کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

پیشینه تاریخی بانکداری-تاریخچه بانکداری

اختصاصی از کوشا فایل پیشینه تاریخی بانکداری-تاریخچه بانکداری دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پیشینه تاریخی بانکداری-تاریخچه بانکداری


پیشینه تاریخی بانکداری-تاریخچه بانکداری

پیشینه تاریخی بانکداری

واژه (بانک )اصطلاحی قدیمی است که ابتدا به نیمکت صرافان گفته می شد به تدریج به اماکن وسازمان هایی که فعالیت های صرافی وبانکداری انجام می دادند ، اطلاق گردید

بانکداری نوین اگر چه از ابداعات قرن حاضر به شمار می آید لیکن بررسی های تاریخی نشان می دهد که ریشه غالب فعالیت های بانکی به نحوی مورد تجربه ملل واقوام گذشته بوده است

قدیمی ترین آثار نشان می دهد که شروع بانکداری از معابد بوده است قرن ها قبل از میلاد مردم یونان ، روم ، بابل وچین معابد را مطمئن ترین مکان برای حفظ ونگهداری اشیاء قیمتی خود می دانستند به طوری که در شهر های پر جمعیت قسمتی از ساختمان معابد به این امر اختصاص می یافت

ابتدا صاحبان معابد این عمل را با نیت خیر خواهانه وبه منظور حفظ اموال مردم از سرقت وغارت انجام می دادند ودر مقابل آن گاهی هدایایی نیز از صاحبان اموال می گرفتند . بعد ها این موضوع شکل منظمی پیدا کرده وبه عنوان یکی از خدمات معابد به شمار آمد . کما اینکه به طور رسمی درصد معینی از ارزش اموال به عنوان کارمزد حفاظت دریافت می شد

پیدایش بانکداری

دریافت بهره قرض وکارمزد حفظ امانت ، سود قابل توجهی برای معابد به همراه داشت .

برای مثال : طبق مقررات رسمی معابد بابل علاوه بر بیست درصد بهره سالانه که از طریق قرض دادن اندوخته های مردم می گرفتند معادل 60/1 ارزش سپرده ها را نیز به عنوان کارمزد حفاظت ونگهداری دریافت می کردند .

این مطلب به تدریج حس رقابت برخی از افراد را برانگیخت وبا وجود مشکلات عدیده ای که برای جلب اعتماد عمومی داشتند اولین موسسات خصوصی را جهت جذب سپرده های مردم راه اندازی نمودند .

در اندک زمانی این موسسات توانستند فعالیت های خود را از جذب سپرده ها وقرض دادن اموال خود ودیگران به خدمات بیشتری چون نقل وانتقال وجوه در داخل وخرید وفروش انواع پول های خارجی ودر مواردی ایجاد اسناد اعتباری گسترش دهند ودر نتیجه اولین بانک های خصوصی تشکیل گردیدند

بانک های خصوصی نه تنها برای حفظ ونگهداری سپرده ها چیزی نمی گرفتند ، بلکه حاضر بودند که در مقابل سپرده گذاری چند درصدی را نیز به عنوان پاداش بپردازند وهمین امر موجب وی آوردن مردم از معابد به سمت بانک های خصوصی گردید .

بانک های مبتکر :

1-بانک بارسلون اسپانیا

2-بانک ونیز

3-بانک آمستردام

4-بانک استکهلم

5- بانک انگلستان

6-بانک سلطنتی فرانسه

 

 

تعداد صفحات: 22


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله بازخوانی حافظه تاریخی در گفت و گو با دکتر سیدعبدالعظیم امیر شاه کرمی

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله بازخوانی حافظه تاریخی در گفت و گو با دکتر سیدعبدالعظیم امیر شاه کرمی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله بازخوانی حافظه تاریخی در گفت و گو با دکتر سیدعبدالعظیم امیر شاه کرمی


دانلود مقاله بازخوانی حافظه تاریخی در گفت و گو با دکتر سیدعبدالعظیم امیر شاه کرمی

دکتر سید عبدالعظیم امیر شاه کرمی، استاد سازه و ژئوتکنیک دانشگاه امیر کبیر، معتقد است که بزرگ ترین مشکلات صنعتی ما ناشی از یک نوع آلزایمر است. آلزایمری که فراموشی ریاضی در صنعت و فراموشی تاریخ در فرهنگ را به دنبال داشته و به تبع آن حافظه تاریخی ما را از بین برده است و این بی خبری از گذشته و ریشه های فرهنگی که رازهای صنعت را در خود نهفته دارد، ما را به گرداب صنعت ترجمه ای کشانده و مشکلات و وضعیت فعلی صنعت را ایجاد کرده است. او راه رهایی از این گرداب را در بازخوانی حافظه تاریخی و فرهنگی و ترجمه ریاضی رازهای فرهنگی موجود به عنوان ابزاری مناسب برای خلق صنعتی توانا می داند.

