کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

پایان نامه آرماگدون گرایی و تأثیر آن بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه آرماگدون گرایی و تأثیر آن بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه آرماگدون گرایی و تأثیر آن بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا


پایان  نامه آرماگدون گرایی و تأثیر آن بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا

تعداد صفحات :147

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست

عنوان                                                                                               صفحه

مقدمه......................................................................................................... 1

ـ فصل اول

سیری در تاریخ؛ آرماگدون‌گراها کیستند و چه می‌گویند..................... 4

انحراف در مسیحیت و بازگشت به آموزه‌های یهود............................... 11

پیوریتن‌ها و نفوذ یهودیت در امریکا....................................................... 18

شکل‌گیری جریان مسیحیت صهیونیستی در امریکا................................ 23

آرماگدون چیست؟................................................................................... 26

منابع فصل اول........................................................................................ 40

ـ فصل دوم

خاستگاه‌های قدرت یهودیان در امریکا.................................................. 44

خاستگاه اول: ویژگی‌های جامعه یهود.................................................... 46

خاستگاه دوم: لابی یهودیان.................................................................... 52

خاستگاه سوم: حضور در قوای مقننه و مجریه امریکا.......................... 57

خاستگاه چهارم: رسانه‌ها....................................................................... 62

تلویزیون و رادیوی امریکا و نفوذ یهودیان......................................................................... 63

مطبوعات امریکا و نفوذ یهودیان............................................................................................. 65

سینمای جهان و نفوذ یهودیان................................................................................................. 69

منابع فصل دوم....................................................................................... 84

ـ فصل سوم

تاثیر آرماگدون‌گرایی بر سیاست خارجی امریکا................................. 87

دلایل استراتژیک حمایت امریکا از اسرائیل ............................................ 90

بررسی تاریخی روابط آمریکا و اسرائیل................................................ 91

دوران جرج بوش پسر، 11 سپتامبر و رابطه با اسرائیل...................... 102

آینده روابط امریکا و اسرائیل............................................................... 109

خوب در مقابل شیطان.......................................................................... 114

جنگ عراق و ایده آرماگدون................................................................. 118

منابع فصل سوم.................................................................................... 122

ـ فصل چهارم

تاثر آموزه‌های دینی مسیحیان صهیونیست بر جریان نظریه‌پردازی در دانشگاهها  124

آراء فرانسیس فوکویاما........................................................................ 127

فوکویاما و تعبیر اسلام فاشیستی......................................................... 131

آراء ساموئل هانتینگتون........................................................................ 136

برخورد تمدن‌ها و ساموئل هانتینگتون................................................. 141

منابع فصل چهارم................................................................................. 146

نتیجه‌گیری............................................................................................. 147


فصل اول: سیری در تاریخ؛

آرماگدون گراها کیستند و چه می‌گویند؟


برای ترسیم مسیر مطالعاتی موضوع تحقیق لازم است ابتدا از ریشه بحث که ایده «صهیونیسم» است آغاز کنیم.

«صهیونیسم» اندیشه‌ای سیاسی است که معتقد است در کتاب عهد عتیق (تورات) به یهودیان وعده داده شده به ارض موعود که خداوند به ابراهیم و اخلافش وعده داده بازخواهند گشت. براساس این ایده در کتاب مقدس یهودیان محدوده این سرزمین از نیل تا فرات مشخص شده است. در متنی منسوب به ارمیای نبی آمده است «سرانجام روزی اسرائیلی‌های پراکنده در جهان دوباره در این سرزمین جمع خواهند شد. آنها دوباره خواهند آمد و بر فراز ارتفاعات صهیون آواز خواهند خواند.» (1)

جنبش صهیونیستی در واقع حرکتی مستقل و متکی به خود نبود؛ بلکه همزمان با رشد رقابت‌های استعماری و امپریالیستی در اروپا به وجود آمد. اندیشه صهیونیسم صهیونیستی، یعنی بازگشت به فلسطین و تأسیس حکومت اسرائیل، در اصل از سوی قدرت‌های استعماری رقیب در اروپا مطرح شد و بعدها بورژوازی یهود نیز برای دستیابی به اهداف خود، با سرمایه داری اروپا همدست شد و حرکت صهیونیستی را بنا نهاد. واژه «صهیونیسم» نخستین بار از سوی «ناتان بیرن بام»، یک یهودی اتریشی، در مقاله‌ای که در سال 1886 انتشار یافت، مطرح شد. او مفهوم این واژه را «استقرار دوباره ملت یهود در خاک فلسطین معنا کرده است. (2)

اندیشه تأسیس دولتی برای قوم یهود، سابقه‌ای استعماری دارد و به زمان «ناپلئون بناپارت» باز می‌گردد. او در سال 1799 با صدور فرمانی از یهودیان خواست تا تحت لوای وی جمع شوند و در مقابل به آنها وعده داد تا سرزمین مقدسی را در اختیار آنان قرار دهد و عظمت و شکوه اورشلیم باستانی را زنده کند. (3)

در این زمینه اعضای مجمع بزرگ پاریس می‌گویند:

«بناپارت در اندیشه حضور و نجات سیاسی یهودیان در سرزمین مصر یا کرانه‌های رود اردن بوده است. ما در این مورد هیچ تردیدی نداریم، .‌.‌. این مرد بزرگ، اندیشه استقرار دوباره یهودیان را در فلسطین در سر می‌پروراند و بازگرداندن یهودیان به فلسطین، جزئی از طرح‌های وی را در قبال مصر ـ که وی هرگز از آن دست برنداشت ـ تشکیل می‌داده است.» (4)

اما تسلط ناپلئون بر منطقه، بیش از سه سال طول نکشید و با شکست فرانسه از انگلیس، نیروهای انگلیسی جایگزین نیروهای فرانسوی شدند. سیاست انگلیس این بود که با سیطره بی رقیب ناوگان خود بر آب‌های منطقه و از راه حفظ امپراطوری عثمانی به عنوان سدی در برابر طمع کشورهای دیگر اروپا، منطقه را برای خود حفظ کند. در همین راستا انگلیس، نخستین کنسولگری غرب را در سال 1839م. در قدس بنا نهاد و بیشتر فعالیت آن را به حمایت از یهودیان مهاجر اختصاص داد. (5)

تعداد یهودیان مهاجر در فلسطین در ابتدا 9700 نفر بود که در شهرهای قدس و جلیل و صفدو طبریه ساکن بودند. هدف انگلیس این بود که یهودیان مهاجر بیشتری را به فلسطین بیاورد. این مقاصد در نامه «پالمرستون»[1]، نخست وزیر انگلیس به سفیر این کشور در استانبول آشکارا بیان شده است. در این نامه او پس از بر شمردن منافع سیاسی و مادی مهاجرت صهیونیستی به فلسطین به سلطان عثمانی می‌گوید: «بازگشت ملت یهود به فلسطین به دعوت سلطان عثمانی و با حمایت او، نقشه‌های شیطان محمد علی ]پادشاه مصر[ و جانشینانش را نقش بر آب خواهد کرد».(6) در اوت 1840، روزنامه «تایمز» چاپ لندن مقاله‌ای با عنوان «سوریه، بازگرداندن یهودیان» انتشار داد که قسمتی از مقاله به شرح ذیل بود:

«پیشنهاد استقرار یهودیان در سرزمین آبا و اجدادی خود، تحت حمایت پنج قدرت بزرگ، اینک مسأله‌ای ذهنی و خیالی نیست، بلکه از نظر سیاسی موضوعی درخور اعتنا است». (7)

با همة این تلاش‌ها، «پالمرستون» موفق نشد نظر یهودیان را برای مهاجرت به فلسطین جلب کند. دوران پالمرستون (52ـ1837)، یکی از پر رونق‌ترین ادوار رشد افکار و اندیشه‌های بازگشت یهودیان به فلسطین بود. (8) بعدها در زمان «دیزرائیلی»[2]، نخست‌وزیر وقت انگلیس، بین سالهای 1880ـ1868 این مسأله دوباره زنده شد. او برای بازگرداندن یهودیان به سرزمین باستانی فلسطین تلاش زیادی کرد و صهیونیست‌ها او را بزرگترین نماینده جنبش خود می‌دانند. در دهه نود قرن نوزدهم «سرهنگ گلداسمیت»[3]، در انگلیس یک ارگان نظامی برای تأمین امنیت مستعمره‌های یهودی در فلسطین ارائه داد. او که رهبر «عشاق صهیون» انگلیس و اروپای غربی بود اعتقاد داشت که مسأله یهود هرگز حل نخواهد شد، مگر در صورت تأسیس یک کشور یهودی در سرزمین فلسطین. (9)

با این همه از نظر تاریخی می‌توان پیدایش صهیونیسم سیاسی را با انتشار کتاب «دولت یهودیان» اثر «تئودورهرتصل» اتریشی در 1896م. همزمان دانست. هرتصل می‌کوشید تا به رهبران اروپا بقبولاند که صهیونیسم در خدمت منافع آنها در خاورمیانه خواهد بود، هرتصل می‌گفت: «ما می‌توانیم بخشی از دیوار دفاعی اروپا در برابر آسیا باشیم، ما پاسدار تمدن در برابر بربریت خواهیم بود.»(10)

هرتصل پس از آن با بریتانیا وارد گفتگو شد. زیرا معتقد بود که بریتانیا «نخستین کشوری است که نیاز به توسعه استعماری را دریافته است.» براساس گفته هرتصل «مرام صهیونیسم که مرامی استعماری است، قاعدتاً در انگلستان به سهولت و سرعت می‌تواند دریافت شود».(11)

در سال 1902م. هرتصل با «سیسیل رودز[4]» که چندی پس از آن سرزمین رودزیا را به استعمار خود در آورده بود، وارد گفتگو شد. هرتصل در نامه‌ای به «رودز» نوشت، «از شما دعوت می‌کنم. که در ساختن تاریخ کمک کنید. این مسأله مربوط به آفریقا نیست؛ بلکه مربوط به بخشی از آسیای صغیر است. این امر به مردان انگلیسی ارتباطی ندارد، بلکه مربوط به یهودیان است.» (12)

شیوه صهیونیسم در زمان «هرتصل» و «وایزمن» دارای صفات ویژه‌ای بود که برجسته‌ترین آن «مرحله‌ای بودن» است. این صفت در سیاست گام به گام به سوی فلسطین نمایان است؛ یعنی اشغال آن از سوی نیروی نظامی با همکاری استعمار و تلاش در جهت سیطره اقتصادی بر مقدرات کشور و سپس مقابله با هرگونه اعتراض به وسیله نیروی مسلح.(13)

کنگره نخست صهیونیسم که در 29 اوت 1897م. در شهر «بابل» سوئیس تشکیل شد، هدف صهیونیسم را به قرار ذیل تعیین کرد:

«هدف صهیونیسم، ایجاد موطنی برای مردم یهود در فلسطین و تضمین آن از سوی قوانین بین‌المللی است.» (14) کنگره صهیونیست‌ها تحقق این هدف را در گرو اجرای تدابیر ذیل می‌داند:

1ـ گسترش مناسب مهاجرنشین‌های یهودی در فلسطین، از سوی کشاورزان و کارگران صنعتی.

2ـ سازماندهی و ایجاد وحدت بین تمامی یهودیان از راه مؤسسات مناسب محلی و بین‌المللی و براساس قوانین کشورهای گوناگون.

3ـ تقویت و پرورش احساسات و آگاهی یهودیان.

4ـ در صورت لزوم برداشتن گام‌های مقدماتی در جهت کسب موافقت و رضایت حکومت‌ها برای دستیابی به هدف صهیونیسم. (15)

مسلم است که تحقق این اهداف بلندپروازانه بدون فراهم بودن بستر مناسبی در جامعه استعماری امکانپذیر نبود. انحراف مسیحیت و ظهور گرایش‌های یهودی در آن، این بستر را برای رشد صهیونیسم فراهم کرده بود. به طوری که این انحراف بعدها یعنی در اواخر قرن نوزدهم و به ویژه در قرن بیستم به شکل‌گیری طیف فکری با نفوذی در آمریکا و اروپا تبدیل شد که از آن تحت عنوان «مسیحیت صهیونیست» یا «صهیونیست‌های مسیحی» یاد می‌شود.

