کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

عکسهای معماری

اختصاصی از کوشا فایل عکسهای معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

 


دانلود با لینک مستقیم


عکسهای معماری

دستور زبان فضا، در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام

اختصاصی از کوشا فایل دستور زبان فضا، در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

دستور زبان فضا، در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام

معماری زبانی دارد که بر اساس یک دستور شکل گرفته است. مهمترین عناصر معماری، فضا است؛به نحوی که معمار، هدف اصلی خود را در فضا متجلی می کند. لذا لازم است که برای نزدیک شدن به هنرمند و درک معانی مورد نظر وی، بیشتر در فضا و دستور زبان آن تامل نمود. مقاله حاضر با احساس چنین ضرورتی به بررسی زبان فضا در مسجد عتیق و مسجد کرمانی، از مجموعه آرامگاهی شیخ احمد جام می پردازد و طی آن با اشاره ای به مفهوم فضا و مقیاس، ضمن مقایسه ویژگیهایی همچون تزئینات، بافت، رنگ، و تناسبات؛ سعی در استخراج زبان فضا از بطن ویژگیهای فضا دارد.

بر اساس مطالعه صورت گرفته، چنین به نظر می رسد که مسجد کرمانی با تزئینات بسیار و سطوح صیقلی و درخشان، و نسبتهای نزدیک به حالت ایستاده، فضایی است که برای عبادت جمعی، طراحی و ساخته شده است. در مقابل، فضای مسجد عتیق با تزئینات کم، بافت زبر و مات، و نسبتهای نزدیک به حالت نشسته، برای عبادت شخصی و خلوت کردن با معبود مناسب است.

واژگان کلیدی: معماری، فضا، مقیاس، مجموعه شیخ احمد جام، تربت جام، مسجد عتیق، مسجد کرمانی

مقدمه

معماری اجتماعی ترین هنر بشری و ظرف زندگی انسانها است . برای ارتباط برقرار کردن با معماری باید زبان آن را شناخت . علاوه بر اصول و مبانی حاکم بر معماری ایرانی ، لازم است که در معانی و مفاهیم معماری دقت بیشتری نماییم . یکی از موارد مهمی که باید در بررسیهای معماری به آن توجه شود ، مفهوم و دستور زبان فضا است . فضای معماری ایرانی دارای دستور زبانی است که با شناخت بهتر آن می توان به هدف هنرمند از خلق فضا ، نزدیکتر شد .

اگرچه تاکنون مطالب مفصل و بعضاً مقالاتی درباره فضای معماری نوشته شده است ، اما کمتر تلاشی برای یافتن دستور زبان فضا صورت گرفته است . این مقاله به صورت موردی به بررسی دستور زبان فضا در دو مسجد ( مسجد عتیق و مسجد کرمانی ) از مجموعه آرامگاهی شیخ احمد جام ، واقع در شهرستان تربت جام ، می پردازد .