* فرهنگ و صنعت متعالی شامل چه عناصری است؟
_ آنچه اهمیت دارد امتزاج و ارتباط بین فرهنگ و صنعت است که برای بررسی آن ابتدا باید تعریف روشنی از خود فرهنگ و صنعت داشت. این دو مقوله هر دو مقوله هایی غیر خطی هستند به همین دلیل هیچ تعریفی درباره آنها، تعریف نهایی نیست و هر چه گفته می شود حاصل آزمون و خطاست. با این فرض تعریف خود را ارایه می کنم. صنعت مجموعه ای از یک سری عناصر هماهنگ است که اگر آن را به شکل یک هرم در نظر بگیریم در راس این هرم، شی و ابزار و خلاقیت یا صنع قرار دارد و در مراتب پایین تر طرح، آنالیز و تحلیل، مدل و شناخت و انگیزه. که نبود هر یک از این لایه ها در هرم صنعت باعث ناکارآمدی ساختار خواهد شد. درست مثل اتومبیلی که یک چرخ نداشته باشد. الان همین وضعیت در دانشگاه های ما اتفاق افتاده و ما تنها به یک سری المپیادهای نمایشی اکتفا کرده ایم. فرهنگ نیز می تواند مانند صنعت به شکل یک هرم تصور شود که خود صنعت نیز از عناصر تشکیل دهنده آن محسوب می شود. در قاعده این هرم، تاریخ قرار دارد که حاوی تجارب است و در یک بستر تاریخی زمان مند و مکان مند اتفاق می افتد. در مراتب بالاتر، دانش و در لایه بعدی علم قرار دارد که دانش گسترده تری را شامل می شود. بالاتر از علم دانایی است، سپس هوشیاری که این ها در قالب تاریخ زنده جای می گیرند. تاریخ خود حافظه ای است که فرهنگ را می آفریند. با این وصف فرهنگ موجودی است زنده، که شامل عناصری مثل خلاقیت، فکر، دانش و ... است.
* چه توصیفی از وضعیت صنعتی و فرهنگی کشور در این روند تاریخی می توان ارایه داد؟
_ تا دلتان بخواهد شواهد عینی در صنعت داریم، اما در بعد قرائت های تاریخی از این شواهد بسیار ضعیف عمل می کنیم و شواهد نوشتاری مان در این زمینه بسیار محدود است. مثلا شواهد عینی ای مانند آبشارهای شوشتر، کتیبه بیستون، منار جنبان و پل خواجو را در نظر بگیرید. وجود چنین آثاری موید وجود صنعت در کشور ما بوده اما قرایت های تاریخی در این صنعت به چشم نمی خورد. نتیجه این می شود که الان وقتی از مجموعه صنعتی شوشتر صحبت می کنیم آن را آبشار می نامیم که این قرائت کاملا غلطی است. آبشار شوشتر در واقع یک نیروگاه بوده، یک مرکز انرژی آفرینی که سازنده آن زمین، جغرافی و زمان را خوب می فهمیده و ریاضی را خوب می دانسته. با محاسباتی دقیق آب رودخانه را 20 متر بالا آورده و برای شرب و کشاورزی از آن استفاده می کرده. حتی با هدایت آب در مجراهای تحت فشار از انرژی اش برای صنعت بهره می برده. پس در واقع این جا یک نیروگاه و یک مجتمع صنعتی وجود دارد که ما به غلط آن را آبشار می نامیم و تنها بهره ای که از آن می گیریم این است که از آن به عنوان تفریحگاه استفاده می کنیم و از شناخت آن غافلیم و به جای این که به چنین منابعی برای غنای صنعتی رجوع کنیم دست به دامن صنعت ترجمه ای شده ایم. هر صنعتی را که دستمان می آید ترجمه می کنیم و مورد استفاده قرار می دهیم.

درباره قرائت های کتیبه بیستون هم وضع همین است. دو سال است که من این کتیبه را مطالعه می کنم و تعداد قرائت های موجود درباره آن برایم جالب است. در این کتیبه تصویر دوازده انسان وجود دارد که برخی ها می گویند نه نفری که در یک طرف با دست های بسته قرار دارند اسیران داریوش اند و در طرف دیگر داریوش و دو نفر از ملازمانش قرار دارند، در قرائتی دیگر این دوازده نفر را حواریان مسیح دانسته اند، محلی ها هم آن کتیبه را نه درویش می نامند که مریدانی هستند در مقابل مراد خود. برخی دیگر آن را تصویر قبایل اسراییلی و برخی الهه نامیده اند. برخی هم گفته اند که تصویر داریوش با حکام کشورهای فتح شده در این کتیبه ها حک شده است. مقصودم از این مثال نشان دادن این بود که ما قرائت درستی از آنچه داریم، نداریم. یعنی نرم افزارمان نسبت به سخت افزارمان بسیار ضعیف است. در حالی که این ضعف در نرم افزار قبلا وجود نداشته. ما قبلا نرم افزار داشته ایم و دلیلش هم وجود سخت افزار است که نمی تواند در خلا ایجاد شده باشد. ما این نرم افزار را الان در دانشگاه نمی بینیم. دانشجوی ما تعریف واقعی ندارد و فاقد آن جویندگی است که در اسمش وجود دارد. علم ما، صنعت ما و همه چیز ما با ابتلا به فراموشی اسیر ترجمه شده، صنعت ما بی گذشته نیست و شاهد آن بنایی مثل منار جنبان و پل خواجوست. منار جنبان یک سازه صنعتی بسیار غنی است و در دنیا نظیر ندارد. نمی توانیم بگوییم چون ما کار صنعتی نداشتیم کار دینامیک تابع زمان سرعت و شتاب نداشتیم. ما از وقتی قنات داشتیم قرقره را می شناختیم و متعاقب آن امکانات نقشه برداری را کسی که به عمق 140 متری زیر زمین می رفته، به نوری که استفاده می کرده، به ابزاری که برای جهت یابی به کار می برده، به همه و همه اشراف داشته.

 

شامل 77 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم

دانلود پایان نامه سیر تاریخی پیدایش پوشاک

اختصاصی از کوشا فایل دانلود پایان نامه سیر تاریخی پیدایش پوشاک دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه سیر تاریخی پیدایش پوشاک


دانلود پایان نامه سیر تاریخی پیدایش پوشاک

نگاهی به سیر تاریخی پیدایش پوشاک

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:99

فهرست مطالب :