با این توضیح در اینجا به نحوه شکل‌گیری این انحراف، رهبران آن و تفکر این گروه می‌پردازیم:

 

انحراف در مسیحیت و بازگشت به آموزه های یهود:

در اواخر قرون وسطی و حاکمیت بلامنازع کلیسای کاتولیک بر جوامع اروپایی، ایده‌ای نوین تحت تأثیر کتاب عهده عتیق (تورات) نضج گرفت و بسیاری از تفکرات حاکم بر جامعه را به چالش طلبید، این ایده مذهبی که به پروتستانیزم معروف شد بنیانگذار تفکری در جوامع اروپایی گردید که بعدها رنسانس و انقلاب سرمایه‌داری را در پی داشت. در مذهب جدید پروتستانیزم، اقتدار سیاسی از اقتدار الهی منفک شد و حق تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی جامعه بر پایه آموزه‌های دینی منسوخ گردید. این ایده که بهشت زمینی را در برابر بهشت اخروی سرلوحه آموزه‌های خود معرفی می‌کرد از ادبیات و فلسفه یهودی تأثیر پذیرفته بود. به طوری که به این حرکت اصلاحی به عنوان «یهودی‌گری» نگاه می‌شد. «مارتین لوتر» مهم‌ترین رهبر و پیشوای پروتستانیزم به شمار می‌رود که نقش مهمی در انحراف مسیحیت داشت. او به طور عمیق دین عبرانی را مورد مطالعه قرار داد و زبان عبری را آموخت، به طوریکه از جانب کلیسای کاتولیک به کفر متهم گردید. او در جایی می‌گوید: «آنهایی که می‌خواهند مرا کافر بنامند بهتر است که یک یهودی بنامند.» او بر ایده جدید خود به حدی اصرار می‌ورزید که عنوان یکی از کتاب‌های خود را «مسیح یک یهودی زاده شد» نامید. این کشیش آلمانی، پیش از آنکه پا به سی‌سالگی بگذارد به همه آئین‌های مربوط به سلسله مراتب کلیسا پشت پا زد و به این ترتیب زمینه را برای ایجاد تحول مذهب پروتستان، که بخش بزرگی از اروپا را فرا گرفت، آماده ساخت. او که در سال 1483 در آلمان به دنیا آمد، تحت حمایت حکمران ساکسونی نظرات خود را استوارتر علیه کلیسا بیان می‌کرد. لوترسه رساله نوشته و در آنها به دستگاه پاپ تاخت. به اعتقاد او هرکس حق دارد انجیل را با عقل سلیم خود تفسیر کند. یک قرن پیش از او، «جان هوس» بر سر اینگونه اعتقادات، جان خود را گذاشته بود. اما لوتر تکفیر پاپ را جدی نگرفت، بلکه او را دلیرتر گردانید. تا اینکه تکفیر نامه را پیش جمع سوزاند. در سال 1530 همه مردم آلمان به او گرویده بودند. لوتر خود «عهد عتیق» و «عهد جدید» را ترجمه کرد و آئین‌نامه جدیدی برای تشریفات مذهبی وضع نمود. (16)

از نقاط مشترک پروتستانیزم و یهودیت می‌توان به این چند نکته اشاره کرد:

1ـ در عهد عتیق یک نمونه هم از ایمان به آخرت (آخرت گرایی) وجود ندارد. باور به جهنم و بهشت وجود ندارد. «هرچه هست» در همین دنیاست. بهشت در دنیا ـ و همواره با آمدن مسیح ـ بر پا خواهد گردید.

2ـ کلیسای کاتولیک براساس تفسیر آیه 35 از بخش ششم انجیل لوتا (ترجمه این آیه چنین است: اما شما، دشمنانتان را دوست بدارید و به ایشان خوبی کنید! قرض بدهید و نگران پس گرفتن نباشد، در این صورت پاداش آسمانی شما بزرگ خواهد بود، زیرا همچون فرزندان خدا رفتار کرده‌اید، چون خدا نیز نسبت به حق ناشناسان و بدکاران مهربان است) سود و ربا را «حرام» شمرده و آن را ممنوع کرده است. اما در عهده عتیق (تورات) سود و ربا ممنوع نیست، بلکه مورد تشویق هم قرار می‌گیرد. معماران پروتستانیزم نیز تحت تأثیر عهد عتیق ممنوعیت ربا و سود را لغو کردند. کالوین، یکی دیگر از رهبران پروتستانیزم در کتاب خود موسوم به «سود و ربا» این آیه را چنین تفسیر می‌کند: «در اینجا هیچ دلیلی در مذمت رباخواری و سود وجود ندارد.» (17)

پروتستان تمدنی را پایه ریزی کرد که رویکرد کاملاً دنیوی، پوزیتویستی و مادی داشت. پروتستانیزم این باور را که دنیا گذراست و بی‌ارزش حذف کرد و به جای آن «پاینده بودن، ابدی بودن و بی‌نهایت ارزشمند بودن دنیا» را ترویج داد.

«مارتین لوتر» به عنوان پیشوای بزرگ پروتستانیزم «یهود را قوم برگزیده خداوند نامید و در این باره گفت: یهودیان خویشاوندان خداوند ما (عیسی مسیح) هستند، برادران و پسرعموهای اویند، روی سخنم با کاتولیک‌هاست، اگر از اینکه مرا کافر بنامند خسته شده‌اند، بهتر است مرا یهود بخوانند».(18)

«دانشنامه یهود» درباره این مسأله می‌نویسد: «لوتر ضمن طرح اینکه یهودیان جهت رسانیدن پیام خداوند به تمامی جهانیان انتخاب شده‌اند، آنها را مورد ستایش قرار می‌دهد. او می‌گوید که یهودیان حامل برترین خون‌ها در رگهای خود هستند. روح القدس به واسطه آنها کتاب مقدس را به اقصی نقاط دنیا برد. آنها فرزندان خدایند. ما در مقایسه با آنها بیگانه‌ایم. همان‌طور که در داستان «زن کنعانی» آورده شده است ما همچون سگانی هستیم که از خرده نان‌های بر زمین ریخته اربابان خود ارتزاق می‌کنیم.» (19)

«آبراهام ب الیزرهالوی»[5]، یکی از خاخام‌های یهودی درباره لوتر گفته است: لوتر در پنهان یهودی بود و تلاش می‌کرد تا مسیحیان را آرام آرام به (سمت) یهودیت متمایل کند.» (20)

بنابراین از نظر بسیاری از محققان بدعت‌های مارتین لوتر اقدامی در راستای بازگشت به یهود بوده است. دانشنامه یهودی درباره لوتر می‌گوید «یهودیان مارتین لوتر را به عنوان فردی دیدند که ضمن ایجاد انعطاف در مسیحیان برای رویگردانیدن از اندیشه های نادرست خویش، آنها را نجات داده و در راستای آمدن مسیح راه را پیراست.»(21)

روژه گارودی در بررسی اندیشه‌های لوتر یکی از انحرافات دین مسیحیت را «تسلیم محض در مقابل حاکمان» معرفی می‌کند. او می‌گوید «پاولس قدیس»[6] ایده را از یهودیت وارد مسیحیت کرد و توسط لوتر نهادینه شد. پاولس می‌گفت که ایستادگی ولو در مقابل حکام جورهم که باشد نادرست است. روژه گارودی معتقد است این سخنان پاولس عامل نهادینه شدن استعمار بوده است.

او می‌گوید که لوتر این سخنان را نهادینه کرد. لوترمی‌گفت تمامی قوانین از جانب خداوند صادر می‌شود وهرگونه مخالفت با هرگونه نظامی را هر قدر هم که انحرافی باشد عصیان و شورش علیه خداوند عنوان می‌نمود. (22)

البته باید گفت، لوتر بر عقاید خود در باب یهودیان باقی نماند و پس از آن از گردن نهادن یهودیان به آیین «مسیحیت جدید» ناامید شد، بار دیگر تسلیم درون مایه‌های تفکر سنتی مسیحیت درباره یهودیان شد و نظرش را در مورد آنان تغییر داد. لوتر در کتابی با عنوان «درباره یهود و دروغ‌هایش» این تغییر دیدگاه خود را آشکار ساخت. با این وجود همان رویکرد اولیه لوتر شکاف بزرگی را به نفع یهود در مسیحیت ایجاد کرد که این شکاف تا کنون بر جای مانده است. این دو دیدگاه متضاد لوتر باعث شد دو جبهه کاملاً مخالف میان پیروان آنها در مسیحیت ایجاد شود.

«جان کالوین»[7] یکی دیگر از رهبران پروتستانیزم است که نقش مهمی در انحراف مسیحیت داشت.

اندیشه‌های پروتستان توسط جان کالوین در انگلیس گسترش یافت و شکل افراطی آن در بین پیوریتان‌های انگلیسی که بعدها بسیاری از آنها به آمریکا رفتند توسعه پیدا کرد.

جان کالوین همچون لوتر در بسط اندیشه‌های اصلاح گری مذهبی به ویژه در اروپای غربی و شمال آمریکا نقش اساسی داشت. او در سال 1509 در فرانسه متولد شد و در سال 1536 در سن 27 سالگی معروفترین اثر خود «ساختار دین مسیحیت»[8] را به چاپ رساند. این کتاب عقاید اصلی پروتستان را خلاصه کرده و او را به شهرت رساند. او در شهر ژنو اقامت گزید و به یک رهبر با نفوذ سیاسی و مذهبی تبدیل شد. به طوری که ژنو برای مدتی «رم پروتستان» خوانده می‌شد. شمال آلمان و منطقه اسکاندیناوی غالباً پیرولوتر شدند و سوئیس و هلند کالوینیست شدند. «پروسیباتیربان‌ها» در اسکاتلند پیروکالوین بودند. همچنین هوگونت‌ها در فرانسه و پیوریتان‌ها در انگلیس از او پیروی می‌کردند.(23)

نفوذ کالوینسیم در انگلیس در دهه‌های بعدی به شکل‌گیری گروه با نفوذی در جامعه انگلیس منجر شد که به «پیوریتن‌ها» شهرت یافتند. در دایره المعارف یهود، پیوریتانیزم چنین معرفی شده است: «پیوریتانیزم که ساختار هنجارهای اخلاقی آن تماماً منطبق با تورات است، به عنوان یهودیگری انگلیسی نامیده می‌شود.» (24)

 


[1] Palmerston

[2] Disraeli

[3] Goldsmit

[4] Cecil Rolodes

[5] Abraham B. Elizer Ha-levi

[6] Paulus

[7] John coalvin

[8] Institutes of the christianity


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حساسات ملی گرایی در نتر فارسی

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله حساسات ملی گرایی در نتر فارسی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله حساسات ملی گرایی در نتر فارسی


دانلود مقاله حساسات ملی گرایی در نتر فارسی

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:11

چکیده:

دکتر سید عین الحسن
احساسات ملی گرایی در نثر فارسی
واژه ناسیونالیسم یا ملی گرایی عبارت است ازتکیه برخواستا ، علائق و اراده ی جمعی ملت و تظاهر خاص آن در اشاعه ی فرهنگ و حفظ آن در اثر تهاجم بیگانگان .
نکته بارز این جنبش های ملی پیشرفت و اعتلاء کشور بوده است . ناسیونالیسم بین ایرانیان بر وجه دفاع از سرزمین مادری ، دفاع از موجودیت ایرانی خویش در مقابل تهاجم خارجیان ،حفظ سنن و آداب خود و رونق بخشیدن به به زبان مادری بوده است.
در حالی که ایرانیان شاید یکی از قوم های قدیم تاریخ باشند که سرزمینشان برای قرن های طولانی جولانگاه اشغال گران عرب و مغول و ترک بوده است و در حالی که ایرانیان تحت فشار حکمرانان بیگانه بسر برده اند ،

اما هیچ وقت قادر نبوده اند که سنن و آداب خود را پشت سر گذاشته تأ ثیرات خارجی رابر خود مسلط کنند .
آنچه که عده ای غربزدگی می نا مند،گاه بیماری ناشناخته ای می شودکه دستاورد های پیشرفت علمی غرب رامطلقاً منکوح اعلام می کند.
اما ایرانیان به پذیرش جنبه های مثبت دستاوردهای غرب هر چندگاه به خطا رفته و طریق تقلید نیز آمده اند،ولی استخوان بندی ایران هنوز تکیه تام وتمام بر فرهنگ ملی دارد؛ که میراث دار آن نیز محسوب می شود.

