کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

بررسی نقش و پایگاه اجتماعی معلمان در فرایند تعلیم و تربیت و عوامل موثر بر آن - 207 صفحه فایل ورد و قابل ویرایش

اختصاصی از کوشا فایل بررسی نقش و پایگاه اجتماعی معلمان در فرایند تعلیم و تربیت و عوامل موثر بر آن - 207 صفحه فایل ورد و قابل ویرایش دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

بررسی نقش و پایگاه اجتماعی معلمان در فرایند تعلیم و تربیت و عوامل موثر بر آن - 207 صفحه فایل ورد و قابل ویرایش


بررسی نقش و پایگاه اجتماعی معلمان در فرایند تعلیم و تربیت و عوامل موثر بر آن - 207 صفحه فایل ورد و قابل ویرایش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عوامل مؤثر در پایگاه اجتماعی معلمان

معلمان سیاستهای کلان کشور، وضعیت مالی معیشتی، شیوه های تعلیم و تربیت معلم، تمرکززدایی
 و مشارکت معلمان در آموزش و پرورش، کارایی نظام آموزشی و مدیریت نیروی انسانی را از عوامل مؤثر در پایگاه اجتماعی خویش می دانند. دانش آموزان نیز حسن اخلاق، خصوصیات تخصصی حرفه ای، امکانات مالی و خصوصیات ظاهری معلمان را در پایگاه اجتماعی آنان مؤثر دانسته اند.

اولیاء دانش آموزان بین جنسیت معلمان و پایگاه اجتماعی ایشان تفاوت معناداری قائل نشده اند.

اما وقتی که از آنان در مورد اینکه آیا بین پایگاه اجتماعی معلمان دارای سطح تحصیلات مختلف دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس و بالاتر) با یکدیگر تفاوت دارد. آیا سطح تحصیلات معلمان در پایگاه اجتماعی ایشان مؤثر است؛ پاسخ های آنان نشان داد که نگرش آنان نسبت به پایگاه اجتماعی معلمان در سطوح مختلف با یکدیگر متفاوت بوده و از دیدگاه آنان معلمان دارای مدرک فوق لیسانس پایگاه اجتماعی بالاتر از معلمان لیسانس، معلمان لیسانس و لیسانس  پایگاه اجتماعی بالاتری نسبت فوق دیپلم، و معلمان فوق دیپلم پایگاه اجتماعی بالاتری نسبت به معلمان دیپلم دارند.

نتیجۀ حاصله نشان می دهد ارتقاء سطح تحصیلات معلمان می تواند به میزان قابل توجهی در ارتقاء پایگاه اجتماعی ایشان مؤثر باشد.

از دیگر عواملی که اولیاء دانش آموزان، در پایگاه اجتماعی معلمان مؤثر دانسته اند رشته تحصیلی آنان است در حقیقت اولیاء دانش آموزان میانگین نمره ای که به رشته های ریاضی و علوم و زبان داده اند از میانگین نمره ای که به رشته های ادبیات و علوم اجتماعی داده اند بالاتر است.

در کل معلمان، دانش آموزان و اولیاء آنان وضعیت مالی، خصوصیات اخلاقی، سابقۀ کاری، وضعیت ظاهری و احاطه علمی تخصصی، معلمان را در پایگاه اجتماعی آنان مؤثر دانسته اند. در زیر به طور اجمال به  اهم عوامل مؤثر در پایگاه اجتماعی معلمان از دیدگاه سه گروه پرداخته شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد:

1- سیاستهای کلان کشور و جایگاه تعلیم و تربیت:

حدود 89 درصد معلمان سیاستهای کلان کشور در جهت اهمیت دادن به توسعه منابع انسانی و اولویت دادن به سرمایه گذاری در امرتعلیم و تربیت را در پایگاه اجتماعی خود مؤثر دانسته اند در اصل می توان گفت  از مهمترین راه های ارتقاء جایگاه اجتماعی معلمان، ارتقای جایگاه تعلیم و تربیت، نقش حساس عامل اصلی آن( معلم) به درستی درک نخواهد شد. از سوی دیگر مهمترین روش ارتقاء جایگاه تعلیم و تربیت تغییر سیاستهای کلان کشور در این زمینه است و برای تغییر سیاستهای کشور قبل از هرچیز باید سیاستگذاران ما باور داشته باشند که تعلیم و تربیت اساس پیشرفت کشور است. زمانی که این باور سیاستگذاران به وجود آید، سیاستهای کلان کشور تغییر می یابد، منابع انسانی اهمیت یافته، تعلیم و تربیت در میان سایر گزینه های سرمایه گذاری اهمیت داده شده در نتیجه کار معلمان برای جامعه توجیه گشته و حساسیت نقش معلم در توسعه کشور به طور صحیح تبیین شده، نگرش ونادرست سؤالات و عموم جامعه در مورد تعلیم و تربیت و نسبت دادن نقش مصرف کننده به آن اصلاح شده و نقش تولیدی نظام آموزشی در کشور به رسمیت شناخته می شود. و این سخن یک شعار نیست همانگونه که در کشورهای پیشرفته ای چون ژاپن به واقعیت پیوسته است.

