کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق وبررسی در مورد کم رویی 10 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق وبررسی در مورد کم رویی 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

کم رویی

نگاه اجمالی

کمرویی مقوله‌ای نا روشن است. هرچه نزدیکتر بنگریم تنوع بیشتری در آن مشاهده می‌کنیم. کمرو بودن نشانگر صفت فردی است که بخاطر «ترسویی ، احتیاط کاری و اطمینانی » نزدیک شدن به او مشکل است. فرد کمرو هشیارانه از مواجحه با افراد یا چیزهایی مشخص یا انجام کاری همراه با آن بیزار است. در گفتار یا کردار خود ملاحظه کار است و توانایی «ابراز وجود» (self-assertion) نداشته و بطور مخصوصی می‌ترسد. بخصوص ترس از افرادی که به دلایل عاطفی تهدید کننده بشمار می‌آیند. بیگانگان یا افراد ناشناس بدلیل تازگی حضورشان یا عدم اطمینان به آنان یا مسئولان یا افراد با قدرت و افراد جنس مخالف.پی آمدهای منفی و شدت کمرویی هر قدر باشد باز هم می‌توان بر مشکل غلبه کرد و برای انجام این کار لازم است ریشه‌های کمرویی را بشناسیم و آنوقت برنامه‌ای مناسب برای تغییر پایه‌ای آن طرح ریزی کنیم.

کمرویی در بین مردم

بزرگ یا خردسال

کمرویی در میان دانش آموزان خردسال شایعتر از بزرگ سالان است. بسیاری از بزرگ سالانی که خود کمرو نیستند با برنامه ریزی بر کمرویی دوران کودکی خود غلبه کرده‌اند، اما کمرویی در میان بخش قابل ملاحظه‌ای از جمعیت بزرگ سالان ادامه دارد.

دختر یا پسر

برخی شواهد تحریک آمیز نشان می‌دهد که در دوران نوجوانی کمرویی بیشتر در میان دختران پدید می‌آید تا پسران. شاید دلیل این امر آن باشد که نیاز به محبوب بودن در مدرسه و از نظر جسمانی جذاب بودن بگونه‌ای جا افتاده است که فشار بیشتری بر دختران وارد می‌شود تا پسران.

زنان یا مردان

آیا این موضوع درست است که «تعداد زنان کمرو بیشتر از مردان است.» تحقیقات هیچ تفاوت معناداری از نظر شیوع کمرویی در میان زنان یا مردان نشان نمی‌دهد. این یکی از تعلیم‌های کاذب است که حتما بر پایه ملاحظاتی همچون قاطعتر بودن پرخاشگر بودن و قابل رویت بودن در روابط اجتماعی پدید امده است.

حالت‌های کمرویی

حالت‌های عمومی

در حالت عمومی شخص کمرو به تاثیرش بر دیگران توجه می‌کند. در این حالت شخص سؤالاتی مانند « درباره من چه فکر می‌کنند؟ ، چه تاثیری بر آنها می‌گذارم؟، ایا مرا دوست دارند؟ و …. » در ذهن می‌پرسد. بدین ترتیب کسانی که از نظر عمومی کمرو هستند می‌توانند «ترس ، عدم اطمینان و خصوصیات خوب و خواسته‌های خود را با افراد دیگر در میان بگذارند. بنظر می‌رسد شدت کمرویی در این افراد بیشتر از افراد گروه دیگر است. احساسات آنها بر عملکردشان تاثیر می‌گذارد که در پی آن بر ارزیابی دیگران از آنان تاثیر می‌گذارد. که در نهایت بر طرز تفکرشان درباره خودشان تاثیر می‌گذارد. احساسات بد ، عملکرد پایین ، گفتار و رفتار ضعیف ، عزت نفس پایین و … . فقط نمونه‌ای از احساسات و رفتار ناشی از کمرویی آنان است.

حالت‌های خصوصی

در حالت خصوصی فرد کمرو به درون خود متمرکز می‌شود. احساسات و تفکر او نسبت به خود و توانایی‌هایش به صورت جملاتی نظیر «من بی لیاقت هستم، من پست هستم، من احمق هستم، من زشت هستم و من بی‌ارزش هستم» بیان می‌شود. با این حال این افراد چنانچه با استعداد باشند ممکن است در حرفه خود به سرعت پیشرفت کنند و حتی به افراد سرشناس تبدیل شوند اما هیچ کس نمی‌داند برای این پیشرفت‌ها چه نیرویی صرف شده است. در واقع انرژی روانی زیادی برای شرکت در این رویدادها و کارها صرف شده است حتی برای اجرای جزئیّات بسیار کوچک نیز انرژی روانی بکار رفته است.

