کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

پایان نامه بررسی و مقایسه خلاقیت کودکان اجتماعی و انزوا طلب حدود سنی ۸ ساله

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه بررسی و مقایسه خلاقیت کودکان اجتماعی و انزوا طلب حدود سنی ۸ ساله دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه بررسی و مقایسه خلاقیت کودکان اجتماعی و انزوا طلب حدود سنی ۸ ساله


پایان نامه بررسی و مقایسه خلاقیت کودکان اجتماعی و انزوا طلب حدود سنی ۸ ساله

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 95 صفحه می باشد.

 

فهرست

 فصل اول :              ۱
مقدمه              ۲
کلیات ( بیان مساله )        ۴
اهمیت و ضرورت مساله    ۱۲
اهداف تحقیق             ۱۳
فرضیات تحقیق        ۱۴
تعاریف عملیاتی متغیرها    ۱۴
فصل دوم :              ۱۶
یادگیری خلاق          ۱۷
تحریک نیمکره های مغز     ۱۹
گسترش دامنه فعالیت مغز     ۲۱
حافظه              ۲۳
شناخت حافظه          ۲۴
حافظه در تشبیه          ۲۴
حافظه و عضله          ۲۵
حافظه و انبار          ۲۵
تفاوت های فردی در صفات اجتماعی مختلف       ۲۶
ارتباط و مکالمه          ۲۸
مبادلات کلامی          ۲۹
آفرینندگی              ۳۱
توانایی ها آفریننده          ۳۳
ویژگی های افراد آفریننده     ۳۴
آفرینندگی و هوش و استعداد تحصیلی             ۳۶
روش آموزش آفرینندگی     ۳۶
فصل سوم :             ۴۳
روش تحقیق              ۴۴
جامعه              ۴۶
حجم   نمونه              ۴۷
ابزار گردآوری اطلاعات     ۴۸
داده های خام نمرات اجتماعی و انزوا و خلاقیت         ۴۹
نمودار شماره ۱ فراوانی کودکان منزوی و اجتماعی   ۵۱
نمودار پراکنش        ۵۶
فصل چهارم :             ۵۹
تحلیل یافته ها          ۶۰
تحلیل نموداری یافته ها    ۶۲
تحلیل استنباطی یافته ها    ۶۳
تحلیل آلفای کرونباخ        ۶۴
اعتبار و روایی ابزار گردآوری اطلاعات            ۶۵
فصل پنجم :              ۶۸
نتیجه گیری              ۶۹
محدودیت ها و مشکلات تحقیق                  ۷۲
پیشنهادات              ۷۵
ضمائم و پیوست ها (خلاقیت تورنس)            ۷۷
منابع و مأخذ              ۹۲

نیمکره های مغز :

مغز از دو نیمکره چپ و راست تشکیل شده است. در زمینه مطالعه؛ یادگیری علوم، ریاضیات و فنون، خواندن و نوشتن، با استفاده از ویژگیهای نیمکره چپ صورت می گیرد. بر این نکته تأکید می گردد که یادگیری هر نوع علم وفنی، به نیمکره چپ ارتباط دارد و همچنین فرمان نوشتن به دست از سوی نیمکره چپ صادر می شود ضمن آنکه در حدود ۷۵ درصد چپ دستها نیز فرمان نوشتن را از نیکره چپ دریافت می دارند.

اما آنچه به نیمکره راست مربوط می گردد، ویژگی هایی است که خلاقیت و بهره وری حاصل آن است.ویژگی های نیمکره عبارتست از : تصور و تجسم، تخیلی و رؤیا، شناخت موسیقی. هرگاه در هنگام مطالعه به گونه ای عمل شود که ملزم به بهره گیری از تصور و تجسم و یا تخیل و رؤیا برای درک و به خاطر سپاری داده های دریافت شده، گردیم و یا با توجه به جزییات و شناخت رنگ و همچنین پخش موسیقی مناسب در هنگام مطالعه، به استخراج داده ها و نگهداری آن در حافظه بپردازیم، به افزایش تحرک و فعالیت نیمکره راست مغز، مبادرت ورزیده ایم که حاصل آن افزایش بازدهی از مطالعه است. این ویژگی ها که از عمده ترین خصوصیات مستقل و یا مشترک نیمکره راست می باشد، کلیدهایی است که با پرداختن به هر یک از آنها، افزایش فعالیت نیمکره راست مغز و شکوفایی استعدادها را موجب خواهیم شد. به یاد داشته باشید که در شرایط عادی در هنگام فراگیری، نیمکره چپ فعال می گردد چه یادگیری از اعمالی است که به نیمکره چپ مربوط می گردد؛ زمانی که نیمکره راست نیز به میدان وارد خواهد شد که یکی از ویژگیهای مربوط به نیمکره راست، در هنگام یادگیری مورد عمل قرار گیرد تا به تحریک نیمکره راست بی انجامد. ورود نیمکره راست به عرصه یادگیری، به معنای دو برابر شدن توان یادگیری به جهت فعالیت نیمکره ای دیگر نیست، یادگیری با بهره گیری از نیمکره راست در کنار نیمکره چپ، توان یادگیری را به چندین برابر افزایش می دهد چرا که نیمکره راست با خلاقیت؛ تفکر و کیفیت ارتباط دارد و ارزش و میزان یادگیری در این حالت به صورت تصاعدی افزایش می یابد. مقایسه میزان موارد درک به خاطر سپرده شده با و بدون حضور نیمکره راست، نشان از فزونی چشمگیر میزان یادگیری در هنگام حضور نیمکره راست در میدان یادگیری دارد. در پایان این سلسله مباحث، به طراحی آزمونهایی پرداخته ایم که با انجام آن، تفاوت فاحش یادگیری خلاق – که متضمن فعالیت ممتاز نیمکره راست مغز می باشد.پ – یادگیری عادی، مورد سنجش و اندازه گیری قرار خواهد گرفت.