2- امکانات مالی و رفاهی معلمان

وقتی بحث پایگاه اجتماعی معلمان مطرح می شود، وضعیت معیشتی و حقوق و دستمزد آنان اولین چیزی است که به ذهن می آید. می توان گفت که میزان حقوق و دستمزد فرد در هر سمت، تا حدودی بیانگر ارزش
و جایگاهی است که جامعه برای آن شغل قایل است. با مطالعۀ پیشینۀ موضوع در می یابیم که منزلت اجتماعی معلمان، از وضعیت معیشتی و بویژه حقوق و دستمزد آنان به شدت متأثر می شود. نتایج پژوهش حاضر هم از این نظر حمایت می کند. واقعیت این است که معلمان به فقر و محرومیت دچارند. تنها 8درصد معلمان مورد مطالعه – صرف نظر از این که سرپرست خانواده بودند یا نه- اعلام کرده اند که حقوق و مزایای دریافتی آنان برای تأمین هزینه های زندگی کافی است. این در حالی است که 58 درصد نمونۀ آماری اظهار کرده اند مه فاقد مسکن اند و 81 درصد آنان هم وسیلۀ نقلیۀ شخصی ندارند. دانش آموزان و اولیاء آنان هم بیان کرده اند که وضع معیشتی معلمان مناسب نیست. این یک حقیقت است که آنان همواره دربارۀ تأمین امکانات زندگی نگرانی و دغدغه دارند و برطرف نشدن نیازهای اولیه و نداشتن امنیت روانی، آنان را از پرداختن به وظایف شغلی و پی گیری نیازهای رشد باز می دارد. تقریباً همۀ اولیاء پاسخ دهنده اعتقاد دارند که پایین بودن جایگاه اجتماعی معلمان از محرومیت آنان از امکانات رفاهیو تهسیلات زندگی ناشی می شود. حدود 95 درصد معلمان مورد مطالعه نیز اعتقاد دارند که با تأمین رفاه و رفع فقرو محرومیت از زندگی معلمان می توان منزلت اجتماعی آنان را ارتقاء داد.

علاوه بر نتایج پژوهش حاضر، شواهد دیگری نشان می دهد که وضع معیشتی معلمان ایران رضایت بخش نیست. بهترین شاهد این مدعا سند برنامۀ سوم توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. در فصل دهم این سند، در بخش نقاط ضعف، تنگناها و مشکلات، اشاره شده است که به منزلت و معیشت معلمان توجه کافی
نمی شود و در آنان انگیزۀ کافی برای خدمت وجود ندارد(سند برنامۀ سوم، ص 325). واقعیت این است که بسیاری از معلمان در زیر خط فر زندگی می کنند. اکثر آنان یا بیشتر از یک نوبت کار می کنند یا  علاوه
 بر ساعات موظف، به تدریس در مدارس غیرانتفاعی، آموزشگاهها یا تدریس خصوصی مشغول می شوند تا بتوانند امرار معاش کنند. چه بسیارند معلمانی که به کارهایی چون مسافرکشی، فروشندگی، حسابداری، واسطه گری و دیگر مشاغلی که دور از شأن رفیع معلمی است، مشغول اند.( حضرتی،1379).

