کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

دانلودمقاله درمورد ایا طبیب ضامن است

اختصاصی از کوشا فایل دانلودمقاله درمورد ایا طبیب ضامن است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

آیا طبیب ضامن است؟

حبیب اله طاهرى (1)

اشاره

در شریعت اسلام فراگیرى علوم مورد نیاز جامعه از قبیل علم طب واجب کفایى بوده و بر تمامى کسانى که توان و امکانات و زمینه تحصیل چنین علمى را دارند واجب است تا حد رفع نیاز، آن را فراگیرند و نیاز جامعه را برطرف کنند.

در دستورات اسلامى به بهداشت و امور پزشکى توجه خاصى مبذول شده و بهداشت از ارزش والایى برخوردار است تا جایى که «علم الابدان‏» در کنار «علم الادیان‏» قرار مى‏گیرد چنانکه رسول‏خدا«صلى الله علیه وآله وسلم‏» فرمود: «العلم علمان: علم الابدان و علم الادیان.» (2)

از سویى بر بیماران واجب است در صورت ابتلا به امراضى که اگر به طبیب مراجعه نکنند ممکن است موجب هلاکت آنان و یا نقص عضو و یا قوه اى از قواى جسمانى آنان گردد، به طبیب مراجعه و خود را معالجه کنند و حق تعلل و کوتاهى را ندارند. دلیل این مطلب، حدیث: لا ضرر و لاضرار.» (3) و آیه: «و لا تلقوا بایدیکم الى التهلکه‏» (بقره / 195) و احادیثى دیگر از قبیل: «تداووا فان الذى انزل الداء انزل الدواء.» و «ان موسى علیه السلام مرض فعاده بنو اسرائیل و وصفواها له دواء فامتنع منه، فاوحى الله الیه ان الله یامره بذلک و الا لم یشغه‏» (4) و روایاتى دیگر که نیاز به نقل همه آنها نیست.

از سوى دیگر بر طبیب نیز علاج امراضى که اگر از معالجه آن امتناع نماید، موجب هلاکت‏یا نقص عضو و قواى جسمانى مى‏گردد، واجب است و امتناع و خوددارى از علاج علاوه بر حرمت، ضمان نیز دارد. در حدیثى ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود: عیسى مسیح علیه السلام چنین مى‏فرمود: اگر طبیبى مداواى مجروحى را ترک کند (یعنى از معالجه جراحات بدن مریض به هر دلیلى امتناع ورزد) با وارد کننده جرح، شریک است چرا که شخص وارد کننده جرح قصد فساد (و آزار رسانى) مجروح را داشته است و آن کسى هم که توانایى مداوا را دارد ولى از معالج امتناع مى‏ورزد فساد او را طالب است، (5) یعنى همانطورى که وارد کننده جرح مقصر و ضامن است، طبیب ممتنع نیز ضامن است. بنابراین طبیب حق امتناع از معالجه را ندارد.

با وجود اینکه طبیب و طبابت در بینش اسلامى و همچنین در جوامع بشرى در طول تاریخ از منزلت والایى برخورد بوده و هست، و در عین حال بر بیماران واجب است‏به آنان براى علاج امراضشان مراجعه نمایند، و بر آنان نیز علاج بیمار واجب و امتناع از آن حرام است، بالاخره طبیب یک انسان است و از مقام عصمت‏برخوردار نیست و مانند هر انسان دیگرى ممکن است مرتکب خطا یا اشتباه شود، و در بعضى از مواقع نیز على‏رغم سعى و تلاش پزشک و عدم وقوع هر گونه اشتباهى ممکن است معالجات پزشک منجر به ایراد خسارات مالى و جانى بیمار گردد. اینک سؤال این است که آیا طبیب مسئول اعمال خویش و ضامن جبران خسارات وارده مى‏باشد یا نه خطاى طبیب ضمان آور نیست و بر فرض اگر ضمانى داشته باشد همانند خطاى قاضى باید از بیت المال پرداخت‏شود؟

براى پاسخ روشن به این سؤال باید نخست محدوده بحث از جهات گوناگون (از قبیل اینکه: منظور از ضمان، ضمان قهرى است‏یا قرار دادى؟ و یا منظور از طبیب، طبیب جاهل است‏یا حاذق؟ خطاکار و مقصر است‏یا محتاط و بى تقصیر؟ و بالاخره عمل طبیب مصداق خطاى محض است‏یا شبه عمد؟ و امثال اینها) روشن شود، و پس از روشن شدن محدوده بحث، آنگاه ضمان و عدم ضمان طبیب طبق ادله بررسى شود تا معلوم گردد که طبیب ضامن است‏یا نه، و بر فرض ضمان، آیا راهى براى سقوط ضمان وجود دارد که بالاخره ذمه طبیب از ضمان برى شود یا نه؟ لذا در این مقاله این مبحث تحت عناوین ذیل مورد توجه و بررسى قرار مى‏گیرد: 1 - تعیین محدوده بحث. 2 - اثبات ضمان طبیب. 3 - عوامل سقوط ضمان طبیب.

