کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه

اختصاصی از کوشا فایل دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه ؟

آیت الله محمد حسن مرعشی

معاون قضائی قوه قضائیه

مرحوم محقق در « شرایع » می فرمایند: « و دیه الذمی ثمانماه درهم » صاحب جواهر ( قدسسره ) « درجواهر الکلام می فرمایند : » بلاخلاف معتد به احده بیننا بل فی الخلاف و الانتصار و الغنیه و کنزالعرفان الاجماع علیه علی ما حکی عن بعضها : « یعنی ( اختلاف معنتابهی در آن ،بین فهای شیعه وجودندارد بلکه در کتاب خلاف و انتصار و غینه و کنزالعرفان ادعای اجماع شدهاست ) ، و مرحوم حضرت امام خمینی در ( ماله 30 ج 2 تحریرالوسیله ص 559 ) می فرماید : « دیه ذمی آزاد 800 درهم است خواه یهودی یا نصرانی و یا مجوسی بوده باشد و دیه زن ذمی آزاد نصف دیه مرد از آنان است بلکه ظاهر این است که دیه اعضای بدن و جراحات آن نسبت به دیه قتل ایشان مانند دیه اعضاء و جراحات مسلمان نسبت به دیه قتل آنان است کما اینکه ظاهر این است که دیه مرد و زن ذمی مسلمان بلکه بعید نیست دیه آنها مانند دیه مسلمان در موارد تعلیظ ، تعلیظ گردد ک

مرحوم حضرت آیت اله خویی در « تکمله المنهاج » نیز می فرمایند : « دیه ذمی از یهود و نصاری و مجوس 800 درهم است و مهمترین دلیلی که برحکم مذکور اقامه شده است چند روایت می باشدکه ذیلا” نقل می شوند : »

1 ـ صحیحه ابن مسکان از ابی عبداله ( ع )است که در آن آمده است آن حضرت فرمود : « دیه الیهودی و النصرانی و المجوسی ثمانماه درهم »( 1 )

2 ـ صحیحه لیث مرادی است که درآن آمده است :

« از اباعبداله ( ع )پرسیدم از دیه نصرانی و یهودی و مجوسی ، آن حضرت در پاسخ فرمودند : دیتهم جمیعا” سواء ثمانماه درهم » ( 2 )ـ موثقه سماعه است از ابی عبداله ( ع ) که فرمود :

« پیامبر اکرم ( ص )خالد بن ولید را به بحرین فرستاد وخدمت رسول اکرم ( ص )نوشت : من قومی از یهود و نصاری را کشته ایم و 800 درهم که دیه آنان است پرداخت کرده ام و قومی از مجوس را هم کشته ام آیا دیه آنان مانند دیه یهود و نصاری است ؟

آن حضرت در پاسخ فرمودند : انهم اهل الکتاب ، یعنی آنان اهل کتاب هستند . »( 3 )

در برابر این روایات دو دسته روایت وجود دارد ، و یک دسته آمده است دیه آنان چهار هزار درهم است و آنها دو روایت هستند یکی ازآنها مرسله صدوق است که درآن آمده است :

« این دیه الیهودی والنصرانی و المجوس اربعه الاف درهم لانهم اهل الکتاب » ( 4 )

و دیگری روایت ابی بصیر از امام صادق ( ع ) است که در آن آمده است . «امام صادق ( ع ) فرمود : دیه الیهودی و النصرانی اربعه الاف درهم ، » ( 5 )

و هر دو روایت به دلیل آنکه ضعیف السند هستند ـ اسال در روایت اول و وجود علی بطائنی در روایت دوم ـ مورد عمل واقع نشده اند . و در دسته دوم ، دیه آنان را مساوی با دیه مسلمان قرارداده اند و این دسته نیز دو روایت می باشند اول ،صحیحه ابان بن تغلب از ابی عبداله ( ع )است که در آن آمده است « امام صادق ( ع ) فرمودند :

دیه الیهودی و النصرانی و المجوس دیه المسلم » . ( 6 )و دوم ،روایت صحیحه زرواره است که در آن آمده است :

« من اعطاه رسول الله ذمه فدیته کامله قاقل زرواره فهولا . قال ابو عبداله من اعطاهم ذمه » . ( 7 )

نظر مشهور درباره این روایت این است که باید حمل بر تقیه شوند زیرا با فتاوی جماعتی از علمای عامه مانند علقمه و شعبی و نخعی و ثوری و ابوحنیفه مطابقت دارند .