  تحریک نیمکره راست مغز :

کلید تحریک نیمکره راست مغز اقدام (مطالعه – یادگیری) بر مبنای ویژگیهای نیمکره راست است. نظام مطالعه ای که در این تحقیق تحت عنوان نظام مطالعه برتر طراحی و ارائه گردیده، مبتنی بر تهیه و تنظیم طرح شبکه ای همزمان با مطالعه است. عمده ترین ویژگی طرح شبکه ای، در ارتباط مستقیم آن با فعالیت مغز است چرا که در طبقه بندی مطالب بر اساس شبکه ای، ملزم به استخراج نکات کلیدی و طبقه بندی مطالب بر اساس تشخیص نکات و شاخه های اصلی ومواد پشتوانه یا فرعی می باشیم، این امر امکان پذیر نخواهد شد جز آنکه با عطف دقت و توجه به متن مورد مطالعه، به تشخیص مواد اصلی پشتوانه و طبقه بندی آنها توفیق یابیم. تشخیص مواد اصلی و پشتوانه و طبقه بندی نکات کلیدی، به معنای پی یردن به جزییات در پی دقت است که با عنوان شناخت رنگ، در ویژگی های نیمکره راست جایگاهی را به خود اختصاص داده است.

در نظام مطالعه برتر بر این نکته تأکید گردید که در مرحله بازیابی سنجش خود، به تجسم طرح شبکه ای بپردازیم که در این صورت اقدامی شایسته در جهت پایداری مطالب در حافظه انجام می پذیرد. تصور و تجسم از اعمالی است که فعالیت نیمکره راست مغز را موجب می شود و بدین جهت بر اجرای طرح شبکه ای و تجسم ان برای یادگیری خلاق و کسب بیشترین بازدهی تأکید می گردد. علاوه بر این چنانچه در حین مطالعه به تصویر سازی و صحنه پردازی از مفاهیم به شکلی تجسم پذیر مبادرت ورزیم و به لمس ارتباط میان مفاهیم از این رهگذر نایل شویم، به عرصه یادگیری خلاق از دروازه تصور و تجسم گام نهاده ایم. در بسیاری از موارد بهره گیری از ویژگی تصور و تجحسم به راحتی امکان پذیر است و می توان با شکل دادن به مفاهیم، به تجسم آن پرداخت. چنین اقدامی نه تنها درک وبه خاطر سپاری و بازیابی آن مفاهیم را آسان می سازد، که تأثیری نیکو بر خلاقیت ونوع نگرش فرد نسبت به خود و جهان هستی دارد و موجب روشن بینی و ژرف اندیشی وی می گردد که نتیجه اجتناب ناپذیر افزایش فعالیت مغز و بویژه حضور نیمکره راست مغز در برخورد با پدیدیه ها و فراگیری است.

از جمله ابزاری که برای یادگیری خلاق وافزایش زمان پایداری مطالب در حافظه به کار گرفته می شود، تخیل و رؤیا است. تخیل و رؤیا از ویژگیهای نیمکره راست می باشد که حضور و به کارگیری آن برای ایجاد ارتباط بین مفاهیم، افزایش فعالیت نیمکره راست و در نتیجه افزایش بازدهی را موجب می شود.

گسترش دامنه فعالیت مغز  :

مغز در تمامی اوقات، در حال فعالیت است و در آن واحد از چند زواویه به طور ارادی یا غیرارادی، و یا آگاهانه و ناآگاهانه، تحریک می گردد که محصول آن تفکر و همچنین فرمان به انجام یا خودداری از انجام عملی خطاب به اعضای بدن است که به صورت کنش یا واکنش جلوه گر می شود. شکل تفکر به عنوان محصول عالی مغز، متفاوت است و ژرفای تفکر نیز در ارتباط با موضوع و زمینه تفکر، تغییر می یابد. شکل و چگونگی تفکر بهعوامل متعددی ارتباط می یابد که از جمله فضا و شرایط اندیشه، چگونگی دریافت و ثبت داده ها، پیشینه ارتباط تفکر و داده های دریافتی، نوع نگرش و برخورد با موضوع اصلی اندیشه از زوایای مختلف، ارتباط احساسی با موضوع و داده ها و …، در ارتباط با یادگیری خلاق و مهارتهای مطالعه موضوع این پژوهش، مورد توجه ویژه ماست.

ارائه برنامه به مغز در هنگام اندیشیدن، که از آن با نام تفکر هدفدار یاد می کنیم، نغز را از پرداختن به مسائل احساسی ای که آن را تحت تأثیر خود قرار داده و آن را از تفکر رو به تعالی باز داشته است، دور می دارد چه یکی از مهمترین آفاتی که سایر موارد را نیز تحت تأثیر خود قرار می دهد، واگذاشتن مغز به خود در تمامی لحظات برای نشخوار مسائل احساسی، بازدارنده، منفی و در جا زننده ای است که مغز را به اشغال خود درآورده است و راه را بر حضور تفکر خلاق وپیش برنده، سد کرده است. برای رهایی مغز از این آفات، می بایست با ارائه برنامه به آن برای بهره گیری از تمامی لحظات، به تربیت و پرورش مغز برای تفکر هدفدار و خلاق مبادرت ورزید. هرگاه به دریافت و تحلیل داده ها به گونه ای آگاهانه و ارادی اقدام کنیم، گامی در جهت تربیت و پرورش مغز برای فعالیت و پرداختن به موارد رو تعالی برداشته ایم. نگریستن ژرف و تعمق در موضوع هایی که در مقابل دیدگان ما قرار گرفته است و یا از رهگذر مطالعه و یادگیری به آن پرداخته ایم و یا از طریق هر یک از حواس دیگر به دریافت داده هایی نایل شده ایم و آگاهانه به موارد انتخابی از آن میان می اندیشیم، حرکتی است برای افزایش فعالیت مثبت مغز و تفکر خلاق.

حافظه :  

برای آدمیاتن، تنها راهنمای خوب، دانش و گمان درست است.