1 - تعیین محدوده بحث

در ذیل این عنوان ابتدا باید معناى ضمان طبیب روشن گردد و سپس معلوم گردد که منظور از طبیب کدام طبیب است؟ حاذق یا جاهل، مقصر یا محتاط؟ و همچنین باید روشن گردد که تنها برخى از اطبا مانند جراحان ضامن اند یا همه اطبا، اعم از طبیب عمومى یا متخصص، جراح یا غیر آن و اعم از از روان پزشکان و غیر آنها، و آیا عمل طبیب که ضمان آور است مصداق خطاى محض است‏یا ...؟

الف - معانى ضمان و موارد استعمال آن

کلمه ضمان، در اصطلاح فقها به معناى «تعهد» و بر عهده گرفتن است و در حقوق کنونى احیانا مرادف با «مسئولیت‏» نیز به کار مى‏رود. موارد استعمال ضمان و مشتقات آن در فقه و حقوق مدنى چندان است که به دشوارى مى‏توان همه موارد و معانى گوناگون را برشمرد، ولى تقسیم این موارد و گروه بندى معانى مشابه، مى‏تواند به شناخت مفهوم ضمان کمک شایانى کند.

1. ضمان ناشى از عقد: ضمان ناشى از عقد همان ضمان قراردادى است که مثلا در عقد بیع، فروشنده و خریدار در مقابل یکدیگر ضامن هستند، یعنى بایع متعهد و ضامن است که مبیع را به مشترى تسلیم نماید، چنانکه مشترى نیز متعهد و ضامن است که ثمن را به بایع بپردازد و در صورت مستحق للغیر در آمدن هر یک از مبیع و ثمن بایع و مشترى ضامن درک آن مى‏باشند و بالاخره ضمان عقدى همان است که در اصطلاح حقوق کنونى از آن به مسئولیت قراردادى یاد مى‏کنند.

2. ضمان قهرى: عبارت است از مسئولیت انجام امرى یا جبران ضررى که بدون وجود هر گونه قرار داد و عقدى بین اشخاص به طور قهرى و به حکم قانون حاصل مى‏شود، مانند ضمان ناشى از غضب، اتلاف، تسبیب و امثال اینها. قدر مشترک این گروه از ضمان، ناخواسته بودن آنها است‏یعنى ضامن قصد ندارد خود را ملتزم به امرى نماید، لکن قانون این مسؤولیت را بر او تحمیل مى‏کند.

3. عقد ضمان: عقد ضمان طبق ماده 684 ق. م. «عبارت است از اینکه شخصى مالى را که بر ذمه دیگرى است‏به عهده بگیرد ...» و این نوعى انتقال دین بوده که با عقد مزبور، دین از ذمه مدیون اصلى به ذمه ضامن منتقل شود.

پس از روشن شدن معانى ضمان و موارد استعمال آن، اینک مى‏خواهم ببینم که ضمان طبیب با کدام یک از این سه معنا قابل تطبیق است، آیا ضمان عقدى و قرار دادى است؟ یاعقد ضمان است که ضمان و مسئولیتى که بر عهده دیگرى بوده و به وسیله عقدى به خود انتقال داده است؟ یا اینکه هیچ یک از این دو نیست‏بلکه ضمان قهرى و الزامى خارج از قرار داد است؟ معلوم است که ضمان طبیب از قبیل ضمان قهرى است، یعنى ضمان ناخواسته اى است که طبق قانون بر او تحمیل مى‏گردد، چون طبیب با کسى چنین قرارى نبسته است که اگر خسارتى وارد شده من آن را جبران مى‏کنم و یا عقدى در میان نیست که بر اساس آن عقد و قرار بتوان طبیب را ملزم نمود.

در سال 1833 م. موضوع مسئولیت پزشکان در دیوان کشور فرانسه مطرح گردید و دیوان کشور فرانسه راى داد که دو ماده 1382 و 1383 قانون مدنى فرانسه که مربوط به ضمان قهرى است‏به طور کامل قابل تطبیق بر مسئولیت پزشک است. بنابراین مسئولیت طبیب قهرى است، از آن زمان به بعد محاکم فرانسه بر این مبنا حکم مى‏کردند، تا اینکه در سال 1936 مجددا موضوع مسئولیت پزشکان در دیوان کشور فرانسه مطرح گردید. دیوان کشور این بار راى به قراردادى بودن ضمان طبیب داد، زیرا بالاخره بین طبیب و بیمار قرار داد معالجه وجود دارد، گر چه قرارداد معالجه تعهد به شفاى بیمار نیست، لکن قرار داد اقتضا مى‏کند که تلاش صادقانه و آگاهانه که از وجدانى آگاه سرچشمه مى‏گیرد و با اصول علمى ثابت هماهنگ باشد به کار بندد و اخلاق طبیب به آنچه که عقد بر وى تحمیل کرده است ولو اینکه غیر عمدى باشد موجب مسئولیت قراردادى شود. (6)

ولى حق این است که قرار داد معالجه باعث ضمان نمى‏گردد، چون اگر طبیب طبق قرارداد عمل نکند مقصر است و طبیب مقصر قطعا ضامن است و آن از محدوده بحث‏خارج است و اگر حاذق بود و تمام توانش را نیز به کار گرفته است اما منجر به مرگ بیمار شد، قرارداد معالجه نمى‏تواند ضمان آور باشد تا ضمان او ضمان قراردادى باشد، بلى ممکن است ضمان قهرى داشته باشد که باید به آن بپردازیم.

ب - ضمان کدام طبیب ضامن است؟

منظور از طبیب از یکسو قطعا قشر خاصى از طبیب نمى‏باشد. یعنى بحث ضمان طبیب، اختصاص به جراحان، یا پزشکان عمومى یا روانپزشکان یا دامپزشکان ندارد، بلکه هر طبیبى مسئول اعمال خود و ملزم به جبران خسارات وارده جانى و مالى مى‏باشد، یعنى اگر از ادله، ضمان طبیب استفاده شد، فرقى نمى‏کند که یک طبیب عمومى با تجویز دارویى موجب تلف یا نقص عضو مریض گردد و یا یک جراح متخصص در اثر عمل جراحى قلب یا مغز و یا ...باعث تلف آن شخص گردد و یا روانپزشکى دراثر دادن برق در چند جلسه، به مریض و یا تجویز داروئى مریض خود را ناقص و یا از بین ببرد و یا دامپزشکى در اثر معالجات خود حیوان را تلف نماید، ضامن خواهد بود.

