کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

امام حسین (ع) و یاران او

اختصاصی از کوشا فایل امام حسین (ع) و یاران او دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

امام حسین (ع) و یاران او


امام حسین (ع) و یاران او

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 4

 

 امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد. رسول خدا (ع) نام این فرزند زهرا (س) را حسین نهاد وی مورد علاقه شدید پیامبر خدا(ص) بود و آن حضرت دربارة او فرمود: «حسین منی و انا من حسین....» و در آغوش پیامبر بزرگ شد. هنگام رحلت رسول خدا، شش ساله بود در دوران پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت والایی برخوردار بود، علم، بخشش، بزرگواری، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگیری از بینوایان، عفو و حلم و .... از صفات برجسته این حجت الهی بود. در دوران خلافت پدرش در کنار آن حضرت بود و در سه جنگ «جمل»، «صفین» و «نهروان» شرکت داشت.پس از شهادت پدرش که امامت به حسن بن علی (ع) رسید همچون سربازی مطیع رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود پس از انعقاد پیمان صلح (صلح امام حسن (ع) با معاویه حاکم شام) با برادرش و بقیه اهل بیت (ع) از کوفه به مدینه آمدند. با شهادت امام مجتبی (ع) در سال 49 یا 50 هجری (که به دست همسرش جعده، دختر اشعث بن قیس الکندی مسموم شد و پس از چهل روز به شهادت رسید. معاویه با توطئه به ازدواج درآوردن یزید با جعده این کار را تدارک دید). بار امامت به دوش سیدالشهدا قرار گرفت. در آن دوران ده ساله که معاویه بر حکومت مسلط بود، امام حسین (ع) همواره یکی از معترضین سرسخت نسبت به سیاستهای معاویه و دستگیریها و قتلهای او بود و نامه های متعددی در انتقاد از رویه معاویه در کشتن حجربن عدی و یارانش و عمروبن حمق خزاعی که از وفاداران به علی (ع) بودند و اعمال ناپسند دیگر او نوشت. در عین حال حسین بن علی (ع) یکی از محورهای وحدت شیعه و از چهره های برجسته و شاخصی بود که مورد توجه قرار داشت و همواره سلطه اموی (حکومتی که از سال 41 هجری با معاویه اولین خلیفه اموی شروع می شود و تا سال 132 هجری ادامه می یابد) از نفوذ شخصیت او بیم داشت با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) به نفع او بیعت بگیرد اما سیدالشهداء که فساد یزید و بی لیاقتی او را می دانست، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از بلیه سلطه یزید که به زوال و محو دین می انجامید، راه مبارزه را پیش گرفت از مدینه به مکه هجرت کرد و در پی نامه نگاریهای کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت برای آمدن به کوفه آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه هایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت و با دریافت پاسخ کوفیان در بیعتشان با مسلم بن عقیل در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه به سوی عراق حرکت کرد.

پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و سیدالشهدا که همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوی کوفه می رفت، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین «کربلا» در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت. تسلیم نیروهای یزید نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین، مظلومانه و تشنه کام، همراه اصحابش به شهادت رسید. از آن پس کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و کشته شدن وی سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدانهای خفته گردید.(1)

خون او تفسیراین اسرار کرد ملت خوابیده را بیدار کرد(2)

ـ اصحاب شهادت طلب و با وفای سیدالشهداء‌(ع) نمونه بارز آگاهی، ایمان، شجاعت و فداکاری بودند .... آنان که در رکاب سیدالشهداء به فیض شهادت رسیدند جمعی از بنی هاشم بودند. جمعی از مدینه با آن حضرت آمده بودند، ‌برخی در مکه در طول راه به وی پیوستند. برخی هم از کوفه توانستند به جمع آن حماسه سازان شهید بپیوندند. کسانی هم در راه نهضت حسینی، پیش از عاشورا شهید شدند،‌که آنان نیز جزء اصحاب او به شمار می آیند. (چون مسلم بن عقیل و قیس بن مسهر صیداوی و ...) (3


دانلود با لینک مستقیم


امام حسین (ع) و یاران او

مقاله نماز از دیدگاه حضرت علی

اختصاصی از کوشا فایل مقاله نماز از دیدگاه حضرت علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

نماز از دیدگاه حضرت علی (ع)

