فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:145
چکیده
مقدمه
فصل اول: تعاریف
منشأ پیدایش تصوف اسلامی: ۱
مکتب زهد ۳
مکتب کشف و شهود ۴
مکتب وحدت وجود ۵
نویسندگان پنج کتاب اصلی: ۷
عبدالله بن علی سراج طوسی ۷
ابوسعید ابوالخیر ۸
ابوالحسن علی بن عثمان هجویری ۱۰
عبدالکریم قشیری ۱۱
ابوحامد شیخ فریدالدین عطار ۱۲
آثار عطار ۱۳
تجربه عرفانی و مشکلات آن ۱۴
تعریف کشف و شهود ۱۶
ستروتجلی (با ارائه جدول) ۱۶
آپوکالیپس وواژه گان همسو با آن ۲۱
مکاشفه واسطوره ۲۲
مکاشفه (آپوکالیپس) درادیان زنده جهانی ۲۲
مکاشفه درکتابهای مقدس (عهدین ) و کتابهای آسمانی دیگر ۲۳
تعریف کشف و شهود از متون عرفانی ۲۳
سرمنشأ منحصر به فرد مکاشفه، از دیدگاه غربیان اشارات دینی و الهیات ۲۸
خلاصه فصل اول: ۳۲
فصل دوم: راههای رسیدن به کشف و شهود
راههای رسیدن به کشف و شهود ۳۴
راههای رسیدن به کشف و شهود درمکتب زهد ۳۵
طریق وصول به مکاشفه درمکتب کشف و شهود ۳۷
کشش آنسویی در کشف و شهود ۴۶
مکاشفه با همراهی جسم ۴۷
مکاشفه با همراهی دل ۴۸
مکاشفه با همراهی روح ۵۲
خلاصه فصل دوم: ۵۷
فصل سوم: انواع و مراتب مکاشفه (مشاهده، معاینه، محاضره) ۵۸
ارجعیت مشاهده ، معاینه،محاظره با ارائه جدول ۷۲
انواع مکاشفه با ارائه جدول ۷۹
حالت عارفان در هنگام مکاشفه ۷۹
سخنان شطح آمیز به هنگام مکاشفه ۸۴
منابع شطیحات ۸۵
آیا هر رویایی مکاشفه است؟ ۸۵
انواع خواب و رویا با ارائه جدول ۹۲
خلاصه فصل سوم: ۹۲
مکاشفه در بیداری ۹۳
مکاشفه درخواب ۱۰۵
دراحوال پس ازمرگ ۱۱۶
پیشگویی ۱۱۸
لطف وجذبه الهی ۱۱۹
دیدار ماوراءالطبیعه ۱۲۲
فراست ۱۲۲
انواع مصادیق وتعدادآن با ارائه جدول ۱۳۷
نتیجه گیری ۱۳۸
خلاصه فصل سوم ۱۳۹
فهرست منابع ۱۴۰
چکیده انگلیسی ۱۴۵
مقدمه :
دیدار محبوب ونیل به لقای دوست یک هدف متعالی است وعارفان همواره آن را سر لوحه طریقت خود قرار داده اند .در عرفان به این دیدار ،شهودیا مشاهده گفته می شود .موضوع اصلی این پژوهش بررسی کشف وشهود در پنج کتاب اصلی :اللمع ،اسرالتوحید،رساله قشیریه، کشف المحجوب وتذکره الاولیاء است.
از آنجا که تحقیق مدون ومکتوبی درباره این موضوع تا به امروز ارائه نشده است ،نگارنده را بر آن داشت تا با بررسی وژرف نگری بیشتر به این مهم بپردازد.
مطالعه متون عرفانی ،حالات روحی عارفان در هنگام مکاشفه وسخنان شطح آلودی که تحت تأثیر جذبه الهی بر زبان می اورند ،قند مکرر است که با تکرار آن از تأثیر شگرف وعمیق آن کاسته نمی شود .بحث کشف وشهود ،حس کنجکاوی شیرینی را بر می انگیزد تا با اشتیاق هرچه تمام تر ،منابع آن مورد بررسی قرار گیرد .
در این جا با پیروی از کلام مبارک حضرت علی (ع) که فرموده اند :«من علمنی حرفاً فقد سیرنی عبداً» بر خود لازم می دانم از استاد ارجمند ،خانم دکتر پناهی که به عنوان استاد راهنما ،صمیمانه مرادر پیشبرد اهداف این پژوهش یاری کردند ،تشکر وقدردانی نمایم .همچنین از آقای دکتر فقیهی که به عنوان استاد مشاور ،از نظرات ارزشمند ایشان بهره مند شدم ،کمال تشکر وقدردانی را دارم.