از سوى دیگر یقینا این بحث که طبیب ضامن است‏یا نه؟ مخصوص برخى از اطبا است‏یعنى در طبیب حاذق محتاط که همه تلاش خود را به کار بسته است این بحث مطرح است که آیا ضامن است‏یا نه؟ وگرنه ضمان طبیب قاصر یا مقصر قطعى است و کسى به عدم ضمان آنها نظر نداده و محل خلاف هم نیست تا مورد بحث قرار گیرد که ذیلا به نحو اختصار به آنها اشاره مى‏شود.

ضمان طبیب جاهل

حذاقت و دانایى شرط اول و رکن رکین طبابت است، و تصدى شغل پزشکى و دامپزشکى و دیگر شعب مربوط به آن اگر بدون آگاهى لازم باشد و موجب مرگ یا ضایعه اى در عضو یا قوه اى از قواى انسان شود، فرد ضامن دیه نفس یا عضو آسیب دیده خواهد بود.

در این رابطه نظر فقهاى شیعه و سنى و حقوقدانان هماهنگ بوده و روایات وارده از طرق شیعه و سنى دلیل بر این مطلب است، به عنوان نمونه به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:

در حدیثى از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت‏شده است که فرمود:

«بر امام واجب است که علماى فاسق و پزشکان جاهل و ... را زندانى کند.» (7)

زیرا علماى فاسد عقاید و دین مردم و پزشکان جاهل جسم مردم را تباه و فاسد مى‏کنند، پزشکان جاهل نه تنها دردهاى جسمى و روانى افراد جامعه را تخفیف نمى‏دهند بلکه بر آنها مى‏افزایند و گاه ممکن است آنها را تا سر حد مرگ بکشانند.

در حدیثى دیگر از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم هم نقل شده:

«من تطبب و لم یکن بالطب معروفا فهو ضامن‏» (8) یعنى کسى که به امر پزشکى بپردازد و از قبل دانش آن را نیاموخته باشد ضامن و مسئول است.

در قرآن کریم نیز از عمل به ظن و گمان مخصوصا در کارهاى مهم از قبیل جان و سلامت انسان بشدت نهى شده و گفته شد: «لا تقف ما لیس لک به علم‏» (9) و در آیه دیگر گفته شد: «ان الظن لا یغنى من الحق شیئا» (10) بنابراین کارها باید براساس علم و آگاهى صورت گیرد نه ظن و تخمین و گمان.

بر اساس ضوابط فقهى و قاعده ضمان نیز وقتى افراد جاهل و نا آگاه مبادرت به خدمات پزشکى نمایند و به جاى اصلاح بیمار و علاج بیمارى او باعث فساد و تباهى او گردند باید در قبال اعمال خویش مسئول باشند و اگر طبابت آنها منجر به فوت بیمار گردد، ضامن دیه نیز خواهند بود. فقها در این باره اتفاق نظر دارند (11) .

در تبصره 3 ماده 295 قانون مجازات اسلامى آمده است: هر گاه بر اثر «عدم مهارت‏» قتل یا ضرب یا جرح واقع شود در حکم شبه عمد است و جانى مسئول پرداخت دیه است.

به هر حال در مسئولیت و ضمان طبیب جاهل تردیدى نیست و بحث مقال ما هرگز مربوط به آن نخواهد بود.

ضمان طبیب مقصر

طبق اجماع فقهاى شیعه هر گاه طبیب حاذق و دانایى در اثر سهل انگارى و بى توجهى مرتکب خطاى پزشکى شود و از این جهت‏به بیمار صدمه اى وارد شود، ضامن خواهد بود، گرچه معالجه وى با اذن بیمار یا ولى او باشد. (12) و چون مسئولیت طبیب سهل انگار و بى مبالات از بدیهیات و امور مسلم فقهى است لذا فقها در این رابطه کمتر به بررسى پرداخته اند، زیرا تمامى قواعد و ادله ضمان در این صورت مصداق دارد.

بنابراین طبیب هر چند ماهر و متخصص در علم و عمل باشد، طبق عرف پزشکى موظف است هنگام درمان از لحظه مراجعه تا اتمام اقدامات تشخیص و درمانى، کلیه موازین علمى و متعارف را در جهت‏بهبود بیمار به کار گیرد، و در غیر این صورت هر گاه بیمار متحمل خساراتى اعم از جانى و مالى و مادى و معنوى شود، طبیب مسئول است. گر چه معالجه با اذن بیمار یا ولى او انجام شده و حتى قبل از درمان برائت نیز کسب کرده باشد، زیرا اذن و برائت دلیل بر جارى بودن کوتاهى و سهل انگارى طبیب نمى‏شود.

بنابراین بحث اینکه: آیا طبیب ضامن است‏یانه؟ صرفا در پیرامون طبیب حاذق و ماهرى است که تمام توان خود را در عرف پزشکى به کار گرفته، لکن تلاش او مثمر ثمر واقع نشده است و مریض در حین معالجه فوت کرده و یا نقص عضو پیدا کرده و یا قوه اى از قواى خود را از دست داده است وگرنه طبیب جاهل یا سهل انگار و مقصر قطعا ضامن است.