تاثیرات کمرویی

کمرویی یک ناتوانی ذهنی است که نتایج و تاثیرات ویرانگری از قبیل موارد زیر را به بار می‌آورد:

*کمرویی ملاقات با افراد جدید ، دوست یابی و بدست آوردن لذت واقعی را از تجربیات خوب ، را دشوار می‌سازد.

*کمرویی مانع دفاع از حقوق بر حق خود و ابراز عقیده و بیان ارزشهای فردی می‌گردد.

*کمرویی ارزیابی مثبت از ویژگی‌های شخصیتی را محدود می‌سازد.

*کمرویی باعث اشتغال شدید فکری در مورد روش رفتار فردی در موقعیتهای اجتماعی را باعث می‌شود.

*کمرویی تفکر مثبت و سازنده و برقراری ارتباط ثمر بخش را دشوار می‌سازد.

*احساسات منفی مانند افسردگی ، اضطراب و احساس تنهایی همراهان کمرویی هستند.

علائم کمرویی

علائم فیزیولوژیکی (جسمی)

افراد کمرو در سطح فیزیولوژیک نشانه‌ها و علائم زیر را گزارش داده‌اند: « نبض تند ، تپش قلب ، عرق کردن زیاد ، دلشوره و التهاب درونی.» از دیگر علائم جسمانی افراد کمرو ، سرخ شدن است که نمی‌توانند این نشانه را پنهان کنند. سرخ شدن احساس دست پاچگی، یعنی احساس کوتاه مدت و شدیداز دست دادن عزت نفس ختم می‌شود. از طرف دیگر تحسین دور از انتظار نیز باعث دستپاچگی می‌شود. دستپاچگی باعث بروز شش نوع رفتار زیر برای حفظ ظاهری می‌شود:

*عوض کردن موضوع صحبت با حالت دفاعی: «چقدر طول می‌کشد؟ من قرار ملاقات دارم.»


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد کم رویی 10 ص

تحقیق وبررسی در مورد یادگیری 30 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق وبررسی در مورد یادگیری 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

مقدمه

هرکس دانش آموزش و آن را بکار برد و برای خدا به دیگران یاد دهد، در حکومت آسمان‌ها به بزرگی یاد می‌شود و گویند: برای خدا دانش فراگرافت، و برای خدا به آن عمل کرد و برای خدا به دیگران آموخت.

(امام صادق(ع) ـ اصول کافی)

دنیای آینده پیام خوشبختی و رفاه برای مردمی دارد که خوب و سریع یاد می‌گیرند.

هدف تدریس، بادآوری اسفنج جذب سخنان معلم نیست، بلکه تداوم یادگیری پس از ترک کلاس است. واژه تدریس معادل عمل کردن و واژه یادگیری معادل واژه یاد گرفتن است. باید تدریس منجر به یادگیری شود. مدیران آموزش و معلمان عزیز ما عنوز هم ایثارگرانند. از خود مایه می‌گذارند تا امید جامعه به آموزش و پرورش مطلوب را زنده نگهدارند. توجه و حمایت همه جانبه از کسانی که این راه خطیر را برگزیده‌اند، پرصواب‌ترین راه زیستن است. اعتلای کیفیت اثربخش خدمات در ایران و معلمان برای بهبود یادگیری شاگردان در گرو حرفه‌ای شدن آنان است.

منتقدان بسیاری معتقدند که آموزش خوب است که بتواند به شاگردان کمک کند تا مطالب کتاب‌ها را به صورت مفهومی بیاموزند، ولی به نظر ما آموزش خوب است که فرد را در یادگیری مفهومی مستقل سازد و حصول با اهداف آن از جمله رشد جسمی، ذهنی، هنری، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، معنوی، روحی، پرورش استعدادها، قابلیت فردی، شغلی، تحصیلی، حرفه‌ای و ... دانش‌آموزان و دانشجویان را تسهیل کند.