نماز ، نخستین حکم الهى بود که پس از بعثت پیامبر (ص) توسط جبرئیل امین از جانب خداوند صادر شد و پیامبر آن را برای امت خود ، مقرر داشت . در قسمت های گذشته گفتیم که على (ع) ، شایسته ترین و عالی ترین شاگرد پیامبر (ص) است که می فرمود نماز ، نور دیده من است . او در تمام دوران حیات پیامبر ، همچون سایه دنبال رسول خدا بود و همه جا پیامبر (ص) را اسوه و مقتداى خویش قرار مى‏ داد . این نوجوان پاک و روشن ضمیر ، همراه پیامبر وضو می گرفت و همین که رسول خدا نماز را بجا می آورد ، او نیز پشت پیامبر خدا به نماز می ایستاد . همراه آنها تنها خدیجه (س) بود که به عنوان اولین زن ایمان آورده ، با پیامبر (ص) نماز جماعت می گزارد . علی (ع ) خود می فرماید : « خدایا من‌ نخستین‌ کسی‌ هستم‌ که‌ به‌ تو روی‌ آورد و دعوت‌ تو را شنید و اجابت‌ کرد . در نماز جز رسول‌ خدا (ص‌) ، کسی بر من پیشی‌ نگرفت ‌. »

على (ع) ، به نماز عشق می ورزید و در حساس ترین لحظات زندگى ، نماز را بر هر کار دیگری ترجیح مى‏ داد . او در مسجد کوفه و در اوج راز و نیاز با خدا بود که شمشیری زهرآگین ، بر سرش فرود آمد . هنگام شهادت ، على (ع) در سجده نماز ، در جمله ای زیبا فرمود : " به خدای کعبه رستگار شدم . "

در نمازم خم ابروى تو با یاد آمد

حالتى رفت که محراب به فریاد آمد

ضرار بن حمزه در یک شب پر ستاره به دنبال امام علی به راه افتاد و آرام آرام او را تعقیب کرد . می دانست امام مثل هر شب ، به باغی می رود و در آنجا به تنهایی ، با خدای خود ، رازگویان ، شب را به صبح می رساند . همیشه عبادت امام علی برای ضرار بن حمزه جالب بود . می خواست بداند کسی که اینگونه مورد توجه خدا و پیامبر است ، چگونه نماز می خواند و عبادت می کند . همه جا آرام بود . مهتاب آنقدر فضا را روشن کرده بود که می شد به راحتی علی (ع) را زیر نظر گرفت . امام را دید که در نقطه ای رو به قبله ایستاد و نماز را آغاز کرد . نمازش آن چنان با شکوه بود که گویی در این دنیا حضور ندارد . او آن چنان غرق در نماز بود که متوجه حضور هیچکس نشد . پس از پایان نماز ، با خضوع و خشوع به حمد و سپاس خداوند پرداخت . ضرار بن حمزه هنوز آنجا بود و با دقت به رفتار علی (ع) می نگریست و صدای نجوای پرسوز و گداز او را می شنید . علی (ع) در فرازی از سخنانش می گفت : « ای دنیا ، دیگر خود را به من نشان مده و این چنین برایم دل فریبی نکن ... خیلی بعید است که بتوانی مرا فریب دهی ، مدت تو بسیار اندک ، ولی خطر تو برای فرزندان آدم بسیار بزرگ و عیش و نوش تو کوتاه است . آه که توشه ام برای آخرت اندک و اندوخته ام برای رفع وحشت راه ، ناچیز است . »

ضرار بن حمزه امام را دید که بی تاب بر زمین افتاد . با نگرانی و به سرعت ، خود را به امام رساند . در همین حال ، امام برخاست و دوباره به نماز ایستاد . رفته رفته ، چشمان ضرار بن حمزه خسته شده بود و دیگر یاریش نمی کرد . او از شدت خستگی ، راه خانه را در پیش گرفت . ولی هنوز امام علی (ع) به عبادت مشغول بود و کسی که شیفته ذات الهی است ، در قاموس او خستگی راه ندارد .