خطاى محض، ضمنا مقصود از خطاى طبیب، خطاى محض نیست که دیه بر عاقله باشد، زیرا عمل طبیب از قبیل شبه عمد است نه خطاى محض، زیرا در خطاى محض، شخص هرگز قصد انجام آن کار را ندارد. مثلا سرگرم پاک کردن تفنگ خود مى‏باشد ولى ناگهان تیرى از آن شلیک مى‏شود و تصادفا به انسانى برخورد کرده و او را مى‏کشد. در این صورت قتل خطایى محض صادق است، ولى در شبه عمد طرف قصد انجام فعل را دارد. لکن به منظور دیگرى غیر از قتل و تصادفا منجر به قتل مى‏شود، مثلا معلمى شاگرد خود را به قصد تادیب کتک مى‏زند ولى تصادفا منجر به قتل مى‏شود و به تعبیر دیگر در شبه عمد شخص، در فعل خود عامد است ولى در قصد خود خاطى. لذا معالجه طبیب روى بیمار چون با قصد و عمد انجام مى‏گیرد مثلا عمل جراحى روى مریض انجام مى‏گیرد لکن نه به قصد قتل بلکه به قصد علاج و درمان، اما تصادفا منجر به فوت بیمار مى‏گردد. در اینجا شبه عمد است و دیه باید از مال خود طبیب پرداخته شود نه عاقله، ضمنا خطاى طبیب را همانند خطاى قاضى نمى‏دانند تا دیه از بیت المال پرداخت‏شود، بلکه باید از مال طبیب پرداخت‏شود.

2 - اثبات ضمان طبیب

طبابت در دیدگاه مسلمانان، اولا: یک مسئولیت و تعهد دینى و ضرورت اجتماعى انسانى است که امکان تساهل در آن وجود ندارد و یکى از واجبات کفایى است. ثانیا: حکمى عقلى است زیرا براى بقاى نوع انسان و تخفیف رنجها و بلایا نقش اصلى را دارد. ثالثا: پزشکى یک رسالت اخلاقى است و نجات دادن یک شخص، همسان و بمنزله نجات همه افراد جامعه است: «من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا» (13) لذا پزشکى که قادر به معالجه باشد و از آن خوددارى نماید فاقد اخلاق انسانى است (14) و به تعبیر حضرت عیسى مسیح علیه السلام با وارد کننده جرح بر مجروح، شریک است. (15)

حال با توجه به اهمیت و جایگاه والاى امر طبابت و معالجه، اگر طبیبى حاذق تمام تلاش و سعى خود را در راه علاج بیمار صرف کند، اما نهایتا معالجه منجر به فایده اى نشده و مریض دچار نقص عضو شده یا بمیرد، در این صورت باید دید فقها و حقوقدانان در قوانین موضوعه چه نظرى داده اند آیا چنین طبیبى ضامن است‏یا ضامن نیست؟

مشهور فقهاى شیعه و حقوقدانان قایل به ضمان هستند و طبیب را ضامن مى‏دانند و عده اى نیز حکم به عدم ضمان کرده اند، اینک باید به دلایل و مستندات دو گروه نظر کنیم و ببینیم حق با کدام قول است.

الف - نظر مشهور: (ضمان طبیب)

مشهور فقهاى امامیه بر این عقیده‏اند که هر گاه معالجه طبیب فوت، یا زیان بدنى بیمار را در پى داشته باشد، طبیب ضامن است گر چه در امر طبابت‏حاذق متبحر بوده و معالجه نیز با اذن بیمار و یا ولى او باشد. (16)

شهید اول در متن لمعه مى‏فرماید:

«الطبیب یضمن فى ماله ما یتلف بعلاجه و ان احتاط و اجتهد و اذن المریض.» (یعنى در صورتى که معالجه طبیب منتهى به تلف جانى و یا نقص عضو گردد، ضامن است گر چه نهایت کوشش و سعى و احتیاط را نموده و معالجه نیز به اذن بیمار باشد.)

مشهور براى اثبات مدعاى خود به دلایلى تمسک کرده اند که ذیلا به آنها اشاره مى‏شود:

1 - روایات

روایت‏سکونى از امام صادق علیه السلام و او از امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود:

«من تطبب او تبیطر فلیاخذ البرائة من ولیه و الا فهو له ضامن‏» (17) کسى که طبابت‏یا بیطارى مى‏کند باید قبلا از ولى بیمار و صاحب حیوان برائت‏حاصل نماید و گرنه ضامن خواهد بود.

روایت دیگرى از سکونى از امام صادق علیه السلام و از پدرش که آن حضرت فرمود:

«ان علیا علیه السلام ضمن ختانا قطع حشفه غلام‏» (18) (على علیه السلام شخصى را که کودکى را ختنه کرده بود و بیش از مقدار لازم بریده بود، ضامن گردانید).

بنابراین براساس این دو روایت اطبا عموما خواه طبیب انسان باشند و خواه طبیب حیوان (دامپزشک) و حتى ختنه گر مسئول اعمال خود بوده و در صورت ورود زیان ضامن خواهند بود.

2 - قواعد فقه و حقوق (19)

عمل طبیب مشمول برخى از قواعد فقه و حقوق است که شخص را ضامن و مسئول مى‏دانند از قبیل:

قاعده اتلاف: که به نحو عموم مى‏گوید: هر کسى باعث تلف مال یا جان یا سلامت دیگرى گردد، ضامن است. و مى‏دانیم که در این قاعده، قصد و عدم قصد، عقل و عدم عقل، بلوغ و عدم بلوغ، علم و جهل، تاثیرى ندارند یعنى در تمام موارد متلف ضامن است‏بنابراین کار طبیب که باعث تلف جان یا مال یا قوه اى از قواى جسمانى و یا نقص عضو مى‏گردد طبیب ضامن است و چون قصد اتلاف نداشت مصداق شبه عمد است.