این حمل برتقیه ،درست به نظر نمی رسد زیرا عده ای از اهل سنت به نقل از صاحب جواهر ، دیه آنها را ثلث دیه مسلمان و عده ای دیگر نصف و برخی دیگر قائل به تمام آن هستند وبه این ترتیب ، وقتی می توان روایتی را حمل بر تقیه کرد که بین فقهای اهل سنت اختلافی نباشد لذا ،به نظر می رسد که بین روایات به طریق دیگری باید جمع کرد و بدین گونه که بگوییم روایات چهار هزار درهم ضعیف هستند و روایات هشتصد درهم با روایات ده هزار درهم تعارض دارند و تعارض آنها موجب تساقط است و پس از تساقط باید به عمومات ادله دیات مراجعه کرد که دیه را مطلقات ده هزار درهم و یا یک صد شتر و یادویست گاو و 000 قرار داده اند .

وا000 العالم باحکامه .

منابع:

1 ـ وسائل ، جزء 19 ؤ بابت 13 از ابواب دیات نفس ، حدیث 3 .

2 ـ همان ، حدیث 5 .

3 ـ همان ،حدیث 7 .

4 ـ وسائل جزء 19 ،باب 13 ، حدیث 2 .

5 ـ همان ،حدیث 5 .

6 ـ همان ،حدیث 4 .

7 ـ همان حدیث 3 .


دانلود با لینک مستقیم


دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه

دانلود کشیش بزرگ تگزاس چگونه مسلمان شد

اختصاصی از کوشا فایل دانلود کشیش بزرگ تگزاس چگونه مسلمان شد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

تعداد صفحات : 5 صفحه

کشیش بزرگ تگزاس چگونه مسلمان شد؟
“إنّکَ لا تَهدی مَن أحببْتَ وَلکنَّ اللهَ یَهدی مَن یَشاء[۱]”.

مبارزه و کشمکش بین حق و باطل از ازل جاریست و تا ابد ادامه دارد.
مذاهب، فرقه ها و گروههای مختلفی با اغراض و اهداف متفاوت همیشه کوشیده اند تا به هر نوع ممکن در مقابل مذهب حق قد علم نموده و نور آن را خاموش سازند.
و بعد از اینکه دین مقدس اسلام ظهور کرد، باطل پرستان و کجروان سعی نمودند هر طوری که شده جلو گسترش این دین را بگیرند.
یهودیان از همان ابتدا (گرچه خود یارای مقابله نداشتند) با نفاق و دو رنگی همیشه دشمنان اسلام را یاری رسانده اند و یا خود نیز تا آنجای که توان داشتند وارد میدان شدند.
جهان مسیحیت که یکی از بزرگترین ادیان عالَم است نیز در سالهای نخست دعوت اسلامی دست به کار شده، وفدی از علما و کشیش های نجران را جهت مناظره و بحث علمی به مدینه منوّره فرستادند.
و از آن پس برخورد های عسکری و نظامی بین مسیحیان و مسلمانان ادامه داشته تا اینکه در زمان عمر فاروق t مسلمانان ضربه ی کاری را بر جهان مسیحیت وارد نموده، امپراطوری آنان را شکست فاحش دادند و همین طور در زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس نیز در هر میدان ذلت و خواری نصیب مسیحیان بوده است.
خلفای مجاهد عثمانی نیز از خود تقصیر نشان ندادند، بارها تا قلب اروپا پیش رفتند و با دشمن در خانه ی خودش پیکارها نمودند تا اینکه سلطان محمد فاتح رحمه الله قسطنطنیه را فتح نموده و ضمیمه امپراطوری قوی اسلامی نمود.
جنگهای صلیبی نیز تداوم همین کشمکش بوده و جهان مسیحیت اقدام به انتقامجوئی از مسلمانها نمود اما ابر مرد مسلمان صلاح الدین ایوبی آنها را درهم شکسته، مجد و عظمت اسلام را برای همه به نمایش گذاشت.
در مقابل مسیحیها و صلیبیان نیز از کوشش باز نایستاده حکومت اسلامی را در اندلس (هسپانیه) از بین برده و بزرگترین مراکز علمی جهان آنروز نظیر قرطبه، اشبیلیه و طلیطله را بطور فجیع ویران نموده و محکمه های تفتیش عقائد هزاران مسلمان را به بد ترین وجه ممکن به قتل رساندند.
در این اواخر نیز مسیحیان - بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نظام کمونیستی به برکت جهاد مردم مسلمان افغانستان- مسلمانان را تنها دشمن زنده خویش دانسته از هر فرصت مناسب استفاده می نمایند تا ضربه کاری را بر اسلام و مسلمین وارد نمایند.
هجوم عسکری ایالات متّحده امریکا و متّحدین اروپائی اش به افغانستان و عراق، دعم و مساعدت هزاران مؤسسه تبشیری و عیسوی در قاره افریقا و کشورهای


