فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:119
مقدمه:
روشهای سنتی اصلاح نباتات مبتنی بر دستکاری ساختار ژنتیکی گیاه کامل و از طریق تولید جنسی است. در سالهای اخیر روشی برای دستکاری ژنتیکی در سطح سلولی پیدا شده است که روشهای اصلاحی را بطور منحصر بفرد کامل می کند. موجودیت پیدا کردن روشهای کشت بافت و سلول را می توان به پیشرفتهای ناشی از دانش کشت سلولی و زیست شناسی مولکولی دانست .
بیوتکنولوژی یا فناوری زیستی مجموعه ای از فنون را تشکیل می دهد که امکان بکارگیری، توانایی و کارآیی سلولهای موجودات زنده اعم از حیوانی یا گیاهی را فراهم می سازد. در سالهای اخیر با انجام تحقیقات متعدد در حوزه بیوتکنولوژی کشاورزی این بخش دارای جایگاه مهم و باارزشی شده است و این امکان را در رابطه با گیاهان زراعی فراهم نموده است که بسیار مطالب کارآتر از روشهای کلاسیک اصلاح نباتات با استفاده از تکنیکهای مختلف از قبیل دست ورزی ژنتیکی (Genetic manipulation)، کشت بافت و سلول گیاهی در شرایط In Vitro و غیره، گیاهانی با سازگاری متناسب تر و بیشتر به شرایط محیطی و همچنین سازگار با نیاز انسانها تولید نماید.
تکنیک کشت بافت و سلول گیاهی در شرایط In Vitro ازجمله فنون بیوتکنولوژی است که کاربرد آن به اوایل سالهای 1950 می رسد. بر اساس این تکنیک، سلول گیاهی یا بافت از اندامهایی مثل ریشه، ساقه، برگ و گل آذین یا هر اندام دیگری از گیاه جدا شده و در شرایط کاملاً استریل و گندزدایی شده، در درون لوله های آزمایش محتوی محیط غذایی مصنوعی قرار گرفته و با تأمین نیازهای نوری و حرارتی مناسب تبدیل به یک گیاه کامل می گردد. این تکنیک همانطور که اشاره شد امکان تولید هزاران گیاهچه مشابه گیاه مادری را در مدت زمان بسیار کوتاهی و در فضای فیزیکی بسیار محدودی فراهم میسازد که با انتقال این گیاهچه ها به سطح گلخانه و مزرعه تولید انبوهی از گیاهان مورد نظر را می توان باعث شد. در اصلاح نباتات با استفاده از تکنیک کشت بافت و نیز تولید کالوس یا گیاهچه ها در مقیاس وسیع و انجام گزینش در بین نمونه ها می توان از ارقام مقاوم به استرسهای محیطی را تولید نمود. فنون فوق فرصتهای مناسبی در بخشهای مختلف تحقیقاتی، اقتصادی بوجود آورده است که با تقویت بخش دولتی و فعال نمودن بخش خصوصی کارایی این بخشها را برای تأمین و تولید محصولات اساسی کشور را، بطور قابل ملاحظه ای می توان افزایش داد.