به نظر شما وقتی نوجوان 12 ساله‌ای با استفاده از آزمایشگاه زبان، لغات و مفاهیم جدیدی را در یک زبان بیگانه فرا می‌گیرد و از پیشرفت خود راضی به نظر می‌رسد، چه حادثه‌ای رخ داده است؟

یا اینکه وقتی دانشجوی تاریخ با استفاده از بیشتر تاریخی خود به تحلیل روند سیاسی ـ اجتماعی جامعه می‌پردازد، و یا دانشجوی رشته فنی مهارت‌های لازم را در کار کردن با موتورها و دستگاه‌های فنی پیچیده کسب می‌کند و به این مهارت خود می‌بالد، چه تحولی صورت گرفته است.

هر یک از مثال‌های فوق، بیانگر نوعی از انواع یادگیری در مدرسه است. اما آیا یادگیری شما در مدرسه رخ می‌دهد؟ خیر. یادگیریدر همه جا اتفاق می‌افتد: منزل، کارخانه، کوچه، خیابان و ..... در واقع یادگیری شامل تمام مهارت‌ها، گرایش‌ها، دانش‌ها و معلوماتی است که انسان در طول زندگی خود کسب می‌کند. اگرچه همه روان‌شناسان تربیتی و متخصصان تعلیم و تربیت مفترفند که یادگیری شما در مدرسه رخ نمی‌دهد، اما معمولاً به بررسی آن نوع از یادگیری که در مدرسه رخ می‌دهد، بیشتر علاقه نشان می‌دهند.

برای یادگیری تعاریف متعددی ارائه شده است. اکثر مردم و بسیاری از معلمان یادگیری را عبارت از کسب اطلاعات، معلومات یا مهارت‌های خاص می‌دانند.

عده‌ای از مربیان آن را انتقال مفاهیم علمی از فردی به فرد دیگر تصور می‌کنند. در چنین برداشتی از یادگیری، ذهن شاگرد به منزله انبار یامخزنی خالص تصور می‌شود که باید بوسیله معلم پر شود. در فرآیند این نوع یادگیری، معلم نقش اساسی دارد. او علاوه بر آنکه مفاهیم علمی را به شاگرد انتقال می‌دهد، تعلیم را نیز برعهده دارد. اما در این میان، شاگرد چندان فعالیتی از خود بروز نمی‌دهد و بیشتر حمایت‌پذیرندگی و انفعالی دارد و تنها وظیفه‌اش گوش دادن به سخنان معلم و به خاطر سپردن مطالب درسی است. در این نوع یادگیری، هرچه شاگرد مطالب علمی و ادبی را بیشتر با خاطر بسپارد، پیشرفت بیشتری نصیب او می‌شود، اما یادگیری از طریق حفظ و تکرار موجب یادگیری معنادار ندارد و اغلب مطالب علمی برای شاگرد، نامفهوم می‌ماند، زیرا ارتباط و تناسبی با تجارب زندگی واقعی او ندارد. در این نوع فعالیت آموزشی به نیازها و رغبت‌ها و علائق شاگردان اصولاً توجه نمی‌شود.

بنابراین این شیوه تحصیل چندان تغییری در طرز تفکر عادات و تمایلات و اعمال شاگردان ایجاد نمی‌کند. عادات ناپسند، طرز تفکر نادرست و غیرمنطقی، قضاوت‌های بی‌پایه، خشم و ترس بیجا، ضعف و تزلزل دائم، کمی رشد اخلاقی و اجتماعی و دارا نبودن روح همکاران حاصل چنین برداشتی از یادگیری و معلول روش‌های نادرسی است که با چنین تفکری در مدارس اعمال می‌شود.

رفتارگرایان، رفتار را تغییر در رفتار قابل مشاهده و اندازه‌گیری تعریف کرده‌اند. یادگیری با هر بینشی که تعریف شود، اساس رفتار انسان را تشکیل می‌دهد و نخستین صفت بارز آن تغییر است. البته یادگیری که به تدریج رخ می‌دهد و نسبتاً ثابت و پایدار است و بر اثر تجربه حاصل شود. از طریق یادگیری فرد با محیط خود آشنا می‌شود و در مقابل محیط مقاومت می‌کند، محیط را تغییر می‌دهد، برای تامین احتیاجات خود از آن استفاده می‌کند، گاهی تحت تاثیر آن قرار می‌گیرد و زمانی خود را با آن سازگار و منطبق می‌سازد. در واقع یادگیری فرآیندی است که طی آن رفتار موجود زنده بر اثر تجربه تغییر می‌یابد. بنابراین اگر بخواهیم تعریفی همه جانبه و درخور از یادگیری ارائه دهیم، می‌توانیم از تعریف هیلگارد و مارکوئیز استفاده کنیم:

یادگیری عبارت است از فرآیند تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فرد بر اثر تجربه. در این تعریف با 5 اصطلاح مواجه می‌شویم، یعنی: فرآیند، تغییر، نسبتاً پایدار، رفتار بالقوه و تجربه.

