کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

دانلودتحقیق درمورد سلطان سلیم اول و جنگ چالدران 77 ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلودتحقیق درمورد سلطان سلیم اول و جنگ چالدران 77 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 88

 

سلطان سلیم اول و جنگ چالدران

سلطان سلیم و قیام برادران

سلیم که با کمک مؤثر ینی چریان به سلطنت رسیده بود، هنگام جلوس به تخت پادشاهی به هر یک از آنان انعام داد و پسرش سلیمان را حاکم استانبول کرد. سلیم که در سنگدلی و بی‌رحمی کم‌همتا و از خونریزان بنام تاریخ است از همان آغاز پادشاهی به کشتار شاهزادگان مبادرت ورزید. او نخست دستور داد 5 نفر از برادرزاده‌های خود، پسران شهنشاه، عالمشاه و محمود را در بورسا خفه کنند. هنگامی که مأموران بچه‌های برادرانش را خفه می‌کردند او از اتاق مجاور کشته شدن برادرزاده‌های خود را تماشا می‌کرد و صدای استغاثه محمد را که 7 سال داشت می‌شنید.

سلیم نگران برادرش شاهزاده احمد بود. احمد که با شاه اسماعیل رابطه نزدیک داشت پس از تاجگذاری سلیم به ملاطیه نزدیک ایران رفت تا ارتباط او با شاه اسماعیل آسانتر انجام گیرد. هنگامی که احمد در ملاطیه بود والی آن ناحیه در نامه خود به مصطفی پاشا وزیر اعظم نوشت که احمد «مرتبا با شاه اسماعیل در تماس است و چنانچه ]بین دو برادر[ آشتی صورت نگیرد به شاه اسماعیل پناهنده خواهد شد.»

سلیم برای از میان برداشتن شاهزاده احمد به نیرنگ متوسل شد. او نخست مصطفی پاشا وزیر اعظم را که طرفدار احمد بود کشت و سپس از طرف برخی از بزرگان دربار عثمانی نامه جعلی به احمد نوشت. او در آن نامه جعلی از قول آن بزرگان به احمد اطمینان داد آنان در کنار او با سلیم خواهند جنگید. احمد فریب نامه را خورد و با نیروهای خود از آماسیه به سوی قونیه و سپس بورسا حرکت کرد. سلیم نیروی بزرگی برای سرکوبی او اعزام داشت و خود نیز از بورسا به سوی او شتافت. احمد در جنگ با سلیم ابتدا پیروز گردید ولی سپس شکست یافت. او دستگیر شد و به دستور سلیم در شوال 918 هـ. (دسامبر 1512 م) خفه گردید. شاهزاده مراد پسر احمد به شاه اسماعیل و شاهزاده قاسم فرزند دیگرش به سلطان مصر پناه بردند.

سلیم قورقود را نیز که پس از مدتی متواری بودن در غاری پنهان گردیده بود به دست آورد و هنگامی که او را به بورسا می‌آوردند به دستور سلیم در 5 محرم 919 هـ. (13 مارس 1513 م.) خفه کردند.

انگیزه‌های جنگ چالدران

سلطان سلیم پادشاهی مغرور و جاه طلب بود. او رویه مسالمت‌آمیز پدر را در تحمل دشمنان تأیید نمی‌کرد. او مانند نیای خود سلطان محمد فاتح جنگ طلب و متعصب مذهبی بود و می‌خواست با برپا کردن جنگها، حدود متصرفات عثمانی را گسترش بیشتری دهد و پرچم اسلام رادر نقاط دوردست به اهتزار درآورد.

تا زمان سلطان سلیم، پادشاهان عثمانی توجه اسای خود را مصروف توسعه متصرفات خود در کشورهای اروپایی و جنگ با پادشاهان مسیحی آن قاره می‌کردند و با همسایگان شرقی خود کمتر رو به رو می‌شدند. تنها سلطان محمد فاتح ضمن داشتن توجه به غرب، پس از تصرف کنستانتینوپل پایتخت امپراتوری بیزانس- استانبول فعلی که عربان آن را قسطنطنیه نامیدند- به شرق روی آورد و ترابوزان و قرامان را تصرف کرد و با حسن بیک آق قویونلو (اوزون حسن به جنگ پرداخت. سلطان سلیم از همان آغاز پادشاهی به جهاتی که در زیر توضیح داده می‌شود تصمیم گرفت به شرق مسلمان روی آورد و اروپای مسیحی را به حال خود بگذارد.

1- سلطان سلیم مانند اکثر پادشاهان عثمانی سنی متعصب بود. تندرویهای مذهبی شاه اسماعیل، کشتار سنیان، لعن مقدسان مذهبی آنان، خراب کردن آرامگاه ابوحنیفه خشم او را برانگیخته و در او احساس کینه توزانه برای انتقامجویی از شاه اسماعیل به وجود آورده بود.

ارسال پوست پر از کاه شده سر شیبک خان سنی برای سلطان سنی عثمانی، ضربه سنگینی به رابطه‌های دو کشور ایران و عثمانی وارد کرد. شاه اسماعیل با ارسال پوست سر شیبک خان، سلطان عثمانی را تحقیر کرد و تلویحا او را به مبارزه طلبید. بدیهی است این اقدام، دربار عثمانی، به ویژه عالمان مذهب سنی را که در بزرگان کشوری و لشکری نفوذ داشتند برآشفته می‌کرد و مخالفان سیاست صلح دوستی با یزید را تحریک می‌نمود که به دو فرزندش سلیم که مغرور و جنگ‌طلب بود و هیچ تحقیری را تحمل نمی‌کرد گرد آیند و پدر را ناگزیر به کناره‌گیری کنند. در صفحه‌های گذشته از قول نویسنده عالم آرای صفوی گفته شد که سلطان بایزید به تحریک فرزندش سلیم، ایلچی شاه اسماعیل که پوست سر شیبک خان را آورده بود به قتل رساند.