تاریخچه اهمیت کشت بافت:
مفهوم کشت بافت گیاهی خلاصه عبارت کشت پروتوپلاست گیاهی، سلول گیاهی، بافت و کشت اندام گیاهی است. کشت بافت و سلول گیاهی بر اساس نظریه شوان مبنی بر دارا بودن خاصیت توتی پوتنسی سلولها پایه گذاری شد. توتی پوتنسی خاصیتی است که بر اساس آن یک سلول دارای توان تبدیل شدن به موجود کامل است. در سالهای اخیر، تکنیک کشت بافت گیاهی به یک ابزار بسیار قدرتمند برای تکثیر و اصلاح بسیاری از گونه های گیاهی تبدیل گشته است. این تکنیک با ابراز نظریه گوتلیب هابرلاندت در مورد خاصیت توتیپوتنسی در سلول گیاهی در آغاز قرن بیستم آغاز گردید. هارلاند پیشنهاد نمود که روشهای جداسازی و کشت اندام گیاهی باید توسعه یابد و ادعا نمود که اگر محیط و مواد غذایی سلولهای کشت شده، دستورزی شده باشند، آن سلولها باید صفات ارثی مربوط به مراحل رشد و نموی گیاه اولیه را تکرار نمایمد. دیدگاه هابرلاند در حقیقت قابل توجه بود زیرا وی حتی بیان داشت که خارج از سلولهای سوماتیکی زنده، جنینهای مصنوعی به صورت غیر جنسی رشد و نمو می یابند.(5) احتمالاً وایت نخستین کسی بود در سال 1954 مسئله کشت سلولی را به روشنی بیان کرد. او بیان داشت که تفاوتهای بین سلولهای دیگر در آن ارگانیسم می باشد. لذا امکان دارد بتوان با جدا نمودن سلول، پتانسیل نهفته توتی پوتنت را به آنها بازگردانید. البته احتمال دارد که این خاصیت در سلول برای همیشه از دست رفته باشد. اسکوگ و میلر در 1957 پیشنهاد نمودند که اثرات متقابل کمی بین اکسین و سیتوکینین نوع رشد و مراحل مورفولوژیک را که باید در گیاه رخ دهد، تعیین می کنند. مطالعات آنها در توتون نشان داد که نسبت بالای اکسین به سیتوکسین باعث القای رشد ریشه می شود؛ درحالیکه نسبت بالای سیتوکسین به اکسین باعث القای رشد ساقه میگردد، هرچند که این الگو پاسخ کلی و عمومی نیست.
دستورزی نسبت اکسین به سیتوکینین در بسیاری از گونه ها و جنسها برای ریخت زایی موفقیت آمیز بوده است. کارهایی که توسط مورل(1960) روی ازدیاد ارکیده انجام گردیده است، آغازی برای کاربرد تکنیک کشت بافت گیاهی برای تکثیر و اصلاح بسیاری از گونه های گیاهی بود که منجر به توسعه و گسترش استفاده از محیطهای کشت جدید با غلظتهای بالای نمک توسط موراشیگ و اسکوک گردید.
در سال 1966 نیز گوها و محشوری امکان ایجاد تعداد زیادی از گیاهچه هاپلوئید از دانه داتوره بوسیله کشت بساکهای نابالغ را ثابت کردند.
در سال 1970 اولین امتزاج موفقیت امیز پروتوپلاست در محیط کشت تحقق یافت. در همین سال انتخاب موتانهای بیوشیمیایی در شرایط آزمایشگاهی صورت گرفت. در 1974 تولید گیاهان هیبرید حاصل از امتزاج پروتوپلاستهای هاپلوئید به نتیجه رسید.
تحقیقات در زمینه کشت بافت گیاهی از سال 1975 به بعد بطور چشمگیری افزایش یافت و از دهه 1980 به بعد به عنوان بخش مهمی از بیوتکنولوژی گیاهی مورد توجه بسیاری از دانشمندان قرار گرفته است بطوریکه در سال 1977 توسط چلتون و همکاران ادغام موفقیت آمیز DNA پلاسمید Ti از Agrobacteriam tumefaciens به گیاهان صورت گرفت.
در حال حاضر کشت بافت به عنوان پیش نیاز مهندسی ژنتیک از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از طرفی کشت بافت بعنوان مکمل روشهای کلاسیک متداول در اصلاح نباتات بکار می رود نه جایگزین آن
اساس گیاه شناسی برای کشت بافت:
ظرفیت طبیعی گیاهان به منظور تکثیر توسط فرآیندهای غیرجنسی، اساس تکثیر در تکنیک کشت بافت است. کشت بافت به سادگی به ما کمک می کند تا از پتانسیل طبیعی موجود در گیاه برای رشد و تکثیر استفاده کنیم که البته تکنیکی بسیار کارآمد و قابل پیش بینی است.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:80
چکیده
فصل اول
پشم:
بخشی از الیاف نساجی از روییش مدیین حیوانات تأمین می شود که در میان آنها پشم گوسفند مهم ترین الیاف حیوانی است و بقیه الیاف حیوانی به طور عموم از انواع بز، شتر و لاما تأمین می شود.