چکیده:
سؤال بنیادین این پژوهش ،تعریف کشف وشهود ،انواع آن ومصادیق عملی در متون عرفانی :اللمع ،اسرار التوحید ،رساله قشیریه ،کشف المحجوب ،تذکره الاولیاء است .همچنین راههای رسیدن به کشف وشهود در سه مکتب زهد ،کشف وشهود وحدت وجود ،بررسی شده است.
فصل اول مبحثی از تعاریف کلی را تشکیل می دهد در فصل دوم به رهاهای رسیدن به کشف شهود در مکاتب مختلف ساخته شده است در فصل سوم مکاشفه ، مشاهده و مهاظره بررسی شده است و مصادیق عملی کشف و شهود از کتابهای اصلی گردآوری شده است. از نظر بسامدی در جدولی ارائه شده ومورد مقایسه قرار گرفته است.
مکاشفه در هر مرحله مراتبی دارد که بسته به وضعیت روحی سالک او را در جایگاه خاصی قرار می دهد ودر رویت حقایق عالم ونائل شدن به دیدار پروردگار او را یاری می دهد .
لطف وجذبه الهی به عنوان یک راه میانبر همواره مورد توجه عارفان بوده است ودر این پژوهش به عنوان کشش آن سویی از آن یاد شده است.هنگامی که عارف به وصال پروردگار خویش دست می یابد،تحت تأثیر احوال روحی خاصی قرار می گیردوممکن است سخنانی به ظاهر نامعقول بر زبان آورد به این سخنان شطح گفته می شود منابع شطحیات بیشتر قرآن ،حدیث والهام است.
فصل اول :
تعاریف
منشأ پیدایش تصوف اسلامی :
از آنجا که فطرت آدمی خدایاب است ،انسانها در هر دین وآئین جویای مبدأ حقیقت وآفرینش بوده اند .به طور کلی سه نظریه در باره پیدایش تصوف اسلامی وجود دارد :
دسته اول : منشأ مسیحی برای آن قائلند .افرادی چون « آ.فون کرمر» که منشأ تصوف اسلامی را در زهد مسیحیت وعناصر بودایی می داند. وافرادی همچون : « آ، مرکس » ،« ادوارد براون»،« ب ،ماکدونالد» ،« بن زیلک» ،« ف .س. مارچ»و « مارگارت اسمیت» این نظریه را پذیرفته اند .
« م.آستین پالا سیوس» بر این اعتقاد است که مسیحیت وتصوف عناصر مشترکی را از یکدیگر أخذ کرده اند برخی به تأثیر غیر مستقیم تصوف از مسیحیت قائل هستند ،مانند عناصر وحدت وجود که در فرقه های مسیحیت مانند « حنانه»(Henaniens) تأثیر نهاده است وفقر ودر یوزگی در طایفه مصلیان (messalliens) وجود داشته است.
گروه دوم منشأ تصوف اسلامی را ،آیینهای قبل از اسلام در ایران دانسته اند .
بنا بر شواهدی که از رگه های عرفان در دین زرتشت به جا مانده است ،همواره سعی وعمل از اصول تعالیم زرتشت محسوب می شده است.در دین زرتشتی کار و زندگی مادی با عوالم روحانی منافات ندارد .
در «وندیداد» آمده است آنجا که انسان عبارت می کند ،سکنا می گزیند ،تشکیل خانواده می دهد، وگله داری می کند، مبارک ترین نقطه زمین است. همانطور که ملاحظه می کنید، این تفکر جایی برای گرایش به زهد و فقر باقی نمی گذارد . روزه که یکی از ویژگیهای زندگی زاهدانه است در دین زرتشت نه تنها جایگاهی ندارد، بلکه بسیار مذموم نیز شمرده می شود . امری که در ادیان دیگر و حتی اسلام مورد توجه قرار گرفته است.
با آوردن شواهد بالا ، این نظریه نیز باطل می نمارید ، چرا که ثنویت آیین زرتشتی قابلیت پذیرفتن تفکراتی چون «وحدت وجود» را ندارد. گرسنگی در نزد زرتشتیان گناه شمرده می شود .
جسم از جملۀ خیر هاست و ریاضت دادن به آن ناپسند است.
دسته سوم آنهایی هستند که منشأ هندی برای تصرف قائلند . « ریچاردهارتمان» و«مارکس هورتن» تصرف را از منابع ادیان هند مأخوذ می دانند.