فصل اول ۵
نگاهی به سیر تاریخی پیدایش پوشاک ۵
فرم و شکل ۱۴
دوخت ۱۵
فصل دوم ۱۸
عناصر بصری(خط – رنگ) ۱۸
خط ۲۰
«انواع خط» ۳۱
«رنگ» ۳۶
رنگهای اصلی (Primear): 38
رنگهای فرعی (Sekunnder): 38
رنگهای سه گانه (Tertear): 38
رنگهای خنثی یا بیرنگها (Acromatic): 39
گام رنگی ۳۹
اقسام گام رنگی (سرد – گرم) ۴۰
رنگ های مکمل ۴۱
تنالیته (Tonality): 42
هارمونی (Harmony): 42
کنتراست رنگی (Contrast): 43
کنتراست رنگهای اصلی (Contrast of Hue): 44
کنتراست تیره – روشن (Light and dark Cont.): 45
کنتراست سرد و گرم (Cold and  Warm Cont.): 45
کنتراست رنگهای مکمل (Complementary Cont.): 47
کنتراست همزمان (Simoltaneous Cont.): 49
کنتراست  وسعت سطح (Contrast of Extention): 51
الف) میزان درخشندگی یک رنگ ۵۲
فصل سوم ۵۳
«بررسی تاثیرات خط و رنگ در فرم و لباس» ۵۳
ایجاد خطای باصره توسط خطوط ۵۷
فصل چهارم ۶۳
خط و رونگ و تاثیرات آنها در رفع عیوب اندامی ۶۳
طبقه بندی معایب اندامی ۶۶
افراد قد کوتاه،‌با حجم بدنی متفاوت ۶۶
افرادی که دارای گردنهای نامتناسب هستند. ۶۷
الف: گردن کوتاه ۶۷
ب: گردن بسیار بلند ۶۷
– یقه گرد: ۶۸
– یقه هفت: ۶۹
– یقه خشتی یا چهار گوش: ۶۹
یقه قایقی: ۷۱
یقه ب.ب: ۷۱
یقه انگلیسی: ۷۲
یقه فرنچی: ۷۲
یقه های فانتزی: ۷۳
یقه چین دار: ۷۳
یقه ملوانی: ۷۵
آستین ها ۷۶
آستین کیمونو: ۷۷
شلوار ۷۹
۸- مدل شلوار ۸۲
شلوار رکاب دار: پاها را بلندتر نشان می دهد. ۸۳
طرح دامنها: ۸۴
اندام بلند و چاق: ۸۹
قدکوتاه – لاغر ۹۱
منابع ۱۰۰

چکیده :

نگاهی به سیر تاریخی پیدایش پوشاک

لباس همان سطح هر چیزی است و در لایه های اولیه، هر فاعل شناسان با آن درگیر می‌شود در مفهوم عربی معنای ستر کردن، پوشاندن، مخفی کردن، و حتی بدل کردن را یادآوری می شود و پوشاننده شده را آن طور به نمایش می گذارد که اقتضای ظاهری‌ اش باشد.

این امر که بشر، براینشان دادن خود را از قدیم الایام مانند حیوانات (که در زمان های خاص مثل جفت گیری یا نزاع تغییر ظاهر می دهند) مبدل شده، با هنر نقش اندازی اولین قدم د ر راه مفاهیم جدید پوشش را برداشته است، ما را به این گفته ویل دورانت که «هنر در میان قبایل وحشی از نقش تزئینی و لباس پوستی و خال کوبی برخاسته» راهنما می‌شود. بشر نخستین، در مراسم خاص، بدن خود را با رنگ ها یا نقوشی زینت می داده تا در «جلب نظر» یا «جعل نظر» خود را نوع خاصی نشان دهد. به مرور استفاده از رنگ به دلیل عدم ثبات از میان رفت و خال کوبی (Taboo) با هزار نیش سوزن جایگزین آن شد، سیر آرایش بدن پس از استفاده از پوست حیوانات کم کم به دوران جدیدتری رسید و بشر با دستیابی به تکنولوژی نساجی الیاف را به صورت پارچه تولید کرد و مفاهیم پوشش را تحت تاثیر قرار داد. در این سیر تکامل آن نقوش و رنگهایی که با خالکوبی و رنگ کردن بدن یا با استفاده از پوست حیوانات و قطعات بدن آنها یا شاخ و برگ گیاهان، انسان را به نحوی دیگر نشان می داد یا می پوشاند به منسوجات منتقل می شد و پیشرفت فن آوری، ظواهر و نقوش جادویی، دینی، خانوادگی، طبقه بندی حرف، سطوح اجتماعی و غیره ... را به سوی تولید شکل یافته تر منسوج و البسه سوق داد و رسوم و آداب اجتماعی و نیز تکنولوژی نساجی و پوشاک را به سمت اشاعه و حفاظت از معانی و ظواهر کشاند.

هزاره دهم ق.م دوره ای است که اصطلاحاً دوران نوسنگی نامگذاری شده است و معمولاً با نامهایی چون عصر استقرار، عصر دهکده نشینی، عصر کشاورزی و عصر دامداری نیز شهرت داشته و به عنوان یکی از ادوار مهم تاریخ تکامل بشر از بعد فنی و معنوی محسوب می شود. باید گفت، پیش از تاریخ اطلاع دقیقی از جوامع انسانی در دست نیست و آنچه گفته شد بیشتر بر اساس حدس و گمان بوده است. به نظر می رسد، پیش از این تاریخ انسان ها همانند گله های حیوانی در رفت و آمد بوده اند و از آنان آثار مادی ملموسی جز اشیای سنگی به دست نیامده است. و اما در مورد پوشاک، بافت و تاریخ آن، که محور اصلی موضوع است و شاید بتوان آنرا به دوران پیش از نوسنگی نسبت داد، دوره ای که با نامهای میان سنگی، پارینه سنگی و یا دوره پیش از تاریخ نامگذاری شده و از دو تا هفت میلیون سال پیش آغاز و تا ده هزار سال پیش (آغاز دوره نوسنگی) ادامه داشته است. برای شناخت دقیق تر از تاریخ بافت و پوشاک آنرا در سه مقوله:

1- پارچه و طرح                 2- فرم و شکل                             3- دوخت لباس

مورد بررسی قرار می دهیم.