فضا، در معماری ‌ایرانمعماری‌ایران به عنوان وجهی از فعالیت اقوام‌ایرانی برای شکل دهی فضاهای عمومی‌و خصوصی با قبول چهارچوب‌های فرهنگ‌ایرانی و به منظور تحکیم و تعالی ارزش‌های همان فرهنگ عمدتا با تکیه در ماده جوهری آن یعنی فضا، بیان می‌شود.‌این ویژگی‌ها به دو دوره معماری‌ایران یعنی دوران باستان و دوران اسلامی‌تعلق دارند. سازماندهی فضا در معماری ‌ایران براساس حضور و درک یک شبکه سه بعدی نامرئی تنیده در درون تمامی‌ فضاهای خرد و کلان صورت می‌گرفته که طیف گسترده‌ای از تمامی‌فعالیت‌های آدمی ‌از فکر کردن و تماشای گل و گیاه گرفته تا برگزاری مراسم پرجمعیت بوده است.وی افزود: در هر دوره بسیار طولانی معماری و در تمامی ‌بناها شهرهای‌ایرانی ساخته شده در عصر باستانی و عصر اسلامی ‌سه گونه فضا در اشکال و ابعاد مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.‌این سه نوع فضا شامل فضاهای باز، فضاهای پوشیده و فضاهای بسته است.‌این سه نوع فضا همواره با هم شکل می‌گرفتند و به صورت توامان در نظر اقوام ‌ایرانی مطرح بودند. الگوی نوعی اطاق،‌ایوان، حیاط که به ترتیب مصادیق فضاهای بسته، پوشیده و بازهستند.حائری در ادامه فضا را به عنوان ماده جوهری معماری‌ایران در تمامی‌شهرها و مجموعه بناها عنوان کرد وگفت: در معماری‌ایران فضا در هر مقیاس از تعریف برخوردار بوده است. تعریف فضا در ‌این معماری براساس میزان پوشیدگی آن صورت می‌گرفته است. میزان پوشیدگی یا درجه محصوریت به چگونگی حضور سقف، کف و دیوارها مربوط بوده است. نقش متنوع و خلاق ‌این سه عنصر در تعریف و محصور کردن هر یک از فضاها به ‌ایجاد طیف گسترده‌ای از انواع فضاهای باز، بسته و پوشیده منجر شده است که در عین برخورداری از هماهنگی هر یک دارای تشخص نیز بوده‌اند.وی در ادامه به ویژگی‌های معرفی فضا در معماری‌ ایران اشاره کرد که شامل فضاهای باز، فضاهای سرپوشیده و فضای بسته می‌شود.حائری در بحث فضاهای سرپوشیده، ‌ایوان را یکی از مهمترین دستاوردهای معماری ‌ایران دانست که در اولین بناهای دوران باستان جلوه گر شد و تا امروز از اعتبار معمارانه برخوردار است.‌ایوان پاسخی فضایی است برای حد فاصل بیرون و درون.‌ایوان نوعی فضای سرپوشیده است که به طور عمده از سقف و کف تشیل شده و در مسیر تحول معماری‌ایران، جلوه‌های مختلفی به خود گرفته است. ‌ایوان ازجمله مشارکت‌های فرهنگ ‌ایران در باور کردن معماری جهان است. جایی است برای‌ایجاد آگاهی فضایی که چون از آن بگذریم به تدریج حس گذار و حریم از بیرون به درون و بالعکس را تجربه و درک می‌کنیم.وی در ادامه به چگونگی سازماندهی فضا برای معماران معاصر ‌ایران اشاره کرد و گفت: دانش جامعه معماران ‌ایران آگاهی یافتن بر‌ ویژگی‌های آن است. اما حتی با آگاهی یافتن بر ‌این ویژگی‌ها نمی‌توان معماری آینده ‌ایران را پی‌ریزی کرد. با اهمیت ترین ویژگی ‌این معماری پذیرش اجتماعی آن است آگاهی شرط لازم تحقق است اما شرط کافی، پذیرش اجتماعی است.


دانلود با لینک مستقیم


دستور زبان فضا، در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام

معماری بیزانس

اختصاصی از کوشا فایل معماری بیزانس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

معماری بیزانس 326-565 میلادی

دستاورد های برجسته تمدن بیزانس عبارت بود از اداره امور دولتی و هنر تزئینی :

دولت و کشوری که یازده قرن دوام آورد، و سانتا سوفیایی که هنوز هم بر جاست. تازمان

یـوستینیانوس دیگر هـنر مشرکانه به پایان رسیده بود و نیمی از آثار آن منهدم یا مـعیوب گشته بود . چپاول بربرها ،غارتگری امـپراطوری ،و آسیب وارد از طرف مـومنان فرایندی از تبـاهی و غفـلت را پـیش آورد که تـا زمان پـترارک در قـرن چهارم بـرای حـفظ بقایای آنـها مجاهدت کرد، همچنان ادامه یافت.یک عامل انهدام این آثار این اعتقاد عام بود که خدایان مـذهب شرک ابـلیـسها هــستند و مـعابد آنها خانـه شیاطین است؛ در هـر حال چنیـن احساس می شود که مـصالح ویرانه ها در بنای کـلیـسا های مـسیحی یا خانه ها مـورد استفاده ی بهتری دارد.خـود مـشرکـان غالباً در ایـن چپـاول شرکت داشـتـند ،چند تـن از امپراطوران مسیحی،مخصوصاً هونوریوس و تئودوسیوس دوم،در حفظ بناهای کهن بـسیار کوشیده اند و روحانیون روشنفکر نیز پارتنون ،معبد تسئوس ، پانتئون ، .و چند بنای دیگر را با تبدیل آنها به معابد مسیحی ، از آسیب مصون داشتند.