عرفان هندی همواره به دنبال این دغدغه بوده است که انسان به عنوان یک موجود جزئی و فنا ناپذیر خود را به مبدأ هستی متصل نماید. مشرب فکری عرفان هندی ازآبشخور تعلیمات اوپانیشاد سرچشمه می گیرد. بزرگترین مصیبتی که سالک در عرفان هندی با آن مواجه می شود ، جدایی از برهماست. راه چاره و رهایی از این فراق ، تصفیه باطن از هواهای نفسانی و عبور از تنگناهایی است که به آن – سمساره – می گویند.عارف هندی سعی دارد که به نوعی معرفت دست یابد که اساس آن مبتنی بر شهود و تعالیم روحانی اوپانیشاد داشت. در این عرفان سالک با راهنمایی برهمن به یوی زندگی هدایت می شود که فقر ورهبانیت از مبانی اصلی آن شمرده می شوند. امری که در اسلام بارها مسلمین ازآن بازداشته شده اند .
گروه چهارم برای تصرف منشأاسلامی قائل هستند و آن را پدید ه ای اسلامی می شمارند .آنها فلسفه عقلی واستنتاجی تصوف را تحت حکمت نوافلاطونی یونانی می دانند . افرادی مانند « وینفلد» ، «براون» و«نیکلسون» از این دست هستند.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که عرفان در هر دین ، آیین و آداب همان دین را می پذیرد . با این همه شباهت که بین مشرب های فکری در تصوف وجود دارد، منشأ اصلی عرفان اسلامی رادر هیچ کدام از آنها نمی توان جستجو کرد ، وجود این شباهت ها ، ناشی از یک منبع واحد است و فطرت جستجو گر انسان در پی متصل کردن این شباهت ها به یکدیگر می باشد .
از محققین معاصر افرادی مانند استاد مرتضی مطهری در کتاب « خدمات متقابل اسلام وایران» وآقای هاشم رضی در کتاب «دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشتیان » دربارۀ پیدایش اولین رگه های عرفان در ایران به تفصیل به بحث پرداخته اند.
ذکر این نکته ضروری است که اسلام به عنوان یک دین کامل، به دور از هر گونه افراط و تفریط، از جهت نظری ،از آبشخور قرآن و احادیث نبوی و اقوال پیشوایان دینی سیراب می شود، واز جنبه علمی ،سیرت رسول الله وائمه اطهار الگوی علمی مسلمین را در برمی گیرد .
مکتب زهد:
پیروان این مکتب به اقتضای اصول شریعت به ظاهر کتاب وسنت می نگرند . صفت غالب وشاخص این دسته از صوفیان تقید بی چون وچرا به ظواهر شریعت است.
لویی ماسینیون در تحقیقات خود مراحل ابتدایی روند تصوف را با پیروی از احادیث پیامبر اکرم ( ص) می داند .لویی ماسینیون دلایل گرایش مسلمین به زندگی زاهدانه راتجسم سوره های قرآن با وعده های ووعیدها وتصور عذاب جهنم تلقی کرده است .او معتقد است ،همه این عوامل باعث شده ؛تصویری که از خداوند در اذهان مسلمین نقش می بندد خشن وبسیار رعب آور باشد.داشتن چنین روحیه ای باعث شد که مسلمین برای رهایی از کیفر روز جزا به ریز ترین دستورات دینی عمل کنند.بدین ترتیب این مسلمانان نخستین بنیانگذاران تصوف زاهدانه بود از ویژگیهای بارز این افراد ،تکرار ذکر نام خداوند وتوجه بسیار در تشخیص حلال وحرام از یکدیگر بود .
پاولویچ پطروفسکی این نظریه را رد کرده است .او دلایل گرایش مسلمین به تصوف زاهدانه را این گونه توصیف کرده است : فساد مالی بنی امیه ،اسرافکاریهای بنی عباس ومقایسه زندگی حاکمان توسط مسلمین با زندگی پیامبر اکرم (ص) وخلفاء جانشین ایشان وفاصله گرفتن طبقهحاکم از قشر عادی جامعه به واسطه ثروت وزر اندوزی ،موجبات حذف ونگرانی از انجام فرایض دینی را در دل مسلمانان به وجود آوردوزندگی آنها را به سوی گوشه نشینی وعزلت سوق داد.
ابراهیم ادهم (وفات.161 هـ .ق) ،ابو هاشم صوفی( وفات 179 هـ .ق) ،حسن بصری ( وفات 180 هـ .ق) ورابعه عدویه( وفات 185هـ .ق) از بزرگان این مکتب بوده اند.
رابعه عدویه این طریق را متحول کرد ، رابعه عشق به پروردگار ودیدار وپیوستن به حق ( وصال) را مطرح کرده است.البته در ابتدای شکل گیری تصوف،بعید به نظر می رسد که منظور از وصال رابعه وحدت یا مقام فنا باشد اما در هر صورت ،طریق رابعه در تصوف بیانگر این مسأله است که در پایان سده اول هجری روح عرفان کم کم در زاهدان وعابدان تأثیر گذار می شود.