2- شاه اسماعیل مانند نیاکان خود پیوسته کسانی را به نام خلیفه به اناتولی اعزام می‌داشت تا در تبلیغ طریقت صفوی و افزایش تعداد مریدان خاندان صفوی و کوچاندن آنان به ایران فعالیت کنند. آنان با توجه به سیاست مدارای سلطان بایزید دوم و با کوششهای خود موفق شدند گروههای زیادی از ترکان عثمانی را مرید و هواخواه شاه اسماعیل کنند و بدین ترتیب، بر میزان نفوذ و دخالت شاه اسماعیل در امور داخلی عثمانی بیفزایند. مریدان شاه اسماعیل در عثمانی گاهی اوقات به منظور طرفداری از شاه اسماعیل شورش می‌کردند و مانند شورش شاهقلی بابا مردم بسیاری را می‌کشتند؛ شهرها و روستاهای عثمانی را غارت می‌کردند؛ با نیروهای سلطان به جنگ می‌پرداختند و فرماندهان آنها را می‌کشتند.

سلطان سلیم هنگامی که والی ترابوزان بود فعالیت ترکان شیعه عثمانی را که علویان نامیده می‌شدند- و امروز نیز به همین نام نامیده می‌شوند – زیرنظر داشت و از تبلیغهای خلیفه‌های شاه اسماعیل در میان آنان آگاه بود. در آغاز پادشاهی سلطان سلیم به موجب یکی از سندهای توپقاپی، «زیاده از 10000 تن دور ملحدی به نام صوفی عیسی خلیفه اوغلی گرد آمده‌اند... چندین ده را تالان کرده‌اند؛ بسیاری را بکشتند و اسبها و اموالشان را یغما کردند. در اینجا علف بر زمین نمانده است... بیست هزار صوفی در آماسیه گرد آمده‌اند و بسیاری از مسلمانان را کشتند و شاهزاده مراد (پسر شاهزاده احمد پسر بایزید دوم) را با خود به گولدوگون بردند و در آنجا فساد اعظم کردند. اساتید و پادشاها را فراری دادند و خود وارد شهر شدند. نوشیروان قاضی چوروم را کشتند... مردم شهر گریختند، عده‌ای به کوهها و عده‌ای به قلعه پناهنده شدند... وضع این دیار دیگر گونه شد و مسلمانان در مخاطره و تهلکه ماندند.

نکته شایان توجه در سند بالا آن است که مقامهای دولتی عثمانی بر پایه موج کینه‌ای که در فضای مذهبی کشور عثمانی برخاسته بود، خلیفه‌های شاه اسماعیل در ان کشور را «ملحد» می‌دانستند و


دانلود با لینک مستقیم


دانلودتحقیق درمورد سلطان سلیم اول و جنگ چالدران 77 ص

زیبایی شناسی در آثار سلطان محمد 16 ص

اختصاصی از کوشا فایل زیبایی شناسی در آثار سلطان محمد 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

بنام خدا

زیبایی شناسی در آثار سلطان محمد ، هنرمند نقاشٍ مکتب تبریز 2

نوشته ی دکتر حبیب الله آیت اللهی

از دانشگاه شاهد

چکیده :

سلطان محمد ، هنرمند نقاش مکتب تبریز 2 ، یکی از برجسته ترین نگارگران ایرانی ست که می تواند ، از دیدگاه های مختلف ، با کمال الدین بهزاد ، هنرمند شاخص مکتب هرات ، برابری و همسنگی نماید . اگر بهزاد در مسیر تحول هنر خود ، مانند جنید سلطانی تبریزی ، خود را با رنگ های هماهنگ و گرم ، با ترکیب بندی های استوارو قطریِ نامتعادل ، با فشرده کردن فضا در محدوده ی نگاره های خود، خویشتن را بر جهان هنر تحمیل می کند ؛ سلطان محمد نیز ، به نوبه ی خود، با بهره گیری از رنگ های متضاد و مکمل ، با ترکیب بندی های محوری قطری و عمودی و نیز با محور قرار دادن نقطه ی دید بیننده در اثر ، و با پیوند دادن فضای بی مرز بیرونی به فضای نگاره های درونی ، خویشتن را بر تارک هنر نگارگری ایرانی مستقر می سازد . همان اندازه که بهزاد در بستن فضای نگاره و پوند دادن آن با فضای بیننده ، بیننده را در اثر خویش محبوس می سازد ، سلطان محمد بر خلاف ، به باز نگاه داشتن فضای بیرونی و حذف مرزها و ارتباط دادن آن بوسیله ی منظره ها و عناصر ترکیبگر نگاره ها ، بیننده را در یک فضای روحانی و عرفانی بدون مرز غوطه ور می سازد. او فضا، حرکت ، زمان و شکل را با ذوب کردن رنگها در یکدیگر به هم پیوند می دهد . او بی شک هنرمند بزرگ و عارفی ست که آن اندازه که شایستگی مقام و مرتبت اوست ، به جهانیان شناسانده نشده است .

