کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق امیر کبیر

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق امیر کبیر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق امیر کبیر


تحقیق امیر کبیر

 

 

 

 

 

 




فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:20

فهرست مطالب:

عنوان    صفحه
مقدمه     1
شرح حال میرزا تقی‌خان امیر کبیر و خدمات وی قبل از صدارت     1
صدارت میرزاتقی خان امیر‌کبیر    6
برکناری و قتل امیرکبیر    13
نتیجه‌گیری    18
منابع مورد تحقیق    19


 
مقدمه:
محمد شاه در ششم شوال سال 1264 هـ . ق. در تهران در گذشت. وی که ارادت خاصی نسبت به حاج میرزا آقاسی صدراعظم خود داشت؛ در اواخر زندگی خود به علت بیماری زمام امور مملکت را در بست در اختیار حاجی میرزا ـ آقاسی قرار داد. نظر به نارضایتی عمومی که از شیوة صدارت حاجی وجود داشت، انتظار می رفت که با فوت شاه اغتشاش و ناامنی در سراسر ایران برپا شود، به ویژه اینکه مخالفان حاجی سخت در صدد بودند تا از وی انتقام بگیرند. انگلیسی ها که به وسیلة دکتر معالج محمد شاه، از وضعیت مزاجی او مطلع بودند که شاه چند روزی بیش زنده نخواهد ماند، روی همین اصل توسط فرستاده ویژه ای خبر فوت شاه را به ولیعهد در تبریز رساندند.
روس ها نیز در این امر پیشقدم شدند و با اعزام فرستاده ای به تبریز خبر فوت محمد شاه را به ولیعهد اطلاع دادند. در هر صورت اعلام این خبر، ناصر الدین شاه در صدور تدارک عزیمت به تهران برآمد و امیر کبیر مقدمات لازم حرکت وی را فراهم نمود.
 
شرح حال میرزا تقی خان امیر کبیر و خدمات وی قبل از صدارت:
-    میرزا تقی خان یا میرزا محمد تقی خان، پسر مشهدی قربان هزاوه ای فراعانی از اهالی قریه هزاوه واقع در 12 کیلومتری شمال غربی شهرستان اراک است. از آنجا که قریه هزاوه در مجاورت فراهان اراک قرار دارد و فراهان همانند آشتیان از مناطق ادیب پرور ایران بوده و خانوادة قائم مقام نیز به این منطقه تعلق داشته ، لذا خانوادة امیرکبیر به خدمتکاری خانوادة قائم مقام مشغول بوده است، پدر امیر کبیر که فرزند طهماسب بیک نوکر میرزا حسین وفا بوده، دئر خدمت این خانواده به آشپزی اشتغال داشته و بعد از زیارت عتبات عالیات و مکه به کربلای و سپس حاج قربان بیک ـ آشپز معروف گردیده و در آخرهای عمر خود به سمت قاپوچی ( دربانی ) قائم مقام دوم انتخاب گردیده است. معروف است که وی در شب قبل از دستگیری قائم مقام، خواب این حادثه را دیده بود.
-    تاریخ تولد امیرکبیر حدوداً بین سالهای 1214ـ 1210 هـ .ق بوده است. امیر از سن طفولیت در خاندان قائم مقام فراهانی مشغول خدمت بود و به واسطة هوش فطری و استعداد ذاتی که از خود نشان می داد، قائم مقام را بر آن داشت تا در تعلیم و تربیت وی نهایت کوشش را به عمل آورد.


دانلود با لینک مستقیم

مقاله نظام قضایى امیر مؤمنان(ع)

اختصاصی از کوشا فایل مقاله نظام قضایى امیر مؤمنان(ع) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله نظام قضایى امیر مؤمنان(ع)


مقاله نظام قضایى امیر مؤمنان(ع)

تعداد صفحات :30

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

 

بى تردید حضرت امیرالمؤمنین(ع) محور قضاوتهاى اسلامى و شیعى و مهمترین چهره نظام ساز براى قضاى اسلامى است. آن حضرت در دوران حکومت نبوى، قاضىِ مدینه و یمن بود.[1] قضاوت در مدینه، با حضور شخص رسول خدا(ص) افتخارى عظیم است. تأییدات مکرر رسول خدا نسبت به توانایى آن حضرت در قضاوتها، تأکیدى بر این محوریت است. پیامبر فرمود: «داناترین امت من نسبت به سنتها و قوانین قضایى على بن ابى طالب است»[2] و «داناترین شما به روش داورى، على است»[3] و «قضاوت آن گونه است که على حکم کند»[4] و نیز «اى على! به سوى یمن حرکت کن و با کتاب خدا میان مردم قضاوت و حکومت کن. خدا قلب تو را به سوى حق رهبرى کند و زبان تو را از خطا و اشتباه صیانت بخشد»[5] و همچنین «سپاس خدا را که در خاندان من کسانى را قرار داد که داورى آنها مانند داورى پیامبران است».[6]