در این اواخر چهار نوع عمده پشم از بین انواع بیشمار آن مشخص شده است:
1- پشم ظریف مرینوس اسپانیا
2- پشم متوسط از نژادهای انگلیسی
3- پشم بلند از نژادهای کاتسولد و شیواتز
4- پشم بلند قالی
که از بین این نژادها پشم گوسفند مرینوس برجسته ترین آنهاست و به پشم مرینوس معروف است. در تجارت پشم، نوع آن را قبل از همه ظرافت نخ پشمی تعیین می کند.
خواص پشم عمدتاً مربوط به عواملی چون ظرافت، طول، رنگ، درخشندگی و پیچش (جعد) آن است که بستگی به نوع و نژاد دام دارد. ظرافت پشم مهمترین عامل تعیین کننده ارزش اقتصادی آن می باشد. پشم حاصل از گوسفند حاوی واکس، مواد مترشحه عروق (سونیت)، کثافات و خار و خاشاک است که شستشو و سفیدگری آن را قبل از انجام هر گونه عملی الزامی می نماید. طول الیاف نیز با توجه به نوع دام فرق خواهد نمود و همراه با آن خواص فیزیکی و جعد آن.
پشم به صورت خاص یا مخلوط جزو الیاف مهم پارچه های مرغوب محسوب می شود. آمار نشان می دهد که میزان مصرف پشم در صنایع نساجی به تدریج کاهش یافته و به حدود نیم درصد رسیده است. مقدار مصرف پشم در اروپای غربی حدود دویست هزار تن در سال می باشد، یعنی دوازده و نیم درصد از کل منسوجات تولیدی اروپای غربی را کالای پشمی تشکیل می دهد.
قسمت های مختلف پشم
1- کیوتیکل بر روی لایه.
در مشاهدات میکروسکوپی، فلسهای مسطح و تقریباً یکنواخت را در سطح لیف نشان می دهد که سطح لیف را پوشانیده است و این پوشش به نام کیوتیکل نامیده می شود. فلسها در جهت طول لیف به طور موازی و از طرف ریشه به طرف سر لیف قرار گرفته اند، لبه فوقانی فلسها روی قسمت تحتانی فلس بالاتر واقع شده است (شبیه فلسهای ماهی). در برخی از پشمها کیوتیکل فقط از یک فلس ضخیم تشکیل شده است و درجه قرار گرفتن لبه فلسها روی یکدیگر بسیار کوچک و کوتاه است. در حالی که در پشم هایی نظیر آلپاکا و یا موی خوک فلسها ضخیم اند و لبه فلسها مقدار زیادتری روی یکدیگر را پوشانیده اند.
ضخامت لایه کیوتیکل نیم تا یک میکرون و عرض آن سی و شش و طول قسمت مویی آن شانزده میکرون است. همه این ابعاد و همچنین ضخامت و تراکم فلسها در قسمتهای مختلف یک لیف و از یک لیف به لیف دیگر و از نژادی به نژاد دیگر تغییر می کند. برای مطالعه فلسها، آنها را با روشهای فیزیکی و شیمیایی و به وسیله ارتعاشات صوتی و اثر آنزیمها از لیف جدا می کند. خاصیت مهم این فلسها صرفنظر از محافظت لیف در مقابل آثار مخرب عوامل خارجی در ریسندگی این الیاف است که سبب درگیری بیشتر الیاف در همدیگر و ایجاد استحکام در نخ ساخته شده است.
2- کورتکس
قسمت اعظم لیف را از ناحیه کورتکس تشکیل می دهد. در ناحیه کورتکس تقریباً نود درصد ماده تشکیل دهنده لیف متمرکز است. مطالعه مقطع عرضی لیف، این ناحیه را به درستی نشان نمی دهند. اما مقطع بیضوی آن حاکی از وجود سلولهای دوکی شکل در این ناحیه است. سلولهای دوکی این ناحیه حدود هشتاد تا صد میکرون طول و دو و نیم میکرون قطر دارند، که این مقدار بین یک و دو دهم تا دو و شش دهم تغییر می کند.