مـسیحیت نـخسـت هنر را تکیه گـاه شرک،بـت پـرستی ،و فـساد اخلاق می دانـست ؛ پیکرهای برهنه باحرمت بکارت و تجرد سازگار نبودند.وقتی که جسم آلت شیطان انگاشته

می شد، و راهبان به عنوان وجود آرمانی جایگزین پهلوانان می شدند، دقت در اندامهای بدن از عالم هنر حذف شد ، در نتیجه مجسمه سازی و نقاشی تـبدیل به هنر باز سازی چهره های بیحالت و جامه های بیشکل گشت.اما وقتی که مـسیحیت پـیروز شد و برای جای دادن جماعات روبـه تـزاید باسیـلیکـا های بزرگ لازم آمـد،سـنتـهای هـنری محلی و ملی دوباره سر بر آورد و هنر معماری از میان ویرانه ها قـد برافراشت.به علاوه این بناهای

وسیع بناچار تزئیناتی را می طلبیدند؛عبادت کنندگان نیاز داشتند مجسمه هایی ازمسیح و مریم داشته باشند تا نیروی تخیلشان بر انگیخته شود ، و تصویر های داشته باشند که داستـان مـصـلوب شـدن مـسیح را برای مردم عامی و بـیسواد باز گـویند ، بـدین تـرتیـب مجسمه سازی ، موزائیک کاری و نقاشی احیا شد .

در رم ، هنر جدید با هنر قدیم چندان تـفاوتی نداشت ، استـحکام ساختمان ، سادگی شکل و سبک بـاسیلیکا یی ستوندار از شرک به مسحیت منتقل شد. در نزدیکی سیرک نرون ،بر تپه واتیکان معماران قسطنطنین نخستین کلیسای سان پیترو را به طول 115 و عرض 65 متر ساخته بودند ؛ این کلیسا به مدت دوازده قرن معبد بزرگ مسیحیت لاتینی باقی ماند ، تا آنکه برامانته آن را ویران کرد و بر جای آن کلیسای وسیعتری به همان نام ساخت که هنوز هم بر پاست. از آن زمان تا کنون طرح باسیلیکایی طرح مطلوب و مناسب بوده است؛زیرا هزینه ناچیز آن ، سادگی پر شکـوهـش ، و مـنطق ساخـتمانی و اسـتحکام بسـیارش آن را در هـر نسـل مقبول و مطلوب ساخته است . اما طرح بـاسیلیکـایی به این آسـانیـها تـغییر و تـحول پیدا نکرد.معماران اروپا همواره در صدد یافتن طرحهای جدیدی درباره این کـلیسا ها بودند ، و این طرحها را در شرق یافـتند . دیوکلتیانوس در اوـین قرن چهارم به هـنر مندان خود آزادی کامل داده بود تا تجربه لازم را در ساختمان کاخی برای دوران کناره جوییش انجام دهند، و آنها انقلابی در هنر معماری اروپایی به وجود آوردند.

طاقهای قوسی این عمارت مستقیماً بدون واسطه کتیبه،از روی سر ستون افراشته شده بودند؛ بدین گونه بـود که در یـک وهله سبکهای بیزانـسی ، رمانسک و گـوتیـک پا گرفت.

در این کاخ به جای افریز های مـصور ،زینت عجیبی از خطوط شکـسته و جنـاغی به کار رفـته بود که برای چشم معتاد به آثار کلاسیک نامأنوس بود ولی مدتهای مدید در معماری مشرق زمین رواج داشت .

هنر بیزانسی(بیزانس)

بیزانس

راوانا، شهری که در ایتالیا به عنوان پایتخت امپراتوری جانشین رم گردیده بود، پس از آنکه والی نشین نامیده شده و به سر پلی برای بیزانس در غرب ژرمنی شده مبدل گردیده بود، سرانجام زیر سلطه بیزانس خارج شد. تمثالهای یوسنی نیانوس و تئودورا در کلیسای سان ویتاله که همچنان بر یکپارچگی امپراتوری دلالت می کردند قدرت لازم برای یکپارچه نگه داشتن آن را نداشتند. ولی بخش شرقی امپراتوری تا هزار سال دیگر، محکم در دست جانشینان امپراتورها ماند و قسطنطنیه دژ پرشکوه تمدن بیزانس گردید و از همانجا انوار نفوذ این تمدن به سراسر جهان تابیدن گرفت.