دانلود با لینک مستقیم


دانلود کشیش بزرگ تگزاس چگونه مسلمان شد

دانلود تجقیق دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تجقیق دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه ؟

آیت الله محمد حسن مرعشی

معاون قضائی قوه قضائیه

مرحوم محقق در « شرایع » می فرمایند: « و دیه الذمی ثمانماه درهم » صاحب جواهر ( قدسسره ) « درجواهر الکلام می فرمایند : » بلاخلاف معتد به احده بیننا بل فی الخلاف و الانتصار و الغنیه و کنزالعرفان الاجماع علیه علی ما حکی عن بعضها : « یعنی ( اختلاف معنتابهی در آن ،بین فهای شیعه وجودندارد بلکه در کتاب خلاف و انتصار و غینه و کنزالعرفان ادعای اجماع شدهاست ) ، و مرحوم حضرت امام خمینی در ( ماله 30 ج 2 تحریرالوسیله ص 559 ) می فرماید : « دیه ذمی آزاد 800 درهم است خواه یهودی یا نصرانی و یا مجوسی بوده باشد و دیه زن ذمی آزاد نصف دیه مرد از آنان است بلکه ظاهر این است که دیه اعضای بدن و جراحات آن نسبت به دیه قتل ایشان مانند دیه اعضاء و جراحات مسلمان نسبت به دیه قتل آنان است کما اینکه ظاهر این است که دیه مرد و زن ذمی مسلمان بلکه بعید نیست دیه آنها مانند دیه مسلمان در موارد تعلیظ ، تعلیظ گردد ک

مرحوم حضرت آیت اله خویی در « تکمله المنهاج » نیز می فرمایند : « دیه ذمی از یهود و نصاری و مجوس 800 درهم است و مهمترین دلیلی که برحکم مذکور اقامه شده است چند روایت می باشدکه ذیلا” نقل می شوند : »

1 ـ صحیحه ابن مسکان از ابی عبداله ( ع )است که در آن آمده است آن حضرت فرمود : « دیه الیهودی و النصرانی و المجوسی ثمانماه درهم »( 1 )

2 ـ صحیحه لیث مرادی است که درآن آمده است :

« از اباعبداله ( ع )پرسیدم از دیه نصرانی و یهودی و مجوسی ، آن حضرت در پاسخ فرمودند : دیتهم جمیعا” سواء ثمانماه درهم » ( 2 )ـ موثقه سماعه است از ابی عبداله ( ع ) که فرمود :

« پیامبر اکرم ( ص )خالد بن ولید را به بحرین فرستاد وخدمت رسول اکرم ( ص )نوشت : من قومی از یهود و نصاری را کشته ایم و 800 درهم که دیه آنان است پرداخت کرده ام و قومی از مجوس را هم کشته ام آیا دیه آنان مانند دیه یهود و نصاری است ؟

آن حضرت در پاسخ فرمودند : انهم اهل الکتاب ، یعنی آنان اهل کتاب هستند . »( 3 )

در برابر این روایات دو دسته روایت وجود دارد ، و یک دسته آمده است دیه آنان چهار هزار درهم است و آنها دو روایت هستند یکی ازآنها مرسله صدوق است که درآن آمده است :

« این دیه الیهودی والنصرانی و المجوس اربعه الاف درهم لانهم اهل الکتاب » ( 4 )