به عنوان نمونه ،می توان گفت جشن عید نوروز و سیزده بدر که با هز و مرتبت برگزار می شود، و همچنین برگزاری جشن مهرگان ،جشن برداشت محصول در تمام اکناف کرمان ،فارس ،اصفهان تا لرستان و کردستان از مظاهر این تمایل ملی است.
در مورد غربزدگی جلال آل احمد چنین می نویسد:«جای انکار نیست که ما امروز در حال تأ سف بسر می بریم .نزدیک است که از گذشته خود ببریم و حال آنکه با حال پیوندی نداریم .آیا می توانیم نقاش و نویسنده و مورخ و نقاد از خارج بیاوریم،یا هنرپیشه برای آنکه در تئاترها و فیلم های ما بازی کند ،یا گویندۀ رادیو برای ما فارسی درست حرف بزند و به ما بیاموزد که چگونه زبان خود را تکلم کنیم؟»

نا سیونالیسم در ادبیات جدید هم برجسته کردن تمام آنچه ملی تلقی می شود برمی گردد.از نویسندگانی که در این باره بتوانند مورد توجه قرار گیرند می توان از میرزا آقا خان کرمانی ،ملکم خان،دهخدا،محمد حجازی،جمالزاده و صادق هدایت نام برد.
ایرانیان در طول تاریخ یک جنگ بزرگ ایدئولوژیک داخلی وهر دو جنگ تأثیر بزرگی روی مردم گذاشتند.جنگ نخست جنگ اعراب و ایرانیان است که تا حدی جنگ یک مردم خاص مذهبی با یک تمدن درخشان است و جنگ دوم جنگ مشروطه خواهان با استبداد طلبان است .
قیامی است که روی اجتماع تأثیر می گذارد و مانند قیامهای اجتماعی دیگر موجب به هم ریختن نظامی می شود.با مشروطیت اجتماع نه فقط در سیاست ،در دستگاه حکومتی دگرگون می شود بلکه این دگرگونی در ادبیات هم راه می یابد.

ابتدا به بررسی تأثیرات جنگ اول یعنی جنگ با اعراب می پردازیم.قابل توجه می باشد که ایران تنها کشوری بود که بعد از حمله اعراب و قبول اسلام به عنوان مذهب ،زبان خود را حفظ کرد.با گسترش دامنه ی نفوذ عرب ها و سختگیری و بیدادگری آنهاو دولت دست نشانده ی ایشان ایستادگی مردم ایران نیز افزون تر می شد و برای نگهداری زبان وفرهنگ ملی بزرگ مردانی چون ابن مقفع و فردوسی به میدان آمدند و با اینکه برخی رسم ها به تندی دگرگون می شد،روح ایرانی در در برابر استیلای بیگانه در قفا بیدار و نغمه ها و داستان های دیرین و خاطره ی پهلوانان قدیم در افکار زنده ماند.

نویسندگان ایرانی سعی بر آن داشتند که نثری بنویسند که در اذهان مردم مسأله ملیت و ناسیونالیسم رازنده کند و تکیه بر فرهنگ گذشته ایران کندو تا آنجا که برایشان مقدور بود می کوشیدند نثری باشددوراز لغت های عربی که نمونه بارز این گونه نثر نوشته های ناصر خسرو و ابومنصور می باشد. به طور مثال ، می توانیم از نثر ابو منصور یاد کنیم که در قرن چهارم می زیسته:

«آفتاب برآمدن را باختر خواندند و شام و یمن را مازندران خواندند و عراق و کوهستان را شورستان خواندند و ایران شهر از رود آموست تا رود مصرو این کشور های دیگر پیرامون اویند و از این هفت کشور ایرانشهر بزرگوارتر است به هر هنر .و آنکه از سوی باختر است چینیان دارند وآنکه از سوی راست اوست هندوان دارندوآنکه از راست بربریان دارند و از چپ روم خاوریان و مازندریان دارندو این دیگر همه ایران زمین است».
در دوران ماقبل مشروطه نویسندگان احساسات و عواطف ملی خود را به شکل مقایسه ای بیان می کردند .بالخصوص این شیوه در داستان نویسی رواج داشت.آنها فرهنگ و تمدن غنی ایران قبل از حمله اعراب و رکود فرهنگی بعد از حمله اعراب را مورد مقایسه قرار می دادند و سعی داشتند شکوه و تمدن گذشته را یاد آور شوند و در واقع می خواستند به مردم بگویند که نباید بگذارند گذشته فراموش شودو نباید فراموش کنند که چه بوده اند !از بهترین و اندیشمندترین نویسندگان ناسیونالیست در دوره ی ما قبل مشروطه باید از میرزا آقاخان کرمانی یاد کرد.

به نقل از او در کتاب «آدمیت» چنین بر می آید:
«ای ملت ایران در اوراق تاریخ این خطه ملیه غور کنید و نیک بیندیشید که زمانی ایران زمین قلب جهان بود
وشمع انجمن آفاق.حال در زاویه خمول خزیده وسستی و جمود امراض و منافع شخصی در خود گرفتار شده اید.پیش از این شر دفتر دانایی بودید،اکنون در ظلمت غفلت پژمرده اید و پرتو اقبالتان به کسالت و قلت همت مکددگشته».
یکی از نویسندگان پیش ازمشروطه که در تاریخ ادبیات معاصر ایران اهمیت خاصی دارد ،میرزا ملکم خان می باشد.میرزا ملکم خان در اثر خود به نام «خواب و بیداری» سبب بروز مسایل دوران قبل از مشروطه و هرج ومرج آن دوران رابا تعمق ادبی عنوان می کند و حوادث را به شکل رویا در پیش چشم خواننده می آورد.
در این داستان نویسنده که در خانه دوستانش مهمان بوده ،ازغیبت او خسته می شود و در گوشه ای می خزد و در خواب می بیند که جوانی در خیابان ناصری تهران است با پیرمرد سپید مویی که جامه ی فاخر وجواهر نشان در بردارد در حال گفتگو است.

ناگهان ولگردان و دزدان از هر سو به پیرمرد حمله ور می شوند ،اورا می زنند و جواهراتش را به غارت می برند.نویسنده ماجرا را دنبال می کند تا هیئت آن جوان و پیرمرد و دزدان برایش معلوم شود. به او می گویند که نام پیرمرد ثروتمند «ایران زمین» است و نام جوان «مرزبان» و آن دزدان و غارتگران نیز فرزندان خود پیر مرد هستند که شرافت و غیرت خود را زیر پا گذارده اند .نویسنده که ازاین راز آگاه می شودبه اطرافیان خود می گوید که باید به« مرز بان» یاری کرد «ایران زمین» را از دزدان رهانید.در این حال از آن سوی خیابان دسته ای سرباز مسلح ظاهر می شوند.

سر دسته ی آنها غیاث الدوله است .آنان به یاری پیرمرد می آیند . غیاث الدوله سر پیرمرد را بر زانوی خود می گیردو افراد او جامه های پاره شده ی پیرمرد را به هم می دوزند و بر زخم های او مرهم می نهند .نویسنده به آنان نزدیک می شود و می بیند که مرهم به زهرآلوده است و نخی که با آن جامه های پیرمرد را می دوزند
فرسوده است و شربتی که بر گلویش می ریزند سمی است.
دزدان نیز به خیانت و رذالت آنان پی می برند و دوباره به پیرمرد حمله آور می شوند.نویسنده در آخر می گوید که از خواب بیدار شدم و به سوی میدان ناصری رفتم و در خیابان دیدم وزراء به همراه گروههای مسلح به وزارت عدلیه می رفتند و رویای خود را یاد آوردم.میرزا ملکم خان در این داستان خیالی مرادش از تمثیل «ایران زمین » کشور ایران و«مرزبان» شاه قاجار است که کاری در مقابل راهزنان فئودال که دارایی کشور را به یغما می برند از دستش بر نمی آید .
در پایان سده ی سیزدهم ارتباط فرهنگی ایران با اروپا برقرار می شودو اولین گروه دانشجو و روشنفکر به اروپا می روند و بادیدن مظاهر تمدن آنجا ،تفاوت فاحش آن را با جامعه عقب مانده ایران در می یابند و تحت تأثیر انقلابات آنجا واقع می شوندو پایه های انقلاب فرهنگی در ایران ازهمان هنگام بود که ریخته شد .این دوران را می توان دوره ی رنسانس ادبیات ایران شمار کرد.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق نظریه نهاد گرایی نئولیبرال وهمکاری های بین المللی

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق نظریه نهاد گرایی نئولیبرال وهمکاری های بین المللی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق نظریه نهاد گرایی نئولیبرال وهمکاری های بین المللی


تحقیق نظریه نهاد گرایی نئولیبرال وهمکاری های بین المللی

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:37

فهرست مطالب:

 مقدمه

    نظریه نهاد گرایی نئولیبرال
    نظریه نهاد گرایی نئولیبرال وهمکاری های بین المللی
    تبار شناسی
    موضوع ومفاد
    اصول وپیش فرض ها
    1- رویکرد نظام مند
    2- بی نظمی بین المللی
    3- کشورهابه مثابه بازیگران عاقل
    4- کشورها به عنوان مهم ترین بازیگران
    5- نقش مستقل نهاد های بین المللی
    همکاری های بین المللی

 مقدمه:

در دنیای امروزی هیچ دولتی نیست که به نحوی در یک یا چند سازمان منطقه ای و بین المللی عضویت نداشته باشد . در واقع تعلق دولت ها به جوامع و اتحادیه های فرا ملی یک ضرورت و نیاز دنیای پیچیده امروزی است و صرفاً مصلحت اندیشی های سیاسی در این زمینه مطرح نیست .

وجود سازمان های ناحیه ای و منطقه ای که نوعی نهاد بین المللی نیز تلقی می شوند ، تبلور آرمان جوامع بشری را در راه رسیدن به وحدت و همزیستی و کمرنگ شدن مرزهای سیاسی و حاکمیت دولت های ملی است . البته توجه داریم که نهاد بین المللی یا منطقه ای با سازمان بین المللی و منطقه ای همواره یکی نیستند و روابط بین المللی نیز ضمن آمیزش با این دو پدیده ، در رشته علوم سیاسی یا حقوق جای ویژه خود را دارد .

« نهاد » Institution در یک تعریف کلی به « مجموعه تشکیلات » مقررات و سنت هایی گفته می شود که یک اجتماع یا گروه متشکل را مشخص می کند . هر گاه این اجتماع متشکل به جامعه بین المللی تعلق داشته باشد انرا نهاد بین المللی International Institution می نامند . به هنگامی که صرفاً در چارچوب جغرافیایی مانند قاره های آسیا ، اروپا ، آفریقا ، خاور میانه ، خاور دور ، آمریکای لاتین و … مطرح شود ، به آن نهاد منطقه ای Regional Institution می گویند .

سابقه ایجاد نهادهای منطقه ای بین دولت ها به زمانهای بسیار دور بر می گردد . در واقع دامنه توسعه روابط بین دولت های ملی از اواخر سده پانزدهم و در قرن شانزدهم همزمان با دوره رنسانس جوامع اروپایی و بویژه در قرن هفدهم با پیدایش دولت های ملی مستقل در اروپا گسترش یافت . به عقیده بسیاری از پژوهشگران ، این دوره ، مقطع و منشاء ظهور نهادهای بین المللی و منطقه ای می باشد . با این همه ، اینگونه روابط در آن زمان منحصر به منطقه قاره اروپا بود . مناطق جغرافیایی دیگر در آفریقا و آسیا هنوز نه به جرگه حقوق بین الملل پیوسته بودند و نه اصولاً به بازی گرفته می شوند .

بسیاری از تحلیل گران سیاسی نقش اکثریت پیمان ها و اتحادیه های منطقه ای و محلی را    ( بویژه آنها که یکی از قدرت های بزرگ در آن حضور دارند ) به صحیح ابزاری برای رقابت جهت تحصیل قدرت در سطح جهان تعبیر کرده اند . برخی نیز تاثیر آن ها را در حفظ صلح و نظم عمومی در مناطق مختلف جغرافیایی ستوده اند . از نظر ما نکته مهم و اساسی در این کوششهای گروهی و منطقه ای ، توجه به منافع واقعی ملت های ذینفع می باشد و نه ضرورتاً تمایلات و منافع و گرایش های مقطعی نخبگان وابسته به شرق و غرب که ممکن است الهامبخش این حرکات سیاسی باشند[1] .