قاعده تسبیب: در بعضى از موارد با کار طبیب تطبیق مى‏کند مثلا اگر طبیبى تزریق آمپولى را به مریض تجویز کرده و پرستار طبق دستور پزشک عمل کند و آن آمپول را به مریض تزریق نماید و در اثر آن، مریض فوت کرده و یا نقص عضوى پیدا کند مثلا فلج‏یا کور شود، در این صورت از باب اقوى بودن سبب از مباشر، طبیب ضامن است نه آن پرستارى که موظف به عمل کردن طبق دستور پزشک است.

قاعده غرور: در بعضى از موارد طبیب طبق قاعده غرور ضامن است، در جایى که طبیب دارویى را براى مریض تجویز کرده و نسخه مى‏نویسد و مریض به اعتماد نظر طبیب طبق دستور دارو را تهیه و مصرف مى‏کند به امید اینکه با مصرف دارو دردش درمان و مرضش معالجه مى‏شود، لکن مصرف دارو باعث فوت یا نقص عضو و یا خسارت دیگرى مى‏گردد. در این صورت طبیب مصداق «غار» و مریض مغرور است لذا طبق قاعده غرور و حدیث معروف نبوى «المغرور یرجع الى من غره‏» مریض یا ورثه او در صورت فوت مى‏توانند به طبیب مراجعه نمایند.

قاعده لاضرر: طبق این قاعده هر ضررى از ناحیه هر کسى بر کسى وارد شود باید جبران شود، از جمله ضررى که از ناحیه طبیب بر مریض وارد مى‏شود باید جبران گردد.

3 - اجماع

بعضى از فقها در این مساله ادعاى اجماع نیز کرده اند و یا تعبیر به «لا خلاف‏» نموده‏اند (20) . و حتى شهید ثانى در شرح لمعه عمده دلیل را اجماع دانسته است.

بر همین اساس و تبعیت از مشهور است که حقوقدانان اسلامى در قانون مجازات اسلامى موادى را به این موضوع اختصاص داده اند از قبیل:

ماده 319: «هر گاه طبیبى گرچه حاذق و متخصص باشد در معالجه هایى که شخصا انجام مى‏دهد یا دستور آن را صادر مى‏کند هر چند با اذن مریض یا ولى او باشد باعث تلف جان یا نقص عضو یا خسارت مالى شود ضامن است‏».

ماده 320: «هر گاه ختنه کننده در اثر بریدن بیش از مقدار لازم موجب جنایت‏یا خسارت شود، ضامن است گرچه ماهر بوده باشد».

ماده 321: «هر گاه بیطار و دامپزشک گرچه متخصص باشد در معالجه حیوانى هر چند با اذن صاحب او باشد موجب خسارت شود ضامن است‏».

بنابراین طبق قوانین موضوعه نیز طبیب هر چند حاذق و ماذون از ناحیه مریض یا ولى مریض باشد و احتیاط را نیز مراعات کرده باشد، ضامن است.

ب - نظر غیر مشهور (عدم ضمان طبیب):


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد ایا طبیب ضامن است

دانلود مقاله تغذیه نامناسب

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله تغذیه نامناسب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

عوارض روزه داری ناشی از تغذیه نامناسب است

عوارض روزه داری ناشی از تغذیه نامناسب استیک کارشناس ارشد علوم تغذیه گفت: عوارض سوء حاصل از روزه گرفتن، ناشی از تغذیه نامناسب به ویژه در وعده سحر است و ارتباط مستقیمی با خود روزه داری ندارد.

لادن صدیقیان در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه انرژی مورد نیاز جهت انجام فعالیت روزمره، با صرف سحری تأمین خواهد شد، اظهار کرد: غذاهای دیرهضم نظیر نان، برنج و سیب زمینی که دارای کربوهیدرات های پیچیده هستند و همچنین میوه، سبزی، غلات و حبوبات گروه‌های غذایی مناسبی برای وعده سحری هستند. از سویی دیگر بهتر است از مصرف غذاهای سرخ شده، پرچرب و شیرین در این وعده غذایی خودداری گردد.

وی افت فشار خون روزه داران را به هنگام افطار یکی از عوامل سر درد عنوان کرد و افزود: بهترین رژیم غذایی برای افطار، رژیمی حاوی مایعات و قندهای ساده و با قابلیت جذب سریع می باشد، لذا بهتر است روزه داران با خرما، آب گرم ، چای و شیر افطار کنند تا بدنشان جهت صرف دیگر مواد غذایی آماده گردد.

این کارشناس ارشد تغذیه ادامه داد: در صورتی که افطار با حجم زیادی از غذاها و مایعات آغاز گردد، اشباع ناگهانی معده موجب اختلال در جریان خون خواهد شد و این امر ممکن است سوء هاضمه و دیگر علائم ناراحت کننده گوارشی را در پی داشته باشد.

صدیقیان اضافه کرد: عدم پیروی روزه داران از برنامه صحیح و مناسب غذایی می تواند عوارضی همچون افزایش چربی‌ های نامطلوب خون را به همراه داشته باشد و از سوی دیگر موجب افزایش وزن، افزایش فشار خون ، یبوست، ضعف حافظه ، نفخ، خستگی ، گیجی و احساس سنگینی در دستگاه گوارش گردد.