«افلاطون : رسالۀ منون»

مسایلی که در این فصل مورد بررسی قرار می گیرد، برمبنای کاربرد و انطباق آن با مجموعه قواعد مهارتهای مطالعه مورد توجه قرار گرفته است. بی تردید مسایل بیشماری را در رابطه با حافظه می توان بیان کرد و هر یک از تئوریهای مطرح را از زوایای مختلف مورد بحث قرار داد، چه دنیای حافظه ان چنان دنیای گسترده ای است که هرگز نقطه پایانی بر مطالعه درباره حافظه، نمی توان متصور بود. تمامی اعضای بدن، قلمرو فرماندهی مغز می باشد و کنش و واکنش انها بر اساس درستی شبکه ارتباطی عصبی و فرمانی است که از مغز دریافت می دارند و حافظه به جایی تعلق دارد که ستاد فرماندهی بدن (مغز) مستقر است و این نخستین خط متمایز کننده حافظه از سایر اعضاء و نقطه اهمیت آن است و همچنین این ویژگی، تحقیقات مشترک در باب مغز و حافظه را موجب شده است، چه هر یافته ای در باب هر یک از آنها به دیگری نیز مربوط می گردد. از این دنیای بی انتها وناشناخته، به بیان نکاتی کاربردی در رابطه با حافظه و کارکرد مغز که با موضوع یادگیری خلاق در ارتباط باشد، می پردازیم.

شناخت حافظه :

در تعریفی از حافظه، می توان آن را دستگاهی دانست که بوسیله آن نگهداری و بازیابی مطالب صورت می گیرد. پس حافظه دو عمل به خاطر سپاری نکات حال و به خاطر آوری نکات گذشته را به عهده دارد. نکات حال مطالبی را شامل می شود که هم اینک با آن روبرو هستیم و آگاهانه و یاناآگاهانه در حافظه نقش می بندد. نکات گذشته در برگیرنده مطالبی است که در حافظه نقش بسته اند و درصدد بازیابی آگاهانه ان برآمده ایم و یا ناخودآگاه هانه به ذهن تداعی و متبادر می گردد و ممکن است چند ثانیه و یا چندین سال از زمان نخستین حضور آن در حافظه، سپری شده باشد.

حافظه در تشبیه :

برای درک چگونگی کارکرد حافظه و یافتن شیوه هایی که تقویت حافظه و افزایش بازدهی را به همراه داشته باشد، به کشف کارکرد حافظه از طریق مقایسه و تشبیه آن با عناصر و عواملی که دارای وجوه مشترک با حافظه می باشند، می پردازیم. بر مبنای این مطالعه تطبیقی، مبانی و نظامهای تقویت حافظه این گونه ارائه و تدوین می گردد.

الف ) حافظه و عضله :

وجه تشبیه حافظه و عضله، تشابه اعمالی است که ورزیدگی و تقویت حافظه و عضله را در پی دارد. تقویت و ورزیدگی عضلات و اعضای بدن، در گروی به کارگیری بیشتر آنهاست، هر چه فعالیت یدی انسان بیشتر شود و عضلات و ماهیچه ها بیشتر به کارگرفته شود، قوی تر و ورزیده تر می گردد. مبنای فعالیت بیشتر عضلات و ورزیدگی آنها، در حرکت است و مبنای به کارگیری بیشتر حافظه وتقویت آن، افزایش داد و ستد اطلاعات است. هر گونه اطلاعاتی که از طریق حواس پنجگانه کسب و در حافظه بازیابی و استفاده های بعدی، ثبت گردد، در این و ستد اطلاعاتت با حافظه نقش دارد و هر چه اطلاعات دقیق تر و جزیی تر باشد، اثر گذاری آن در راستلی تقویت حافظه بیشتر است.

ب ) حافظه و انبار :

تشبیه حاحافظه به انبار بر مبنای ویژگی ذخیره سازی در انبار و حافظه است. همان گونه که مواد و قطعات مورد نیاز برای استفاده های بعدی در انبار ذخیره می شود، حافظه نیز به ذخیره سازی اطلاعات برای استفاده در مواقع مورد لزوم می پردازد. در این ذخیره سازی دو اصل مد نظر می باشد که عدم رعایت آن اصول، امر ذخیره سازی و استفاده از مواد ذخیره شده را با اشکال مواجه می سازد و گاه به کلی امکان بهره برداری از آن منابع سلب می کند. آن دو اصل عبارتند از :

۱ ) نظم و طبقه بندی

 ۲ ) نسبیت .

 تفاوت های زبانی در طبقات اجتماعی مختلف :

 کودکان خانواده های طبقه متوسط به طور کلی در تمام اندازه گیریهای استاندارد زبانی، یعنی در واژگان، ساخت جمله، تمایز آوازها و تلفظ از خانواده های طبقه پایین نمره بیشتری می آورند (تمپلین، ۱۹۵۷). شاید یکی از دلایل اساسی این تفاوتها این باشد که مادرهایی که متعلق به طبقات اجتماعی مختلفی هستند به نحو متفاوتی با فرزندان خود حرف می زنند، یک جامعه شناس انگلیسی با کارهای اولیه ای که درباره این موضوع کرد الگوی کنش متقابل کلامی را توضیح داد ( برنستاین، ۱۹۷۰ ). این جامعه شناس گزارش کرد که مادران طبقه پایین نوعاً «مجموعه علایم» زبانی محدودی را به کار می برند و با فرزندان خود جملات کوتاه، ساده و قابل مهم حرف می زنند، به طوری که رویدادهای فعلی و نزدیک موردنظر آنان است. از طرف دیگر، مادران طبقه متوسط برای نظم و ترتیب دادن به فرزندان خود و آموختن معیارهای اخلاقی و انتقال احساسات و هیجانات از «مجموعه علایم گسترده ای» استفاده می کنند. هرچند که مجموعه علایم ساده تر برای کودکان خردسالتر مفید است، ولی مجموعه علایم پیچیده تری که مادران طبقه متوسط به کار می برند  کودکان بزرگتر را قادر می کند تا بیشتر به طرف انتزاعات، تعمیم دادن و روابط اجتماعی کشیده شوند. کودکان طبقه پایین احتمالاً بیشتر تفکر عینی دارند وکمتر ذهنی هستند و در مدرسه و در آزمونهای توانایی شناختی با مشکلات بیشتری مواجه اند.

