شرح مختصر : شاید برای عده ای تصور اینکه بتوان در مدرسه ای از تشویق استفاده کرد کمی دشواراست اما واقعیت این است که می توان در سنگر مدارس شاهد حضور با شکوه معلمان وشاگردانی بود که با سرمایه از محبت وچهره های متبسم ومصصم در تلاش هستند که در کارهای خود موفق بوده اند. پس باید رنگ مدرسه ای یادآور زیبائیها ونیکوئیها باشد. چرا که هم انسانها بالاخص نوجوانان محبت پذیر می باشند. ولذا نیاز به محبت از اساسی ترین نیازهای هر انسان می باشد. تشویق نیروها واستعدادهای دانش آموزان را به کار می اندازد واستقامت آنها را در کارها زیاد می کند وموجبات سرعت در کارهای بدنی را فراهم می کند ودر کارهای فکری موجب سعی وکوشش بیشتری می گردد . تشویق وتقویت رفتار مثبت کودکان سبب شکل گیری عادات مطلوب در آنان می شود. به عبارت دیگر از آنجا که از طریق رفتارهای تشویق آمیز کلامی وغیر کلامی مادی وعنوی فردی وگروهی مستقیم وغیر مستقیم مربی بیش از هر چیز به یک نیاز هم نوجوانان یعنی نیاز به محبت متعلق وتوجه پاسخ داده می شود. ما شاهد بیشترین مؤثرترین وپایدارترین اثر در رفتار آنان هستیم در حالی که وقتی دانش آموزی را تنبیه می کنیمن نه تنها به هیچ یک از نیازهای خطری واساسی او پاسخ نمی دهیم بلکه تعادل حیاتی اش را برهم زده او را با تجربه ناخوش آیندی که همواره ازآن گریز دارد مواجه می کنیم ولو اینکه بطور موقت رفتار مطلوب آن را کنترل کرده باشیم.
دارای مقدمه، نتیجه، چکیده و جدول نمودار پرسشنامه
شامل بیش از 80 صفحه در قالب فایل word
شرح مختصر : هدف از پژوهش حاضر، بررسی بهره گیری از داستان گویی مباحث درسی توسط دبیر مربوطه در دستور کار قرار گرفته است. رویکرد این پژوهش کیفی و ملهم از نظریه تفسیری است. جمع آوری داده ها از طریق مشاهده تاملی ، عاطفی-روانی و آموزشی کلاس هفتم انجام شده است. یافته های این پژوهش ، تاثیر مثبتی که تخیل در یادگیری دانش آموزان و جو کلاس ریاضی می گذارد که منجر به ایجاد یادگیری مطلوب درس ریاضیات در اکثر فراگیران شده است را نشان میدهد. نتایج حاصل نشان می دهد استفاده از این روش باعث افزایش تمرکز دانش آموزان می شود و این یادگیری فعال را در آنها افزایش می دهد؛ و با تحریک افکار آن ها ، فراگیران را به مشارکت در کلاس وا می دارد و فرایندهای ذهنی را بهبود می بخشد؛ واُفت تسلط بر مبحث که بعداز مدتی در هر درسی رایج است را به حداقل می رساند
فهرست :
چکیده
مقدمه
اهداف کلی
اهداف رفتاری
روش آموزشی
اجرا
ارزیابی عملکرد فرآیند کار
موانع احتمالی
راهکار
منابع
مقدمه:
چه بسیارند کودکانی که تنها به دلیل داشتن ضعف خاص در دیکته، حساب یا روخوانی علیرغم داشتن هوش عادی، توانایی جسمی خوب و روانی سالم به دلیل شکستهای پی درپی تحصیلی برای همیشه با دنیای کتاب، مشق و مدرسه خداحافظی کردهاند. چه بسیارند استعدادهایی که بدین سان نشکفته پرپر گشته و میشوند و چه بسیارند زیانهایی که جامعة ما از این راه متحمل میگردد.