در نهج‌ البلاغه علی (ع) آمده‌ است‌ : « خداوند بندگان‌ مؤمن‌ را با نمازها و زکاتها و روزه‌ های‌ دشوار ، از کبر و خودبینی‌ محافظت‌ و حراست‌ می ‌کند . به‌ پیکر آنان‌ ، آرامش‌ می ‌بخشد ، به‌ دیدگان‌ آنان‌ فروتنی‌ می ‌دهد ، نفس‌ آنان‌ را رام‌ می ‌سازد ، دل‌ های‌ آنان‌ را افتادگی‌ می ‌آموزد و خودپسندی‌ را از وجود آنان‌ دور می ‌کند . »

حضرت‌ علی‌ (ع‌) ضمن‌ تأکید بر امر نماز ، ازجمله عوامل‌ سقوط‌ دوزخیان‌ را بی توجهی به این فریضه بزرگ بر می ‌شمرد و می‌ فرماید :

« مردم‌ ، نماز را برعهده‌ گیرید و آن‌ را حفظ‌ کنید ، زیاد نماز بخوانید و با نماز ، خود را به‌ خدا نزدیک‌ کنید . نماز ، فریضه‌ ای است‌ که‌ در وقتهای‌ خاص‌ بر مؤمنان‌ واجب‌ شده‌ است‌ . آیا به‌ پاسخ‌ دوزخیان‌ گوش‌ فرا نمی ‌دهید آن‌ هنگام‌ که‌ از آن ‌ها پرسیدند : چه‌ چیز شما را به‌ دوزخ‌ کشانده‌ است ‌؟ گفتند : ما از نمازگزاران‌ نبودیم ‌. همانا نماز ، گناهان‌ را چون‌ برگهای‌ پائیزی‌ فرو می‌ ریزد و غل‌ و زنجیر گناهان‌ را از گردن‌ انسانها می‌ گشاید . پیامبر اسلام ‌(ص‌) نماز را به‌ چشمه‌ آب‌ گرمی‌ که‌ بر در ِ خانه مردی‌ جریان‌ داشته‌ باشد ، تشبیه‌ کرد که اگر روزی‌ پنج‌ بار خود را در آن‌ شستشو دهد ، هرگز چرک‌ و آلودگی‌ در بدن‌ او نمی ماند . »

علی (ع) ، بهترین‌ و نزدیکترین‌ راههایی‌ را که‌ انسان‌ را به‌ خالق‌ خویش‌ می رساند ، در خطبه‌ یکصد و ده‌ نهج البلاغه بیان‌ کرده ، می فرماید : « بی ‌گمان‌ ، برترین‌ وسیله‌ پیوستگی‌ انسانها به‌ خدای‌ سبحان‌ ، برپا نمودن‌ نماز به‌ عنوان‌ آئین‌ امت است . ‌»

علی (ع) نماز را هنگامی تاثیرگذار و متحول کننده می داند که نمازگزار به اوقات نماز توجه داشته باشد و می فرماید : « نماز را در وقت‌ خودش‌ به‌ جای‌ آر ، نه‌ این‌ که‌ در زمان بیکاری‌ زودتر از وقتش‌ بخوانی‌ و به‌ هنگام‌ درگیری‌ و کار ، آن‌ را تأخیر بیندازی‌ و بدان‌ که‌ تمام‌ کردار خوب تو‌ در گرو نماز است‌ . »

نماز معیار ارزش گذاری‌ سایر اعمال‌ انسان‌ است‌ . شخص‌ نمازگزار علاوه‌ بر خویشتن‌ ، باید سایر افراد خانواده‌ را نیز به‌ خواندن‌ نماز تشویق کند . علی (ع) می فرماید :

« همانا کسانی‌ از مؤمنان‌ حق‌ نماز را شناختند که‌ زیور دنیا آنها را از نماز باز‌ ندارد و روشنایی‌ چشمشان‌ یعنی‌ اموال‌ و فرزندان‌ ، مانع‌ نماز آنها‌ نشود . خدای‌ سبحان‌ در قرآن می ‌فرماید : مردانی‌ هستند که‌ تجارت‌ و خرید و فروش‌ ، آنان‌ را از یاد خدا و برپا داشتن‌ نماز و پرداخت‌ زکات‌ باز نمی ‌دارد . »

از نگاه علی (ع ) ، همچنانکه جسم به غذا نیازمند است ، روح انسان نیز به غذا نیاز دارد و نماز غذای روح است ، چرا که دل و جان را با خالق یکتا پیوند می دهد و نور حق را در دل شعله ور می سازد . در توصیه های امام علی آمده است : " به‌ کودکان‌ نماز بیاموزید و آنان‌ را در‌ هنگام‌ بلوغ‌ به خاطر ترک‌ نماز مؤاخذه‌ کنید . "