 این استدلالها به دلایل متعددی مورد تردید قرار گفته است. یکی اینکه، محقق این مطالعات نتوانست بین «عملکرد» زبانی و «توانش» زبانی ( دانش لازم برای به کاربردن زبان) تمایز قایل شود؛ او فقط عملکرد را سنجید. احتمال دارد که کودکان طبقه پایین توانش اساسی برای مجموعه علایم گسترده ای را داشته باشند، ولی آن را به کار نبرند، زیرا از نظر آنان به کاربردن آن نشانه خیال پرداز بودن یا سستی است و یا شاید بین آن توانشها و مدرسه و ارزشهایی که مدرسه با خود دارد ارتباطب بیش از حد قایلند. وقتی که از پسران طبقه متوسط و طبقه پایین خواستند که به «دوست نزدیکی» نامه ای دوستانه بنویسند و با نامه ای رسمی برای سفری تقاضای مقداری پول کنند نامه های رسمی این دو گروه با هم تفاوتی نداشت (رابینسون، ۱۹۶۵). وقتی که از پسران طبقه پایین خواستند تا مجموعه علایم گسترده ای را به کار برند از خود توانش و دانش لازم را نشان دادند، هرچند که معمولاً از مجموعه علایم محدود و «خشتی» استفاده می کردند.

ارتباط و مکالمه :

 یکی از مهمترین عملکردهای زبان برقراری ارتباط است. برقراری ارتباط موثر نه تنها مستلزم داشتن دانشی از قواعد دستوری (نحو)، و دانستن معنای کلمات (معناشناسی) است، بلکه همچنین مستلزم داشتن «توانایی در گفتن حرف مناسب در زمان و مکان مناسب، به افراد مناسب و با توجه به موضوعات مناسب است » (دور، ۱۹۷۹ ، ص ۳۳۷). یعنی داشتن درکی از کاربردشناسی زبان.

 همان طور که می دانیم کودکان پیش از اینکه حرف زدن بیاموزد می توانند ارتباط برقرار کنند؛ و این کار را از طریق حرکات و اعمال انجام می دهند تا به کمک آن حالات عاطفی خود را بیان کنند و برای ارضای نیازهای خود از دیگران کمک بگیرند. بچه دستش را به طرف شیء که می خواهد دراز می کند، اسباب بازی مکانیکی را به یک بزرگسال می دهد تا آن را برایش بیاندازد، و سرش را به علامت نفی تکان می دهد، ( چپمن، زیر چپ؛ پی، ۱۹۸۰ ). این حرکات با اولین ارتباط آوایی ارادی کودک همراه است. بعضی دیگر از ارتباطهای آوایی کودک توجه را به پدیده ها و اشیاء جلب می کنند. کودک دستش را به عنوان خداحافظی تکان می دهد و یا دالی بازی می کند. احتمالاً این حرکات و آواسازیها مقدمه ای است بر برقراری ارتباط از طریق زبان ( برونر، ۱۹۷۵ ).

 مبادلات کلامی اولیه :

 اکنون بر سر این مسئله توافق است که پیاژه توانش کودکان در برقراری ارتباط را بسیار دست کم می گرفت. کودکان دو ساله مستقیماً با یکدیگر و بزرگسالان حرف می زنند. معمولاً گفتارشان بریده بریده است و درباره اشیای آشنا در محیط پیرامونشان حرف می زنند. غالب پیامهای کودک پاسخ مناسب به دنبال دارد؛ در غیر این صورت پیامش را تکرار می کند. غالباً گفتارها کوتاه هستند، ولی گفتگوهای طولانی تر و مفصلتر نیز در بعضی از بازیها مشاهده می شود، مثلاً وقتی که کودکان می کوشند تا در جابه جا کردن اثاثیه ای کمک کنند ( ولمن و لمپرز، ۱۹۷۷ ). در مکالماتی که بزرگسالان آغازگر آن هستند کودکان دوساله غالباً صرفاً گفته های بزرگسال را تکرار می کنند.

 کودکان سه ساله به هنگام گفتگو با بزرگسالان نوبت را رعایت می کنند و تقریباً نیمی از پاسخهای آن اطلاعات مربوط و تازه ای به گفته های بزرگسالان می افزاید. البته مکالمه کوتاه است و به ندرت به بیش از دو نوبت می رسد ( بلوم، رکیسانو، و هور، ۱۹۷۶ ). گفتگو با دیگر کودکان سه ساله گاهی طولانی تر می شود. در مطالعه ای بین دو کودک سه ساله ۲۱ سوال و جواب رد و بدل شد. آنان درباره مسافرتی که یکی از آنان قرار بود برود حرف می زدند ( گاروی، ۱۹۷۵ ، ۱۹۷۷ ).

 کودکان در سن چهار سالگی توانایی چشمگیری در انعطاف پذیری دارند و می دانند که شیوه های مکالمه خود را در صورتی که موقعیت مخاطبشان اقتضا کند چطور تطبیق دهند. در مطالعه ای کودکان چهار ساله هنگام بازی خودجوش با کودکان ۲ سله، همسالان و بزرگسالان و هنگامی که درباره چگونگی کار یک اسباب بازی توضیح می دادند مورد مشاهده قرار گرفتند. این کودکان ۴ ساله به هنگام حرف زدن با کودکان ۲ ساله جملات کوتاهتر و ساده تری به کار می بردند و از کلماتی استفاده می کردند که توجه کودکان دو ساله را جلب می کرد مثل «نگاه کن». آنان به هنگام حرف زدن با بزرگسالان یا سایر کودکان ۴ ساله کمتر از چنین کلماتی استفاده می کردند. جملاتی که مخاطب آن بزرگسالان و همسالان کودک بود طولانیتر و پیچیده تر بود و بیشتر شامل بند وابسته و تبعی بود ( شانتز، گلمن، ۱۹۷۳ ).