اندیشه جلوگیری از جنگ و مصائب آن و دست یابی به صلح پایدار از اولی انگیزه های تشکیل نهاد های منطقه ای از طریق پیمان های سیاسی بود . در همین دوران بود که ایجاد یک حکومت پر قدرت جهانی به عنوان نسخه ای برای صلح و روابط مسالمت آمیز بین اقوام ملت ها و نژادهای مختلف تجویز شد . به تدریج که انقلاب صنعتی شکل گرفت و دانش فنی امکانات تازه ای در دسترس بشر گذاشت ، نوع روابط بین الملل نیز دگرگون شد و ضرورت داد و ستد علمی ، اقتصادی ، تجاری و … بین دولت ها محسوس گشت . از آنجا بود که تشکیل اتحادیه ها و نهادهای فرا ملی برای امور پستی ، بهداشتی ، مخابراتی و … که روابط بین را تسهیل و تسریع می کرد ، به عنوان نیاز جوامع مطرح شد .

تاسیس و تشکیل یک نهاد بین المللی اعم از اینکه بعد جهانی داشته باشد یا منطقه ای به منظور نظم بخشیدن و به قاعده در آوردن نوعی از روابط بین الملل است . سازمان های بین المللی منطقه ای نیز یک نوع نهاد هستند ، ولی هر نهاد بین المللی ضرورتاً یک سازمان بین المللی نیست . در واقع سازمان های بین المللی مرحله ای پیشرفته و توسعه یافته از فن نظم بخشیدن به تعامل دولت ها در روابط بین المللی می باشند . به عبارت دیگر ، نهادهای زیادی در سطوح مختلف در جهان وجود دارد که همگی به عنوان یک سازمان یا Organization مطرح نیستند . قواعد حقوق بین المللی نیز بیشتر دسته اخیر از تشکیلات بین المللی را می پوساند و مثلاً نهادهای بین المللی خصوصی یا شرکت های فرا ملی و چند ملیتی ضرورتاً تابع آن نیستند .

لازم به تذکر است که شرکت های چند ملیتی عموماً تابع قوانین داخلی و ملی کشورهایی هستند که در آنجا به ثبت رسیده اند و اقامتگاه قانونی دارند . البته فعالیت این نهادها ممکن است همواره در گستره روابط بین المللی مطرح شود ولی تنها از دیدگاه حقوق بین الملل خصوصی که در سیستم حقوق آمریکایی تعارض قوانین «  Conflict of laws» نامیده می شود ، مورد مطالعه قرار می گیرد .

دولت ها معمولاً  در تشکیل سازمان های معروف به ( NGO ) Non – Goverment Organizutim نقشی ندارند[2]. برخی از آنها انتفاعی هستند و بعضی دیگر صرفاً هدف های علمی ، فرهنگی ، مذهبی ، ورزشی و آموزشی و دیگر فعالیت های غیر انتفاعی را دنبال می کنند .

از جمله سازمان های بین المللی خصوصی و انتفاعی ، می توان به چند ملیتی ها «  Multi – National Corporations » اشاره نمود که در مناطق مختلف جغرافیایی پراکنده هستند . کمپانی های نفتی ، بانک ها ، شرکت های مخابراتی ( مانند ITT ) شرکت های بیمه و …. هر کدام به طور فعال و موثر در سطح جهان نقش سیاسی و اقتصادی ایفا می کنند ولی از قلمرو حقوق بین الملل خارج هستند . تا کنون اقدامات بین المللی از جمله در چارچوب سازمان ملل متحد نتوانسته است بر فعالیت های شرکت های چند ملیتی کنترل داشته باشد و تنها در سطح مناطق ، اقداماتی از قبیل تاسیس و توسعه بازارهای مشترک ، نهادهای تعاون و همکاری مالی و پولی منطقه ای ، تا حدودی از نفوذ و آثار زیان بخش چند ملیتی ها کاسته است .

پیمان های منطقه ای در واقع تشکیلاتی سیاسی هستند که در زمینه های حفظ صلح و امنیت توسعه روابط دوستانه ، همکاری های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، بشر دوستانه ، محیط زیست و از این قبیل ، ماموریت و مسئولیت خاصی دارند .

برخی از سازمان ها دارای یک شخصیت بین المللی هستند و به همین اعتبار با دیگر ارگان ها و سازمان های بین المللی ناحیه ای و منطقه ای داد و ستد بر قرار می کنند . این به مفهوم آن نیست که این سازمان ها یک ابر دولت متشکل از دولت های مختلف تشکیل می دهند ، بلکه به این معنی است که برای رسیدن به اهداف خود ، لاجرم مقداری از حاکمیت و قدرت کشور های عضو طبق ضوابط و شرایط معینی به ارگان مرکزی تصمیم گیری اجرایی آن محول می شود و در همان چارچوب با دیگر ارگان ها از موضوع یک اتحادیه ، روابط خاصی با شخصیت حقوقی برخوردار می شود .

از نقطه نظر حقوق بین الملل برای انکه یک سازمان شخصیت حقوقی کسب کند لازم است :

    یک اتحادیه دائمی با اهداف قانونی و مشروع و تشکیلات اجرایی باشد .
    بین سازمان و اعضای آن تفکیک وجود داشته باشد ( از نظر اختیارات قانونی و اهداف )
    وجود قدرت قانونی قابل اجرا در سطح منطقه یا بین الملل و نه تنها در سطح نظام های ملی یک یا چند دولت .

طبیعی است که این شرایط همواره به طور واضح و قابل روئیت و لمس وجود ندارند ولی [3]بسیاری از سازمان های منطقه ای وابسته به ملل متحد یا اتحادیه اروپا ( اتحادیه اقتصادی اروپا ، اتحادیه زغال و فولاد و اورانیم ) و کمیکون  ( شورای کمک متقابل یا بازار مشترک شرقی ) دارای ظرفیت و قدرت یک سازمان بین المللی و دارای شخصیت خاصی می باشند .


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه روانشناسی پیرامون فرهنگ و خودشیفتگی گرایی

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه روانشناسی پیرامون فرهنگ و خودشیفتگی گرایی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه روانشناسی پیرامون فرهنگ و خودشیفتگی گرایی


پایان نامه روانشناسی پیرامون فرهنگ و خودشیفتگی گرایی

 

 

 

 

 

 

 



فرمت:word(قابل ویرایش)

مقدمه:

هرکس با فردی ملاقات می کند که به طور تحمل ناپذیر خودخواه و متکبر است، افرادی که در خیال پردازی ها نیروی خدایی مانند گم می‌شوند، مانند ثروت نامحدود، هوش بالا یا شهرت نابرابر به خودشان می چسبند. نه تنها معتقدند که بهتر از سایرین هستند، بلکه سایرین را نیز تحقیر و خوار می نمایند. آنها می درخشند و از ما این انتظار می‌رود که آنها را پرستش و تماشا کنیم. برای آنها باقی ما به سادگی کارگران زنبوری هستیم که از همه فرمانها باید اطاعت نماییم و ایده اصلی ما برای آنها ارزشمند نیست، آنها به طرح ها و تمایلات خود بسیار وابسته هستند. در تبادل افتخار رابطه با آنها، آنها معتقدند که ما باید هر گونه نیاز آنها را پیش بینی، و آنها را از هر گونه کار دنیوی دشوار معاف سازیم و همه باید به سختی برای شناسایی ایده های روشن و مبهم آنها کار کنند. آنها از روی عادت افراد را دچار شرم ساری می کنند. خود محوری آنها موجب بی تفاوتیشان نسبت به حقوق و رفاه، سایرین و قوانین اجتماعی می شود. برای توجیه عملکردشان، آنها به طور منطقی دلایلی را ارائه می دهند که این استعداد برتر خود و بی توجهی‌شان نسبت به سایرین را نشان دهند بنابراین خود را در بهترین موقعیت قرار دهند. آنها خیلی زود عصبانی و خشمناک می شوند.

چنین افرادی به عنوان شخصیت های خود شیفته شناخته می شوند که تنها برای راحتی خود عمل می کنند و آنها احتمالاً منفورتر از همه ناهنجاریهای شخصیتی هستند. مورد Einstein را به خاطر بیاورید (901) Malcolm مشخصاً مشکلاتی داشت که در میان آنها یک حس بزرگ نمایی و خود مهمی وجود داشت (معیار 1).

او خود را با Einstein و Salk مقایسه می کرد، افرادی که شرافتمندانه برای رأس بودن در کل زمان رنج می بردند مانند خودم. بی شک بزرگ نمایی Malcolm بسیاری رفتارهای او را تقویت می‌کرد. او گستاخانه ادعا می کرد که این مشکل شرکت است و نه او، حتی اگر روابط او با مافوق ها و زیردستان مانع ادامه رابطه شود. یک فرد نرمال زمانی را صرف بازتاب رفتار خود در مواجه با یک جبهه متحد می کند و به طرز احمقانه علیرغم بازخورد منفی از بالاترها و پائین ها در سلسله مراتب سازمانی خراب عمل نمی کند.

Malcolm مشخصاً خود مهم بود که باید علیرغم نادیده گرفتن سایرین حفظ و درک شود. بزرگنمایی او از زندگی خیالی تغذیه می‌کرد که در آن اوهام روشن و موفق تشخیص داده می شدند (معیار 2). به عنوان مثال او ذکر کرد که خود را به عنوان رئیس یک شرکت جدید می‌بیند که ایده های خود را وارد عمل می کند و می تواند تنها تصور کند که موفقیت یک موضوع زمانی است به علاوه او نیازمند این خیالات بود تا از تصویر برتری حمایت کند که مانع خروج او از میانگین بالا شود. بی شک نیاز او به این برتری شامل ارتباط با پرستشی بود که از مادرش دریافت می کرد که پافشاری داشت که او کاری مهم انجام خواهد داد و روزی مهم می شود و در تاریخ بشر نام او ثبت می‌گردد.

Malcolm مشخصاً باهوش بود در غیر این صورت زندگیش مدت‌ها قبل پایان می گرفت. با این حال تخمین او از توانایی ها و انتظاراتش که سایرین باید به هر خواسته اش احترام می گذاشتند از تمایز میان واقعیت و تصور خدشه دار شده، او خبر می داد. او معتقد بود که خاص است و البته توسط یک روانشناس تحت درمان بود زیرا تنها فردی با درجه پزشکی می توانست موقعیت او را درک کند (معیار 3). بعلاوه او خاص بود که از روشهای جدید انجام کارها استفاده می کرد که البته مخالف الگوهای سازمانی بود و او در مورد اثرات آن بر زندگی سایرین ناراحت نمی شد (معیار 7). به جای همدردی، Malcolm انتظار داشت که زیر دست ها به آسانی تشخیص دهند و به طور اتوماتیک بر هوش آنها تأثیر گذارد (معیار 5). به نظر او ناراحتی در مورد زندگی سایرین بی اهمیت بود. Malcolm با ارائه چنین حسی تنها می توانست از اطرافیان خود بهره برداری کند و بارها و بارها بی شرمانه همین کار را می کند. (معیار 6)

Malcolm اغلب روش درست و مناسب سروکار داشتن با ناخشنودی افرادی که بدبخت کرده بود را ارائه می کرد: آنها به او حسودی می کردند. دوباره آن Malcolm نبود که مشکل داشت بلکه سایرین توانایی های او را تشخیص می دادند که در جاده موفقیت و ثروت است و اینکه آنها چقدر تأثر آور هستند و در نتیجه موانعی را بر سر راه او می گذاشتند (معیار 8). آنها در مقایسه با او دیوانگانی بودند که به دنبال چیزهای بهترند اما به آنچیزی که می خواهند، نمی رسند.

با ارائه این تصاویر روشن از Malcolm اکنون در موقعیتی هستیم تا پرسش های اضافی را بپرسیم تا طرح این فصل را شکل دهیم. ابتدا طبیعی و غیرطبیعی را با هم مقایسه می کنیم و سپس در موضوع اصلی خود شیفتگی به تنوع هایی می رسیم. بعد از آن دیدگاه های روان‌پویشی و میان فردی و دیدگاه شناختی در رابطه با شخصیت خود شیفته توصیف می شود.