تصوف در قرن دوم هجری بسیار ساده وبه دور از هر گونه تکلف بوده است وبه روش سنت رسول اکرم(ص) دنبال می شده است.
مکتب کشف وشهود:
گوشه نشینی با حفظ بسیاری از اصول خود به سوی نوعی درون نگری کشیده شد که بر حالات روحی عارفان بی تأثیر نبوده است .عارفان در این مکتب معتقدند که نفس انسان گنجایش پذیرش انوار حق را در خود دارد .ابو عبدالله حارث بن اسد مغازی محاسبی (وفات 262 هـ .ق ) نقش به سزایی در ایفای نظریه بینش درون نگری داشت . در حقیقت محاسبی به دنبال ایجاد تعادل بین اعمال انسانها وامیال قلبی آنهاست.
محاسبی خشنودی خاطر را تنها با حفظ ظواهر شرع قبول نداشت.از نظروی آنچه که حائز اهمیت بود ه است ،متفاوت نبودن حالات درونی با اظهارات بیرونی است . از همه اینها گذشته از دیدگاه حارث محاسبی به احوالات درونی بیشتر اهمیت داده می شد تا به رفتار ظاهری.در این زمان بود که صوفیه کم کم به این نتیجه رسیدند ،نیت اعمال بسیار مهمتر از شکل ظاهری آن است .
مکتب بغداد که باعث ترویج ریا کاری در عبادت وامور دینی شده بود ،در برابرموج جدیدی که تنها به نیت اعمال توجه داشت ونه به رفتار ظاهری آن ،به شدت برخورد کرد .این برخورد منجر به ایجاد فرقه جدیدی به نام ملامتیه شد.
شخصیت های برجسته این فرقه :ابو حفض عمر بن سلمه حداد ( وفات 264-267 هـ .ق) ابو صالح حمدون قصار ( وفات 271 هـ .ق ) وابو عثمان سعید بن اسماعیل حیری ( وفات 298 هـ . ق) از نیشابور برخاسته بودند .
وظیفه اصلی انسان در فرقه ملا متیه این گونه تعریف شده است:
رسیدن به کمال.
پاک ومنزه ساختن دل واندیشه ( نیت) از هر گونه شک وشبهه.
انجام کامل سنت ها وفرایض دینی.
انجام اعمال دینی واعتقاد (نیت) در این مسلک سری است میان بنده وخداوند که باید بر همه پوشیده بماند. پیروان ملا متی همواره در پی انجام کارهایی برخلاف عرف جامعه بودند هدف آنها از این کار ،خوار کردن نفس اماره وکتمان عبادتهایشان از نظر مردم بوده است .
تعالیم مکتب ملامتیه تنها می توانست با ریاکاری در سطح جامعه ودر بین عوام مبارزه کند.درین زمان مکتب بغداد ،ریای خوفناک تری را کشف می کند و آن ریا وتظاهر در برابر خود بود .نظریه جدید مکتب بغداد به این نکته اهمیت می دهد که اگر کسی به دنبال عبادات وریاضت هایی که بر خود روا داشته است شور وشعفی احساس کند و توقع پاداش داشته باشد این ریا در برابر نفس است .در حقیقت آن را معامله ای با « تقدس» تلقی می کردند .چنین سوداگری ،از هر گونه اطاعت خداوند به دور بود .
کسی که بیش از دیگران در بسط وگسترش این تعالیم کوشش می کرد ،ابو القاسم بن محمد بن جنید خطاط ( وفات 299هـ. ق ) ملقب به « سید طایفه» و « طاووس الفقراء» بود .
اصطلاح فنا برای اولین بار توسط طیفور بن عیسی ابن آدم سروشان بسطامی (بایزید) وفات( 262-267 هـ .ق) مطرح شد ومورد حملات شدید مراجع مذهبی واقع شد.
بایزید معتقد است انسان فناپذیری که عاشق حق است ،می تواند به وسیله فنادر ذات معشوق یعنی خداوند به بقا برسد .
بایزید این تفکر خود را از آیه قرآن گرفته است که می فر ماید :« کل من علیها فان ویبقی وجه ربک ذو الجلال والا کرام .» ( هر که روی زمین است دستخوش مرگ وفنا ست وزنده ابدی ذات خدای منعم با جلال وعظمت است.)
از دل تعالیم جنید وبایزید ،افرادی همچون ابوالمغیث حسین منصور حلاج ( 244 – 309 هـ .
ق) ظهور می کنند . حلاج در حالت فنا ،شطح مشهور « انا الحق » را بر زبان می آورد.