 آفرینندگی :

 تعریف آفرینندگی :

 همانند حل مسئله، از آفرینندگی نیز تعریف مشخصی به دست نیامده است. اکثر روانشناسان آفرینندگی و حل مسئله را فرایندهای مشابهی دانسته اند ( برای مثال، مایر، ۱۹۳۰ ؛ تورنس، ۱۹۶۰ ؛ دی چکو و کرافورد، ۱۹۷۴ ؛ گانیه، ۱۹۷۷ ؛ گیج و برلاینر، ۱۹۸۴ ) . گانیه در طبقه بندی خود از انواع یادگیری بالاترین سطح یادگیری را حل مسئله می داند، و معتقد است که آفرینندگی نوع ویژه ای از حل مسئله است.

 یک اکتشاف علمی بزرگ با یک اثر بزرگ هنری مطمئناً از فعالیت حل مسئله سرچشمه می گیرد. این اعمال آفرینشی، همانند رفتار حل مسئله، برمقدار زیادی دانش قبلاً آموخته شده متکی هستند، چه این دانشها از نوع دانش «عمومی» شناخته شده در علوم باشند چه از نوع دانش «خصوصی» شناخته شده به وسیله شخص هنرمند. بسیاری از اندیشمندان آفریننده اظهار داشته اند که پیش از آفرینش یک اثر درباره مسائل مربوط به آن برای مدت طولانی عمیقاً به مطالعه و تفحص مشغول بوده اند. در واقع اگر مطلب به غیر از این بود تعجب آور می نمود. در اظهارات این افراد هیچ چیز نشان نمی دهد که بین حل مسئله و کوششهای آفریننده ای که منجر به کشفیات دارای آثار مهم اجتماعی می شود، تفاوت زیادی وجود دارد. ۰ گانیه، ۱۹۷۷ ، ص ۱۶۵ ).

 در عین حال، می توان بین حل مسئله و آفرینندگی از این لحاظ تفاوت قائل شد که حل مسئله فعالیتی عینی تر از آفرینندگی است، و از آن هدف مشخص تری دارد. یعنی حل مسئله بیشتر بر واقعیات استوار است و هدف آن عینی و بیرونی است، در حالی که آفرینندگی بیشتر جنبه شخصی دارد و زیادتر از حل مسئله مبتنی بر شهود و تخیل است. به تعبیر دیگر، در حل مسئله شخص با موقعیتی رو به رو می شود که باید برای آن یک راه حل بیابد، اما در آفرینندگی فرد هم موقعیت مسئله و هم راه حل آن را خود می آفریند. به قول ویتیگ و ویلیامز ( ۱۹۸۴ ، ص ۲۴۵ )، «آفرینندگی مستلزم حل کردن مسائل است، اما افراد آفریننده، پیش از آنکه مسائل را حل کنند، آنها را می آفرینند یا بر پیچیدگی آنها می افزایند.»

 ویژگی مهم دیگر آفرینندگی که آنرا از حل مسئله متمایز می سازد تازگی نتایج تفکر آفریننده است. مورگان و همکاران (۱۹۸۴) در این باره گفته اند :

 در مقایسه با حل مسئله به طور متداول، راه حلهای آفریننده راه حلهایی تازه هستند که دیگران قبلاً به آن دست نیافته اند. محصول تفکر آفریننده ممکن است راههای تازه تدوین دنیای پیرامون ما باشد. تأکید تفکر آفریننده بر کلمه تازه است. ( ص ۱۹۸ ).


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه رابطه خلاقیت با جنسیت در بین دانشجویان دختر و پسر

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه رابطه خلاقیت با جنسیت در بین دانشجویان دختر و پسر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه رابطه خلاقیت با جنسیت در بین دانشجویان دختر و پسر


پایان نامه رابطه خلاقیت با جنسیت در بین دانشجویان دختر و پسر

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 60 صفحه می باشد.

 

فهرست

چکیده   ۱
فصل اول   ۲
مقدمه   ۲
بیان مسئله :   ۴
موضوع پژوهش :   ۴
سوال پژوهش :   ۵
ضرورت و اهمیت پژوهش   ۵
هدف کلی پژوهش :   ۶
فرضیه های پژوهش :   ۷
متغیرها   ۸
تعریف مفاهیم و اصطلاحات پژوهش   ۹
فصل دوم   ۱۱
مروری بر مطالعات و نوشته ها   ۱۱
خلاقیت افسانه ها و واقعیت ها   ۱۳
خلاقیت و فرهنگ   ۱۶
کاربرد خلاقیت :   ۱۷
یافته های داخلی :   ۲۰
فصل سوم   ۲۳
آزمودنی ها   ۲۳
نمونه و روش نمونه گیری   ۲۳
ابزار پژوهش :   ۲۳
روش جمع آوری اطلاعات   ۲۵
روش آماری   ۲۵
روش نمره گذاری آزمون   ۲۵
فصل چهارم   ۲۷
یافته های توصیفی   ۲۷
فصل پنجم   ۵۲
نتیجه گیری   ۵۲
محدودیتها   ۵۴
پیشنهادات   ۵۵
منابع و مآخذ   ۵۶

منابع و مآخذ

اتکیینسون ، ریچارد ، زمینه روان شناسی هییلگارد ، ترجمه محمد نقی براهنی و…انتشارات رشد ، ۱۳۷۸٫

افروز ، غلامعلی ، ۱۳۷۸ ، آبان ماه ، خلاقیت ، نشریه پیوند ، شماره ۲۴۱ انجمن اولیاء و مربیان . آناستازی ، ترجمه طهوریان ، جواد ، ۱۳۶۷ ، ماهیت و پرورش استعداد خلاق ، انتشارات آستان قدس رضوی .