این بخش ها از هسته شخصیتی علمی است. به وسیله‌ی جستجوی توضیح آنچه که در شخصیت Malcolm مشاهده می کنیم، هدف حرکت فراتر از حکایت و ورود به حوزه تئوری است. همیشه تاریخ را لحظه لحظه توصیف می کنیم و به متفکران قدیمی کاری نداریم زیرا هر کدام به جنبه های متفاوت ناهنجاری توجه دارند. فرضیه های رشد نیز اغلب بررسی می شود، اما بررسی برای ناهنجاری های شخصیتی در زمان اخیر آزمایشی و تجربی است. پس از آن ترکیب های زیستی روانی اجتماعی – تکامل نشان می دهد که چگونه وجود ناهنجاری شخصیتی از قانون تکامل تبعیت می کند. همچنین مقایسه ای میان خودشیفتگی و سایر ساختارهای تئوری و بحث چگونگی گرایش و تمایل شخصیتهای خود شیفته به توسعه و ایجاد اختلال های خودمحوری وجود خواهد داشت . در نهایت ما روی چگونگی درمان اختلال از طریق روان درمانی تحقیق کردیم و دوباره مواد خود را از لحاظ رویکردهای کلاسیک در این حوزه سازماندهی نمودیم: دیدگاه های میان فردی، شناختی و روان پویشی.

از نرمال به غیرنرمال

به استثناء ظاهر آن از طریق تاریخ میان سلطنتی و توانگری، شخصیت خود شیفته به نظر می رسد تنها در اواخر قرن 20 برتر و برجسته شد. خودشیفتگی در هر فرهنگی متفاوت است (1995 ، Capponi , warren) تجربه ما از طبقات متوسط و بالاتر آمریکایی است. طبقه بندی بین المللی بیماریها، برابر بین المللی DSM-IV شامل ناهنجاری شخصیتی نبود و بیان می داشت که این فرهنگ آمریکایی در سایر ملیت ها نفوذ نمی کند. به جای آن، خودشیفتگی ممکن است یک آسیب شناختی در ارتباط با سطوح بالاتر سلسله مراتب نیازهای مازلو باشد. افراد در ملیت های دارای امتیاز کمتر برای مثال آنقدر مشغولند که نمی توانند بیماریها را مهار کنند و البته شاید دچار خودشیفتگی نشوند. زمانی که نیازهای اصلی رفع شود، جستجوی خودشکوفایی وارد پیش زمینه می شود. آسیب شناختی های مربوط به آن شامل ناهنجاری شخصیتی خودشیفتگی می شود. این ریسک به نظر می رسد که حتی در یک جامعه بزرگتر است و به فردگرای و خودبزرگ نمایی فشار می آورد مانند ایالت متحده آمریکا، بعلاوه به نظر می رسد ناهنجاری و اختلال در حرفه هایی شایع تر است که دارای جنبه های غیرمعمول می باشند از جمله قانون، طب و علم یا آن‌هایی که قدرت ستاره دارند مانند سرگرمی، ورزش و سیاست. برای بیشتر ما این عقیده فوری و بی رنگ است که خودشیفتگی بیشتر برای مردان است (Rienzi, Forguera, Hitchcock,1995) شاید به این دلیل مردها را بیشتر برای بهره برداری مستحق می دانند. (Tschanz , Morf , Turner , 1998) ).


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه بنیاد گرایی اسلامی و سیاست خارجی آمریکا

اختصاصی از کوشا فایل پایان نامه بنیاد گرایی اسلامی و سیاست خارجی آمریکا دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه بنیاد گرایی اسلامی و سیاست خارجی آمریکا


پایان نامه بنیاد گرایی اسلامی و سیاست خارجی آمریکا

 

 

 

 

 

ت:word(قابل ویرایش)


فهرست مطالب

 

عنوان                                                                                                                                   صفحه

 

تقدیر و تشکر                                                                                                               الف

بخش مقدماتی : کلیات تحقیق

 1 . طرح موضوع1 2 . سوال اصلی 5 3 . سوالات فرعی6 4 . فرضیه تحقیق 6 5 . مفاهیم 6 6 . مفروضات8 7 . اهمیت و علل انتخاب موضوع 8 8 . برسی متون و آثار 11 9 . اهداف پژوهش11 10 . نقطه ثقل پژوهش11 11 . روش تحقیق 12 12 . سازماندهی پژوهش12 بخش اول:سیاست خارجی و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا 

مقدمه بخش

15 
فصل اول:سیاست خارجی
16 

گفتار اول : شناخت سیاست خارجی

16 

الف ) تعریف و تبیین سیاست خارجی

16  ب   ) اهداف سیاست خارجی       هدفهای اساسی یا اولیه

 

       هدفهای متوسط یا درجه دوم

       هدفهای جهانی یا دراز مدت

1920

 

20

21

 گفتار دوم: رابطه میان سیاست خارجی و منافع ملی         الف ) تعریف و تبیین منافع ملی و جایگاه آن در سیاست خارجی

 

         ب   ) قدمت و پیشینه کاربرد منافع ملی

2424

 

27

    
فصل دوم:سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه
29 

گفتار اول : حضور آمریکا در خاور میانه

         الف ) تاریخچه حضور آمریکا در منطقه                                        

         ب ) اهمیت خاورمیانه برای آمریکا

         ج   ) کمیت و پراکندگی جغرافیایی نیروهای آمریکایی در خاور میانه                                                                                                                

2929

 

30

31

 گفتار دوم : اهداف ومنافع سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه         الف ) جایگاه منافع ملی در سیاست خارجی آمریکا

 

         ب   ) اهداف و منافع آمریکا در خاورمیانه

3636

 

38

 
حفظ بقاء و امنیت   اسرائیل
40 

دسترسی به منابع نفت خاورمیانه

44 حمایت از دولتهای محافظه کار45 

گفتار سوم:تأثیر حوادث 11 سپتامبر بر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه

48 
منابع بخش اول
50 بخش دوم:بنیاد گرایی و بنیاد گرایی اسلامی مقدمه بخش57 
فصل اول:تبار شناسی و ویژگی های بنیادگرایی
58 
گفتاراول:بنیادگرایی
58 گفتار دوم:بنیادگرایی اسلامی 59 
چیستی و تبار شناسی
59 

تفاوت بنیادگرایی اسلامی با بنیادگرایی مسیحی

62 ویژگی های بنیادگرایی اسلامی 63 اهداف و خواسته های بنیادگرایان64 نشانه های بنیادگرایی اسلامی 66 جاذبه های بنیادگرایی اسلامی به عنوان رقیب مکاتب دیگر 67 رویکرد بنیادگرایی اسلامی به سیاست وحکومت67 

گفتار سوم:غرب و استفاده ابزاری و تبلیغاتی از کاربرد اصطلاح بنیادگرایی اسلامی

69 گفتار چهارم:واکنش های نظری به کاربرد تبلیغاتی غرب از اصطلاح بنیادگرایی اسلامی 71 گفتار پنجم:پیشگامان بنیادگرایی و احیاء طلبی اسلامی 77 
سید جمال الدین
77 محمد عبده 79 عبدالرحمن کواکبی80 مودودی82 سید قطبحسن البناء

 

 

8283 فصل دوم:نظریه پردازی پیرامون علل ظهور و ضد غربی بودن جنبشهای بنیادگرایی اسلامی84 

گفتار اول:علل ظهور جنبشهای بنیادگرا

84 
نگرش شرق شناسان جدید
86 

نگرش جهان سوم گرایی جدید

87 عکس العملی در برابر غربی شدن 88 نظریه مارتین مارتی و اسمارت89 ظهور ایالات متحده89 دیدگاه هرایردکمجیان 90 دیدگاه خورشید احمد90 

گفتار دوم:علل ضد غربی بودن جنبشهای اسلام گرا

92 
نگرش شرق شناسان جدید

نگرش جهان سوم گرایی جدید

9394 

دیدگاه فرید زکریا

95    
فصل سوم:خشونت طلبی در جنبشهای بنیادگرای اسلامی :ماهیت،علل و انگیزه ها
97 گفتار اول:ماهیت اقدامات خشونت طلبانه در جنبشهای اسلامی،تروریستی یا شهادت طلبانه ،انتخابی یا استیصالی 98  گفتار دوم:عوامل و متغیرهای تسهیل کننده یا کنترل کننده خشونت طلبی در جنبشهای اسلام گرا104 
الف)متغیرهای تسهیل کننده توسل به خشونت
105 

توجیهات ارزشی

105 سنت و سوابق تاریخی105 اقتدار سازمانی و نهادی 106 سکولاریسم 106 سرکوب و فشار 106 مداخله خارجی 107 

ب ) متغیرهای کنترل کننده توسل به خشونت

107 1- اصلاحات و توسعه اقتصادی 107 2- سیاست وحدت گرایانه 107 3- مسله فلسطین 108 4- مشارکت سیاسی108 منابع بخش دوم114      بخش سوم:سیر تحولات بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه از1979ـ2002: تشدید یا تضعیفمقدمه بخش123 
فصل اول:فراز و نشیب های بنیادگرایی اسلامی
124 

گفتار اول : تحولات بنیادگرایی اسلامی قبل از 1979

124 
الف ) دوره آگاه شدن از چالشهای جدید
127 

ب   ) ارائه چارچوب ها ی بدیل

127 

گفتار دوم؛تحولات بنیادگرایی اسلامی پس از 1979:نشانه ها و شاخص های تشدید

128 
الف ) تعدد میزان تحولات بنیادگرایانه
129 

انقلاب اسلامی در ایران

129  تسخیر مسجد بزرگ کعبه 133  حمله شوروی به افغانستان 133 

ب   )   اتخاذ مواضع تهاجمی به جای تدافعی

135 ج ) چرخش از اسلام میانه رو به اسلام مبارزد ) افزایش عملیات مسلحانه گروههای بنیادگرای اسلامی 136138 هـ ) طرح دکترین دولت غیر سرزمینی و پیشقراولی بنیادگرایی سنی(وهابیت)139 و ) واکنش غرب و اظهار نگرانی از بنیادگرایی اسلامی 140 گفتار سوم : تأثیر حوادث 11 سپتامبر بر بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه 143 
فصل دوم:بنیادگرایی اسلامی در مصر و عربستان سعودی
146 

گفتار اول:بنیادگرایی اسلامی و طیف های مختلف اسلام گرا در مصر

146 
الف ) پیشینه بنیادگرایی اسلامی در مصر
146 

ب ) جناح های اسلامی در مصر

148 1 ) اسلام دولتی (الازهر)148 2 ) اسلام میانه رو(اخوان المسلمین)149  علل و عوامل شکل گیری اخوان المسلمین151  فعالیت های اولیه 151  شخصیت حسن البنا151  مبانی فکری و اندیشه‌ای اخوان المسلمین152  اصول شش گانه اخوان المسلمین برای تحقق اهداف مورد نظر 153  استراتژی اخوان المسلمین برای دستیابی به اهداف 153  وجه تمایز اخوان المسلمین با سایر جنبشهای اسلامی 154  عوامل مؤثر در فراگیری اخوان المسلمین در مصر و خاورمیانه 156 3 ) جناح اسلام انقلابی 157 1 . جماعت اسلامی158 2 . سازمان الجهاد158  علل و چگونگی شکل گیری 158  تفکر و اندیشه حاکم 159  سازماندهی و ساختار درونی 160  شیوه عملکرد 161  الجهاد از مصر تا افغانستان 161 3 . منظمه التحریر الاسلامی 162 4 . جماعه المسلمین (التکفیر و الهجره)163  سابقه و پیشینه 163  تفکر و اندیشه حاکم بر گروه 163 

گفتار دوم:بنیادگرایی اسلامی در عربستان سعودی

164 
الف ) ماهیت ، ریشه ها و تحولات بنیادگرایی در عربستان
       ماهیت و ریشه های بنیادگرایی در عربستان
       تحولات بنیادگرایی در عربستان و ظهور نسل جدید بنیادگرا
ب ) نقش بنیادگرایی اسلامی در تحولات اجتماعی و سیاسی عربستان

     1 ) مشروعیت زایی و عامل کشور سازی

164 

 

168

169

171

  2 ) مشروعیت زدایی و چالش برانگیزی 171 

           شورش جهیمان العطیبی

           ظهور اسامه بن لادن و تشکیل سازمان القاعده

ج )گروهها و جناحهای اسلام گرا در عربستان سعودی

         جناح مذهبی

         جناح تکنوکراتها

         منابع بخش سوم

172173

 