در زمانی که حضور و وجود امپراتوری در راونا به شکلهای نمادین در معماری و هنر نمایانده می شد، در فاصله سالهای ۵۳۲ و ۵۳۷ میلادی کلیسای پهناور سانتا صوفیا یا کلیسای ایاصوفیه [هاگیا صوفیا] به معنی کلیسای حکمت مقدس در قسطنطنیه به دست دو معمار به نامهای آنتمیوی ترالسی و ایسیدوروس میلتوسی برای یوسنی نیانوس ساخته می شد.

این کلیسا امروزه یکی از عالی ترین دستاوردهای تاریخ معماری جهان به شمار می رود . ابعاد حیرت انگیز این ساختمان، که در بناهای غیر فلزی نمی توان تصورش را کرد، توجه انسان را به خود جلب می کند. ابعاد نقشه همکف آن ۹۱× ۷۲ متر، قطر گنبدش ۳۱ متر و ارتفاع گنبدش از سطح زمین نزدیک به ۵۶ متر است.

از لحاظ مقیاس با ساختمانهایی که تاکنون در بررسی معماری روم پیش از مسیحیت و روم دوران مسیحیت دیدیم – پانتئون، حمامهای کاراکالا و باسیلیکای کنستانتین – رقابت می کند. در نمای بیرونی، گنبد عظیم آن بر کل بنا مسلط است؛ ولی اجزا و شکل بیرونی آن پس از تکمیلی بنای اولیه تاکنون شدیداً دگرگون شده است – با افزودن دیوارهای پشت بند عظیم بر طرح اصلی و چهار مناره رفیع ترکی پس از پیروزی عثمانیها در سال ۱۴۵۳ و تبدیل ایاصوفیه به یک مسجد اسلامی، این بنادر سده بیستم از حالت یک بنای مذهبی درآمد و امروزه به صورت موزه در معرض دید مردم سراسر جهان قرار دارد.

سادگی و بی زیوری ویژه بیزانسی که در نمای بیرونی ایاصوفیه به چشم می خورد و عظمت آن را نیز از نظر پنهان می دارد بیننده را چندان برای تماشای فضای درونی آن آماده نمی کند. در نخستین گام، هر تازه وارد با هشتی ورودی عظیم بنا با چندین در ورودیش مواجه می شود، سپس فضای باز و گسترده بالا را می بیند که گنبدی سبک بال و سایبان گونه بر فراز هاله ای از نوری که پنجره های قاعده گنبد به درون می فرستند به پرواز درآمده است. پاولوس شاعر که از دربان دربار یوسنی نیانوس بود، احساس مردم زمانه را پس از مشاهده این بنا – که فرقی با احساس امروزی ما ندارد – چنین به زبان آورده است:


دانلود با لینک مستقیم


معماری بیزانس

اندیشه ی هایدگر در باب معماری

اختصاصی از کوشا فایل اندیشه ی هایدگر در باب معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

اندیشه ی هایدگر در باب معماری‎ –‎‏( کریستین نوربرگ شولتز)‏‎

هایدگر هیچ متنی در باب معماری از خود به جا نگذاشته است . با وجود این ، معماری نقش مهمی در فلسفه ی او دارد .مفهوم هستی – در – عالم (being- hn- the- world) او به محیط ساخته ی دست بشر اشاره دارد ، و زمانی که او از "شاعرانه زیستن " (dwelling poetically) سخن می گوید ، صریحا به هنر ساختن باز می گردد . بنابراین ، تاویلی از اندیشه هایدگر درباره ی معماری شامل بخشی از تفسیر ما از فلسفه ی او می شود . چنین تاویلی در عین حال امکان دارد به ما در فهم بهتر مشکلات پیچیده ی محیطی عصرمان یاری بخشد .