نماز به دلیل آنکه بازدارنده از بدی و زشتی است ، آثار و برکات فراوانی را به همراه دارد . امام علی ‌(ع‌) آن را نشانه ایمان می خواند ، همچنانکه رسول‌ خدا (ص) ، نماز را پرچم‌ و علامت ایمان‌ دانسته است ‌. از نگاه علی (ع) ،‌ نماز فرد را از کبر و غرور پیراسته می سازد و می فرماید : « خداوند برای‌ وارستن‌ از کبر ، نماز / و برای‌ افزایش روزی‌ ، زکات‌ را مقرر کرده‌ است‌ . »

حضرت علی یادآور می شود که اگر نمازگزار بداند هنگام نماز ، چه‌ هاله ‌ای‌ از جلال‌ خداوند او را فرو می ‌پوشاند ، هرگز دوست‌ ندارد که‌ سر از سجده‌‌ بردارد . از نگاه امام‌ علی‌(ع‌) هرکس‌ نماز را با معرفت‌ به‌ حق‌ آن‌ به‌ جای‌ آورد ، آمرزیده‌ می‌ شود


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نماز از دیدگاه حضرت علی

تحقیق درمورد حکومت امیرالمومنین علی (ع) و مقایسه آن با سایر خلفا 13 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد حکومت امیرالمومنین علی (ع) و مقایسه آن با سایر خلفا 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

عنوان: حکومت امیرالمومنین علی (ع) و مقایسه آن با سایر خلفا

چکیده: وفا داری علی (ع) به سیره ی پیامبر (ص) در برابر آزاد منشی عمر در قبال سیره رسول خدا از ویژگی های سیاست امام علی (ع) است. علی (ع) وظیفه ی اصلی خویش را تمسک به نص می دانست در این مورد میان قرآن و سنت تفاوتی قایل نبود. او حتی در حرکات ظاهری خود نیز از رسول خدا تقلید می کرد و از اظهار رای در برابر رسول بیزاری می جست. امام علی یکی از وظایف اصلی حاکم جامعه را تعلیم دین به مردم می دانست. بر این اساس می گفت وی پرچم ایمان را در میان مردم استوار کرده و آنان را بر حدود حلال و حرام آگاه نموده است.

کلید واژه: 1) خلافت 2) ابوبکر 3) عثمان 4) عمر 5) بیعت 6) کتاب 7) سنت و سیره ی پیامبر

فهرست مطالب

مقدمه

علی و مشکلات علمی سیاسی خلیفه اول

علی و مشاوره های سیاسی خلیفه دوم

علی و رفع نیازهای علمی عثمان

علی و استمداد معاویه از آن

مرگ عثمان و حوادث خلافت علی (ع)

روی کار آمدن علی (ع)

حوادث بیعت

دفن عثمان

بیعت کردن کوفه

بیعت کردن یمن

مخالفان علی (ع)

انتخاب علی به رهبری جامعه

نتیجه

منابع و مآخذ

مقدمه

دستگاه قضایی نو بنیاد اسلام را رهبری می کرد. هر وقت این دستگاه با مشکلی رو به رو می شود فورا مساله را به آن حضرت ارجاع می داد و راه حل آن را خواستار می شود. گاهی نیز خود امام بودن آنکه کسی به وی مراجعه کند خلیفه وقت را که متصدی مقام قضاوت نیز بود راهنمایی می کرد و به اشتباه او در صدور حکم واقف می ساخت و با قضاوت های شگفت و قاطع خود موجی از تعجب در اذهان صحابه پیامبر پدید می آورد. هر گاه پای مصالح اسلام و مسلمانان به میان می آمد از هر نوع خدمت و کمک بلکه فداکاری و جانبازی دریغ نمی داشت و با چهره گشاده به استقبال مشکلات می شتافت. اهداف اساسی امام: پایداری اسلام و گسترش آن در جهان، آشنا ساختن امت به معارف و اصول و فروع دین، حفظ عظمت اسلام در نزد دانشمندان یهود و نسارا گروه گروه برای تحقیق درباره ی این آیین نو ظهور به مدینه می آمدند تا آنچه که راه به روی آن حضرت باز بود و دستگاه خلافت ممانعتی نداشت. امام علی (ع) در طول دوران حکومتش سعی در بوجود آوردن حکومت اسلامی و عدل و عدالتی که پیامبر در سیره و خداوند در کتاب آنها را تایید کرده بود را به اجرا در آورد و در این دوران که هر چند کوتاه بود سعی در تخریب عناصری که خلفا به اسلام وارد کرده بودند و همچنین ایجاد صلح و تعلیم دین اسلام در کل فتوحات و بلاد اسلامی را بر عهده داشت.