و دیگری روایت ابی بصیر از امام صادق ( ع ) است که در آن آمده است . «امام صادق ( ع ) فرمود : دیه الیهودی و النصرانی اربعه الاف درهم ، » ( 5 )

و هر دو روایت به دلیل آنکه ضعیف السند هستند ـ اسال در روایت اول و وجود علی بطائنی در روایت دوم ـ مورد عمل واقع نشده اند . و در دسته دوم ، دیه آنان را مساوی با دیه مسلمان قرارداده اند و این دسته نیز دو روایت می باشند اول ،صحیحه ابان بن تغلب از ابی عبداله ( ع )است که در آن آمده است « امام صادق ( ع ) فرمودند :

دیه الیهودی و النصرانی و المجوس دیه المسلم » . ( 6 )و دوم ،روایت صحیحه زرواره است که در آن آمده است :

« من اعطاه رسول الله ذمه فدیته کامله قاقل زرواره فهولا . قال ابو عبداله من اعطاهم ذمه » . ( 7 )

نظر مشهور درباره این روایت این است که باید حمل بر تقیه شوند زیرا با فتاوی جماعتی از علمای عامه مانند علقمه و شعبی و نخعی و ثوری و ابوحنیفه مطابقت دارند .

این حمل برتقیه ،درست به نظر نمی رسد زیرا عده ای از اهل سنت به نقل از صاحب جواهر ، دیه آنها را ثلث دیه مسلمان و عده ای دیگر نصف و برخی دیگر قائل به تمام آن هستند وبه این ترتیب ، وقتی می توان روایتی را حمل بر تقیه کرد که بین فقهای اهل سنت اختلافی نباشد لذا ،به نظر می رسد که بین روایات به طریق دیگری باید جمع کرد و بدین گونه که بگوییم روایات چهار هزار درهم ضعیف هستند و روایات هشتصد درهم با روایات ده هزار درهم تعارض دارند و تعارض آنها موجب تساقط است و پس از تساقط باید به عمومات ادله دیات مراجعه کرد که دیه را مطلقات ده هزار درهم و یا یک صد شتر و یادویست گاو و 000 قرار داده اند .

وا000 العالم باحکامه .

منابع:

1 ـ وسائل ، جزء 19 ؤ بابت 13 از ابواب دیات نفس ، حدیث 3 .

2 ـ همان ، حدیث 5 .

3 ـ همان ،حدیث 7 .

4 ـ وسائل جزء 19 ،باب 13 ، حدیث 2 .

5 ـ همان ،حدیث 5 .

6 ـ همان ،حدیث 4 .

7 ـ همان حدیث 3 .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تجقیق دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3

پایان نامه احکام نکاح و ازدواج با غیر مسلمان

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه احکام نکاح و ازدواج با غیر مسلمان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه احکام نکاح و ازدواج با غیر مسلمان


پایان نامه احکام نکاح و ازدواج با غیر مسلمان

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:33

مقدمه:

اسلام همواره به نکاح اهمیت و توجه بسیاری داشته است. از اقسام نکاح قابل تصور، ازدواج با غیر مسلمانان     می باشد و ما در این تحقیق برآنیم از نظر اسلام پیرامون نکاح با غیر مسلمانان سخن بگوییم. معیار حرمت ازدواج با بیگانگان در اسلام، مسائل نژادى وافـتـخـارات مـلى وگروهى نیست، بلکه علت این ممنوعیت، جلوگیرى از نفوذ انحرافات عـقیدتى در مسلمانان است که این تحریم نیز در مورد پیروان ادیانى که در اصل توحیدى بوده اند، هـر چـنـد که در حال حاضر موحد نیز نباشند استثنا شده است. دلیل فقها در حکم به حرمت ازدواج با بیگانگان ، در درجه اول قرآن کریم است که در آیات متعددى ازدواج با گروهى از بیگانگان را منع فرموده است ودر مواردى ظاهر آیات، حاکى از منع ازدواج با هـر فرد غیر مسلمان است، چه این که از ازدواج با کفار نهى شده و واژه کافر حتى اهل کتاب را نیز شـامـل مى شود، بر خلاف واژه مشرک که در شمول آن نسبت به اهل کتاب در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. مجموع آیاتى که در قرآن کریم در این زمینه وجود دارد، آیات ذیل است :