او در مقاله ی خود با عنوان " سرچشمه ی اثر هنری " (The origin of the work of art ) مثال مهمی از معماری آورده است که ما می توانیم آن را نقطه ی اغاز پژوهش هایمان قرار دهیم . در عبارت مورد بحث می نویسد : « یک اثر معماری ، مثلا یک معبد یونانی ، چیزی را به تصویر نمی کشد . این بنا صرفا آنجا در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف ایستاده است . بنای معبد سایه ی خدا را در میان گرفته است ، در این پوشیدگی و خفا می گذارد تا سایه ی خدا از میان ستونهای تالار روباز در حریم مقدس محوطه ی اطراف منتشر شود . به واسطه ی معبد ، خدا در معبد حضور می یابد . حضور خدا ، فی نفسه ، گستره و محدوده ی ان محوطه ، به مثابه حریمی مقدس ، است . اما معبد و حریم آن در فضای بی کران اطراف پراکنده و محو نمی شوند . بنای معبد وحدت آن مدارها و نسبت هایی را فراهم می اورد که در آنها ولادت و مرگ ، مصیبت و نعمت ، نصرت و ذلت ، استقامت و انحطاط و صورت و مسیر سرنوشت آدمیان رقم می خورد . گستره ی قلمروی این روابط ، همانا عالم این قوم تاریخی است . برآمده از این عالم و در متن آن ، این قوم ، برای انجام دادن رسالت خود ، به خود باز می اید .

« بنای معبد ، ایتاده در آنجا ، بر تخت سنگین صخره منزل می کند . این استقرار سیاهی شالوده ی بی شکل و بی نیاز صخره را از اعماق بیرون می کشد . بنای استوار معبد ، ایستاده در آنجا ، در برابر تازیانه های توفان سینه سپر کرده و این گونه قدرت قهار او را عیان می کند . برق و فروغ سنگ ها را گویند از فضل خورشید است ، اما ف از سنگ و صخره است که روشنی روز، گردون آسمان و ظلمت شب رخ می نماید . قامت بلند و استوار معبد ، جامه ی نامریی هوا را جلوه گر می سازد . بنیان خلل ناپذیر معبد ، پیشاروی افت و خیز امواج دریا ، چون کوه ایستاده و از قبل سکون این یک ، جوش و خروش آن یک نمایان می شود و نیز درخت و چمن ، گاو و عقاب ، مار و زنجره ریخت و پیکر خاص خود را یافته و بدین سان همانگونه که هستند ظاهر می شوند . نفس این بر آمدن و بالیدن را ، در کل ، یونانیان از دیرباز فوزیس (phusis ) می نامیدند .این لفظ در عین حال چیزی را روشن می سازد که انسان در متن آن و بر پایه ی آن باشیدن خود را پی می ریزد . ما این بستر را زمین می نامیم . اینجا مراد از زمین نه آن توده جرم رسوبی و نه آن سیاره ی موضوع بحث ستاره شناسی است . زمین آن چیزی است که بالندگی هر آنچه بالنده است به مثابه بالنده در آن پناه می گیرد . در ذات هر بالنده ای ، زمین به مثابه مامن حضور دارد .

« معبد ایستاده در آنجا ، عالمی را می گشاید و در همان حال آن را به روی زمین می نشاند ، و به این طریق ، زمین به عنوان سرزمین اجدادی ما ، وطن مالوف ما ، ظهور می کند . اما هرگز انسان ها و حیوانات ، گیاهان و چیزها ، همچون برابر نهاده های تغییر ناپذیر ، پیش دست و شناخته شده نیستند که برای معبد ، که خود آن نیز روزی به جمع حاضران در آنجا پیوسته است ، محیط مناسبی را فراهم آورند . ما به آنچه هست بهتر می توانیم نزدیک شویم ، اگر به همه چیز وارونه بیاندیشیم ، البته به شرط آن که ابتدا بینش آن را به دست آورده باشیم که چگونه امور به گونه ای دیگر رو به سوی ما می گردانند . صرف وارونه کردن ، به خودی خود حاصلی ندارد .

« معبد ، با استقرارش در آنجا ، ابتدا چهره ی چیزها را به آنها می بخشد و سپس چشم اندازها انسان ها را نسبت به خودشان پدید می اورد » .