  • پارچه و طرح لباس

احتمال داده می شود اولین لباس ها توسط گروه های انسانی که به ویژه در مناطق سردسیر زندگی می کردند تهیه شده است. آنها بعد از آن که حیواناتی مانند گوزن، ماموت، گاو و حتی اسب را شکار می کردند کم کم به این نتیجه رسیدند که می توان از پوست آنها برای پاپوش و یا تن پوش استفاده کرد و قطعاً فیزیک این حیوانات و تناسب آن با یک نیم تنه برای انسان تبلور این اندیشه را در ذهن آنها بیشتر کرد که مثلاً بعد از شکار یک حیوان بزرگ، با کندن پوست آن می شود از این پوست به عنوان تن پوش استفاده نمود. هنوز هم این عادت در بعضی از انسان ها (پاره ای قبایل در آفریقا و آمریکای لاتین) وجود دارد که علاقه مندند خود را به شکل حیوانات درآورده و نقشی را ایفا نمایند. حتی در نقش برجسته های باستانی نیز گاهی موجوداتی با پیکر انسان و سر حیوانی و یا بالعکس حیواناتی که سر انسان دارند، دیده می شود.

پس این احتمال وجود دارد که تفکرات این گونه، ریشه در دوران بسیار قدیم داشته باشند، یعنی زمانی که بشر از پوست حیوانات برای تهیه تن پوش استفاده می کرده است.

همانگونه که پیداست فرم پوست به صورتی است که گویا یک خط از زیر گردن تا انتهای بدن که به پاها و باسن ختم می شود ادامه دارد که می توان پس از جدا کردن سر، از همان خط روی پوست را برش داد، پس پوست، خود راهنمای بسیار مناسبی بود و طبیعت، خود به انسان کمک کرد تا چگونه از پوست حیوانات به عنوان البسه استفاده کند. این روش هنوز هم در بسیاری از مناطق سردسیر از جمله مناطق عشایر نشین شمال خراسان و یا اسکیموهای قطب شمال دیده می شود که از پوست حیوانات برای خود لباس تهیه می کنند.

آنچه مسلم است تاریخ استفاده از پوست برای تهیه پوشاک به دوران خیلی گذشته می رسد که مطمئناً بافت در آن هنوز جایگاهی نداشته و در آغاز دوران نوسنگی می‌توان حدس زد که انسان کماکان از همان تجربه های گذشته استفاده می کرده است. ولی در نمونه هایی که از نقاط باستانی «علی کش» ، «گنج دره» و «تپه سیلک»، از سال های هفت، هشت و نه هزار قبل از میلاد به دست آمده آثاری از بافت دیده می شود که با توجه به قدرت آن می توان گفت این فن قبل از هنر سفال گری شکل گرفته است. برای نمونه در کف اتاق های این مناطق خطوط متقاطع و ضربدری به صورت بافت های بسیار ساده (یکی از رو یکی از زیر) به چشم می خورد که آثاری از الیاف بافته شده هستند و می‌توان از اینها به عنوان نخستین نمونه های بافت نام برد.

باستان شناسان بر این گمان اند که همزمان با استفاده از الیاف گیاهانی مانند نی، (که هنوز هم در شمال ایران رواج دارد) سبد بافی با استفاده از ترکه های بید نیز معمول بوده است و به نظر می رسد که آنها برای غیر قابل نفوذ کردن و یا جلوگیری از خلل و فرج این سبدهای حصیری که عمدتاً بافت شطرنجی داشته اند ، بیرون و داخل آن را گل می زدند تا بتوانند مواد غذایی خود را در آن نگهداری کنند. باستان شناسان همچنین معتقدند که اولین اشکال نیز با همان دستی که با گل روی این سبدها کشیده شده، به وجود آمده است. به این صورت سطح بیرونی و داخل سبدهای بیدی بعد از گل مالیدن شکل سفال پیدا می کرده و خطوط متوازی به هم را نشان می داده است. علاوه بر این نقش های شطرنجی را نیز می توان دید که نمونه هایی از آن در نقش هایی که در ظرف کشف شده در «سیلک» به دست آمده و همان بافت را دارند، (به شکل خطوط افقی و عمودی) قابل مشاهده می باشد. پس اولین نمونه های قطعات منسوج (بافت) به حدود هشت هزار سال ق.م. می رسد. بنابراین انسان تا آن زمان فقط این فن را تا حدی می‌دانسته است که بتواند از نی و بید برای بافت استفاده کند. اما تجربه استفاده از سایر الیاف مربوط به زمانی است که انسان ها گوسفند و بز را اهلی کردند و با پشم آشنا شدند. در هزاره هفتم ق.م. انسان متوجه شد بعضی گوسفندها نمونه های گوشتی خوبی هستند و بعضی پشم مناسبی دارند و فهمید که می توان با پشم این حیوانات کارهای دیگر کرد و بالاخره در هزاره ششم قبل از میلاد انسان استفاده از پشم را به صورت بافت و البته به صورتی خیلی ساده و ابتدایی آغاز نمود. ولی هنوز به دلیل نداشتن ابزار قادر به چیدن نبود. در نخستین لوحه های به دست آمده که متعلق به چهار هزار سال قبل از میلاد است نیز به واژه «پشم کنی» به جای «پشم چینی» اشاره شده است و به نظر می‌رسد که در آن زمان بشر به کمک دست یا تیغ سنگی موی گوسفندان را می کنده است.

آشنایی با فلز در هزاره پنجم قبل از میلاد، انسان را قادر به ساختن اشیای فلزی کرد و احتمال می رود که ابزاری مانند قیچی نیز در این زمان ساخته شده باشد، لیکن تا هزاره چهارم ق.م. در گل نوشته های به دست آمده، اشاره ای به واژه «پشم چینی» نشده بود و این، احتمال ساخت قیچی را در هزاره قبل کم می کرد، اما قطعاً در این دوران دوک را می‌شناختند. دوک اولین و اساسی ترین وسیله برای بافت بود و کار ریسیدن پشم را با آن انجام می دادند. دوک های سفالی و چوبی اولین دوک های به دست آمده مربوط به هزاره پنجم و ششم ق.م. است (آثار به دست آمده در تپه سیلک، تپه قیچی ،‌ شهر سوخته و نیز کشورهای همجوار).

