کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مقاله : شاعران و نثر نویسان پارسی گوی قرن هفتم و هشتم

اختصاصی از کوشا فایل مقاله : شاعران و نثر نویسان پارسی گوی قرن هفتم و هشتم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله : شاعران و نثر نویسان پارسی گوی قرن هفتم و هشتم


مقاله : شاعران و نثر نویسان پارسی گوی قرن هفتم و هشتم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:16

فهرست منابع

مقدمه. 4

انهدام مؤسسات دینی: 4

شعرا و صوفیه عصر ایلخانان: 4

مرحوم شیلی نعمانی(شعر الحجم) به زبان اردو: 5

امیر خسرو دهلوی: 6

بدر چاچی: 6

حافظ شیرازی: 6

مولوی: 7

آثار مولوی: 8

سعدی: 8

خواجوی کرمانی: 9

عبید زاکانی: 11

فخر الدین عراقی: 11

سراج سگزی: 12

سعد الدین سعید هروی: 12

خواجه حکیم عمید الدین لوبکی: 13

زرتشت بهرام بن پژدو: 13

اوحدالدین حامدبن ابیالفخر کرمانی: 13

عمری اصفهانی: 14

کیکاووس رازی: 14

نثر نویسان: 14

شعر در قرن هفتم: 15

منابع: 16

 مقدمه

عده ای از  شاعران پارسی گوی از بازماندگان دوران قبل از حمله مغول هستند و یا از کسانی که در دوره مغول می زیستند. دسته دیگر در دوران مغول در دستگاه امارتهای کوچک یا خاندانهای بزرگ زندگی می کردند و یا در  خانقاههای  متصوفه زیر دست مشایخ بزرگ ایران و خارج ایارن بودند.

آخرین دسته کسانی هستند که در بین حکومت ایلخانان و حمله تیمور در خدمت ملوک الطوائف ایران و نواحی مجاور بودند.

ایران در دوره مغول: در این دوهر ادبیات حیرت انگیز و بزرگی از ایرانیان بوجود آمد. جنوب ایران کمتر از ممالک شمالی و مرکزی و غربی دچار خسارت شد.

انهدام مؤسسات دینی:

هر چند به واسطه قتل عام فضلا طلاب و انهدام مدارس و مساجد و کتابخانه ها دچار اختلال و پریشانی شد ولیکن آسیب بعضی کمتر بود. مغولان بت پرست به فلسفه و حکمت توجهی نداشتند ولیکن نسبت به مدایح شعرا بی اعتنا نبودند. در این دوره مورخین در جه اول در زبان فارسی به ظهور رسیدند.

  شعرا و صوفیه عصر ایلخانان:

در این دوره دو نفر از شاعران که درجه بالاتر از بقیه بودند:

  1. جلال الدین روحی
  2. سعدی شیرازی

بسیاری از ادبا و کسانیکه ادبیات ایران را در هند مطالعه کردند مرتبتی بالا داشتند و مقام آنها را بعد از مولوی و سعدی قرار می دهند. امیر خسرو دهلوی حسن دهلوی بدر چاچی که هر سه در هندوستان بودند.  در این میان چند تن از شعرای ایران که در ایران نشود نما یافتند و بعد کرم و سخاوت پادشاهان مغول در دهلی آنها را جلب کرد از ایران مهاجرت کردند به امید آنکه بضاعت ادبی آنها در هند خریدار داشته باشد.

مرحوم شیلی نعمانی(شعر الحجم) به زبان اردو:

بر شرح احوال شعرای ایران از فردوسی تا حافظ و چند صفحه از امیر خسرو و حسن دهلوی نگاشته است. اما با اینکه ادبیات فارسی که در هند به ظهور رسیده به طور کلی آن لطف را که در کلام ایرانیان اصلی است ناقد می باشد.