مفهوم فرآیند

فرآیند بر وقایع و روابط پویا، جاری، مستمر و پیوسته در حال تغییر اطلاق می‌شود. بنابراین از ویژگی بارز فرآیند، حرکت و پویایی آن است. این امر بر اثر تعامل دائم اجزاء و متغیرهای موجود در آن صورت می‌‌گیرد و در واقع یک فرآیند آغاز و پایانی ندارد. پس می‌توان گفت که یادگیری یک فرآیند است، چون تمامی مشخصات یک فرآیند را داراست، یعنی بر اثر تعامل دائم فرد با محیط صورت می‌گیرد و همیشه و در همه جا به طور پیوسته و مستمر صورت می‌گیرد.

مفهوم تغییر

یادگیری نوعی تغییر است که در فرآیند تجربه اتفاق می‌افتد، اما نه هر تغییری، بلکه تغییری یادگیری محسوب می‌شود. اولاً به تدریج حاصل شود و ثانیاً نسبتاً ثابت و پایدار باشد. بنابراین تغییرات ناشی از رشد و بلوغ و تغییرات فیزیولوژیک (مثل تغییر اندازه مردم چشم در تاریکی) و تغییراتی که بر اثر عوامل مکانیکی یا شیمیایی (مانند گرفتگی ماهیچه‌ها بر اثر خستگی و استعمال داروها) بوجود می‌آید، یادگیری نیست.

مفهوم نسبتاً پایدار

کاربرد مفهوم نسبتاً پایدار به این دلیل است که تغییرات موقت رفتار از نوع انگیزش، انطباق حسی یا خستگی ناشی می‌شوند. از حیطه یادگیری بیرون هستند، زیرا تغییرات حاصل از یادگیری، تغییرات نسبتاً پایدارند. به عبارت دیگر، یادگیری دربر گیرنده تغییرات نسبتاً دائم است و رفتار موردی، لحظه‌ای و یا متعادلی به هیچ وجه یادگیری نامیده نمی‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد یادگیری 30 ص

تحقیق وبررسی در مورد یادگیری 47 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق وبررسی در مورد یادگیری 47 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 47

 

بیان مسئله

آیا تا کنون از خود سئوال کرده اید که چرا بعضی از کودکان انگیزش پیشرفت سطح بالایی دارند و در رقابت با دیگران برای کسب موفقیت به سختی تلاش می کنند در حالی که عده ای دیگر انگیزه چندانی برای پیشرفت ندارند و برای کسب موفقیت از خود تلاش نشان نمی دهند. چه عواملی بر انگیزش پیشرفت کودکانمان تأثیر مثبت و منفی بر جای می گذارد؟

کودکان به طور طبیعی با انگیزه یادگیری متولد می شوند. کودک تلاش می کند تا به یک اسباب بازی دست بزند، راه رفتن را یاد می گیرد، غذا خوردن بدون کمک دیگران را می آموزد .

این اولین انگیزش ها برای یادگیری، بعدها پاسخ گوی فعالیت وابسته به مدرسه مانند خواندن و نوشتن است باید در مورد کودکان بی انگیزه در جستجوی مانعی در راه انگیزش طبیعی آنها بود که عدم توجه به این مسئله آنها را به راحتی سرخورده می کند .

یک کلاس ایده آل کلاسی است که در آن دانش آموزان به درس توجه کامل دارند، سئوال های زیادی می پرسند، در بحثهای کلاسی شرکت دارند، تکالیف تعیین شده را با دقت و به موقع امجام می دهند .

چنین کلاسی را کلاس دارای انگیزه می خوانند. در واقع موتور حرکت و محک تلاش و فعالیت برای یادگیری است. دانش آموز بی انگیزه نه تنها رغبتی به درس خواندن و یادگیری نشان نمی دهد، بلکه با بی تفاوتی و بی توجهی خود چه بسا برای کارکردن دانش آموزان دیگر در کلاس نیز مزاحمت ایجاد می کند در این مورد یک ضرب المثل انگلیسی وجود دارد که می گوید :“ شما می توانید اسبی را که تشنه نیست تا کنار آب بکشانید اما نمی توانید به نوشیدن آب وادارش کنید و شاید بتوان گفت نقشی که انگیزه برای دانش آموز بازی می کند خیلی مهم تر از هوش باشد.