با استفاده از آنزیمهایی نظیر تریپزین، یا تجزیه شیمیایی به کمک اسید سولفوریک یا اسید فرمیک، می توان این سلول های دوکی را از هم جدا کرد. این سلول های دوکی کورتیکل نامیده می شوند و هر کدام متشکل از مجموعه ای از لیفچه ها هستند که این لیفچه ها در اثر ایجاد برخی شرایط می تواند به اجزای کوچکتری به نام لیفچه های فرعی از یکدیگر تفکیک شوند و این حالت با استفاده از تصاویر میکروسکوپ های الکترونی به ثبوت رسیده است. به طور کلی عقیده بر این است که این اجزای کوچک نظیر میکروفیبریل ها و فیبریلها به وسیله یک ماده شبه سیمانی به یکدیگر چسبیده اند.
3- مدولا
در برخی از الیاف ضخیم پشم و مو مخصوصاً موهای زبر و کلفت گوسفند که به پشم زبر معروف است یک ناحیه مرکزی به نام مدولا وجود دارد که از سلولهای بسیاری تشکیل شده است که اکثراً چند ضلعی هستند و روی یکدیگر قرار گرفته اند. از میان فضای مدولا کانالهایی عبور میکند که معمولاً حاوی هوا است و در برخی موارد سلول های مدولا از بین میرود و یک کانال خالی در مغز لیف باقی می ماند، به طور کلی تغییرات زیادی در شکل و ابعاد این ناحیه لیف دیده می شود.
4- اپی کیوتیکل
تحقیقات عمیق تر راجع به ساختمان پشم در مورد فلسهای سطحی آن، وجود حبابها یا کیسه های کوچکی را در سطح فلسها به اثبات رسانیده است. بدین ترتیب که پشم عمل شده با آب کلر یا آب برم سبب تورم این حفره ها می شود به طوری که مقداری مایع در این کیسه ها جمع میشود. علت جذب این مایع را در وجود غشاء نازکی می دانند که روی فلسها را پوشانیده است. از طریق نیروی اسمزی، این مایع از غشاء نازک عبور میکند و درون حفره های کوچک را پر می کند. به طوری که به وسیله سوزن می توان این حفره ها را سوراخ کرد.
استفاده از محصولات گیاهی به عنوان سوخت
شرکت خودروسازی دایملر کرایسلر دست به خلاقیت جالبی زده است و متخصصان و کارشناسان خود را با حمایت های مالی لازم بر آن داشته که پروژه ای خاص را با توجه به مواردی کاملا نامتجانس مثل شن ها و خاک های روان، گیاهی معمولی از تیره ای نه چندان خاص به کار گیرند.
نوع فایل : ورد قابل ویرایش
تعداد صفحه :5
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:126
پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته زیست شناسی سیستماتیک-اکولوژی
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه 1
فصل اول- مروری بر منابع علمی
1-1-¬ تعریف جامعه شناسی گیاهی و مروری بر تحقیقات جامعه شناسی در جهان 4
1-2-¬ مروری بر بررسی¬های فلوریستیکی و جامعه¬شناسی پوشش¬گیاهی در جنگل¬های هیرکانی 6
1-2-1-¬ مروری بر مطالعات انجام گرفته در جنگل¬های نور و سیسنگان 13
1-3- اهداف مطالعه 13
فصل دوم- مواد و روش¬ها
2-1-¬ ویژگی¬های مناطق مورد مطالعه 15
2-1-1-¬ موقعیت پارک جنگلی نور 15
2-1-1-1- هیدرولوژی منطقه 16
2-1-1-2-¬ وضعیت زمین¬شناسی و خاک جنگل نور 16
2-1-2-¬ موقعیت پارک جنگلی سیسنگان 17
2-1-2-1- وضعیت زمین شناسی جنگل سیسنگان 18
2-1-2-2-¬ وضعیت خاک جنگل سیسنگان 19
2-2-¬ وضعیت اقلیمی جنگل¬های نور و سیسنگان 19
2-3-¬ روش تحقیق 20
2-3-1-¬ شناسایی گونه¬های گیاهی 22
2-3-2-¬ نگهداری نمونه¬ها 22
2-3-3- تعیین اشکال زیستی گونه¬ها 23