 در ابتدا به ذکر نام چند شاعر معروف و شرح احوال آنها و سپس دیگران اشاره می کنیم:

امیر خسرو دهلوی:

 از شاگردان شیخ بزرگ نظام الدین اولیا بود. در موسیقی نیز  همچون شعر معروف بود. ترک نژاد بوده و در ولایتی در هندوستان تولد یافت. در زمان حیاتش از پنج پادشاه نوازشها دید. دولتشاه معتقد بود که قریب یک کرور بیت بنظم در آورده. از آثار او «کتاب لیلی و مجنون» «مرگ مادر و برادر»مرثیه گفتند و ابیاتی خطاب به دخترش عفیفه.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله : شاعران و نثر نویسان پارسی گوی قرن هفتم و هشتم

دانلود تحقیق سیر تحول و تطور زبان پارسی در گذر زمان 23 ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق سیر تحول و تطور زبان پارسی در گذر زمان 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق سیر تحول و تطور زبان پارسی در گذر زمان 23 ص


دانلود تحقیق سیر تحول و تطور زبان پارسی در گذر زمان 23 ص

دسته بندی : تاریخ و ادبیات،

نوع فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تعداد صفحات : 26 صفحه

سیر تحول و تطور زبان پارسی در گذر زمان در حقیقت زبان فارسی یک شاخه از تنه ی السنه ی ( زبانهای ) آریایی است که در نتیجه ی تبادلات و تغییرات سیاسی و اجتماعی که در سرزمین ما روی داده است به تدریج ساخته شده و به شکل فعلی درآمده است .
قدیمی ترین آثار ادبی که از زبان مردم در دست است، گاتاهای زردشت می باشد که با قدیمی ترین آثار سانسکریت که در کتب اربعه ی ویدای هند دیده می شود قرابت نزدیک دارد و در واقع مانند دو لهجه ی نزدیک از یک زبان محسوب می گردد.
بعد ازگاتاها که کهنه ترین یادگارزبان فارسی دری،است، به زبان دوره ی بعد که زبان « پارسی باستان» است می رسیم.
این زبان به وسیله فرمانروایان هخامنشی و ازطریق کتیبه های بیستون ، پاسارگاد، تخت جمشید ، شوش ، الوند و غیره به عصر ما رسیده است .
زبان پارسی، که آن را امروزه « پارسی باستان» می نامند ،  در ضمن سومین تطور زبان گاتاها به وجود آمده است.
 دومین تطور آن مربوط به دوره دولت مادی باشد و اولین تطور مربوط به زبان اوستایی است .
از زبان مادی ها که قهراً به زمان قدیمی تری مربوط بوده است، نشانی باقی نمانده که از چگونگی آن ما را مطلع سازد، مگر اینکه بعدها کتیبه هایی از آن پادشاهان و قوم بزرگ به دست آید.
 تنها هرودوت به ما گفته است که نام دایه  کوروش کبیر در مملکت مدی،» اسپاکو «بوده است.
این قول هرودوت را روایات دیگری تایید کرده است.
یکی آنکه حمزه ( به نقل ازیاقو ت حموی) می گوید که اسپهان و سجستان ( سگستان ) دارای یک معنی است.
 و «اسپا» و « سج یا سگ» را هر دو به معنیسپاهی و شجاع گرفته و گوید:  " اسپهان و سجستان، یعنی مملکت لشکریان و شجعان )کتاب معجم البلدان" ( می دانیم  واژه سپاه در اصل» اسپا« است، که از اصل قدیمی تری برخاسته که همانا» اسپاد« باشد و «اسپاد» و «اسپا» معنایی جز باوفا و شجاع ندارند.
و لذا مردان جنگجوی لشکر نظر به وفاداری و سربازی و دلیری به آن نام نامیده می شده اند، در همین راستا  حیوانی باوفا و شجاع که نزد آریاها محترم بوده ( بدلیل اهمیت فوق العاده ای که در جامعه دامپرور و کشاورز آنروز داشته است) وجایگاه خاص آن نزد اجتماع  انسانی آنروز، به نحو غیر قابل قیاسی با جایگاه امروزین آن بوده است ، نیز به این نام ( سک یا سج یا سگ که ریشه در لغت اسپاد دارد ) متصف شده است ( بمعنای با وفا و شجاع ) از طرف دیگر لغت« سج یا سگ» و «سکا» و «سکه» هم نام طایفه بزرگی از آریاییهای مشرق بود، که »سکستا« به نام آنان

  متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

( برای پیگیری مراحل پشتیبانی حتما ایمیل یا شماره خود را به صورت صحیح وارد نمایید )

«پشتیبانی فایل به شما این امکان را فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دریافت نمایید »


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق سیر تحول و تطور زبان پارسی در گذر زمان 23 ص

مقاله مقایسه ی کتاب معانی زیباشناختی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا

اختصاصی از کوشا فایل مقاله مقایسه ی کتاب معانی زیباشناختی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 66

 

شناختگی نهاد: گاه نهاد را شناخته (معرفه) می آورند.