وقتی دربارۀ منزلت اجتماعی معلمان ایران بحث می کنیم و وضع مالی و معیشتی آنان را به عنوان
مهم ترین یا مشخص ترین عامل تعیین کننده مورد توجه قرار می دهیم، شایسته است بع خاطر بیاوریم که کسور ما یکی از کشورهای جهان سوم است و وضع معلمان این گونه کشورها تقریباً یکسان است. در این گروه از کشورها، برای معلمان کاملاً عادی نیست که یک نوبت در مدرسه ای و نوبت دوم در مدرسه دیگری تدریس کنند. در مناطق شهری، معلمان، مشاغل کوچک دایر می کنند و در مناطق روستایی بیش تر اوقات خود را به کار زمین های کشاورزی می پردازند. در دانشگاهها، استادان و مربیان به کار مشاوره در شرکت های خصوصی مشغول می شوند و وقت کمی به دانشجویان و پژوهش اختصاص می دهند . به هر حال، حقوق معلمان به ندرت بن نرخ تورم هماهنگ بوده است؛ به طوری که وقتی افزایش می یابد، تأثیر آن بر انگیزش معلمان منفی است. تنزل وضع اجتماعی حرفۀ معلمی نیز با کاهش نسبی قدرت خرید در ارتباط است. برخی تحقیقات پیشین نشان می دهد فارغ التحصیلان پسر میل ندارند حداقل در سطوح ابتدایی وارد حرفۀ آموزشی شوند و این نشانۀ پایین بودن موقعیت اجتماعی معلمان است. در بعضی از کشورها معلمی بیشتر به عنوان حرفۀ زنان در نظر گرفته می شود. این تنزل وضع اجتماعی حرفۀ آموزشی، بر کشورهای در حال توسعه نیافته تأثیر می گذارد. در کشورهای در حال توسعه، حقوق معلمان کاهش یافته است. اگر چه این امر پدیدۀ تازه ای نیست اما در سال های اخیر به علت کاهش بودجه و بحران های اقتصادی تسریع شده است. ناظران به خوبی آگاه اند که معلمان برخی
از کشورها در همۀ سطوح (از ابتدایی تا دانشگاه) به جای پرداختن به امر آموزش بیش تر نگران تأمین معاش خودند و هرگاه ممکن باشد به شغل دوم یا سوم مشغول می شوند( مختاری،1372).

در شرایط حاضر، وضعیت معیشتی و رفاهی فرهنگیان از دو جهت ضربات جبران ناپذیری را بر آموزش
و پرورش وارد می سازد؛ اول آن که انگیزه و حتی امکان فعالیت همه جانبه، متعهدانه و ایثارگرانه را از نیروهای موجود آموزش و پرورش سلب می کند و علاوه بر ایجاد ناامیدی و دل سردی، ممکن است آنان را به فعالیت های دیگری وادار کند که در نتیجۀ آن ها مشکلاتی چون تحقیر با فساد را نیز تجربه نمایند. ضربۀ دوم، کاهش
وحتی از میان رفتن انگیزۀ افراد مستعد و باکفایت در پیوستن به این بخش زیربنای و انسان ساز جامعه است(شاهد،1379)؛ تأمین رفاه و رفع فقر و محرومیت از زندگی معلمان ضرورت دارد.

3- شیوه های تأمین و تربیت معلم(جذب و پرورش معلمان شایسته و باکفایت)

زیباترین طرح اصلاح و بازسازی نظام آموزشی در صورتی که معلم به تعداد کافی و با کیفیت مطلوب در اختیار نباشد، با شکست روبه رو خواهد شد(پیاژه، به نقل از صافی،1376). در نهایت، کیفیت آموزش
و پرورش به کیفیت معلمان آن بستگی دارد( امین ورزلی،1379)؛ بنابراین، بسیار مهم است که تواناترین
و شایسته ترین افراد در حرفۀ معلمی به کار گرفته شوند و به آنان فرصت داده شود که دانش و مهرت خود را طی دوران خدمت افزایش دهند. ژاپنی ها عقیده دارند که شایستگی هر نظام آموزشی به اندازۀ شایستگی معلمان آن است. در حقیقت، هیچ کشوری نمی تواند از سطح معلمانش بالاتر رود. در کشور ژاپن که با داشتن مدارس برتر جهان معروف است، گرایش جمعی و رقابت برای ورود به آموزش و پرورش بسیار جدی است و بهترین افراد جذب شغل معلمی می شوند(حضرتی،1379).

