفت و البته در این صورت باید این حکم را به خود او نیز تسری داد زیرا در اوایل دهه هشتاد قرن بیستم میلادی که نخستین چاپ کتاب او انتشار یافت از تجربه جنبش های گسترده فمینیستی که سراسر جوامع غربی را در نوردیده بود چندان اثری در آن دیده نمی شد و گنجاندن نظریه های فمینیستی در این کتاب درسی تا چاپ دوم آن در چندین سال بعد به طول انجامید.

روی هم رفته رشته های مختلف علم همواره با ادعای خنثی نگری در برابر توجه به مقوله جنسیت مقاومت نشان می دادند. بنابراین باید گفت جای خوشوقتی است که جامعه شناسانی مانند ریتزر برای گنجاندن نظریه های فمینیستی در کتاب های درسی خود کمتر از یک دهه تاخیر داشته اند. این اتفاق را به زنان بی شماری مدیونیم که به ویژه در دو سده اخیر با شیوه زندگی و اندیشه و قلم خود توجه به موقعیت زن در جامعه را به فلسفه و اصول علم تحمیل کرده اند. استیفای حقوق زنان به قلم مری ولستون کرافت اندکی پیش از تولد آگوست کنت منتشر شد. هریت مارتینو که به تعبیری نخستین زن جامعه شناس به معنای امروزین به شمار می آید، هم عصر کنت بود و زمانی که اثر مهم او جامعه در آمریکا به چاپ رسید امیل دورکیم 10 سال داشت و ماکس وبر 14 ساله بود. سالها پیش از انکه تالکوت پارسونز و سی رایت میلز صحنه جامعه شناسی آمریکا را تسخیر کنند زنان فرهیخته بسیاری در دنیای انگلیسی زبان در زمینه موقعیت زن در جامعه قلم زده بودند و در فرانسه اثر عظیم فلسفی سینون دوبوار، جنس دوم، که گزارشی همه جانبه از موقعیت همه جانبه زن در جامعه به شمار می آمد، انتشار یافته بود. این همه اما راه را برای ورود جدی مقوله جنسیت به مباحث علمی هموار نکرد. گویی جهان علم در انتظار نابسامانی های اجتماعی تازه تری بود تا به تعبیر جورج ریتزر خواب شیرین مردان محافظه کار را برآشوبد و چشم انان را در پی شناخت علل این نابسامانی ها بر نیمه پنهان جامعه بگشاید و این فرصت ظاهرا در دهه 1960 میلادی دست داد. وضعیت سیاسی این دهه که اوج گیری موج دیگری از جنبش زنان در دهه هفتاد را در پی داشت نیاز به بازنگری در مفاهیم علمی از چشم اندازی تازه و با عنایت به مقوله جنسیت را آشکار کرد.

مجمع عمومی سازمان ملل سال 1975 را سال جهانی زن و فاصله سالهای 1976 – 85 را دهه زنان، برابر، توسعه و صلح نامید. پس از آن نیز طی قطع نامه ای برنامه کنفرانس جهانی زن را که بررسی وضعیت اشتغال و بهداشت و آموزش زنان بود مورد تاکید قرار داد و در 1985 کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را تدارک دید که کشورهای عضو جامعه ملل نرم نرمک به آن می پیوندند. اکنون در آغز سده جدید میلادی اگرچه کتاب های درسی رشته جامعه شناسی هنوز در برابر اهمیت گنجاندن نظریه های فمینیستی مقاومت هایی نشان می دهند، انبوه مقالات و کتابها و گزارش های پژوهشی درباره نقش تعیین کننده جنسیت در مفاهیم و نظریات علمی که پیش تر حاصل فکر و قلم زنان اندیشمند و پژوهش گر است نیازهای رشته تازه تاسیس مطالعات زنان در دانشگاهها را برآورده می سازد. به این ترتیب به نظر می رسد باید پذیرفت که جامعه جهانی عزم خود را برای محو تبعیض های جنسیتی علیه زنان جزم کرده است.

این سکه اما روی دیگری نیز دارد. اوج گیری ندای حق طلبانه زنان از همان ابتدا محافظه کاران جدید را در سراسر جهان چنان به وحشت انداخت که با تمامی توان و تجهیزات خود برای پاتک به میدان آمدند. رسانه ها از هیچ گونه تبلیغی برای مخدوش کردن تصویر جنبش های زنان فروگذار نکردند و تلاش برای ارائه تعریف های سخیف و تنگ نظرانه از فمینیسم که آن را تا سطح هرزه نگاری تنزل می داد آغاز شد و هنوز ادامه دارد. در سطوح دانشگاهی کوشش برای جذب و هضم نظریه های فمینیستی در دیدگاههای رسمی و رایج به منظور بی اثر کردن یا به اصطلاح گرفتن زهر ان آغاز شد که هنوز ادامه دارد. از سوی دیگر روند رو به رشد تجارت جهانی و پیشرفت های فن آوری در ابتدای دهه هفتاد که نوید بخش رشدی شتابنده در اقتصاد کشورهای در حال توسعه بود به جای انکه امکان مشارکت فزابنده زنان را در توسعه اقتصادی و اجتماعی این کشورها فراهم سازد و به بهبود وضعیت ایشان بیانجامد در پایان دهه به بحرانی بین المللی منجر شد که وخامت اوضاع زنان را در سراسر جهان در پی داشت. در کنفرانس جهانی زن به سال 1985 در نایروبی اعلام شد که آسیب های ناشی از بحران اقتصاد جهانی بیش از همه بر زنان به ِویژه در کشورهای در حال توسعه وارد آمده است و تجربه کنفرانس های بعدی نشان داد که این روند ستم و تبعیض هنوز ادامه دارد. پس می توان نتیجه گرفت که هنوز در همان جایی قرار داریم که از آنجا آغاز کرده بودیم.

نگاه را می توان هر بار به سویی متوجه کرد و به قولی هز بار نیمی از لیوان آب را دید، نیمه پر یا نیمه خالی را. اما واقعیت نه این است و نه آن. یا بهتر است بگوییم هم این است و هم آن. بسیاری از موانع نظری و عملی دست کم در جوامع توسعه یافته از پیش روی آموزش و اشتغال زنان برداشته شده است اگرچه عمومیت یافتن آن در سرتاسر جهان به زمان بیشتری نیاز دارد. خشونت در هر دو عرصه عمومی و خصوصی گریبان گیر زنان است اما بحث درباره خشونت علیه زنان حتی درباره خشونت خانگی که پیش از این موضوعی کاملا خصوصی به شمار می آمد اکنون به عرصه رسانه ها و نهادهای عمومی کشانده شده است. موضوع کنترل و تنظیم خانواده که تا کمتر از یک سده پیش امری شخصی و غالبا مذموم شناخته می شد امروزه با کوششی جدی و فراگیر پی گرفته می شود. بسیاری از دولتها و حکومتها در سراسر جهان رفته رفته مساله تامین بهداشت و تن درستی زنان را در دستور کار خود قرار می دهندو ... در عر حال امروزه از زبان های بسیاری ی توان شنید که میزان سنجش عدالت و آزادی در هر جامعه وضعیت زنان آن است.


دانلود با لینک مستقیم