1- شناختگی به شناسه: اگر سخنور بخواهد از خود یا شنونده یا دیگری خبر بدهد نهاد را با شناسه، شناخته می گرداند.

الف: نخست کس:

ما بیغمان مستِ دل از دست داده ایم همه از عشق و همنفس جام باده ایم

ب: دوم کس:

تو در عالم نمی گنجی، زخوبی؛ مرا هرگز کجا گُنجی در آغوش؟

گاه شناسه «تو» شنونده ای ویژه و یگانه را نیست؛ هرکس را که روی سخن او با بتواند بود، در بر می گیرد. در این بیت از جامه ای، هر گمراه فریفته ای را که دل به فریبهای گیتی خوش کرده باشد، برادران تو بیچاره در ثری رفتند

تو همچنان، زسر کبر، بر ثریایی!

پ: دیگر کس: دیگر کس را به شناسه شناخته آورد که شناسه را مرجعی باشد؛ و آن مرجع پیشتر در سخن آورده شده باشد.

الف: هنگامی که مرجع پیش از شناسه آورده شده باشد.

آباد به توست خانه، چون رفتی او روی نهاد سوی ویرانی

ب: هنگامی که مرجع آشکارا پیش از شناسه آورده نشده باشد. در این هنگام واژه ای پیش از شناسه آورده شده است که مرجع نیست. لیک به گونه ای آن را فرایاد می آورد.

رقعنده ذرّه ذرّه هستی، به شوق دوست آن هم نیایشی است که شوق ذوق اوست

پ- گاهی شناسه آورده می شود، بی آنکه پیش از آن مرجعی در سخن یاد شده باشد. این کاربرد شناسه زمانی شدنی و پذیرفتنی است که مرجع نیک آشکار و از پیش دانسته باشد.

بنده را سیر دار و پوشیده؛ چون به کار تو هست کوشیده

جان دهد بنده، چون دهی نانش جان گرامی بود، مرنجانش

رزق بر اهل خانه تنگ مکن! روزی او می دهد؛ تو جنگ مکن

2- شناختگی نهاد به نام: گاه نهاد را به نام (عَلَم) شناخته می آورند.

الف: برای آن که از نهاد آشکارا و بی چند و چون سخن گفته باشند: گاه نهاد را به نام شناخته می آورند؛ تا در آن کمترین خطا و گمانی نماند؛

مثال ( ترتیب ملک و قاعدة حلم و رسم داد، عبدالحمید احمد عبدالصّمد نهاد

ب: برای بزرگداشت نهاد: گاه نهاد را به نام یا به بَرنام (لقب) شناخته می آورند بزرگداشت آن را. به لوح محفوظ اندر نگر که پیش تو است

مثال ( در او می نگرد جبرئیل و بو یحیی

پ: برای خوارداشت نهاد: گاه نهاد را به نام یا بَرنام، به آهنگ خوار داشت آن شناخته می آورند. مثال لات و عُزی و منات اگر ولی اند.

هر سه تو را؛ مر مرا علی است ولی.

آن همه شعبدة خویش که می کرد اینجا سامری، پیش عصا و ید بیضا می کرد

ت: برای شادکامی و شادی و کامة دل: گاه نهاد را به نام شناخته می آورند؛ زیرا از یاد کرد نام، دل را شادمانی و کامه ای هست.

مثال ( مجنون به میان موج خون است لیلی، به حساب کار، چون است.

مجنون جگری همی خراشد لیلی نمک از که می تراشد.

مجنون به خدنگ خار شفته است لیلی به کدام ناز خفته است؟

مجنون همه درد و داغ دارد لیلی چه بهار و باغ دارد؟

مجنون کمر نیاز بندد؛ لیلی به رخ که باز خندد؟

مجنون زفراق، دل رمیده است لیلی به چه راحت آرمیده است؟

ت: برای شگون و خجستگی: گاهی نهاد را به نام شناخته می آورند، خجستگی را.

مثال ( ز داود اگر دَور دِرعی گذاشت محمّد ز دُرّاعه صد درع داشت

سلیمان اگر تخت بر باد بست محمّد ز بازیچة باد رَست.

وگر مهد عیسی به گردون رسید محمّد خود از مهد بیرون پرید.

3- شناختگی نهاد به اشاره: نهاد را می توان با اشاره بدان شناخته گرداند.

