دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
نماد مستعد برای تفکرات ، تصورات و حتی توهمات
جاندار افگاری یا توتمیسم از ادیان ابتدایی انسان هاست که مردمان بدوی هنوز هم در برخی جای ها این سنت را حفظ کرده اند و البته می دانیم که همه این سنت ها در دنیای پیشرفته امروز به فراموشی سپرده نشده است چنانکه بهره برداری از سمبل ها و نقش ها و نهاد ها که امروز بخش اعظم رسانه ای و اطلاعات را بر عهده دارد چیزی نیست جز همین دلبستگی عمیق انسان به نمادها و خلاصه و کوتاه دیدن جملات و اندیشه ها در این زمان .
چنانکه می دانیم در اندیشه عرفانی نیز جاندارافگاری اشیاء و نمادها نقش و جایگاه ویژه ای دارد ، چنانکه مستوجب کشف و شهود نیز می شود و حتی فیلم های هالیوودی نیز از این اندیشه ، تاثیر گرفته و تاریخچه ای متفاوت برای خیال انگیز ترین و راست ترین حقیقت موجود ، ساخته اند که جادو و خاطرات و مردان تاریخی و ... عهده دار این نوع کوشش و تلاش ذهنی اند .
و مهمتر اینکه هالیوود از این خیال و نسبت تاریخی - انسانی بسیار سود جسته است و مبلغان آن بهترین تبلیغ را همین سمبل و نهاد پرستی اشیاء و چوب دیده اند . اما این مقاله کوتاه عهده دار اندیشه عرفانی نیز هست که چگونه در خواب و رویا و یقین و کشف شهود سمبل ها تبدیل به جملات و در انتها تبدیل به طریقه سلوک می شوند ...
چنانکه می دانیم عقل تاریخی تکاملی ما انسانها نسبت ها و ارتباطات جایگاههای مختلف اندیشه در ذهن را بهتر و عملی تر ، به شکل و شمایل منطقی در می آورد تا انسان های ماقبل تمدن مدرن . و آنقدر این اندیشه سمبل و اسطوره ای مهم بوده است و آنقدر برای اندیشه کردن و خیال انگیزی وسعت دارد که یکی از خطر های گمراهی بالقوه و مستتر در این حیطه وجود دارد ... از این مسئله هم که بت پرستی نوعی یقین می خواهد چنانکه شیخ محمو شبستری می گوید نیز نمی توان به آسانی گذشت ، و همینطور فراموش نباید کرد که بت پرستی مرحله توتم پرستی است و از هیجان و داستانسرایه های مبدل به سکون ، تعلق شده است ، چنانکه امروزه انسان مغرور و سرکش که گویی همیشه در هیبت است و جوان ، این جسارت دانایی و یا راه رفتن برای آموختن را تا مرزهای بینهایت می برد .
خلاصه اندیشه ای که زمانی میان سرخپوستان با دود و عود و زمانی با آدمخوری و دیگو کشی این نشئگی ادامه پیدا کرده است و تبدیل به مهار جوانانی شده است که در حالت استقرار و استقلال و سکون رسیده اند و یا بهتر اینکه از مرفه های بی درد و بیکاران پولدار به طبقه پایین تر می رسد از آنجا مبدل به اپیدمی می شود و می گویند آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش مهار این بیماری در مبارزه با سوداگران این مواد که در پناه خیلا انگیزی و جاندارافگاری اشیاء و تصورات کاذب به تروریسم های مخفی بدل شده اند که نام و آوازه ای ندارند برعکس ساده لوحانی که به ددنبال شهرت هستند ، این مکاتب ساخته دست بشر و زاییده تفکر ، مولد نبوده و می تواند ایمان و اعتقاد اصیل را مکدر کند . به قول سعدی شیرین سخن که زمانی شعرش طعنه به قند مصری می زده بنده ای ؟؟؟ خویشتن نبود هرچه ما را لقب دهند آنیم .
و با حافظ که : از ننگ چه گویی که مرا نام زننگ است وز نام چه پرسه که مرا ننگ زنام است .
و خلاصه اینکه می توان مبارزه ای جدی را آغاز کرد چرا که جاندارانگاری و توتم پرستی و مکاتب اینچنینی هر سه محصول عقل انسانی اند که محو در دیگری شده است چنانکه مولوی فرموده است : این جهان و آن جهان مرا مطلب کاین دو گم شد در آن جهان که منم .
و در خاتمه این بشارت اقبال لاهوری لازم است گفته شود تا دنیای خود را بهتر بشناسیم و سهم خویش را در تمدن حاضر بگیریم و بپردازیم . اقبال لاهوری می گوید : همچو آینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران در جهان بال و پر خویش گشودن که پریدن نتوان با پر و بال .
اخلاق گوهری که با زمان ناسازگاری می کند
اخلاق و اقتصاد :
وقتی که تشویق و هویت کاری به سراغ ما می آید و انضباط اجتماعی و وجدان کاری رنگ می بازد چیزی برای ما مطرح می شود به نام الیناسیون که البته وعده محقق سعادت نیست و موضوع فربهی به نام اخلاق بر این روش حیات که نقش منفی تفکر است ( الیناسیون ) پهلو می زند .
حال اخلاق چیست که می توان برای به خدمت گرفتن هرگونه دگرگونی درونی و بیرونی از آن استفاده کرد و ثمر بخش بودن زندگی و امیدواری را نوید می دهد .
البته کتب و رسالات بیشمماری درباره نحوه پولدار شدن و اینکه چگونه لبخند بزنیم و یا روش های شادی بی کران و ... نوشته شده است که عمیقاً با مسائل روانشناسی آمیخته شده و لذا اعتقاد به اخلاق را برای توده عموم به وجود نمی آورد .
مثلاً اینکه پنج بار نفس عمیق کشیدن برای آرامش و یا لبخند زدن برای دوست یابی و یا اعتماد سازی برای تجارت از طریق روش های مدیریتی که از را روانشناسی آموزانده می شود ، نتوانسته است عادت دیرینه تضاد و تناقض و در هو آمیختگی نیازها و استواری در