این کارشناس ارشد علوم تغذیه، روزه گرفتن را فرصت مناسبی برای استراحت دستگاه گوارش دانست و اظهار داشت: بدن انسان برای حفظ سلامتی ، همواره مقداری چربی را به عنوان منبع انرژی در نقاط مختلف ذخیره می نماید و چنانچه این چربی ها به مدت طولانی در بدن باقی بمانند، به شکل فشرده در می آیند و احتمال مصرف بخش های مرکزی این توده های چربی توسط بدن کاهش می یابد و حتی ممکن است این چربی ها به مرور تغییر رنگ دهند لذا روزه داری فرصت مغتنمی برای کاهش چربی های اضافی در افراد چاق می باشد.

صدیقیان افزود: روزه داری حتی به کسانی که از وزن طبیعی برخوردارند ، این امکان را می دهد که چربی های ذخیره شده را سوزانده و چربی های جدید و مناسب را جایگزین نمایند.

وی یادآور شد: روزه گرفتن در افراد سالم و دارای آمادگی جسمانی مناسب، جز اندکی کاهش طبیعی وزن، هیچ نقصان و عوارض غیرطبیعی که پس از یک ماه نیاز به جبران آن باشد، ایجاد نخواهد کرد.

عوارض تغذیه نامناسب

 

به گفته متخصصان ، ابتلا به بیماریهای گوارشی و کبدی همچون بیماریهای التهابی روده و کبد چرب و


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تغذیه نامناسب

ایثار 2

اختصاصی از کوشا فایل ایثار 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 148

 

« ایثار ، زیور پارسایی است » امام علی(ع)

1 - مقدمه

نگاه به مقوله ایثار نگاه عمیقی است.ایثار و شهادت(که قله و اوج ایثارگری است) نهایت کمال یک انسان است که خود را در خدا ذوب کرده این کمال ومشاهده آن دید وسیعی را می طلبد. که در خور شایسته بررسی ابعاد آن باشد این یک مقوله انسانی است که در همه جوامع وجود دارد سایر ملل برای ایثارگران وکشته شدگان جنگهای خود عظمت وجایگاه خاصی قائلند وهمواره کوشیده اند آنها را با مباهات وافتخارات وذخیره ای برای پیشرفت نسلهای بعدی قرار دهند.حتی کشورهایی هم که درگیر جنگ نبوده واز این حماسه آفرینی های تاریخی بی بهره بوده اند سعی کرده اند با اسطوره معنوی هایی در فرهنگ بومی خود تجلی گاه کمال انسانیت را به مردم خود شناسانده و به نوعی روح ایشان را برای رشد و ترقی آماده تر سازند چرا که همین فضیلتهای فردی است که موجب ایجاد پیوند بین افراد مختلف اجتماع ودر نهایت برقراری ارتباط بین جوامع مختلف میشود در ایران اسلامی ما هم به دلیل استحکام مبانی دینی ونیز تمدن وپیشینه ی غنی فرهنگ این بحث یعنی ایثار است.

این فضیلت (از خود گذشتگی) زمانی در ریز علی خواجوی دهقان فداکار جلوه می‌کند و زمان دیگر در یک معلم فداکار تجلی می یابد و مواردی چون نوجوانان ها و دانش آموزانی چون شهید فهمیده می توان یافت.

در تاریخ ایران عزیز ما اوج این ایثار را که نمونه های فراوانی هم دارد در دوران هشت ساله دفاع مقدس به نظاره نشستیم. دفاعی که آحادملت در آن مشارکت داشته و به اتفاق در برابر دشمن ایستادند. ما درصدد هستیم این جایگاه را به صورت واقعی بازشناسی و نمایان کنیم.

1-1 بیان مساله

1- آیا ایثار تنها گذشتن از جان و مال است؟

2- آیا ایثار در جامعه ی اسلامی امروز امتیاز محسوب می شود؟

3- آیا میزان تاثیر ایثار در افراد جامعه زیاد است یا کم؟

4- آیا دانش آموزان در ایثار نقشی دارند؟

2-1 اهمیت وضرورت مسئله

فرهنگ ایثار وجانبازی بستر تحولات فرهنگی جامعه از جریان رشد وشکوفایی برای تربیت انسانها وتعالی آنها به سوی قله رفیع انسان کامل است .عزیزان جانباز، پای بندی خود را به اعتقادات اسلامی با ایثار خون وبا نثار بند بند وجودشان به اثبات رسانیدند.

ما باید جامعه را به سوی ویژگی های جانباز آرمانی ،تعالی بخشیم: نه اینکه جانبازان را از اوج ایثارگری تنزل دهیم تحولات سیاسی در کشورها وانقلاب های که منجر به تغییر ساختاری نظام ها وحکومت ها می شوند، دارای ویژگی های فرهنگی خاص خود هستند. تغییردر فرهنگ عمومی مردم وجایگزینی فرهنگ جدید به جای گذشته ،بر خلاف تغییرات سیاسی نظامی، که در مدت نسبتا کوتاهی به وقوع می پیوندند ومستلزم صرف زمانی طولانی است.

در تداوم انقلاب و در مواجه با توطئه های مختلف استکبار جهانی وپیش آمدن ابتلائات مختلف جانباختگان مکتب عشق وایثار سر از پای نشناختن وبا تعالی معنوی وعرفانی در صف مقدم مبارزه با استکبار جهانی وایادی مزدور آن پیشتاز صحنه های خون وشرف گردیدند. اوج این ایثارگریها در میدان های مبارزه حق علیه باطل و در جای جای میهن اسلامی، از کردستان تا خوزستان، در هنگامه خون و خطر وعشق وشرف نمایان گردید.