در زمان خلفا، برکنارى آن حضرت از خلافت باعث کناره گیرى از امور حکومت، از جمله قضاوت نشد و ایشان دستگاه نوپاى قضایى اسلام را هدایت و رهبرى مى کرد. گاه خلفا مسایل لاینحل قضایى را به حضرت ارجاع مى دادند[7] و گاه خود مستقیماً دخالت مى کرد.[8] و در پایان هر قضاوت، تحسین آنان را برمى انگیخت و همگى مى گفتند: زنهاى جهان از زاییدن فرزندى مانند على عاجزند؛[9] قویترین قاضى در بین ما على است.[10] حضرت در این باره به مالک اشتر مى گوید:

«در آغاز، در کار خلفا دخالت نمى کردم بعد دیدم مردم از اسلام رویگردان مى شوند، که دخالت کردم. ترسیدم اگر به یارى اسلام و مسلمانان برنخیزم، ویرانى در بناى اسلام ببینم، که مصیبت آن براى من بزرگتر از دورى حکومتِ چند روزه است که همچون سراب زایل مى شود».[11]

داوریهاى آن حضرت، چه در زمان رسول و چه در هنگام خلافت و پیش از آن، نظر به پیچیدگى موضوع از یک طرف و ابتکار و دقت نظر در قضاوت از طرف دیگر، توجه صحابه پیامبر و علاقه مندان حضرت را جلب کرد و نظر به اهمیت آن، در قرون اولیه اسلام این قضاوتها در رسائل مخصوص تدوین شد. در قدیمى ترین فهرست کتابهاى شیعه، یعنى فهرست شیخ طوسى و فهرست نجاشى از این تألیفات نام برده شده است. در قرون بعد علما و محدثان شیعه و برخى از محدثان عامه تتبع کرده و این فروع را از موارد متعدد جمع آورى نموده، به صورت کتاب مخصوص درآورده اند.[12]

در دوران بعد از شهادت آن حضرت، ائمه هدى، به ویژه صادقین(ع) و حضرت رضا(ع) مکرراً به قضاوتهاى آن حضرت استناد مى کردند و جملاتى مانند «کان على یقول» و «قضى امیرالمؤمنین» و «اُتى امیرالمؤمنین» و «عن على» و «قضى على» و «اِنَّ امیرالمؤمنین قضى» و «اِنَّ علیاً کان یقول» و «اِنَّ امیرالمؤمنین کان یقضى» و «اِنَّ علیّاً کان یقول» در کلمات آن حضرات فراوان است. ایشان در دیات و قصاص و حدود و قضا و فتاواى قضایى یا قضاوتها به سیره قضایى امیرالمؤمنین مستدل و مستند مى کردند[13] و چنانکه از بعضى عبارات مذکور آشکار است، استناد، سیره عملى یا قولى ائمه بود و مخصوص واقعه اى خاص نبود.

در اسناد بسیارى از روایات قضایى که در سراسر کتب قضا و حدود و دیات و قصاص موجود است، به منابعى مانند کتاب ظریف،[14] جامعه، قضایاى امیرالمؤمنین، کتاب على(ع) برمى خوریم که تماماً حاوى قضاوتهاى امیرالمؤمنین مى باشد. و ائمه یا روایان برجسته به آنان استناد کرده اند.

قضاوتهاى آن حضرت شالوده و شاکله نظام قضایى اسلام را تشکیل مى دهد.

نظام قضایى حضرت مرکّب از نظام ساختارى و حقوقى است که مجموعاً به کمک هم، اهداف بلند قضاوت و حکومت اسلامى را تأمین مى کنند. قبل از ورود به بحث، به کلیاتى اشاره خواهد شد و در پایان به ابعاد کاربردى بحث پرداخته مى شود.

 

 

 

 