2-3-4- تعیین پراکنش جغرافیایی گونه¬ها 24
2-4- شباهت فلوریستیکی جنگل¬های نور و سیسنگان 25
2-5- تجزیه و تحلیل داده¬های جامعه¬شناسی 26
فصل سوم- نتایج
3-1-¬ نتایج فلوریستیکی در مناطق مورد مطالعه 28
3-2-¬ اشکال زیستی 47
3-3-¬ پراکنش جغرافیایی 48
3-4- نتایج حاصل از فرمول سورنسون 50
3-5- نتایج جامعه شناسی 50
فصل چهارم-بحث
4-1- فلور و تنوع زیستی 75
4-2- بررسی اشکال زیستی 78
4-3- بررسی پراکنش جغرافیایی 79
4-4- بحث بر روی جوامع گیاهی موجود در مناطق مورد بررسی 81
4-4-1- Celtis australis-Buxus hyrcana 81
4-4-2- Fraxinus excelsior subsp. coriariifolia-Cardamine tenera 82
4-4-3- Populus caspica-Alnus subcordata 83
4-4-4- Parrotia persica-Carpinus betulus 84
4-5- مروری بر سین تاکسون¬های معرفی شده در مناطق پست هیرکانی 85
4-6- پیشنهادات 87
پیوست¬ها 90
منابع و مراجع 111-95
فهرست شکل¬ها
عنوان صفحه
شکل 2-1- موقعیت جغرافیایی جنگل نور و سیسنگان در زمین¬های پست اطراف دریای خزر 18
شکل 2-2- نمودار آمبروترمیک شهرستان نوشهر 20
شکل 3-1- مهم¬ترین تیره¬ها به لحاظ تعداد جنس 45
شکل 3-2- مهم¬ترین تیره¬ها به لحاظ تعداد گونه 46
شکل 3-3- جنس¬های دارای بیشترین تعداد گونه 47
شکل 3-4- طیف شکل زیستی گیاهان جمع آوری شده در دو جنگل نور و سیسنگان 48
شکل 3-5- کوروتیپ¬های غالب گیاهان در جنگل¬های نور و سیسنگان 49
شکل 3-6- Celtis australis-Buxus hyrcana 52
شکل 3-7- درخت شمشاد (Buxus hyrcana Pojark.) 53
شکل 3-8- گیاه داغداغان (Celtis australis L.) 53
شکل 3-9- درخت زبان¬گنجشک (Fraxinus excelsior L. subsp. coriariifolia (Scheele) A.E. Murray) 54
شکل 3-10- Cardamine tenera S.G.Gmel. ex C.A.Mey. 55
شکل 3-11- Populus caspica-Alnus subcordata 56
شکل 3-12- درخت سفید¬پلت (Populus caspica Bornm.) 57
شکل 3-13- توسکای ییلاقی (Alnus subcordata C.A.Mey.) 58
شکل 3-14- Parrotia persica-Carpinus betulus 59
شکل 3-15- درخت آهن (Parrotia persica (DC.) C.A.Mey.) 59
شکل 3-16- درخت ممرز (Carpinus betulus L.) 60
شکل 3-17- نمایش پخش قطعات نمونه در آنالیز رسته¬بندی DCA 74
شکل 4-1- تراکم بالای درختان و درختچه¬های شمشاد در جنگل سیسنگان 77
شکل 4-2- آتش زدن درختان در جنگل نور 88
شکل 4-3- قطع درختان در جنگل نور 88
شکل 4-4- چرای دام در عرصه¬ی جنگل نور 89
فهرست جدول¬ها
عنوان صفحه
جدول 3-1- لیست گونه¬های گیاهی مناطق مورد مطالعه 29
جدول 3-2- تعداد تیره¬ها، جنس¬ها و گونه¬ها در گروه¬های گیاهی 42
جدول 3-3- تعداد جنس¬ها و گونه¬ها در هر تیره 43
جدول 3-4- جدول قطعات نمونه از جنگل¬های نور و سیسنگان 61
جدول 3-5- جدول سینوپتیک 68
لیست علایم و اختصارات
فهرست بین المللی اسامی گیاهان (International Plant Names Index) IPNI
گروه فیلوژنی نهاندانگان (Angiosperm Phylogeny Group) APG
چندناحیه¬ای (Pluri-regional) PL
نیمه جهان وطنی (Sub-Cosmopolitan) SCOS
جهان وطنی (Cosmopolitan) COS
اروپا-سیبری (Euro-Siberian) ES
ایرانو-تورانی (Irano-Turanian) IT
مدیترانه¬ای (Mediterranean) M
اندمیک (Endemic) Endem, En
رسته¬بندی غیر¬محدود¬شده (Detrended Correspondence Analysis) DCA
کاموفیت (Chamaephyte) Ch