امام علی (ع) و مشکلات سیاسی خلیفه اول (ابوبکر)

معرفی های جامع پیامبر گرامی از امیرالمومنین در حضور صحابه و یاران خود سبب شد که علی پس از درگذشت پیامبر مرجع فکری و علمی است شناخته شود. خلفا در مشکلات علمی و عقیدتی و حتی سیاسی دست نیاز به سوی آن حضرت دراز می کردند. استمداد خلفا از امام علی (ع) از مسائل مهم تاریخی است که انبوهی از مدارک قطعی همراه است و هیچ فرد منصفی نمی تواند آن را انکار کنند و علی اعلم است به کتاب و سنت و اصول و فروع و مصالح سیاسی اسلام بود.

علی و مشکلات علمی و سیاسی ابوبکر

تاریخ گواهی می دهد که خلیفه اول در مسائل سیاسی معارف و عقاید تفسیر قرآن و احکام اسلام به علی مراجعه می کرد و از راهنمایی های آن حضرت کاملا بهره می برد. در اینجا نمونه هایی را ذکر می کنیم: 1) جنگ با رومیان 2) مسیحی 3) داروی امام درباره یک مرد شرابخوار

امام علی و مشاوره های سیاسی خلیفه دوم

امام علی (ع) در دوران خلیفه دوم نیز مشاور و گره گشای بسیاری از مشکلات سیاسی علمی و اجتماعی او بود. مواردی که عمر از راهنمایی علی (ع) در مسائل سیاسی استفاده می کرد: 1) مشورت در فتح ایران 2) مشورت در فتح بیت المقدس 3) تعیین مبدا تاریخ اسلام 4) تنها فرد برای مرجع فتوا

رفع نیازهای علمی عثمان و معاویه

کمک های علمی و فکری امام علی به خلفا به دوران ابوبکر و عمر نبود بلکه وی به عنوان سرپرست و حامی و دلسوز دین و نیازهای علمی سیاسی اسلام و مسلمانان را در دوره های مختلف خلافت بر طرف می کرد از جمله خلیفه سوم پیوسته از افراد بلند و راهنمایی های علی (ع) بهره می برد. معاویه نیز با تمام دشمنی و کینه ای که به امام داشت در مسائل علمی و مشکلات فکری دست نیاز به سوی آن حضرت دراز می کرد و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد حکومت امیرالمومنین علی (ع) و مقایسه آن با سایر خلفا 13 ص

امام رضا (ع) و بنی عباس 33 ص

اختصاصی از کوشا فایل امام رضا (ع) و بنی عباس 33 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

امام رضا (ع) و بنی عباس :

تاکنون اجمالاً با نحوه پیدایش ساسله ای بنام بنی العباس آشنا شدیم و دانستیم که اینان انسانهای جاه طلب و دنیا پرستی بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و برای حفظ آن از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکرده و علیرغم اینکه خود را پسر عم رسول اکرمو ائمه می دانستند،اما همانند امویان دست به خون پاکترین و شریفترین انسانها همچون ائمه (ع)یا یزید و هزاران بیت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در راه عیش و نوشهای خود و اطرافیان ضایع نمودند.حال باید وارد موضوع اصلی این نوشتار یعنی مسئله ولایتعهد حضرت رضا(ع)شویم و ببینیم چگونه از میان سلاله ی خون ریز و سفاکی ،فردی همچون مأمون حاضر می شود خلافت و یا ولایتعهد را در اختیار دشمن و رقیب سرسخت خود قرار دهد.برای تبیین بهتر و جامع تر این موضوع لازم است به روند پیشامدهائی که منجر به قدرت رسیدن مأمون شد،بپردازیم.

امام رضا (ع)در زمان هارون:

هارون فرزند مهدی و پنجمین خلیفه ی عباسی بود که در سال 170 بعد از برادرش هادی بخلافت رسید.قبلاً با رفتار او با امام کاظم (ع) آشنا شدیم.امام رضا (ع) بعد از شهادت امام کاظم آشکارا امامت خود را اعلام نمود و ترس و ملاحظه ای از هارون نداشت ،بطوریکه یاران امام درباره جان ایشان نگران بودند.اما ایشان می فرمدو:هارون هر چه می خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد.