تورنس ، ش بل ، بل ، ۱۳۷۵ ، استعدادها و مهارتهای خلاقیت و راههای آموزش و پرورش آنها ، ترجمه حسن قاسم زاده ، نشر دنیای نو ، تهران .

سیف ، علی اکبر ، روانشناسی پرورشی ، چاپ چهارم ، انتشارات آگاه ، ۱۳۶۸ .

گنجی ، حمزه ، روانشناسی تفاوتهای فردی ، انتشارات بعثت ، ۱۳۶۹ .

گنجی ، حمزه ، روانشناسی کار ، تالیف حمزه گنجی – تهران : نشر ساوالان ۱۳۸۳

 مان ، نرمال ال ، اصول روانشناسی ، جلد دوم ، ترجمه ساعتچی ، محمود ، چاپ نهم ، انتشارات امیر کبیر ، ۱۳۶۶ .

هومن ، حیدر علی ، استنباط آماری در علوم رفتاری ، نشر پارسا ، ۱۳۷۶

هومن ، حیدر علی ، آمار توصیفی در علوم رفتاری ، نشر پارسا ، ۱۳۷۴ .

چکیده

پژوهش حاضر به بررسی رابطه جنسیت و خلاقیت پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی است. گروه نمونه نیز شامل ۵۰ نفر دانشجوی دختر و ۵۰ نفر دانشجوی پسر بود که به صورت تصادفی و مستقل انتخاب شده اند.

سنجش خلاقیت بر اساس آزمون خلاقیت ژان – لوئی سیله شامل سه قسمت، خلاقیت کلامی، خلاقیت تکمیل تصاویر، خلاقیت تفسیر تصاویر است که پس از انجام و بررسی با استفاده از روش آماری t برای دو گروه مستقل مورد تحلیل قرار گرفت و نتیجه زیر حاصل شد : پس از جمع آوری اطلاعات و بررسی گروه ها مشخص شد که بین خلاقیت با جنسیت رابطه معناداری وجود ندارد.

فصل اول

مقدمه

هدف نخستین هر انسانی توانایی بخشیدن به خرد و اندیشه است. نعمت آموزش و پرورش پذیری در بهینه سازی انسان و سازندگی تن و روان تموج آن دو آدمی را به خداوند که سرچشمه خرد و اندیشه و نظام آفرین هستی است پیوند می دهد. آموزش و پرورش کارسازترین و نیرومندترین ابزار انسان است.

آفریننده جان و خرد بدو توان آموختن بخشید که تا با علم و عمل در راه سازندگی قیام کنند. زندگی بدون آفرینندگی خاموش و به گورستان ماننده است. واژه خلاقیت مترادف با ابداع، توانایی پیش بینی و ایجاد ایده است. می خواهیم رابطه بین خلاقیت و جنسیت را مورد مکالمه و بررسی قرار دهیم و اما مطلبی که این رابطه از اهمیت خاصی برخوردار نموده. نقش جنسیت ر تفکر خلاق است و اینکه جنسیت آدمی در میزان خلاقیت او موثر است یا خیر.

در مسئله خلاقیت علاوه بر عامل هوش و جنسیت، مسئله شخصیت و فرهنگ اجتماعی و خانوادگی افراد را هم بایستی مدنظر قرار داده و اهمیت زیادی برای آن قائل شد، چرا که بسیاری از استعدادهای خلاق به صورت بالقوه باقی می ماند و اجازه بروز به آن داده نمیشود که این مسئله ناشی از همان فرهنگ خانوادگی و اجتماعی است.

نتیجه تحقیق نشان داد که میزان خلاقیت در پسران نوجوان بیشتر از دختران نیست، به عبارت دیگر رابطه معنی داری میان میزان خلاقیت و جنسیت مشاهده نمیشود.

بیان مسئله :

تصور عامه بر این است که زنان نسبت به مردان از خلاقیت کمتری برخوردارند. اما باید گفت ممکن است زنان از نظر قدرت جسمی ضعیفتر از مردان باشند، اما نه در قدرت تصور، در حقیقت آزمایش های متعدی نشان داده است که در زمینه خلق ایده های بدیع زنان استعداد بیشتر از خود بروز می دهند. اغلب زنان تصور خود را به مقیاس وسیعی بیشتر از شوهرانشان مورد استفاده قرار می دهند، چه بسا کار مردان یکنواخت و معمولی است در حالی که زن هر ساعتی از روزباید به تنهایی به عمل بپردازد و تصمیماتی اتخاذ کند. زنان کسانی هستند که وسعت قدرت خلاقیت انان روز به روز رو به افزایش است. (تورنس، ۱۳۷۵)

در طی تحقیقی که پال تورنس انجام داده زنان و مردان در خلاقیت تفاوت خاصی دارند. تفکر خلاق مستلزم بیش از حد می باشد که در جامعه خصلت کاملاً زنانه و عدم وابستگی به غیر و اتکا به خدا خصلتی کاملاً مردانه است. ازاین رو یک پسر بسیار خلاق نسبت به همجنسان خود بیشتر دارای صفات زنانه و یک دختر بسیار خلاق در مقایسه با همجنسان خود بیشتر دارای صفاتی مردانه به نظر می رسد.