در 3500 قبل از میلاد تحول تازه ای به وجود آمد و آن تشکیل نخستین جوامع شهر نشین بود. در این دوره کارها شکل تخصصی به خود گرفتند و همانطور که در گل نوشته های به دست آمده چه از «شوش» و چه در «ارک» (واقع در جنوب بین النهرین) نیز اشاره شده، بر فراوانی و تولید محصولات پارچه ای توجه بسیاری می شده است.

یعنی جامعه قادر بوده کارگاه هایی به وجود آورد که در آن از گروه هایی از دختران و زنان برای پارچه بافی استفاده کند. در مورد چگونگی بافت قطعاً آنها تکنیک های خیلی ساده ای برای داشته اند که هنوز هم آن تکنیک ها در مناطق عشایری و بعضی شهر ها مانند یزد و کرمان رواج دارد.

در مهرهای «شوش» و «چغامیش» و به طور همزمان در «جنوب بین النهرین» که از مراکز اصلی بافت بوده است، نقش دارهای زمینی بافت را با خانمی که در حال ریسیدن نخ است و نیز نقش دو زن که در طرفین یک دار زمینی نشسته اند و به نظر می رسد در حال بافتن پارچه یا یک منسوج دیگر مثل گلیم باشند را می توان مشاهده نمود. ولی قطعاً در هزاره چهارم ق.م. بافندگی در ایران به صورت کارگاهی، به کار گروهی و یک صنعت زنانه تبدیل شده بود و معابد در بین النهرین و شوش که منابع اقتصادی در اختیارشان بوده است در اعتلای بافندگی تلاش ویژه ای می کردند. در «خوزستان» (هسته تمدن ایلام) و یا در بین النهرین امور بافندگی یک تخصص حرفه ای برای کسب درآمد و فروش شده بود و معابد، کارگاه های مختلفی داشتند که از زن ها و دخترها به صورت گروه های متخصص در بافت استفاده می کردند.

در مورد چگونگی تکنیک های به کار رفته در بافندگی، با توجه به این که پارچه های به دست آمده از آن دوران کم است،‌اطلاعات زیادی در دست نیست. در شوش پیکره بانویی با سر گاو و نیم تنه زن به دست آمده که روی تن این پیکره که از جنس نقره است، پارچه ای با طرح های هندسی رسم شده که بر اساس آن می توان گفت هنرمندان پارچه باف در 3000 ق.م. با نقش های هندسی در بافت آشنا شده بودند. نقوش هندسی با کار بافت تناسب بسیاری دارد. بافت از یکسری حرکات عمودی و افقی تشکیل شده که تار و پود نام دارد و در واقع یک شبکه شطرنجی یا یک تصویر هندسی را تشکیل می دهد که از بهترین و ساده ترین نقوش است که آن را در بدن این پیکره ها می توان دید. همچنین با بررسی های انجام شده و آثار به دست آمده می توان نتیجه گرفت که بافندگان آن زمان قادر بودند الیاف را رنگ کنند و با آن پارچه های طرح دار درست کنند. در متونی که از سه هزار سال قبل از میلاد از مناطق «عراق» و «شوش» و «جنوب ایران» به دست آمده به کرات نشان می دهند که مردم این نقاط پارچه هایی را که تولید می نمودند برای فروش به نقاط مختلف به ویژه تمدن های «شرق ایران» و «هند» صادر و در ازای آنها ادویه جات، عطریات، سنگ های قیمتی و پرنده های نایاب وارد می کردند.

همزمان با استفاده از پشم در بین النهرین و ایران، «مصری ها» پی به الیاف کتان بردند و علاقه مند شدند که پارچه هایشان کتانی باشد. چون پارچه های کتانی مناسب با آب و هوای مصر و محل رویش طبیعی آن بود. پس دومین الیافی که انسان پی به استفاده از آن برد کتان بود. به هر حال از طریق مبادلات و تجارت، مردم آسیای جنوب غربی با الیاف کتانی آشنا شدند و به نظر می آید در سه هزار سال ق.م. کشت کتان در «شهرهای جنوبی» و «فارس» شروع شد. البته تکنیک بافت مصری ها تفاوتی با بقیه نداشت و خوشبختانه آنها در بسیاری از نقاشی های دیواری خود فرم های بافت یا دارهای بافندگی و یا شکل بافت را مطرح کرده اند. سومین محصولی که جهت تهیه پارچه شناخته شد و مورد استفاده واقع گردید کنف بود. البته کنف را در آغاز نه برای بافت بلکه از ریشه آن به عنوان مواد مخدر استفاده می کردند ولی به مرور زمان انسان متوجه شد که کنف توانایی مناسبی برای الیاف شدن و بافت دارد. در حدود 1500 ق.م. ایرانیان با پنبه آشنا شدند و پارچه های پنبه ای در کنار پارچه های دیگر قرار گرفت. ولی کماکان پارچه های پشمی به دلیل ماندگاری، سازگاری و یا شاید هم عادت در درجه اول اهمیت قرار داشتند.

  • فرم و شکل

در آغاز اشاره شد که بشر از پوست طبیعی جهت تهیه لباس استفاده می کرده است. این را هنوز هم در چوغاهایی (شولا) که در مناطق بختیاری رواج دارد و از پوست وارونه شده گوسفند تهیه می شود می توان دید. اما تعدادی پیکره مربوط به سه یا چهار هزار سال ق.م. به دست آمده است که پیراهن های بلندی را بر تن زنان و مردان نشان می‌دهد. پیراهن های بدون آستین که به صورت دو تکه تا زیر زانو هستند. فرم این لباس ها حالت شله شله دارد یعنی پارچه ای که احساس می شود یک سری طرح های مثلثی شکل منطبق دارد، (حالت پارچه پشمی آب خورده) ، در جامی که از «مرودشت» به دست آمده، تصویر دو زن با پیراهن های بلند و آستین دار با یقه های گرد به چشم می خورد و پارچه لباس آنها نیز به همان شکل است. و به نظر می آید مستقیماً از پوست استفاده کرده اند. حتی آستین پیراهن هم از پوست تهیه شده است. در بین النهرین هم چندین پیکره مرد و زن از معبد «طلعت مر» در عراق به دست آمده که متعلق به سه هزار سال قبل از میلاد است و همگی تن پوش هایی بر تن دارند که مستقیماً از پوست گوسفند تهیه شده اند، ولی در همان پیکره ها، پیکره هایی نیز به دست آمده که آن حالت را ندارند.