واژه های کلیدی : کمال الدین بهزاد ، سلطان محمد ، ذره گرایی ، ترکیب بندی استوار و نا متعادل ، نقطه ـ محور

مقدمه :

سلطان محمد ، هنرمند نقاشٍ مکتب تبریز 2 ، از هنرمندان ایرانی ست که شاخص ترین نقاش مکتب تبریز 2 می باشد . و علاوه بر ابداع های متعددی که در نقاشی ایرانٍ عهد صفویان ایجاد کرده است تأثیر بسیار زیادی را هم بر هنرمندان همعصر خود در مکتب تبریز و حتی در مکتب اصفهان و مکتب شیراز 2 نیز آزموده است . در تاریخ تولد او اختلاف ست . برخی او را متولد سال 870 و برخی 880 هجری قمری نوشته اند ، بنابرین در ربع چهارم سده ی نهم هجری متولد شده و در نیمه ی اول سده ی دهم ( نیمه ی نخست سده ی پانزدهم مسیحی) به اوج شهرت و اقتدار هنری رسیده است .

از همکاران و معاصران او در تبریز ، می توان آقامیرک ، میر خلیل منصور ، سید میرزا علی (پسر سلطان محمد ) ، محمدی ، (که برخی او را نیز فرزند سلطان محمد دانسته اند) ، میر سید علی ، و مظفر علی از شاگردانش را می توان نام برد. ازین میان ، محمدی بیشتر به طراحی علاقه مند ست و صحنه های زندگی روستائی را طراحی می نماید. طراحی های او از یک واقعی گرایی ویژه برخوردارست . آقا میرک و میر خلیل مصور تأثیرات زیادی از سلطان محمد برگرفته اند . بعضی از تاریخ هنر نویسان سلطان محمد و آقامیرک را در یک ردیف دانسته اند (1) ؛ شاید این اشتباه از آنجا ناشی شده باشد که این دو هنرمند ارتباط های هنری و دوستانه ی بسیار زیادی با هم داشته اند .

*****

درک آثار سلطان محمد ، شاید به آسانیِ درک آثار کمال الدین بهزاد نباشد ، هر چند که سلطان محمد در مواردی از بهزاد نیز متأثر شده است ( بنابر نوشته ی برخی از نویسندگان و تاریخ هنر نویسان چون شیلا کنبای) ؛ باید توجه داشت که سلطان محمد در زمان خود و در محیط هنری خود به اندازه کافی از شهرت و از اقتدار هنری برخوردار بوده است که بتواند تأثیر گذار باشد تا ثیر پذیر ؛ ولی در حقیقت او، اگر او از کسی متأثر شده باشد ، از جنید سلطانی تبریزی (مشهور به جنید بغدادی ، شاید به این دلیل که او بنیان گذار مکتب بغداد می باشد ) ست . جنید ، نه تنها بر سلطان محمد تأثیر گذاشته است بلکه بهزاد نیز از او متأثر شده است . در برخی از آثار دوره اول شکوفایی بهزاد ، ما تأثیر های جنید سلطانی را بخوبی مشاهده می کنیم ( صحنه ی آمدن همایون به درِ کاخ همای با صحنه ی فرار یوسف از زلیخا از دیدگاه رنگ وعناصر تزیینی مقایسه گردد). در نگاره ی » رفتن همایون به درکاخ همای » ، تزیینات هندسی دیوار درونی کاخ به رنگ لاجورد و با طرحی مشبک و در هم تنیده می باشد . ما این گونه آذینگری را در آثار بهزاد هم می بینیم. از سوی دیگر ، ترکیب بندی این کار همانند » فرار یوسف از زلیخا » (اثر جاودانه ی بهزاد) ، از یک ترکیب بندی بر اساس اصل » عدم تعادل پایدار » ، که در سده های هفدهم و هیجدهم ، در ایتالیا و سپس در سایر کشورهای اروپا بوسیله ی جریان کاتولک-درباری » باروک » مطرح گردید، مشاهده می شود . چون این آثار اغلب بدون امضاء هستند ، بعضی از کارشناسان آنها را به جنید و بعض دیگر به بهزاد نسبت داده اند ازین بررسی یک پرسش و یک » ادعا » مطرح می گردد ؛ پرسش این ست که آیا این نگاره از جنید سلطانی ست و بهزاد در دیگر کارهایش از اوتقلید کرده است و یا اصولاً این اثر از بهزاد ست؟ و آن ادعا چنین ست : تا پیش از سده ی شانزدهم مسیحی در هنرهای خاور و باختر چنین اصلی در هنر بیان نشده بود . و جریان باروک آنرا در سده ی هفدهم مطرح می سازد، در حالیکه بهزاد ، یک سده پیش از آن به شایستگی ازین اصل در آثار خود استفاده می کند .

در مورد تأثیر پذیری سلطان محمد از جنید نمونه های چندان در خور توجهی در دست نداریم و این تنها نظریه یی بیش نیست. از سوی دیگز، نگاره های سلطان محمد ، اغلب پر از تصویرهای انسانی ست و ترکیب بندی هایش بسیار فشرده است و عناصر ترکیب آنچنان به هم پیوسته اند که گویی در چینش آنها در صفحه ی ترکیب، سلطان محمد از آنها به مثابه ی » ذرات » در زیبایی شناسی » ذره گرایی » استفاده کرده است .

گروهی دیگر را نیز عقیده بر این ست که با آمدن کمال الدین بهزاد در تبریز ، سلطان محمد برای چند زمانی شاگردی او کرده است . این عقیده نیز چندان پایه های استواری ندارد زیرا درین هنگام سلطان محمد استادی شناخته شده بوده و خود شاگردانی تربیت می کرده است .در باره ی تأثیر پذیری سلطان محمد از بهزاد ، شاید بتوان نمونه هایی چند ارائه کرد که می توان چنین توجیه کرد که سلطان محمد آنها را به منظور شناخت بیشتر و بهتر بهزاد ساخته است، ولی در هر حال، بازهم شاکله ها و ویژگی های سلطان محمد درین گونه آثار برتری دارند.