نکته قابل توجه این است که بعضی از انسان ها برای انجام کارهایی بر انگیخته می شوند که شاید دیگر افراد نه، مثلا در بین دانش آموزان بعضی ها به خاطر اسکیت سواری، مسافرت آخر ترم درس می خوانند و بعضی ها به خاطر معلم و دوستانشان و بعضی دیگر به خاطر علاقه به آزمایش و تحقیق، پس تفاوتهای زیادی در عاملهای بر انگیختگی افراد می توان دید. بعضی ها به خاطر عواملی که بیرون از فرد است و بعضی به خاطر عوامل درونی چون خود ، عزت نفس برانگیخته می شود، در ابتدا فکر می کردم که باید عاملهای بیرونی بر انگیختگی را حذف کرد و فقط در پی شکل دهی عاملهایی از درون بود اما بعد طی مطالعاتم به این نتیجه رسیدم که اتفاقا عوامل بیرونی در بر انگیختگی افراد نقش زیر بنایی و اولیه را برای عوامل درونی و شکل دهی آنها بازی می کنند و آیات قرآن که هر دو عامل را در نظر گرفته بودند کمک کرد تا این حس در من بیشتر تقویت و تثبیت شود.

مفهوم انگیزش:

الف)انگیزش را می توان به عنوان یک فرایند مداخله کننده یا یک حالت درونی جاندار دانست که او را وادار یا ترغیب به عمل می کند، به عبارتی دیگر می توان کفت که انگیزش نیرویی است که به رفتار نیرو می دهد و آن را هدایت می کند، همان گونه که یک نیرو اشیاء را به حرکت در می آورد، انگیزش نیز شخصی را به حرکت در می آورد، مثلا وقتی می پرسیم که چرا فلانی رفتار خاصی را انجام می دهد به دنبال انگیزه او هستیم. (ایگن و کوچان از کتاب روانشناسی یوسف کریمی)

ب)انگیزه به حالتهای درونی ارگانیسم که موجب هدایت رفتار او بسوی نوعی مشخص می شود. (مورگان و همکاران)

پ)انگیزه به عاملی زیستی یا اجتماعی گفته می شود که رفتاری را آغاز می کند، تأیید می کند یا از بروز آن جلوگیری می کند، به عبارتی دیگر نیروی محرک فعالیتهای انسان و عامل جهت دهنده رفتار است. (پاین نامه آقای مصطفی گوهری وشوق)

انگیزش بیرونی:

نظریه پردازان و محققان انگیزش انسانی را به دو نوع کلی از انگیزش درونی و

بیرونی تقسیم کرده اند (رسی،1975،رسی وریان 1985،سپرو گرین،1978،ماسون 1987). انگیزش بیرونی زمانی وجود دارد که افراد بوسیله پیامدی که خارجی است و یا از لحاظ کارکردی مربوط به فعالیتی است که در آن افراد درگیر می شوند، برانگیخته می شوند. مثلا کودکی که اتاق خود را تمیز می کند تا برادر بزرگترش او را به سینما ببرد برای این کار انگیزش بیرونی دارد. یا در مدرسه، دانش آموزی که روی یک گزارش سخت، کار می کند تا نمره عالی بگیرد و برای بازی بیس بال انتخاب شود. برای نوشتن آن گزارش انگیزش بیرونی دارد. می توان گفت دانش آموزانی که در فعالیتهای مطلوب خود به صورتی فعال درگیر می شوند برانگیخته شده اند ولیکن دلیل این سختکوشی آنان با ماهیت خود تکلیف ارتباطی ندارد. آنان به این خاطر سختکوش هستند که تکلیف را وسیله ای برای رسیدن به اهداف مطلوب دیگر در نظر می گیرند.