176

177

178

179

بخش چهارم : سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانهو تأثیر آن بر بنیادگرایی اسلامی در مصر و عربستان سعودیمقدمه بخش187 فصل اول:حمایت آمریکا از رژیم های غیر دموکراتیک و سرکوبگر و تأثیر آن بر جریان بنیادگرایی اسلامی188 

گفتار اول:تعامل سیاست خارجی آمریکا و نظامهای سیاسی در خاورمیانه

188 
الف) اولویت سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه:تشویق دموکراسی یا تعقیب منافع ملی
188 ب)نقش سیاست خارجی آمریکا در تداوم رژیم های غیر دموکراتیک 191 ج) علت حمایت آمریکا از رژیم های غیر دموکراتیک 193 ترس از روی کار آمدن اسلام گرایان193 کمک به تحقق صلح خاورمیانه197  سیاست حفظ وضع موجود198 گفتار دوم: همسویی سیاست خارجی آمریکا با دولت مصر و تأثیر آن بر جریان بنیادگرایی اسلامی 199 گفتار سوم:همسویی سیاست خارجی آمریکا با دولت عربستان سعودی و تأثیر آن بر جریان بنیادگرایی اسلامی 206 
فصل دوم:حضور نظامی مستقیم آمریکا در خاورمیانه و تأثیر آن بر جریان بنیادگرایی اسلامی
211 

گفتار اول : پیامدهای سیاسی و فرهنگی حضور آمریکا در منطقه

211 

گفتار دوم:واکنش گروههای بنیادگرا نسبت به حضور آمریکا در منطقه

214 

الف) واکنش نظری ـ فقهی

214 ب) واکنش عملی (مبارزه جویانه)217 ج) صدام گرایی 218 د) بن لادن گرایی و فراگیر شدن کیش بن لادنیزم219    فصل سوم:حمایت آمریکا از اسرائیل و تأثیر آن بر آمریکا ستیزی و رفتار گروههای بنیادگرا در خاورمیانه221 

گفتار اول: حمایت ایلات متحده آمریکا از اسرائیل

221 

الف ) علت ، میزان و شیوه های حمایت آمریکا از اسرائیل

     علت حمایت آمریکا از اسرائیل

221221 میزان کمک های آمریکا به اسرائیل221 شیوه ها و روشهای گوناگون حمایت آمریکا از اسرائیل222 

ب   ) پیامدهای منفی حمایت آمریکا از اسرائیل برحل بحران فلسطین

225 تداوم بقاء و استمرار سلطه رژیم صهیونیستی225  انعطاف ناپذیری رژیم صهیونیستی 226  استمرار عملیات شهرک سازی و ممانعت از تشکیل یک دولت فلسطینی227 گفتار دوم: رابطه آمریکا با اسرائیل و تأثیر آن بر موضع گروههای بنیادگرا نسبت به آمریکا در مصر و عربستان سعودی 229 الف ) جایگاه مسئله فلسطین در اندیشه اسلام گرایان230 ب   ) نقش و تأثیر حمایت آمریکا از اسرائیل بر آمریکا ستیزی اسلام گرایان در مصر و عربستان سعودی231 منابع بخش چهارم237 نتیجه گیری 245 فهرست منابع 272                      

 

 

منابع بخش اول

1ـ جان لاول،چالشهای سیاست خارجی آمریکا،ترجمه حسین نورائی بیدخت،(تهران:انتشارات سفیر،1376)،ص 1 2ـ علی اصغر کاظمی،نقش قدرت در جامعه و روابط بین الملل،(تهران:نشر قومس،1369)،ص 42 3ـ جک سی پلانوـ روی آلتون, فرهنگ روابط بین الملل، ترجمه حسن پستا،( تهران: انتشارات فرهنگ معاصر,1378 ) ،ص 48 4ـ جوزف فرانکل،روابط بین الملل در جهان متغیر،ترجمه عبدالرحمن عالم،(تهران:انتشارات وزارت امور خارجه،1373)،ص 104 5ـ عبدالعلی قوام،اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل،(تهران:انتشارات سمت،1373)،ص 135 6ـ سید محمد طباطبایی سیاست خارجی آمریکا(دکترین ها) جزوه درسی دانشکده حقوق وعلوم سیاسی علامه طباطبائی, صص 8 ـ 6  7ـ همان, صص 8 ـ6  8ـ حسن حمیدی نیا،ایالات متحده آمریکا،(تهران:انتشارات وزارت امور خارجه،1381)،ص 533 9ـ عبدالعلی قوام،«آناتومی تعاملات نظام سیاسی و منافع ملی»،مجله سیاست خارجی،سال هشتم،شماره یک و دو( بهار و تابستان 1373)،ص 3 10ـ هوشنگ عامری،اصول روابط بین الملل،(تهران:انتشارات، آگاه،1370)،ص11 11ـ امین هویدی،کسینجر وسیاست خارجی آمریکا،ترجمه صفاءالدین گچی،(تهران:انتشارات آفرینه،1378)،ص 164 12ـ یوجین آر.ویتکوف و جیمزام.مک کورمیک،سرچشمه های درونی سیاست خارجی آمریکا،ترجمه جمشید زنگنه،(تهران:انتشارات وزارت امور خارجه،1381)،ص 24 13ـ هوشنگ عامری،پیشین ،صص188ـ187 14ـ همان ،ص 191 15ـ جیمز باربر و مایکل اسمیت، ماهیت سیاستگزاری خارجی، ترجمه حسین سیف زاده،( تهران: نشر قومس،1374)، ص247 16ـ هوشنگ عامری،پیشین،ص 193 17ـ هوشنگ مقتدر، سیاست بین الملل و سیاست خارجی،( تهران: انتشارات فهرس،1370)، ص 104  18ـ همان  19ـ هوشنگ عامری،پیشین،ص 106 20ـ همان ص 197 21ـ عبدالعلی قوام, اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل ،پیشین ،ص 101 22ـ هوشنگ مقتدر،پیشین،صص 108ـ104 23ـ عبدالعلی قوام ,اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل،پیشین،ص 101 24ـ هوشنگ مقتدر،پیشین،صص 157 ـ152 25ـ کی جی هالستی، مبانی تجزیه و تحلیل سیاست بین الملل، ترجمه بهرام مستقیمی و مسعودطارم سری،( تهران : انتشارات وزارت امور خارجه،1376)،ص 222 26ـ فرزاد پور سعید،«11 سپتامبر و تحول مفهوم منافع ملی»،فصلنامه مطالعات راهبردی شماره 17 و 18،صص 695 ـ694 27ـ حمید بهزادی،اصول روابط بین الملل و سیاست خارجی،(تهران:انتشارات دهخدا 1373)،ص 97 28ـ همان ص 98 29ـ فرزاد پورسعید, پیشین، ص 695 30ـ جمیز باربر و مایکل اسمیت,پیشین،ص 247 31ـ عبدالعلی قوام, اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل،پیشین،ص 124 32ـ همان ,صص 114 ـ 113 33ـ علی اصغر کاظمی،پیشین،ص 108 34ـ حسن سیف زاده،«تحول در مفهوم منافع ملی»،در مجموعه مقالات تحول مفاهیم، ( تهران : انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل 1370),ص97 35ـ جیمز باربر و مایکل اسمیت، پیشین،ص249 36ـ جوزف فرانکل،پیشین،ص 118 37ـ جیمزباربر و مایکل اسمیت،پیشین،ص 259 38ـ سیف زاده،تحول در مفهوم منافع ملی، پیشین ،ص 97 39ـ همان ص 97 40ـ همان،ص 102 41ـ همان،ص 103  42ـ اسد الله خلیلی،روابط ایران و آمریکا (بررسی دیدگاه نخبگان آمریکایی)،(تهران:انتشارات ابرار معاصر،1379)،صص 21 ـ 18 43ـ همان ،ص 19 44ـ همان،ص21 45ـ عبدالحمید ابوالحمد،مبانی علم سیاست،چ4،(تهران:انتشارات توس،1368)،صص 206ـ 196 46 ـ لوئیس فیشر،«پیشگامیهای ریاست جمهوری از کره تا بوسنی»،در سرچشمه های درونی سیاست خارجی آمریکا،ترجمه جمشید زنگنه،(تهران:انتشارات وزارت امور خارجه،1381)،ص 288 47ـ یوجین‌ آر. ویتکوپف و جیمزام. مک کورمیک، پیشین، ص 433 48ـ همان 49ـ حسین دهشیار،سیاست خارجی آمریکا،جزوه کلاسی دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی،ص 18 50 ـ مسعود برق لامع،استراتژی کسینجر در سیاست سلطه جوی آمریکا ،(تهران :انتشارات _______ 1358)،     صص 100ـ99 51ـ حسین دهشیار، پیشین، ص 17 52ـ همان 53ـ همان 54ـ یوجین آر.ویتکوف و جیمزام مک کورمیک،پیشین،صص 242 ـ 241 55ـ حسن حمیدی نیا،پیشین،ص 467 56ـ همان،ص 467 57ـ همان  58ـ دهشیار،پیشین،ص 18 59ـ زبیگینو برژینسکی،در جستجوی امنیت ملی،ترجمه ابراهیم خلیلی،(تهران:نشر سفیر،1369)،ص119 60ـ یوجین آر.ویتکوف وجیمزام .مک کورمیک،پیشین،ص 238 61ـ برژینسکی،پیشین،ص 109 62ـ مسعود برق لامع،پیشین ،صص 101 ـ100 63ـ جفری کمپ،«مدیریت ریاست جمهوری بر دیوانسالاری شاخه اجرایی»،در سرچشمه های درونی سیاست خارجی آمریکا ،پیشین، ص 318 64ـ برژینسکی،پیشین،ص 107 65ـ رابرت ام .کیتز،«سازمان سیا وسیاست خارجی آمریکا»،ترجمه عبدالحسین شاهکار،فصلنامه سیاست خارجی،سال پنجم،شماره 2 (تابستان 1370)،صص 324ـ 307 66ـ عبدالعلی قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل،پیشین، صص 238 ـ 237 67ـ یوجین آر.ویتکوف و جمیزام مک کورمیک،پیشین،ص 238 68ـ جک سی پلینو ـ روی آلتون ، پیشین، ص 495 69ـ.همان 70ـ.همان ص 498 71ـ حسن حمیدی نیا،پیشین،صص 490ـ481 72ـ دهشیارـ پیشین ـ ص 17 73ـ رابرت پی.زولیک،«کنگره و سیاست گذاری خارجی ایالات متحده آمریکا»،ترجمه امیر مسعود اجتهادی،فصلنامه سیاست خارجی،سال چهاردهم،شماره 1،(بهار 1379)،صص 130ـ 129 74ـ همان  75ـ یوجین آر.ویتکوف و جیمزام مک کورمیک،پیشین،ص 246 76ـ رابرت.پی زولیک،پیشین،ص 154 77ـ همان صص 155 ـ 139 78ـ همان صص 155 ـ 152 79ـ دهشیار،پیشین،صص 18 ـ17 80ـ عبد العلی قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل،پیشین،صص 229ـ 228 81ـ حسن حمیدی نیا،پیشین،ص 531 82ـ ساموئل هانتینگتون،«فرسایش منافع ملی آمریکا»، در سرچشمه های درونی سیاست خارجی آمریکا،ص 77 83ـ همان،ص 78 84 .Stephen Zunes,10 thing s to Know about u.s. Policy in the Middle East, hattp://www. Alternet. Org/story. Hatm/l   p. 4 85ـ حسین دهشیار،پیشین،صص 15ـ 13 86ـ همان، ص 15 87ـ همان،ص 13 88ـ عبد العلی قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل ،پیشین،ص 231 89ـ حسین دهشیار،پیشین،ص 9 90ـ عبد العلی قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل،پیشین،صص 236ـ235 91 ـ همان ، ص 235 92 ـ برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به،جیمز پرلاف،سایه های قدرت(شورای روابط خارجی و قدرت آمریکا)،ترجمه کریم میرزایی،(تهران: انتشارات رسا،1371) 93 ـ عبد العلی قوام،پیشین اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل،ص 238 94 ـ یوجین آر.ویتکوف و جیمز ام مک کورمیک، پیشین،ص 239 95ـ سامی حجار، آمریکا در خلیج فارس،چالشها و چشم اندازها ترجمه ابوالقاسم راه چمنی (تهران:انتشارات ابرار معاصر تهران ، 1381) ، ص 16 96ـ همان ، ص17 97ـ همان، 98ـ محمد باقر سلیمانی،بازیگران روند صلح خاورمیانه ، (تهران انتشارات وزارت امور خارجه ، 1379)،پیشین،ص 136 99ـ همان ص 137 100ـ«حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه»،ماهنامه خلیج فارس،شماره 23،(شهریور 1381)،ص 48 101ـ همان ،ص49 102ـ همان ،ص 50 103ـ همان، ص51 104ـ ساموئل هانتینگتون،«فرسایش منافع ملی آمریکا،، در سرچشمه های درونی سیاست خارجی آمریکا،پیشین،ص 72 105ـ همان،ص 64 106ـ همان،صص 66 ـ 35 107ـ محمد باقر سلیمانی،پیشین،صص 142ـ140 108ـ همان،ص13 109. William j.Perry,”Gulf security and U.S policy” In middle East policy,Vol,111,N.4,(Appril 1995),P.8 