ژئوفیت پیازدار (Bulbose Geophyte) GB
ژئوفیت بنه¬دار (Corm Geophyte) GC
ژئوفیت ریزوم¬دار (Rhizomatose Geophyte) GR
ژئوفیت استولون¬دار (Stoloniferous Geophyte) GS
ژئوفیت غده¬دار (Tuber Geophyte) GT
همی¬کریپتوفیت (Hemicryptophyte) Hem
هلوفیت (Helophyte) Hel
هیدروفیت (Hydrophyte) Hyd
فانروفیت (Phanerophyte) Ph
تروفیت (Therophyte) Th
کائوکازین (Caucasian) Cau
اکسینو-هیرکانی (Euxino-Hyrcanian) Euxino-Hyr
هیرکانی (Hyrcanian) Hyr
ساحارا-سیندی (Saharo-Sindian) SS
شمال (North) N
جنوب (South) S
شرق (East) E
غرب (West) W
افغانستان (Afghanistan) Afgh
آذربایجان (Azerbaijan) Azer
هیمالیا (Himalaya) Him
خراسان (Khorasan) Khor
کوه¬ها (Mountains) Mts
پاکستان (Pakistan) Pak
معتدله (Temperate) Temp
ترانس کائوکاسوس (Transcaucasus) Transcau
ترکمنستان (Turkmenistan) Turco
داخل جنگل نور (Inside of Noor forest) NI
حاشیه جنگل نور (Margin of Noor forest) NM
داخل جنگل سیسنگان (Inside of Sisangan forest) SI
حاشیه جنگل سیسنگان (Margin of Sisangan forest) SM
آنالیز دوطرفه¬ی گونه¬های شاخص (Two Way Indicator Species Analysis) TWINSPAN
جامعه (association) asso.
چکیده
جنگل¬های شمال ایران میراثی به¬جا مانده از دوران سوم زمین شناسی است که به علت تخریب و تداخلات شدید، امروزه قسمت عظیمی از مناطق پست آن نابود شده و تنها لکه¬هایی از این جنگل¬ها باقی مانده است. این لکه¬های باقی¬مانده به¬ویژه در قسمت¬های کم ارتفاع و پست جنگلی در جنوب دریای خزر دارای اهمیت فوق العاده بوده و از ارزش بالای حفاظتی و مدیریتی برخوردار است. نور و سیسنگان دو تکه¬ی بزرگ از این جنگل¬های پست هستند که مورد تحقیق فلوریستیکی و جامعه¬شناسی قرار گرفتند. گونه¬های گیاهی جمع¬آوری شده از این مناطق نشان¬دهنده¬ی وجود 225 گونه¬ی گیاهی متعلق به 178 جنس و 76 تیره¬ی گیاهی است. Poaceae با 28 گونه، Asteraceae با 18 گونه و Rosaceae با 9 گونه، به ترتیب بیشترین غنای گونه¬ای را نشان می¬دهند. جنس¬های دارای بیشترین تعداد گونه به ترتیب Carex (با 6 گونه)، Veronica (با 5 گونه) و Euphorbia و Solanum (هر کدام با 4 گونه) می¬باشند. به لحاظ طیف شکل زیستی، تروفیت¬ها با 2/30%، اشکال¬زیستی غالب را تشکیل می¬دهند و به دنبال آن، ژئوفیت¬ها (1/27%) و همی¬کریپتوفیت¬ها (9/20%) قرار دارند. فلور این مناطق، عمدتاً از عناصر چندناحیه¬ای با 60 تاکسون (3/27%) و سپس عناصر اروپا-سیبری/ایرانو-تورانی/مدیترانه¬ای با 43 تاکسون (5/19%) تشکیل شده است. بر اساس شاخص تشابه سورنسن، برخی شباهت¬های فلوریستیکی بین دو جنگل وجود دارد. با جمع¬آوری داده¬های جامعه¬شناسی از 55 قطعه نمونه و آنالیز داده¬ها با استفاده از تکنیک¬های TWINSPAN وDCA در نرم¬افزار JUICE، چهار واحد پوششی در این دو منطقه تشخیص داده شد که عبارتند از: Celtis australis-Buxus hyrcana، Fraxinus excelsior subsp. coriariifolia-Cardamine tenera، Populus caspica-Alnus subcordata و Parrotia persica-Carpinus betulus. جنگل¬های پست نور و سیسنگان، به¬علت فشار فعالیت-های انسانی و چرای دام، در معرض خطر حذف گونه¬های گیاهی و یا تغییر جوامع طبیعی می¬باشند.