در مقابل انگیزش بیرونی، انگیزش درونی وجود دارد بدین معنی که شخصی برای انجام موفقیت آمیز تکالیف خود تمایل درونی دارد خواه برای آن ارزش بیرونی وجود داشته باشد و یا نداشته باشد. افرادی که برای یک فعالیت خاص به طوردرونی بر انگیخته می شوند، برای مشارکت در آن فعالیت برانگیخته نمی شوند، بلکه آنان فعالانه به دنبال فرصتهایی برای مشارکت هستند و وقتی فرصتهایی جهت مشارکت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد یادگیری 47 ص

تحقیق وبررسی در مورد ناتوانی یادگیری 82 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق وبررسی در مورد ناتوانی یادگیری 82 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 83

 

مقدمه:

چه بسیارند کودکانی که تنها به دلیل داشتن ضعف خاص در دیکته، حساب یا روخوانی علی‌رغم داشتن هوش عادی، توانایی جسمی خوب و روانی سالم به دلیل شکستهای پی درپی تحصیلی برای همیشه با دنیای کتاب، مشق و مدرسه خداحافظی کرده‌اند. چه بسیارند استعدادهایی که بدین سان نشکفته پرپر گشته و می‌شوند و چه بسیارند زیانهایی که جامعة ما از این راه متحمل می‌گردد.

ناتوانیهای یادگیری مقولة خاص دیگری است که درحیطة کودکان استثنایی قرار دارد و درصد چشمگیری از کودکان را در بر می‌گیرد. ناتوانیهای یادگیری، نارساییهای یادگیری خاصی است که در صورت عدم شناسایی آن معمولاً تحقیرها، توهینها، مقایسه‌های نابجای خردکننده وشکستهای تحصیلی پی در پی را به بار می‌آورد. میلیونها کودک در سراسر جهان به اختلالات یادگیری مبتلا هستند. آنان علی‌رغم رشد جسمی،‌ذهنی، زبانی، اجتماعی، اخلاقی و عاطفی طبیعی هنگامی که به سنین مدرسه می‌رسند با مشکلاتی ویژه روبرو می‌گردند که عرصه را بر آنها تنگ می‌کند. اشکال بزرگ این اختلال آن است که بر خلاف نابینایی ، ناشنوایی، سرآمدی، ناسازگاری و معلولیتهای جسمی که تشخیص آن در سنین پیش‌دبستانی به آسانی امکانپذیر است،‌براحتی نمی‌توان آن را در سنین پیش‌دبستانی تشخیص داد. کودک مبتلا به اختلال یادگیری خود نیز از این که نمی‌تواند در انجام تکالیف تحصیلی همانند دیگر همسالانش موفق باشد،‌رنج می‌برد. او نیز همانند دیگر کودکان تصویری توانا و مثبت از خود ساخته است که به دلیل این اختلال و رویارویی پی در پی با ناکامیهای اصلی، فرعی تحصیلی این تصویر خدشه‌دار می‌شود واحساس حقارت درونی جایگزین آن می‌گردد.

مسئله ناتوانیهای خاص یادگیری اخیراً به طور چشمگیری توسعه پیدا کرده و توجه متخصصان و دست اندرکاران مسائل آموزش کودکان را بیش از پیش به خود جلب نموده است، درکنار کودکان ناشنوا، نابینا و عقب‌مانده ذهنی کودکانی هستند که بدون اینکه ناشنوا باشند کلمات را درک نمی‌کنند و بعضی دیگر با اینکه نابینا نیستند اما آنچه را که می‌بینند درک نمی‌کنند. و گروهی دیگر از کودکان علیرغم آنکه از نظر ذهنی عقب مانده نبوده و همانند سایر همسالان خود هستند با روشهای معمول آموزشی قادر به یادگیری مفاهیم نمی‌باشند. معلمان مدارس استثنایی بسیار با این کودکان برخورد داشته‌اند. که به علت ناتوانیهای خاص در یادگیری خواندن، صحبت‌کردن ، هجی‌کردن، نوشتن وحساب کردن و... در این مدارس آموزش می‌بینند.