110ـ ……………………………گزیده تحولات جهان،……………………………….ابرار معاصر ص 30

 111ـ همان،صص 32ـ31 112ـ حمیدرضا سمیعی نژاد،«چرا آمریکا به اسرائیل کمک می‌کند»،فصلنامه سیاست خارجی،سال پانزدهم،شماره 1،(بهار 1380)،ص 173 113ـ همان،ص 173 114ـ آلفرد.م،لیلیا نتال،ارتباط صهیونیستی،ترجمه سید ابوالقاسم حسینی،(تهران: انتشارات،پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1379)، ص 352 115ـ حمید رضا سمیعی نژاد،پیشین،صص 175ـ173 116ـ آلفرد.م لیلیا نتال،پیشین،ص 447 117ـ سمیعی نژاد،پیشین،صص 175ـ174 118ـ پل فایندلی،فریب های عمدی(حقایقی درباره روابط آمریکا و اسرائیل)،ترجمه محمد حسین آهویی ، (تهران: انتشارات وزارت امور خارجه ،1378)،ص 16 119ـ همان،ص 16 120ـ همان،ص 11 121ـ همان، ص 13 122ـ همان، ص 11 123ـ محمد باقر سلیمانی،پیشین،ص 149 124.Barbara.conry,”Americans misguided policy of dual containment in the persian GULF ”Foreign policy Brifing No.33. november 10,1994. P .11 

125ـ محمد باقر سلیمانی،پیشین،ص 162

 126ـ همان ،ص 139 127ـ همان ،ص 142 128ـ مارک ج.گازیوروسکی،سیاست خارجی آمریکا و شاه،چ 2 ،ترجمه جمشیدزنگنه،(تهران:انتشارات رسا،1373)،صص 197ـ165 129ـ لئی برنر،مشت آهنین،ترجمه حسین ابوترابیان ،(تهران: انتشارات اطلاعات،1367)،ص 275 130ـ همان،ص 275 131ـ «سعودی ها وسیاست آمریکا»،(28 اردیبهشت 1373)،شماره 21980 132ـ همان  133ـ سید مهدی حسینی متین،«تحول در نقش و کارکرد سیاست خارجی آمریکا در نظام بین الملل پس از 11سپتامبر»، در مجموعه مقالات دوازدهمین سمینار خلیج فارس، ص 215 134ـ سیروس فیض، «اسلام و غرب پس از 11 سپتامبر»، فصلنامه نهضت، سال سوم شماره 10 صص 111ـ110 135ـ همان، ص 109 136ـ    

 

 

 

منابع بخش دوم


1ـ اندروهی وود،درآمدی بر ایدئولوژی های سیاسی،ترجمه محمد رفیعی مهر آبادی،(تهران:انتشارات وزارت امورخارجه ،1379)، ص 495. 2ـ «مقدمه ای بر بنیادگرایی اسلامی»،اندیشه جامعه،شماره 21، (دی 1380)،ص20. 3ـ احمد بخشایشی،«بنیادگرایی مفهومی غیر منطبق بر نظام اسلامی ایران»،دو ماهنامه مسجد،سال پنجم،شماره 26(خرداد و تیر 1375)،ص 25 4ـ سید احمد موثقی،جنبشهای اسلامی معاصر،(تهران،انتشارات سمت،1374)،ص 64 5ـ «مقدمه ای بر بنیادگرایی اسلامی»،پیشین،ص 26 6 ـ محمد اسماعیل اسلامی،فرهنگ علوم سیاسی،چ 2 ،(تهران:مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران،1375)،ص 199 7ـ انوشیروان احتشامی،«بنیادگرایی اسلامی و اسلام سیاسی»، ترجمه محسن اسلامی،فصلنامه علوم سیاسی،سال پنجم شماره 18،(تابستان 1381)،ص 247 8ـ جیمز ویچ،«نگرشی دوباره به بنیادگرایی اسلامی»،ترجمه ابوعلی،ماهنامه مسجد،سال دوم،شماره 11،(آذر و دی 1372)،ص 44. 9 ـ الیور روا،افغانستان،اسلام و نوگرایی سیاسی،ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم،( مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی،1369)،صص 14 ـ10 10ـ رابین رایت،شیعیان مبارزان راه خدا،ترجمه علی اندیشه،(تهران:نشر قوس،1372)، ص 11 11ـ جمیله کدیور،پشت پرده صلح،(تهران:انتشارات اطلاعات،1374)،ص139. 12ـ همان  13ـ هاشم آقاجری،«جنبش انقلابی اسلامی و بنیادگرایی»،فصلنامه حضور،شماره 32،(زمستان 1376)،ص 84. 14ـ سید عباس عراقچی،«اندیشه های سیاسی ابوالاعلی مودودی و جنبش احیا طلبی اسلامی »،فصلنامه خاورمیانه سال ششم،شماره 3،(پائیز 1378)،صص 73ـ72. 15ـ ری کیلی،فیلی مارفیلت،جهانی شدن و جهان سوم،ترجمه حسن نورائی بیدخت و محمد علی شیخ علیان،(تهران،انتشارات وزارت امور خارجه ،1380)،ص 249 16ـ احمد موثقی، پیشین ،ص 111. 17ـ جمیله کدیور،پشت پرده صلح ،پیشین،ص147 18ـ ،«بررسی تطبیقی بنیادگرایی اسلامی»،فصلنامه خاورمیانه،سال اول،شماره 3 ،( تابستان 1373)،ص 668 19ـ فرهنگ رجایی،«چالش بنیادگرایی دینی و پاسخ غرب»،فصلنامه سیاست خارجی،سال هفتم،شماره 4،(زمستان 1372)،ص99  20ـ جمیله کدیور،پشت پرده صلح، پیشین،ص 149. 21ـ همان کتاب،ص 149 22ـ سید عباس عراقچی،پیشین،ص 74 23ـ تیموثی . دی . سیسک، اسلام و دموکراسی(دین،سیاست و قدرت در خاورمیانه)،ترجمه شعبانعلی بهرامپور و حسن محرثی،(تهران:نشر نی،1376 )،صص 31 ـ 30 24ـ فرهنگ رجایی،«چالش بنیادگرایی دینی و پاسخ غرب »،پیشین،ص 96  25ـ حمید غفاری،«جامعه چند فرهنگی غرب و اسلام گرایی»،غرب در آیینه فرهنگ،شماره 15، (دی ماه 1380)، ص 4 26ـ انوشیروان احتشامی،پیشین،ص 253. 27ـ سزار فرح،«ابعاد سیاسی بنیادگرایی اسلامی»،ترجمه.ف.م.هاشمی،روزنامه سلام 4اردیبهشت 1376 28ـ هرایر دکمجیان،جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب(اسلام در انقلاب)،ترجمه حمید احمدی،چ 3،(تهران: انتشارات کیهان،1377)،صص 102ـ101. 29ـ همان،ص 113 30ـ همان  31ـ غلامرضا خادمی،«بنیادگرایی اسلامی در مصر و عربستان سعودی»،فصلنامه نهضت،سال سوم شماره 10،(تابستان 1381)،صص 192ـ190. 32ـ ری کیلی،فیلی مارفیلت،پیشین،صص 252ـ251 33ـ همان،ص 351 34ـ یوسف علیخانی،«مسلمانان تروریست هستند!»،روزنامه انتخاب،22 اسفند 1378 35ـ محمد رفیع محمودیان،«بنیادگرایی و مدرنیته اصول گرا»،ماهنامه آفتاب،شماره 14،(فروردین 1381)،ص 73  36ـ جان اسپوزیتو،«اسلام سیاسی و سیاست خارجی آمریکا»،ترجمه غلامحسین ابراهیمی روزنامه کیهان،23 فروردین 1377 37ـ «بررسی تطبیقی بنیادگرایی اسلامی»،پیشین،ص 669. 38.Saad jawad,’’Fundamentalism in any other name’’ Dialogue./11/94:P.6 (Novamber 1994) 

39ـ رابین رایت،پیشین،ص12

 

40.Saad jawaj.op.cit.p.6

 

41ـ ری کیلی،فیلی مارفیلت،پیشین،ص 251

 

42ـ حمید احمدی،«نگاهی به پدیده بنیادگرایی اسلامی ناکام در ستیز با تاریخ،فصلنامه خاورمیانه سال هشتم،شماره 4،ص 203

 

43ـ همان،ص 204

 

44ـ جمیله کدیور، پشت پرده صلح،پیشین،ص 146

 

45ـ جیمزویچ،پیشین،ص 47

 

46ـ همان،ص 46

 

47ـ مجتبی امیری، نظریه برخورد تمدنها (هانینگتون و منتقدانش)،(تهران: انتشارات وزارت امور خارجه ،1381)، ص 78

 

48ـ غسان سلامه،«بنیادگرایی در خاورمیانه»،ترجمه کامیاب منافی،ماهنامه دیدگاهها و وتحلیلها ،سال دهم ، شماره 104 ،صص 78ـ77

 

49ـ کلیم صدیقی،مسائل نهضت های اسلامی،ترجمه هادی خسروشاهی،(تهران:انتشارات اطلاعات،1375)،ص72

 

50ـ تیموثی دی. سیسک،پیشین ،ص 14

 

51 ـ الیور،روا،پیشین،صص 15ـ14

 

52ـ همان،صص 17ـ16

 

53 ـ همان،ص 19

 

54 ـ «بنیادگرایی هرگز مرادف با اسلام گرایی نیست»،گفتگو با ابوالفضل شکوری ماهنامه اندیشه جامعه شماره 21،ص 18

 

55 ـ همان،صص 14 ـ13

 

56ـ همان، ص 37

 

57 ـ «همایش اسلام سیاسی در قرن 21»،ماهنامه آفتاب،شماره 9،(آبان 1380)،ص 13

 

58 ـ همان،صص 14ـ13

 


 

59ـ مرتضی مطهری،بررسی اجمالی نهضت های اسلامی درصد ساله اخیر،(تهران:انتشارات صدرا،1366)،ص 2060ـ همان ،صص 29 ـ2061ـ ز.ا. لوین،اندیشه ها و جنبشهای نوین سیاسی ـ اجتماعی در جهان عرب،ترجمه یوسف عزیزی بنی طرف،(تهران: انتشارات علمی و فرهنگی،1378)،صص 111ـ10862ـ احمد امین،پیشگامان مسلمان،ترجمه یوسفی اشکوری،(تهران : انتشارات علمی و فرهنگی،1376)،ص9463ـ مجید خدوری،گرایشهای سیاسی در جهان عرب،ترجمه عبدالرحمن عالم،(تهران:انتشارات وزارت امور خارجه،1369)،صص 72 ـ7164ـ همان،ص 7365 ـ مرتضی مطهری،پیشین،ص 3866ـ همان 67ـ عباسعلی عمید زنجانی،گزیده انقلاب اسلامی و ریشه های آن،چ 8 ،(تهران:نشر طوبی،1375)، صص 140ـ12668 ـ ز.ا.لوین،پیشین،صص 127ـ12669ـ همان 70ـ مطهری،پیشین،صص 41ـ 4071ـ ز.ا.لوین،پیشین،صص 128ـ12772ـ احمد امین،پیشین،صص 267ـ 26573ـ همان،صص 289ـ 28874ـ کلیم صدیقی،مسائل نهضت های اسلامی،پیشین ، ص 7275ـ همان،صص 75 ـ7476ـ غلامرضا خادمی،پیشین ، صص 197 ـ19577ـ همان، ص 19678ـ شیرین هانتر،آینده اسلام و غرب(برخورد تمدنها یا همزیستی مسالمت آمیز)،ترجمه همایون مجد،(تهران:انتشارات فرزان،1380)،ص 18579ـ دانیل پاییز،«مسله اصلاً اقتصادی نیست»،ترجمه وحید امامی،بررسی مطبوعات جهان سال چهارم،شماره 206،(آذر 1374)،ص 680ـ همان 81ـ همان 82 ـ علیرضا خدا دوست،«مسلمانان و موازانه در جهان»،روزنامه ایران،19 آبان 1381،ص683ـ شیرین هانتر،پیشین،ص 11584 ـ همان ،ص 11585ـ فرید مرجایی،«تبار شناسی ایدئولوژی گروه بوش»،ماهنامه چشم انداز ایران،شماره17،ص 2886ـ همان 87ـ کاظم علمداری،بحران جهانی:نقدی برنظریه گفتگوی تمدنها،(تهران:انتشارات توسعه،1381)،ص 6888ـ همان89ـ محمد اکرم عارفی،«پاکستان و بنیادگرایی اسلامی»،فصلنامه علوم سیاسی،سال چهارم،شماره 16،(زمستان 1380)، ص 26290ـ انوشیروان احتشامی،پیشین ، صص 250 ـ 24991ـ شیرین هانتر،پیشین، ص 117