کلمات کلیدی:
فلور، جامعه شناسی گیاهی، جنگل پست هیرکانی، شکل زیستی، سیسنگان، نور.
مقدمه
گیاهان نقش پایه¬ای در شکل¬گیری اکوسیستم¬های طبیعی دارند. از این¬رو شناخت دقیق گونه¬های گیاهی و اطلاع از تنوع زیستی گیاهی و جوامع گیاهی ما را برای مدیریت منابع طبیعی کشور یاری خواهد داد.
جنگل¬های شمال ایران که به جنگل¬های هیرکانی یا خزری معروف¬اند، با طول تقریبی 800 کیلومتر، عرض 110 کیلومتر و مساحت کلی 84/1 میلیون هکتار، از منطقه¬ی تالش در جمهوری آذربایجان در غرب تا پارک ملی گلستان در شرق کشیده شده و پوشش سبزی را در شیب¬های شمالی کوه¬های البرز ایجاد می¬کند [1، 2]. این جنگل¬ها از سواحل جلگه¬ای تا ارتفاع 2700 متر در شیب¬های شمالی البرز گسترش یافته¬اند و به اقلیم واحد با بارندگی سالیانه (از 600 تا 2000 میلی متر) وابسته¬اند و به¬نظر می¬رسد که با ساختار جنگل¬های اروپا-سیبری بسیار سازگار باشند [3، 4].
این ناحیه¬ی رویشی یکی از اکوسیستم¬های متنوع و جالب از اقلیم¬های حیاتی معتدله¬ی نیمکره¬ی شمالی است. شرایط طبیعی و جغرافیایی این ناحیه، از جمله برخورداری از بارش¬های فراوان و منظم و حرارت مناسب، نزدیکی به دریا، وجود کوه¬ها، دامنه¬های پرشیب و کم¬شیب و اختلاف ارتفاع شدید در فواصل کوتاه، منجر به توسعه و آشیان¬گزینی اکولوژیک بسیاری از عناصر گیاهی در آن شده است که اجتماعات گیاهی مختلفی را تشکیل می¬دهد. در این خصوص تنها بخش کوچکی از ویژگی¬های زیستی رویشگاه¬ها، جوامع گیاهی و در نتیجه ترکیب فلوریستیکی هریک از آن¬ها مطالعه شده و هنوز هم حضور تعدادی از گونه¬ها در اجتماعات جنگلی و محدوده¬ی انتشار جغرافیایی آن¬ها ناشناخته مانده است [5].
در بین سه زون ارتفاعی تعریف شده از جنگل¬های هیرکانی (پست، کوهپایه¬ای و کوهستانی) [6، 4، 7، 8، 9]، جنگل¬های مناطق پست از ارزش بالای حفاظتی و مدیریتی برخوردار بوده و به¬نظر می¬رسد که برای مطالعات اکولوژیکی و پوشش گیاهی در اولویت باشند چرا که در این مناطق انسان با حذف عناصر طبیعی و جایگزینی عناصر دیگر جوامع آن را تا حد زیادی تغییر داده و یا در معرض نابودی قرار داده است [8]. به علت این تغییر، بسیاری از گونه¬های گیاهی به بقایایی از زیستگاه¬های مناطق پست، محدود شده¬اند [10].