تاریخچه و تعریف و فراوانی

تاریخچه:

متأسفانه تاریخچة آموزش کودکان مبتلا به ناتوانیهای خاص یادگیری بسیار کوتاه است. تا سال 1960 مشکل این کودکان تقریباً شناخته نشده بود. در این سال تلاشهایی وسیع آغاز شد و نظریات متفاوتی عنوان گردید، دسته‌ای ناتوانیهای خاص یادگیری را معلول تنبلی کودکان خواندند، دسته‌ای دیگر وجود ضایعة مغزی را علت این عارضه تلقی کردند. گروهی معلولیت ادراکی و گروه دیگر اختلالات عصبی را علت ناتوانی یادگیری می‌شناختند. آشفتگی و سردرگمی موجود چندان هم بی‌علت نبود. اصولاً شناخت کودکان مبتلا به ناتوانی‌های خاص یادگیری، مستلزم گذشت زمان بود. گذشت زمانی که موجبات به هم رسیدن علوم متفاوتی چون پزشکی، علوم تربیتی، روان‌شناسی، توانبخشی و ... درگره‌گاه واحدی به نام اختلال یادگیری را فراهم کرد. در این میان پزشکی نخستین رشته‌ای بود که به تشخیص دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری توجه کرد. پس از آن روانشناسان به مطالعة خصوصیات این دانش آموزان پرداختند. با این وجود تا اوایل دهة 1960 کاری که در خور توجه باشد انجام نگرفته بود، به همین علت در این دهه، علمای تعلیم و تربیت نیز به جریان مذکور پیوستند و برای حل این مشکل پیشقدم گشتند.

در سال 1896 پزشکی انگلیسی به نام مورگان وضعیتی را گزارش کرد که آن راکوری لغات می‌نامید. حالتی که ناتوانی در خواندن کلمات از آن تعبیر می‌شد. چند سال پس از آن یعنی در سال 1920 این مورد جای خود را به عنوان مفهومی در مطالعات علمی بازکرد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد ناتوانی یادگیری 82 ص

تحقیق وبررسی در مورد نقش محبت و مهرورزی در تعلیم و تربیت 13 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق وبررسی در مورد نقش محبت و مهرورزی در تعلیم و تربیت 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه: روش مثبت محبت و مهرورزی 1

شرایط محبت به کودکان 1

زیان کمبود محبت 3

اثرات سعه صدر مربیان تعلیم و تربیت 4

آثار سوء افراط در محبت 4

شواهدی از محبت‌های افراطی 5

آثار زیبای تربیتی که منجر به خداشناسی می‌شود 6

چگونه محبت و مهرورزی باعث اقدام به شخصیت مردم می‌شود 8

عوامل زمینه‌ساز عقدة حقارت و نتایج آن 10

اختلالات شخصیت در اثر کمبود محبت 13

اهیت نظام تعلیم و تربیت ونقش آن در روابط انسانی 14

رشد عاطفی و عوامل موثر در ایجاد محبت فرزندان 15

محبت‌های دورة نوجوانی 17

پیشنهادات شش‌مرحله‌ای ایجاد نظم و ترتیب از طریق محبت به کودکان 26

نتجه‌گیری 31

منابع و مآخذ 32

از محبت دُردها صافی شود وز محبت دردها شافی شود

مقدمه:

نقش محبت و مهروروزی در فرآیند تعلیم وتربیت

محبت نیاز اساسی و طبیعی انسان بالاخص کودکان است. یکی از عللی که آدمی را از تنهایی گریزان و در جمع سرخوش می‌سازد این است که در تنهایی محبّت‌هایی ندارد و تمایلات آدمی در آن برآورده و ارضا نمی‌شود. محبت مهمترین عامل سلامت روح کودک و عدم آن موجب ناهنجاری‌های روانی است. کمبود محبت مشکلاتی را پدید می‌آورد که نه تنها برای طفل زیان‌بخش است بلکه زمینه را برای آشفتگی‌های اجتماعی فراهم می‌سازد تعالیم اسلامی برای رشد شخصیت انسان مربیان را امر به محبت و مهربانی نسبت به کلیة اقشار می‌نماید.

شرایط محبت به کودکان:

1- محبت در کودک باید راستین باشد، زیرا کودکان محبت‌های تصنعی و ساختگی را خوب درک می‌کنند و از آن متنفرند ممکن است کودک حقیقت این مسأله را خوب بفهمد ولی هرگز به زبان نیاورد.

2- محبت باید به گونه‌ای باشد که کودک مزة آن را بچشد و این امر زمانی امکان‌پذیر است که ما عملاً محبت خود را به او نشان دهیم بدین سان فقط دوست داشتن کودک در دل او علاقمندی قبلی به او کافی نیست او باید نشانه‌های محبت ما را ببیند و آن چه که در درون‌ ما هست آشکارا حس کند این کار معمولاً از راه تغذیه، مراقبت‌ ما، توجه به او امکان‌پذیر است. تحسین‌ها، تشویق‌ها، همبازی‌شدن‌ با او جلوه‌هایی از ابراز محبت به کودک هستند.