واژه های اشاره در فارسی «این» و «آن» است، این و آن زمانی به کار برده می شود که بخواهند به چیزی نزدیک یا دور اشاره کنند. شناختگی به نهاد هنگامی رفتاری ادبی است و ارزش زیباشناختی دارد که نهاد حی نباشد در این گونه از شناختگی نهاد جز آن نیست که آن چه را که پیراسته و ذهنی است و به حس در نمی آید بدین شیوه، پیکرینه و دیداری و حسّی می انگارند؛ از آنجا که ساختار ذهنی آدمی و خرد او برآمده و پرورده از یافته ها و آزموده های حسّی است. بدین سان می توان، شناخت و دریافتی روشنتر و آسانتر از آن چه ذهنی و عقلی به سخن دوست داد.

الف: برای نشان دادن نهاد به آشکارترین شیوه: با اشاره می توان هرچه بیش نهاد را برجسته گردانید و نگاهِ هوش سخن دوست را بدان درکشیده، و آن را فراپیش وی آورد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مقایسه ی کتاب معانی زیباشناختی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا

دانلود تحقیق تاریخچه زبان کهن فارسی ( پارسی )

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق تاریخچه زبان کهن فارسی ( پارسی ) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق تاریخچه زبان کهن فارسی ( پارسی )


دانلود تحقیق تاریخچه زبان کهن فارسی ( پارسی )

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:32

مقدمه :
زبان فارسی )فارسی دری، پارسی، دری[۲]) زبانی است که در کشورهای ایران، افغانستان[۳]، تاجیکستان[۴] و ازبکستان[۵] به آن سخن می‌گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از زبان‌های رسمی‌ کشور افغانستان است.
در ایران بیش از ۴۰ میلیون تن[۶] )بین ۵۸٪ تا ۷۹٪) پارسی زبان هستند.[۷] در افغانستان ۲۰ میلیون تن، در تاجیکستان ۵ میلیون تن[۸]، و در ازبکستان حدود ۷ میلیون تن به فارسی سخن می‌گویند. [۹] [۱۰]زبان پارسی گویش‌ورانی نیز در هند و پاکستان دارد )نگاه:زبان فارسی در شبه‌قاره هندوستان). با توجه به رسمی بودن زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و تسلط گویشوران سایر زبان ها بدان به عنوان زبان دوم روی هم‌رفته می‌توان شمار پارسی‌گویان جهان را حدود ۱۱۰ میلیون تن برآورد کرد.
گرچه پارسی اکنون زبان رسمی پاکستان نیست، پیش از استعمار انگلیس و در زمان امپراتوری مغول )به فرمان اکبرشاه)، زبان رسمی و فرهنگی‌ شبه‌قاره هند بوده ‌است. زبان رسمی‌ کنونی‌ پاکستان )اردو)، که «اسلامی‌شده»ی زبان هندی است، بسیار تحت‌ تأثیر پارسی بوده‌است و واژه‌های پارسی‌ بسیاری دارد. به خاطر تأثیر بسیار زیاد زبان فارسی در پاکستان، بنیان‌گذاران این کشور تصمیم گرفتند که سرود ملی پاکستان‌ به زبان فارسی باشد. در تعاریف رسمی پاکستان، زبان اردو دختر زیبای زبان فارسی معرفی می‌شود.


جایگاه زبان فارسی
زبان فارسی با اینکه یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و بعد از انقلاب مشروطه به عنوان زبان ملی ایران تبلیغ و شناخته شده‌است،[نیازمند منبع] ولی هویتی بسیار فراتر از فلات ایران دارد به طور مثال قبل از استعمار هند توسط انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده امپراتوری تیموریان در هند بودند، فارسی زبان رسمی این امپراتوری وسیع بود.[۱۱] یا نقل می‌کنند که وقتی که شاه اسماعیل صفوی در ابتدای یکی از جنگهای خود قطعه شعری به زبان ترکی آذربایجانی برای پادشاه عثمانی فرستاد، پادشاه عثمانی شعری فارسی را در جواب او، برای شاه اسماعیل پس فرستاد.[۱۲] زبان فارسی جدا از اینکه زبان اصلی و یا زبان دوم مردم سرزمین ایران با قومیت‌های مختلف بوده‌است، نفوذ بسیاری در کشورهای مجاور خود همچون امپراتوریهای گورکانیان هند و عثمانی داشته‌است.آن هم در حالی که در کنار نفوذ زبان فارسی، نفوذ فرهنگ ایرانی هم در فرهنگ‌های دیگر دیده می‌شود و به طور مثال در امپراتوری گورکانیان در کنار دین اسلام، فرهنگ ایرانی جزو سرلوحه‌های فرهنگیشان بوده است[۱۳] [۱۴]. این نفوذ فرهنگی تا به آن حد است که ریچارد نلسون فرای، استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد معتقد است که «...عربها دیگر نقش ایران و زبان فارسی را در شکل گیری فرهنگ اسلامی درک نمی‌کنند. شاید آنان آرزو دارند که گذشته را فراموش کنند، ولی با این کار آنها ریشه‌های معنوی، اخلاقی و فرهنگی خودشان را حذف می‌کنند...» [۱۵] [۱۶].
در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان‌شناسان اروپایی در برلین، زبان‌های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان‌های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به‌شمار می‌آید که اولا باستانی باشد، ثانیا ادبیات غنی داشته باشد و ثالثا در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد. [۱۷]
زبان فارسی از نظر شمار و تنوع ضرب‌المثل‌ها در میان سه زبان اول جهان است.[۱۸]