92ـ همان

93.Espozito JoHN.L,Ploitical Islam:Beyond The Green menace. Economist,1993.P.25

94ـ انوشیروان احتشامی،پیشین،صص 252ـ251

95ـ همان 96ـ «بررسی تطبیقی بنیادگرایی اسلامی»،پیشین، صص 670 ـ 668 97ـ همان،ص 67098ـ فضیل ابوالنصر،رویارویی اسلام گرایی و غرب گرایی،ترجمه حجت الله جودکی،(تهران:انتشارات وزارت امور خارجه،1378)،صص 54ـ 5399ـ همان 100ـ سید علی قزوینی،«دیدگاههای جبهه نجات اسلامی الجزایر»،فصلنامه سیاست خارجی،سال سوم ،شماره 1، ص 55101ـ حمید احمدی،«آینده جنبشهای اسلامی در خاورمیانه،طرح یک چارچوب نظری»،فصلنامه مطالعات خاورمیانه،سال پنجم،شماره 2 و 3،(تابستان و پاییز 1377)،صص 63ـ61102ـ همان،ص 63103ـ همان104ـ همان105ـ همان 106ـ غلامرضا بابایی،«آینده اسلام وغرب: برخورد تمدنها یا همزیستی مسالمت آمیز»،فصلنامه سیاست خارجی،سال دوازدهم شماره 4،(بهار و تابستان   137) ،ص 1086107ـ همان 108ـ «آمریکا و خاورمیانه پس از رویدادهای 20 شهریور»،فصلنامه خاورمیانه،سال هشتم،شماره3، ص 2109ـ شیرین هانتر،پیشین،ص 176110ـ کاظم علمداری،پیشین، صص 200 ـ 198111ـ غرب در آیینه فرهنگ،شماره20،(فروردین و اردیبهشت 1381)،ص 83112ـ ادوارد سعید،اسلام رسانه ها،ترجمه اکبر افسری،(تهران:انتشارات توس،1377)،ص99113ـ شیرین هانتر،پیشین،ص 179114 ـ همان،ص 182115ـ همان، ص 183116ـ همان،ص 184117ـ غلامرضا بابایی، پیشین ، ص 1086118ـ هانتر،پیشین،ص 186119ـ مارسدن پیتر ،طالبان (جنگ،مذهب،نظم نوین)،ترجمه کاظم فیروزمند، (تهران: نشر مرکز، 1379)، ص 63 120ـ مرتضی اسعدی،ایران،اسلام،تجدد،(تهران:انتشارات طرح نو،1377)،ص 64121ـ فرید زکریا،«ریشه های خشم»،ترجمه، حسن نورایی ، ماهنامه آفتاب، شماره 9 ،(آبان 1380)،صص 78ـ74122ـ همان، ص 76123ـ ادوارد سعید،اسلام رسانه ها،پیشین ، ص 21124ـ آلفرد.م.لیلیانتال،ارتباط صهیونیستی ،ترجمه ابو القاسم راه چمنی ،(تهران :انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ،1379)، ص 264125ـ همان 126ـ عماد نداف،بن لادن یک نفر از یک میلیارد نفر،ترجمه عثمان ایزد پناه،(تهران:انتشارات عابد،1381)،ص 39127ـ رحمت الله صادقی،«تروریسم کنش یا واکنش»،روزنامه جام جم،( 22 مهر 1380)128 ـ کاظم علمداری،بحران جهانی:پیشین، ص 272

129 ـ سید علی قادری،«مبانی سیاست خارجی در اسلام»،فصلنامه سیاست خارجی،سال سوم،شماره 4،ص 578

130ـ حسن واعظی،تروریسم، (ریشه یابی تروریسم و اهداف آمریکا از لشکر کشی به جهان اسلام)، (تهران: انتشارات سروش ، 1380)، ص37131 ـ همان،ص 28132ـ علی قادری،پیشین، ص 578133ـ همان،ص 578134ـ عبدالغنی عماد،«مقاومت و تروریسم در چارچوب بین المللی حق تعیین سرنوشت»،ترجمه ماجد نجار،فصلنامه مطالعات خاورمیانه، قسمت ضمیمه،سال نهم،شماره 2،(تابستان 1381)،ص44135ـ حسن واعظی ،تروریسم،پیشین،صص 31ـ27136 ـ همان،صص 31137ـ پیروز مجتهد زاده،ایده های ژئوپولتیک و واقعیت های ایرانی،(تهران:نشر نی ،1379)،ص 229138ـ «عملیات شهادت طلبانه»،ماهنامه ندای مقاومت،شماره 4،(مهر 1381)،ص 14139ـ «اختلاف نظر علمای اسلام درباره عملیات انتحاری»،ترجمه ا.زارع زاده،ترجمان سیاسی،شماره 22،(18 اردیبهشت 1380)،صص 26ـ24140ـ همان.141ـ عبدالحمید ابوسلیمان،«جایگاه خشونت در اندیشه سیاسی اسلام»،ترجمه ا.زارع زاده،ترجمان سیاسی،شماره 43، (29 مرداد 1379)، ص 33142ـ عبدالرحمن دیلیپاک،تروریسم،ترجمه معاونت فرهنگی تبلیغات اسلامی،(تهران:انتشارات تبلیغات اسلامی،1368)، ص 141143ـ حمید احمدی، پیشین، ص 73144ـ همان،صص 80 ـ 76145ـ همان، صص 83ـ 80146ـ «آینده اسلام گرایی»،ترجمه ق طولانی،نشریه ترجمان سیاسی،ویژه اسلام گرایی شماره 21، (6 اسفند 1378)، ص 35 147ـ حمید احمدی،جنبش های اسلامی در خاورمیانه،پیشین،صص 91ـ90148ـ سزار فرح، پیشین،ص 149. Graham E Fuller, “The future of political Islam’’foreigr AFFAIRS,Volume 81.No.2.P. 150. “How American subberts jemocracy in the middle East’’.Middle East international (23 April 1996).p.20151. Stepnen zunes, “U.S policy toward political Islam” op.cit.p.5

152 ـ «دلایل افراط گرای اسلامی»، دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران ـ واشنگتن ،بولتن دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی شماره 169،صص 67ـ 66

153 ـ سزارفرح،پیشین، ص

154ـ«ناظر بیرونی اسلام و دموکراسی»،ترجمه ق.طولانی،ترجمان سیاسی، شماره 1 دی 1380،ص 44

155. Saad jawad,op.cit.p.6
156ـ فرهنگ رجایی،«چالش بنیادگرایی دینی و پاسخ غرب»،پیشین،صص 790ـ 789
157ـ مهدی ذاکریان،ارزیابی سیاست خارجی خاتمی از منظر صاحب نظران،(تهران:انتشارات همشهری،1380)، ص 45 158. Graham E.Fuller, “The future of political Islam’’, Op.cit.p159ـ علی عسگری، «تحول بنیادگرایان اسلامی مصر:جایگزینی منطق ترور به جای منطق کلمه»،روزنامه خرداد،( 2 دی 1377)160ـ جمیله کدیور،مصر از زاویه دیگر،پیشین،ص 303161ـ همان،ص 282162ـ حمید احمدی،«اسلام گرایان و مسله خشونت در مصر»،نشریه گفتگو، شماره 18، صص 44 ـ 41163ـ همان 

 

منابع بخش سوم


1ـ جمیله کدیور،پشت پرده صلح،(تهران : انتشارات اطلاعات،1374)،ص 173 2ـ هرایر دکمجیان،جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب (اسلام در انقلاب )،ترجمه حمید احمدی ،(تهران :انتشارات کیهان ،1377)،ص 363ـ محمد جواد صاحبی،اندیشه اصلاحی در نهضت های اسلامی،چ 2 ،(تهران:انتشارات کیهان1370)،ص 364ـ همان، ص 495ـ مرتضی مطهری،بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر،(تهران : انتشارات صدرا،1366)ص37 6 ـ محمد جواد صاحبی،پیشین،صص 58ـ577ـ سید احمد موثقی،جنبشهای اسلامی معاصر ،(تهران: انتشارات سمت ،1374)،صص 114ـ1028ـ همان 9ـ همان 10ـ فرهنگ رجایی،اندیشه سیاسی معاصر در جهان عرب،(تهران:مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه،1381)،ص 5411ـ همان صص 60ـ 5612ـ همان صص 66ـ 6113ـ ابراهیم کاروان،«رژیم های اسلامی کدامند؟»،ترجمه واحد ترجمه مجله،فصلنامه معرفت،سال هشتم ، (پائیز 1376)،صص64ـ6314ـ همان، ص 6615ـ صادق زیباکلام، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی ایران،( تهران: نشر روزنه ، 1372) ، صص
81 ـ 80
16 ـ محمد باقر انصاری، « نگاهی به گذشته و آینده آمریکا»، غرب در آئینه فرهنگ، شماره 21 ص 1817ـ همان 18ـ لیون تی هدر، پیشین، ص 1119ـ محمد باقر انصاری،پیشین،ص 19 20ـ هرایر دکمجیان،پیشین،صص 260ـ25021ـ «طالبان از پیدایش تا سقوط»،اظهارات سفیر سابق عربستان در افغانستان،روزنامه کیهان،(30 بهمن 1380)22ـ حیدر علی بلوچی،«مطالعه تطبیقی سیاست خارجی آمریکا در قبال افغانستان»،فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز،شماره 33،( بهار 1380)،صص 90ـ 59.23ـ «خیمه شب بازی آمریکا و طالبان»،انرژی ایران،8 اسفند 137724 ـ همان25ـ عصام نعمان،«آمریکا و مسلمانان:چالش روابط»،ترجمه سمیه آقاجانی و ید الله ملایری، ماهنامه نهضت،سال سوم،شماره 10،(تابستان 1381)،ص 14026ـ همان 27ـ «آمریکا در خاورمیانه چه می‌خواهد»،ترجمه ک.فخرطاولی،ترجمان سیاسی شماره 17،(22/12/1379)، ص 1428ـ پل لوبک،«رابطه پارادوکسیکال اسلام و جهانی شدن»،معاونت فن آوری و اطلاعات، گاهنامه برداشت اول،سال اول،شماره صفر،ص 78.29ـ وحید مژده،افغانستان و پنج سال سلطه طالبان،(تهران:نشر نی،1382)،صص 60ـ5730ـ یازده سپتامبرـ آغاز عصری نو در سیاست جهانی،مجموعه مقالات،گروه نویسندگان و مترجمان، (تهران: نشر دیگر،1380)، ص 153.31ـ وحید مژده،پیشین، ص 5932ـ جمال کاظمی،«موج سوم بنیادگرایی اسلامی»،ترجمه فخر طاولی،نشریه ترجمان سیاسی،شماره 18،(29 /12/1379)،ص 1133ـ «جنبش های جدید اسلامی و منافع جمهوری اسلامی ایران»،معاونت سیاست خارجی،گاهنامه برداشت اول،سال اول،شماره 6،ص 3134ـ هرایر دکمجیان، پیشین، صص 180

دانلود با لینک مستقیم