الف) کلیات 1. اهداف نظام قضایى علوى آن حضرت در عهدنامه اى که از رسول خدا(ص) اخذ کرده و عیناً براى مالک اشتر ارسال کرده است مى گوید: «اُنظر فی القضاء بین الناس نظرَ عارفٍ بمنزلة الحکم عند الله فاِنّ الحکم میزان قسط الله الذى وضع فى الارض لِأنصاف المظلوم من الظالم و الأخذ للضعیف من القوى و إقامة حدود الله على سنتها و منهاجها التى لایصلح العباد و البلاد الاّ علیها؛ به امر قضاوت بین مردم نظر کن، مانند کسى که به منزلت حکم و قضاوت نزد خدا عارف است. حکم و قضاوت، معیار و میزان عدالت خداوند است که در زمین به منظور احقاق حق منصفانه مظلوم از ظالم و گرفتن حق ضعیف از قوى و برپایى حدود خدا بر اساس سنت و روش الهى وضع شده است. امر مردم و بلاد جز با اقامه این حدود اصلاح نمى شود».[15] و به ابن عباس در ذى قار مى فرماید: «این حکومت را نمى خواهم مگر براى اینکه حقى را اقامه کنم یا باطلى را دفع کنم».[16] و در خطبه اى که علت حکومت خواهى خود را بیان مى کند مى گوید: «خدایا! تو مى دانى هدف ما از حکومت، قدرت و ثروت اندوزى نیست، بلکه مى خواهیم نشانه هاى دین تو احیا شود و بندگان مظلوم تو امنیت داشته باشند و سرزمینهاى تو اصلاح پذیرند و حدود تعطیل نشود و برپا گردد».[17] و به فرزندش مى فرماید: «رفع خصومت از اغلب نمازها و روزه ها بهتر است».[18] با جمع بندى عبارات فوق، اهداف قضاوت نظام علوى، عبارت است از: گسترش قسط و عدالت، احقاق حق و ابطال باطل، گرفتن حق ناتوانان از توانمندان، ایجاد مساوات و انصاف در جامعه، ایجاد امنیت براى بندگان مظلوم، اصلاح گرى در ابعاد مختلف کشور اسلامى، برپایى حدود الهى، تعظیم شعائر الهى و دفاع از ارزشهاى اسلامى. این اهداف هماهنگ با اهداف اعلام شده در قرآن است که هدف از قضاوت (حکومت) را برپایى قسط (مائده/42) و عدل و حق (ص/26) اعلام مى دارد. 2. اهمیت قضاوت على(ع) وقتى در عهدنامه یادشده مى فرماید: لا یصلح العباد و البلاد الاّ علیها؛ اصلاح عباد و بلاد (ملت و کشور) جز با اقامه حدود نیست، اهمیت قضاوت روشن مى شود. 3. جایگاه خطیر قاضى در جمله معروف حضرت به شریح قاضى «تو در جایگاهى قرار گرفته اى که نبى یا وصى و یا شقى جاى دارند»[19] حساسیت قضاوت نشان داده مى شود و مى فهماند قضات عادل و جامع الشرایط، در مکان نبى و وصى قرار دارند. در عهدنامه معروف مى فرماید: «قاضى را از نظر منزلت و مقام آن قدر بالا ببر که هیچ کدام از یاران نزدیکت، به نفوذ در او طمع نکند و از توطئه این گونه افراد نزد تو، در امان باشد و بداند موقعیتش از او بالاتر نیست که بخواهد از او شکایتى بکند».[20] شأن و عظمت قاضى، همسنگ منزلت والى و حاکم است و قضاوت از مناصب جلیله الهى است که از آنِ خداست که به رسول حق تفویض شده است و رسول(ص) به امیرالمؤمنین و ائمه اطهار و آنها هم به علماى جامع الشرایط واگذار کرده اند. شأنى است که جز با حکومت تجلى نمى یابد و از شؤون اصلى ولایت است و آن قدر با حکومت عجین است که گویا یکى هستند. در مقبوله عمر بن حنظله[21] و مشهوره ابى خدیجه،[22] حاکم و قاضى مترادف اند، لذا اهداف حاکم و قاضى و حکومت و قضاوت، یکى است. 4. مساوات همه در برابر قانون در نظام حکومتى و قضایى حضرت، تمام طبقات و افراد جامعه، فارغ از رنگ و نژاد و حرفه و قبیله، در مقابل قانون و محکمه مساوى بودند. حضرت خطاب به خلیفه دوم فرمود: «سه چیز است که اگر به آن عمل کنى، تو را کفایت مى کند و اگر ترک کنى، هیچ چیز تو را کفایت نمى کند: اقامه حدود بر قریب و بعید، قضاوت بر اساس کتاب خدا در حال رضا و سخط، و تقسیم عادلانه بین قرمز و سیاه».[23] در حدیثى آمده است که یکى از دختران حضرت، از خزانه دار بیت المال گردن بندى عاریه گرفته بود. حضرت ضمن توبیخ خزانه دار، به دخترش فرمان داد آن را فوراً برگرداند و فرمود: اگر به شکل عاریه نبود، تو اولین زن بنى هاشم بودى که به جرم سرقت دستش را قطع مى کردم.[24] به یکى از عمالش که به بیت المال دستبرد زده بود، گفت: اگر حسن و حسین چنین مى کردند، مجازات مى شدند و حق را از آنها مى گرفتم.