ناتوانیهای یادگیری مقولة خاص دیگری است که درحیطة کودکان استثنایی قرار دارد و درصد چشمگیری از کودکان را در بر میگیرد. ناتوانیهای یادگیری، نارساییهای یادگیری خاصی است که در صورت عدم شناسایی آن معمولاً تحقیرها، توهینها، مقایسههای نابجای خردکننده وشکستهای تحصیلی پی در پی را به بار میآورد. میلیونها کودک در سراسر جهان به اختلالات یادگیری مبتلا هستند. آنان علیرغم رشد جسمی،ذهنی، زبانی، اجتماعی، اخلاقی و عاطفی طبیعی هنگامی که به سنین مدرسه میرسند با مشکلاتی ویژه روبرو میگردند که عرصه را بر آنها تنگ میکند. اشکال بزرگ این اختلال آن است که بر خلاف نابینایی ، ناشنوایی، سرآمدی، ناسازگاری و معلولیتهای جسمی که تشخیص آن در سنین پیشدبستانی به آسانی امکانپذیر است،براحتی نمیتوان آن را در سنین پیشدبستانی تشخیص داد. کودک مبتلا به اختلال یادگیری خود نیز از این که نمیتواند در انجام تکالیف تحصیلی همانند دیگر همسالانش موفق باشد،رنج میبرد. او نیز همانند دیگر کودکان تصویری توانا و مثبت از خود ساخته است که به دلیل این اختلال و رویارویی پی در پی با ناکامیهای اصلی، فرعی تحصیلی این تصویر خدشهدار میشود واحساس حقارت درونی جایگزین آن میگردد.(حاج بابایی و دهقانی، 1372)
مسئله ناتوانیهای خاص یادگیری اخیراً به طور چشمگیری توسعه پیدا کرده و توجه متخصصان و دست اندرکاران مسائل آموزش کودکان را بیش از پیش به خود جلب نموده است، درکنار کودکان ناشنوا، نابینا و عقبمانده ذهنی کودکانی هستند که بدون اینکه ناشنوا باشند کلمات را درک نمیکنند و بعضی دیگر با اینکه نابینا نیستند اما آنچه را که میبینند درک نمیکنند. و گروهی دیگر از کودکان علیرغم آنکه از نظر ذهنی عقب مانده نبوده و همانند سایر همسالان خود هستند با روشهای معمول آموزشی قادر به یادگیری مفاهیم نمیباشند. معلمان مدارس استثنایی بسیار با این کودکان برخورد داشتهاند. که به علت ناتوانیهای خاص در یادگیری خواندن، صحبتکردن ، هجیکردن، نوشتن وحساب کردن و... در این مدارس آموزش میبینند.
مقدمه:
موفقیت کودکان در مدرسه تا حدودی به رویدادهایی بستگی دارد که آنها قبل از ورود به مدرسه تجربه کردهاند. آمادگی کودکان برای ورد به مدرسه و موفقیت بعدی آنها در تحصیل، با جنبههای مختلف رشد آنها مرتبط است. عواملی از قبیل رشد جسمی، اجتماعی، شناختی، دانشی و چگونگی یادگیری در تعیین موفقیت آنها در مدرسه نقش دارند.
در گذشته، عقیده بسیاری بر این بود که ورود کودکان به دبستان، آغاز یادگیری و شکوفایی آنها در همه ابعاد رشد است. اما امروزه در پرتو تلاش صاحبنظران مختلف، مسیر تفکر و برنامهریزی به سمت بارور کردن آموزشهای پیش از دبستان، به عنوان پیشنیاز ورود کودکان به مدرسه، تغییر کرده است. بیشک پیشرفت در ابعاد گوناگون رشد در سنین بالاتر و حتی مرحله زمینهسازی برای اصلاح اعمال و حرکات مختلف کودکان با توجه به پژوهشهای اخیر (برای مثال ویلیامز1، 1983؛ به نقل از مفیدی، 1375)، نوعی دگرگونی اندیشه را در زمینه رشد جسمی و حرکتی کودکان در سالهای اولیه کودکی به وجود آورده است. در دو سه دهه اخیر نیز در بسیاری از موسسههای آموزشی و تربیتی (به ویژه در جامعه ما) تمایل و گرایش زیادی در چرخش تاکید از مهارتهای حرکتی و جسمی به سمت زمینههای رشد شناختی و ذهنی کودکان حس شده است (مفیدی، 1375). هر چند مهارتهای حرکتی و شناختی لازم و ملزوم یکدیگرند و در برخی از دیدگاههای رشد مثل تئوری پیاژه2 (1374)، مهارتهای حرکتی زیربناء و لازمة مهارتهای شناختی هستند.
با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی در قرن حاضر و تبلور این نکته که شکوفایی یک کشور از بستر آموز/ش و پرورش برمی خیزد، نیاز به گسترش دوره پیش از دبستان، بیش از گذشته خود را نمایان می سازد. بنابراین لازم است که برنامه کیفی و کمی مناسب و در خور نیازهای جسمی و روانی برای کودکان پیشدبستانی، با توجه به ویژگیهای این دوره از رشد، تهیه و تدارک دیده شود. اما پیش نیاز برنامهریزی و سرمایهگذاری در این زمینه، انجام پژوهشهایی است از روش شناسی و مبنای نظری درستی برخوردار باشند تا با توجه به نتایج حاصله، بتوان تا حدودی نیازهای جامعه در این زمینه برطرف شود و گامهایی هر چند جزئی در زمینه بهبود وضعیت آموزشی و تربیتی برداشته شود.