*****

آنچه که در نگارگری ایرانی سده های هشتم تا دهم در خور توجه و اهمیت ست ویژگی های نگره یی مکاتب مختلف ست ؛ برای مثال : در مکتب شیراز 1 اغلب ترکیب بندی ها یا به صورت افقی و در میان صفحه قرار گرفته اند و نوشته ها در بالا و پایین صفحه اند و تقریباٌ به هیچ وجه وارد ترکیب بندی اثر نمی شوند (بر خلاف آثار مکتب هرات) . درین گونه آثار ، نگاره حدود یک سوم صفحه را در بر می گیرد ؛ یا ، ترکیب بندی در مربع ضلع کوچکتر صفحه ی ترکیب انجام می گیرد و اغلب در پایین صفحه و به ندرت در وسط صفحه است ؛ در همه ی این آثار هماهنگی رنگی بر تضاد رنگی رجحان می یابد و توجه به طراحی بیشتر از توجه به رنگامیزی ست ؛ به تناسبات کمتر از طراحی اهمیت داده می شود و تعادل در همه ی نگارها به گونه یی ست


دانلود با لینک مستقیم


زیبایی شناسی در آثار سلطان محمد 16 ص

تحقیق و بررسی درمورد سلطان سلیم اول و جنگ چالدران 77 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی درمورد سلطان سلیم اول و جنگ چالدران 77 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 77

 

سلطان سلیم اول و جنگ چالدران

سلطان سلیم و قیام برادران

سلیم که با کمک مؤثر ینی چریان به سلطنت رسیده بود، هنگام جلوس به تخت پادشاهی به هر یک از آنان انعام داد و پسرش سلیمان را حاکم استانبول کرد. سلیم که در سنگدلی و بی‌رحمی کم‌همتا و از خونریزان بنام تاریخ است از همان آغاز پادشاهی به کشتار شاهزادگان مبادرت ورزید. او نخست دستور داد 5 نفر از برادرزاده‌های خود، پسران شهنشاه، عالمشاه و محمود را در بورسا خفه کنند. هنگامی که مأموران بچه‌های برادرانش را خفه می‌کردند او از اتاق مجاور کشته شدن برادرزاده‌های خود را تماشا می‌کرد و صدای استغاثه محمد را که 7 سال داشت می‌شنید.

سلیم نگران برادرش شاهزاده احمد بود. احمد که با شاه اسماعیل رابطه نزدیک داشت پس از تاجگذاری سلیم به ملاطیه نزدیک ایران رفت تا ارتباط او با شاه اسماعیل آسانتر انجام گیرد. هنگامی که احمد در ملاطیه بود والی آن ناحیه در نامه خود به مصطفی پاشا وزیر اعظم نوشت که احمد «مرتبا با شاه اسماعیل در تماس است و چنانچه ]بین دو برادر[ آشتی صورت نگیرد به شاه اسماعیل پناهنده خواهد شد.»

سلیم برای از میان برداشتن شاهزاده احمد به نیرنگ متوسل شد. او نخست مصطفی پاشا وزیر اعظم را که طرفدار احمد بود کشت و سپس از طرف برخی از بزرگان دربار عثمانی نامه جعلی به احمد نوشت. او در آن نامه جعلی از قول آن بزرگان به احمد اطمینان داد آنان در کنار او با سلیم خواهند جنگید. احمد فریب نامه را خورد و با نیروهای خود از آماسیه به سوی قونیه و سپس بورسا حرکت کرد. سلیم نیروی بزرگی برای سرکوبی او اعزام داشت و خود نیز از بورسا به سوی او شتافت. احمد در جنگ با سلیم ابتدا پیروز گردید ولی سپس شکست یافت. او دستگیر شد و به دستور سلیم در شوال 918 هـ. (دسامبر 1512 م) خفه گردید. شاهزاده مراد پسر احمد به شاه اسماعیل و شاهزاده قاسم فرزند دیگرش به سلطان مصر پناه بردند.

سلیم قورقود را نیز که پس از مدتی متواری بودن در غاری پنهان گردیده بود به دست آورد و هنگامی که او را به بورسا می‌آوردند به دستور سلیم در 5 محرم 919 هـ. (13 مارس 1513 م.) خفه کردند.

انگیزه‌های جنگ چالدران

سلطان سلیم پادشاهی مغرور و جاه طلب بود. او رویه مسالمت‌آمیز پدر را در تحمل دشمنان تأیید نمی‌کرد. او مانند نیای خود سلطان محمد فاتح جنگ طلب و متعصب مذهبی بود و می‌خواست با برپا کردن جنگها، حدود متصرفات عثمانی را گسترش بیشتری دهد و پرچم اسلام رادر نقاط دوردست به اهتزار درآورد.

تا زمان سلطان سلیم، پادشاهان عثمانی توجه اسای خود را مصروف توسعه متصرفات خود در کشورهای اروپایی و جنگ با پادشاهان مسیحی آن قاره می‌کردند و با همسایگان شرقی خود کمتر رو به رو می‌شدند. تنها سلطان محمد فاتح ضمن داشتن توجه به غرب، پس از تصرف کنستانتینوپل پایتخت امپراتوری بیزانس- استانبول فعلی که عربان آن را قسطنطنیه نامیدند- به شرق روی آورد و ترابوزان و قرامان را تصرف کرد و با حسن بیک آق قویونلو (اوزون حسن به جنگ پرداخت. سلطان سلیم از همان آغاز پادشاهی به جهاتی که در زیر توضیح داده می‌شود تصمیم گرفت به شرق مسلمان روی آورد و اروپای مسیحی را به حال خود بگذارد.

1- سلطان سلیم مانند اکثر پادشاهان عثمانی سنی متعصب بود. تندرویهای مذهبی شاه اسماعیل، کشتار سنیان، لعن مقدسان مذهبی آنان، خراب کردن آرامگاه ابوحنیفه خشم او را برانگیخته و در او احساس کینه توزانه برای انتقامجویی از شاه اسماعیل به وجود آورده بود.