پارک¬های جنگلی نور و سیسنگان که به ترتیب در شهرستان¬های نور و نوشهر واقع می¬باشند، اگرچه در سال¬های اخیر مورد تخریب و آسیب شدید توسط دام و انسان قرار گرفته¬اند، با این وجود، جزء تنها بقایای جنگل¬های پست خزری هستند [11، 8]. با توجه به اهمیت این مناطق، شناخت و بررسی رویش-های طبیعی آن حائز اهمیت است.
تنوع زیستی تنها به مجموعه¬ای از گونه¬ها اشاره ندارد، بلکه به عنوان تغییرات میان ارگانیسم¬های زنده در تمام منابع خشکی، دریایی و دیگر اکوسیستم¬های آبی تعریف می¬شود. براساس تعریف دبیرخانه-ی کنوانسیون تنوع¬زیستی، تنوع¬زیستی به معنای قابلیت تمایز بین ارگانیسم¬های زنده از هر منبع شامل اکوسیستم¬های زمینی، دریایی و اکوسیستم¬های آبزی، همچنین شامل ترکیبات اکولوژی که بخشی از اکوسیستم¬ها را تشکیل می¬دهند، می¬باشد [12].
بحث تنوع زیستی از موضوعات بسیار مهم فعلی دنیا است. با تخریب منابع طبیعی و محیط زیست و کاهش مساحت آن¬ها شاهد انقراض گونه¬های گیاهی و جانوری و در نتیجه کاهش تنوع زیستی در دنیا هستیم. هریک از گونه¬ها آن¬چنان در اکوسیستم¬های جنگلی نقش حیاتی و اساسی را در زنجیره¬های غذایی بازی می¬کنند که نابودی یک گونه، تعادل حیات را در طبیعت برهم می¬زند. برنامه¬های زیست محیطی برای هر منطقه بدون شناخت وضعیت پوشش گیاهی آن منطقه و تنوع گونه¬ای آن ممکن نیست [3].
شناسایی پوشش گیاهی و بررسی فرم زیستی و جغرافیای گیاهی منطقه، ضمن اینکه اساس بررسی-ها و تحقیقات بوم¬شناختی در منطقه بوده و راهکاری مناسب برای تعیین ظرفیت بوم¬شناختی منطقه از جنبه¬های مختلف است، در عین حال، عامل مؤثری در سنجش و ارزیابی وضعیت کنونی و پیش¬بینی وضعیت آینده¬ی منطقه به شمار می¬رود که برای اعمال مدیریت صحیح، نقش بسزایی دارد [13].
تنوع زیستی جنگل منبع بسیار مهم و با ارزشی است، زیرا گونه¬های موجود در جنگل و ذخایر ژنتیکی تشکیل¬دهنده¬ی آن برای سلامتی و تأمین نیازهای بشر و سایر موجودات، حائز اهمیت بوده و قطعاً فقدان تنوع زیستی تهدید خطرناکی برای بقای انسان و سایر موجودات محسوب می¬شود [14].
تنوع زیستی در جنگل¬های شمال ایران بالا است. در بین کشورهای هم¬عرض ایران، جنگل¬های شمال ایران و شمال ترکیه که از عصر یخبندان به سلامت گذشته¬اند، دارای بهترین تنوع می¬باشند. پس از پایان عصر یخبندان، پیشروی جنگل به سمت اروپا از جنگل¬های شمال ایران و ترکیه آغاز شد و همین قدمت بیشتر سبب شده است که تنوع ژنتیکی گونه¬های چوبی شمال ایران بیشتر از اروپا باشد [15].
مقاله با عنوان تغذیه گیاهی در مورد برنج در فرمت ورد در 8 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد:
مقدمه
ازت = N
خلاصه مواد مهم در مصرف نیتروژن
فسفر
پتاسیم = K
روی – Zn
کلسیم – Ca
گوگرد = S
کادمیوم