همینطور هم شد،هارون تا آخر نتوانست آسیبی به امام (ع) وارد کند.حتی روزی یحیی بن خالد برمکی به هارون گفت:این فرزند موسی بن جعفر است که نشسته و به تبلیغ خلافت و امامت خود مشغول است .هارون گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم برای ما کافی نیست؟آیا می خواهی همه آنان را بکشم؟(1)

از جمله حوادث مهمی که امام رضا (ع)در این دوره با آن مواجه گشت ،جریان اغراض واقضیه بود.اینها عده ای از یاران امام کاظم بودند که عقیده داشتند امامت به موسی بن جعفر (ع)ختم می شود و می گفتند او نمرده بلکه زنده است و دوباره بر می گردد و قائم آل محمد است لذا امامت علی بن موسی را قبول نداشتند.

انگیزه اصلی این انحراف سردمداران اصلی این از علی بن حمزه بطائنی ،زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی .آنان مقادیر زیادی پول وجوهات از امام کاظم در اختیارشان بود اما برای اینکه اینها را نزد خود نگه دارند و تحویل علی بن موسی(ع)ندهند،امامت حضرت را مکر شدند ،امام کاظم برای جلوگیری از این انحراف تلاش زیادی انجام داده بود.بارها همین افراد را حاضر کرد و جانشین خود را مشخص نمود و از آنها برای حضرت رضا(ع) بیعت گرفت.با اینحال چنین اغراض رخ داد و امام رضا نیز سخت با آنها مقابله می کرد.

حادثه مهم دیگر حمله نیروهای هارون به مدینه است.محمد بن جعفر در مدینه بر ضد حکومت عباسیان قیام کرد.هارون سپاهی بفرماندهی جلودی برای سرکوبی او به مدینه روان کرد و به او دستور داد اگر بر محمد بن جعفر دست یافت او را گردن بزند و بر خانه های علویان یورش برده و دارائی و لباس و زیور زنان را غارت کرده و حتی یک جامه برایشان باقی نگذارد .جلودی با سپاهش به خانه امام هشتم هجوم آورد.وقتی امام او را دید فرمود همه زنان در یک خانه جمع شدند و خود بر در خانه ایستاد.جلودی گفت من به دستور هارون باید وارد خانه شوم و لباس زنان را با جواهراتشان در آوردم.امام قول داد این کار را خودم می کنم و پیوسته سوگند می خورد و از او می خواست وارد خانه نشود.جلودی بالاخره آرام شد و موافقت کرد.امام بدرون خانه رفته و دارایی ،اموال و لباس و زیور زنان را جمع کرد و به او داد.

این نمونه ای از رفتار خصومت بار هارون با امام هشتم و علویان می باشد.

جریان جانشینی هارون و سرانجام او:

هارون همواره برای تعیین جانشینی خود متحیر و پریشان بود.او همانند دیگر خلفا دارای زنان و کنیزان متعدد بود و فرزندان زیادی از آنان داشت.برجسته ترین آنان ،مأمون ،امین و مؤتمن بودند.مأمون مقداری از امین بزرگتر بود و علیرغم اینکه فرد باهوش تری بود اما هارون نتوانست او را جانشین خود قرار دهد،زیرا مأمون مادرش ایرانی بود و درباریان و اطرافیان هارون میل نداشتند او بر امین که مادرش عرب بود ترجیح داده شود.بهر حال تعصبات قومی و نژادی هارون را واداشت تا امین را درسال 175

در ولایتعهد شرکت داد تا بعد از این خلیفه باشد و برای آنان در سال 186 در مراسم حج از زعما و برجستگان قوم و مردم بیعت گرفت.و بالاخره در سال 189 نیز برای فرزندش موتمن بیعت گرفت.

عاقبت هارون عازم سفری بدون حج گشت شد.همانطور که قبلاً آوردیم سرزمین خراسان در سقراط امویان و بقدرت رسیدن عباسیان نقش عمده ای داشت.لذا مورد توجه خاص بنی عباس بود و اشخاص برجسته ای بعنوان حاکم آنجا تعیین می شدند.

هارون ابتدا فضل بن یحیی برمکی را که از مقربانش بود حاکم آنجا قرار داده بود.بعد از دو سال علی بن عیسی بن ماهان را ب جای او منصوب کرد.علی خراسان ،سیستان،ماوراءالنهر ،اصفهان و تمام شرق ایران را تحت فرمان داشت.او نسبت به مردم ظلم و جور فراوانی اعمال کرد و با وضع مالیاتهای سنگین و جنایات دیگر به نارضایتی مردم از دستگاه خلافت دامن زد تا اینکه باعث شورشهایی در این مناطق شد.