ارسال پوست پر از کاه شده سر شیبک خان سنی برای سلطان سنی عثمانی، ضربه سنگینی به رابطه‌های دو کشور ایران و عثمانی وارد کرد. شاه اسماعیل با ارسال پوست سر شیبک خان، سلطان عثمانی را تحقیر کرد و تلویحا او را به مبارزه طلبید. بدیهی است این اقدام، دربار عثمانی، به ویژه عالمان مذهب سنی را که در بزرگان کشوری و لشکری نفوذ داشتند برآشفته می‌کرد و مخالفان سیاست صلح دوستی با یزید را تحریک می‌نمود که به دو فرزندش سلیم که مغرور و جنگ‌طلب بود و هیچ تحقیری را تحمل نمی‌کرد گرد آیند و پدر را ناگزیر به کناره‌گیری کنند. در صفحه‌های گذشته از قول نویسنده عالم آرای صفوی گفته شد که سلطان بایزید به تحریک فرزندش سلیم، ایلچی شاه اسماعیل که پوست سر شیبک خان را آورده بود به قتل رساند.

2- شاه اسماعیل مانند نیاکان خود پیوسته کسانی را به نام خلیفه به اناتولی اعزام می‌داشت تا در تبلیغ طریقت صفوی و افزایش تعداد مریدان خاندان صفوی و کوچاندن آنان به ایران فعالیت کنند. آنان با توجه به سیاست مدارای سلطان بایزید دوم و با کوششهای خود موفق شدند گروههای زیادی از ترکان عثمانی را مرید و هواخواه شاه اسماعیل کنند و بدین ترتیب، بر میزان نفوذ و دخالت شاه اسماعیل در امور داخلی عثمانی بیفزایند. مریدان شاه اسماعیل در عثمانی گاهی اوقات به منظور طرفداری از شاه اسماعیل شورش می‌کردند و مانند شورش شاهقلی بابا مردم بسیاری را می‌کشتند؛ شهرها و روستاهای عثمانی را غارت می‌کردند؛ با نیروهای سلطان به جنگ می‌پرداختند و فرماندهان آنها را می‌کشتند.

سلطان سلیم هنگامی که والی ترابوزان بود فعالیت ترکان شیعه عثمانی را که علویان نامیده می‌شدند- و امروز نیز به همین نام نامیده می‌شوند – زیرنظر داشت و از تبلیغهای خلیفه‌های شاه اسماعیل در میان آنان آگاه بود. در آغاز پادشاهی سلطان سلیم به موجب یکی از سندهای توپقاپی، «زیاده از 10000 تن دور ملحدی به نام صوفی عیسی خلیفه اوغلی گرد آمده‌اند... چندین ده را تالان کرده‌اند؛ بسیاری را بکشتند و اسبها و اموالشان را یغما کردند. در اینجا علف بر زمین نمانده است... بیست هزار صوفی در آماسیه گرد آمده‌اند و بسیاری از مسلمانان را کشتند و شاهزاده مراد (پسر شاهزاده احمد پسر بایزید دوم) را با خود به گولدوگون بردند و در آنجا فساد اعظم کردند. اساتید و پادشاها را فراری دادند و خود وارد شهر شدند. نوشیروان قاضی چوروم را کشتند... مردم شهر گریختند، عده‌ای به کوهها و عده‌ای به قلعه پناهنده شدند... وضع این دیار دیگر گونه شد و مسلمانان در مخاطره و تهلکه ماندند.

نکته شایان توجه در سند بالا آن است که مقامهای دولتی عثمانی بر پایه موج کینه‌ای که در فضای مذهبی کشور عثمانی برخاسته بود، خلیفه‌های شاه اسماعیل در ان کشور را «ملحد» می‌دانستند و روشن است که رفتار مسلمان قرن 10 هجری در برابر کافر چگونه بی‌رحمانه بوده است.

شاه اسماعیل توسط خلیفه‌ها و مریدانش و با اعتقاد عمیقی که آنان نسبت به او داشتند در امور داخلی کشور عثمانی دخالت می‌کرد و با اخلال در نظم و امنیت کشور، نگرانی سلطان عثمانی را از تحریکهای خود شدت می‌بخشید. سلطان سلیم که هیچ گونه دخالتی را در امور کشور خود برنمی‌تافت برای آنکه به گونه قاطع و دایمی از اعزام خلیفه‌ها و تحریک علویان عثمانی به شورش علیه سلطان جلوگیری کند چاره را در آن دانست که با شاه اسماعیل به نبرد برخیزد و با سرکوبی او از تحریکهایش جلوگیری کند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی درمورد سلطان سلیم اول و جنگ چالدران 77 ص

تحقیق و بررسی در مورد سلطان سلیم اول و جنگ چالدران 77 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد سلطان سلیم اول و جنگ چالدران 77 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 88

 

سلطان سلیم اول و جنگ چالدران

سلطان سلیم و قیام برادران

سلیم که با کمک مؤثر ینی چریان به سلطنت رسیده بود، هنگام جلوس به تخت پادشاهی به هر یک از آنان انعام داد و پسرش سلیمان را حاکم استانبول کرد. سلیم که در سنگدلی و بی‌رحمی کم‌همتا و از خونریزان بنام تاریخ است از همان آغاز پادشاهی به کشتار شاهزادگان مبادرت ورزید. او نخست دستور داد 5 نفر از برادرزاده‌های خود، پسران شهنشاه، عالمشاه و محمود را در بورسا خفه کنند. هنگامی که مأموران بچه‌های برادرانش را خفه می‌کردند او از اتاق مجاور کشته شدن برادرزاده‌های خود را تماشا می‌کرد و صدای استغاثه محمد را که 7 سال داشت می‌شنید.