3- محبت به کودک نباید بستگی به موقعیت او داشته باشد به عبارت دیگر نباید به او ابراز محبت کرد از آن بابت که او زیباست چشم و موی قشنگی دارد، رشدش خوب است و یا در منزل کارهای خوشایند انجام می‌دهد و این جنبه‌ها زمینه را برای محبت بیشتر فراهم می‌آورند ولی نباید به عنوان ملاک محبت در تعلیم وتربیت مورد استفاده قرار گیرد.

4- محبت اولیا ومربیان نسبت به نوجوانان در حضورشان باید یکسان باشد زیرا تبعیض در محبت نسبت به یکی از کودکان باعث رنجش دیگری می‌شود. پیامبر اسلام می‌فرماید:«میان فرزندان خود عدالت و مساوات را رعایت نمایید چنانکه دوست می‌‌داریم میان شما در احسان و لطف ومحبت رعایت مساوات شود.

همچنین پیامبر اسلام فرمود« هر مؤدب و مربی که متعهد تربیت سه نوجوان از این امّت (ملت اسلام) شود اگر آنها را به طور مساوی و برابر تعلیم نکند یعنی فقیر آنها را با غنی و غنی آنها را با فقیر، در ردیف هم نبیند در روز قیامت با خائنان محشور خواهدشد، طبیعی است.

5- هیچیک از پدر، مادر یا معلمین نباید محبت و مهر و جوان را به تنهایی در انحصار خود درآورند بلکه باید راه را بازگذارند تا کودک بتواند دیگران را نیز دوست بدارد.

6- طبیعی است مادران نسبت به فرزندان کوچک‌تر محبت بیشتری معمول می‌دارند این امر نباید موجب بی‌توجهی به فرزند بزرگ‌تر شود و او گمان کند که پدر ومادر او را فراموش کرده‌اند و فرزند جدید را دشمنی برای خود بداند.

7- نوع محبت در سنین مختلف متفاوت است در 6 سال اول زندگی غالباً تکیه کودک بر لذت حسی است ولی در 6 سال دوم توجه به لباس او، پذیرش دوستانش و حفظ شخصیتش در جلوی دیگران بیشتر مطرح است.

8- محبت والدین در سال‌های اول زندگی بیشتر از سنین دیگر سازنده‌است گو این که در سالهای بلوغ و جوانی هم این مسأله کم اهمیت نیست.

9- محبت اولیاء ومربیان نباید مانعی برای امر و نهی نسبت به کودک گردد آنجا که جای مهر است باید مهربان بود و آنجا که جای امر ونهی است باید همان را انجام داد.

10- کودک در خانواده از محبت سرشار والدین برخوردار است لذا باید بدو ورود به مدرسه و بعد از آن هم در تمام مقاطع تحصیلی و دانشگاهی از محبت فراوان مربیان خود بهره‌مند گردد.

زیان کمبود محبت در نظام تعلیم و تربیت:

به نظر بسیاری از دانشمندان منشأ بسیاری از عقده‌ها عدم ارضای کودک از محبت است زیانهای ناشی از کمبود محبت بسیار است از آن جمله این که عدم ارضای نیاز کودک از محبت زمینه را برای کم‌روئی او فراهم می‌سازد. چنین کودکی در سنین بعدی در مواجهه با مشکلات و حل آنها ناتوان و عاجز خواهد بود کودکانی که در دوره کودکی به اندازة لازم نبینند احیاناً در بزرگسالی ناسازگار و دچار عقده‌های روانی می‌گردند منشأ بسیاری از شرارتهای نوجوانان وحتی بزرگسالان کمبود محبت در دوران کودکی آنهاست بسیاری از خودکشی‌ها و ناکامی‌های افراد معلول عدم تأمین آنها از محبت است. گاهی علت فرار نوجوانان از خانه این است که خود را در خانواده تنها می‌بینند و کسی باآنها در تماس عاطفی نیست و مورد محبت واقع نمی‌شوند کمبود محبت گاهی موجب بروز عوارض جسمانی و روانی می‌گردد از قبیل بی‌اشتهایی، بدبینی، پر توقعی، زودرنجی، انزوا طلبی، خیالبافی و غیره.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد نقش محبت و مهرورزی در تعلیم و تربیت 13 ص