درکشور ما به دلایل مختلف( افزایش جمعیت دانش آموزی، حاکمیت مدیریت غیرعلمی، کمبود منابع ...) انتخاب و تربیت معلم با مشکل جدی مواجه بوده است. به قول کاردان(1354)، وقتی قرار باشد میلیون ها کودک در مدارس نگهداری شوند، چاره ای جز این نیست که هرکس با هر کیفیتی به عنوان معلم به کار گمارده شود تا عجالتاً بچه ها را نگه دارد. نیاز روزافزون به معلم سبب شده است که ملاک های مناسب در انتخاب معلمان کم تر مورد توجه قرار گیرد(جواهر فروش زاده،1372). پس، غالباً افرادی که در جاهای دیگر با اقبال مواجه نمی شوند، به آموزش و پرورش روی می آورند. در تربیت معلم هم آن چه تدریس می شود معلمی نیست بلکه تکراردانسته ها و حداکثر مطالب قالبی و کلیشه ای است که در مدرسه کاربردی ندارد. از پژوهش، کارهای میدانی، تحقیقات، کنفرانس ها و میزگردهای علمی خبری نیست(حضرتی،1379). به باور اکثر دست اندرکاران، مراکز کنونی تربیت معلم در تمامی زمینه ها( نحوۀ گزینش، سطح علمی و آموزشی و پرورش مطلوب هیچ سنخیتی ندارد. به همین دلیل، این مراکز نه تنها در تربیت نیروی انسانی کارآمد برای آموزش
 و پرورش موفق نبوده اند بلکه انگیزه و رغبتی در افراد نخبه و مستعد جامعه برای ورود به این مراکز ایجاد
 نکرده اند(شاهد،1379). البته این بحث به ایران محدود نمی شود.

پیاژه در کتاب آموزش و پرورش و روان شناسی که در سال1961 منتشر شده است، در بیان علل تنزل مقام معلم در مغرب زمین می گوید: چون معلمان کنونی در مراکزی جدا از مؤسسات دانشگاهی تربیت
می شوند، نه تنها روش های جدید آموزش را نمی دانند بلکه به علت بی خبری از تحقیقات تربیتی و آشنا نبودن با روش های آن، نسبت به پیشرفت علوم و فنون آموزش عقب مانده اند و وقتی جامعه آنان جامعه آنان را با صاحبان فنون دیگر مقایسه می کنند که لااقل کارشان را خوب می دانند و هر روز زیر فشار پیشرفت تکنولوژی، بر دانش و کارآمدی خود می افزایند، نباید انتظار داشت که جامعه برای معلمان منزلت خاصی قایل باشد
( برزگر و نویدی،1381).

ازآن چه بیان شد می توان نتیجه گرفت که وجود معلمان شایسته و با کفایت، معلمانی که از هر لحاظ صلاحیت ها ی شخصی، اخلاقی، روانی، علمی و حرفه ای را داشته باشند، برای نظام تعلیم و تربیت اهمیت حیاتی دارد. با وجود این، شواهد علمی و پژوهشی موجود(برای مثال، مینو، 1372؛ حضرتی،1379؛ شکاری، 1372؛ مختاری،1372؛ صادق پور،1372؛ کاردان،1354؛ جواهر فروش زاده، 1372) از وضعیت نامطلوب فرایند جذب و تربیت معلم در کشور ما حکایت می کند. در پژوهش حاضر نیز همین نتیجه به دست آمده است. مصاحبه شوندگان اظهار داشته اند که ضوابط و معیارهای گزینش معلم، علمی نیست. افرادی که انتخاب
 می شوند، از استعداد، دانش، تخصص و انگیزش کافی برای اشتغال معلمی برخوردار نیستند. در گزینش ها به جای این حرکتی- وبه طورکلی صلاحیت های مربوط به حرفۀ معلمی توجه شود، مسایل ظاهری و سطحی مورد توجه قرار می گیرد. در نتیجه، افرادی که وارد آموزش و پرورش می شوند، غالباً ویژگی های ورودی مطلوب را ندارند. مدرسان این مراکز از نظر علمی بندرت در سطح بالایی قرار دارند؛ کتاب های درسی قدیمی است
و اطلاعات موجود در منابع و کتاب ها به روز نیست به همین دلیل، شأن معلمان در جامعه تنزل پیدا کرده است. برای ارتقای جایگاه اجتماعی معلمان، لازم است در معیارها و ضوابط گزینش معلم تحولی اساسی به وجود آید و از معیارهایی استفاده شود که صرفاً به حرفۀ معلمی مربوط می شوند و با استفاده از آن ها عملاً می توان افراد مناسب و مستعد و شایسته را وارد آموزش و پرورش کرد.( برزگر و نویدی 1380) برنامه های تربیت معلم هم باید متحول شوند؛ چنان که محصول نهایی آن ها افرادی برخوردار از صلاحیت های حرفه ای و ویژگی های مطلوب شخصیتی باشد. در چنین شرایطی، می توان انتظار داشت که منزلت اجتماعی معلمان ارتقا یابد. حدود 83 درصد معلمان مورد مطالعه هم ضرورت اصلاح شیوه های تأمین و تربیت معلم را به منظور ارتقای منزلت اجتماعی معلمان مورد تأکید قرار داده اند.

4- تمرکززدایی و مشارکت همه جانبۀ معلمان در آموزش و پرورش


دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.