منجمله طغیان رافع بن لیث بود که از طرف علی بن عیسی حاکم ماوراءالنهر بود.او خلافت هارون را رد کرد و در جنگ با علی او را مکرراً شکست داد.در سال 191 هرثمه بن اعین از طرف هارون بجای علی منصوب شد.هرثمه او را دستگیر و اموال غصبی مردم را به آنها برگرداند اما از مقابله با فتنه ی رافع بن لیث عاجز ماند و از هارون درخواست کمک کرد .آشوبهای دیگری همانند آشوب حمزه بن عبداله در سیستان و آشوب المقنع روی داد که مرتباً به مواضع حاکم منصوب از طرف هارون حمله می کردند و حاکمیت هارون را تهدید می کردند.

هارون بناچار شخصاً برای دفع این شورشها به خراسان عزیمت کرد.امین را بعنوان جانشینی در بغداد گذاشت و مأمون را بهمراه خود برد و دو سیاستمدار معروف یعنی فضل بن ربیع و فضل بن سهل نیز همراه او بودند.بعضی می گویند علت همراهی مأمون در این سفر تدبیر فضل بن سهل بود.

چون فکر می کرد اگر در این سفر هارون بمیرد ،امین قدرت را بدست می گیرد و مأمون را از ولایتعهد خلع می کند.لذا بهتر است مأمون از بغداد دور باشد تا دست امین در آن لحظه به او نرسد.

هارون در گرگان بشدت بیمار شد .او قبل از مرگش مأمون را برای انجام مأموریتی روانه مرو کرد و به فضل بن ربیع گفت :اگر من مردم لشکر خزائنی را که همراه من است به مأمون بده تا در نبرد با دشمنان در مرو موفق شود.ولی فضل بن ربیع همه آنها را با خود به بغداد باز گرداند.

سرانجام هارون الرشید بعد از 23 سال حکومت جابرانه در سال 193 در 45 یا 49 سالگی در سناباد طوس بهلاکت رسید و همانجا مدفون شد.

اختلاف امین و مأمون:


دانلود با لینک مستقیم


امام رضا (ع) و بنی عباس 33 ص

حضرت آدم (ع)

اختصاصی از کوشا فایل حضرت آدم (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

حضرت آدم (ع)

حضرت آدم (ع) روزی دید ناگهان سه مجسمه سیاه و بدقیافه در طرف چپ او قرار گرفتند و سه مجسمه نورانی در طرف راست او ، از مجسمه های طرف راست یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟

اولی گفت: من عقل هستم . دومی : من حیا می باشم . سومی : من رحم هستم .

حضرت پرسید : جای شما در کجاست ؟

اولی : در سر انسانها دومی : در چشم انسانها . سومی در دل انسانها.

حضرت به طرف چپ برگشت و از سه مجسمه سیاه و بد شکل ، یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟

اولی : من تکبرم.

حضرت : جای تو کجاست ؟

سر انسانها

سر که جای عقل است.

اگر من وارد سر شوم ، عقل می رود.

دومی : من طمعم .

مکان تو کجاست ؟

در چشم انسانها .

چشم که جای حیا است .

من اگر در چشم جا گرفتم ، حیا می رود .

سومی : من حسدم .

محل تو کجاست ؟

جای من در دل انسانهاست .

دل که جای رحم و مروت است .

اگر من وارد قلب انسان شوم رحم و مروت از قلب می رود .

به این ترتیب می فهمیم که اگر انسان دریچه های وجود خود را به روی گناهان بگشاید ، هر گناهی که در او جا کند ، به همان تناسب ، فضیلت و اخلاق انسانی از او دور می گردد .

حضرت نوح (ع)

وقتی که قوم لجوج حضرت نوح (ع) پند و اندرز او را گوش نکردند و دهها سال به گناه ادامه دادند ، خداوند بر آنها خشم کرد ، طوفان را فرستاد ، طوفان همراه آب که از زمین و هوا می جوشید و می بارید ، همه را غرق کرد ، مادری که خیلی کودک شیر خوارش را دوست داشت ، او را برداشت و به بالای کوه رفت ، تا یک سوم بلندی کوه بالا رفت ، پس از مدتی آب به آنجا رسید ، کم کم با زحمت خود را به آخرین نقطة اوج کوه یعنی قلة کوه رساند ، آب به آنجا نیز رسید ، کودکش را به گردنش انداخت ، آب همچنان بالا آمد تا به گردنش رسید ، کودکش را با دو دست بلند کرد ، آب از دستها نیز گذشت و آنها هلاک شدند .