[25] نجاشى را که از یاران برجسته حضرت بود و حتى معاویه را به خاطر حضرت هجو کرده بود، به جرم شرابخوارى، حد زد.[26] در یک محاکمه به عنوان مدعىِ زره در کنار یک یهودى که منکر مالکیت حضرت بود، نشست و هرچند حکم شریح خطا بود، ولى تسلیم شد، به گونه اى که یهودى گفت: این امیرالمؤمنین، حاکم مسلمانان است که به محکمه آمد و محکوم شد و حکم را پذیرفت. و بعد زره را تحویل داد و گفت: زره از آنِ توست که در صفین برداشته بودم.[27] همین واقعه با یک مسیحى تکرار شد. حضرت مدعى زره شد و چون بیّنه نداشت، قاضى به نفع مسیحى حکم کرد. مسیحى زره را برد، ولى وجدانش او را وادار به اسلام کرد و گفت: این طرز حکومت و رفتار، رفتار بشر نیست و از نوع حکومت انبیاست.[28] وقایع فوق نشان مى دهد رعایت مساوات، تأثیر شگفتى بر دوست و دشمن مى گذارد. 5. استقلال قاضى سلامت امر قضاوت، منوط به استقلال قاضى و استقلال وى، منوط به تأمین عوامل استقلال اوست. او باید از لحاظ معیشت و شأن و دیگر نیازهاى معمول بشرى سیر باشد. امیرالمؤمنین به مستقل بودن قاضى اهتمام بلیغ داشت و در این باره به مالک اشتر فرمود: «با جدیت هرچه بیشتر، قضاوتهاى قاضى خویش را بررسى کن و در بذل و بخشش به او، سفره سخاوت را بگستر، آنچنان که نیازمندى اش از بین برود و حاجت و نیازى به مردم پیدا نکند. از نظر منزلت و مقام آن قدر مقامش را نزد خود بالا ببر که هیچ کدام از یاران نزدیکت، به نفوذ بر او طمع نکند و از توطئه این گونه افراد نزد تو در امان باشد و بداند موقعیتش از او بالاتر نیست که بخواهد از او شکایتى بکند».[29] چه بسا حضور حضرت ـ به رغم داشتن خلافت و قدرت ـ در محکمه شریح قاضى، تأکیدى بر استقلال و تسلط قاضى، حتى بر خلیفه و قوه مجریّه است. ب) نظام ساختارى مراد از نظام ساختارى که در کنار نظام حقوقى، ارکان نظام قضایى امیرالمؤمنین(ع) را تشکیل مى دهد، عبارت است از: سازمان و تشکیلات قضایى، گزینش و عزل قضات، آداب قاضى، معیشت قاضى، دستور عملها و شرح وظایف قاضى و نحوه مدیریت قضات و کنترل آنان، که از طریق این ساختار، نظام حقوقى قضایى به منظور تأمین اهداف بلند آن، جریان مى یابد. اکنون با رعایت اختصار به شرح هر یک پرداخته مى شود: 1ـ شرایط قاضى «اى مالک! مردم از گروههاى مخالف تشکیل یافته اند که یکى از آنها قضات عادل هستند ... تو از میان مردم برترین فرد را براى قضاوت برگزین، از کسانى که: ـ مراجعه فراوان آنها را در تنگنا قرار ندهد. ـ برخورد مخالفان با یکدیگر او را به خشم و کج خلقى وا ندارد. ـ در اشتباهاتش پافشارى نکند. ـ بازگشت به حق پس از آنکه برایش روشن شد، بر او سخت نباشد. ـ طمع را از دل بیرون کرده و در فهم مطالب، به اندک تحقیق اکتفا نکند. ـ در شبهات، از همه محتاطتر باشد. ـ در یافتن و تمسک به دلیل و حجت از همه مصرّتر باشد. ـ با مراجعه مکرر شکایت کنندگان کمتر خسته شود. ـ جامعترین افراد از حیث علم و حلم و ورع باشد. ـ تحت تأثیر اوضاع واقع نشود. ـ در کشف امور شکیبا باشد. ـ به هنگام آشکار شدن حق، در فصل خصومت از همه قاطعتر باشد. ـ ستایش فراوان او را فریب ندهد.»[30] شرایط فوق کاملاً تخصصى و دقیق است. البته در کتب فقهى متداول شیعه شرایط فوق تحت عناوین دیگرى مطرح است، مانند: عقل کامل، بلوغ، ایمان، عدالت، طهارت مولد، علم و اجتهاد، ذکوریت، حریت، بینایى و شنوایى.