    ولا تنکحوا المشرکات حتى یـومـن ولامه مومنه خـیر من مشرکـه ولـو اعجبتکم ولا تنکحوا المشرکین حـتى یـومنوا ولـعبد مـومن خـیر مـن مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الی النار والله یدعوا الی الجنه والمغفره باذنه ویبین ایاته للناس لعلهم یتذکرون.1

زنان مشرک را تا ایمان نیاورده اند به زنى مگیرید وکنیز مومن بهتر از آزاد زن مشرک است ، هرچند شما را از او خوش آید وبه مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند، زن مومن مدهید و برده مومن بهتر از مـشـرک اسـت ، هر چند شما را از او خوش آید. اینان به سوى آتش دعوت مى کنند وخدا به جانب بهشت وآمرزش وآیات خود را آشکار بیان مى کند، باشد که بیندیشند.

    یا ایها الذین امنوا اذا جاء کم المومنات مهاجرات فامتحنوهن الله اعلم بایمانهن فان علمتموهن مومنات فلا ترجعوهن الى الکفار لاهن حل لهم ولاهم یحلون لهن واتوهم ما انفقوا ولاجناح علیکم ان تنکحوهن اذا اتیتموهن اجورهن ولا تمسکوا بعصم الکوافر وسئلوا ما انفقتم و لیسئلوا ما انفقوا ذلکم حکم الله یحکم بینکم والله علیم حکیم.2

اى کـسـانـى کـه ایـمـان آورده ایـد! چـون زنـان مـومـنـى که مهاجرت کرده اند به نزدتان آیند، بـیـازمـایـیـدشان . خدا به ایمانشان داناتر است .پس اگر دانستید که ایمان آورده اند، نزد کافران بازشان مگردانید، زیرا اینان بر مردان کافر حلال نیستند ومردان کافر نیز بر آنهاحلال نیستند وهر چـه آن کـافران براى این گونه زنان هزینه کرده اند بپردازید. و اگر آنها را نکاح کنید ومهرشان را بـدهـید، مرتکب گناهى نشده اید وزنان کافر خود را نگه مدارید وهر چه هزینه  کرده اید از مردان کـافـر بـخواهید وآنها نیز هر چه هزینه کرده اند از شما بخواهند، این حکم خداست، خدا میان شما حکم مى کند و او دانا وحکیم است.

    الزانى لاینکح الا زانیه او مشرکه والزانیه لا ینکحهها الا زان او مشرک و حرم ذلک على المومنین.3

1- بقره آیه221                                                    2- ممتحنه آیه 10                                           3- نور آیه 3            

مـرد زنـاکـار جـز زن زنـاکـار یـا مـشـرک را نـمى گیرد، وزن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک نمى گیرد، واین بر مومنان حرام شده است.

    الخبیثات للخبیثین والخبیثون للخبیثات والطیبات للطیبین والطیبون للطیبات اولئک مبرون مما یقولون لهم مغفره ورزق کریم.1

زنـان ناپاک براى مردان ناپاک ومردان ناپاک براى زنان ناپاک وزنان پاک براى مردان پاک ومردان پاک براى زنان پاک، آنها از آنچه درباره شان مى گویند منزهند آمرزش ورزق نیکو براى آنهاست.

    والمحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم کتاب الله علیکم واحل لکم ماورآء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیرمسافحین فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضه ولاجناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الـفـریـضه ان الله کان علیما حکیما * و من لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات المومنات فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المومنات والله اعلم بایمانکم بعضکم من بعض فانکحوهن باذن اهلهن واتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات ولامتخذات اخدان فاذا احصن فان اتین بفاحشه فعلیهن نصف ما على المحصنات من العذاب ذلک لمن خشی العنت منکم و ان تصبروا خیر لکم والله غـفور رحیم * یرید الله لیبین لکم ویهدیکم سنن الذین من قبلکم ویتوب علیکم والله علیم حـکیم.2