این عبارات به ما چه می گویند ؟

برای پاسخ دادن به این پرسش ، نخست ناگزیریم سیاق این عبارت ها را بررسی کنیم .اگر هایدگر از معبد مثال می اورد ، او قصد دارد تا ماهیت اثر هنری را روشن سازد . او از روی عمد و با تامل اثری را برای توصیف برگزیده که « نمی توان آن را چیزی بازنمایی شده تلقی کرد » . یعنی ، اثر هنری بازنمایی نمی شود ، بلکه حضور می یابد ؛ یعنی چیزی را به حضور می اورد . هایدگر به این چیز "حقیقت" می گوید . این مثال به علاوه نشان می دهد که ، طبق نظر او ، یک بنا اثری هنری هست یا باید باشد . بنا ، به مثابه اثری هنری ، از " حقیقت گهداری می کند." اما پرسش این است که چه چیزی نگهداری می شود ؟ و چگونه این امر عملی می شود ؟ عبارت پاسخ هر دو پرسش را روشن می کند ، اما برای فهم بهتر این موضوه ناچاریم به دیگر نوشته های هایدگر نیز رجوع کنیم .

" چیستی " در پرسش ما شامل سه مولفه است . نخست ، معبد " خداوند را به حضور می آورد " . دوم ، عوامل موثر بر "تقدیر بشر" را " کنار هم می اورد " . و سرانجام ، معبد تمامی چیزهای روی زمین را " قابل رویت می سازد " : صخره ، دریا، هوا، گیاهان و حیوانات و حتی روشنایی روز و تاریکی شب را . روی هم رفته ، معبد " عالمی را می گشاید و در همان حال آن را بر روی زمین می نشاند " و با این عمل ، " حقیقت را در اثر جای می دهد " .

برای درک تمامی اینها ، باید به پرسش دوم ، یعنی به " چگونگی" این امر توجه کنیم . هایدگر چهار مرتبه تکرار می کند که معبد با " ایستادن در آنجا " آنچه را بایسته است انجام می دهد . هر دو واژه ، یعنی ایستادن و آنجا ، مهم اند . معبد در هر جایی نمی ایستد ، معبد در آنجا می ایستد ، " در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف " . عبارت " صخره – دره ای پر شکن و شکاف " به یقین برای قشنگی آورده نشده است ، بلکه نشان می دهد که معابد در مکانهای ویژه و ممتازی بنا می شوند . به واسطه ی بناست که مکان دارای " گستره و محدوده" می شود، و به این طریق است که " ساحتی مقدس" برای خداوند شکل می گیرد . به عبارت دیگر ، مکان معین معنایی پنهانی در بر دارد که معبد آن را آشکار می کند . این که چگونه ساختمان تقدیر آدمی را رقم می زند روشن نیست ، اما مشخص است که این عمل ، هم زمان با جای گرفتن خداوند در خانه رخ می دهد ؛ یعنی ، تقدیر آدمی صمیمانه با مکان پیوند دارد . سرانجام آشکارگی " زمین" با "استقرار" معبد مراقبت می شود .. بدین سان ، معبد روی بستر زمین "تکیه می زند" ، به سوی آسمان "قیام می کند" و با انجام این عمل "چهره ی چیزها" را به آنها می بخشد . هایدگر در عین حال تاکید می کند که معبد صرفا به آنچه در آنجا هست "اضافه" نشده ، بلکه این بناست که از آغاز امکان ظهور چیزها را آنگونه که هستند فراهم می آورد. تاویل هایدگر از معماری به مثابه "استقرار حقیقت در اثر" ، جدید و در عین حال گیج کننده است. امروزه ، ما بنا به عادت به هنر از جنبه ی بیانگیری و بازنمایی می اندیشیم و "انسان" یا "جامعه" را سرچشمه ی آن میدانیم . اما هایدگر تاکید می کند که « این عامل انجام کار نیست که باید شناخته شود، بلکه واقعیت وجودی ساده ی آن است که توسط اثر گشوده می شود».

این واقعیت ، هنگامی که عالم گشوده می شود تا به چیزها "چهره"هایشان را ببخشد ، آشکار می شود .بدین قرار ،"عالم" و "چیز" مفاهیمی به هم وابسته اند و برای درک هرچه بهتر "نظریه ی " هایدگر ما ناگزیریم به این مطلب توجه داشته باشیم ...

هیدگر، در "سرچشمه ی اثر هنری" هیچ تبیین واقعی ای ارائه نمی دهد و حتی تاکید می کند که « اینجا ، تنها ماهیت عالم قابل نشان دادن است ». اما او ، در هستی و زمان ، عالم را از دیدگاه موجود شناختی (ontically) به عنوان کلیت چیزها ، و از منظر بوده شناختی (ontologically) ، به مثابه هستی آنها


دانلود با لینک مستقیم


اندیشه ی هایدگر در باب معماری