[31] بدون اینکه نیاز به تصریح امام(ع) در مورد این شرایط باشد، با تحلیل ساده مى توان آنها را جزء شرایط مورد نظر آن امام همام به حساب آورد، زیرا آن خصوصیات سنگین جز از انسانى با این شرایط توقع نمى رود. هر چند بعضى از شرایط مورد اختلاف فقهاست، مانند ذکوریت و اجتهاد[32] ولى در مجموع شرایط قاضى را در نظام علوى نشان مى دهد. شایسته است خصوصیات منفى یک قاضى را از نظر حضرت مطلع شویم: «کسى که مجهولاتى به هم بافته و به سرعت و حیله و تزویر در میان مردم نادان پیش مى رود و در تاریکیهاى فتنه و فساد به تندى قدم برمى دارد. منافع صلح و مسالمت را نمى بیند و انسان نماها وى را عالِم و دانشمند مى خوانند، ولى عالم نیست. از سپیده دم تا شب به جمع آورى چیزهایى مى پردازد که کم آن از زیادش بهتر است، تا آن جا که خود را از آب گندیده جهل ـ که نامش را علم مى گذارد ـ سیر مى کند و به خیال خویش، گنجى از دانش فراهم کرده است، در صورتى که فایده اى در آن یافت نمى شود. او در بین مردم بر مسند قضاوت تکیه زده و آن را بر عهده گرفته است، تا آنچه را بر دیگران مشتبه شده، روشن سازد و حق را به صاحبش برساند، ولى چنانچه با مشکلى روبه رو شود، حرفهاى پوچ و توخالى را جمع و جور و به نتیجه آن جزم پیدا مى کند. و در برابر شبهات فراوان، همچون تارهاى عنکبوت مى باشد و حتى خودش هم نمى داند درست حکم کرده است یا خطا! اگر صحیح گفته باشد، مى ترسد خطا رفته باشد و اگر اشتباه نموده باشد، امید دارد صحیح از آب در آید. نادانى است که در تاریکیهاى جهالت و سرگردانى است، همچون نابینایى که در ظلمات پرخطر به راه خود ادامه مى دهد. علوم و دانشهایى که فرا گرفته، برایش قطع آور نیست. همانند بادهاى تندى که گیاهان خشک را مى شکند، احادیث و روایات را در هم مى ریزد تا به خیال خود از آن نتیجه اى به دست آورد. به خدا سوگند! نه آن قدر مایه علمى دارد که در دعاوى، حق را از باطل جدا سازد و نه براى مقامى که به او تفویض شده، اهلیت دارد. باور نمى کند ماوراى آنچه انکار کرده، دانشى وجود دارد و غیر از آنچه فهمیده، نظریه دیگرى. اگر مطلبى براى او مبهم شد، کتمان مى کند، زیرا به جهالت خویش آگاه است. خونهایى که از داورى ستمگرانه اش ریخته شده، صیحه مى کشد و میراثهایى که به ناحق به دیگران داده، فریاد مى زنند[33]». بیانات دردمندانه امیر مؤمنان نشانگر عظمت قاضى و مهم بودن خصوصیات اوست. هر کس را نشاید که بر این مسند بنشیند. حضرت، شریح و ابى الاسود دئلى را به علت عدم رعایت آداب و وظایف عزل کرد که بعداً به آن اشاره مى شود. 2. معیشت قاضى به مالک اشتر مى فرماید: «با جدیت هر چه بیشتر قضاوتهاى قاضى خویش را بررسى کن و در بذل و بخشش به او سفره سخاوت را بگستر، آن چنان که نیازمندى اش از بین برود و حاجت و نیازى به مردم پیدا نکند[34]». به رفاعه، والى اهواز مى فرماید: «از قبول هدایا و تحفه ها از طرفین دعوى بپرهیز[35]». در خطبه اى مى فرماید: «شما دانستید که سزاوار نیست حاکم و فرمانده، بر ناموس و خونهاى مردم و غنائم بخیل باشد، تا براى جمع مال ایشان حرص بزند ... و نه رشوه گیر در حکم، که مالى را گرفته، حق را باطل یا باطلى را حق گرداند، تا حقوق مردم از بین برود و حکم شرع را بیان ننماید[36]». در جاى دیگر مى فرماید: «لابد من قاض و رزق للقاضى، و کَرُهَ أن یکون رزق القاضى على الناس الذین یقضى لهم و لکن من بیت المال؛ هر نظام نیاز به قاضى دارد و قاضى نیاز به معیشت و رزق دارد و این رزق را باید بیت المال تأمین کند، نه مردم[37]». در کلامى دیگر بدترین قاضى را مرتشى در حکم (اهل رشوه در قضاوت) مى داند[38]. فقهاى ما بحث دقیق و مبسوطى در ارتزاق قاضى دارند و نوعاً با آن موافقند، ولى در مورد دریافت حقوق در مقابل کار یا جعاله از طرفین دعوا، رأى به عدم جواز مى دهند[39]. ماهیت ارتزاق همان طورى که از فرمایش حضرت برمى آید، بر اساس نیاز و اداره زندگى است، تا قاضى محتاج رشوه و جعاله و حقوق نباشد و این رویه عقلایى است که در کشورهاى دیگر به شکل اعطاى چک سفید به قاضى اجرا مى شود، که برگرفته از سیره امیرالمؤمنین مى باشد. 3. آداب قضا مراد از آداب، نکاتى است که قاضى با رعایت آنها در رفتار و گفتار، در جامعه و مجلس قضاوت، علاوه بر حفظ شخصیت و منزلت خویش، زمینه مناسبترى براى قضاوت عادلانه پیدا مى کند. از مجموع سفارشهایى که رسول خدا(ص) به حضرت داشته و سیره عملى ایشان و توصیه هایى که به قاضیان و والیانى همچون مالک اشتر و والى اهواز و شریح قاضى بصره و به ابوالاسود دئلى قاضى کوفه داشته اند، آداب زیر استفاده مى شود:


دانلود با لینک مستقیم

کتاب صوتی دو قرن سکوت نوشته عبدالحسین زرین‌کوب انتشارات امیر کبیر

اختصاصی از کوشا فایل کتاب صوتی دو قرن سکوت نوشته عبدالحسین زرین‌کوب انتشارات امیر کبیر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

کتاب صوتی دو قرن سکوت نوشته عبدالحسین زرین‌کوب انتشارات امیر کبیر


کتاب صوتی دو قرن سکوت نوشته عبدالحسین زرین‌کوب انتشارات امیر کبیر

کتاب صوتی 

دو قرن سکوت» نخست به صورت پاورقی در نشریه «مهرگان» ارگان «جامعه لیسانسیه‌های دانشسرای عالی» چاپ شد. سپس در سال۱۳۳۰ برای نخستین بار به صورت کتاب توسط همان نهاد منتشر شد.

پس از نخستین انتشار در زمان پهلوی دوم، به سرعت چاپ اول «دو قرن سکوت» نایاب می‌شود. دکتر زرین‌کوب به تجدید چاپ رضایت نمی‌دهد تا در فرصت مناسب به تجدید نظر دربارهٔ کتاب بپردازد. زرین‌کوب جوان، پنج سال وقت و انرژی صرف می‌کند و منابع متعدد را از دیده می‌گذارند تا در اردیبهشت ۱۳۳۶ متن گسترش یافته و تجدید نظر شده اثر از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر می‌شود. او در مقدمهٔ ویرایش دوم، برخی از انتقادات ویرایش اول کتاب را ناشی از جوانی و تعصب خود در آن هنگام می‌داند


دانلود با لینک مستقیم

دانلود نقشه های اجرایی و فاز دو دانشگاه امیر کبیر تهران

اختصاصی از کوشا فایل دانلود نقشه های اجرایی و فاز دو دانشگاه امیر کبیر تهران دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود نقشه های اجرایی و فاز دو دانشگاه امیر کبیر تهران


دانلود نقشه های اجرایی و فاز دو دانشگاه امیر کبیر تهران

دانلود پلان ها و نقشه های معماری و سازه ای دانشگاه امیر کبیر تهران 

نقشه های فاز دو 

شامل کلیه دتایل ها , کلیه سازه ها , پلان ها , مقاطع , نما ها و کلیه جزئیات به صورت کامل 

فایل اتوکد 


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت


تحقیق سیاست داخلی امیر کبیر در دوران صدارت

 

 

 

 

 

 




فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:74

فهرست مطالب:
موضوع                                                                                                                               صفحه سیاست داخلی امیر کبیر    1                                                                                  
مشکلات دوران صدارت امیر کبیر     2                                               
اصلاحات داخلی     3
تمرکز قدرت یا مبارزه باملوک الطوایفی     4
تابلویی از وضع کشور     5
درغرب    5
درجنوب    6
درکرمان    7
درشرق وشمال     7
درزنجان     8
خلاصه     8
تجدید آرامش     9
ازدواج با خواهر شاه     12
شورش سربازان     12
نیروی محافظت امیر را نجات داد     13
تنظیم بودجه یا مبارزه با استعمار اقتصادی:     14
وضع مالیات قبل از  امیر     16
تحصیل حقوق دولت بر اساس عدالت     18
جلوگیری از حیف ومیل بودجه     19
تشویق صنعت وتکثیر ثروت:     21
اقتباس از صنعت غرب    21
کارخانه های احداث شده     22
حمایت از صنایع دستی     22
معادن     25
کشاورزی     28
تقویت بنیه دفاعی:     30
نقش قدرت     30
سلاح روز     31
مخالفت استعمارگران با ایجاد قدرت     32
نمونه ی دیگر     33
امیر کبیر و ارتش     36
نیروی دریائی     38
نهضت فکری وعلمی     40
شعار استعمار     40
مدرسه دارالفنون     43
کارشکنی ها ی استعمار     46
شیر بی دم وسرو اشکم     48
امیر کبیر ومذهب     50
عبادت امیر کبیر     54
مبارزه با خرافات    55
بناهای مذهبی ورد مظالم     55
مشروبات الکی     56
شکستن بستها     56
شئون روحانیت     60
قضاوت     63
چند انتقاد     64
اصلاحات داخلی دیگر    67
سوال وجواب     68
در خاتمه     68