و نـیـز زنـان شوهردار بر شما حرام شده اند، مگر آنها که به تصرف شما درآمده باشند. از کتاب خدا پـیـروى کنید، جز اینها زنان دیگر هر گاه در طلب آنان از مال خویش مهرى بپردازید و آنها را به نکاح درآورید، نه به زنا، بر شما حلال شده اند. و زنانى را که از آنها تمتع مى گیرید، واجب است که مـهرشان را بدهید، و پس از مهر معین، در قبول هر چه هر دو بدان رضا بدهید گناهى نیست. هر آیـنـه خـدا دانـا وحکیم است * هر کس را که توانگرى نباشد تا آزاد زنان مومن را به نکاح خود در آورد، از کنیزان مومنى که مالک آنها هستید به زنى گیرد، وخدا به ایمان شما آگاهتر است. همه از جـنس یکدیگرید، پس بندگان را به اذن صاحبانشان نکاح کنید ومهرشان را به نحو شایسته اى بـدهـید وباید که پاکدامن باشند، نه زناکار و نه ازآنها که به پنهان دوست مى گیرند. و چون شوهر کـردند، هرگاه مرتکب فحشا شوند، شکنجه آنان نصف شکنجه آزاد زنان است ، واین براى کسانى اسـت از شـمـا کـه بیم دارند که به رنج افتند .با این همه ، اگر صبر کنید برایتان بهتر است وخدا آمرزنده و مهربان است * خدا  مى خواهد براى شما همه چیز را آشکار کند وبه سنتهاى پیشینیانتان راه بنماید وتوبه شما را بپذیرد، که خدا دانا و حکیم است .

    الیوم احل لکم الطیبات وطعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم وطعامکم حل لهم والمحصنات من المومنات و المحصنات من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم اذا اتیتموهن اجورهن محصنین غیر مسافحین ولا متخذى اخدان ومن یکفر بالایمان فقد حبط عمله وهو فى الاخره من الخاسرین.3

امـروز چیزهاى پاکیزه بر شما حلال شده است. طعام اهل کتاب بر شما حلال است وطعام شما نیز بـر آنها حلال است. و نیز زنان پارساى مومن وزنان پارساى اهل کتاب، هرگاه مهرشان را بپردازید، بطـور زنـاشـویـى نه زناکارى ودوستگیرى، برشما حلالند. وهرکس که به اسلام کافر شود، عملش ناچیز شود ودرآخرت از زیانکاران خواهد بود.4

تقسیم بندی بیگانگان:

غیر مسلمانان به سه گروه تقسیم می شوند که ما درباره هر قسم در فصلی جداگانه به بحث می پردازیم:

1- مشرکان                             2- اهل کتاب                                       3- مرتدان
1- نور آیه 26                           2- نساء آیه 24 ـ 26                            3- مائده آیه 5

4- ابراهیمى، محمد، کتاب ازدواج با بیگانگان بر گرفته از سایت   www.al-shia.com

 

 

ازدواج با مشرکین

توضیحی پیرامون آیه 221 سوره بقره

و لا تنکحوا المشرکات حتى یومن و لامه مومنه خیر من مشرکه و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتى یومنوا و لعبد مؤ من خیر من مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الى النار و الله یدعوا الى الجنه و المغفره باذنه و یبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون.

بحث روایتى

در شأن نزول آیه شریفه «و لا تنکحوا المشرکات حتى یؤمن…»  

در مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث آمده : که این آیه درباره مرثد بن ابى مرثد غنوى نازل شده ، که رسول خدا 9 او را به مکه فرستاد تا عده اى از مسلمانان را از مکه بیاورد، و چون او مردى شجاع و قوى بود، در مکه زنى به نام عناق او را به سوى خود خواند، و مرثد از این کار امتناع ورزید، با اینکه در جاهلیت دوست هم بودند، عناق گفت: میل دارى با من ازدواج کنى؟ مرثد گفت: باید از رسول خدا 9 اجازه بگیرم ، و چون به مدینه برگشت : از آن جناب اجازه خواست تا با عناق ازدواج کند. این آیه نازل شد.