فرم دیگر لباس برای مردان و زنان به خصوص مردان تن پوش هایی به شکل «ساری» هندی بوده است. به طوری که نصف بدن و یک بازو از سینه بیرون و یک طرف آن آستین داشت. این قدیمی ترین نمونه های طراحی لباس بود. در دوره های بعد، در دو هزار سال ق.م. پارچه ها متنوع تر شدند. با استناد به حجاری ها، نقش های روی سیتولاها (لیوان های ته دکمه ای) و نقوشی که روی مهرها موجود است در دو تا دو هزار و پانصد سال ق.م. در جنوب ایران که مرکز تمدن بود و مناطق دیگر از آن متاثر بوده اند، لباس زنان و مردان پیران های بلندی بوده که البته در مواردی لباس زنان در قسمت کمر دو تکه شده است و احتمالاً برای این که درز یا محل دوخت مشخص نشود از کمر بند یا نواری استفاده می کردند و محل درز را محو می کردند. گاهی با فرض این که لباس از جلو چاک دار بوده است در حاشیه جلوی لباس نوارهای تزئینی (از جنس یک پارچه دیگر) می دوختند و یا حاشیه یقه و سر آستین ها را گلدوزی می کردند. در مواردی در حجاری های ایلامی دیده شده تعدادی از لباس های زنان و مردان دارای یک نیم تنه بوده است. یعنی کت ها یا پیراهن هایی که تا زیر زانو می رسیده و با کمربند بسته می شده اند.

  • دوخت

مقدمه الگو برای دوخت لباس، دانش هندسه است. پس در جوامعی مانند خوزستان، بین النهرین و مصر که قادر به طراحی و اجرای زیگورات «چغازنبیل» و «اهرام» بوده اند، و در محاسبات هندسی خود نیز بسیار پیشرفت کرده بودند. قطعاً الگو بری، اندازه گیری و ابعاد نیز در آن نقاط رایج بوده و همین طور که امروزه الگو بری به کمک کاغذ انجام می‌شود، در آنم دوره روی تخته یا چوب الگو بری می کردند و بر همان اساس می‌دوختند. دوخت پارچه به شکلی که نقش داشته باشد، مثلاً نقش های منحنی مربوط به دوران جدیدتر می باشد. در یک جمع بندی کلی می توان گفت برای زنان لباس بلند و معمولاً با آستین بلند و برای مردان لباس بلند یا کوتاه و بیشتر بدون آستین مرسوم بوده است. لباس، سر آستین ها، درزهایی که از روی شانه شروع و تا سر آستین می آمد و حاشیه لباس ها، دارای تزئینات خاصی بود که به نظر می آید عمده این تزئینات گلدوزی بوده است. بقیه فلات ایران هم که جوامع بومی بودند از همین لباس ها استفاده می کردند.

اما مهمترین تحول در طراحی لباس یا تاریخ لباس در دوره حضور آریایی ها مشاهده می شود که اساساً مدل لباس تغییر می کندو این مراحل به صورت تکامل یافته تر ادامه پیدا می کند پس از آن این مراحل به صورت تکامل یافته تر در دوران های مختلف ادامه پیدا میکند و انواع و اقسام لباس ها در طرح های گوناگون و به علل متفاوت چون راحتی و شرایط اقلیمی و .... با اضافه و کم کردن اجزاء مختلف مثل کمربند و ترک، دکمه، کلاه و کمربند و زیپ به وجود می آیند.

بنابراین هر دوره از مرحله زمانی را که بخواهیم بررسی کنیم آنچه که از حاشیه این موضوع می گذرد شیوه های تکامل یافته همین مراحل در شاخه های گسترش یافته آنهاست. آنچه در بررسی لباس در دوره و اقوام مختلف بعدی ما را متوجه می سازد این است که لباس در مرحله های زمانی از لحاظ گونه گونی سلیقه، تفکرات، نیازهای اقلیمی، باورهای مذهبی و فلسفی و حتی سیاست ها و قابلیت های فرهنگی و اجتماعی و طبقاتی زیر نفوذ قرار گرفته و تغییر کرده است و هر چه بعد از آن در شاخه های آن و در زمینه تکامل آن بوده اند که تا به امروز ادامه داشته و با گذشت زمان جدای از ضروریات و نیاز و هر عامل دیگر به نوعی هنر تبدیل شده است. هنری که با پیشرفت تکنیک و خلاقیت همیشه نقش مهمی در تغییرات و تحولات پوشش بر عهده داشته است.