بیان مسأله:
درخصوص آموزش پیش دبستانی، دیدگاههای مختلف و گاه متعارضی ارائه شده است. از یک سو افرادی نظیر الکایند ، 1987؛ سیگل ، 1987؛ کانینگ و لیون ، 1991؛ به نقل از لفرانسیوس ، 1996) معتقدند که نباید کودکان را بی محابا به سمت آموزش های پیش دبستانی بکشانیم و جو حاکم بر بسیاری از برنامه های پیش دبستانی ممکن است کودکان آنطور که باید و شاید به سوی پیشرفت رهنمون نسازد. دلیلی که برای تدارک برنامه پیش دبستانی وجود دارد این است که در حین آموزش های پیش از دبستان، کودکان تجاربی را می آموزند که ممکن است در خانه نتوانند از اثرات مثبت چنین تجاربی برخوردار باشند. اما کانینگ و لیون (1991؛ به نقل از لفرانسیوس، 1996) بر این باورند که افسانه تجارب اولیه به این امر منجر شده که ما نقش بزرگسالان را در محیطهای پیش دبستانی که باید فرصتی مناسب برای کودکان فراهم کنند را نادیده بگیریم. از سوی دیگر بسیاری از صاحبنظران (مثل دومان ، 1984؛ رسکولا ، 1991؛ پاندی ، 1991؛ به نقل از لفرانسیوس، 1996) معتقدند که تجارب پیش دبستانی تاثیر مثبتی بر رشد کودکان خواهد گذاشت.
تاکید بر آموزش و پرورش در دوره پیشدبستان به علت واقع گرایی، بینش، تلاش و کوشش افراد بسیاری است که عمر خود را صرف این کار کرده اند. اگر با توجه به منابع معتبر، از افلاطون
(427-347 قبل از میلاد مسیح) که آغاز آموزشهای اولیه را از هنگام تولد دانستهاند، بگذریم و (باربور، 1986)، باید بپذیریم که افرادی مثل جان آموس کمینوس، ژان ژاک روسو، پستالوزی، فروبل، ماریامونته سوری، پیاژه و پژوهشگران کنونی جوامع مختلف و نیز جامعه علمی و فرهنگی ایران، در شناخت هویت واقعی این دوره از آموزش و نتایج اثر بخش آن بر سرنوشت کودکان کمک و یاری رسانده اند (مفیدی،1375).
مقدمه :
یادگیری هر فرد متاثر از عوامل مختلفی است که از هر فرد به فرد دیگر تفاوت دارد و با توجه به بهره هوشی و شرایط محیطی هر فرد متفاوت است روش یادگیری از هر فرد تا دیگری هم متفاوت است اما اصول کلی وجود دارد که فرد با تبعیت از آنان می تواند میزان یادگیری خود را بهبود بخشد. و باعث پیشرفت وی شود.
بطور مثال شاید باید این جمله را باور داشت که
نبوغ 10% بستگی به بهره هوشی دارد و 90% درصد به تلاش و پشتکار فرد وابسته است.
یادگیری :
باید بدانیم که در یادگیری موفقیت و شکست نسبی و موقت اند. روزگار به هر حال می گذرد . مهم این است که همۀ تلاش خود را به بهترین وجه صرف زندگی کنید . کمتر دانش آموزی است که درسی را دوست داشته باشد که در آن موفق نبوده است. پیشرفت مناسب در یادگیری مطمئن ترین راه حفظ نگرش مثبت به یک موضوع درسی است. اگر دانش آموزان در ابتدای کار از عهدۀ یک تکلیف یادگیری منطقی و بجا بر نیایند و در عین حال فکر کنند به اندازۀ کافی تلاش کرده اند ، معمولاً احساس آمیخته ای از سردرگمی ، ناکامی و دلسردی در آنها ایجاد می شود . ممکن است این باور در آنها شکل بگیرد که به اندازۀ کافی تلاش کرده اند ولی نتوانسته اند به سطح قابل قبولی از پیشرفت تحصیلی برسند چنین افرادی از لحاظ انگیزش ممکن است در دامنه ای از بی اعتنایی تا احساس بیچارگی جای گیرند.