در هر جامعه مجموعه ای از نیروهای مختلف وجود دارند که در طیف بسیار وسیعی از کفر تا ایمان طبقه بندی می شوند و در مواجهه با نهضت های الهی عکس العملهای خاص خود را نشان می دهند. به گونه ای که پاره ای از مردم تا مرز شهادت وایثار وجان ومال از مبانی عقیدتی وارزشهای مکتبی آن نهضت الهی حمایت می کنند وعده ای دیگر در موضع کفر والحاد خود،سرسختانه در مقابل آن قرار می گیرند.


دانلود با لینک مستقیم


ایثار 2

تحقیق درباره اینکه تشویق بهتر است یا تنبیه؟

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره اینکه تشویق بهتر است یا تنبیه؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

تشویق بهتر است یا تنبیه؟

منظور از تشویق این است که افراد چگونه باید تشویق شوند و همچنین تنبیه در مورد آنها چگونه باید باشد؟

و آیا افراط و تفریط در این امرو ضروری است؟

آیا تنبیه بدنی لازم است؟

و آیا لازم است که در ابتدای کار تنبیه انجام شود؟

و همچنین تشویق و تنبیه در کدامیک از مراحل زندگی بر روی فرد تاثیر میگذارد؟

و نیز تشویق و تنبیه به چه معناست ؟ و ما از آن چه تصوری داریم؟

فصل اول

برای تربیت بدنی معنای مختلفی در نظر گرفته اند که در کتب و تربیت به چشم میخورد بعضی میگویند: تربیت علمی است که از طریق نسل بالغ درباره ی آنها که رشد کافی نیافته اند به منظور پرورش جسمی، فکری و اخلاقی شان انجام میشود تا آنها را برای عضویت در زندگی انسانی آماده کند.

عده ای گویند: تربیت عبارت است از یک عمل عمدی و آگاهانه ودارای هدف که به منظور رشد دادن یا ساختن و دگرگون کردن ونیز شکفتگی استعدادهای مادر زادی او انجام شود . آنچه در تعریف تربیت لازم و ضروری است که توجه شود و از خصوصیات و ویژگی هایی است که تربیت باید داشته باشد عبارت است از: آگاهانه بودن ، دائمی بودن، دارای هدف و جهت بودن، شکوفا نمودن نیروهای فطری و استعداد غرائز ( در غیر انسان) و کلا پرورش قوای جسمی و روحی و روانی انسان.

هر گاه از طرف فردی آگاه و تربیت یافته استعدادهای انسان در راستای مطلوبی شکوفا گشته و از قوه به فعلیت در آید تربیت در انسان صورت گرفته است.

مفهوم تعلیم: تعلیم یعنی فراهم آوردن زمینه های و عوامل لازم برای فراگیری فرد. بعضی هم در معنی تعلیم ، انتقال معلومات به ذهن فرد را متذکر شده اند ومعتقدند که علم از معلم به فرد منتقل میشود ه در اصل تفاوت چندانی بین دو تعریف وجود ندارد.

تفاوت معنای تعلیم و تربیت

الف: مفهوم تربیت گسترده تر از تعلیم است، تعلیم اختصاص به انسان دارد که داری درک و فهم و شعور است و قدرت یادگیری دارد ولی تربیت در مورد موجودات فاقد شعور که در عین حال رشد میکنند نیزبه کار میرود. برای مثال باغبانی که به پرورش گل و گیاه می پردازد و در حقیقت به تربیت و زمینه سازی برای فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه گیاه پرداتند بنابراین کار باغبان تربیت است نه تعلیم دادن.

ب: هدفهای تربیت نسبت به اهداف تعلیم، از گستردگی بیشتری برخوردار است. در تربیت هدف این است که زمینه رشد و شکوفایی همه استعداد های درونی انسان اعم از جسمانی و روحانی و عقلی و عاطفی رشد کند، در صورتی که هدف در تعلیم دادن معلومات یا افزایش آن در ذهن فرد است.

ج: تربیت عملی است و تعلیم ذهنی؛ افراد بسیاری هستند که نسبت به مسائل مختلف، علم و آگاهی زیاد میدارند ولی از آن همه علم و دانش در مقام عمل بهره ای نبرده اند.

د: تربیت دشوار تر از تعلیم است؛ تربیت از آن جهت دشوار تر است که فرد باید خود را با دیگری


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اینکه تشویق بهتر است یا تنبیه؟

ترشحات مهبل چیست وآیا داشتن ترشح طبیعی است

اختصاصی از کوشا فایل ترشحات مهبل چیست وآیا داشتن ترشح طبیعی است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

ترشحات مهبل چیست وآیا داشتن ترشح طبیعی است

ترشحات مهبلی چیست؟

به طور طبیعی این ترشحات روشن یا سفید هستند.در حین تخمک گذاری (حدود 2هفت پس ازقاعدگی) ممکن است این ترشحات چسبناک و لغزنده شوند. تغییر در رنگ و میزان ترشح همراه با سایر نشانه های  آن می تواند بیانگر این باشد که شما عفونت دارید.