  پیشینهٔ زبان فارسی
زبان فارسی از شاخهٔ هندواروپایی زیرشاخهٔ هندوایرانی و زیرشاخهٔ زبان‌های ایرانی است. پیشینهٔ کهن زبان فارسی به ایرانی باستان باز می‌گردد.
زبان پارسی ریشه در پارسی میانه دارد و پارسی میانه ریشه دارد در پارسی باستان. [۱۹][۲۰][۲۱][۲۲]
از ایرانی باستان، زبان‌های
•    زبان اوستایی
•    زبان سغدی
•    زبان مادی
•    پارسی باستان
•    زبان سکایی
پدید آمدند. این زبان‌ها کمابیش هم‌هنگام بوده‌اند و بر یکدیگر پیشینگی نداشتند. در زمان هخامنشیان، پارسی باستان، زبان رسمی‌ امپراتوری می‌شود.
زبان فارسی، شامل سه زبان است : پارسی باستان ، پارسی میانه )پهلوی )، و پارسی نو )فارسی بعد از اسلام )، و چون مطلقاً فارسی گویند مراد زبان اخیر است . ابن الندیم از عبداﷲبن مقفع حکایت کند که لغات فارسی شش است : فهلویه )پهلوی )، دریه )دری )، فارسیه )زبان مردم فارس )، خوزیه )زبان مردم خوزستان )، و سریانیه . فهلویه منسوب است به فهله )پهله ) نامی که بر مجموع شهرهای پنجگانه ٔ اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان دهند. [۲۳]
    زبان‌های ایرانی

شاخه    زبان‌های ایرانی غربی
شمال غربی    باستان: مادی                میانه: زبان پارتی )پهلوی اشکانی)  نو: آذری | گیلکی | مازندرانی | تالشی | کردی کرمانجی | کردی سورانی | زازا-گورانی | سمنانی | زبان‌های ایران مرکزی | بلوچی[۱] | سیوندی

جنوب غربی[۲]
باستان: پارسی باستان  میانه: پارسی میانه )پهلوی)  نو: فارسی | لری | بختیاری | بشاکردی | کمزاری | تاتی اران

شاخه    زبان‌های ایرانی شرقی
شمال شرقی    باستان: اوستایی[۳]      میانه: سغدی | خوارزمی | بلخی | سکایی غربی | آلانی | سرمتی  نو: آسی | یغنابی )سغدی نو)
جنوب شرقی       میانه: سکایی-تخاری  نو: پشتو | زبان‌های پامیری | پراچی | ارموری | منجی | یدغه

    ۱-بلوچی به خاطر مهاجرت گویشورانش، از نظر جغرافیایی به جنوب شرق فلات ایران منتقل شده. ۲-شاخه جنوب غربی را شاخه فارسی‌تبار نیز می‌گویند. ۳-بیشتر زبان‌شناسان، اوستایی را در مرز شاخه‌های غربی و شرقی دسته‌بندی می‌کنند.