 
سیاست داخلی امیرکبیر:
مشکلات دوران صدارت امیر کبیر:
امیر کبیر وارث وضعی کاملاً نامساعد ومملو از مشکلات وموانع برای خدمت و کار بود. او زمانی برای صدارت برگزیده شد که همه چیز همه جای مملکت را فساد وتباهی فرا گرفته و کشور به طرف سقوط و نیستی پیش می‌رفت. کادرهئیت حاکم بصورت غیر قابل اصلاحی در فساد و نکبت غوطه ور بود . ابزار ماشین اداره مملکت رنگ زده و کار درستی از پیش نمی برد .
شمال و جنوب کشور مثل موم در  دست انگلیس و روس بود. دربار که مرکز و مرجع تمام قدرت ها بود مانند آلت بی اراده‌ای در دست بیگانگان بود. ارتش که می بایست مدافع ملت باشد بصورت سازمانی در جهت سرکوبی و ناراحت کردن مردم در آمده بود ودر مقابل حملات بیگانگان و دشمنان تاب و توان و مقاومت نداشت. نیروی دریایی که در آن زمان نقش حیاتی را در کشور می توانست داشته باشد در ایران اصلاً وجود نداشت طبق قرار داد ترکمانچای ایران از داشتن نیروی دریایی ممنوع بود صنعت به صورت موجود در کشورهای پیشرفته آن روز در ایران اصلاً به چشم نمی خورد و صنایع دستی مختصری که از قدیم در زندگی طبقه متوسط کشور حیات ووسیله امرار معاش بود.
کشاورزی و دامداری به همان وضع قرون وسطی باقی مانده بود و بهره برداری از معادن و ذخایر و ثروتهای خدادادی کشور به فکر کسی راه نیافته بود و اگر کسی به فکرش می افتاد با توجه به وضع  زمامداران کار شکی های یغماگران خارجی خیالی خام پیش نبود.
علم وادب :
هنر و علوم تازه ای که در غرب رواج پیدا کرده بود و تا آن روز در اروپا قدمهای بلندی به طرف تکامل وترقی  برداشته شده بود در اثر ارتباط و رفت و آمد این پیشرفتها از نظر سردمداران ایرانی پوشیده نبود. اما در ایران کفر به شمار می رفت و اقدامی برای اقتباس آن شرقی به چشم نمی خورد.
اما به جای آب بازار رشوه و دزدی و تجاوز و تعدی وزورگویی هرچه بخواهید  رواج داشت تملق وچابلوسی وخودستایی رواج کامل داشت.
اصلاح مملکت نیاز به مبارزه در دو جناح داخلی وخارجی داشت و مشکل این  بود که چون فساد و نابسامانی به نفع دشمنان خارجی  و عمال داخلی آنها بود و هر دو دسته برای حفظ منافع خود احتیاج به فساد ناشی از دسته دیگری داشت هرکس به فکر اصلاح در یکی از دوجناح می افتاد دشمن مشترک هر دو جناح که مکمل هم بودند به حساب می‌آمد . روی این اصل امیر کبیر که قهرمان اصلاحات بود نمی توانست نیروهای خود را برای اصلاح جناح داخل، یا خارج متمرکز کند و پس از فراغ کار به اصلاح دیگری برود بلکه ناچار ی بایست این دو جناح را با هم در عرض هم مورد اصلاح قرار دهد.
امیر کبیر راهی غیر از این نداشت که برای ریشه کن کردن فساد یک رفرم واقعی در جمیع شئون کشور، شروع کند و برای انداختن ملک و ملت در راه ترقی و تکامل نیافته همه چیز را تغییر دهد.
اصلاحات داخلی :
امیر کبیر برای رهایی کشور اصلاحات داخلی کشور از چنگال استعمارگران دست به مبارزاتی زد که قسمتی از این مبارزات مستقیم و قسمتی غیر مستقیم انجام گرفت مبارزات غیر مستقیم همان اصلاحات داخلی است زیرا راه و رسم استعمار برای بهره برداری بهتر و بیشتر این است که قبل از هر چیز دستگاه رهبری کشور را به فساد بکشد و با ایجاد فساد بسیاری شئون حیاتی کشور زمینه را برای غارت و ثروت مهیا سازد استعمار گران به خوبی می دانسته که اگر کادر رهبری مملکتی صحیح وسالم باشد خواهی نخواهی روابط خارجی آن کشور را به نفع ملت و مملکت تنظیم می کنند و اجاز ه  غارت و چپاول به دزدان خارجی را  نمی دهند . بنابراین استعمار قبل از هر چیز فساد عمیق داخلی را همراه دارد. و روی همین حساب شرط اول نجات یک ملت و دولت از چنگال گرگ استعمارگر اصلاح داخلی آن وبه آماده کردن شرایط واستقلال و اتکاء به نفس است . اگر امیر کبیر می خواست بدون دست زدن به قواره سر تا پا غلط ونامناسب کشور به جنگ استعمار برود. در قدم اول همین کسانی که بایستی به کمک آنها استعمار را نابود کند خودش را از پا در می آوردند پس از اصلاحات داخلی بطور غیر مستقیم مبارزه با استعمار وکوشش برای طرد استعمار است و قهراً با کارشکنی های استعمارگران مواجه خواهد شد . گرچه تمام رشته های اصلاحات داخلی بی ارتباط با مبارزه با استعمار نیست.
تمرکز قدرت یا مبارزه با ملوک الطوایفی :
یکی دیگر از کارهای امیر کبیر تمرکز قدرت یا مبارزه با ملوک الطوایفی بود. چون یکی از حربه های استعمارگران بوجود آوردن ملوک الطوایفی در کشور وتضعیف قدرت حکومت مرکزی بود. که به این ترتیب به راحتی می توانستند رؤسای ایلات و عشایر وسران ایالات و ولایات را فریب دهند و آنها را به جان دولت مرکز بیدارند. که در این راه اگر توفیق یارشان بود کشور را تجزیه می کردند. به چند کشور کوچک وضعیف و قدرتی را به چند قدرت جزء و دست نشانده منحل کنند. همانطور که در مورد امپراطوری عظیم عثمانی کردند که نهایت موفقیت برایشان محسوب است. چون در این صورت رهبران کشورهای کوچک جدید الولاده از اول بصوری غیر متصل و متکی به همان دولت استعمارگر تفرقه جو به وجود می آید و دانسته یا ندانسته ، شاهرگ های اساسی حکومت نو ی خود را به اختیار پدر نامشروع خود می سپارند و اگر تا این درجه موفق نمی شدند لااقل قدرت مرکزی را ضعیف و کشور را گرفتار کشمکش و نزاع داخلی کرده و در حالی که نیروهای مملکت در راه نابود کردن یکدیگر به جان هم افتاده و یکدیگر را خنثی یا نابود می کردند. این دزدهای ماهر که شاه چنین بازار آشفته ای ایجاد کرده بودند با چراغهای متعدد که همان جاسوسان داخلی وراهنمایان خودمان هستند و با حوصله وصبر ، گرانبها ترین وارزنده ترین منابع هستی ملت را به یغما می برند.
 