در الدرالمنثور است واحدى در ذیل این آیه از طریق سدى از ابى مالک از ابن عباس روایت کرده که گفته : آیه «و لامه مؤمنه خیر من مشرکه» درباره عبد اللّه بن رواحه نازل شد که کنیزى سیاه داشت. روزى بر کنیز خود خشم  کرد، و او را    لطمه اى زد. پس از آنکه خشمش فرو نشست، نزد رسول خدا 9 شد، و داستان خود را عرضه داشت ، رسول خدا 9 پرسید وضع کنیزت چگونه است؟ عرضه داشت روزه مى گیرد و نماز مى خواند و وضو را نیکو مى گیرد و شهادت به وحدانیت خدا و رسالت تو مى دهد. فرمود: اى عبداللّه کنیز تو مؤمنه است، عبداللّه گفت حال که او را مؤمنه مى دانى به آن خدائى که تو را به حق مبعوث فرموده آزادش مى کنم و با او ازدواج مى نمایم و همین کار را کرد. مردم که این را شنیدند او را ملامت کردند (که تو با کنیزى ازدواج کردى)؟ و این مردم ازدواج با زنان و مردان مشرک را به خاطر اینکه حسب و نسبى معین دارند دوست مى داشتند. خداى تعالى این آیه را فرستاد و در آن فرمود: «کنیز با ایمان بهتر است از زن آزاد مشرک» و نیز در آن کتاب از مقاتل روایت کرده که در ذیل جمله و لامه مؤمنه  گفته است : به ما چنین رسیده که منظور از امه نامبرده کنیزى از حذیفه بود که حذیفه او را آزاد کرد و با او ازدواج نمود.

لازم به ذکر است میان این روایات که در شأن نزول آیه وارد شده منافات نیست، چون ممکن است چند نفر با کنیز خود ازدواج کرده باشند، و مورد ملامت واقع شده باشند آن گاه این آیه در پاسخ همه ایراد کنندگان نازل شده باشد.


دانلود با لینک مستقیم

مقاله توارث مسلمان و کافر

اختصاصی از کوشا فایل مقاله توارث مسلمان و کافر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله توارث مسلمان و کافر


مقاله توارث مسلمان و کافر

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:61

فهرست

توارث مسلمان و کافر. ۳

ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان.. ۴

بررسى ادله ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان.. ۴

تبیین احکام اولیه و ثانویه. ۱۱

ارث بردن مسلمان از کافر. ۱۷

توارث کفار از یکدیگر. ۲۴

ارث بردن مرتد از کافر اصلى.. ۲۶

میراث مرتد.. ۲۷

عدول از کفر و گرایش به اسلام. ۳۰

اسلام آوردن ورثه کافر پس از تقسیم بخشى از میراث… ۳۵

توارث مجوسیان در بین خود. ۳۷

پى ‏نوشتها و مآخذ۴۴

 

چکیده:

ز مسائل مطرح شده در روابط مالى بین مسلمان و کافر، توارث مسلمان و کافر است که در احکام ارث بیان مى‏گردد. ارث موجبات، حواجب و موانعى دارد. مقصود از موجب علتى است که باعث مى‏شود شخصى از دیگرى ارث ببرد همچون نسب و سبب، مثلا سبب ارث بردن فرزند از پدر نسبت پدر و فرزندى است و یا ارث بردن زن و شوهر از یکدیگر به سبب زوجیت است. به تعبیر دیگر موجب همان علت مقتضى ارث است.

مقصود از حاجب، شخص یا اشخاصى هستند که وجودشان باعث مى‏گردد وارث دیگر در قسمتى از ارث یا تمام آن از ارث بردن محروم گردد.

منظور از مانع هم در باب ارث صفت و حالتى است که با وجود آن مقتضى وراثت تاثیر نمى‏کند و مانع ارث بردن شخصى از مورث مى‏گردد، همچون قاتل بودن یا کافر بودن فرزند، که در این صورت فرزند پدرکش از پدر کشته شده ارث نمى‏برد، لذا گفته مى‏شود کفر و قتل از تاثیر سبب وراثت جلوگیرى مى‏کنند.

البته بین مانع و حاجب تفاوت وجود دارد، چه این که مانع صفتى و حالتى در خود شخص وارث است مانند کفر و قتل و یا رقیت، اما حاجب صفت‏یا حالت‏خاصى نیست‏بلکه حضور و وجود وارثى از طبقه قبلى نسبت‏به ورثه طبقات بعدى است آن گونه که در طبقات ارث مشخص شده است. (1) مثلا وجود فرزندان که در طبقه اول ارثى قرار دارند حاجب برادران مورث از ارث بردن مى‏گردند چرا که آنها در طبقه دوم ارثى قرار دارند.

ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان

همان‏طور که گفته شد یکى از موانع ارث، کفر وارث است که بر این اساس کلیه کفار اعم از کتابى و غیر کتابى، حربى و ذمى، مرتد فطرى و ملى، از ماترک مورث مسلمان خود ممنوع مى‏باشند.

ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان مورد اتفاق کلیه مذاهب اسلامى است. (2) در مذهب شیعه نیز برخى از فقها بر مساله ادعاى اجماع نمودند (3) مستندات این حکم، اجماع، آیه نفى سبیل و روایات است. در صفحات آینده هر یک از ادله فوق را به اختصار بررسى مى‏کنیم.

بررسى ادله ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان

الف: اجماع

اتفاق مذاهب اسلامى را بر ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان نمى‏توان اجماع اصطلاحى که در مذاهب اسلامى مطرح است نامید، چه این که اجماع در مذهب شیعه با اجماع در مذاهب اهل سنت تفاوت ماهوى و مفهومى دارد.

در این خصوص به برخى از آراء فقهاى اهل سنت و فقهاى شیعه در پیرامون تعریف و حجیت اجماع اشاره مى‏کنیم تا تفاوت این دو اجماع مشخص گردد.

ابوحامد غزالى:اجماع یعنى اتفاق امت محمد بر امرى از امور دینى. (4)

ابن خلدون: اتفاق و هم‏رایى در امرى از امور دینى چنانچه مبتنى بر اجتهاد باشد اجماع نامیده مى‏شود. (5)

احمدبن حنبل شیبانى بنا به نقل ابن قیم جوزیه (6) معتقد بوده است فقط اتفاق‏نظر صحابه پیامبر اکرم(ص) در حکمى از احکام شرعى اجماع نامیده مى‏شود و معتبر است.

علامه داود بن على ظاهرى اصفهانى (پیشواى مذهب ظاهرى) نیز در خصوص اجماع همین‏نظر را داشته است. (7)

مالک بن انس (پیشواى مذهب مالکیه) و پیروانش بنا به نقل شیخ طوسى (8) و محمد خضرى (9) معتقدند که صرفا اتفاق اهل مدینه اجماع معتبر است.

محقق حلى مى‏نویسد: حجیت اجماع به دخول معصوم است چنانچه صد نفر فقیه اتفاق بر حکمى از احکام کنند ولى از قول معصوم خالى باشد حجت نیست، اما اگر قول معصوم داخل در نظر دو نفر فقیه باشد قول آن دو حجت است. (10)

علامه حلى مى‏گوید: اتفاق امت محمد(ص) اجماع است و حجت مى‏باشد. زیرا ما اعتقاد داریم در هر زمان، معصوم که پیشواى امت است در بین آنها وجود دارد و حجیت اجماع هم به دلیل قول معصوم است. (11)

حسن بن زین‏الدین (صاحب معالم‏الدین) مى‏نویسد: اتفاق گروه خاصى (از امت اسلامى) که نظر آن گروه اعتبار دارد اجماع نامیده مى‏شود و در شناخت احکام شرعى معتبر است. (12)

در این باره البته آراء دیگرى هم وجود دارد که طرح آنها از محدوده نیاز بیرون است و براى استقصاى آراء و جوانب مساله باید به کتب اصولى مراجعه کرد. (13)

راجع به آراء موجود در موضوع اجماع (که به برخى اشاره شد) دو دیدگاه وجود دارد یکى دیدگاه فقهاى شیعه است که معتقدند اجماع خود دلیل مستقل در کنار کتاب و سنت نیست، بلکه طریقى براى کشف سنت مى‏باشد که هر گاه این طریق کاشفیت از راى و نظر معصوم داشته باشد، معتبر است، فى‏الواقع اعتبار براى کاشف (اجماع) نیست‏بلکه براى منکشف (راى معصوم) است. (14)

چنانچه اتفاق بر حکم شرع کاشف از نظر معصوم نباشد اعتبارى نخواهد داشت هر چند گروه اجماع کننده زیاد باشند.

در این نظریه اجماع در طول سنت قرار مى‏گیرد نه در عرض آن; و در اصطلاح گفته مى‏شود. در نظر امامیه، اجماع طریقیت دارد نه موضوعیت و حاکى از دلیل است نه این که خود دلیل باشد. (15)


دانلود با لینک مستقیم