 مهبل به طور طبیعی حاوی باکتری است. رشد این باکتریها کنترل شده است و توسط بسیاری عوامل مانند سطح اسید و هورمونها تحت تأثیر قرار می گیرد. هر چیزی این تعادل را به هم بزند، می تواند خطر عفونتها یا افزایش رشد هر یک از باکتریهای طبیعی یامخمرهارا افزایش دهد.تحریک کننده های احتمالی موارد زیر هستند:

- استفاده از آنتی بیوتیکها

- داروهای جلوگیری از بارداری

- دوش مهبلی گرفتن

- دیابت

- حاملگی

- استرس

- زیرپوشهای تنگ یا استفاده از پارچه های صناعی

ترشح مهبلی ممکن است از عفونت با موارد زیر ناشی شود:

- مخمرها : که به کاندیدا نیز معروف است و نوعی قارچ که بخشی از میکربهای طبیعی پوست انسان است اما می تواند ایجاد عفوت نیز کند

 گاردنرلا : که نوعی باکتری است که به طور طبیعی در راههای تناسلی زنانه یافت می شود و عامل التهاب باکتریایی مهبل است.

- تریکومونا : نوعی تک یاخته است (جانداری که فقط از یک سلول ساخته شده است)

- بیماریهای منتقله از راه جنسی : مانند سوزاک یا کلامیدیا هم می توانند باعث ترشحات مهبلی شوند.

- دیگر علل احتمالی غیر عفونی ترشحات مهبلی : شامل التهاب مهبل تحلیل رفته (التهاب مهبل که معمولاً پس از یائسگی رخ می دهد)، دیابت ، (به طور شایعی با عفونتهای عود کننده مخمری همراه است، یا تحریک ناشی از محصولات معطر مانند صابون، دوشهای مهبلی، پد یا پنبه قاعدگی است.

نشانه ها

 ممکن است متوجه تغییر رنگ ترشحات میزان یا بوی ترشحات شوید. یک ترشح سفید دلمه ای که شبیه پنیر روستایی باشد علامت مشخصه عفونت مخمری است. ترشح زرد، سبز یا خاکستری معمولاً علامت عفونت تریکومونایی یا التهاب باکتریایی مهبل است. این عفونت معمولاً با بوی غیر معمول ماهی مشخص می شود.

خارش معمولاً با عفونت مخمری همراه است، گر چه ممکن است با هر یک از انواع عفونتها یا تحریکات همراه باشد.آستر تحریک شده مهبل که بخصوص می تواند حین ارتباط جنسی خارش دار یا دردناک شود،این حالت معمولاً بر جسته ترین علامت التهاب مهبل تحلیل رفته است. ترشح جدید مهبلی همراه با تب، درد شکمی یا درد هنگام ارتباط جنسی، می تواند نشانه یک عفونت منتقله از راه جنسی مانند سوزاک یا کلامیدیا باشد. به هر حال سوزاک و کلامیدیا معمولاً هیچ علامتی ایجاد نمی کنند.

تشخیص

در ابتداماما یا متخصص زنان سوالات متفاوتی را به منظور کمک به تعیین دقیق علت ترشحات، شامل سوالاتی در مورد استفاده اخیر از آنتی بیوتیک، اینکه آیا متأهل هستید یا نه ( آیا شریک جنسی دارید یا خیر )، علائم یائسگی، علائم دیابت و سایر تغییراتی که اخیراً در سلامتی یا شیوه زندگی شما رخ داده است، از شما می پرسد.

مامابا استفاده از وسیله ای به نام اسپکولوم معاینه لگنی برای شما انجام می دهد تا مستقیماً دهانه رحم رامشاهده کند

در حین معاینه لگنی، یک نمونه از ترشحات برای آزمایش در آزمایشگاه جمع آوری می شود. با بررسی ترشحات در زیر میکروسکوپ، کارشناس بهداشتی می تواند تشخیص عفونت مخمری، التهاب باکتریایی مهبل یا عفونت تریکومونایی را بلافاصله بگذارد و درمان را شروع کند. کارشناس بهداشتی بر اساس ظاهر دیواره های مهبل، می تواند التهاب مهبل تحلیل رفته راتشخیص بدهد.

یک امتحان دستی برای تشخیص حساس بودن دهانه رحم، رحم و تخمدانها انجام می گیرد.در طی این آزمایش، آزمایش کننده انگشت خود را وارد مهبل شما می نماید.حساسیت می تواند نشانه حضوربیماریهای منتقله از راه جنسی یا بیماریهای التهابی لگن باشد. تشخیص سوزاک و کلامیدیا نیاز به تستهای آزمایشگاهی دارد که ممکن است چند روزی طول بکشد.

دوره مورد انتظار

ترشحات مهبلی ناشی از عفونت مخمری یا باکتریها بین چند روز تا یک هفته به درمان پاسخ میدهد.بیماریهای منتقله از راه جنسی نیز در عرض یک هفته باید به درمان آنتی بیوتیکی جواب بدهند.اگر عفونت به سمت بیماری التهابی لگن بالاتر از ناحیه مهبل گسترش یابد، ممکن است درمان طولانی تری نیاز داشته باشد.

التهاب مهبل تحلیل رفته، بهتر از همه به درمان هورمونی با کرمهای مهبلی یا درمان ماهانه جایگزینی با هورمونها پاسخ می دهد. معمولاً چند هفته طول می کشد تا این حالت از بین برود. نشانه های خفیف امکان دارد در عرض چند روز با استفاده از مواد لغزنده کننده آبکی از بین بروند.اگر نشانه ها به وسیله تحریک ایجاد شده اند، شناسایی ماده تحریک کننده و برداشت آن می تواند علائم را در طی یک هفته از بین ببرد.

پیشگیری

ماما عواملی را که منجر به عفونت می شود، مانند استفاده از آنتی بیوتیکها، پوشیدن لباس زیرهای غیرپنبه ای، پوشیدن لباسهای زیر تنگ در حین ورزش، استفاده از محصولات


دانلود با لینک مستقیم


ترشحات مهبل چیست وآیا داشتن ترشح طبیعی است