سلیم نگران برادرش شاهزاده احمد بود. احمد که با شاه اسماعیل رابطه نزدیک داشت پس از تاجگذاری سلیم به ملاطیه نزدیک ایران رفت تا ارتباط او با شاه اسماعیل آسانتر انجام گیرد. هنگامی که احمد در ملاطیه بود والی آن ناحیه در نامه خود به مصطفی پاشا وزیر اعظم نوشت که احمد «مرتبا با شاه اسماعیل در تماس است و چنانچه ]بین دو برادر[ آشتی صورت نگیرد به شاه اسماعیل پناهنده خواهد شد.»

سلیم برای از میان برداشتن شاهزاده احمد به نیرنگ متوسل شد. او نخست مصطفی پاشا وزیر اعظم را که طرفدار احمد بود کشت و سپس از طرف برخی از بزرگان دربار عثمانی نامه جعلی به احمد نوشت. او در آن نامه جعلی از قول آن بزرگان به احمد اطمینان داد آنان در کنار او با سلیم خواهند جنگید. احمد فریب نامه را خورد و با نیروهای خود از آماسیه به سوی قونیه و سپس بورسا حرکت کرد. سلیم نیروی بزرگی برای سرکوبی او اعزام داشت و خود نیز از بورسا به سوی او شتافت. احمد در جنگ با سلیم ابتدا پیروز گردید ولی سپس شکست یافت. او دستگیر شد و به دستور سلیم در شوال 918 هـ. (دسامبر 1512 م) خفه گردید. شاهزاده مراد پسر احمد به شاه اسماعیل و شاهزاده قاسم فرزند دیگرش به سلطان مصر پناه بردند.

سلیم قورقود را نیز که پس از مدتی متواری بودن در غاری پنهان گردیده بود به دست آورد و هنگامی که او را به بورسا می‌آوردند به دستور سلیم در 5 محرم 919 هـ. (13 مارس 1513 م.) خفه کردند.

انگیزه‌های جنگ چالدران

سلطان سلیم پادشاهی مغرور و جاه طلب بود. او رویه مسالمت‌آمیز پدر را در تحمل دشمنان تأیید نمی‌کرد. او مانند نیای خود سلطان محمد فاتح جنگ طلب و متعصب مذهبی بود و می‌خواست با برپا کردن جنگها، حدود متصرفات عثمانی را گسترش بیشتری دهد و پرچم اسلام رادر نقاط دوردست به اهتزار درآورد.

تا زمان سلطان سلیم، پادشاهان عثمانی توجه اسای خود را مصروف توسعه متصرفات خود در کشورهای اروپایی و جنگ با پادشاهان مسیحی آن قاره می‌کردند و با همسایگان شرقی خود کمتر رو به رو می‌شدند. تنها سلطان محمد فاتح ضمن داشتن توجه به غرب، پس از تصرف کنستانتینوپل پایتخت امپراتوری بیزانس- استانبول فعلی که عربان آن را قسطنطنیه نامیدند- به شرق روی آورد و ترابوزان و قرامان را تصرف کرد و با حسن بیک آق قویونلو (اوزون حسن به جنگ پرداخت. سلطان سلیم از همان آغاز پادشاهی به جهاتی که در زیر توضیح داده می‌شود تصمیم گرفت به شرق مسلمان روی آورد و اروپای مسیحی را به حال خود بگذارد.

1- سلطان سلیم مانند اکثر پادشاهان عثمانی سنی متعصب بود. تندرویهای مذهبی شاه اسماعیل، کشتار سنیان، لعن مقدسان مذهبی آنان، خراب کردن آرامگاه ابوحنیفه خشم او را برانگیخته و در او احساس کینه توزانه برای انتقامجویی از شاه اسماعیل به وجود آورده بود.

ارسال پوست پر از کاه شده سر شیبک خان سنی برای سلطان سنی عثمانی، ضربه سنگینی به رابطه‌های دو کشور ایران و عثمانی وارد کرد. شاه اسماعیل با ارسال پوست سر شیبک خان، سلطان عثمانی را تحقیر کرد و تلویحا او را به مبارزه طلبید. بدیهی است این اقدام، دربار عثمانی، به ویژه عالمان مذهب سنی را که در بزرگان کشوری و لشکری نفوذ داشتند برآشفته می‌کرد و مخالفان سیاست صلح دوستی با یزید را تحریک می‌نمود که به دو فرزندش سلیم که مغرور و جنگ‌طلب بود و هیچ تحقیری را تحمل نمی‌کرد گرد آیند و پدر را ناگزیر به کناره‌گیری کنند. در صفحه‌های گذشته از قول نویسنده عالم آرای صفوی گفته شد که سلطان بایزید به تحریک فرزندش سلیم، ایلچی شاه اسماعیل که پوست سر شیبک خان را آورده بود به قتل رساند.

2- شاه اسماعیل مانند نیاکان خود پیوسته کسانی را به نام خلیفه به اناتولی اعزام می‌داشت تا در تبلیغ طریقت صفوی و افزایش تعداد مریدان خاندان صفوی و کوچاندن آنان به ایران فعالیت کنند. آنان با توجه به سیاست مدارای سلطان بایزید دوم و با کوششهای خود موفق شدند گروههای زیادی از ترکان عثمانی را مرید و هواخواه شاه اسماعیل کنند و بدین ترتیب، بر میزان نفوذ و دخالت شاه اسماعیل در امور داخلی عثمانی بیفزایند. مریدان شاه اسماعیل در عثمانی گاهی اوقات به منظور طرفداری از شاه اسماعیل شورش می‌کردند و مانند شورش شاهقلی بابا مردم بسیاری را می‌کشتند؛ شهرها و روستاهای عثمانی را غارت می‌کردند؛ با نیروهای سلطان به جنگ می‌پرداختند و فرماندهان آنها را می‌کشتند.