نکته قابل ذکر در گذر این دوران ها این است که نیم قرن بعد از جنگ جهانی دوم پوشاک جایگاه جدیدی یافت و به یک کالا تبدیل شد و مانند آن ارزشی دو گانه پیدا کرد. به دیگر سخن هم برآورده نیازهای بشری گردید و هم محصولی شد برای فروش. پس می‌بایست نظیر هر کالای دیگر، حداکثر سودآوری را داشته باشد و زمانی به این هدف دست می‌یافت که به گونه ای ساخته شود که مدت زمان طولانی قابل مصرف باشد. دیگر آنکه کالا باید وسیعترین بازار یعنی بیشترین مصرف کننده را داشته باشد که به این نیاز طراحان و دوزندگان لباس پاسخ گفتند. آنها با بهره گیری از گرایش مردم به تنوع طلبی و نوجویی یا با استفاده از جریانهایی مانند جنگ ، بحران های اقتصادی، تحولات فرهنگی و سیاسی طرح های تازه ای را ارائه دادند . لباس امروز خاص مردمان امروز است مردمانی که زمان در زندگیشان عنصری تعیین کننده و این نکته ای است که طراحان لباس نیز به آن توجه دارند. لباسها بر تن راحتند، سریع پوشیده می شوند، اغلب پارچه ها قابلیت شستشو دارند، دست و پاگیر نیستند، جنبه های زیبائی و هنر در آنها رعایت می شود و مهمتر با بودجه های متفاوت امکان دستیابی به آنها میسر می باشد. این که در آینده ، چه جنبه های به لباس افزوده و چه چیزهایی از آن کاسته می شود مقوله ای مجزاست که بی تردید تحولات اقتصادی، سیاسی و علمی و فرهنگی و هنری عوامل تعیین کننده آن خواهند و ناگزیر بازتاب خود را در زمینه پوشاک ارائه خواهند داد.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم

شهر ماسوله زیستگاه تاریخی

اختصاصی از کوشا فایل شهر ماسوله زیستگاه تاریخی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

شهر ماسوله زیستگاه تاریخی


شهر ماسوله  زیستگاه تاریخی

فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 43 صفحه می باشد.

 

مقدمه

هرجا که تنوع طبیعی و انسانی، تحت سیطره زمان و تاریخ- در هم می آمیزد. نوعی از الگوهای زیستی شکل می گیرد، که به نوبه خود می تواند استثنایی و منحصر به فرد باشد.

ماسوله، نمونه بارزی از این نوع زیستگاه تاریخی بشر است، که به عنوان یک اثر ملی در سال 1354 شمسی به شماره 1090 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. این شهر تاریخی، در طول عمر هزار ساله خود، در هماهنگی خارق العاده میان انسان و طبیعت، نمونه بارزی به شمار می آید.

آمیزه ای از فرهنگ های سه گانه طالش، ترکی و گیلکی از یکسو و طبیعت های سه گانه جنگلی، مرتعی و کوهستانی، از سوی دیگر، فرهنگ و تمدن خاصی را به وجود آورده که اولین نمایه کالبدی آن، شهرسازی و معماری خاص ماسوله است. در حالی که این کالبد، متأثر از ارتباطات پیچیده و ویژه اجتماعی و اقتصادی این زیستگاه کهن می باشد، به شدت بر ارتباطات فوق تأثیر گذار است. بدین ترتیب در یک همکنش مداوم و مستمر، پویایی شگفت انگیزی در حیات تاریخی الگوهای زیستی ماسوله به وجود آورده است.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران


دانلود مقاله تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران

 

 

 

 

 

تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران

یران به عنوان یک کشور باستانی برخوردار از تاریخی کهن ، آثار و ابنیه تاریخی فراوانی دارد که همواره مورد طمع بیگانگان و عوامل داخلی آنها بوده است . اوج این تهاجمات علیه آثار تاریخی و فرهنگی ایران در دوران قاجاریه مشاهده می شود. از جمله ، در سال 1900 . م . امتیاز انجام حفاریهای باستان شناسی رسماً به موجب قراردادی به دولت فرانسه واگذار شد و کنترل اشیای مکشوفه آنان توسط ماموران ایرانی حتی در داخل خاک ایران ممنوع گشت و شخصی به نام ( دمورگان ) در راستای اجرای این قرارداد به ایران اعزام شد . به موجب همین قرارداد ،لوح سنگی ( قانون حمورابی ) 1 ) ،ضمن کاوشهای شهر شوش کشف و به موزه (لوور ) پاریش انتقال داده شد . حتی گفته می شود که تنها در 1357 (آخرین سال حیات رژیم پهلوی ) ، سی گروه کارشناس از کشورهای مختلف غربی به کاوش در ایران مشغول بوده اند . (2) پس از پیروزی انقلاب نیز موارد متعددی از خرید و فروش و قاچاق قطعه های تاریخی و فرهنگی کشف شده است .

در راستای مبارزه با این نوع اقدامات غیر قانونی ، دوازده ماده (558 الی 569) ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1375 (جانشین مواد 46 و 47 ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1362 )(3) ،به تخریب اموال تاریخی و فرهنگی تخصیص داده شده اند. البته مواد دوازه گانه مذکور تنها به ( تخریب ) این اموال نمی پردازد، بلکه اعمالی چون سرقت ،کاوش ، خرید و فروش ، قاچاق و تغییر دادن نحوه استفاده از آنها را نیز در بر می گیرند و بنابراین ، بهتر آن بود که این مواد تحت عنوان ( جرایم علیه اموال تاریخی و فرهنگی ) ذکر می شدند.

با توجه به این که این اموال بخشی از میراث فرهنگی کشور را تشکیل می دهند ، جرایم ارتکابی علیه آنها را می توان علاوه بر جرم علیه اموال ،از زمرةجرایم علیه آسایش عمومی محسوب کرد.