موضوع پژوهش :

 رابطه بین خلاقیت، جنسیت در دانشگاه آزاد اسلامی

 سوال پژوهش :

 آیا بین خلاقیت و جنسیت رابطه وجود دارد؟

ضرورت و اهمیت پژوهش

فراهم کردن امکانات آموزشی و رشد کودکان تیزهوش به ویژه تیزهوشانی که از بهره هوشی بالاتر برخوردارند یکی از وظایف اصلی مسئولان است زیرا این قشر به عنوان یکی از مهمترین منابع رشد و خوکفایی هر جامعه و در واقع تضمین کننده پیشرفت آینده کشور خواهد بود. و یکی از پربهاترین سرمایه های کشور محسوب میشود. لذا بی توجهی و عدم رسیدگی به این نیروی عظیم ضربه و خسارتی جبران ناپذیر به قدرت جامعه زده و موجبات عقب ماندگی را فراهم می سازد. پرورش نیروی متخصص جهان رابطه تنگاتنگی با آهنگ رشد و برنامه ریزی هر کشور دارد این مسئله بخصوص برای کشور ما که در مراحل اولیه رشد و خودکفایی ره می پیماید حائز اهمیت بوده و امری حیاتی محسوب میشود (صمیمی به نقل از کاظمی، مجله رشد، ۱۳۶۹).

به علت واقع جوامع بشری به مسائل پیچیده فزاینده وابستگی متقابل بین کشورها، تحلیل رفتن منابع طبیعی سرعت فزاینده تغییرات ونیاز به ابداع خلاقیت، اجتناب ناپذیر است و از سوئی نیاز به یافتن تصویری هر چه جامع تر، غنی تر و دقیق تر از آینده برای هر جامعه از ضروریات است.

- لذا هر جامعه ای برای رسیدن به بقاء و توسعه خویش باید خود را به استعدادهای درخشان مجهز کنند.

هدف کلی پژوهش :

- هدف پژوهشگر از این تحقیق عبارت است از پی بردن به رابطه میان جنسیت و خلاقیت. تحقیق می خواهد بررسی کند که اصولاً آیا رابطه ای میان این دو متغیر وجود دارد یا خیر؟

فرضیه های پژوهش :

۱- خلاقیت در پیران بیشتر از دختران است.

۲- بین خلاقیت کلامی دختران و پسران تفاوت وجود دارد.

۳- بین تفسیر تصاویر دختران و پسران تفاوت وجود دارد.

۴- بین تکمیل تصاویر دختران و پسران تفاوت وجود دارد.

متغیرها

متغیر مستقل : جنسیت

متغیر وابسته : خلاقیت در سه سطح ؛ کلامی، تفسیر تصاویر، تکمیل تصاویر

تعریف مفاهیم و اصطلاحات پژوهش

خلاقیت اساساً عبارت است از کنار هم گذاشتن عناصر مربوط به حوزه های ادراکی متفاوت و کمک گرفتن از ناخودآگاه (گنجی، ۱۳۸۳).

خلاقیت از نظر کوبی :

به رغم نقش مهمی که فرآیندهای آگاهی در شکل نهایی، محصول خلاقیت دارند، ریشه های خلاقیت در فرآیندهای عمیق تر و تاریکتری جای دارند و با سرعتی بیشتر از فرآیندهایی که به آنها آگاهی داریم عمل می کنند (گنجی، ۱۳۸۳).

تفکر همگرا :

دراین تفکر معمولاً فقط یک نتیجه گیری با یک جواب وجود دارد که به عنوان قسمتی از حل مورد نظر قرار می گیرد، و فکر درست در جهت آن هدایت میشود و برای رسیدن به آن کنترل می گردد. در آزمونهای تفکر همگرا فقط یک جواب صحیح برای هر سوال آزمون در نظر گرفته شده است (نورنس،‌۱۳۷۲).

تفکر واگرا :

دراین فکر پژوهشی به چشم می خورد که متوجه جهات مختلف می باشد این مطلب وقتی که نتیجه گیری وافری وجود ندارد به خوبی رون است برای اندازه گیری این توانایی ذهن آزمون کامل کردنی لازم است (تورنس، ۱۳۷۲).

 

فصل دوم

مروری بر مطالعات و نوشته ها

کنجکاوی و تفکر پیرامون افراد تیزهوش و با استعداد سابقه بسیار طولانی دارد و احتمالاً به زمان بر می گردد که برای اولین بار انسان علاقمند شد به این که چرا افراد با هم تفاوت دارند. در جوامع مختلف هر زمان افرادی بودند که با استعداد فراوان و نبوغ فوق العاده خویش در طول زندگی توجه و تحقیق هم را با خود جلب نمود و یا بدون توجه به مردم زندگی کرده و گه گاه پس از مرگشان به نبوغ آنها پی برده شده است. در یونان قدیم افلاطون عقیده اش برآن بود که کودکان باهوش می بایست در سنین کوچکی انتخاب شده و به آنها به طور اختصاصی علوم و فلسفه تعلیم داده می شده. طرز تفکر آداب و رسوم و عقاید جوامع نقش موثری در ارزشیابی و تعلیم و تربیت کودکان سرآمد داشته است (افروز، ۱۳۷۸).

نقطه عطف و تحقیقات مربوط به مطالعه هوش و بررسی عوامل موثر در توسعه تیزهوش را می توان اواخر سالهای ۱۹۵۰ یعنی زمانی که بیشتر به عصر فضا گام نهاد دانست زیرا در این بهره برداری نسبت از منابع هوش و پیشرفت های بسیار موثر شناخته شد. به همین علت سعی در شناسایی بهتر و کاملتر عوامل تاثیر بحث در افزایش هوش و خلاقیت آدمی به طور جدی تر مطرح شد (اتکینسون، ۱۳۷۸)

درباره حوزه خلاقیت، دو دیدگاه مختلف وجود دارد. دیدگاه اول اساساً به ماهیت خلاقیت می پردازند.

دیدگاه دوم، خصوصاً عملکرد آن را مورد توجه قرار می دهد. بنابراین، اولین بحث درباره خلاقیت و کاربرد آن خواهد بود (گنجی، ۱۳۸۳)

بر حسب اینکه طرفدار کدام مکتب فکری باشیم، تعریف خلاقیت متفاوت خواهد بود. کسانی که به عملکرد خلاقیت توجه دارند، به این فکر نیستند که بدانند خلاقیت چیست، آنها بیشتر علاقمندند تا روند به کارگیری آنها را کشف کنند و بدانند که چگونه می توانند خلاقیت را بهبود بخشند و قابل دسترس کنند.