زبان پارسی باستان
پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بوده‌است. نخستین یافته‌های نوشتاری از این زبان، سنگ‌نبشته بیستون است که پیشینهٔ آن به سدهٔ ششم پیش از میلاد برمی‌گردد .[۲۴] دبیرهٔ پارسی‌ باستان، میخی بوده‌است که به نظر می‌رسد در زمان هخامنشی دبیرهٔ رایج در میان هیچ گروهی از مردم نبوده‌ است و تنها دبیره‌ای ادبی برای نوشتن سنگ‌نوشته‌ها بوده‌است.[۲۵]
دوره باستان که از آغاز تا فروپاشی‌ شاهنشاهی هخامنشی، تقریباً از سدهٔ بیستم تا حدود چهارم و سوم پیش از میلاد را دربرمی‌گیرد. از زبان‌های ایرانی باستان چهار گویش آن شناخته شده‌است: مادی، سکایی، اوستایی و پارسی باستان. از زبان مادی و سکایی که یکی در غرب ایران و منطقه فرمانروایی ماد و دیگری در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه، از جمله بین اقوام پارت و ساکنان سغد، رایج بوده، تنها واژه‌ها و عبارت‌هایی در نوشته‌های دیگران برجای مانده‌است. اما از زبان‌های اوِستایی و پارسی باستان مدارک بسیار در دست است. زرتشت کتاب خود را به زبان اوِستایی نوشته‌است.
پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بوده‌است. نخستین شواهد نوشتاری از این زبان، سنگ‌نبشته بیستون است که تاریخ آن به قرن ششم پیش از میلاد برمی گردد.[۲۶] درهمین زمان لهجه‌های دیگر ایرانی باستان نیز وجود داشته که پا به پای چهار زبان مهم دوران باستان مراحل تکاملی را می‌پیموده‌است، مانند زبان‌های بلخی، سغدی، پارتی و خوارزمی.
خط باستان، خط میخی بوده‌است و به نظر می‌رسد در زمان هخامنشی، خطی رایج در بین هیچ گروهی از مردم نبوده‌ است و تنها خطی ادبی برای نوشتن سنگ‌نوشته‌ها بوده‌است که برای نگاشتن این سنگ‌نوشته‌ها استفاده می‌شده‌است .[۲۷] زبان باستان از نظر دستوری پیچیده‌تر از نسل‌های بعدی پارسی بوده‌است.[۲۸]
پارسی میانه
در رده‌بندی زبان‌شناسی، به زبانی که از سده سوم پیش از میلاد تا سده هفتم پس از میلاد در ایران زمین، کاربرد داشته‌است، میانه می‌گویند. زبان پهلوی به گویش مرکزی میانه که در دوران اشکانیان و ساسانیان رواج داشت، گفته می‌شود. پارت‌ها به زبان پهلوی شمالی )پارتی) که جزیی تفاوت با پهلوی جنوبی دارد، سخن می‌گفتند. پهلوی جنوبی )ک) در عهد ساسانیان رواج داشته‌است. دستور زبان پهلوی ساده‌تر از باستان اما پیچیده‌تر از پارسی نو بوده‌است.[۲۹] [۳۰]
پارسی نو
    برای این بخش از این مقاله منابع لازم نیامده‌است. لازم است بر طبق اصول اثبات‌پذیری و شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع منبعی برای آن ذکر شود. مطالب بی‌منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد.
 
شعر جایگاه ویژه‌ای در زبان پارسی دارد.

زبان پارسی میانه، پس از تحول و آمیختگی با لهجه‌ها، گویش‌ها و زبان‌های خویشاوند نزدیک و همچنین وارد شدن وام ‌واژه‌ها، پارسی نو را به وجود آورده‌است. بنا بر این جای تعجب نیست که شباهت‌های فراوان چه از نظر واژگانی و چه از نظر دستوری میان این دو زبان وجود دارد. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتاده‌است بسیار عظیم‌تر از تحولی‌است که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ داده‌است.
در این میان، فردوسی با سرودن شاهنامه در سدهٔ چهارم تاثیر مهمی بر بازیافت بسیاری از واژه‌های گم‌شدهٔ زبان پارسی داشت و خود این تاثیر را در شاهنامه اعلام کرده‌است. اگر کوشش‌های خودجوش فردوسی نبود، هویت پارسی‌ امروز بسیار بیش از این به خطر می‌افتاد.


دانلود با لینک مستقیم

کتاب ضرب المثل های پارسی

اختصاصی از کوشا فایل کتاب ضرب المثل های پارسی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

کتاب ضرب المثل های پارسی


کتاب ضرب المثل های پارسی

کتاب ضرب المثل های پارسی:

در این کتاب تمام ضرب المثل های پارسی بصورت الفبایی دریک کتاب زیبا نوشته شده اند


دانلود با لینک مستقیم