سلطان سلیم هنگامی که والی ترابوزان بود فعالیت ترکان شیعه عثمانی را که علویان نامیده می‌شدند- و امروز نیز به همین نام نامیده می‌شوند – زیرنظر داشت و از تبلیغهای خلیفه‌های شاه اسماعیل در میان آنان آگاه بود. در آغاز پادشاهی سلطان سلیم به موجب یکی از سندهای توپقاپی، «زیاده از 10000 تن دور ملحدی به نام صوفی عیسی خلیفه اوغلی گرد آمده‌اند... چندین ده را تالان کرده‌اند؛ بسیاری را بکشتند و اسبها و اموالشان را یغما کردند. در اینجا علف بر زمین نمانده است... بیست هزار صوفی در آماسیه گرد آمده‌اند و بسیاری از مسلمانان را کشتند و شاهزاده مراد (پسر شاهزاده احمد پسر بایزید دوم) را با خود به گولدوگون بردند و در آنجا فساد اعظم کردند. اساتید و پادشاها را فراری دادند و خود وارد شهر شدند. نوشیروان قاضی چوروم را کشتند... مردم شهر گریختند، عده‌ای به کوهها و عده‌ای به قلعه پناهنده شدند... وضع این دیار دیگر گونه شد و مسلمانان در مخاطره و تهلکه ماندند.

نکته شایان توجه در سند بالا آن است که مقامهای دولتی عثمانی بر پایه موج کینه‌ای که در فضای مذهبی کشور عثمانی برخاسته بود، خلیفه‌های شاه اسماعیل در ان کشور را «ملحد» می‌دانستند و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد سلطان سلیم اول و جنگ چالدران 77 ص

پایان نامه نبرد سلطان سنجر با ترکان غز (word+PDF)

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه نبرد سلطان سنجر با ترکان غز (word+PDF) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه نبرد سلطان سنجر با ترکان غز (word+PDF)


پایان نامه نبرد سلطان سنجر با ترکان غز (word+PDF)

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)+PDF فایل

تعداد صفحات:202

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ

فهرست مطالب:

عنوان                                                                                        صفحه

کلیات                                                                                         ۱-۲۵

مقدمه                                                                                               ۱

طرح موضوع                                                                                      ۴

طرح مسئله                                                                                        ۵

طرح مفروضات                                                                                  ۵

روش تحقیق                                                                                      ۶

ضرورت انجام تحقیق                                                                           ۷

قلمرو تحقیق                                                                                     ۷

کلمات کلیدی و مفاهیم                                                                         ۸

نقد و بررسی منابع                                                                             ۱۰

بخش اول: ترکان غزتا دوره سلجوقی                                                 ۲۶-۷۱

۱-   اوضاع جغرافیایی آسیای مرکزی و ساکنان آن                               ۲۶

      ۱-۱- جغرافیای آسیای مرکزی                                              ۲۶

      ۲-۱-ساکنین آسیای مرکزی                                                  ۲۸

۲            -اصل و منشا اولیه ترکان غز                                                  ۳۱

      ۱-۲-منشا نام غز                                                              ۳۱

      ۲-۲-نژاد غزان                                                                ۳۲

      ۳-۲-مساکن غزان                                                            ۳۳

      ۴-۲-مهاجرت غزان                                                          ۳۶

۳-ویژگی های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی غزان                 ۴۰

    ۱-۳-اوضاع سیاسی غزان                                                     ۴۰

    ۲-۳-اعتقادات دینی غزان                                                     ۴۱

    ۳-۳-آداب و رسوم غزان                                                      ۴۴

     ۴-۳-زندگی اقتصادی                                                        ۴۰

۴-گذشته تاریخی غزان                                                              ۴۶

     ۱-۴- غزان در دوره گوک ترکها                                              ۴۶

     ۲-۴- غزان در دوره اویغورها                                                 ۵۲

     ۳-۴- ترکان غز و جهان اسلام                                                ۵۴

    ۴-۴- غزها در دوره سامانیان                                                   ۵۶

    ۵-۴- غزها در دوره غزنویان                                                   ۵۹

          ۱-۵-۴-سلطان محمود غزنوی                                           ۶۱

          ۲-۵-۴-سلطان مسعود غزنوی                                           ۶۷

بخش دوم: وضعیت ترکان غز در دوره سلجوقیان                                 ۷۲-۱۱۲

۱-   نقش غزان در تشکیل دولت سلجوقیان                                      ۷۲

۲-روابط غزان با سلاطین بزرگ سلجوقی                                        ۸۷

۱            -۲- اوضاع سیاسی حکومت سلاجقه بزرگ                                ۸۷

۲-۲- سلاجقه بزرگ و غزان                                                       ۹۴

بخش سوم: وضعیت ترکان غز در دوره سلطان سنجر                           ۱۱۳-۱۵۳

۱-   اوضاع سیاسی حکومت سنجر                                                ۱۱۳

۲-روابط غزان با سنجر                                                             ۱۱۹

۳-درگیری غزان با سنجر                                                          ۱۲۹

بخش چهارم: اوضاع خراسان پس از اسارت سنجر                              ۱۵۲-۱۷۵

       ۱-غزها در خراسان                                                                   ۱۵۲

       ۱-۱-سلطان سلیمان سلجوقی                                                       ۱۵۶

       ۲-۱-سلطان محمود                                                                   ۱۶۲