این گروه از افراد، به نتایج عملی خلاقیت اهمیت می دهند به نظر آنها، خلاقیت یعنی «تخیل در حال عمل کردن» یا «تخیل توام با عمل» در حالی که به نظر گروه دوم، «خلاقیت عبارت است از استعدادهای ویژه افراد برای نشان دادن یک رفتار خلاق به شیوه قابل توجه» (گنجی، ۱۳۸۳).

مالتزمن در نظریه خود بین تفکر آفرینشی و تفکر باز آفرینشی تمایز قائل شده است.

حل کردن یک دسته از مسائل جبری که عملیات مشابهی در آنها به کار می رود نمونه، تفکر بازآفرینشی است و در تفکر اندیشی، که به آن تفکر خلاق نیز        می گویند، سلسه مراتب ضعیف عادت های هم خانواده باید در سلسه مراتب مرکب عادت های هم خانواده، نیرومندی کسب کند و سلسه مراتب غلط به خاموشی گراید تا اینکه یاد گیرنده بتواند مسئله را حل کند. در هر حال دو نوع تفکر آفرینشی و بازآفرینشی یادگیری به حساب می آید. تفاوت بین اصطلاحات = و نظریه های گیلفورد و مالتزمن دراین است که مالتزمن فرآیند یادگیری را توضیح می دهد.

یعنی اینکه این نوع یادگیری چگونه اتفاق می افتد، در حالی که گیلفورد بیشتر توجه اش را معطوف به خود پاسخ ها می کند، یعنی اینکه این دو نوع تفکر چه چیزی را تولید می کنند (سیف، ۱۳۶۶).

مکلینسون معتقد است که بین هوش و خلاقیت همبستگی مثبت ناچیزی وجود دارد وی در طول تمام دامنه، هوش و خلاقیت، رابطه مثبتی بین این دو متغیر وجود دارد. به عبارت دیگر باهوش ترین بودن به آن معنا نیست که افزایش مشابهی بر میزان خلاقیت وجود دارد (طهوریان، ۱۳۶۹).

خلاقیت افسانه ها و واقعیت ها

بزرگترین افسانه در مورد خلاقیت این است که آن را در انحصار افراد نادر، خاص و باهوش می دانند. گاهی با مرتبط کردن خلاقیت و حماقت، افراد خلاق، و خل به حساب می آیند (گنجی، ۱۳۸۲).

حتی اگر در دنیای اختراعات انقلابی به پا نکرده باشید و دیگران شما را به عنوان مخترع یا خلاق نشناخته باشند، غیر ممکن است که تا به حال خلاقیت خود را در جایی نشان نداده باشید. اگر توانسته باشید، حتی یک بار، با موادی که برای سه نفر کافی بوده است، برای پنج نفر غذا بپزید، یا توانسته باشید کسی را متاثر و هیجان زده کنید، خلاقیت خود را نشان داده اید. همه انسان ها خلاق هستند، اما برخی بیشتر و برخی کمتر از بقیه، خلاقیت جزئی از سرشت انسان است. علاوه بر آن، می توان رفتار خلاقانه را با تمرین های مناسب پرورش داد، محیط نیز می تواند به آن شتاب بدهد و، در نهایت، نیاز یکی از قویترین عوامل شکوفایی خلاقیت است.

مسلماً هیچ نیازی نیست که انسان دیوانه باشد تا بتواند چیزی را خلق کند. حتی اگر کسی، دیوانه یا خل به حساب آید، ممکن است یک خلاق بزرگ باشد. به عبارت دیگر، روان رنجوری (یعنی اختلالاهای رفتاری خفیف داشتن) نمی تواند معیاری بر خلاقیت باشد.

دومین افسانه درباره خلاقیت عبارت از تفاوت قائل شدن بین اعمال خلاقانه است: چه هنری، چه علمی یا تنها برای حل مشکلی کوچک. به سخن دیگر، وقتی دیدگاه منطقی دنبال می شود، اغلب سعی میشود که خلاقیت واقعی توصیف و طبقه بندی شود و نقاط قوت آن را خلاقیت تصادفی یا کم اهمیت، گاهی هم به صورت درجه بندی، متمایز گردد.

خلاقیت به شیوه یکسان عمل می کند، چه در مورد فرستادن انسان به کره ماه و چه در مورد نگه داشتن شلوار بدون کمربند. عمل خلاق، تا حد زیادی، عبارت است از کنار هم گذاشتن عناصر ناهمگون، به منظور ساختن یکی تصویر ذهنی جدید یا واقعیت جدید. هنرمند نقش فضا و فرم را تغییر شکل می دهد تا از منظره ای که دیده است چیز تازه و متفاوتی به وجود آورد می توان گفت که کانتیر، همان صندوق عقب اتومبیل تغییر یافته است، همان طور که ساندویچ مخصوص،‌ نسخه جدیدی از ساندویج سنتی است. مطالعات نشان می دهد که رفتار خلاقانه برای همه در همه زمینه ها یکسان است.

مرتبط دانستن خلاقیت و هوش نیز افسانه است. اگرچه برای نشان دادن خلاقیت به حداقل هوش نیاز هست، خلاقیت به هیچ وجه تابع هوش نیست. بنا به برخی از پژوهش های آمریکایی، حتی به نظر می آید، هوش که با آزمون ها اندازه گیری میشود (IQ)، ترمزی برای خلاقیت است. کسانی که ضریب هوشی بالایی دارند، کمتر خلاق هستند، زیرا نوع هوششان آنها را به طور دائم وادار می کند تا با هنجارها سازگار شوند، در حالی که خلاقانه عمل کردن، فرد را وادار می کند که از هنجارها خارج شود تا به افکار اصیل و تازه دست یابد (گنجی، ۱۳۸۳).

خلاقیت و فرهنگ


دانلود با لینک مستقیم