به همین دلیل ، بخشی از این جرایم حتی توسط خود مالک این اموال نیز قابل ارتکاب می باشند که از این میان جرایم مذکور در ( قانون تعزیرات ) طی مواد (564) ( راجع به تغییر ابنیه اماکن فرهنگی و تاریخی ثبت شده ) و (565) ( راجع به انتقال بدون مجوز اموال فرهنگی و تاریخی ثبت شده برخلاف شئون اثر و بدون مجوز ) قابل ذکر هستند. حتی به نظر نگارنده جرم موضوع ماده (565) ، تنها از سوی مالک قابل ارتکاب می باشد و اگر غیر مالک آن را مرتکب شود ، مشمول عنوان انتقال مال غیر ، که در حکم کلاهبرداری است ،(4)قرار خواهد گرفت .(5)

تنها تخفیفی که قانون گذار برای مالکینی که مرتکب جرایم مذکور در فصل نهم ( قانون تعزیرات ) می شوند پیش بینی کرده آن است که ، بر طبق ماده (569) ( در کلیه مواد این فصل ، در صورتی که ملک مورد تخریب ملک شخصی بوده و مالک از ثبت آن به عنوان آثار ملی بی اطلاع باشد، از مجازاتهای مقرردر مواد فوق معاف خواهد بود ) به نظر می رسد که در این ماده ، واژه ( تخریب ) در مفهوم عام آن به کار رفته و به کلیه جرایم مذکور در این فصل اشاره دارد. به علاوه ، شاید تصویب این ماده تلاشی در جهت جلب نظر شورای نگهبان بوده است که قبلاً در پاسخ به استفساریه شورای عالی قضائی سابق اظهار داشته بود که (. قانون حفظ آثار ملی مصوب 1309 و اصلاحیه ها و الحاقات بعد از آن در جلسه مورخ 17/7/1361 ، فقهای شورای نگهبان مطرح و مورد بررسی قرار گرفت و شمول قانون نسبت به اموال شخصی به نظر اکثر آقایان فقهای شورا ، مغایر موازین شرعی تشخیص داده شد) جهت پرهیز از اطاله کلام ، از شرح تفصیلی تک تک مواد مذکور در فصل نهم خودداری می کنیم و تنها به تذکر مهمترین نکات راجع به هر یک از این مواد و نیز به ذکر این انتقاد بسنده می کنیم که قانون گذار نباید هیچ یک از مواد دوازه گانه این فصل را در ماده (727) به عنوان جرایم با ماهیت خصوصی مورد اشاره قرار می داد در حالی که ،بر عکس ،همه آنها را در ماده (727) به عنوان جرایم خصوصی ذکر کرده است . آنچه که از دامنه این اشکال می کاهد ،وجود ماده (567) است که به موجب آن ،( در کلیه جرایم مذکور در این فصل سازمان میراث فرهنگی یا سایر دوایر دولتی ، بر حسب مورد ، شاکی یا مدعی خصوصی محسوب می شوند.) (6) بنابراین می توان گفت که به رغم وجود ماده (727) ، این سازمانها و دوایر دولتی ، حسب وظیفه رسمی خود ،موظف به پیگیری موضوع بوده و حق عدم تعقیب ، گذشت یا استرداد دعوا را ندارند.

در ذیل نکاتی چند در مورد هر یک از مواد دوازده گانه فصل نهم ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1375 ، ارائه می گردد.

ماده (558) به وارد آوردن خرابی به اماکن مذهبی ،تاریخی ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران و یا به لوازم منصوب یا موجود در آنها ، به شرط آن که این لوازم مستقلاً نیز واجد حیثیت فرهنگی ،تاریخی یا مذهبی باشند ، پرداخته است . در این مورد ماده (1) ( قانون راجع به حفظ آثار ملی ) مصوب سال 1309 ، قابل ذکر است که مطابق آن ( کلیه آثار صنعتی و ابنیه و اماکن را که تا اختتام دوره سلسله زندیه در مملکت ایران احداث شده ، اعم از منقول و غیر منقول ، با رعایت ماده 2 قانون می توان جزء آثار ملی ایران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت می باشد ) مطابق ماده 2 قانون مذکور ( دولت مکلف است از کلیه آثار ملی ایران که فعلاً معلوم ومشخص است و حیثیت تاریخی یا علمی یا صنعتی خاصی دارد، فهرستی ترتیب داده و بعدها هم هر چه از این آثار مکشوف شود ضمیمة فهرست مزبور بنماید. فهرست مزبور بعد از تنظیم ، طبع شده و به اطلاع عامه خواهد رسید)

ماده واحدة ( قانون ثبت آثار ملی ) مصوب سال 1352 ، بر دامنه آثار ملی افزوده و اشعار داشته است : ( به وزارت فرهنگ و هنر اجازه داده می شود ،علاوه بر آثار مشمول قانون حفظ آثار ملی مصوب آبان ماه 1309 ، آثار غیر منقولی را که از نظر تاریخی یا شئون ملی واجد اهمیت باشد ، صرف نظر از تاریخ ایجاد یا پیدایش آن ، با تصویب شورای عالی فرهنگ و هنر در عداد آثار ملی مذکور در قانون مزبور در قانون مزبور به ثبت برساند. آثار مذکور در این ماده مشمول کلیه قوانین و مقررات مربوط به آثار ملی خواهد بود) ؛ لیکن متاسفانه ، قانون گذار پس از انقلاب ، بدون توجه به این ماده واحده ، با بازنویسی ( قانون مجازات عمومی ) سابق ، تنها به ( قانون راجع به حفظ آثار ملی ) اشاره کرده است .

ماده (599)، به سرقت آثار فرهنگی و تاریخی از مکانهایی مثل موزه و سایر اماکن تحت حفاظت و نظارت دولت و نیز به جرم خرید یا اخفای این آثار پرداخته است .(7)

ماده 560 ، به انجام عملیات در حریم (8) آثار فرهنگی و تاریخی ( مذکور در این ماده ) (9) پرداخته است . در صورتی که این گونه عملیات موجب تزلزل بنیان این آثار یا ورود خرابی و لطمه به آنها شود ، بدین ترتیب ، این جرم از زمرة جرایم مقید است . به علاوه ، به نظر می رسد که منظور از لطمه ، لطمه های فیزیکی و عادی است ( مثل این که بر اثر گودبرداری در نزدیکی تخت جمشید بخشی از کنگره های موجود بر روی دیوارها فرو ریزند) ، نه این که صرفاً صدمة معنوی به اثر تاریخی وارد آید ( مثلاً با احداث یک برج بلند در حریم تخت جمشید ابهت بنای تخت جمشید از بین برود).

تعداد صفحه :12


دانلود با لینک مستقیم