رسول اکرم (ص) پس از نقل این جریان فرمود :

" اگر خداوند به کسی از قوم گنهکار نوح ، رحم می کرد به مادر آن کودک رحم می کرد .

آری ، مراقب باشیم و توجه به عذاب الهی داشته باشیم که اگر فرا رسید گاه این چنین راه نجات بسته می شود .

حضرت ابراهیم (ع)

در مدتی که حضرت ابراهیم (ع) در سرزمین بابل بود ، جمعی از جمله حضرت لوط (ع) و ساره به او ایمان آوردند. او با « ساره» ازدواج کرد. از طرف پدر ساره ، زمینهای مزروعی و گوسفندهای بسیاری به ساره رسیده بود. حضرت مدتی ضمن دعوت مردم به توحید ، به کشاورزی و دامداری پرداخت تا اینکه تصمیم گرفت از سرزمین بابل به سوی فلسطین هجرت کند و دعوت خود را به آن سرزمین بکشاند.

اموال خود ، از جمله گوسفندانش را برداشته ، به همراه چند نفر با همسرش ساره حرکت کردند ولی از طرف حاکم وقت اموالش توقیف و ماجرا به دادگاه کشیده شد. حضرت خطاب به قاضی چنین گفت :

من و همسرم سالها زحمت کشیده ایم تا این اموال را به دست آورده ایم ، اگر می خواهید اموال مرا مصادره کنید ، سالهای عمرم را که صرف تحصیل این اموال شده به من برگردانید.

قاضی در برابر استدلال منطقی عقب نشینی کرد و گفت : « حق با ابراهیم است » .

حضرت آزاد شد و همراه اموال خود ، به هجرت ادامه داد و با توکل به خدا و استمداد از درگاه حق ، حرکت کرد تا تحول تازه ای در منطقة جدیدی به وجود آورد و سخنش این بود :

« من ( هرجا بروم) به سوی پروردگار می روم ، او به زودی راهنماییم فرماید»

« اسماعیل» تازه به رشد رسیده بود ، حدود سیزده سال داشت . همدمی مهربان و یاری باوفا برای پدر بود. حضرت ابراهیم (ع) او را بسیار دوست داشت ، ولی خداوند خواست در همین مورد وی را بیازماید.

حضرت ابراهیم (ع) در شب هشتم ذیحجه در خواب دید که کسی به او می گوید : « اسماعیل را در راه خدا قربانی کن !»

شب بعد نیز همین خواب را دید ، ولی آن حضرت هنوز یقین نکرده بود که این خواب رحمانی است. سومین شب ( دهم ذیحجه) نیز همین خواب را دید ، یقین کرد که خواب رحمانی و وحی الهی می باشد ، ماجرا را به اسماعیل گفت ، وی بیدرنگ پاسخ داد : « پدرم هرچه دستور داری اجرا کن ، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت »

حضرت میوة دل و ثمره یک قرن رنج و سختیهایش را به سوی قربانگاه منی برد تا او را قربانی کند. در مسیر راه ، شیطان به صورت پیرمردی به او رسید و گفت : « آیا دلت روا می دارد که نوجوان عزیزت را قربانی کنی ؟! »

حضرت : سوگند به خدا اگر به اندازه افراد شرق و غرب فرزند داشتم و خداوند فرمان قربانی کردن آنها را به من می داد آنها را قربانی می کردم. آنگاه آن حضرت چند سنگ از زمین برداشت و با پرتاب کردن آن به سوی شیطان ، او را از خود دور ساخت.

همین پیر به سراغ اسماعیل و مادر او نیز رفت و وسوسه کرد ، ولی آنها گفتند : « اگر فرمان خداست ، باید تسلیم آن بود» و به طرف آن پیر سنگ انداختند و او را از خود دور ساختند.

حضرت ابراهیم (ع) اسماعیل را به قربانگاه آورد و او را مانند گوسفند خوابانید و کارد


دانلود با لینک مستقیم


حضرت آدم (ع)