تابلویی از وضع کشور:
امیر کبیر وقتی زمام امور را به دست گرفت که کشور ایران، گرچه به جز در چند مورد از قبیل بلوچستان وافغانستان و ترکمستان به مرتبه تجزیه نرسیده بود ولی مرحله ایجاد اختلافات داخلی و کشاکشی میان قدرتهای محلی بحد اعلی رسیده بود. کشور ایران بعد از مرگ محمد شاه دچار همین سیه روزی شده بود. زیرا انگلیسها برای رسیدن به اهداف شوم خود که شاید تجزیه کشور و تشکیل چند کشور کوچک در جنوب وشرق برای حفاظت هندوستان بود از مدتها قبل در این مناطق افرادی را خریده وبرای گل‌آلود کردن آب وگرفتن ماهی آنها را در آستین داشتید. به محض اینکه محمد شاه از میان رفت ، فتنه آشوب سراسری مملکت را گرفت . در مرکز دارو دسته آصف الدوله و جمعیت آذربایجانیها به رهبری صدر الممالک و جمعیت طرفدار حاج میرزا آقاسی وجناح های دیگر برای کسب قدرت در دربار شاه به جان هم افتادند. در غرب: مردم کرمانشاه علیه محبعلی خان ما گوئی حاکم آن شهر شوریدند و خان حاکم با عده معدودی به طرف آذربایجان به منظور پناه بردن به شاه فرار کرد.
اهالی بروجرد که از سمتهای شبیه خان ماکوئی حا کم شهر جانشاه به لب آمده بود .با دریافت خبر مرگ محمد شاه مثل یک منبع گاز که آزاد شود، منفجر شده  وسراسر بروجرد را زیر شورش و انقلاب گرفتند . جمشید خان نالایق و عیاش با تن لخت وعریان وبا لباس درویش خود را به تهران رسانید.
رضا قلی خان حاکم سابق کردستان که مدتی قبل توقیف ودر تهران زندانی شده بود از زمینه هرج و مرج شاه میری استفاده کرد و از زندان فرار کرد وخود را به کردستان رساند برای گرفتن سنندج با حکومت کردستان به نبرد پرداخت خسرو خان گرجی حاکم کردستان که تاب مقاومت نیاورد در قلعه سنندج متحصن شد و مرزهای غربی کاملاً از طرف عثمانی ها مورد تهدید بود و این  خود فصل گویایی از تفرقه اندازی استعمار گران در بین ملتها است.


دانلود با لینک مستقیم