       ۳-۱-فرار سنجر از اسارت و مرگ او                                              ۱۶۷

       ۴-۱-خراسان پس از مرگ سنجر                                                   ۱۷۱

بخش پنجم: نتایج و پیامدهای حمله غزان                                               ۱۷۶

       ۱-نتایج سیاسی                                                                   ۱۷۶

           ۱-۱-تشکیل حکومت خوارزمشاهیان                                     ۱۷۶

                 ۲-۱-زوال حکومت  سلجوقیان در خراسان                             ۱۷۷

                 ۳-۱-بروز هرج و مرج در خراسان                                       ۱۸۰

            ۲-نتایج اجتماعی                                                                 ۱۸۲

              ۱-۲-قتل و غارت مردم                                                       ۱۸۲

              ۲-۲-از بین رفتن امنیت                                                       ۱۸۴

          ۳-نتایج اقتصادی                                                                   ۱۸۷

          ۴-نتایج فرهنگی                                                                    ۱۸۹

            ۱-۴-کشته شدن علما و بزرگان                                                ۱۸۹

             ۲-۴-ویرانی مراکز و اماکن فرهنگی                                          ۱۹۷

نتیجه گیری                                                                                    ۱۹۸

منابع و ماخذ                                                                                  ۲۰۲

 

چکیده:

اغوزها از زمان ورود سلجوقیان به ایران عنصری پایدار در ترکیب جمعیتی جامعه خراسان شدند. و از نیمه دوم حکومت سنجر بر شمار قبایل غز به واسطه فشار ناشی ازجابجایی اقوام در دشت قبچاق و قدرت رو به رشد قراختاییان افزوده شد. از این رو برقراری نظارت بر اغوزها وتسلط بر آنان یکی از مهمترین مسائلی بود که سنجر با آن درگیر بود.

دستگاه اداری سلجوقیان و سنجر همواره می کوشید تا با گرفتن مالیات از احشام و یا چادرهای منفرد بر صحراگردانی که در درون امپراتوری به سر می بردند نظارت کرده وآنها را مطیع و فرمانبردار نگه دارد. با این وجود اغوزها در سال 548 ه.ق شورش نمودند و موجب سقوط حکومت سنجر شدند. شورش اغوزها به اسارت و حبس سلطان سنجر، استیلای صحراگردان بر شهرهای عمده خراسان و زوال قدرت سلجوقیان در شمال شرقی ایران انجامید.

محور پژوهش حاضر بررسی مناسبات و روابط قبایل ترک با حکومت سلجوقیان و به ویژه سلطان سنجر است که در نهایت به نبرد سنجر با غزان انجامید. این واقعه یکی از مهم ترین رویدادهای مربوط به حضور قبایل ترک در دوره سلجوقیان است که در اینجا به طور کامل به آن پرداخته می شود. مسأله اصلی پزوهش عبارت از این است که چرا با وجودی که سلجوقیان خود از قبایل غز بودند و با اتکا بر آنان به قدرت رسیدند و در دوره طولانی حکومت سلاجقه بزرگ قبایل غز با ساختار سیاسی- اجتماعی سلجوقیان همکاری داشتند، بین ترکان غز و حکومت مرکزی مشکلات و بحران تازه بروز کرد و موجب بحران بین ترکان غز و حکومت مرکزی شد و این بحران از نظر سیاسی و اجتماعی چه پیامدهایی در خراسان بوجود آورد.

برای بررسی این مسأله سؤالات پژوهش به صورت زیر مطرح می شود:

1- وضعیت قبایل غز در دوره سلجوقیان و روابط آنها با سلجوقیان بزرگ چگونه بود؟

2- علل بروز و استمرار ستیز بین ترکان غز و حکومت سنجر در خراسان چه بود؟

3- عملکرد غزان در دوره بروز بحران معطوف به چه اهداف و عواملی بود؟

4- نتایج سیاسی- اجتماعی ناشی از تسلط غزان بر خراسان و بحران به وجود آمده چه بود؟

برای سؤالات پژوهش، فرضیاتی در نظر گرفته شده که عبارتند از:

1- شمار اندکی از قبایل ترک کوچ رو در دوره سلجوقیان در ساختار اجتماعی ایران ادغام می شدند، در حالی که به دلیل ورود مستمر آنان به ایران شمار کثیری از آنان پیوسته در شرایط ناسازگاری و عدم انطباق با ساختاری متمرکز اجتماعی ایران قرار داشتند.

2- در دوره حکومت سنجر ورود قبایل ترک به قلمرو سلجوقیان مشکلات دائمی اداره آنان توسط حکومت سنجر را آشکار ساخته و مسائل ادغام آنان در ساختارهای اجتماعی موجب بروز مشکلات می شود از سوی دیگر غزها یکی از منابع تامین درآمد حکومت سنجر محسوب می شدند که افزایش پرداخت مالی به نارضایتی و عدم تحمل آنان انجامید.

3- بحران پس از شکست سنجر در خراسان بنا به فقدان رهبری واحد در نزد غزان، مبدل به بحرانی فراگیر در خراسان گردید زیرا ترکان غز بنا به تمایلات زندگی صحراگردی خود رفتارهای در جهت تخریب ساختار سیاسی اجتماعی خراسان در پبش گرفتند.

 

 

4- از نظر سیاسی حذف حکومت سنجر با جایگزینی ساختار سیاسی کارآمدی توسط غزان همراه نبود، از نظر اجتماعی نیز بیشتر شهرهای خراسان ویران شد و مردم زیادی به قتل رسیدند، که در نتیجه آن تسلط مناسبات کوچ روی بر روابط و مناسبات یکجانشینی شدت گرفت.


دانلود با لینک مستقیم